دموکراسی و آزادی چگونه به دست می آید؟
منوچهر تقوی بیات

واژه ی دموکراسی، در زبان یونانی تا سده ی هجدهم میلادی همان معنای باستانی خود را داشت و به معنای فرمانروایی همه ی مردمان یک سرزمین (کشور) بود. اما شارل دو مونتسکیو در کتاب روح قوانین در سال ۱۷۴۸ میلادی با تفکیک قوای سه گانه ( قوه مقننه، مجریه و قضائیه) در حکومت دموکراسی جدید، به این واژه معنای تازه ای بخشید. یعنی در دوران گسترش صنعتی، پس از انقلاب کبیر فرانسه، با تفکیک این سه قوه در حکومت فرانسه و پس از آن در اروپای عصر جدید، معنای دموکراسی یعنی فرمانروایی و حکومت مردمان یک سرزمین شکل تازه ای به خود گرفت. دموکراسی به معنای امروزی آن نه در یونان قدیم، نه در امپراتوری مقدس کلیسا، نه در قران و نه در کشورهای اسلامی وجود نداشته است. این دموکراسی زاییده ی توسعه صنعتی و سرمایه داری؛ در سطح کشورهای پیشرفته است که به دلیل استقلال با هم به ستیز هم می پردازند. این چنین کیفیتی  در کشورهای واپس نگه داشته شده که هنوز به رشد صنعتی و اقتصادی نرسیده اند نمی تواند وجود داشته باشد. لازمه ی دموکراسی؛ پیشرفت صنعتی و اقتصادی، استقلال و آزادی های صنعتی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی است. کشورهایی که از نظر صنعتی و اقتصادی وابسته هستند از نظر سیاسی و اجتماعی نمی توانند استقلال و آزادی داشته باشند.

در ایران کوشش برای دموکراسی و آزادی خواهی پیش از ترور ناصرالدین شاه آغاز شد و در زمان پادشاهی مظفرالدین شاه به اوج خود رسید و فرمان مشروطیت را به دنبال داشت. واژه ی مشروطیت که نه فارسی است و نه عربی، از ترکیه می آید که ریشه در زبان ترکی هم ندارد. این واژه ی بی اصل و نسب و بی ربط را در ایران به جای واژه دموکراسی و آزادیخواهی و حکومت قانون به کار می برند. با شنیدن واژه ی دموکراسی، مردمان کشور ما  آزادیخواهی و حکومت مردمی را درک می کنند اما واژه ی مشروطیت هرگز نتوانسته است معنای آزادی خواهی و حکومت مردم را برای توده های مردمان کشور ما، داشته باشد. در دوران جنگ مشروطیت با دیکتاتوری شاهان قاجار، کسی از یکی از هم میهنان ما می پرسد این مشروطه که شما به خاطر آن اسلحه برداشته و می جنگید چیست؟ آن جنگجوی مشروطه خواه بازوی راستش را دراز می کند و دست چپش را بر روی مفصل دست و بازوی راستش می گذارد و می گوید: « مشروطه یعنی کباب هایی به بزرگی ساعد من». این گفته شاید اغراق به نظر آید اما در کشور ما نه مشروطه، نه حکومت قانون و نه حکومت مردمی هنوز معنا پیدا نکرده است.

