PEZHVAKEIRAN.COM آیا مردم ایران قادر به سرنگونی جمهوری اسلامی هستند؟
 

آیا مردم ایران قادر به سرنگونی جمهوری اسلامی هستند؟
حسن کمالی

تجربه تاریخی نشان میدهد که تاکنون حکومتهای فاشیستی ویا با ماهیتی سرکوبگر و حتی خونریزتر از حکومتهای فاشیستی نظیر حکومت پول پوت ،خمرهای سرخ در کامبوج ، توسط قیام مردمی سرنگون وساقط نشده اند. مردم تحت حاکمیت این رژیمها آنچنان سرکوب فیزیکی سیاسی وفرهنگی شده وسازمانهای مبارز آنان از چپ ،لیبرال و دموکرات آنچنان سرکوب وقتل عام شده اند که مردم بینوا فاقد حداقل توان سازماندهی برای مبارزه وسرنگونی اینگونه رژیمها هستند.
اشتباه نشود منظور رژیمهای توتالیتر در اروپای شرقی وشوروی مانند چائوشسکو رومانی آلمان شرقی نیست.بعد از استالینیسم و روی کارآمدن خروشچف وبرژنف حکومت شوروی یک رژیم توتالیتر بود وبه هیچ وجه سبوعیت یک رژیم فاشیستی نظیر آلمان نازی را نداشت.در ثانی تغییر از استالینیسم به خروچفیسم هم با قیام مردمی صورت نگرفت یعنی همچنین امکانی برای مردم زیر حاکمیت استالین وجود نداشت.تغییرات از طریق بالا وحزب کمونیست صورت گرفت.حتی حکومت موسولینی قابل قیاس با آلمان نازی نبود وسرنگونی اش توسط مقاومت در چهار چوب جنگ بین الملل دوم وکمک متفین صورت گرفت.مردم شیلی نتوانستند رژیم پینوشه را سرنگون کنند واین رژیم بخاطر ملاحظات سرمایه داری جهانی دچار تغییر گردید.بخش زیادی از مردم آلمان نازی متحد حکومت بودند وتصور اینکه به قیام برخیزند غیر ممکن بود تنها زمانیکه ارتش سرخ وقوای متفین مدتها برلین را توپ باران وبمباران کردند واز آن ویرانه ای ساختند حکومت فاشیستی حاضر به تسلیم شد.سرنوشت پول پوت وخمرهای سرخ را مردم کامبوج نتوانستند تغییر دهند و این نیروهای نظامی ویتنام بودند که خمر سرخ را سرنگون کردند.
اما در مورد رژیم جمهوری اسلامی اگر شرایط زمانی را در نظر بگیریم(قرن بیست ویکم )با رژیمی بمراتب خون ریزتر وسفاک تر از سایر رژیمهای فاشیستی روبرو هستیم.این رژیم بر خلاف رژیمهای فاشیستی حتی در پنهانترین زوایای روح انسانها دخالت میکند وسلطه خود را بر تمام جنبه های حیات انسانی از سیاسی اقتصادی فرهنگی فکری روانی وخانوادگی تحکیم کرده و میکند. این یک رژیم مذهبی ماوراء فاشیستی است.اکثر کشورها اعتراف میکنند که جمهوری اسلامی یک رژیم عادی ونرمال نیست.اما ماهیت واقعی رژیم را مردم ایران با پوست وگوشت وروح وروان خویش لمس کرده وصدها هزارتن قربانی داده اند.
اما این سخن که مردم تاکنون نتوانستند رژیمهای فاشیستی ویا مشابه خمر سرخ را سرنگون کنند واین حکومتها با حمله نظامی خارجی سرنگون شده اند آیا به این معنی است که مبارزه تعطیل وباید چشم انتظار حمله خارجی بود.این برداشت از این سخن تا حدودی منطقی است اما اگر تاکنون این امکان نبوده است چرا بعد از این نباشد و مردم ایران با ۱۰۰ سال تجربه مبارزه ضد استبدادی میتوانند وباید  این بن بست را بشکنند.اگر چه با توجه به سوابق فوق این امری سخت وبسیار هزینه بر خواهد بود.بارها عناصر رژیم که به امید ادامه حکومت تا قیام قائم مهدی هستند از این امر سخن گفته اند اگر قرار به رفتن ما باشد زمینی سوخته وبرهوت برجا میگذاریم. حتی کشتن وقتل عام میلیون ها نفر برای حفظ حکومت یا اوجب واجبات در ذهنشان عادی است.
