PEZHVAKEIRAN.COM راه پیمایی 13 آبان و تشدید رادیکالسیم در جنبش اعتراضی
 

راه پیمایی 13 آبان و تشدید رادیکالسیم در جنبش اعتراضی
فـرهاد مهدوی

راه پیمایی 13 آبان، به همان صورت که جنبش اعتراضی در نظر  داشت، و خامنه ای و دار و دسته از آن می ترسیدند برگزار شد. از چند هفته مانده به 13 آبان، ایادی رژیم از جنتی شورای نگهبان گرفته تا فرماندهان و مقامات نظامی و انتظامی، معترضین را ترسانده بودند که 13 آبان به خیابان نیایند، اما مردم معترض به این تهدیدها دهن کجی کردند و به آن وقعی نگذاشتند. دست مریزاد به مردمی که در تهران و شهرستان ها به خیابان آمدند و در شرایطی که رژیم تلاش می کند کلیه راه های تنفسی جنبش را مسدود کند، با استفاده ی آگاهانه و بجا از فرصت رسمی 13 آبان، یک بار دیگر مطالبات بحق خود را فریاد زدند و بر تداوم جنبش اعتراضی تاکید گذاشتند. بی اعتنایی به هارت و پورت های سرکوبگرانه رژیم و نا ترسی از تهدید های آن - به طور اجتماعی و در ابعاد کلان- یک دستاورد بزرگ است، این یعنی شکستن اتوریته ی تحمیلی و هولناک رژیم. در جریان انقلاب 57 نیز وقتی مردم، اعلام حکومت نظامی را به سخره گرفتند، تعادل میان دیکتاتوری سلطنتی و مردم، از اساس بهم خورد. این دستاورد آنجا بیشتر برجسته و حائز اهمیت می شود که بدانیم برخی از ایادی خامنه ای در تهدید و ترساندن مردم، و نشان دادن این که در مقابل معترضین مطلقا کوتاه نمی آیند، اعلام کرده بودند که حفظ نظام از نماز هم واجب تر است.

نیروهای امنیتی و لباس شخصی مجهز به سلاح های سرد و گرم در 13 آبان، با صدها هزار مردم معترض به مقابله پرداختند، تیر هوایی و گاز اشگ آور شلیک کردند، تظاهر کنندگان را به صورت وحشیانه کتک زدند و فریب پانصد نفر مطابق گزارشات، فقط در تهران دستگیر شدند. شدت خشونت سفله گان خامنه ای با زنان و دختران در تظاهرات این بار بی سابقه بود و اعمال چنین خشونت سبعانه ای در تظاهرات قبلی کمتر دیده می شد. با این همه مخالفین نظام، 13 آیان را به یک آکسیون بزرگ مردمی علیه ولی فقیه ارتجاع تبدیل کردند، و شعار "مرگ بر دیکتاتور"، "مرگ بر این دولت مردم فریب" و "خامنه ای قاتله ولایتش باطله" سر دادند.

مزدوران خامنه ای نه تنها خیل عظیم تظاهر کنندگان، که سران جنبش اعتراضی را نیز که در راه پیمایی شرکت داشتند مورد ضرب و شتم قرار دادند. از شرکت میر حسین موسوی در تظاهرات ممانعت بعمل آوردند و به موجب گزارشاتی او را در خانه اش جبس کردند.

مهدی کروبی توانست خود را به میدان هفت تیر برساند، تظاهر کنندگان با دیدن وی شعار "کروبی باغیرت برس به داد ملت" و "مرگ بر دیکتاتور" سر دادند. مردم از کروبی می خواستند که به مقاومت در برابر بی قانونی های خامنه ای و مزدورانش ادامه دهد. در این هنگام مامورین امنیتی و لباس شخصی به کروبی هجوم بردند و چند گلوله گاز اشگ آور به سمت وی شلیک کردند.

دکتر حبیب الله پیمان نیز که با همسرش در راه پیمایی 13 آبان شرکت کرده بود مورد تهاجم و ضرب و شتم اوباش طرفدار دولت قرار گرفت. آنها با باتوم بر سر دکتر پیمان کوبیدند، سرش شکست و عینک بر صورتش خرد شد.

