PEZHVAKEIRAN.COM معمّای رهبری در جنبش!
 

معمّای رهبری در جنبش!
نقطه ضعفی که بطور مقطعی نوعی نقطه قوت است! 

محمد هادی

کم نیستند کسانیکه نبود چهره ای مورد قبول و شاخص در راس جنبش آزادیخواهانه مردم علیه آخوندها را-بعنوان رهبر، سخنگو و نماد بیرونی-از جمله نقطه ضعف های آن، قلمداد و اندر معایب و مضرّرات این مقوله بسی مقالات نوشته اند درباره لزوم و کارایی مثبت رهبری، کمتر کسی است که شک داشته باشد ولی گره کار در عدم توجه به ضرورت و نیاز های مرحله ای و پیمودن گام به گام هفت خوان خونین جنبش میباشد!

در این میان خواهی نخواهی بسیاری مُدل قیام بهمن و رهبری آنرا مورد نظر داشته و جنبش فعلی را در این زمینه با نمونه قیام بهمن ارزیابی و جمع و تفریق میکنند. قیام بهمن بعنوان نزدیکترین تجربه بزرگ سیاسی که منجر به سقوط سلطنت پهلوی شد-چه در رابطه با دستاورد مثبت و یا نتایج منفی- همواره میتواند مورد استفاده جنبش آزادیخواهانه فعلی مردم ایران قرار بگیرد. در مقایسه ای کلی با قیام بهمن موارد زیر قابل توجه میباشد:

-نه جهان و نه قطب بندی های آن، نه ایران و نه منطقه خاورمیانه، نه رژیم و نه مردم همه همان هایی نیستند که در سه دهه قبل بودند تمامی پارامترهای موثر و درگیر قیام بهمن در جنبش فعلی، زیر و رو و دچار دگرگونی های اساسی شده اند که بالطبع هر کدام در پروسه پیشرفت و پیروزی جنبش تاثیرات خاص خود را خواهند داشت!

-درست است که قیام بهمن در سی سال پیش اتفاق افتاد ولی با توجه به انقلاب ارتباطات و اطلاعات، بیجا نیست اگر این فاصله زمانی را بسی بیش از سه دهه فرض و فاصله نسل جوان فعال در جنبش کنونی را با نسل جوان  قیام بهمن را بیشتر از یک نسل بدانیم! بدنه اصلی شرکت کننده در قیام بهمن عمدتاً اقشار روستایی مهاجر و پرتاب شده از دهات و شهرهای کوچک و دروافتاده به شهرهای بزرگ و بخصوص تهران بودند در حالیکه در بطن جنبش کنونی اساساً اقشار شهری و تحصیلکرده و نسل جوان و آگاه میداندار اصلی میباشند تفاوت بطور سمبولیک بین استفاده از نوار ضبط صوت در دیروز و اینترنت و آی پاد و فیس بوک و توئیتر و . . . در امروز میباشد!

-قیام بهمن در آغاز بلحاظ ظاهری در عکس العمل اهانت به خمینی بعنوان مرجع تقلید در روزنامه اطلاعات براه افتاد در حالیکه جنبش امروزی-حتی در حد شکل ظاهری خود-در مداری نوین و در اعتراض به پایمال شدن رای و حقوق دموکراتیک شروع شد. با توجه به پسزمینه های فکری و حاکمیت اندیشه های غیردموکراتیک در آن دوران، صعود خمینی بر جایگاه رهبری قیام شاید چندان جای تعجب نداشت البته در اینمورد نباید از نقش قدرتهای خارجی در جا اندازی او غافل بود در حالیکه جنبش امروزی مردم با توجه به بدنه آگاه و تحصیلکرده و نیز تجربه دردناک گذراندن سه دهه حکومت مذهبی و رواج و برتری اندیشه های دموکراتیک در سطح جهانی و . . . طبیعی است که این جنبش به چیزی کمتر از جدایی دین و دولت و حکومتی برخاسته از رای و اراده خود راضی و آرام نخواهد شد!

