PEZHVAKEIRAN.COM فرق رقص و لَـوَنـدی!؟ (قسمت دوم)
 

فرق رقص و لَـوَنـدی!؟ (قسمت دوم)
پویان انصاری

باز این مدیر خدا نشناس روزنامه پُـر تیـراژ "خیالـی"برایم کاردرست کرد آنهم چه کاری که می دانم حاصلش جز فحش، تهمت،انـگ و ... بـرایـم نیست.

از حـق نگذریم دسته ای هم با نوع سئوالات خبرنگاری من (البته در دلشان!) ذوق زده می شوند،عـده ای هم می گویند، چون "مقـالـه " ازنظـر گراماتیـک و سوق الجیشی مُنطبـق بر اصـول تعلیمــات دینـی نیست    و غلط املایـی هـم دارد (خدا نکرده فکرهای بـد،بـد نکنیـدکه بـه خاطـر حفـظ تیـغ سانسور و یا فـلان رفیـق    و دوست ناراحت نشود و یا احیـأ مورد فحش و ناسزا قرار نگیرند و چیزهای دیگـر...!) چـاپ نمی شود!؟

پس ما از این انشاء دوخط و نصفـی نتیجـه مـی گیریـم که...

نـه بابا، بی خیال نتیجـه، بگـذریـم.

 

طبق معمول رفتم سرکار! آقای مدیرهم مثل شیر ژیان پُشت میزکارش نشسته بود و مانندهمیشه هفت و هشت تایـی قلـم و خودکار تو دستاش بود و با آنها بازی می کرد، هشت و نُـه تایی هم تو جیب اش بود. (یکبار از او علت راجویاشدم فرمودند، هرکس وارد دفتر شود و من را بااین همه مـداد، قلـم به بیند بلافاصله به شخصیت ادبـی و هنـری من پی می برد!) درهرحال  درودی گفتم و ایشان هم سری تکان دادند و بدون مقدمه و حالتی عصبی گفتند، تو چه خبرنـگاری هستی که بایدمن بهت بگویم با کی مصاحبه کُنی بعدهم عنـوان مصاحبه را بگـویـم.

گفتم قربان،برای اینکه شما شخصیت مُتفکـر و ادیب بزرگی هستید، بلافاصله گفت، پس این همه مـداد در دست و جیب ام روی تو هم اثـر کرد و سپس خنـده بلندی کرد و ادامه داد با حاجی که مصاحبه کردی حالا بـرو با حاجیه خانم گفتگو کن، تا آمدم بگویم که ...

گفت، اعتراض بی اعتراض، خبرنگاران برای گزارش به میـدان جنـگ می روند و چه بسا زخمی و یا کُشتـه می شونداما تو با چند فحش و یاچاپ نه کردن مصاحبه ات قهر می کُنی!؟برو بچه جان تا دیر نشده، نظرش را درباره " آزادی " بکش بیرون و اینهم یادت نرود چاپ نوشته ات درتلویزیون پُـر خواننده مون به خاطـر احتـرام بـه آزادی بیـان است و گـرنه لزومـی بر تـأئیـد و یـا رد محتـوا و مضمون آن نیست، راستـی، در را هم پُشتت نـه بنـد.

بعداز یک سری کارهای الکی که در محـل کـار انجام دادم بـه منـزل آمـدم، کمـی استـراحت کردم و سپـس شماره حاجیه خانم را گرفتـم، خوشبختانه خودش گوشی را برداشت،گفتم حاجیه خانم... هنـوز جمله ام تمام نشده بود گفتند، منتظرتان بودم، فـردا بعداز نماز مغرب به دفتر کارم بیائید و گوشی را گذشت.

خیلی تعجب کردم! آخه اکثر آدم های ازما بهتران در شانس، برای مصاحبه کردن کمی عشوه های شتـری می آیند حال چطور این خانم یکدفعـه بدون هیـچ شرطـی مصاحبه را پـذیـرفت! ناگهـان به فکـرم رسید نکند ایشان خیال می کند می خواهیم بهش جایزه ای بدهیم!

خلاصه شب را تاصبح با افکارهای بقول معروف دایی جان ناپلئونی، بسـر کـردم.

