پشت صحنه ارتجاع ولایت فقیه !
عباس رحمتی
اگر کمی عمیق تر به جریانات سیاسی ایران نگاه کنیم خصوصا بعد از آخرین انتخابات ریاست جمهوری متوجه می شویم که دم خروس ولایت فقیه ، چون همیشه بیرون زده و مردم براحتی متوجه پشت پرده های ناپیدا می شوند این دم خروس چه در دوران خمینی و چه خامنه ای وجود داشته است ولی بعد از مرگ خمینی این دم خروس فرق کرده است خمینی طوری دیگر قضایا را جوش می داد در حالیکه خامنه ای جوشکاری اش در همان جوش اول مسئله دار می شود .
برای مثال باید حداقل به دهسال عقب تر برگردیم تا دم خروس ولایت فقیه را بهتر ارزیابی کنیم ده سال پیش یعنی بعد از جریانات اعتراضات دانشجویان و آغاز نوین جنبش دانشجویی و حمله به کوی دانشگاه و کشتار ی که رژیم به راه انداخت ،آن زمان خود سر آغاز دیگری برای سرکوب شد تا ولایت ارتجاع به فکر پلید تری فرو رود و از آن به بعد نقشه یک کودتا پی ریزی می شود . درست بعد از همان اعتراضات گسترده در دانشگاهای کشور بود که خامنه ای هم خود اعلام کرد « صدای انقلاب تان را شنیدم » او در واقع از همان زمان بود که تصمیم گرفت صدای انقلاب را با فکر پلیدی که در سر داشت با جواب ضد انقلابی خود به جوانان پرشور بدهد او شنیدن ش حتا چون محمد رضا پهلوی نبود او از همان زمان به فکر فرو رفت که چگونه صدای مردم را خاموش کند این جواب به انقلاب مردم بود و پس !
از همان زمان بود که به فکر ساختن دولت پلیدی به سرپرستی احمدی نژاد افتاد از همان زمان بود که به قولی ، لباس و چکمه پاسدار ی او را از تنش در آورد و کت شلوار سرکوب را بر تنش کرد و وی را از آذربایجان (اردبیل ) به تهران فراخواند و در شهرداری تهران گمارد . احمدی نژاد هم از این فرصت کمال استفاده را برد و باند معروف ارومیه را با خود به تهران آورد . در همان زمان بود که خاتمی در خواب بود و احساسات ش را نسبت به ولایت فقیه پنهان نمی کرد و به جای آنکه به فکر و چاره ای بیندیشد حمایت کامل خود را از ولایت فقیه اعلام کرد و بدنبال آن عقب نشینی های پی درپی اش بود که کسی جلودار ش نبود. در واقع از اواسط دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی عقب نشینی ها شروع می شود گویا همه چیز را به وی دیکته میکنند ولی او کلامی با ملت در میان نمی گذارد ، عقب نشینی ها شروع می شود چون راه روش خاتمی نشان دهنده این بود که جز راه روش ولایت فقیه برنامه ای در سر ندارد او می خواست ولایت فقیه را راضی کند و نه مردم را ! به همین خاطر بود که خاتمی در جریان انتخابات دوره نهم فقط یک تماشاگر در مقابل توطئه های کودتا گران بود، او که تمام نهاد ها و ارگان ها ی اجرایی رژیم را برای انتخابات در دست داشت هیچ کاری نکرد و یا نمی خواست کار ی انجام دهد . در حالیکه وزارت کشور خاتمی برگزاری انتخابات دوره نهم را به عهده داشت و نه احمدی نژاد ، مسلما او از توطئه خامنه ای و کودتا گران خبر داشته و سکوت کرده است . در همان موقع رفسنجانی نامه ای به خامنه ای نوشته بود و پرده های تقلب ها را پیشاپیش کنار زده بود و هشدار های لازم را به ولایت فقیه اش یاد آوری کرده بود ، در حالی که خاتمی سکوت اختیار کرده بود. باید این سوال مهم را مطرح کرد ،چرا خاتمی و رفسنجانی که از این کودتا خبر داشتند مردم را از قبل در جریان قرار ندادند ؟ آیا دولت های خارجی دیگری مثل روسیه و چین در این کودتا دست داشتند ؟ آیا کاسه های دیگری زیر نیم کاسه ها دیگر بوده است ؟
در همان دوره بود که مجتبی خامنه ای با کمک سپاه پاسداران تمامی صندوق های رای را دراختیار گرفتند و همه دیدیم که چگونه کروبی و رفسنجانی را حذف کردند که رفسنجانی ، از روی ناچاری به خدا پناه برد و کروبی هم در خواب بود و بعد از خواب شکایت خود را با مردم مطرح کرد ! بدین صورت کودتا گران فاز اول کودتا را انجام دادند و نام شوم احمدی نزاد را از صندوق ها در آوردند ، در دوره نهم ریاست جمهوری صدای کسی در نیامد ، در واقع فاجعه از همان زمان شکل گرفت که به راحتی آب خوردن ، کودتا نرم را با کمک خامنه ای شکل دادند و صدای از کسی در نیامد .
