PEZHVAKEIRAN.COM خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۲)
 

خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۲)
عباس منصوران

این نوشتار، بخشی از یک دفتر تحلیلی است در باره الیگارش‌ها در ایران، پایگاه مادی ستیز آنها، حضور و نقش سرمایه‌های چند ملیتی و پایگاه ‌اقتصادی و طبقاتی باندهای حکومتی. از آنجا که نوشتار طولانی است، به‌صورت بخش‌های جداگانه، ارائه می‌شوند.

 

خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها

(۲)

برای حکومت اسلامی سرمایه در ایران، مفاهیم و ابزارهایی همانند انتخابات، ‌مجلس، صندوق رأی و نهادهای متعارف بورژوایی از همان آغاز، تناقض آشکاری بود- تناقضی که امروزه دامن «نظام» را گرفته است. از نخست، برای حفظ مناسبات طبقاتی پایه‌مند بر استثمار نیروی کار و تصاحب دارایی‌های جامعه، دو ابزار حکومتی، پیش روی خمینی و  همدستانش بود:

۱- جمهوری ‌اسلامی، یعنی همین ابزار تا کنونی حکومتی،

۲- حکومت اسلامی که دلخواه «مهدویون»‌ است.

در اینجا منظور از مهدیون، انجمن حجتیه و یا «منتظرین مهدی» سنتی از قماش احمد توکلی‌ها نیست، بلکه به باندی اشاره دارد که احمدی‌نژادها،‌ علی کردان ها، اسفندیار رحیم مشایی‌ها به‌ «زعامت» مصباح‌یزدی‌ها تبلیغ می‌کنند ‌و تلاش می‌ورزند، که با سلطه‌ی الیگارشیک خود و با پشتوانه‌ی «مهدی» همیشه غایب، در حال حاضر پس از مسلح شدن به بمب‌های هسته‌ای تا رسیدن مهدی بیمه‌ی سیاسی-نظامی شوند،‌ بابرقراری حکومت اسلامی، ایران را با تمامی هستی و مردمانش به مالکیت و گروگان خویش در آورده، منطقه را به بحران و نابودی بکشانند و با سرمایه‌داران حاکم بر جهان آنگاه به معامله بپردازند. 

 برای رفع تناقض حکومتی، خمینی، «حزب جمهوری اسلامی»، یعنی تنها حزب حکومتی خود را منحل کرد و هرگونه تحزّبی را  غیر لازم خواند. وی برای مهارِ نهادهای دست پا گیر، ارگانهای کنترل و مهار را یکی در پی دیگری فرمان داد. خمینی، به بیان قرآن حکومت فقاهتی خویش را اینگونه تعریف کرد:

"ولایت فقیه واقعیتی جز قرار دادن و تعیین قیم برای صغار ندارد."[[1]]

 وی برای کنترل «مجلس شورای اسلامی»، «شورای نگهبان» و برای رفع بن‌بستِ بین مجلس و شورای نگهبان، «مجمع تشخیص مصلحت نظام» و «مجلس خبرگان نظام » (سنا) و دهها ارگان کنترل و فرماندهی را بر پاساخت. هر یک از این نهادها، به نوبه‌ی خود بحران بر بحران آفریدند. خميني در 12مهر 1358، پیش از تدوين و تصويب ولايت‌فقيه به وسیله قانون اساسي و 4 ماه پیش از نخستین انتخابات رياست جمهوري، به آشکارا اعلام داشت:

« حكم رئيس جمهور، اگر همراه با نصب ولي فقيه نباشد غير مشروع است. طاغوت است. اطاعت او اطاعت طاغوت است»[[2]].

از جمله، اصل ۱۱۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی، پی‌آمد چنین حکمی است.