از دلهره وخواب های دراکولایی، صبح پـگاه بیدار شدم،کارهای اولیه را انجام دادم و سپس لوازم را برداشتم که راه بیافتم یادم آمد وقت ِ ملاقات، بعداز نماز مغرب است.

خلاصـه دردسرتان ندهم تا لحظـه مـوعـد، خیلی چیزها از مغـزم گذشت که خوشبختانه همه آنها را در یک چشم بهم زدن حل کردم فکرکنم چگونگی انقلاب بعدی ایران هم یکی ازآنها بود. حس کردم کلـه ام خیلی داغ شده فهمیدم که آفتاب شده و و قت ِ نماز مغرب است، سریـع خودم را به معیادگاه رساندم.

 

تاچند لحظه دیگر شما خوانندگـان ِ میلیونی وفادار رادیو و تلویزیون پـُر جمعیت کُره مریخ، گـپ و گفتگـو مـن  خبـرنگـار بد شانس بی شانس، با بـرنـده بلیط های بخت آزمایـی جایـزه نوبلـی را می توانیـد به بینیـد در غیـر اینصورت می توانید قدم رنجه فرمائید و به خوانید،این یعنی دموکراسی ناب، حال، تصمیم با شماست.

 

خبرنگار: با درود به شما سرکار حجیه خانم نوبلی  

حاجیه خـانـم نـوبـلـی: السلام علیکم

 

خـبـرنـگـار: عجیب است به حاجیه نـامیـدن شما، اعتراضی نکردیـد!؟

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:چرا باید اعتراض کنم،خدا را چه دیدی، شاید هم روزی عملأ و افتخـارأ بـه ایـن جایزه، ببخشید به " حاجیه "  مُفت  ِ خـر شوم!

خبرنگار: نظرتان در باره آزادی در کشورمان چیست آیا وجود دارد، نه...

حاجیه خانم نوبلی: معلـومه که آزادی هست، بعـدش هم، درکدام کشوری آزادی نیست کـه ایـران دومیش باشد  !آزادی از این بالاتر که در میهن ام آزادانه بدون ترس از تو سری،روسری می گذاشتم که البته علتش به خاطـر تغییرات آب و هوا بـود! ولی در خارج از کشور بعلت ریزش بـرف و بـارون، آزادم کـه روسری نگـذارم.

خبـرنگار: همانطوریکـه برهمه واضح روشن و سیـاه است، شما رُل های مختلف را به خوبی "سوفیـا لـورن" بازی مـی کردیـد و مـی کنیـد، فکـر نمی کنیـد اشتبـاهأ به جای جایـزه سینمـایـی" اُسـکار"، "نـوبـل" را در جیب ات گـذاشتنـد!؟

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:  به من چه تو خبرنگار بدبخت و بیچاره، بعد ازیک عُمـر هنوز بازی سیاست روزگـار را نفهمیدی!؟ من کار خودم را بلدم،آنها هم خوب واردند! آن زمان بازی کردم نوبل گرفتم حالا دارم به اصطـلاح کار "سیاسی" دخالت در حقوق همه چیز بشری می کنم، باز خدا را چه دیدی،شاید این بار"آُسکار" نصیبـم بشه!؟

خبرنگار: بگذریم ...، خانم شما که اهـل همه فـرقـه اش هستید چرا خداونـد بخشنده و مهربـان، فلسطینی و اسرائیلی را آفریـدکه بعد بنده ای(محمودی) را بیافـرینـدکه به خواهد آنهـا را از بین ببـرد!؟

 

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:  اتفاقأ سئوال قفلـی در همین جاست، ولی این را فراموش نکن  که هر آدمی (کاری به مغزش نداشته باشید!) یک تخصصی و یا یک کاری بلد است ( البته بنـده استثنـا هستم که می تونـم با چند تا دست یک کار را به کنم!) محمـودی هم این یک کار را هی مـی  تونـه تکـرار کنـد! در ضمن، این هم یکـی از نعمت های وفـور آزادی است که در کشور شیعه اسلامی عزیزم وجود دارد.