در آغاز جنبش آزادیخواهی در ایران، حکومت قانون یا دموکراسی در پس واژه ی مشروطه ناپدید شد. پس از کودتای انگلیسی سوم اسفند ۱۲۹۹ دموکراسی زیر چکمه ی قزاق ها نابود گردید. در دوران جنگ جهانی دوم کشورهای اروپایی درگیر جنگ جهانی شدند و در پایان جنگ رضا شاه فرمانده "ارتش نوین ایران" ناچار شد تاج و تخت خود را رها و کشور را ترک کند. با رفتن دیکتاتور از ایران فضای سیاسی و اجتماعی در ایران کمی باز شد. در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی شدن نفت به تصویب مجلس شورای ملی رسید. در هشتم اردیبهشت ۱۳۳۰ نمایندگان مجلس دکتر مصدق را با اکثریت آرا به نخست وزیری برگزیدند و شاه نیز به ناچار حکم نخست وزیری دکتر مصدق را امضاء کرد. علیرغم توطئه های گوناگون مانند اغتشاشاتی که حزب توده برپا می کرد، یا نمایش هایی که استعمارگران و دربار برپا می کردند مانند نخست وزیری قوام السلطنه و کشتار سی ام تیر ۱۳۳۱ و توطئه ی نهم اسفند، دکتر مصدق بیست و هشت ماه بدون درآمد نفت کشور را بخوبی اداره کرد. او در کتاب خاطرات و تألمات مصدق صفحه ی ۱۸۰می نویسد: ... با نبود هیچ عایداتی از نفت و هیچ گونه کمک از خارج موفق شدم دو سال و چند ماه مملکت را اداره کنم و بودجه ی خرج سازمان نفت را هم که تعطیل شده بود و کار نمی کرد از عوائد دیگر متفرقه بپردازم و بین صادرات و واردات کشور که یک موضوع حیاتی است ایجاد توازن کنم...» چند سطر پایین تر دکتر مصدق می نویسد:«... در انگلیس حزب محافظه کار ... برای پیشرفت مقصود زحمت زیاد کشید تا آمریکا را هم در این سوء استفاده با خود شریک کند.» انگلستان با کمک آمریکا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را به راه انداخت و نخست وزیر قانونی ایران را بر خلاف اراده ی ملت ایران برکنار کرد و بار دیگر راه را بر دموکراسی در ایران سد کرد. حکومت دیکتاتوری اسلامی نیز از نتایج کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی است.    

پس از پایان جنگ سرد و رفع خطر کمونیسم در ایران در ژانویه ۱۹۷۹ ( دی ماه ۱۳۵۷ ) سران چهار کشور بزرگ یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان خمینی را برای جانشینی شاه در ایران جایگزین کردند. خمینی و آخوندهای بی سواد و فریبکار با اشاره ی بیگانگان انقلاب ایران را از مسیر خود خارج کردند و یک بار دیگر ملت ما را از رسیدن به آزادی و دموکراسی محروم کردند. خمینی و آخوندهای ضد ایرانی با همکاری جاسوسان انگلیسی و روسی هزاران هزار جوان ایرانی را تیرباران کردند و صدها هزار نفر را به جبهه ی جنگ ایران و عراق فرستادند و به کشتن دادند. حزب ها و آزادی های اجتماعی سیاسی را ممنوع کردند و هرکس که به هر صورت به کشور ما علاقه داشت یا خدمت می کرد برکنار و یا زندانی کردند و کشتند.

چون تشکیل حزب و انجمن در صد و پنجاه سال گذشته در ایران ممنوع بوده و ملت ما تمرین دموکراسی نکرده است در خارج از کشور هم سازمان ها و تشکل های سیاسی اغلب دچار انشعاب و پراکندگی می شوند. افزون بر این ها، این تشکل ها با دخالت های جاسوسان در فراسوی مرزهای ایران و عناصر دولتی و ضد مردمی به بهانه ی ایدئولوژی های گوناگون به پراکندگی و جدایی کشیده می شوند.

هنگامی که این همه اختناق و ستم بر ملت ایران تحمیل کرده اند، آزادی ها را از بین برده اند و همه ی جوانان و نیروهای متخصص و کارآمد کشور را نابود کرده اند و هیچ حزب و انجمنی را اجازه نداده اند تا در راه دموکراسی و آزایخواهی گام بردارد، چگونه چنین ملتی می تواند همگرایی و همسازی را بیاموزد و تمرین کند و آموخته شود؟ دموکراسی در اروپا بیش از دویست سال است که برقرار شده و مردم از کودکستان تا دانشگاه آن را می آموزند و تمرین می کنند و اروپاییان شب و روز دموکراسی را در خیابان، خانه و مدرسه و در محل کار خود فرا می گیرند.