باندها برخوردار از کارگزارانی همانند ملی-‌مذهبی‌ها، «طیف توده‌ای» و... در زمان فرمانروایی خمینی با نهیب کاریزماتیک وی در کشتار مخالفین و سرکوب جنش کارگری و تهی دستان شهر و روستا،‌ جنبش‌سوسیالیستی، ‌زنان و جوانان و لایه‌های زیرین، به‌ تثبیت حاکمیت، چون شاخه‌های زنجیرِ سینه‌زنان، کارکرد داشته‌اند. گستره‌ا‌ی ‌ناهمخوان در بینش، اما همسو در رویکرد طبقاتی، همانند زنجیری در مشت «پیشوای» ‌خویش، سادیسم مزمن رهبری و استبداد مضاعف سرمایه را سامانگر بوده‌اند. در پی لرزه‌ی عظیم قیام ۵۷، واپس‌مانده‌ترین اشکال اقتصادی پیشاسرمایه‌داری، سوداگران،‌ دارندگان سرمایه‌‌ها‌‌ی ربایی- تجاری، دلالان، بساز و بفروش‌ها و «زمین‌بازان» کلان از زیر زمین‌ها و حجره‌ها به سردستگی خمینی سربرآوردند. این لایه‌ها‌،با شتاب به آنچنان سرچشمه‌های عظیم اقتصادی و قدرت سیاسی دست یافت که حتی پیامبرشان محمد(۵۷۰ - ۶۳۲م)  در حسرت آن سربه‌بالین مرگ گذاشت. در آخرین سال‌های هزاره‌ی ‌دوم پس از میلاد، اسلام شیعی،‌ ایدئولوژی سرمایه‌ گردید.

در یک پارادایم تاریخی،‌ خمینی به آرزوی «محال» ۱۴۰۰ ساله‌ی برقراری حکومت دینی دست یافت. هرچند سال‌ها پیش در نجف «این ولی فقیه»‌را در  حوزه دیکته کرده بود و طلاب، «این ولی فقیه» را ‌به‌روایت «پیشوا» تقریر کرده‌ بودند، اما نه تنها خودِ این بیگانگان با جامعه «مدنی» بورژوایی، بلکه اتاق‌های فکر سرمایه در جهان، هیچ‌یک به ذهنشان نمی‌رسید که ۱۵ سال آینده،‌ الله برای نجات «واتیکان به شیطان»‌پناه برده و به حکومت مطلقه فقیه جامه‌ی عمل بپوشانند.

حکومت جمهوری اسلامی، مولود خمینی نبود، مناسبات حاکم، مولود خمینی و حکومت‌اش بودند. خمینی یک نماد از یک ایدئولوژی و بینش بود. او می‌بایستی خود را سلاله‌ی حکومتی بشناساند که نزدیک به ۱۳ سده در حسرتش سینه زده بودند. او «روح» الله زمانه‌‌ی خویش، با همان تصویر قرآنی بود. خمینی،«اطیعوالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم» را در میان آیه‌ها بیرون کشید و خود را «ولی‌امر» خواند. او کاشف این آیه نبود،‌ پیش‌تر از سوی برخی اولیاء و ائمه، و فقه‌‌های تشنه‌ی اقتدار، به پشتوانه این آیه،‌ حکومت اسلامی تبلیغ شده بود. خمینی بسان یک اسلام ‌شناس و قرآن‌شناس پیشوا، باید به این دریافت و آرمان قرآنی برسد که‌:

"مردم ناقص‌اند و نیازمند کمال‌اند و ناکامل‌اند، پس به حاکمی که قیم امین صالح باشد محتاجند."[[3]]

دکتر علی شریعتی بسان «رتوریسین» مشهور حکومت «آل علی برزمین»، همانند هر اسلام شناس و شیعه‌ معتقدی نیز، در تبلیغ چنین تخمیری در ذهن‌‌ها، نقش برجسته و تعیین کننده‌ای داشت. شریعتی به‌سهم  و وظیفه‌ی اسلامی و طبقاتی خویش، زمینه‌‌ی حکومت اسلامی را تبلیغ و ترویج کرد. علی شریعتی در دهه ۱۳۴۰ تا نیمه‌ی نخست سال پنجاه، در حسینیه‌ی‌ ارشاد و دانشگاه‌های تهران و مشهد، بابرخورداری از آسان‌گیر‌ی‌ها و تسهیلات رژیم شاهی، مکتب اسلام خویش را در میدانی که در اختیار داشت، با کِلک و بیانی رتوریک  چنین اشاعه می‌دهد:

