هزاران نفرین مادران بر ...
پویان انصاری
دست در دست
زن و مرد
جوان و پیر
در کنار و دوش به دوش هم
برخاستند و با اهریمن ِ پلیدکژ آئین
جانانه جنگیدند
جوانی بود خوشرو و جسور و پاک اندیش
که نعره اش
لرزه می انداخت
بر پیکر ِ اهریمن ِ بُزدل و ترسو
پیشاپیش ِ سیل خروشان تودها
روان بود
آن جوان برومند ِ نسل ایران فردا
زمین و آسمان می گریستند
در پی گام های بی باک او
که می شتافتند از پی رزم
با دشمن ستمگر خونخوار
چرا که می دیدند
بزودی، خون ِ پاک او
همانند سیل و توفان و صاعقه
مبهوت خواهد کرد
دشمنان ِ ملتِ ستمدیده دربند را
دیگر “سکوت " جایز نیست
بود بانگ پُرخروشش طنین انداز
پس برخیزید و برکنید
ریشه این دشمنان قسم خورده خلق را
ناگهان هق، هق ِ زمین و آسمان
فریاد شد
و گُلگون گشت
سنگفرش خیابان از خون سهراب
کُشته شد سهرابی دیگر
و باز نهال " آزادی "
آبیاری گشت از خون جوانان میهن
پُر ستاره است آسمان ایران زمین
از سهراب های به خون خفته، در زمین
هر ستاره که بر زمین افتد
عاشقی دگر، بپا خیزد
و اما گوش کُنید
ای قاتلان بی فردا
چه پاسخی دارید
برای قتل نداها و سهراب ها؟
بترسید از نفرین مادرانی
که هر شب تا سحر
به امید صدایی از در
چشم فرو نبستن در شب
هزار نفرین آن ماداران داغدیده
بر شما باد
ای خفاشان در کمین ِخون جوانان وطن نشسته
ای کور شدگان ِ مسخ شده در قدرت
به سر رسید، آن سکوت سی ساله مُستمر
محال است سکوتی دگر
بین تو و نسل سرکش و روان بسوی آزادی
تا ریشه ظلم وستم نشود کنده
پیکار جوانان با شما، نگیرد پایان
سیلاب خون نداها و سهراب ها
همچون زُلالی پاک
می کُند درخت آزادی را آبیاری
ای تبهکاران بی مایه، باشید آگه که
خلق خروشان نمی نشیند در سوگ
به سوگ نشستن، کار دیکتاتورهاست در پایان
و اما حرف آخر!
با تو ای تشنه به خون جوانان وطن
فردای شما، پاسخ به تاریخ است
فردای نداها و سهراب ها، چشن آزادی ایران است.
چهارشنبه 24 تیر 1388 - استکهلم
پویان انصاری
منبع:پژواک ایران