 

نکتـه پیش از دستوری خـدا: از آنجائیکه نام من چند بار به میان آمد لازم است به یک نکتـه اساسنامه ای اشاره کُنم:

مـن در خِلقَـت انسـان خیـلی آدم های دو دست و دو پای عجیـب وغـریب آفـریده ام! ولی به خـودم قسـم، از نوع محمـودی را بیـاد ندارم! واقعـأ اگـر می گوئیـد همچنین مـوحـودی هست احتمـال دارد بعلت بیـکاری طولانـی و خواب زیاد از حـد و احیانأ دست کاری در محیط زیست،درآفرینش او، یک سری فُـرمول ها را باهم قاطـی پاتـی کردم.

خـبـرنـگـار: با سپاس از تذکـُر به موقـع اساسنامه ای تان !

 

خبرنگار: خوب حاجیه خانم، در باره زندان " اوین"  می گفتیـد !؟

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:  امـا آن زنـدان ...که نامش را گفتی واقعـأ اسمش بعلت اینکه هنوز مشخص نشـده است نا آشناست، از اینرو زود فـراموش می کـنم، بله آقای خبرنگار آسمون جُـل و پُـرو داشتـم می گفتـم که مـا اصـلأ از روز ازل، زندانی به نام گوانتانامو داشتیم،(البته در این مورد رژیـم خاک توسری گذشتـه مُقصر اصلی است)خوشبختانه اهـل همه چیز هنـری - عوضـی و بخصـوص تاریــخ دانـان باستانی تعلیمات دینـی، و بـه ویـژه بعلت وجـود امـام ضـد امپـریالیسم (خـاک بـر سر شـاه کـه مـی تـونستم دامـن کوتـاه بپوشم) توانستیـم بطور علم الاشیایی زنــدان گوانتانامو را موشکافی و تعریف کنیم.

خـبـرنـگـار: خانم، مگر قرار است باز جایزه بگیری!؟ جرا به صحرای کربلا می زنی!؟  از زندان " اوین" بگـو !؟

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:  واقعأ راست است که تو خبرنـگار "چوب لای چرخ گذشتن" هستی! درهرحال،یکی از ریزکاریهای امپـریـالیسـم جهانخـوار و یا بقول امام "شیطان بزرگ" درهمین نکته نهفتـه است، شما با یک دقت علمی هندسه ایی از نوع سخنان ایشان که:"مینـی بوس از کشتی بزرگتـر است" (3 تا صلوات) بـه ایـن حقیقت شگرف و باور نکردنی پی خواهید بُردکه "زندان گوانتانامو " را آمـریکایی ها قبل ازتأسیس شان درست کرده بودند! درحقیقت بنا به شرایط خفقان و رُعـب وحشت، ما مبـارزیـن الکـی خوش، بدون تـرس از زندان آزادانه سخن می راندیـم.

 

خـبـرنـگـار: خانم، دیگـه داری عصبانیـم می کنی، خودت هم میدونی چی میگـی، اصـلأ در شرایـط کنونـی، زندانی بنام " اوین" وجود دارد !؟

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:  خبرنگار بی ظرفیت بدبخت، چـرا زود عصبی میشی؟ تقصیـر من چیه تـو " اویـن" را مثـل گوانتانامو  "تلفط مـی کنـی! اگــر منظـورت " اویـن ِ" کـه در زمـان طاغـوت بـود، درست است چـرا کـه شباهت هایی از آن درگوانتانامو می بینی! که با یک فرمول بسیـارسخت و دشوار ریاضی،جوابش را کشف کردم! و آن کلمه الف،و،ن، است کـه در هـردو نام زنـدان بـکار بُـرده می شود(شاید این کشف جدید مـن باعث شود جایزه ای نصیببم گردد) ( صلوات )

خـبـرنـگـار: یعنی چنیـن زندانـی الان نداریـم!؟

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:  ببخشید تلفُنم زنگ زد، بگذار جواب ....

خـبـرنـگـار: خانم، بی خیال سئوال ...

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:  عجیب ِ ، تلفُن هم قـطع شد. خوب، سئوال دیگری هست؟

خـبـرنـگـار: راستی این جمله یعنی چـه !؟

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:  کدوم جمله، تو که سئوالـی نکـردی!

