«جمهوری ایرانی« پادزهر «جمهوری اسلامی»
سبز فقط بهانه است! کل نظام نشانه است! 

محمد هادی

در مناظره انتخاباتی موقعیکه احمدی نژاد شروع به افشاگری های آنچنانی در مورد رقبای جلو و عقب صحنه نمود مشخص شد که از موضع خاطر جمع بودن از انتصاب خود به ریاست جمهوری آخوندهاست که آنچنان با خیال راحت و بدون واهمه از پیامدهای قضیه، مشغول افشاگری و زدن پنبه رقبای خود میباشد. رژیم با برگزاری انتخابات میخواست با یک تیر چند هدف را بزند:

1- با کشاندن میلیونی مردم و داغ کردن به اصطلاح مبارزات انتخاباتی در ظاهر برای خود بلحاظ بین المللی مشروعیت کسب نماید تا آنرا در مذاکره با طرفهای بین المللی-بخصوص آمریکا- مصرف کند.

2-با هر حقه و تقلبی هم که شده حتماً احمدی نژاد را-برای پیشبرد مقاصد نیمه تمام و در دست اجرا-از صندوق های رای بیرون بیاورد.

3-فرصت را مغتنم شمرده وسر رقبای سیاسی و اقتصادی خود را برای همیشه زیر آب و یا حداقل بی آبروتر کند تا در چهارسال بعد بدون اصطحکاک و ادا و اطوار های اصلاح طلبی و . . . مسائل اساسی خود از جمله-پروژه بمب اتمی-را بدون اتلاف وقت به اتمام برساند. در رابطه با ضرورت اتمی شدن رژیم-بعنوان بیمه نامه نظام-از قرار معلوم خامنه ای گفته است: که اگر صدام حسین بمب اتم داشت آمریکا به این راحتی نمیتوانست رژیم عراق را سرنگون کند! در بستر دستیابی آخوندها به بمب اتم است که رژیم پیه بی آبرویی داخلی و بین المللی را با تقلب در ابقای احمدی نژاد بجان خرید و به قمار مرگ و زندگی دست زد! خامنه ای با بیرون کشیدن احمدی نژاد از صندوقهای رای با زبان بیزبانی اعتراف نمود که رژیم فاسد و پوسیده ولایت فقیه دیگر حتی توان تکرار نمایشات اصلاح طلبی از نوع خاتمی را هم ندارد و تنها با قطار بدون ترمز احمدی نژاد است که میتواند زودتر به مقصد بمب اتمی برسد! در سناریوی رژیم برای انجام کودتای انتخاباتی همه چیز پیش بینی شده بود الّا عکس العمل حماسه وار جوانان و مردم جان به لب که دیدند آخوندها حتّی به قرار و مدار های خود و به کاندیداهای گذشته از صافی شورای نگهبان نظام هم پایبندی و التزام ندارد!

قیام قهرمانانه مردم، رژیم آخوندها را در برزخی بدون بازگشت و کاملاً متفاوت با گذشته قرار داد بصورتی که دیگر نه این رژیم و نه این مردم همان رژیم و مردم پیش از انتخابات نخواهند بود! هم مردم و هم رژیم از این ببعد بدون رودربایستی های قبلی رودر روی هم قرار دارند! رژیم با ارتکاب تقلب در برابر رقبای خودی مرتکب اشتباهی استراتژیک شد شاید چیزی شبیه اشتباه شاه خدا بیامرز در ایجاد حزب رستاخیز و تغییر تقویم تاریخ ایران و . . . ! رژیم آخوندها از فرط زرنگی زیاد در تله خود ساخته انتخابات افتاد و خواسته و یا نخواسته خود را رو دروی اکثریت مردم ایران قرار داد! مسئله رژیم با مردم اینبار-بر خلاف بسیاری از مسائل صنفی و دانشجویی قبلی- حول اساسی ترین مسئله نظام های حکومتی یعنی مشروعیت میگردد.

از جمله علل عدم موفقیت کودتای انتخاباتی خامنه ای و احمدی نژاد حضور حیرت آور و شجاعانه زنان و جوانان در صحنه بود رژیم در طراحی و پیشبرد طرح کودتای انتخاباتی خود حساب و کتاب همه چیز را کرده بود الا عکس العمل خارج از انتظار زنان و جوانان شجاع و جان برکف! که گویی برآن بودند تا جامعه دچار عفونت سی سال حکومت آخوندی را غسل پاکیزگی و دوری از گند و کثافات سه ده جنایت و غارت رژیم کند. جنبش آزادیخواهانه در طی چند روزی که ایران را تکان داد توانست پرده و عبای سیاه آخوندها را کنار زند و ایرانی نوین و مملو از جوانان و زنان آزاده و امروزی و به لحاظ تکنولوژی به روز را در برابر دیدگان حیرت زده جهانیان به نمایش گذارد جهانی که تا قبل از کودتای انتخاباتی و قیام مردم گمان میبردند ایران فقط آخوند است و عمامه و چادر و نماز جمعه و . . .!