در دوره دوم کودتا یعنی دوره دهم ریاست جمهوری رژیم ، خامنه ای خیلی روشن تر از یکسال قبل اعلام کرد که : « این رئیس جمهور برای یک سال نیست این دولت برای 5 سال دیگر بر سر کار خواهد بود ! » با اینکه خامنه ای می دانست که احمدی نژاد نه در دوره نهم دردی از مردم را دوا کرد و نه در این دور جدید کاری خواهد کرد لذا او تصمیم گرفته بود که برای حفظ نظام فاشیستی مذهبی اش دست به این عمل بزند و در رابطه با سرکوب مردم هم تعارفی نداشت ، خامنه ای در نماز جمعه معروفش بعد از انتخابات شمشیر را بر علیه مردم از رو بست و دستور شلیک به روی مردم را صادر کرد .
باز چرا این بار هم احمدی نژاد ؟ زیرا احمدی نژاد به مجتبی پسرش قول داده است به کمک سپاه زمینه های به رهبری رسیدن بعد از پدرش را فراهم کند آنها همچنین می خواهند با کمک سپاه فضای رعب و وحشت را ایجاد کنند تا زمینه های به قدرت رسیدن پسر خلف خامنه ای راحت تر شود . سوالی که مطرح بود اینکه چرا خامنه ای و شورای نگهبان موسوی و کروبی را از صافی عبور ندادند و مهر رد صلاحیت بر آنها نزدند ؟
اگر یادتان باشد در این دوره بنا بود ابتدا خاتمی مجددا کاندیدای ریاست جمهوری شود که بعد از تهدیدات از طرف جناح غالب و جواب رد از طرف خامنه ای جناح مغلوب تصمیم به کاندیدای موسوی می گیرد و برای این کار خاتمی خود شخصا چندین بار به منزل موسوی می رود و او را برای کاندید شدن راضی می کند و شال سبز را بر گردن موسوی می اندازد و حرکت سبز آغاز می شود ، موسوی بعد از 20 سال کنار گیری از سیاست به صحنه مبارزاتی وارد می شود ، ولی این بار چنین می نمود که مشکلات زیادی در پیش رو قرار دارد ! حال چرا خامنه ای به موسوی چپ نگاه نکرد و او را از قبل از صحنه بیرون نکرد ؟ البته ولایت فقیه دیکتاتور اگر فکر می کرد کار به اینجا ها کشیده می شود حتما چاره ای دیگر می کرد .
خامنه ای پیش خود ش فکر می کرد موسوی بعد از 20 سال دوری از سیاست حرفی برای گفتن ندارد و می تواند وی را براحتی از صحنه حذف کند ، خامنه ای در واقع تحلیل در ستی از شرایط آتشفشانی جامعه نداشت ( نداشتن تحلیل مشخص از شرایط مشخص ) و دیدیم که خامنه ای و رئیس جمهوری و باند کودتا گرش همگی به قول معروف سنگ روی یخ شدند و تمامی پلیدی ها بیرون زد و بدر ستی فهمیدند کسانی که باید از صحنه حذف شوند خود ش و باند تبهکار ش هستند .