خـبـرنـگـار: ای خانـم، تـو کـه درباره بنـد تُنبـان مش جعفـر غیـاث آبـادی هم نظـر دادی!؟ از این رو فکر کردم تو خیلی سرت میشه، پس چطوری در قـرعـه کشی جایـزه را بُـردی!؟

حاجیه خانم نوبلی:  اولأ اینکه "مـن" ازیک استعدادخارق العاده صاحب الزمانـی مانند برادرم حـاج آقا بهنودی برخوردارم شکی نیست!دومـأ،ببخشید رابعأ، من دیگـه علم و غیب ندارم که بفهـم سئـوال ات چیـه!؟ ولـی برای جواب دادنش به خدا از علم استفاده نمی کنم، فقط از غیب .....

 

خـبـرنـگـار: منظورم این است که جمله رقص و لوندی یعنی چـی !؟

 

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:  ای ننـه، منو بگـو کـه هُـل شدم و پیش خودم گفتـم نکُنـه سئـوال سختـی باشه و من توش گیر کنم و جایزه را نبـرم.

خـبـرنـگـار: خانم، تو هم که همش فکر جایزه ای!؟

حاجیه خانم نوبلی: چیه حسودیت میشه؟ آخه حرف زدن بدون جایزه اصلأ معنا دارد؟ نه خدایی خودت بگو؟

اما جواب سئوال ات.

برایت مثالـی می زنم که خوب بفهمـی و دیگه فکر نکنی بااین نوع سئوال ها می توانی مُچ ِمن را به گیری، خوب گوش هایت را باز کُن، مثلأ در کشور آزادی ماننـد ایـران اسلامی،اگر به خواهیم ریشه ای آنهـم از نوع ریشه هویـج به تجزیه و تحلیل به نشینیـم پی به این حقیقت باورنکردنی می بریم که کلمه فارسی ِ اسلام همان آزادیست، راحت تر به گویم اساسأ:" اسلام مغـایـرتـی ّبا آزادی ندارد! اینرا می گویند : "رقـص "

 

ولـی اینکـه:" قانـون اساسی جمهوری اسلامی (نـنـه الهی چشم نخـورد) را قبـول دارم ومن ازنـوع شیعـه ناب محمدیش هم هستم، اینرا بهش می گویند: " لَـوَِنـدی"

 

خـبـرنـگـار: خانم، تو دیگه کی و چی هستی؟ ببخشیـد، من که از رو رفتـم، اصلأ چه قـدر می گیـری که به گویم اشتباه کردم باهات مصاحبه کـردم!؟

 

حاجیه خـانـم نـوبـلـی:  اول بگـو به بینـم، می خواهـی نقـد بدهی یا قسطـی؟ ولی اگر جایـزه هم بدهی قبـول ِ ...!

 

                                                                                             آدینه31 تیرماه 1390- استکهلم

 

 

 

پـویـان انصـاری                  

Pouyan49@yahoo.se             

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب پویان انصاری  در سایت پژواک ایران 

