جنبش سبز به کجا می رود ؟! (شماره1)
عباس رحمتی
مقدمه :
اگر بخواهیم نگاهی گذرا به حرکت های بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری ج.ا داشته باشیم ، باید کمی به عقب تر برگردیم باید دیدگاه مردم را که خود ، از اجزاء جنبش سبز هستند یعنی باید سازنده این جنبش را خوب شناخت ، بخصوص نگاه مردم ، قبل از انتخابات قابل بررسی است که ما در این مورد خواهیم نوشت . مردم در طول این سی سال بارها و بارها خواسته های خود را به شکل های مختلف مطرح کرده بودند و بارها برای گرفتن حق خود به خیابانها آمده بودند ، دانشجویان مرتب به مسائل سیاسی و کشتارها و سرکوب و... اعتراضات گسترده داشته اند و کارگران بارها برای حقوق پرداخت نشده اشان و قوانین کار و وضعیت بد حقوقی و صنفی اشان و بی قانونی مطلق در کشور و دستگیری همکارانشان ( و... اعتراض های زیادی داشته اند، که همیشه جوا بش سرکوب بوده است و اعتراضات گسترده معلمان برای وضعیت نابسامان فرهنگیان تظاهراتهای گسترده داشته اند که جوابش فقط سرکوب بوده است . در طول این سی سال ، هزاران بار تظاهرات و اعتراضات کوچک و گسترده از طرف مردم صورت گرفته است ولی هیچ کدام تداوم پیدا نکرده است ، چرا ؟ و بلافاصله باید پرسید ،چطور شد که این بار این حرکت مردم تداوم پیدا کرده است و از همه مهمتر اینکه دنیا را تکان داده بطوریکه دهان سیاستمداران دنیا را باز نگه داشته و میرود تا رژیم را بیشتر از گذشته تحت فشار قرار دهد بطوری که رژیم برای بقای خود بیشتر از گذشته به کشورهای خارجی ، خصوصا روسیه و چین وابسته شده است و سعی می کند تا با آمریکا هم از در سازش در آید و جالب توجه تر اینکه رژیم پنهان و آشکار جام زهر بمب اتمی اش را زره - زره سر می کشد که از فشار های همین جنبش سبز است ، مردم این بار نام جنبش سبز بر اعتراضات خود نهاده اند ، آیا این حرکت به جنش هدفداری تبدیل خواهد شد ؟ این جنبش راه به کجا خواهد برد ؟ با این مقدمه وارد بحث اصلی می شویم .
جنبش سبز چگونه بوجود آمد؟
مردم ، قبل از مناظره های تلویزیونی ، که برای اولین بار بود بطور سراسری از تلویزیون رژیم پخش می شد، خود ترفندی بود که رژیم برای به صحنه آوردن مردم اتخاذ کرده بود، مردمی که طبق آمارهای رسمی در دوره قبل ( دوره نهم ) 48 در صد به پای صندوق های رای نیامدند .ولی با تماشای مناظره ها و مطرح شدن دزدی ها و غارت اموال کشور و افشاگری های دیگر باعث شد که جامعه وضعیت دیگری پیدا کند و مردم برای تو دهانی زدن به کاندیدای ولایت فقیه در انتخابات شرکت کردند ( کاندیدای خامنه ای که یک سال قبل دقیقا مشخص کرده بود ) با این تفاوت که مثل دوره های قبل تماشاگر تقلب ها نباشند ، چون مردم در دوره های قبل بارها ، بی قانونی را در انتخابات دیده بودند ولی این بار فرق می کرده و می کند ، این بار تصمیم گرفته اند تا آخر ماجرا در صحنه باشند و این حقیقت ، را بعد از گذشت 4 ماه شاهدیم ، این شعار هدف مردم را مشخص تر می کند « 30 سال سکوت تمام شد مردم چرا نشستید » شعار های مردم ، در ابتدا هدفشان ، پس گرفتن رای اشان بود ولی به سرعت این شعار ها تبدیل به خواسته های بیشتری می شد ، مردم خود هوشیار تر از آنند که رژیم و یا حتا اصلاح طلب ها بخواهند آنها را بفریبند مردم متحد ، بطور خود جوش راه خود را مشخص کرده اند و این از شعارها و حرکت هایشان کاملا مشخص است .