این که در اروپا و محیط های آزاد ما نمی توانیم همگرایی و همسازی کنیم همچنان به میزان رشد صنعتی و اقتصادی کشور و به نبودن استقلال و آزادی در میهن ما باز می گردد. ما به دلیل نبودن آزادی در میهنمان در درازای زندگی خود و در درازای ده ها و صدها سال از تاریخ کشورمان زندگی سیاسی و حزبی را نیاموخته ایم و تمرین نکرده ایم. کاری که اروپاییان صدها سال آموخته اند. ما حتا اگر در اروپا هم زندگی کنیم در ده سال و یا بیست سال نمی توانیم دموکراسی را بیاموزیم و به آن آموخته شویم. افزون بر این ها ما به گونه ای از راه شنیدن و خواندن، تلویزیون و رفت و آمد با خویشاوندان و دوستانمان با فرهنگ استعماری میهن مان همچنان پیوند و بستگی داریم. گماشتگان حکومت اسلامی استعماری در میان دوستان ما و خویشاوندان ما و از راه  تماس های اداری و فرهنگی همچنان بر ما اشراف و فرمانروایی دارند. در گروه های سیاسی گوناگون به دلیل دخالت ویرانگرعناصر حکومت جمهوری اسلامی هر روز انشعاب های مکرر انجام می شود. جریان های سیاسی بزرگ علیرغم اقبال عمومی چه در داخل و چه در خارج به دلیل همین کارشکنی ها، معطل و عاطل و باطل مانده اند و فعالان صمیمی و درستکار سیاسی با شگردهای گوناگون طرد و دلسرد شده اند.

برای گریز و رهایی از کارشکنی های پلیس سیاسی و مردمان ناآگاه، هم در ایران و هم در بیرون از مرزهای ایران بهتر است که هم میهنان ما انجمن های ادبی، هنری، کارورزی، ورزشی و از این دست برپا کنند تا در آرامش و دور از هیاهوی دشمن و نوکرانشان، گفت و گو، آزاد اندیشی، دموکراسی و آزادیخواهی را بتوانند تمرین کنند. گرچه این گونه انجمن ها هم از آسیب نوکران و مزدبگیران حکومت در امان نیست. نمونه ای از این گونه انجمن ها را در سوئد ما آزمایش کرده ایم.

در بیست و چند سال پیش ما ایرانیان مقیم سوئد برای آن که بتوانیم از سوی مقامات سوئدی شنیده بشویم و بتوانیم برنامه ی تلویزیونی بگیریم که نشد، تصمیم گرفتیم دست به ایجاد اتحادیه ی سراسری ایرانیان بزنیم. با پیشگامی انجمن فارغ التحصیلان ایرانی و چند انجمن صنفی و هنری در استکهلم و شهرستان های دور و نزدیک به استکهلم، ما اتحادیه ی سراسری ایرانیان را بر پا کردیم. البته چون ما با کارشکنی های فراوانی روبرو بودیم کمیته ای به نام کمیته ی موقت اتحادیه سراسری پایه ریزی کردیم و با کمک شمار بسیار کمی از دوستان کوشیدیم تا پس از چند سال کمیته ی موقت را با شماری از انجمن ها و دوستان علاقمند با برپایی گردهمایی سرتاسری به کمیته ی دائمی اتحادیه ی سراسری ایرانیان مبدل کنیم.     

برخی از دوستان ما ده ها سال در سوئد زندگی و در دستگاه های اداری سوئدی کار کرده بودند اما هنوز نمی دانستند که اتحادیه از افراد منفرد به وجود نمی آید بلکه از اتحاد و به هم پیوستن انجمن ها پدید می آید. کارکنان و حقوق بگیران حکومت هم در میان ما فراوان بودند و تا می توانستند اختلاف می انداختند تا کار سرنگیرد.