چرا کروبی را حذف نکردند ؟ مگر سماجت او را در دوره قبل ندیده بودند ؟ آنها می گفتند ، یک بار تجربه حذفش را داریم و در دوره دهم هم می توانیم او را براحتی کنار بزنیم ولی کروبی هم مانند دوره قبل نبود ، او هم مار گزیده تر شده بود و دیدیم که موی دماغ ولایت فقیه شده دست بردار هم نیست .
رضایی هم که از خودشان بود و برای اینکه نشان دهند به دمکراسی (از نوع ولایت فقیه ) چقدر پایبند هستند او را هم به عنوان نخودی داخل بازی کردند تا نمایش انتخاباتی را جدی تر نشان دهند .
آیا احمدی نژاد به خامنه ای تحمیل شده است ؟
بعضی از تحلیلگران می گویند خامنه ای و فرزندش ، احمدی نژاد را به کمک سپاه پاسداران روی کار آورده اند ولی بعد از به قدرت رسیدن دولت کودتا و یا دولت های بعدی خامنه ای را هم طوری دیگر از صحنه سیاسی حذف خواهند کرد و بعد هم نتیجه می گیرند که احمدی نژاد در واقع از طرف سپاه به ولایت فقیه تحمیل شده است . به نظر نگارنده جناح کودتا گر و در راس آنها خامنه ای است و مسئول اجرایی آن هم مجتبی است و یک دست با یکدیگر تا به آخر به این جریان ضد مردمی خود ادامه می دهند . خامنه ای از تمام جریانات پشت پرده اطلاع دارد و حساب جاهای دیگری را هم که قدرت وی را خدشه دار کند حتما کرده است ، همان طوری که در بالا توضیح داده ام می خواهند با کمک خامنه ای و پسرش هژمونی قدرت را از رقیب خودشان اصلاح طلبان برای همیشه بگیرند و مقدمات حذف احزاب گروه های رقیب بتدریج عملی می شود و اگر بتوانند ولایت را تبدیل به سلطنتی(وارثتی )کنند . در این میان رفسنجانی نقش ویژه دارد [1]، خامنه ای سعی دارد که او را به طرف خود بکشاند تا بتواند تمام افراد سیاسی و دیگر فعالان حقوق بشر را یا در زندان کنند و یا با شیوه های مختلف ترور و یا بیماری (ترور های نرم ) همه را از صحنه حذف کند .نمو نه های این گونه برخوردها در طول همین سی و یک سال دیده شده است ولی این بار شدید تر ادامه می یابد تا حذف کامل رقبا را تکمیل کنند . حذف و توقیف گروه ها و سازمانهای سیاسی و بسته شدن روزنامه در طول این ده ماه بی سابقه بوده است. [2] از طرفی احمدی نژاد را جلو انداخته که مسائل اقتصادی رفسنجانی را رو کند و تا جایی که امکان دارد سوار بر کار شوند تا او و خانواده اش را به رسوایی دیگر بکشاند چون خامنه ای احساس می کند تنها او ( رفسنجانی ) است که می تواند رقیبی برای او باشد در مورد رفسنجانی نرم تر از سایر رقبا جلو می روند و این را او خودش خوب متوجه شده است به خاطر همین است که یکی به میخ میزند و یکی به نعل !