-در وجه مثبت قیام بهمن نفس سرنگونی رژیمی به قدر قدرتی شاه در حافظه تاریخی مردم-ولو بصورت پنهان-حضور دارد و این امر در جنبش فعلی بطور ضمنی و بسهم خود در راسخ نمودن اراده مردم در سرنگون نمودن آخوندها موثر است. هر چند در رابطه با فروپاشی سریع نظام شاهنشاهی نباید از تاثیرات گمراه کننده مُدل سرنگونی نسبتاً آسان رژیم شاه غافل بود! علیرغم این که آخوندها پوست کلفت تر و سخت جان تر از رژیم شاه هستند ولی بیشک بدنبال شاه، شیخ هم رفتنی است!  

-آخوندها خواهی نخواهی تجربه فروپاشی و سقوط رژیم شاه را با چشمان ناپاک خود از نزدیک دیدند اگر سران رژیم شاه تا قبل از مشاهده علائم و نشانه های خرابی اوضاع و احتمال سقوط رژیم، نم نمک و آرام مشغول دزدی بودند ولی آخوندها بمحض رسیدن به قدرت خر فهم شدند که نهایتاً همه رژیم ها-بخصوص در جهان سوم نا آرام و نامطمئن-موقتی و  رفتنی اند بهمین دلیل بجای دزدی در حد معمول و متعارف، بغارت و چپاول پرداختند و در قسمت سیاسی گفتند که ما اشتباه شاه را-در شل کردن بندهای دیکتاتوری-نکرده و ذره ای در برابر مردم کوتاه نخواهیم آمد! نشان به آن نشانی که فوران خشم و نفرت مردم-در بعد از کودتای انتخاباتی-تمامی خواب و خیال آخوندها را بهم ریخت و نقش بر آب نمود!

-در دوران پهلوی و در آستانه قیام بهمن شاه و طبقه حاکمه طرفدار غرب و بدنه جامعه بدلیل نفوذ افکار مذهبی و ضد غربی و دهان کجی نمودن به رژیم شاه، تمایلات ضد غربی و بعضاً ضد تجدد داشت در حالیکه امروز برغم ضدیت متحجرانه دیناسورهای رژیم با تجدد و غرب، جنبش مردم با زندگی و تفکرات غربی همخوانی و همرایی داشته و با زندگی مُدل غربی و استفاده از دستاوردهای علمی و فرهنگی غرب مسئله و مشکل ندارند!

-از آنجا که شرکت در مبارزه و فداکاری تماماً اقدامی عاقلانه و حاصل دو دو تا چهار تا و محاسبه سود و زیان و . . . نیست و کسی را نمیتوان با مباحث صرفاً عقلانی و منطقی به مبارزه کشاند بهمین دلیل از وجود لعاب و لایه ای از مسائل عاطفی و اخلاقی و مذهبی هم در قیام قبلی و هم در جنبش فعلی نباید تعجب نمود درابطه با مباحث مذهبی در اطراف جنبش بدون در افتادن با برداشتهای مختلف از مذهب و اسلام تنها میبایستی بر جدایی دین از دولت بمثابه منطقی ترین طریق برخورد با دین و مذهب تاکید و اصرار داشت زیرا مشکل-بر خلاف تصور بعضی ها- در برداشتهای متفاوت از اسلام نیست مشکل تنها در دخالت متقابل دین و دولت در امور یکدیگر است والا اگر به دیگر ادیان و مکاتب فلسفی هم در سیاست میدان بازی داده شود آنها نیز شناگرانی ماهر و جنگ افروز خواهند بود برای اقشار روشنفکر شاید خواندن چند کتاب برای رد و کنار گذاشتن اعتقادات مذهبی کافی باشد ولی برای عامه مردم کار به این آسانی نیست و گاهاً نسلها باید عوض بشوند هر چند تا مسئله مرموز مرگ و ناشناختگی دنیای پس از مرگ باقی است مذهب نیز حضور خواهد داشت مذهب از بین بردنی نیست فقط باید آنرا از حوزه دولت دور نگاهداشت!