نادانی ها و عدم آشنایی هم میهنان ما به کارهای انجمنی مشکلات خودش را داشت، کارشکنی و دخالت های ضد مردمی حقوق بگیران حکومت هم مشکلات را صد چندان می کرد. در سال اول تشکیل اتحادیه ی سراسری ایرانیان در سوئد یکی از کسانی که تجربه و سابقه کاری در سوئد داشت را برای گرفتن بودجه نزد دستگاه های مربوطه ی سوئدی فرستادیم. در حالی که اتحادیه ی فنلاندی بیش از صد هزار کرون بودجه دریافت می کرد، هم میهن ما برای بودجه ی راه اندازی و بودجه ی سالانه ی اول اتحادیه ایرانیان فقط بیست هزار کرون بودجه گرفت. چگونه می شود کسی با تجربه و سابقه ی کار طولانی در سوئد تا این حد بی دست و پا و بی عرضه و یا مغرض باشد که نتواند و یا نخواهد اتحادیه ی نوپای ایرانیان بودجه ی کافی داشته باشد؟ پس از تشکیل اتحادیه ی سراسری ایرانیان همچنان کارشکنی ها از سوی حکومت ایران ادامه دارد و در همه جا عناصر حکومت بر ضد اتحادیه ایرانیان سمپاشی می کنند و تخم نفاق می پاشند. در سوئد ما صدها استاد دانشگاه و کارشناس و بوروکرات حتا وزیر و وکیل ایرانی داریم اما هیچ کدام از آن ها به اتحادیه سراسری ایرانیان نزدیک نشدند و کمکی به پیشرفت و گسترش آن نکردند. چرا؟ چون ما در کشورمان دموکراسی را نیاموخته ایم و تمرین نکرده ایم و خواص آن را نمی دانیم و حکومت اسلامی در خارج از کشور هم همسازی و همگرایی ما ایرانیان را بر نمی تابد و با تمام نیرو از گسترش آن جلوگیری می کند. پس از به دست آوردن استقلال و آزادی، سال ها و شاید چندین نسل طول می کشد تا آزادیخواهی و دموکراسی نزد ما ایرانیان نهادینه شود.

من سال ها در انجمن فارغ التحصیلان ایرانی در سوئد تلاش کردم تا در بین تحصیل کرده ها این تمرین را انجام دهیم که همیشه در میان ما مزدبگیران می کوشیدند یا ما را از ادامه راه باز دارند یا ما را آنگونه که برای حکومت بهتر است راهنمایی کنند. باید اعتراف کنم که پس از شانزده سال در یک مجمع عمومی، ناگهان شمار فارغ التحصیلانی که بیشتر به ایران رفت و آمد می کردند افزایش یافت و آن ها پس از در اختیار گرفتن هیئت مدیره توانستند این انجمن را تعطیل کنند.

منوچهر تقوی بیات

بیست و ششم شهریور ماه ۱۳۹۹ خورشیدی برابر با شانزدهم سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی

 

