PEZHVAKEIRAN.COM ۱۶ آذر، در خیابان‌ها یا در صحن دانشگاه‌ها؟
 

۱۶ آذر، در خیابان‌ها یا در صحن دانشگاه‌ها؟
فـرهاد مهدوی

16 آذر در پیش است. جنبش دانشجویی بیش از نیم قرن است که این روز را به مثابه ی ظرفی برای طرح خواسته ها و مطالبات آزادیخواهانه و حق طلبانه مردم ایران با کوشندگی تمام گرامی داشته است. امسال نیز متقارن با جنبش اعتراضی مردم ایران، دانشجویان و سایر اقشار و طبقات بر آنند از 16 آذر فرصت دیگری بسازند، تا بار دیگر به تقلب در اعلام نتیجه انتخابات اخیر ریاست جمهوری اعتراض کنند و به دولت و نظام نامشروع ولایت فقیه بگویند "نه". در همین رابطه رژیم پیشاپیش چماق تهدید و ارعاب را بالا برد، 60 دانشجو را فقط در آبان ماه دستگیر کردند و شمار بسیاری از دانشجویان احضار شدند، ایادی سرکوبگر ولی فقیه تعارف و ظاهر سازی را کنار گذاشته و در حالی که معلوم است ترسیده اند، اعلام کردند که از این پس در برخورد با معترضین، "اغماض" نخواهند کرد!

احمدی مقدم فرمانده ناجا، دو هفته مانده به 16 آذر گفت: "هنوز برنامه خاصي كه قرار باشد اتفاق بيفتد اطلاعي نداريم اما هر تجمعي بايد به صورت فراخوان و قانوني اتفاق افتد اگر غيرقانوني باشد پليس با آن برخورد قاطع مي‌كند." وي در مورد افزايش حضور نيروهاي پليس در سطح خيابان‌ها در روز 16 آذر ادامه داد: "بستگي دارد كه در آن روز چه اتفاقي بيفتد و در حال حاضر تصوري از اتفاق آن روز نداريم".

اژه ای دادستان کریه المنظر رژیم نیز به معترضان که در حال تدارک تظاهرات تازه ای در روز دانشجو هستند هشدار داد که جمهوری اسلامی « از اين به بعد با هر گونه اقدام که موجب اخلال در نظام شود، بدون هيچ اغماضی برخورد می کند و هيچ عذر و بهانه ای را نمی پذيرد.»

این تهدیدات زود هنگام و این چنگ و دندان نشان دادن های سرکوبگرانه یعنی این که رژیم از جنبش و از تظاهرات خیابانی سخت واهمه دارد و ترجیح می دهد معترضین به خیابان نیایند و با آنها در خیابان روبرو نشود. مردم اما به این تهدیدهای بزدلانه اعتنایی ندارند و طی 6 ماه گذشته و بخصوص در روز قدس و 13 آبان نشان دادند که مرعوب شدنی نیستند و از رژیم نمی ترسند. این هم یعنی حضور و وجود یک جنبش بزرگ نافرمانی و اعتراضی که ثبات و تعادل رژیم را به جد بهم می زند.

حالا با این جنبش، برغم کاستی هایی که بگو در زمینه ی رهبری، سازماندهی، ارائه ی تاک تیک ها و شعارها و یا معرفی سخنگو دارد، کارهای بسیاری می توان کرد. 30 سال حق کشی، 30 سال جنایت و 30 سال انواع اذیت و آزارها، و فقر و گرانی و فحشا و فساد، مردم را به ستوه آورده و آنها را به خیابان کشانده است، این شعله را بایستی بهر قیمت فروزان نگاه داشت، و مطمئن بود که از همین طریق و با رشد و تداوم همین جنبش می توان رژیم را به زانو در آورد. واقعیت این است که تا زور پر زور نباشد استبداد آخوندی از جایش تکان نخواهد خورد، بنا بر این باید کاری کرد تا جنبش اعتراضی علیه رژیم به طور فزاینده تقویت شده و نیرومند گردد. هر حرکتی و هر اقدامی که تقویت این جنبش را مانع بشود، خلاف منافع مردم و به نفع رژیم در تمامیت آن است.

جنبش اعتراضی نیازمند آن است که رو به جلو و رو به بالا - ولو با شیب کم - حرکت کند، نباید اجازه داد که جنبش به حالت فرسایشی فرو رود، این در درجه نخست به عهده ی کسانی است که راه پیمایی ها و تظاهرات خیابانی را در داخل سامان می دهند و در آن شرکت می کنند. در هر حال باید بتوان رشد جنبش را اندازه گیری کرد، حتی تنظیم یک شعار فراگیر اقتصادی در کنار شعارهای سیاسی، جذب لایه ای از لایه های محروم جامعه و یا جلب گروهی از گروه های اجتماعی مانند گارگران، زنان، معلمان - که فراوان هم توسط رژیم سرکوب شده و حقوق شان صایع گردیده - می تواند معیاری در تقویت و اعتلای جنبش محسوب شود، و شرکت انبوه تر مردم در تظاهرات خیابانی را فراهم آورد. مردم تا همین جا خسارات و صدمات سنگینی را متحمل شده اند. منازعه ای بر اثر تقلب در انتخابات میان مردم و رژیم در گرفته، بالاخره تکلیف این منازعه باید روشن شود. مردم برای تظاهرات، تظاهرات نمی کنند، حق ضایع شده شان را می خواهند. وقتی مردم در خیابان هستند رژیم باید به خواسته های آنها توجه کند، بویژه این که افرادی که مورد تائید رژیم و کاندیدای ریاست جمهوری هم بوده اند علنا شهادت می دهند که تقلب در انتخابات صورت گرفته است. با این وصف بی اعتنایی رژیم به خواست بر حق مردم ، به معنی مقابله با آنها ست.