«باید اطاعتی کورکورانه و تشکیلاتی داشت... این معنای تقلیدی است که در تشیع وجود  داشت و همین تقلید نیز برای غیر امام که نایب اوست در شیعه شناخته می‌شود. تقلید نه  تنها با تعقل ناسازگار نیست، بلکه اساسا اقتضای عقل، تعبد و تقلید است»[[4]].

وی از جمله در «امت و امامت» در تفسیر این آیه می‌نویسد:

«امام در کنار قدرت اجرایی نیست. هم پیمان و هم پیوند با دولت نیست، نوعی همسازی با  سیاست حاکم ندارد. او خود مسئوولیت مستقیم سیاست جامعه را داراست و رهبری مستقیم  اقتصاد، ارتش، فرهنگ، سیاست خارجی و اداره امور داخلی جامعه با اوست. یعنی امام، هم  رئیس دولت است و هم رئیس حکومت و ... شیعه پیروی از امام را بر اساس آیه اطیعوالله  و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم توصیه می کند و امام را ولی امر می‌داند که خدا  اطاعتش را در ردیف اطاعت از خود و اطاعت از رسول شمرده است و این تقلید نیز برای  رهبری غیر امام که نایب اوست در شیعه شناخته می شود ...(» [[5]]

ولایت فقیه، تبلور رِتروسم شریعتی است.

برهه‌ی شریعتی (دهه‌ی ۱۹۶۰)، برهه‌ی بحران اگزیستانسیالیسم «سارتری»، سوسیالیسم روسی‌ و پایان برهه‌ی  جنبش‌های ضد استعماری «فرانتس فانون»ی ‌ست. غرب‌ستیزی شریعتی،‌ بیگانگی و ستیز خمینی‌وار‌ وی با غرب و دستاوردهای انقلابی و اندیشه‌های فلسفی‌ست که ریشه در لیبرالیسم غرب و تاریخ ماتریالیسم سده‌۱۷ انگلستان و انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ دارد. ا‌و با بینش ‌ رزمنده و سرشت «فانون» و جنبش‌ها ضداستعماری و اگزیستانسیالیسم «ژان پل‌ سارتر» هیچ خویشاوندی ندارد. بینش شریعتی دشمنی با پدیده‌های انسانی و پیشرو غرب است. هراس وی، زوال ارزش‌های اسلامی خویش است. رویکرد شریعتی، در کارکرد، پشتیبانی از پدیده‌های ارتجاعی و بینادگرای اسلامی‌ست. شریعتی از «فرنگ‌» بازگشته و با آشنایی سطحی با جنبش بورژوایی «آزادیبخش» الجزیره در پاریس، می‌کوشد تا باژگونه، دین را از ایديولوژی جدا سازد. این جعلی آشکار، برای نجات دین بود.

"مذهب، تئوری علم چنین جهانی [واژگونه] است، دایرة‌المعارف خلاصه‌اش، منطق عامیانه‌اش، مایه‌ی‌ شرف معنوی‌اش، شور و شیفتگی‌اش،‌ جواز اخلاقی‌اش، مکمل تشریفاتی‌اش، و مبنای عمومی تسلی و توجیه‌ حقانیت‌ آن است.»[[6]]

با پیدایش مالکیت خصوصی تا کنون، مذهب-همانگونه که افیون برای دردهای جان فرسا- لازمه‌ی زندگی پر رنج  و ملال و بشرِ بی‌پناه و بیگانه‌ از خویش بود‌ه است. با درمان علت، نه به افیون نیازی است نه به دین.