منبع:پژواک ایران


منوچهر تقوی بیات

فهرست مطالب منوچهر تقوی بیات در سایت پژواک ایران 

*تفسیر غزل ۳۶۴ دیوان حافظ  [2024 Mar] 
*کشتن مردم به هر بهانه ای درنده خویی است!  [2024 Feb] 
*آزادی گرفتنی است!   [2024 Jan] 
*غوغای جهانی نرگس محمدی و بانوان ایرانی  [2023 Dec] 
*باید کاری کرد، باز گو کردن مصیبت ها بس است!  [2023 Dec] 
*حافظ راهنمای اهل کرم  [2023 Dec] 
*ز هر طرف که شود کشته سود اسلام است!  [2023 Nov] 
*دموکراسی، حزب، قانون  [2023 Sep] 
*در باره ی حزب، جبهه و کنگره ملی  [2023 Jul] 
*دومین نشست سالانه حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران گزارشی از یک پیروزی [2023 Jun] 
*پرنده ی فلزی و انقلاب در ایران  [2023 Jun] 
*شستشوی مغزی ابزار فریب توده ها  [2023 Jun] 
*فریاد، فغان و ناسزا به خامنه ای، خمینی و الله...  [2023 May] 
* آسیب شناسی و درمان بیماری میهن ما  [2023 May] 
*برگی غم انگیز از تاریخ ایران  [2023 Mar] 
*از کف خیابان تا کنگره ی ملی موقت ایران  [2023 Feb] 
*چرا نمی توانیم سازمان یا حزب بسازیم؟  [2023 Feb] 
*آیا در ایران، پس از این توفان، نسیم آزادی خواهد وزید؟  [2023 Feb] 
*گند آن سخن!  [2023 Feb] 
*آزادی، حزب و دموکراسی!  [2023 Jan] 
*چرا انقلاب ها در ایران پیروز نشده اند؟  [2023 Jan] 
* فرهیختگان ایران پیروز خواهند شد  [2022 Dec] 
*چرا کنگره ملی؟ و چگونه؟  [2022 Dec] 
*امروز چه باید بکنیم؟  [2022 Dec] 
*راه برون رفت از بن بست  [2022 Nov] 
*نامه سرگشاده به ملت ایران و به آقای حامد اسماعیلیون  [2022 Nov] 
*جبهه ای به گستردگی سراسر ایران/ کوچه به کوچه کو به کو  [2022 Oct] 
*در ایران سندیکاها شایسته ترین نمایندگان زحمتکشان هستند  [2022 Oct] 
*دولت موقت چیست و کی برپا می شود؟  [2022 Oct] 
*راه رهایی میهن ما خرد جمعی است  [2022 Sep] 
*حافظ در کوچه ی رندان  [2022 Sep] 
*به یاد پرویز رجایی که در سی ام تیر کشته شد  [2022 Jul] 
*حافظ دلداده ی صحبت جانان  [2022 Jul] 
*قران و دین؛ دام بندگی و اسارت ما ایرانیان است  [2022 Jul] 
* ملت ایران می تواند حکومت اسلامی را سرنگون کند  [2022 Apr] 
*سوسیال دموکراسی و لائیسیته؛ راهی به آزادی و آسایش مردم  [2022 Apr] 
*پیروزی چهارشنبه سوری!  [2022 Mar] 
*پندهای رندانه ی حافظ  [2022 Mar] 
*راه های مبارزه با حکومت اسلامی دست نشانده و دیکتاتور کدامند؟  [2022 Feb] 
*آیا اعتراضات صنفی فرهنگیان می تواند حزب آموزگاران را پدید آورد؟   [2022 Feb] 
*حافظ عاشق مردم، رند ازلی   [2022 Jan] 
*حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری خواهان) چیست و چرا ؟   [2021 Dec] 
*حافظ در محراب (مهراب)   [2021 Nov] 
*مقام حافظ در راه عشق   [2021 Sep] 
*پس اپوزیسیون کجاست؟   [2021 Aug] 
*حافظ و صوفی باز خوانی غزل ۴۷۴  [2021 Aug] 
* عشقت رسد به فریاد  [2021 Jun] 
*خامنه‌ای آدمخوار از ضحاک خونخوارتر است  [2021 May] 
