آماده اشتباه آخر رژیم باشیم
کورش عرفانی
در علم مدیریت دو موضوع را از هم تفکیک می کنند: تصمیم غلط و تصمیم بد. تصمیم غلط آنی است که به دلیل جهل درباره ی گزینه ها صورت می گیرد و تصمیم بد آنی است که علیرغم اطلاع از نتایج منفی اتخاذ می شود. در حالی که تصمیم غلط تا حدی جبری به نظر می رسد تصمیم بد، غیر تحمیلی و ارادی است.
رژیم جمهوری اسلامی در 22 خرداد 1388 یک تصمیم غلط اتخاذ کرد و آن این که نتایج انتخابات را تغییر داد. می گوییم غلط، به این دلیل که نمی دانست از 23 خرداد چه در انتظارش است. اما از آن روز به بعد اقدام به اتخاذ یک مجموعه از تصمیمات بد کرده است. سوالی که مطرح می شود این است که چرا رژیم در طول این شش ماه اخیر نتوانسته است در قبال جنبش اعتراضی تقریبا هیچ تصمیم خوبی اتخاذ کند. چرا رفتار رژیم در یک سلسله از تصمیمات بد خلاصه شده است: حمایت خامنه ای از تقلب سپاه، دادن دستور سرکوب، کشتار و تجاوز در زندان ها، دادگاه های نمایشی، انکار آمار جنایت های صورت گرفته، درست کردن سناریوهای مسخره و سراپا دروغ برای مخالفان یا قربانیان.
برای فهم چرایی این موضوع با قدری دقت درمی یابیم که رژیم به طور عملی امکان اتخاذ انتخاب درست یا انتخاب خوب را از خود سلب کرده است و بنابراین در زنجیره ای افتاده است که یا باید تصمیم غلط بگیرد یا تصمیم بد. با هر تصمیم غلط یا بد زمینه برای یک تصمیم دیگر از همین نوع آماده و امکان اتخاذ یک تصمیم درست یا خوب دورتر می شود. در نهایت نیز یکی از این تصمیمات غلط یا بد به حدی وخامت آفرین خواهد شد که کار رژیم را تمام خواهد کرد.
بنابراین توضیح نظری
1) دیگر نمی توان امیدی داشت که رژیم بتواند تصمیم درست یا تصمیم خوب اتخاذ کند.
2) رژیم محکوم است که از این پس فقط تصمیمات غلط یا تصمیمات بد دیگری اتخاذ کند.
3) در یک مرحله که تعیین آن به کمیت و کیفیت تصمیمات غلط و بد قبلی بستگی دارد یک تصمیم غلط یا یک تصمیم بد دیگر چنان نتایج منفی را به بار می آورد که به موجودیت رژیم خاتمه خواهد بخشید.
به نظر می رسد که در شرایط کنونی رژیم به این مرحله ی آخر نزدیک می شود. زیرا انباشت کیفی خشم، نفرت و نارضایتی که به دلیل تصمیمات غلط و بد اخیر به وجود آمده است به آن حدی نزدیک شده که آستانه ی تحمل جامعه را به حداقل رسانده است. یعنی جامعه منتظر بهانه ای است تا در واکنش به یک اقدام غیرقابل قبول دیگر از جانب رژیم وضعیت خود را با او تعیین تکلیف کند.
در روزهای اخیر اخباری به گوش می رسد که نشان می دهد رژیم در حال رفتن به سوی ارتکاب آخرین اشتباه خود است تا به سراشیبی سرنگونی بیافتد. تظاهرات روز 16 آذر، گستره ی آن، رادیکالیزم آن وادامه یافتن آن در روزهای بعد؛ از آن بدتر، فراخوان برای ماه محرم، 10 روز پیاپی تظاهرات و اعتراض و تجمع و سازماندهی با چشم انداز دو راهپیمایی بزرگ در روزهای تاسوعا و عاشورا و بازهم بدتر، برنامه ریزی برای بعد از محرم تا مرز 22 بهمن. این ها همه به کابوس رژیم تبدیل شده است و بعید نیست که سپاه پاسداران که ساده اندیش ترین عناصر نظام را در خود جمع کرده است در همین روزها به حماقت تاریخی خود دست بزنند.
این حماقت چه می تواند باشد؟ ممکن است چهره هایی مثل موسوی و کروبی را بازداشت کنند[1]، ممکن است کودتای نظامی علنی با تانک و خودرو در خیابان ها به راه اندازند، ممکن است جنگ نظامی با خارج به راه بیاندازند، ممکن است کشتار به راه بیاندازند و یا حرکات جنایتگرانه ی دیگری از این دست. هر کدام از این سناریوها که باشد نتیجه از قبل مشخص است: بدتر شدن وضعیت رژیم، رادیکال شدن بیشتر جنبش و در نهایت جرقه خوردن رودرویی آخربرای برانداختن نظام.
براساس این پیش بینی که می تواند با قدری تفاوت در شکل یا محتوا در آینده ای نزدیک به وقوع بپیوندد کسب آمادگی توسط همه فعالان جنبش در تمامی سطوح در داخل و خارج از کشور لازم است. باید آماده باشیم تا بدانیم در مقابل هریک از این سناریوها چگونه می خواهیم واکنش نشان دهیم. چگونه می خواهیم اطلاع رسانی کنیم؟ چگونه می خواهیم مقاومت را سازماندهی کنیم؟ در صورت قطع ارتباطات تلفنی و اینترنت چگونه می خواهیم تماس ها را انجام دهیم؟ این ها پرسش هایی است مشخص که باید در مورد آن فکر کرده و راهکارهای عملی بیابیم. شک نکنیم که سرنگونی رژیم در راهست، بحث زمان است و این که آن تصمیم غلط یا تصمیم بد نهایی چه روز فرا خواهد رسید؟ فردا؟ پس فردا؟ یا....
* *
22 آذر 1388
[1] http://www.iranpressnews.com/source/069601.htm
منبع:پژواک ایران