-در آستانه قیام گویا بگوش همه رسیده بود که وضع رژیم خراب و بدلایلی غرب و آمریکا پشت رژیم را خالی نموده و بهترین موقع برای حمله به رژیم است مشابه چنین حالتی نیز به نظر میرسد که در رابطه با جنبش و رژیم آخوندها پیش آمده است و مردم بنوعی پی برده اند که رژیم در ضعیف ترین نقطه طی سی سال گذشته گرفتار آمده است در طول سه دهه گذشته هیچگاه رژیم چنین ضعیف و ناامید و مردم اینگونه امیدوار به پیروزی نبوده اند رژیم آخوندها-برخلاف بحث های درونی خود مبنی بر اشاره به گذار موفقیت آمیز رژیم از بسیاری بحران و بن بست ها در گذشته-اینبار راه خلاصی و گریز ندارد قبل از هر چیز به این دلیل که نه مردم و نه رژیم آنهایی نیستند که قبل از خرداد 88 بودند رژیم در گذشته و در گذار از بحرانهای قبلی، حداقل بازی را در سطح جامعه و افکار عمومی نباخته بود در حالیکه امروز مسئله اصلی رژیم نه تنها تظاهر کنندگان در خیابانها بلکه ناظران بظاهر بی تفاوت نیز میباشد چرا که خوب میداند که دیگر در نزد تماشاگران صحنه ها نیز مشروعیت و مقبولیت ندارد و آنها تنها منتظر زمان مناسب تری هستند تا دمار از روزگار آخوندها در بیاورند آخوندها بازی را در افکار و احساس تماشاگران صحنه و غیر تظاهرات کنندگان نیز باخته است و تنها بازی باخته را فقط به ضرب سرکوب وقت کشی میکند!

-انقلاب و تغییر نظام سیاسی بخصوص در کشورهای جهان سوم-بعنوان میدان رقابت قدرتهای بزرگ-پروژه ای نیست که تنها در محدوده داخلی تصمیم گیری و به نتیجه برسد تغییرات اساسی در کشورهای جهان سوم بطور ضمنی نیازمند نوعی اجماع جهانی میباشد این امر در مورد کشوری مانند ایران از حساسیت چند برابر برخوردار میباشد اگر ایران کشوری بود که دامنه تغییرات در آن، انعکاس و تاثیرات منطقه ای و جهانی نداشت قدرتهای جهانی اینقدر در دست بدست شدن قدرت در ایران حساسیت و دخالت نمیکردند کلید کشور ایران راحت دست بدست نمیشود میزان حساسیت و نظارت و دخالت نیروهای خارجی از جمله مسائلی هستند که نباید از آنها غافل بود چرا که بنا به تجارب تاریخ معاصر ایران، این از جمله مهمترین بخش معادله سرنگونی میباشد اینگونه مداخلات گاهاً میتواند به تولّد ناقص الخلفه و نیمه مرده نوزاد انقلاب و آزادی منجر گردد آنگونه که در قیام بهمن اتفاق افتاد عامل دخالت خارجی بشکلی در ارتباط معکوس با رشد و اعتلا و تعمیق جنبش میباشد هر چه جنبش با قدرت و توانمندی بیشتری پیش برود بهمان نسبت احتمال دخالت خارج کمتر و یا بی اثر میشود تا آنجا که به آمریکا بعنوان قدرتی موثر و حاضر در منطقه برمیگردد به نظر میرسد که واشنگتن هنوز دل از آخوندها نَکَنده و با حمایت های ضمنی و سکوت در برابر جنایات سعی در حفظ رژیم دارد و متقابلاً آخوندها بر آنند تا در پرتو چتر حمایت آمریکا به خیال خود کار جنبش را یکسره و پروژه سرکوب بزرگ را انجام دهند! دو دلی آخوندها در انجام این عمل جنایتکارانه بیشتر ترس این است که با انجام سرکوب بزرگ نتوانند جنبش خاموش کنند و بدتر اینکه آنرا رادیکال تر کنند و در انظار و افکار عمومی عذر موجه ای برای ورود عنصر قهر و مبارزه مسلحانه سراسری فراهم گردد! و این کابوسی است که خواب را از چشمان ناپاک آخوندها ربوده است!