اگر در 30 خرداد سال 60 رژیم با سرکوب تظاهرات چند صد هزار نفری مجاهدین تنها در نزد نیروهای سیاسی و روشنفکران فاقد مشروعیت شد امّا اینبار در 30 خرداد 88 در سطح مردم عادی و کوچه و بازار بود که بی آبرو و نامشروع شد! رژیم ولو به قیمت سرکوب فوق وحشیانه و خارج از تصور نمیتواند سایه سیاه و سنگین عدم مشروعیت و تقلب در انتخابات را از بالای عمامه خامنه ای و کاکل احمدی نژاد بردارد و این سایه تا سرنگونی رژیم نخواهد گذاشت آب راحت از حلقوم سیری ناپذیر آخوندها پائین برود!

اگر تا قبل از انتخابات مردم از جنایات و و حشی گری های رژیم فقط شنیده بوندد امّا اینبار با چشمان نگران و هراسان خود دیدند که گرگهای درنده رژیم با جوانان از جان گذشته این آب و خاک چه میکنند و پیش خود گفتند: اگر رژیم با شهروندان معترض خود در روز روشن و در برابر دوربینهای بین المللی اینچنین جنایت میکند پس ناگفته روشن است که با آنها در سیاهچال ها و زندانها چه میکند! رژیم بعد از کودتای انتخاباتی مجبور شد چهره اصلی خود را در خیابانها به نمایش بگذارد و با جنبش آزادیخواهانه مردم ایران درگیر مبارزه ای بدون بازگشت شد که بعد از دوماه و علیرغم سرکوب بی امان و نفس گیر گرگهای گرسنه رژیم ادامه دارد!

جنبش آزادیخواهانه مردم در پروسه رشد و تکامل مطالبات خود و گذار از شعارهایی مانند موسوی رای منو پس بگیر! مجتبی(پسر خامنه ای) بمیری! رهبری رو نبینی! و مرگ بر دیکتاتور و . .  سرانجام به زیباترین و خردمندانه ترین شعار خود یعنی استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی! دست یافت و با طرح جامع ترین شعار استراتژیک جنبش، درایت و هوشیاری خود را در برابر جهانیان بنمایش گذاشت!

جنبش آزادیخواهانه مردم ایران با طرح شعار مزبور ضمن پیوند با قیام بهمن 57 علیه  سلطنت شاهنشاهی و با تاکید بر ناکامی آن اعلام داشتند که از شعار سه گانه استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی قیام بهمن، نه تنها استقلال وآزادی عاید مردم نشد که از نکبت تحقق و برپایی جمهوری اسلامی بوی گند و کثافت، منطقه را آلوده نموده است! شعار استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی قلب و کانون نظام ولایت فقیه را نشانه رفته و بیانگر این است که مردم ایران-بجز جریه خواران و وابستگان رژیم-دیگر از دخیل بستن و متوسل شدن به امامزاده های دور و نزدیک رژیم، قطع امید همیشگی نموده و به تجربه و با گوشت و پوست شلاق خورده خود دریافتند که امامزاده های رنگارنگ رژیم، امامزاده هایی هستند که کور میکنند اما شفا نمیدهند!

روند و پروسه دوری مردم از دسته بندی و جنگ های درونی رژیم خود را بطور سمبولیک در شعارهای مردم منعکس میکند آنجا که در خیابانهای تهران فریاد میزنند:

 سبز فقط بهانه است    کل نظام نشانه است!

جنبش آزادیخواهانه با طرح شعار "استقلال-آزادی-جمهوری ایرانی" (به اختصار:ا-آ-ج ایرانی) با کمال متانت و محترمانه به موسوی و سایر کسانیکه بین انتخاب رژیم یا مردم مشغول استخاره میباشند پیام داد: که یک دل و دو دلبر بازی و خدا و خرما خواهی دیگر اثر ندارد و این حضرات بایستی سوار قطار انقلاب شوند یا در ایستگاه خراب و آلوده خامنه ای جا بمانند!