درمورد موسوی و کروبی باید گفت ، آنها هم اهداف جناح غالب و کودتا گران را خوب درک کرده اند ، آنها می دانند که رژیم به شکل های مختلف می خواهد با اخراج کردن از میدانهای فعالیت ، شعله جنبش را کم کم خاموش کنند به همین خاطر احساس خطر بیشتری میکنند . مواضع موسوی و کروبی روز به روز روشن تر و حتا رادیکال تر می شود اخیرا موسوی بر ادامه مبارزه با این رژیم پافشاری کرده است و با کروبی تصمیم گرفته اند که سالروز آغاز مبارزه انتخابی را گرامی بدارند و تقاضای اجازه راهپیمایی کرده اند . همسر کروبی گفته است ما تا آخر ایستاده ایم . [3] کروبی در آخرین مصاحبه اش با اشبیگل آلمان گفته است فقط یک جرقه می خواهد که این اوضاع پایان پیدا کند و در ملاقات با اعضای کمیته های سیاسی زنان و حقوق بشر برای رسیدن به پیروزی مردم را به پایداری و اتحاد دعوت می کند. [4]
از طرفی مردم خصوصا کارگران و دانشجویان و جوانان مصمم تر از گذشته برای حذف رژیم و رسیدن به حاکمیت قانون به تلاشهای خود ادامه می دهند و خود را برای روز کارگر و روزها و مناسبت های دیگری که در پیش رو است آماده می کنند . زندانیان سیاسی در داخل زندان در مقابل شکنجه های قرون وسطایی رژیم مقاومت کرده و از مصاحبه های تلویزیونی خودداری کرده اند آنها کاری کرده اند که باعث ریزش تعداد زیادی از پاسداران و زندانبانان شده اند بطوریکه خبر از خودکشی و مرگ بعضی از آنها را می دهند .
آمریکا و جنبش مردمی ایران :
در این میان سیاست های آمریکا شایان توجه است ، همان طوری که می دانید حدود دو ماه قبل از انتخابات " اوباما " دو نامه فدایت شوم به خامنه ای نوشته بود تا ارادت های ش را نسبت به خامنه ای نشان دهد ( متن نامه ها را هوشنگ امیر احمدی تعیین کرده بود که خودش در 16 صفحه توضیح داده است ) در واقع اوباما می خواست مقدمات رابطه های مجدد ایران و آمریکا را با رژیم شروع کند اوباما می خواست طلسم سی ساله را بدست خودش بشکند که تمام برنامه هایش را مردم ایران بهم زدند . برای اوباما مهم نیست چه کسی بر سر کار باشد ، احمدی نژاد هم برای اوباما کافی است که آرزوهایش را برآورده کند مهم نیست که صدها نفر کشته شوند و هزاران نفر دستگیر شوند و یا به زیر شکنجه بروند ، رابطه ای که اوباما می خواهد ، فقط در راستای منافع آمریکا باشد کافی است و همه چیز حل است . حقوق بشر در اینجا بخاطر منافع آمریکا معنایی ندارد ، چطور می شود از رژیمی که این چنین عریان می کشد و شکنجه میکند با مماشات برخورد کرد ؟ چطور می شود از رژیمی که در سراسر دنیا ترور میکند و تروریست صادر می کند و قصد ساختن بمب اتمی را دارد ، این چنین برخورد کرد ؟ در حالیکه غربی ها همه می دانند رژیم از عراق تا لبنان و فلسطین و تا ونزوئلا و...نیروها و گله پاسداران ش را می فرست تا ایشان را هم از آموزش ها و کمکهای تروریستی بی بهره نگذارد ولی با کمال بی تفاوتی به تماشای آن می نشینند ؟
آمریکا باید بجای مماشات و نامه پراکنی هایش از مردم ایران حمایت کند تا مردم ایران با انرژی و پتانسیل خود که در طول این سی سال خصوصا در این ده ماه اخیر نشان داده اند ( اصل نارضایتی و انگیزه مبارزه است که هر دو در مقطع کنونی در ایران وجود دارد ) به دنیا نشان دهد که توان عوض کردن رژیم فاشیستی مذهبی را خود دارد و نه کشور دیگری و به قول معرف ما را از شما خیری نیست ، لطفا شر نرسانید !
______________________________
[1] رفسنجانی در آخرین صحبت هایش گفته است: در این برهه کسی را جز ولایت فقیه (خامنه ای ) لایق رهبری نمی دانم
[2] توقیف سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت دو گروه بزرگ از اصلاح طلبان از برخوردهای بی سابقه رژیم است .
[3] http://www.rahesabz.net/story/
http://www.iranpressnews.com/
[4]http://www.iranpressnews.com/
منبع:پژواک ایران