 ایدئولوژی نه مفهومی انتزاعی، بلکه معطوف به کارکرد اجتماعی‌ست، کارکردی که به‌مناسبات حاکم در جامعه رویکرد دارد. ایدئولوژی، تبین عقاید و باورهاست. شریعتی ایدئولوگ تشیع، مبلغ ولایت فقیه با جدا سازی دین از ایدئولوژی، در تلاش‌است تا دین را فراتر از «ایدئولوژی» ‌بشناساند. او محصول اجتماعی بودن «احساس دینی»‌ را و اینکه فرد در هر جامعه‌ای نه یک عنصر منتزع- به بیان علمی مارکس- بلکه فرآورده‌ی مناسباتی و متعلق به‌شکل معینی از جامعه است. وی، رابطه‌ی لازم وملزومی مذهب و مناسبات حاکم بر جامعه‌ی طبقاتی همانندایران را انکار ‌می‌کند. در برابر چنین «دماگوژی»‌ که برآن است تا پایه‌ی مادی و تاریخی دین را لاپوشانی کند، و نیز در شرایطی که دین به حاکمیت مطلق نشسته است، نقد ایدئولوژی ضرورتی دو چندان می‌یابد؛ زیرا که:

«نقد دین،‌در نطفه، نقد دنیای خاکی پرمحنتی‌ست که دین هاله‌ی آن است.»[[7]] زیرا که «دین، آگاهی واژگونه‌ی جهان است»[[8]]

دین تبین باژگونه ایده‌هاست و در حکومت اسلامی به حاکمیت نشست. دولت و جامعه‌ی ‌سازنده دین یا به بیان مارکس آگاهی واژگونه‌ی جهان‌، نگرش یا ایدئولوژی عام این جهانیِ انسانِ بیگانه از خویش است.

« رنج دینی، در آن  واحد، هم بیان رنج واقعی و هم اعتراضی به ضد رنج واقعی است. دین آه انسان سرکوب شده،‌ قلب دنیای بی‌قلب و روح شرايط بی‌روح است. دین افیون مردم است»[9]؛

افیونی که مانند هر افیون دیگر، نه رهایی‌بخش، بلکه آرام‌بخش، تحمل مرگی کم‌دردتر است. این افیون اما، به پشیتبانی بورژوازی جهانی در ایران به سمّی کشنده تبدیل شد، کشتار آفرید،‌مرگ و نیستی‌ گسترانید و فلاکت آورد. الیگارش‌ها، هم افیون دینی و هم افیون، هرويين و کوکایین افغان و روس و وطنی را در جامعه به اشباع تزریق کردند. جامعه،‌ برخاست و به اعتیاد تن نداد.

«تشیع علوی» علی شریعتی تونلی‌ست به سده‌‌های صدور اسلام. خمینی با همان تصویرِ «ابوذر» آمد؛ «تشیع سرخ» و سبز «علوی» و «صفوی» را پرچم ساخت و حاکمیت سیاسی و منافع سرمایه‌های جهانی در کشتاری بی مانند، به پیش برد. او از راه رسید و با نهیبی مرگزا، علَم را از دیگر علمداران تشیع و حوزه ربود. زیرک و مکار، بر قیامی تاریخی سوار شد، و سرکوب بزرگترین جنبش‌های کارگری، ملیت‌ها، زنان و  نیرومندترین گروهبندی‌های سیاسی و اجتماعی  خاور‌میانه را رهبری کرد. خمینی به ‌مدد همراهان، آنانی را که به پای پیشوا و ولایت‌اش افتادند به‌ کارگزاری گرفت و آنانی که تن ناسپار بودند را به شکنجه، تبعید و جوخه‌های مرگ سپرد. این گام‌ها، بدون پشتیبانی حکومت‌های سرمایه‌ در جهان ناشدنی بود.