واقعیت این است که هیچ کس در هیچ شرایطی از گزند ولی فقیه و ایادی جنایتکارش در امان نیست. سران جنبش اعتراضی نیز همراه و همگام مردم معترض که بدنه جنبش محسوب می شوند کتک می خورند، مجروح می شوند و طبیعی است که در معرض دستگیری و حذف هم باشند. از اینرو  روا نسیت در این مرحله آنها را با خامنه ای و دار و دسته در یک ردیف نشاند. این حاکی از برخوردی قشری و سطحی است که عوامل سرکوب و رهبرشان خامنه ای را رها کرد و مثلا به پیشینه ی موسوی و کروبی پرداخت؟ کسانی که برخورد با موسوی و کروبی را در اولویت قرار می هند علاوه بر دامن زدن به نوعی پرخاش جویی کودکانه، عملا ثقل فشار را از روی خامنه ای بر می دارند. آنها نمی گویند چه تعریفی برای شرایط ایران و چه تحلیلی برای بستر این مرحله از تحولات ایران دارند و چه روش و تاک تیک هایی را برای بزیر کشیدن نظام ولایت فقیه ارائه می دهند. آیا تاکید بر تظاهرات خیابانی و حمایت از آن برای عقب راندن حاکمیت، به عنوان یک تاک تیک مرحله ای، امر نادرستی است؟ تردیدی نیست که هم موسوی و هم کروبی و هم سایرینی که پیش از این بهر شکل در تضییع حقوق مردم و یا در جنایتی نقش داشته اند بایستی پاسخگوی اعمال خود باشند، اما آیا اندیشیده ایم که همین حالا و درست میان معرکه، پرداختن به سابقه آنها - و نه جنایات کنونی جناح حاکم - به نفع تحولات داخلی ایران خواهد بود؟ آنهم وقتی که جناح غالب، به کم تر از تسخیر همه ی سنگرها، رضایت نمی دهد. اکنون قریب 5 ماه از آغاز جنبش اعتراضی می گذرد، این جنبش امروزه به طور نسبی مستقل از نفوذ و کنترل سران جنبش عمل می کند، برخی حتی معتقدند که بتدریج کنترل از دست موسوی و کروبی خارج می شود، واقعیتی که هم شعارهای رادیکال تر 13 آبان و هم برخوردهای بیشتر سرکوبگرانه ی نظام در مقایسه با روز قدس، آن را تائید می کند. یادمان باشد که رژیم در عرصه ی داخلی و بین المللی با مشکلاتی بسیار جدی روبرو است، د ر داخل با طرح حذف یارانه ها و در خارج با مسئله ی هسته ای و احتمال تحریم بین المللی. پس همین حالا باید هوشیار بود و به آن مهلت نداد. مردم معترض بر سر یک خواسته حد اقل با هم توافق دارند و آن نپذیرفتن نتیجه ی انتخابات به خاطر تقلب در آن است، پس وظیفه ی همگان است که به این توافق حد اقل، بمثابه یک اهرم فشار بر حاکمیت بپیوندند و از آن حمایت کنند. 

در جریان راه پیمایی13 آبان حادثه ی قابل توجهی نیز روی داد، مردم معترض طی عملی جسورانه، عکس پارچه ای خامنه ای را از داربستی آهنی پائین کشیدند، آن را به زیر پا انداختند و از روی آن گذشتند. این رویداد حاکی از تشدید خشم معترضین و مخالفان نظام، یا همان شتاب و شدت یابی رادیکالیسم جنبش اعتراضی مردم است. معترضین به نتیجه انتخابات طی پنج ماه گذشته کم تر واکنشی به این تیزی و صراحت علیه خامنه ای نشان داده بودند. این جنبش با شعار "رای مرا پس بده" شروع شد، اما اکنون به دلیل حمایت های بی دلیل و بی جهت خامنه ای از دولت کودتا و سرکوب جنایتکارانه ی مردم معترض، خود ولی فقیه را هدف قرار داده است.   

پائین کشیدن عکس نفر اول نظام ولایت فقیه و دادن شعار "خامنه ای قاتله، ولایتش باطله" برخی از تحلیل گران وابسته را دست پاچه و سراسیمه کرده است. مسعود بهنود می نویسد "به باورم این که جمعی هر چند کوچک در روز روشن و در خیابان فریاد بزنند و بالاترین مقام کشور را قاتل خطاب کنند و به همین ملاحظه بگویند ولایتش باطل است، معنای درونی اش این است که چیزی شکست. حریمی به حق یا به ناحق فروریخت.

بهنود که از تشدید شتاب و رادیکالیسم جنبش اعتراضی مردم ایران به وحشت افتاده می افزاید "امید می رود همین ها که امروز گفته شد تندترین شعاری باشد که در ذهن سبز می چرخد. نسل گذشته در تظاهرات منتهی به انقلاب و سقوط رژيم پادشاهی، تا ماه ها، به شعار معروف "مرگ بر شاه" نرسیده بود، حتی آیت الله خمینی تا یک ماه قبل از انقلاب نگفته بود شاه باید برود." بهنود با بیان این که "شتاب امروزی  شعارهای تند، بیش تر از اثر وجود رسانه های خارج از کنترل حکومت است" نوشته است "در ایران رهبر حاضر نشد بپذیرد در سیستمی که تحت نظر شورای نگهبان است خللی نشسته. از همین رو ولایت خود و ریاست جمهوری احمدی نژاد را به هم بست چرا که در جلسات خصوصی مدیریتی گفته شده بود اگر یک گام در مقابل این ها عقب بنشینید انتها ندارد."

آری، همه ی رژیم های پوسیده و ضد مردمی فاقد این ظرفیت هستند که دست به اصلاحی بزنند چون خوف آن دارند که دادن حتی یک امتیاز کوچک و یا کم ترین عقب نشینی، همچون سیلی ویرانگر بنیادشان را به دست نابودی بسپارد. حالا توپ در زمین خامنه ای است، مردم در خیابان اند و حق مسلم شان را می خواهند. این شعله خاموش نخواهد شد، نوبت بعدی تظاهرات، روز 16 آذر است، 16 آذر کمتر از یک ماه دیگر از راه می رسد و بار دیگر نبض خیابان ها علیه نظام نکبت بار ولایت و با شعارهای پر شور و داغ تر به طپش در می آید.

 

 

farhaadmahdavi@hotmail.com

15 آبان 1388

 

منبع:پژواک ایران