* پیام نوروزی(1397) [آقا] ی خامنه‌ای در خصوص آزادی بیان و چالش معیشت!   [2018 Mar] 
*از طرف من هم زیـر عبـای ...‏  [2018 Jan] 
*و اما شـرم زده گـان ِتـاریـخ  [2018 Jan] 
*کُمـونـیـست هـا و تـوجـیـۀ …!   [2017 Jun] 
*من محـکـوم نمی کُنـم ....   [2017 Jun] 
*شکـسـتِ خـلـقِ قـهـرمـان در ...!  [2017 May] 
*«خـاوران» ستـاد انتخاباتی نامزدهای ...  [2017 May] 
*بـر پـایـی عیـد نـوروز، خـنـجـری است بر قلب ...  [2017 Mar] 
*به اندازه کوپن خود صحبت کنید  [2017 Mar] 
* سـایـه شـوم سـرمـایـه بر حـقـوق بـشـر ...‏ ‏  [2017 Feb] 
*هـر جـا که پـا نهـادیـد جُــز ...  [2016 Sep] 
* آتـشفشـانِ سـرکـشِ دهـۀ شـصـت   [2016 Aug] 
*وقتی بهـار، پاییـز و زمستـان هم، در سوگِ ...   [2016 Aug] 
*سایه اُمیـد، در چشـم ِ غـم زده  [2016 Jul] 
*امـان از تسلیت گفتن های ...!  [2016 Jul] 
*بـرخیـز، او دارد چـون شمـع، ذره ... !  [2016 Jun] 
*وقتـی آب سر بـالا بـرود ساواکی هایِ ...!  [2016 Jun] 
*اول ماه مه و رفتـار مُصلـِـحـانـه، راز بقـایِ ...!  [2016 Apr] 
* به بهانه هشت مارس روز جهانی زن  [2016 Mar] 
*بـوسـه بـر انگشتـانِ آن دستی که، . .  [2016 Mar] 
*عجـایـب انـدر عجـایـب...!  [2016 Feb] 
*من در ساحلی امن، تـو در ... !  [2016 Feb] 
*فریاد آزادیخواهی شاهرخ زمانی در قلم و ... !  [2015 Sep] 
*هم چون شقایق، در میانِ دشتِ خـارِ ...  [2015 Sep] 
*به امید پیروزی نهایی تیم مردم دربندِمان بر تیم...  [2015 Mar] 
*سئوالات مُبهم امتحانیِ... 22 بهمن 57 !  [2015 Jan] 
*باز هم اندر خوشرقصی آقای ....  [2014 Dec] 
*چـرا فقـط در دو شهـر ...!؟  [2014 Nov] 
*کـوبـانـی یعنـی، حمـاسـه...  [2014 Oct] 
* دو خلافت ولی، با یک شمشیر خونین   [2014 Oct] 
*بـرای ...، اول بـایـد بـا کـدام ... !   [2014 Oct] 
*دم ِ شان گرم که زیر شمشیر خونین ِ ...  [2014 Jul] 
*گفت، زمـان، زمـانِ ...، گفتم ...!   [2014 Jul] 
*محکوم کردن ارتشِ ... بدون محکوم کردن سازمانِ ...!  [2014 Jul] 
*راستی شنیده ای که، آسه برو آسه بیا که ....!  [2014 May] 
*«همه سـر و تـه یـک کـربـاسیـم»   [2014 May] 
*باز روز کـارگـر بی سر و سامان، فرا رسید!  [2014 Apr] 
*اعـدام، در زیـر سـایـه بخششِ ...!  [2014 Apr] 
* یـادی از نسل کُشی در روانـدا   [2014 Apr] 
*زنـان، هنوز برای آن «حـق ِ انتخـاب» که ... !  [2014 Mar] 
*آن هوادار و این هوادار، کی بره این همه راه را ...!   [2014 Feb] 
*شـرم بر شما مُدعیـانِ اصلاح طلبی که...  [2014 Feb] 
*بـاز زائیـدهِ ایـن منـاسبـاتِ آخـونـدی، زر زد.  [2014 Jan] 
*حضور برخی هنرمند، در تـالار قاسم الجبارین (رودکی سابق)!   [2014 Jan] 
*به یـاد تمامی کسانی که برای آزادی، جنگیدند  به یـاد تمامی کسانی که برای آزادی، جنگیدند [2013 Dec] 
*اسرار کلیدِ آ سد روحانی شـارلاتـان را ... !  [2013 Dec] 
*مرگ عشق های قدیمی، همیشه در خاطره ها، ماندنیست.  [2013 Dec] 
*من بودم، حاجی نُصرت، آقا کِری و آبجی اشتون!  [2013 Nov] 
*اعـدام شـد !  [2013 Nov] 
*مُـذاکـرات محـرمـانـه زیـر لحـاف 1- 7 !   [2013 Oct] 