جدا از موارد مقایسه ای با قیام بهمن، نفس سبز و سرخ و سفید بودن جنبش و اینکه هرکسی از ظن خود یار آن هست در این مرحله-که گسترش و تداوم قیام ضرورتی حیاتی دارد-مثبت و محور بیشترین یارگیری در مبارزه علیه آخوندها میباشد پرهیز از چپ روی و راست روی و نراندن نیروهایی که بالقوه میتوانند در این مرحله علیه رژیم عمل کنند خود وظیفه ای بس خطیر و جدی است و در این رابطه هر کس خود را انقلابی و رادیکالتر تر میداند طبعاً مسئولیت بیشتری دارد! این مسئله اینروزها با توجه به پخش اخبار و یا شایعاتی مبنی بر چهره و بزرگ نمودن زهرا رهنورد-بعنوان کاندید ریاست جمهوری در صورت برکناری احمدی نژاد-از اهمیت و ظرافت خاصی برخوردار میباشد از قرار معلوم گویا رژیم در حال بررسی پروژه ای است که طبق آن در روز مبادا-ضمن برگزاری انتخابات مجدد-زهرا رهنورد به ریاست جمهوری برگزیده شود! مواضع رادیکال زهرا رهنورد در اینروزها میتواند احتمالاً نشانه هایی دال بر صحت اینگونه اخبار یا شایعات باشد! صد البته کار رژیم از توسل به اینگونه آس رو کردن های بیمزه گذشته و نهایتاً چنین انتخابی چیزی جز یادآوری و تکرار مضحک روی کار آوردن بختیار توسط شاه نخواهد بود! رژیم در مخمصه ای گرفتار آمده است که هر کاری که بکند زیانکار خواهد بود و هر اقدام، قدمی است بسوی سرازیری قبر! بیشک رژیم رفتنی است در این باره فقط نوع و چگونگی رفتن مطرح است نه نفس رفتن! بهمین دلیل بایستی از هر گونه اقدامات ناشی از استیصال آخوندها-از جمله روی کار آوردن موسوی یا زهرا رهنورد و . . .- استقبال نمود! جنبشی که سرکوب بیرحمانه رژیم در چند ماه گذشته، نتوانست آنرا خسته و خاموش کند ناگفته روشن است که در صورت قطع سرکوب و برقراری مینی موم آزادی، چه به روزگار رژیم خواهد آورد! ورق از هر طرف که بچرخد بیشک به ضرر رژیم و بنفع مردم خواهد بود!

مسئله رهبری در جنبش

مسئله رهبری در جنبشهای اجتماعی از جمله مهمترین و تعیین کننده ترین مقولات میباشد در رابطه با جنبش آزادیخواهانه مردم ایران باید توجه داشت که در پروسه رشد 7-8 ماهه خود روز بروز بر تعمق و تعقل خود افزوده و بیشک در موقعیت و در مرحله مناسب رهبری ذیصلاح خود را انتخاب و معرفی خواهد نمود! نبود رهبری بشکل کلاسیک آن در راس جنبش-با توجه به عمق و وسعت و تداوم آن-هیچگاه بمعنی خودبخودی و  بدون برخورداری از نوعی رهبری خاص خود نیست!

