حساسیّت برخورد با موقعیت و مواضع موسوی
موسوی را بایستی در متن منافع کل جنبش ارزیابی نمود!
محمد هادی
موسوی و نقش او از فردای کودتای انتخاباتی رژیم موجب بسیاری بحث ها و برخوردها-از نوع چپ و راست-در سطح جامعه و نیروهای اپوزیسیون شده است اطلاعیه اخیر ایشان در رابطه با ارائه پیشنهاداتی در مسیر خروج از وضعیت بحرانی و انفجاری ایران و اتخاذ موضع در رابطه با مجاهدین و . . از حساسیت خاصی برخوردار است که در صورت عدم درک شرایط و پارامترهای مربوطه، به آسانی میتوان در ورطه چپ روی غلطید و نابخردانه نتیجه گیری نمود که: از کوزه همان تراود که در اوست!
بدور از چپ و راست روی های متداول و مُد روز در برخورد با موسوی، قبل از هر چیز بایستی توجه داشت که رژیم رو بقبله آخوندها در سراشیبی سقوط محتوم خود در رابطه با موسوی به چیزی کمتر از تسلیم مطلق و توبه و طلب استغفار او از ولایت فقیه رضایت نمیدهد بهمین دلیل در مسیر ناکام نمودن رژیم در نیل به اهداف شیطانی خود، بایستی از برخوردهای عکس العملی و بعضاً چپ روانه با موسوی خودداری نمود! نباید از یاد برد که موسوی بعنوان کاندید مورد قبول و گذشته از فیلتر شورای نگهبان رژیم-دانسته و یا ندانسته-وارد دریای خروشانی شده است که شاید در صورت آگاهی از موجهای خونین آن، هرگز وارد بزرگترین قمار مرگ و زندگی خود نمی شد. موسوی در متن جنبشی قرار دارد که با پس گرفتن رای خود شروع و در گسترش و رشد و تکامل خود به سوی پس گرفتن کل حاکمیت میرود!
در چنین شرایطی شایسته است که به موسوی با عینک منافع کل جنبش آزادیخواهانه مردم ایران و نقش او در کُند نمودن تیغ برهنه رژیم نگاه کرد!
در تنظیم رابطه با موسوی و تضاد و تناقضات درونی رژیم بایستی در نظر داشت که رژیم در چنان وضعیت فلاکت بار و بدون امکان برگشتی قرار دارد که قادر به پذیرش و تحمّل موسوی و خواسته های او-حتّی در چهار چوب بخش های فراموش شده قانون اساسی فعلی- نیست!
رژیم بر آن است تا با به توبه کشاندن موسوی و یاران او و انتصاب عوامل محرک قیام مردم به مجاهدین-به خیال خود-جواز سرکوب بزرگ را بدست آورد بهمین دلیل بایستی از ایستادگی موسوی تا آخرین لحظات ممکن و عدم تسلیم وی در برابر خواسته های رژیم حمایت نمود!
مواضع و مانورهای سیاسی موسوی را بایستی در متن منافع تمامی جنبش و تن ندادن او به خواسته های آخوندها و تشدید تضادهای درونی رژیم بررسی نمود نه لزوماً در مواضع او در مورد نیروهای اپوزیسیون سرنگونی طلب و یا منافق خواندن مجاهدین و . . !
تائید و تکرار این واقعیت که جنبش آزادیخواهانه مردم ایران با موسوی و بدون موسوی-بدون کوچکترین تردیدی-براه خود تا سرنگونی رژیم ادامه خواهد داشت چیزی از پیچیده گی و حساسیت گذار از مراحل و منازل بین راه کم نمیکند! اهمیت حضور موسوی بعنوان عامل تداوم شکاف سیاسی در سطوح بالای نظام و نیز احتمال ایجاد تفرقه و جدایی در قسمت میانی و پائین ماشین نظامی رژیم را نباید نادیده گرفت!
تردید رژیم در اتخاذ سرکوب تمام عیار در این مرحله با دو دلی آخوندها در تصمیم به دستگیری موسوی و به تسلیم و اعتراف کشاندن او با هم گره خورده است و الا تا آنجا که به جنایت پیشگی رژیم ولایت فقیه مربوط است-بنا به کارنامه مملو از سی سال قتل و کشتار-آخوندها برای حفظ خلافت از ارتکاب هیچ جنایتی که به ذهن قرون وسطایی آنها خطور کند ذره ای تردید نداشته و نخواهند داشت! رژیمی که از سر به نیست کردن فرزند واقعی امام راحل شان احساس گناه نکردند ناگفته روشن است که در خاموش و خوار نمودن نخست وزیر امام نیز هیچ شرم و حیایی نخواهند داشت! رژیم بیشتر بر آن است تا با زیر فشار گذاشتن موسوی و تسلیم نمودن او طیف های هوادار وی را از جنبش جدا و الک کند تا بخیال خود بتواند قلبهای تپنده جنبش را با بهای کمتری سرکوب کند بدون آنکه در بدنه نظام جهل و جنایت آثار و عوارض و تنش غیرقابل کنترلی ایجاد کند! موسوی بنا به شرایطی حساسی که در آن قرار و محاصره شده است بسته به میزان مقاومتش در برابر فشارهای رژیم، عامل تاخیر در شروع سرکوب های وسیع و کلان رژیم و خرید زمان بیشتر و وقت اضافی برای اعتلا و تداوم هر چه بیشتر جنبش میباشد! توان درک مجموعه پیچیده فعلی- که هر لحظه آن آبستن حوادث تعیین کننده میباشد-متر و معیاری است که نیروهای مسئول و متعهد به سرنگونی رژیم را از نیروهایی که اغلب از حسابهای بسته و بدون موجودی چک میکشند، جدا میکند!
آمریکا-محمّد هادی
منبع:پژواک ایران