 

۱۵ اوت ۲۰۰۹

a.mansouran@gmail.com

ادامه دارد 


 

 



[1] ولایت فقیه، روح‌الله الموسوی الخمینی، موسسه تنظیم و نشر آثار خمینی، چاپ نهم، تابستان 78، ص41.

[2]  خمینی، صحیفه‌نور، ج9، ص253.

[3] ولایت فقیه( حکومت اسلامی)،روح‌الله الموسوی الخمینی، بی‌نا، بی‌تا‌، ص 58

[4] دکتر علی شریعتی، «یاد و یادآوران، حسین وارث آدم».

[5] دکتر علی شریعتی، «امت و امامت».

[6]  مارکس، مقدمه سهمی در نقد فلسفه حقوق هگل،‌ نوشته شده در سال‌های ۱۸۴۳-۴۴،‌نخستین چاپ در سالنامه آلمانی – فرانسوی فوریه ۱۸۴۴، برگردان فارسی  سهراب شباهنگ و بهروز فرهیخته،‌نشر آلفابت ماکسیما، سوید تابستان ۲۰۰۳.

  

[7]  مارکس، مقدمه سهمی در نقد فلسفه حقوق هگل،‌ نوشته شده در سال‌های ۱۸۴۳-۴۴،‌نخستین چاپ در سالنامه آلمانی – فرانسوی عوریه ۱۸۴۴، برگردان فارسی  سهراب شباهنگ و بهروز فرهیخته،‌نشر آلفابت ماکسیما، سوید تابستان ۲۰۰۳.

[8] همان منبع ۵.