در رابطه با بود و نبود و یا کمبود رهبری بایستی در نظر داشت که این مقوله با نشست و برخاست و اعلامیه دادن درخارج و حتّی در داخل کشور حل نمیشود و یا اینکه کسی یا نیرویی بیاید بطور یکطرفه و بدون ارتباط متقابل  برای رهبری جنبش اعلام آمادگی کند تا آنجا که به نام و شهرت و آدرس ایمیل تمامی نیروها و شخصیتهای سیاسی متشکل و متفرق مربوط است همه این اطلاعات علنی و عمومی است و انتخاب و اعلام رهبری نمیتواند حالت "سورپرایز پارتی" و حضوری سر زده داشته باشد مشکل نبود کاندید رهبری نیست مسئله اساساً از اینقرار است که شیوه انتخاب و اعلام رهبری در رابطه مستقیم با مراحل رشد و گسترش و از همه مهمتر تداوم جنبش قرار دارد اگر بعنوان مثال نهایتاً قرار است که سرنوشت جنبش در خیابانهای تهران رقم زده شود طبیعی است که فرد یا ارگانی میتواند کشتی انقلاب را به ساحل آزادی هدایت کند که-بعنوان تبلور خواسته ها و اهداف جنبش-توانسته باشد با آن رابطه ای متقابل و دیالکتیکی برقرار کرده باشد و بتواند در ارتباطی عاطفی و ادراکی با جنبش به تبادل انرژی و راهکارهای مبارزاتی بپردازد و نهایتاً جنبش بتواند در لوای نام او و آرمان انقلاب به جنگ گرازهای رژیم برود! این جنبش بر خلاف شعارهای کلی و بدون توضیح قیام بهمن در بطن خود دارای شعارها و خواست های مشخص میباشد که اجازه بازی با کلمات و الفاظ و دو پهلو حرف زدن را بمقدار بسیار زیادی گرفته است

 جایگاه رهبری توپ سرگردان و چرخان در هوا نیست که هرکس توانست آنرا بقاپد و یا بدزد  رهبری قیام در عالم واقعیت مانند نوعی مناقصه آزاد اعلام نشده از سوی جنبش است که در آن هر فرد و نیرو به نسبت ارتباط همدلانه و همفکرانه میتواند صلاحیت همراهی و راهبری آنرا احراز کند رهبری برآیند پیچیده و دیالکتیکی بدن و مغز جنبش است که در کارکردی متقابل سلامت و پیشروی ارگانیزم را تضمین میکند! کلام آخر اینکه-با توجه به برخی نگرانی ها-اگر جنبش جاری در ایران، کالایی است که امثال سازگارا از واشنگتن و علیرضا نوری زاده از لندن میتوانند آنرا بربایند آن چنان قیامی همان بهتر که توسط این سارقین سیاسی ربوده شود! در حالیکه رود خروشان و رستاخیز خونین در خیابان های ایران گویای حکایتی دیگر است و موجهای خون افشان آن به احدی اجازه موج سواری و مفت خوری سیاسی نخواهد داد!

                                                  محمّد هادی-آمریکا

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب محمد هادی  در سایت پژواک ایران 