حال ممکن است رویدادهایی در سطح جنبش و در جریان تظاهرات خیابانی نیز بوجود آید که برخی افراد و جریان ها بهر دلیل آن را نپسندند، فارغ از این که پسند آنها درست باشد یا نه، این دلیلی نیست که از همراهی با مردم تن بزنند و به گونه ای رفتار کنند که گویی کنار جناح غالب ایستاده اند. بعد از راه پیمایی 13 آبان که در جریان آن تظاهر کنندگان تصویر خامنه ای را پائین کشیده و لگد مال کردند، برخی، انتقاداتی را به رادیکالسیم و فرا روی جنبش، مطرح می کنند.

نیروهای ملی - مذهبی در بیانیه ای نوشتند: "ما عليرغم موفقيت های قابل توجه جنبش سبز طی ماه های اخير نمی توانيم نگرانی خود را نسبت به مخاطراتی که پيش روی جنبش قرار دارد پنهان کنيم. يکی از مهمترين تهديد های جنبش نه از جانب اقتدار گرايان که بيشتر از سوی برخی از دوستان جنبش است که بر نگرانی ها و دغدغه ها می افزايد. با توجه به اعمال خشونت از سوی اقتدارگرایان، جنبش سبز ايران بالقوه استعداد آن را دارد تا در دام چپ روی افتد و دامنه مطالبات و انتظارات را بیرون از ظرفیت های واقعی، افزايش دهد يا بخواهد ره صد ساله را يک شبه طی کند. در چنین وضعی، نه تنها امکان دريافت پاسخ مناسب را نداشته، بلکه امکان بسيج، وحدت و نیرو گرفتن اقتدارگرایان را فراهم می کند. از اين رو مايليم نگرانی خود را نسبت به اظهارات برخی فعالان سياسی و اجتماعی در داخل و خصوصاً خارج کشور که از مطالبات مشترک این جنبش فراتر می روند، اعلام داشته و آنها را به اتخاذ مواضع مسئولانه تر دعوت کنيم."

بی تردید این گونه سخن گفتن، تظاهر کننده ای را که در پی احقاق حقوقش، در خیابان کتک می خورد و زیر شلیک گلوله و گاز اشگ آور و حمله های جنایتکارانه ی لباس شخصی ها سر و دست و ساقش با باتوم و چوب و چماق می شکند، دل سرد می کند. این که بالندگی و فزایندگی جنبش را افتادن در "دام چپ روی" بدانیم و این که گمان کنیم دامنه ی مطالبات به بیرون از "ظرفیت های واقعی" جنبش کشیده شده، و این که بین فعالان سیاسی داخل و خارج کشور دیوار عبور ناپذیر بکشیم، قطعا نظراتی "مسئولانه" نیست. چه کسی "ظرفیت های واقعی" جنبش اعتراضی مردم را تعیین می کند، و با چه متر و معیاری "چپ روی" در جنبش را باید اندازه گرفت؟ به فرض اگر چنین مواردی هم پیش آمده باشد - که نیامده - از نیروهای ملی مذهبی انتظار هست که با دل سوزی و لحن و بیانی دوستانه بررسی کنند، نقد کنند و توضیح دهند، نه این که دوست را به جای دشمن بنشانند. جنبش را باید مدیریت کرد، مدیریت هم با این که بخواهیم آن را در حصار خواسه های حداقلی حبس و خاموش کنیم تفاوت دارد. یادمان نرود مردم در خیابان هستند، روزنامه ی حیات نو خطاب به همان "افتدار گرایان" می نویسد "اگر قرار است اظهارنظر کنید و در این اظهار نظرها، مخالفان خود را بکوبید، حداقل روز 13 آبان به خیابان‌ها مى‌آمدید و جمعیت معترض به سیاست‌هاى خود را مى‌دیدید، تا متوجه شوید که واقعا مخالفان زیادى دارید. از اینرو بایستی رژیم را واردار کرد به مطالبات مردم پاسخ دهد، نه این که به بهانه دادن شعار علیه رهبری نظام، کناری بایستیم و گمان کنیم از این طریق می توان جنبش را کنترل کرد.