مردمی که قصد شرکت در انتخابات را نداشتن به یک باره در این مقطع از کاندیدای اصلاح طلبان حمایت می کنند البته تا جایی که آنها با خواستها ی شان همراه باشند ، همانطور که دیدیم این مورد هم بخوبی قابل لمس است مردم می گویند اگر کسی با خواسته های ما مخالفت کند با جنبش بزرگ مخالفت خواهد کرد ، با همین شعار است که اصلاح طلبانی مثل موسوی و کروبی را تا این مرحله بدنبال خود کشانده اند. نمونه اش اینکه در ابتدا مردم می گویند « رای ما را پس بده» ولی حالا محوری ترین شعار آنها « مرگ بر دیکتاتور» است و دیکتاتور جز ولایت فقیه و رهبر جمهوری اسلامی با رئیس جمهوری برگزیده اش ، کسی دیگری نیست ، پس کسی نمی تواند با این خواست مردم مخالفت کند. مرگ ، یعنی نابودی و سرنگونی جمهوری اسلامی است ولی اصلاح طلبان جزء " کروبی " خواهان فعالیت در چار چوب قانون اساسی ارتجاعی هستند[1]، در این میان موضع گیری دو پهلو " رفسنجانی " قابل تعمق است ، او در طول عمرش هیچگاه موضعی به نفع مردم نگرفته است و فقط به منافع خود و فرزندانش اندیشده است و در حین حال می خواهد ، خود را یک رفرمیست یا دموکرات نشان دهد و این یدک را همیشه با خود کشانده است !اخیرا "وب " سایت الف ( متعلق به احمد توکلی است ) نوشته است ...رفسنجانی در جمعی از اعضای خبرگان رهبری گفته است :« بعضی ها فکر می کنند که من گفته ام مشروعیت نظام به رای مردم است ، در حالیکه من مشروعیت ج. ا. را به ولایت فقیه می دانم ، مصداق اکمل ولایت فقیه حضرت خامنه ای است و ما کسی را بهتر و توانا تر از او نداریم !» در این میان "جنبش سبز " به راه خود ادامه خواهد داد اگر موسوی بخواهد این حرکت را در چار چوب ج.ا اسلامی خلاصه کند در واقع جلوی این جنبش را سد کرده است و مردم از این خواسته ها عبور کرده و به راه خود ادامه خواهند داد همانطوری که در طول این چند ماه عبور کرده اند و زره ای از خواسته هایش کودتا نیامده اند .
جنبش رشد می یابد ، سخن می گوید :
خواسته های مردم این بار با جنبش سبز آغاز شده است ، خواسته هایی که از گرفتن رای شروع شده است و حال خواستار مرگ دیکتاتور و محاکمه تمامی جنایت کاران و شکنجه گرانند . جنبش سبز اکنون ساختار شکن شده است و از شعار های اولیه اش عبور کرده است و این را خود "میر حسین موسوی " در بیانیه 13 گفته است « این جنش ، همچون نوزادی که به راه افتاده باشد با سرعتی باور نکردنی درحال رشد است و بزودی سخن گفتن را هم آغاز خواهد کرد و بالغ میشود و همگان را به تحسین و احترام نسبت به خود وا می دارد .» در متن این بیانیه نکته ای که به چشم می خورد و چند بار بر آن تاکید شده است ، پرستاری از این جنبش است وی می گوید « آن وظیفه ای که بر عهده ما قرار داده شده آن است که با تکثیر اندیشه هایی که در حوالی آن شکل می گیرد و با تذکر دائمی اهمیت این پدیده مبارک از آن پرستاری کنیم »
جنبش رهبران خود را پیدا می کند :
تکثیر همین اندیشه هاست که خواسته های جنبش سبز را بالاتر برده است و شاید رهبران جنبش را از خود عبور دهد به گفته " قاسم شعله سعدی " [2]به دو دلیل رهبران این جنبش نمی توانند تا آخر بدنبال جنبش سبز بیایند 1- کاراکتر خودشان است که اجازه همراهی با این حرکت گسترده را به آنها نمی دهد و2 – آنها ، دانه درشت های نظام (رژیم ) هستند و نمی خواهند تغییر کند ، حداکثر خواسته آنها در چارچوب نظام است . و به همین دلیل است که جنبش در آینده رهبران خود را پیدا خواهد کرد ،موسوی و کروبی بارها اعلام کرده اند « ما پشت سر مردم هستیم » .