[9] همان

منبع:پژواک ایران


عباس منصوران

فهرست مطالب عباس منصوران در سایت پژواک ایران 

*فراخوان دفتر روابط بین‌الملل حزب کمونیست ایران برای پشتیبانی از جنبش جاری در ایران  از خیزش ستمدیدگان برای نان، ‌کار،‌ آزادی! پشتیبانی کنیم [2022 May] 
*اورآسیا، دکترین دوگین و نئوتزاریسم پوتینی در جبهه‌ی اکراین  [2022 Mar] 
* جنبش آموزگاران و فرهنگیان و دانش آموزان، یک برآمد صنفی صِرف نیست  [2022 Jan] 
*از شوراگرایی تا شورا و اشاره به یک آسیب شناسی   [2021 Sep] 
*طرح امنیتی «پایپینگ» برای مهار اعتصاب سراسری کارگران  [2021 Jul] 
*در محکومیت اخلال در محاکمه‌ی یکی از عاملین کشتار ونسل کشی در ایران  [2021 Jul] 
* بخوان به نام کمون! به مناسبت صد و پنجاهمین سالگرد کمون پاریس!   [2021 Mar] 
* جعل تاریخ و جعل ماهیت و اهداف سیاهکل در خدمت نئولیبرالیسم   [2021 Mar] 
*از ناسیونالیسم تا دولت های شب پا تبیین ریشه های بحران از نگاه انحلال طلبان در رهبری خودبرگزیده ی کومه له  [2021 Mar] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل در ایران  زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(۲) [2021 Feb] 
*مهدی کوهستانی نژاد بازهم ورودی دیگردر آلوده سازی جنبش کارگری و برآمد سیاهکل زیر نام « تاثیر جنبش کارگری بر جنبش سیاهکل...»(1) [2021 Jan] 
*هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی   [2015 Jan] 
*اکراین جبهه اروپایی رویارویی دو بلوک سرمایه داری جهانی  [2014 Mar] 
*«غریبه ای به نام کتاب»  [2014 Feb] 
*بحران سازی هایی که هنوز هم نادیده گرفته می شوند  [2014 Feb] 
*بیعت در وحدت، در لانه ی کرکس ها  [2014 Jan] 
*لغو«اعدام» یا توهم زایی لغو  [2013 Dec] 
*آگاهی طبقاتی  [2013 Dec] 
*رفیق صدیقه حائری،زنی از گردان انقلاب   [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی  [2013 Dec] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۲)  [2013 Nov] 
*حافظه تاریخی، آگاهی تاریخی (۱)  [2013 Nov] 
*«خدایان نجاتم نمی‌دادند» (۱) حکومت ایران،‌ قاتل مجاهدین [2013 Sep] 
*استبداد حاکم بر سازمان مجاهدین  [2013 Jun] 
*تناقض‌های حکومت باندها و بمب‌ موعود عجله ‌فرجه  [2013 Jun] 
*اتحادیه های سنتی، بستری برای رفرمیسم  [2013 Mar] 
*اقدام مستقیم کارگران، گامی به‌سوی پالایش جنبش کارگری  [2013 Mar] 
* هوشنگ عیسی بیگلو‌، نماد آزادیخواهی، مقاومت و منش انسانی  [2013 Feb] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (6)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (5)  [2012 Dec] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۴)   [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۳)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۸)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (2)  [2012 Nov] 
*سوسیالیسم پرولتری در نقد بولیواریسم ضد سوسیالیستی (۱)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری(۱۷)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۶)  [2012 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۵)  [2012 Oct] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (14)  [2012 Oct] 
*آب را گل بکنید! علیه تریبونال دادخواهی   [2012 Sep] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۹)  [2012 Aug] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]،دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Jun] 
*پایان دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین ضرورت روی کرد طبقاتی پرولتاریا به سیاست (بخش دوم) [2012 May] 
*دوران کیمیایی تشکل های کارگری و ضرورت سازمان یابی‌های نوین  [2012 Apr] 
*آلترناتیوِ بازتولید فرهنگی استبداد شرقی و تقویم برهنگی ها  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»[1]، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۶)  [2012 Apr] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی  [2012 Mar] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۴)  [2012 Feb] 
*حکومت یا دولت؟ هیاهوی انتخابات حکومتی تحریم، روی دیگر سکه‌ی ترمیم و شرکت  [2012 Feb] 
*«ایدئولوژی آلمانی» ، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۳)  [2012 Feb] 
*نظام بحران، بحران تحریم، بحران تغییر  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۲)  [2012 Jan] 
*در بیان کرکس ها و فداییان!  [2012 Jan] 
*«ایدئولوژی آلمانی»، دستیافتی فلسفی در نقد ایدئولوژی (۱)  [2012 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۳)  [2012 Jan] 
*آدونیس های زمینی، چکامه سرایان سوریه  [2011 Dec] 
