۱۶ آذر، پیوستار اعتراض و جنبش در پیوند
عباس منصوران
دانشگاه در سراسر جهان، با ویژگیهای زمانی و جفرافیایی خود بهسان بازتابی از جامعه، کم و بیش در برگیرنده همان گروهبندیهای اجتماعی است. در ایران نیز دانشجویان در دانشگاهها و آموزشگاههای عالی بنا به خاستگاه و پایگاه طبقاتی خویش بازتاب خواستها و منافع طبقات و لایههای موجودْ از حاکمیت سیاسی و طبقه حاکمهاش گرفته تا باندهای حکومتی و لایههای میانی و پایینی و طبقه کارگر میباشند و از ارتجاع و فاشیسم حکومتی گرفته تا انقلابیگری با گرایش سوسیالیستی را بارتاب میدهند. دانشجو بهسان نیرویی غیر ثابت و سیال با پایان گرفتن دورهی آموزشی به جامعه بازگشته و در ساختارهای تولیدی، طبقاتی و سیاسی و اجتماعی کشوری میپیوندد. این روند پیوسته در درازای تاریخ، تولید و بازتولید یافته و مییابد. در ایران با توجه به حاکمیت همیشگی استبداد دوگانه، اعتراضهای دانشجویی، خاصهی ضد استبدادی داشته و در ممنوعیت گروهبندیهای صنفی و سیاسی مستقل، نقش گروهبندیسیاسی به خود گرفتهاند.
به اشتباه و تکراری تاریخی، اعتراضهای دانشجویی، با نام «جنبش دانشجویی» غلطی مصطلح شده است، غافل از اینکه جنبش، دگرگونی بنیادین در مناسبات اجتماعی و طبقاتی وظیفهمند و عهده دار است و دانشجویان بنا به موقعیت و رابطهاشان با تولید و توزیع و مناسبات طبقاتی، فاقد چنین رسالتی هستند. از همین روی، اعتراضهای دانشجویی در سرانجام خویش، پس از گذر از خواستها و مطالبات صنفی. سیاسی، به خواستهای سیاسی بورژوایی گراییده و در اوج این پویش در مخالفت با استبداد حاکم، خواستهای عموم خلقی و همگانی را پیش روی میگذارند. از شانزدهم آذر ۱۳۳۲ در اعتراض به سفر ریچارد نیکسون، معاون ریاست جمهوری وقت آمریکا، که اعتراض دانشجویی سه قربانی میدهد، تا اعتراضهای ۲۵ سالهی پس از آن در دانشگاهها در دروان محمد رضا شاه، و کشتار حکومت اسلامی در فروردین تا تیر ۱۳۵۹ در دانشگاههای سراسر ایران به فرمان خمینی (۱ ) تا ۱۸ تیر ۱۳۷۸ و به خون کشانیده شدن کوی دانشگاه تهران و کشتار و سرکوب دانشجویان به دستور خامنهای و در ریاست جمهوری خاتمی و تا اکنون، اعتراضها، فراگیرتر و پایدارتر ماندگار بوده است.
حکومت اسلامی با برپایی انجمنهای اسلامی در دانشگاهها از همان آغاز و سازماندهی دفاتر تحکیم وحدت حوزه و دانشگاه و دفاتر ادوار تحکیم و نیز دانشجویان بسیجی، تلاش ورزیده است تا همراه با سرکوب هرگونه گرایش مستقل و اعتراضی، گرایش های مستقل و مردمی جامعه را از بازتاب خواستهای خویش بازدارد. رد این راستا، با راهکارهای حکومتی خاتمیستی به رهبری خاتمی و «مجاهدین انقلاب اسلامی» در حفظ مناسبات حاکم و با سازماندهی از بالای تشکلها و گروهنبدیهای سیاسی حکومتی، تنها مشارکت ۸ در صد از دانشجویان در اعتراضها را شاهدیم. در این برهه، دانشجویان وابسته به باند حکومتی اصلاح طلبان، در اعتراض به بستن روزنامه سلام به دستور وزارت اطلاعات و نقش عمده سعید امامی معاون سیاسی این ارگان تبهکار، دفتر تحکیم از یک تشکل زرد حکومتی دچار فروپاشی میشود. زیرا که وظیفه دانشجویان وابسته به این جناح را اکنون احزاب بورژوایی شریک قدرت سیاسی در شمار «حزب مشارکتها» و روزنامههای و تریبونهای دوم خردادی بازتاب میدهند. ۱۸ تیر ۷۸، اعتراض دانشجویی، فراگیرتر شده و با سرکوب خونین و شدید، از پیوستن به جنبش اجتماعی و خیابان در میان آتش و خون در چارچوب دانشگاهمهار میشود. شدت سرکوب در ۱۸ تیر نشان دهنده پتانسیل این اعتراض و حضورگسترده و متراکم در دانشگاهها و نیز بیانگر حضور طبقات و لایههای گستردهتر اجتماعی است. گرایشهای اعتراض دانشجویی در بخش راست و میانه خویش، به قدرت سیاسی و طبقاتی بالایی چرخش داشته و معطوف میشود. از همین روی، بخشی با پیوستن به تشکلهای حکومتی در احزاب بورژوایی وابسته به باندهای درون حکومتی و نیز رسانههای بی بی سی و صدای امریکا و بورسیههای سیاسی چرخیده و گرایش دارای آرمانها و رویکردهای انقلابی به زندان، اخراج و محرومیت و مهاجرت روی میآورد.