اما چگونه سرنگونی این رژیم قابل تحقق است.بدیهی است این امر بدون سازماندهی و وجود احزاب وسازمانهای مبارز ومردمی ممکن نیست.در واقعیت ظرف ۴۰ ساله گذشته نیروهای اپوزیسیون در خارج(در ایران سرکوب مطلق اجازه این کار را نداده است) نتوانستند خود را متشکل کرده ویک جبهه مقاومت ضدفاشیستی تشکیل دهند.متاسفانه پاره ای از گروهها حتی از برقراری یک نشست با حداقل اعضا عاجزند وبه سرعت دچار تفرقه میشوند.در این میان تنها سازمانی که از قدرت سازماندهی برخودار است سازمان مجاهدین خلق است.هر نظری که به در مورد این سازمان داشته باشیم چه آنان را فرقه وسکت بنامیم وچه آنانرا بدتر از رژیم جمهوری اسلامی بدانیم وفاقد پایگاه اجتماعی در ایران بشناسیم باز این حقیقت را نمیتوان انکار کرد که این سازمان از دشمنان رژیم جمهوری اسلامی و واجد نیروهای متشکل وفداکار است.در مورد پایگاه اجتماعی هم بدون تردید مردم  هیچ شهر روستا محله وکوچه ای در ایران نیست که یکی از بستگانش به خاطر هواداری از مجاهدین زندانی یا اعدام نشده باشد.اگر در تظاهرات اخیر شعاری در حمایت از مجاهدین داده نمیشود دلیل روشنی دارد.نام بردن واژه مجاهدین بجای منافقین میتواند به مجازات شکنجه ومرگ منتهی شود آنچه در تابستان ۶۷ اتفاق افتاد بنابراین مجاهدین هم با توجه به دادن دهها هزار اعدامی زندانی پایگاه خود را دارد.اگر حتی قبول کنیم که رهبران این سازمان از رهبران جمهوری اسلامی بدتر هستند هزاران تن از اعضا وهواداران این سازمان نه  بخاطر منافع مادی بلکه برای رهایی میهنشان جذب مجاهدین شده اند.
اما نیروهای اپوزیسیون به جای دشنام گفتن به مجاهدین(البته مسئله انتقاد موضوع دیگری است)صفوف خود را متشکل کنند و با ایجاد یک آلترناتیو مترقی مجاهدین را ایزوله وهوادارانش را جذب کنند ویا آنانرا وادار به تغییر در رفتار خود نمایند.اگر مجاهدین آلترناتیو دموکراتیک نیستند چرا دیگر نیروها آلترناتیو دموکراتیک ایجاد نمی کنند آنها باید در عرضه مبارزه  باید توان بیشتری از خود نشان دهند وگرنه نیرویی در مبارزه پیشتاز است که از توان وسازماندهی بهتر وقویتری برخوردار باشد هر چند موافق آن نباشیم.
مجاهدین وبعضی از گروههای چپ تنها نیروهایی بودند که رژیم را بعد از ۳۰ خرداد اصلاح ناپذیر خواندند اما بسیاری از نیروها بر اساس انتخاب بین بد وبدتر از به اصطلاح اصلاح طلب های در واقع فاشیست حمایت کردند واسلام خونریز آنان را اسلامی رحمانی تر دانستند متاسفانه بسیاری از آنان هنوز بین انتخاب بد وبدتر بین مجاهدین ورژیم هستند و مجاهدین را بدتر میدانند که واضح است در دنیای واقعیت این در عمل به نفع اپوزیسیون ومردم نیست.
در پایان باید خاطر نشان کرد حمله نظامی خارجی ممکن است به سرنگونی رژیم منجر شود اما ویرانه ای غیر قابل زندگی بر جای خواهد گذاشت ضمن اینکه حمله نظامی هم تابع شرایط مشخصی است وتا این شرایط فراهم نشود صورت نخواهد گرفت.حتی وجود یک اپوزیسیون قدرتمند دموکراتیک میتواند شرایط را تغییر داده و حمله خارجی را منتفی سازد.این رژیم بدون مردم سازمانیافته ومتشکل با نیروهای جهنمی سرکوبش میتواند مردم را سرکوب کند وسالهای سال به حاکمیتش با گرسنگی،رنج ومصیبت مردم ادامه حیات دهد .نیروهای اپوزیسیون باید با اتحاد در جبهه ای دموکراتیک ومترقی وحول برنامه ای بر محور حقوق بشر وبا از خود گذشتگی وجانبازی مردم را در مسیر سرنگونی وایجاد جامعه ای دموکراتیک هدایت کنند.
 
 
 
 

منبع:پژواک ایران