*پرستو در باد، روایتی از مبارزه، عشق و بازنگری بینش چریکی  [2011 Nov] 
*گزارشی از مرگ کارگر گمنامی که در ۲۲ تیر ۱۳۷۸ به دست جنایت‌کاران جمهوری اسلامی کشته شد  [2011 Nov] 
*چشم‌انداز تغییر نظام در ایران و مداخله‌ی خارجی  [2011 Nov] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۱)  [2011 Oct] 
*بازگشایی مدارس و آموزشگاه‌ها  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۱۰)  [2011 Sep] 
*بحران فراگیر سرمایه، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۹)  [2011 Aug] 
*یونان به چند پول می ارزد؟! بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷) [2011 Jun] 
* جنایت کشتار در اردوگاه اشرف، جنایت علیه بشریت است  [2011 Apr] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه‌داری (۷)  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۶)  [2011 Mar] 
*اعتصاب سراسری کارگران، تنها سلاح در برابر نسل کشی  [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری   [2011 Mar] 
*بحران فراگیر سرمایه‌، نقد اقتصاد سرمایه داری (۴)  [2011 Feb] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۳)  [2011 Jan] 
*بحران فراگیر سرمایه‌ با خوانش مارکس (۲)  [2011 Jan] 
*بحران ساختاری سرمایه‌ با خوانش مارکس (۱)  [2010 Dec] 
*یادِ بسیارانِ اسیر  [2010 Dec] 
*قتل‌های حکومتی و حکومت قاتل‌ها  [2010 Dec] 
*براي كشورما نمي‌شود خط فقر تعريف كرد   [2010 Nov] 
*از شهلا جاهد باید دفاع کرد  [2010 Nov] 
*کابوس نئوفاشیسم، ناسیونال مهدویسم  [2010 Aug] 
*دکترین شوک یا فاشیسم اقتصادی میلتون فریدمن (۱)  [2010 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۱۰)  [2010 Jul] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۹)  [2010 Jul] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۴) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 Jun] 
*نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۳)  [2010 Jun] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (2) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن  [2010 May] 
*جایزه‌ی نظریه‌پرداز دکترین شوک و اقتصاد فاشیستی و راز ظهور یک زبان شناس (۱) اکبر گنجی از قلم طلایی کرملین تا جایزه بنیاد فریدمن [2010 May] 
*نان و خون نه!‌ نان و گل سرخ!  [2010 May] 
*ضرورت سازمان‌یابی شوراهای بیکاران  [2010 Apr] 
*منافات حقوق بشر با حقوق انسان  [2010 Apr] 
*پیمان شوم و «روحانیت کمپرادور»  [2010 Mar] 
*تعیین حداقل دستمزد،‌ چالش شديد کار و سرمایه  [2010 Mar] 
*پیامی بر پیکر علی کروبی، با امضا کبود ومُهر ولایت  [2010 Feb] 
*برای کار ، نان و آزادی  [2010 Feb] 
*بودجه بحرانی و بحران زای حکومت نظامی ۸۹  [2010 Feb] 
*یاد سازمانده اعتصابات و جنبش شورایی نفتگران گرامی‌باد  [2010 Feb] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2010 Jan] 
*همصدایی هراسناکان قیام  [2010 Jan] 
*طبقه کارگر ایران، در سالی که گذشت  [2010 Jan] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Dec] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها(۷)  [2009 Dec] 
*۱۶ آذر، پیوستار اعتراض‌ و جنبش در پیوند  [2009 Dec] 
*قطعنامه چهارم شوراى حكام آژانس بين‌المللى انرژى اتمى و روانپریشی الیگارش‌مهدویون  [2009 Dec] 
*بحران حاکم و حاکمیت بحران   [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۶)  [2009 Nov] 
*هدف فوری و استقلال طبقاتی کارگران  [2009 Nov] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۵)  [2009 Oct] 
*نشست وین گام دیگری در مرداب مشروعیت بخشی   [2009 Oct] 
*انرژی هسته‌ای، چماق ارتجاعی!  [2009 Oct] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۴)  [2009 Oct] 
*پیرامون شعارها  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۳)  [2009 Sep] 
*«سبد» سرکوب و راه‌کار حاکمیت کودتا  [2009 Sep] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها (۲)  [2009 Aug] 
*«نه زیستن، ‌نه مرگ»، «دوزخ روی زمین» و گزمه‌گان دوزخ  [2009 Aug] 
*خیزش همه‌گانی و ستیز الیگارش‌ها  [2009 Aug] 
*شکاف مرگ آور و کودتای باندهای حکومتی در برابر قیام حکومت شوندگان   [2009 Jun] 
*انتخاب متجاوز  [2009 May] 
*ایدئولوژی کشتار و تروریسم در غزه  [2009 Jan] 
*طرح موازی یک موضوع یا پنهان‌داشتن منبع و مرجع اشاره‌ای‌ به مقاله‌ «باور به معاد: ایمان به شکنجه» و کتاب «دوزخ روی زمین» [2008 Dec] 
*آسیب‌شناسی «هشدار» زرافشان  [2008 Nov] 
*محمود درویش قلب بیدار فلسطین   [2008 Aug] 
*این امیرحسین فطانت همان شکارچی دانشیان و گلسرخی‌ست؟  [2008 Jan]