سرکوب عمومی در سراسر کشور :
همانطور که همه می دانند ، جنایت کاران به دستگیر های گسترده و رعب و وحشت می پردازند تا بتوانند مردم را به خانه ها ی شان برگرداند ولی نتیجه عکس داده است ، مردم می گوید : ما نه تنها به خانه بر نمی گردیم بل حاضریم جان خود را برای آزادی هدیه کنیم ،همچون قیام ضد" آپارتاید" در آفریقای جنوبی، هنگامی که قیام رادیکالیزه شده بود ،جنبش ضد ترس هم شده بود ، مردم می گفتند درب زندانها را باز کنید ما می خواهیم بیایم زندان ، بعد از آن بود که " نلسون ماندلا " سازمان نیزه ملت " را ایجاد کرد یک سازمان نظامی به پروسه بدون خشونت پایان داد ، این جنبش با فشارهایی که رژیم به مردم می آورد ، اگر به خواسته های مردم پاسخ ندهد مردم جواب درست را به آن خواهند داد ، کما اینکه از روز 25 خرداد( 1388) به بعد تظاهرات مسالمت آمیز مردم رنگ دیگری به خود گرفت ، روز قدس بحث رای مطرح نبود ، و مطالبات جنبش سبز بسیار بالاتر رفته بود بطوری که " سروش " نوشت « بخت از نظام برگشته ، آبرویش به یغما رفته » در واقع مردم نه به توصیه های خامنه ای که گفته بود روز قدس متعلق به فلسطین است و اجازه ندارید شعارهای دیگری ( مثلا بر علیه من بدهید ) و نه به اطلاعیه سپاه که گفته بود شعارهای ضد دولت ندهید و... هیچ اهمیتی ندادند و شعار ی که در همین رابطه می دادند درست برعکس حرف ، هر دو آنها بود جنبش سبز هر روز خواسته های خود را بالا می برند و نشان می دهند که هر خواستی بهایی دارد و درست با شعار های خود، هم در مقابل رژیم می ایستند و هم خواست واقعی خود را مطرح می کنند، مثلا روز " قدس " را روز ایران نامیدند و شعار " نه غزه ، نه لبنان ، جانم فدای ایران " سر می دادند . دقت کنید این "عرق ناسیونالیستی " نیست این خشم مردم است که به یاوه ها و واژه های این رژیم چنین جواب می دهند( به یاد آورید، خبرنگار، وقتی از خمینی می پرسد چه احساسی دارید که به ایران بر می گردی می گوید ، "هیچ " ) و ادامه جنبش سبز، راه را تا سرنگونی رژیم بخوبی با این شعار نشان می دهند « تا احمدی نژاد است هر روز همین بساط است !» در شماره بعد به خواسته ها و آینده روشن تر این جنبش اشاره خواهیم کرد .
[1] موسوی در اطلاعیه شماره 13 خود گفته است جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر را خواهانم
[2] قاسم شعله سعدی نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی بوده و دو بار کاندیدای ریاست جمهوری شده که هر دو بار هم رد صلاحیت شده است .
منبع:پژواک ایران