نهضت آزادی نیز با صدور اطلاعیه ای هشدار داد که "حاکمان نظامی و شبه نظامی با نفوذ در صف‌های معترضان و تحریک احساسات مردمی فضایی را به وجود می‌آورند که «اقدام متقابل خشونت آمیز» از نظر مردم عقلانی و درست جلوه کند، درحالی که نظاميان، به دلیل برتری ابزاری و اطلاعاتی، قطعا پیروز میدان خشونت خواهند بود". نهضت ازادی به دانشجویان توصیه می کند که "برای خنثی کردن طرح خشونت‌طلبان، در روز 16 آذر به بزرگداشت این روز تاریخی در قالب برنامه‌ای مسالمت آمیز و آرام تنها در محوطه دانشگاه‌ها بپردازند تا بهانه‌ای به دست بدخواهان  برای تحمیل خشونت در داخل دانشگاه‌ها داده نشود."

نهضت آزادی به جای بررسی رفتار جنایتکارانه و سرکوبگرانه رژیم که موجبات عصبانیت مردم معترض را فراهم نموده و ناگزیرشان ساخته تا بر مسبب اصلی تمام مشکلات یعنی ولی فقیه ارتجاع متمرکز شوند، فراروی و رشد جنبش را به "نفوذ" عوامل رژیم در صفوف "معترضان" تعبیر می کند و در حقیقت اصل مسئله را نادیده می گیرد. بحث "خشونت متقابل" اساسا مطرح نیست، بلکه آنچه اتفاق افتاده و یا باز هم می تواند اتفاق بیافتد محصول بی اعتنایی خیره سرانه ی رژیم به مطالبه ی بحق و حداقلی مردم و بی اثر جلوه دادن قریب 6 ماه تظاهرات، حق طلبی و تلاش سیاسی، حدود یکصد کشته، 5 هزار دستگیری و انبوهی شکنجه و تجاوز و زندان است.

در همین زمینه خاتمی می گوید "چون اصل تقاضا و طلب در جامعه وجود دارد و مورد سرکوب قرار گرفته است، به  صورت‌های دیگری ظهور و بروز می‌کند"... "نتیجه ی روش‌هایی که مخالف خود را متهم به براندازی  می‌کند، براندازی است. نمی‌توان با برخورد سخت افزاری در وضعیت موجود برای مدت درازی از نظام حفاظت کرد . " خاتمی علت مطرح شدن  شعارها علیه خامنه ای را در این می داند که "به مردم احترام گذاشته نمی شود، و اعتراض و انتقاد،  براندازی به حساب می آید". خاتمی با تاکید بر این که "با برچسب خائن، برانداز، و سرکوب کردن، سئوال جامعه از بین  نمی‌رود و نمی‌توان با سرکوب، سئوال‌های مردم درباره انتخابات را انکار کرد ."  گفت "مردم سالم‌ترین و نجیب‌ترین حرکت را از خود نشان  دادند که نشانه بلوغ این ملت است. صدها هزار نفر از مردم بسیار آرام و بدون  سازماندهی آمدند و اعتراض ساده‌ای کردند، ولی متأسفانه حوادثی که به دنبال آن پیش  آمد، سبب افزایش بی‌اعتمادی شد ."

مهدی کروبی نیز طی مصاحبه ای با تلویزیون هلند خشونت‌های انتخاباتی را با برخورد نیروهای امنیتی دوره شاه مقایسه کرد و گفت این وحشی گری ها در زمان شاه هم نبوده است.

یک نکته دیگر را نیز بایستی کوتاه خاطر نشان نمود، عوامل جنایتکار و سرکوبگر رژیم حرمت هیچ حریمی را رعایت نکرده و نمی کنند، همگان به یاد دارند که این جانینان، حریم دانشگاه را مورد تجاوز قرار داده و دانشجویان را در حال خواب از خوابگاه دانشگاه به بیرون پرتاب کردند. ظاهرا در فرهنگ سیاسی نهضت آزادی روزهایی چون 16 آذر، "ایام الله" محسوب می شود، ایامی که در آن چه بسا تحول خجسته ای رخ بدهد و  زمینه های تغییر سرنوشت مردم فراهم گردد، بنا بر این برای روزی و مناسبتی چون 16 آذر بایستی سخت جدی بود و مهیا شد، به برنامه ریزی و  تاک تیک ها و شعارهای فراگیرتر آن پرداخت. 16 آذر روز دانشجو است و بر دانشجویان عزیز است که به عنوان میزبان این روز از مردم دعوت کنند تا در یک آکسیون بزرگ خیابانی شرکت کنند، مطالبات به حق خود را فریاد بزنند و به گفته ی بیانیه ای از دانشجویان و دانش اموختگان، کابوس سقوط دولت کودتا را آشفته‌تر سازند.

آشنایی که از ایران تماس می گرفت خبر داد که از هم اکنون شعاری در تهران دهان به دهان می گردد با این مضمنون که "باز می آئیم در آذر ، چون آذر". آری این جنبشی است تا پیروزی.
 

فـرهـاد مهدوی

farhaadmahadavi@hotmail.com

8 آذر 1388

 

منبع:پژواک ایران