*مصداقی و یغمایی در آینۀ نامه ها! نکاتی پیرامون افشاگری های مصداقی و یغمایی علیه مجاهدین و شورا! [2013 Jul] 
*بچه هایِ اعماق! عمدتاً مردم آزار!   [2013 May] 
*مصداقی، مُبصر کلاس اپوزیسیون! نگاهی به نامۀ سرگشادۀ مصداقی به رجوی! [2013 May] 
*قایم موشک بازی در سایتها! نگاهی به سوء استفاده از اسامی مستعار در سایتها! [2013 Apr] 
* انتخابات، واقعیت ها و شک ها و تردید ها!  [2013 Apr] 
*زن در قفسِ نامرئی مرد!  [2013 Mar] 
*اصلاح طلبانِ اصلاحِ ناپذیر!  [2012 Dec] 
* انتقاد تنها بخشی از مبارزه است نه تمامی آن!  [2012 Dec] 
*مردم و رژیم، هر دو در تبِ انتظار!  [2012 Jul] 
*اطاقِ انتظارِ عزرائیل!  [2012 May] 
*کلمات رکیک در نوشتجات! تاملی در باب ضرورت استفاده از کلمات رکیک ! [2011 Dec] 
*سکولاریسم در جنوب شهر! جدایی کاملِ لات و لوت ها از سیاست! [2011 Nov] 
*بن بست یا پیچِ خطرناکِ مبارزه! وضعیت امروزِ مجاهدین در شهر اشرف لزوماً نتیجۀ اشتباهات دیروز آنها نیست! [2011 Nov] 
*آزادیِ آسان، عدالتِ سخت! اگر آزادی کاری به عدالت نداشته باشد از هفت دولت آزاد است! [2011 Oct] 
*هر مسافر به "ایران خودش" سفر میکند!  نگاهی به دیده ها و شنیده های مسافران ایرانیان مقیم خارج به ایران!  [2011 Sep] 
*چارۀِ پُر چانهِ گی در جلسات!   [2011 Jun] 
*مبارزه بمثابۀ مهمترین مسئلۀ زندگی! نگاهی به تفاوت مبارزه در نزد مجاهدین و سایرین! [2011 May] 
*سانسور زندگی سخایی در مراسم خاکسپاری!  [2011 May] 
* آخرین مجهول معادلۀ سرنگونی!  [2010 Dec] 
*ارتباط آلترناتیو و رهبری با نحوه سرنگونی!  [2010 Oct] 
*دردهای بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکن!  [2010 Jun] 
*خورشت قیمه و خداشناسی آخوندی! نمونه هایی از نگاه شکم پرستانه و شهوت آلود آخوندها به جهان هستی و اجتماعی! [2010 May] 
*توقع واقعبیانه از جنبش سبز و سرخ و سپید!  [2010 May] 
*جنازه جهان قشقایی و لاشخورهای رژیم!  [2010 Apr] 
*جنبش داخل و ایرانیان خارج از کشور  [2010 Mar] 
*ماراتُن مبارزه و مفسّران عجول!  [2010 Feb] 
*معمّای رهبری در جنبش! نقطه ضعفی که بطور مقطعی نوعی نقطه قوت است! [2010 Jan] 
*خطر چپ روی بیشتر از راست روی است!  [2010 Jan] 
*توصیه به مبارزه مسالمت آمیز بمنظور حفظ رژیم!  [2010 Jan] 
*حساسیّت برخورد با موقعیت و مواضع موسوی موسوی را بایستی در متن منافع کل جنبش ارزیابی نمود! [2010 Jan] 
*هنگامیکه اسماعیل ابراهیم را به قربانگاه میبرد! نگاهی به مقالات و مواضع اخیر اسماعیل وفا یغمایی [2009 Nov] 
*بدلیل بی آبرویی آخوندها، در تظاهرات نیویورک از هیئت سینه زنان رژیم خبری نبود!  [2009 Sep] 
*رژیم در رفع مسئولیت از مجاهدین  در شروع مبارزه مسلحانه! [2009 Sep] 
*تحملِ تجاوز در راه آزادی  [2009 Aug] 
*«جمهوری ایرانی« پادزهر «جمهوری اسلامی» سبز فقط بهانه است! کل نظام نشانه است! [2009 Aug] 
*تحریم انتخابات، حفظِ حرمتِ نفس و اخلاق انسانی است!  [2009 Jun] 
*سوگنامۀ تسلیم طلبی! نگاهی به مصاحبۀ مرتضی مردیها، تئوریسین اصلاح طلبان! [2009 Mar] 
*خاتمی تُفِ سر بالای رژیم!  [2009 Feb] 
*کشفِ حقایق در شکنجه گاه اوین!  [2008 Dec] 
*برقِ پیروزی اوباما عبای آخوندها را خواهد گرفت!  [2008 Nov] 
*از نگرانی تا نصحیت و سرزنش مجاهدین!  نگاهی به برخی موضعگیری ها در رابطه با موقعیت قرارگاهِ مجاهدین در عراق!  [2008 Oct] 
*اکبر«گنجی» برای خودیها و«رنجی» برای بقیه!  [2008 Oct] 
*نگاهی طنزآلود به لابلای بحث ها و جلسات!  [2008 Oct] 
*مبارزۀ خوب! ايدئولوژی بد!  [2008 Jun]