*حافظ و دکتر مصدق غزل ۴۴۹   [2021 May] 
*دستگیرشد، زندانی شد، کشته شد!  [2021 Apr] 
*خامنه‌ای خائن همه‌ی ایران را به چین می‌فروشد!   [2021 Mar] 
*اسفند ماه؛ ماه زنده ماندن و جاودانه شدن دکتر مصدق   [2021 Mar] 
*حافظ؛ عاشق و رند و می‌خواره  [2021 Mar] 
*ساقی بیار باده که ماه صیام رفت  [2021 Jan] 
*دایی جان ناپلئون برائت جنایات انگلیس و نوکرانش در ایران  [2021 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی  [2020 Dec] 
*استبداد استعماری و مردمان زیر ستم  [2020 Dec] 
*حافظ خدمت به رندان را به بهشت ترجیح می دهد عافیت چشم مدار از من ‌میخانه نشین! غزل ۳۰۷ [2020 Nov] 
*باده‌ی صبوحی و نماز صبح   [2020 Nov] 
*ترس به جان خامنه ای و روحانی افتاده است   [2020 Oct] 
*غزل ۲۸۹حافظ؛ همنشین رندان، سربازان و جانبازان   [2020 Oct] 
*دموکراسی و آزادی چگونه به دست می آید؟  [2020 Sep] 
*سرنگونی یا گذار؟  [2020 Aug] 
*حافظ و خرقه پوشان غزل ۳۷۹   [2020 Jul] 
*برای جوانان میهنم و دوستداران حافظ  [2020 Jun] 
*حافظ رند و فَتویٰ خرد  [2020 Jun] 
*به نظر شما کی از همه خائن‌تر بوده ... «کلاً مثلاً روشنفکرها؟» تو، سالومه!   [2020 May] 
*مایک پمپئو درباره ی خلیج فارس یا دروغ پراکنی می کند یا بی سواد است؟   [2020 May] 
*واپس ماندگی، سزاوار ملت ما نیست  [2020 Apr] 
*غزل ۳۶۶ صدای سخن عشق   [2020 Apr] 
*مشروطه با همراهی مشروعه، راه را بر آزادیخواهی بسته است!   [2020 Mar] 
*با نابسامانی میهن مان؛ چه باید کرد؟  [2020 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی   [2019 Dec] 
*حافظ رند و واعظ نامسلمان غزل ۲۰۰   [2019 Dec] 
*تروریست های حاکم بر ایران درنده تر و بیرحم تر از هر اشغالگری هستند!  [2019 Nov] 
*در همه ی جهان صاحبان قدرت از مردم می هراسند ‏  [2019 Oct] 
*نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم!  [2019 Oct] 
* سخنی درباره ی« جامعه شناسى نخبه كشى»   [2019 Aug] 
*خون مورسی از خون چه کسانی رنگین تر است؟   [2019 Jun] 
*هیولای جنگ بر فراز ایران  [2019 Jun] 
*و امروز چه باید کرد؟  [2019 May] 
*برای رهایی مردمان میهنان مان از بدبختی، چه باید کرد؟   [2019 Apr] 
*چرا ما نمی توانیم به آزادی و استقلال دست بیابیم؟  [2019 Mar] 
*پهلوی ها؛ غیر مستقل، قانون شکن و ضد حقوق بشر بودند  [2019 Feb] 
*هُشدار درباره ی پیام های بی نام و نشان!‏  [2018 Dec] 
*ملی مذهبی ها و راه مصدق  [2018 Nov] 
*کوروش و حماسه‌ی کوراوغلو  [2018 Oct] 
*لائیسیته یا آزادی از دین  [2018 Sep] 
* استبداد دینی ی امروز، نتیجه ی استبداد سلطنتی است   [2018 Sep] 
*نقش دین و مذهب در تاریخ  [2018 Aug] 
*رضا خان اجرا کننده ی قرارداد ۱۹۱۹ رویداد شگفت انگیز اکتبر ۱۹۱۷ در ایران [2018 Jun] 
* حزب چپ ایران یا اتحاد فدایی ها؟  [2018 Apr] 
*دوازدهم فروردین روز فریب ملت ایران  [2018 Apr] 
*فدرالیسم؛ کلاهی که برای سر ما ایرانیان گشاد است!   [2018 Mar] 