از دیگر محسنات و امتیازات شعار" ا-آ-ج ایرانی" همین بس که در بطن خود ناگفته به یکی از محوری ترین نیازهای روز و حیاتی ایران-جدایی مذهب و دین از دولت و حکومت-پاسخ مناسب میدهد و بروشنی آب پاکی روی دستان کسانی که-دانسته و یا ندانسته-برآنند تا بزور و یا به تزور ردای دموکراسی بر قامت دین و مذهب کنند، میریزد و به بحث های بی سر وته و بدون آخر و عاقبت آشتی دادن دین و دموکراسی در سطح جنبش خاتمه میدهد و با بخشیدن صفت ایرانی به جمهوری و با دوری از تمامی پیشوند و پسوندها، با صدایی رساء اعلام نمود: فقط جمهوری ایرانی! نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد! و با قرار دادن اصل صفت ایرانی برای جمهوری آینده ایران، تصریح میکند که در نظام  بعد از آخوندها تمامی آحاد ملت ایران-جدای از مذهب و جنسیت و . . - تنها بصرف ایرانی بودن از تمامی حق و حقوق شهروندی برخوردار خواهند بود و در فردای ایران آزاد، بر خلاف دوران آخوندها از شهروند درجه دو و سه خبری نخواهد بود!

شعار ا-آ-ج ایرانی، جنبش آزادیخواهانه مردم ایران را در قبال شعارهای انحرافی و آدرس های عوضی و . . . تا حدود بسیار زیادی بیمه و مراقبت خواهد نمود!

جنبش آزادیخواهانه ایران اینبار بر خلاف نسل پیشین خود در قیام بهمن-که از تجارب جنبشهای قبلی خود محروم و یا تصویری مخدوش داشت-از حضور نسل مبارز پیشین خود و تجارب خونبار آنها برخوردار میباشد و از جمله بهمین دلیل و در رابطه با عدم پیوند جنبش سی ساله علیه رژیم با جنبش امروز ایران بود که رژیم عراق بفرمان خامنه ای نیروهای سرکوبگر خود را جهت سرکوب و تسلیم مجاهدین به شهر اشرف گسیل داشت! در رابطه با برخورد با جنبش آزادیخواهانه ایران، مجاهدین با اتخاذ سیاست فعال و اصولی رژیم را در بن بستی قرار داد که برای خلاصی از آن رژیم چاره را در حمله و کشتار مجاهدین بدون سلاح در اشرف دید. رژیم بشدت نگران پیوند مجاهدین بمثابه نیرویی تشکیلاتی  و با تجارب چهل سال مبارزه با جنبش داخل میباشد هراس اصلی رژیم از جنبش متشکل و سازمان یافته است در اینجا عاملی که تمامی توطئه های رژیم را نقش برآب نمود همانا پایداری و جانبازی ساکنان بی دفاع و غیر مسلح مجاهدین بود که در فرازی باور ناکردنی و دست خالی در برابر مزدوران تا بن دندان مسلح عراقی مقاومتی جانانه و غیر قابل انتظار نمودند  و رژیم و تمامی همدستان آنها در عراق را رسوای عالم  و آدم کردند.

روشن است که رژیم آخوندها تنها با الله اکبر گفتن مردم در پشت بام ها و انجام تظاهرات پراکنده و شجاعانه مردم به زباله دان تاریخ روانه نخواهد شد! چه با مجاهدین موافق باشیم و یا به آنها انتقاد داشته باشیم نمیتوان انکار کرد که ترس اصلی رژیم از پیوند جنبش متشکل و سازمان یافته مجاهدین با جنبش جوانان و زنان داخل ایران میباشد و این همان دلیل اصلی حمله وحشیانه نیروهای عراقی گوش بفرمان آخوندها به شهر اشرف بود و مجاهدین را خواسته یا ناخواسته در پیوندی خونبار با جنبش داخل  قرار داد! به دلیل امتداد اختناق و سرکوب رژیم از تهران تا بغداد بر تمامی مخالفان رژیم واجب اخلاقی و سیاسی است که در ادامه حمایت از مبارزین داخل، مجاهدین محاصره شده در عراق را نیز حمایت و پشتیبانی کنند. این امر قبل از آنکه امر و فعالیتی سیاسی باشد وظیفه ای اخلاقی و انسانی است! خونی که از سینه مجاهدین برزمین تبدار عراق و از قلب ندا بر خیابان تهران جاری شد میرود تا در پیوندی ناگسستنی دودمان رژیم خونخوار آخوندها و دست نشانده های آنان در عراق را به گورستان تاریخ روانه کند! خون بناحق ریخته ندا در تهران و مجاهدین در بغداد بیشک ضامن پیروزی محتوم مردم ایران میباشد!