گرایشهای مستقل و روی آور به خواستهای کارگری و اعتراضهای مردمی به جامعهپیوند مییابد. شعارها و خواستهایی که بر تارک آن سرنگونی جمهوری اسلامی قرار دارد ویژگی چنین گرایشی است. در پی این تجزیه، به ویژه با ورود دانشجویان جدید در نیمه نخست سال ۸۰ به بعد، دانشگاه شاهد حضور گرایش سوسیال- دمکراتیکی است که با طرح شعارهای سیاسی، مرز بندی با تمامیت نظام و اعلام همبستگی و پشتیبانی از خواستهای کارگران و آموزگاران و زنان، نمایانگر میشود. این گرایش جوان، با دخالت و جنجال یکی دو جریان سوسیال دمکراتیک که با گریمهای پسوند کمونیسم کارگری تزیین یافتهاند و نیز سرکوب حکومتی دچار آسیب جدی شده و پس از بازداشت و اخراج چالشگران این گرایش و اجتماعی شدن اعتراضها در خیابانهای سراسر ایران، به اعتراضهای اجتماعی گره میخورد.
اینک ۱۶ آذر دیگری در تداوم و پیوستار اعتراضهای دور و دراز و جانفشانیهای دانشجویان مبارزی که پیوسته شریانهای اصلی گروهبندیهای سیاسی انقلابی در جامعه بوده و هستند، بار دیگر و پرخروشتر از همیشه کل حاکمیت را به هراس افکنده است. مبارزات ضد استبدادی دانشجویان در نبود و ممنوعیت گروهبندی های سیاسی بهسان چاوشگران خواستهای اجتماعی در پیوند و پشتیبانی از خواستهای حکومت شوندگان، و نزدیک شدن هرچه بیشتر با خواستهای طبقه کارگر و لایههای تهی دست میتواند اعتبار و بازتاب یافته، نیرو گرفته و بهسان تریبون و پیامرسانان اجتماعی، کارآییهای لازمه را در این لحظات تاریخی و تعیینکننده از خویش بروز دهد.
در چنین رویکردی است که شانرده آذر و هر برآمد دانشجویی، شکوهمندانه باید که سرنگونی تمامیت نظام حاکم، آزادی تمامی زندانیان سیاسی، آزادی تشکلها و احزاب، پشتیبانی از خواستهای صنفی و اجتماعی طبقه کارگر و زنان، پشتیبانی از حقوق انسانی زنان و کودکان کار و خیابان، همبستگی و پشتیبانی از خواستها خلقهای ساکن ایران، و پناهجویان کار و آوارگان افغانستان، همبستگی بینالمللی با جامعهگلوبال، محکومیت تلاش حکومت اسلامی در دستیابی به سلاح هستهای، بر فراز مارش و مبارزات خویش نشانده و بازتاب دهد. جز این رویکرد، در به همان پاشنه می چرخد، و همهی تلاشها و جانفشانیها، به ذوب اعتراضهای ضد استبدادی در جایگزین استبدادی دیگر ، قربانی میشود و تاریخ گواه بسیاری از این تولید و بازتولیدهاست.
"یادداشت های هفته"، ویژه سایت دیدگاه نوشته می شوند. در صورت تمایل به باز تکثیر متن، لطفا منبع را "یادداشت های هفته سایت دیدگاه" قید کنید.
عباس منصوران
۱۵ آذر ماه ۱۳۸۸
“باید انقلابی اساسی در تمام دانشگاههای سراسر ایران به وجود آید . اساتیدی که در ارتباط با شرق و یا غربند، تصفیه گردند و دانشگاه محیط علم شود… اگر ما تربیت اصولی در دانشگاهها داشتیم، هرگز طبقهی روشنفکر دانشگاهیای نداشتیم که در بحرانیترین اوضاع ایران، در نزاع و چند دستگی با خودشان باشند و از مردم بریده باشند… اکثر ضربات مهلکی که به این اجتماع خورده است از دست اکثر همین گروه روشنفکران دانشگاه رفتهایست که همیشه خود را بزرگ میدیدند و میبینند… طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید در روی مبانی اسلامی مطالعه کنند و شعارهای گروههای منحرف را کنار بگذارند و اسلام راستین را جایگزین تمام اندیشهها نمایند … دانشجویان عزیز، راه اشتباه روشنفکران دانشگاهی غیرمتعهد را نروید و خودرا از مردم جدا نسازید…”
منبع:دیدگاه