*جبهه ملی یک مفهوم فلسفی است!   [2018 Mar] 
*انقلاب راهی برای دستیابی به حقوق شهروندی و حق حاکمیت ملی  [2018 Feb] 
*درباره ی سخنرانی و گفتگو در کلن آلمان، پیرامون جنبش سراسری در ایران   [2018 Feb] 
*تفاوتی هست یا نیست؟  [2018 Jan] 
*در باره ی «کارزار حاکمیت ملی و مردمی در ایران»  [2017 Nov] 
*چرا ما و مردمانِ میهن ما به چنین روزِ سیاهی دچار شده‌ایم؟ چاره‌ی رهاییِ میهنِ ما از چنین بن‌بستی چیست؟   [2017 Sep] 
*علی گدا در «مأموریت آزار مردم»   [2017 Aug] 
*کدام ملت بدون تغییر حکومت مشکل خود را حل کرده است؟  [2017 Jun] 
*نامه ی سرگشاده به آقای محمد رضا عالی پیام؛ آقای هالو   [2017 Apr] 
*پهلو‌ی‌ها هم مانند جمهوری‌اسلامی ننگ تاریخ ایرانند  [2017 Mar] 
*فال در دیوان حافظ  [2017 Feb] 
*سیاسی شدن یا خرد ورزیدن؟  [2017 Jan] 
*کودتای ترکیه هدیه ی الهی بود!  [2016 Jul] 
*یادداشتی بر یادداشت خسرو سیف  [2016 May] 
*«حکومت اسلامی»، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!  [2015 Dec] 
*ملی می تواند ناسیونالیست نباشد!  [2015 Jun] 
*غزل ۹۴ ؛ عشق بیکران حافظ به مردم   [2015 Apr] 
*آقای محمد امینی! ما فاتحان شهرهای رفته بربادیم.   [2014 Dec] 
*میهن دوستی دکتر محمد مصدق  [2014 Dec] 
*فیلم بزرگداشت دکتر مصدق در احمدآباد؛ ۱۴ اسفند ۱۳۵۷  [2014 Dec] 
*خودی ها و خودمانی ها، نگاهی به «جامعه شناسی خودمانی»  [2013 Nov] 
*کودتاهای ویرانگر؛ شکستی سه گانه  [2013 Aug] 
*آیا جبهه ملی آرزویی دست نیافتنی است؟  [2013 Aug] 
*آش ملاعلی یا انتخابات؟  [2013 Jun] 
*کالای خارجی دشمن اصلی ما ایرانیان است  [2012 Sep] 
*میعادگاه عاشقان ایران !   [2011 Sep] 
*آیا آزادی و استقلال ما با شیوه ی اندیشیدن و زندگی ما کار دارد؟  [2011 Apr] 
*جنبش سبز و کیستی ملی و ایرانی ما   [2011 Jan] 
*حافظ رند ازلی  [2010 Nov] 
*چرا با خرد جمعی خود برای نگهبانی جان و آزادی خود، هم پیمان نمی‌شویم؟   [2010 Oct] 
*آزادی که نباشد نه استقلال هست و نه عدالت !  [2010 Oct] 
*حافظ رند و شیخ پشمینه پوش (غزل ۴۳۸ )  [2010 Jun] 
*توطئه ی رد «تئوری توطئه»  [2010 Apr] 
*جنگ برای مردم ما نکبت و برای دشمنان ملت ایران نعمت است !   [2010 Feb] 
*دکتر مصدق ملی بود و به ملت ایران باور داشت، نه به ولایت فقیه !   [2009 Dec] 
*۲۸ مرداد ۳۲ نخسین سنگ بنای انقلاب سبز   [2009 Aug] 
*دو دزد رأی مردم را دزدیدند! دزد سوم را با چشم خرد و دیدگان بیدار، هوشیارانه بپاییم ! ؟ [2009 Jul] 
*اندیشیدن به سرنوشت مردم ایران  [2009 Jun] 
*خیمه شب بازی تکراری و محمد ملکی گلادیتوری گرفتار در قفس درندگان وحشی  [2009 May] 
*محمود دولت آبادی زنده بودن خود را اعلام کرد !  [2009 May] 
*حافظ صاحب نظر؛ رند نظر باز!  [2009 Mar] 
*مسئله ی حزب و حکومت های دست نشانده در ایران  [2008 Apr] 
*دانشجویان چپ ، دانشجویان راست  و پیام دکتر مصدق! [2007 Dec]