                                                                                آمریکا-محمّد  هادی  

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب محمد هادی  در سایت پژواک ایران 

*مصداقی و یغمایی در آینۀ نامه ها! نکاتی پیرامون افشاگری های مصداقی و یغمایی علیه مجاهدین و شورا! [2013 Jul] 
*بچه هایِ اعماق! عمدتاً مردم آزار!   [2013 May] 
*مصداقی، مُبصر کلاس اپوزیسیون! نگاهی به نامۀ سرگشادۀ مصداقی به رجوی! [2013 May] 
*قایم موشک بازی در سایتها! نگاهی به سوء استفاده از اسامی مستعار در سایتها! [2013 Apr] 
* انتخابات، واقعیت ها و شک ها و تردید ها!  [2013 Apr] 
*زن در قفسِ نامرئی مرد!  [2013 Mar] 
*اصلاح طلبانِ اصلاحِ ناپذیر!  [2012 Dec] 
* انتقاد تنها بخشی از مبارزه است نه تمامی آن!  [2012 Dec] 
*مردم و رژیم، هر دو در تبِ انتظار!  [2012 Jul] 
*اطاقِ انتظارِ عزرائیل!  [2012 May] 
*کلمات رکیک در نوشتجات! تاملی در باب ضرورت استفاده از کلمات رکیک ! [2011 Dec] 
*سکولاریسم در جنوب شهر! جدایی کاملِ لات و لوت ها از سیاست! [2011 Nov] 
*بن بست یا پیچِ خطرناکِ مبارزه! وضعیت امروزِ مجاهدین در شهر اشرف لزوماً نتیجۀ اشتباهات دیروز آنها نیست! [2011 Nov] 
*آزادیِ آسان، عدالتِ سخت! اگر آزادی کاری به عدالت نداشته باشد از هفت دولت آزاد است! [2011 Oct] 
*هر مسافر به "ایران خودش" سفر میکند!  نگاهی به دیده ها و شنیده های مسافران ایرانیان مقیم خارج به ایران!  [2011 Sep] 
*چارۀِ پُر چانهِ گی در جلسات!   [2011 Jun] 
*مبارزه بمثابۀ مهمترین مسئلۀ زندگی! نگاهی به تفاوت مبارزه در نزد مجاهدین و سایرین! [2011 May] 
*سانسور زندگی سخایی در مراسم خاکسپاری!  [2011 May] 
* آخرین مجهول معادلۀ سرنگونی!  [2010 Dec] 
*ارتباط آلترناتیو و رهبری با نحوه سرنگونی!  [2010 Oct] 
*دردهای بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکن!  [2010 Jun] 
*خورشت قیمه و خداشناسی آخوندی! نمونه هایی از نگاه شکم پرستانه و شهوت آلود آخوندها به جهان هستی و اجتماعی! [2010 May] 
*توقع واقعبیانه از جنبش سبز و سرخ و سپید!  [2010 May] 
*جنازه جهان قشقایی و لاشخورهای رژیم!  [2010 Apr] 
*جنبش داخل و ایرانیان خارج از کشور  [2010 Mar] 
*ماراتُن مبارزه و مفسّران عجول!  [2010 Feb] 
*معمّای رهبری در جنبش! نقطه ضعفی که بطور مقطعی نوعی نقطه قوت است! [2010 Jan] 
*خطر چپ روی بیشتر از راست روی است!  [2010 Jan] 
*توصیه به مبارزه مسالمت آمیز بمنظور حفظ رژیم!  [2010 Jan] 
*حساسیّت برخورد با موقعیت و مواضع موسوی موسوی را بایستی در متن منافع کل جنبش ارزیابی نمود! [2010 Jan] 
*هنگامیکه اسماعیل ابراهیم را به قربانگاه میبرد! نگاهی به مقالات و مواضع اخیر اسماعیل وفا یغمایی [2009 Nov] 
*بدلیل بی آبرویی آخوندها، در تظاهرات نیویورک از هیئت سینه زنان رژیم خبری نبود!  [2009 Sep] 
*رژیم در رفع مسئولیت از مجاهدین  در شروع مبارزه مسلحانه! [2009 Sep] 
*تحملِ تجاوز در راه آزادی  [2009 Aug] 
*«جمهوری ایرانی« پادزهر «جمهوری اسلامی» سبز فقط بهانه است! کل نظام نشانه است! [2009 Aug] 
*تحریم انتخابات، حفظِ حرمتِ نفس و اخلاق انسانی است!  [2009 Jun] 
*سوگنامۀ تسلیم طلبی! نگاهی به مصاحبۀ مرتضی مردیها، تئوریسین اصلاح طلبان! [2009 Mar] 
*خاتمی تُفِ سر بالای رژیم!  [2009 Feb] 
*کشفِ حقایق در شکنجه گاه اوین!  [2008 Dec] 
*برقِ پیروزی اوباما عبای آخوندها را خواهد گرفت!  [2008 Nov] 
*از نگرانی تا نصحیت و سرزنش مجاهدین!  نگاهی به برخی موضعگیری ها در رابطه با موقعیت قرارگاهِ مجاهدین در عراق!  [2008 Oct] 
*اکبر«گنجی» برای خودیها و«رنجی» برای بقیه!  [2008 Oct] 
*نگاهی طنزآلود به لابلای بحث ها و جلسات!  [2008 Oct] 
*مبارزۀ خوب! ايدئولوژی بد!  [2008 Jun]