*تـابستـانـی بـر سـاحـل خـونیـن ِ یـک نـظـام  [2013 Sep] 
*بیـاد نسلی سرکش ِ مبـارز، و تسلیـم نشـدنـی  [2013 Sep] 
*امـا شگفتـا از ...!  [2013 Sep] 
*وفـای بـه عهـد و پیمـان، بـا ...  [2013 Sep] 
*بـاور کنیـد که، کامپیوتر شما خـراب نیست !  [2013 Aug] 
* انـدیشـه افشیـن ها را نمی توان کُشت ...  [2013 Jun] 
*چه روحانی، چه مصباح یزدی، زن ...  [2013 Jun] 
*4 سالِ دیگه "آقا"،سپاه و بسیج راضی ...!؟  [2013 Jun] 
*بـا آنهـا، هـرگـز ...  [2013 Jun] 
*اوج عقلانیت "آقا" و 8 کاند ... !  [2013 Jun] 
*بـاور کنیـد اگـر رژیـم پهلـوی ...  [2013 Jun] 
* کدام سوگُلی، به حجله رهبر می رود !؟  [2013 May] 
*چـرا تـو ... !؟  [2013 May] 
*ایـن بـار نـامـزد جـدیـد"آقـا" کیست!؟   [2013 May] 
* ۸ مارس و یـادی از کـارزار زنـان ...!  [2013 Mar] 
*چـوب حـراج بـر سـر ِ ...!  [2013 Feb] 
*فقـر ِاستـدلال از مسئله ای مُهم ...! پاسخی به ابراهیم جهانگیری!  [2013 Feb] 
*بقول شاعر، ایـن کُجـا وآن کُجـا ...  [2013 Feb] 
*پاچه و یقه گیری در مجلس، بـازتـابِ دوران ِ  [2013 Feb] 
*بـه بهـانـه ِ مسابقه فـوتبـال ِ و جایگاه مُقـام انسـان...!  [2013 Jan] 
*اولین جرقه شامورتی بـازی توسط ِ ...!  [2013 Jan] 
*نگذاریم آن رقص مرگ ...!   [2013 Jan] 
*نامه مُشترک فعالین کارگری و طنز تلخ ِ ... !؟  [2012 Dec] 
*فکر کنید که، ایـران تـریبـونـال ... !؟  [2012 Dec] 
*بشنو از دغل کاری، چون حکایت می کند!  [2012 Dec] 
*وقتی خود ِ"آزادی بیـان" هم، سلاخی می شود!  [2012 Dec] 
*«نسیـم ِ آزادی، در راه است»  [2012 Dec] 
* سـونـامـی درونی نسلی، در راه است!   [2012 Nov] 
* بیاد هنرمندن و نویسندگان سلاخی شده ...   [2012 Nov] 
*در شکـار روبـاه ...!  [2012 Nov] 
*لایـروبـی طـویـلـه اوژیـاس ...   [2012 Nov] 
* طنـز ِ ایـران تـریبـونـال ...!  [2012 Nov] 
*مُخـالـف یـا اپُـوزیسیـون، کـدام یـک !؟   [2012 Oct] 
*جـدل «خودمونی» به زبـان سـاده ...!  [2012 Oct] 
*اثـراتِ   [2012 Sep] 
*بـه بهـانـهِ زلـزلـه ... !  [2012 Aug] 
* "رفیـق"، لطفـأ سنگ را آنطرف پرتـاب کُـن یـا ...!؟  [2012 Jul] 
*حـالا نقـی یا تقـی، چه فـرقـی می کنـد!؟  [2012 May] 
*بـه بهـانـه اول مـاه مـه!  [2012 Apr] 
* امسـال سـالِ آخـر ِ ، کُـل ِ رژیـم بـایـد بـره ...  [2012 Mar] 
*آیـا مـالـه کشـی، حـد و مـرزی هم دارد!؟  [2012 Mar] 
*صندوقی خون نداها و سهراب‌ها  [2012 Mar] 
*بـه بهـانـه جـایـزه اُسکـار...!  [2012 Feb] 
*حـاصـل ِ آن اتحـاد، بـود ایـن جـدائـی هـا!؟  [2012 Feb] 
*۳۲ سـال هم به عُمـرمـان ... !   [2012 Feb] 
*عقب نگهداشتن یک خلق در کنـار بُمب اتـم!   [2011 Dec] 
*وقتی از حوزه ِ تئـوری، به پـراتیـک رفتم ...!  [2011 Dec] 
*آقای اکبر گنجی، نـه باشما همراهم نـه بـا آنهـا  [2011 Nov] 
*جنـگ هم نعمـت است هم ثـروت!  [2011 Nov] 
*«بهـار عربی» پیشکش خودتـان، ایرانیـان ...!  [2011 Oct] 
*وقتی در علوم «انسانی» 1=1000 می شود!  [2011 Oct] 
*افسوس می خورم وقتی که ...!  [2011 Oct] 
*اینقـدر اختـلاس را کِـش نـدیـد آخـه ...!  [2011 Oct] 
*مُنتظر جـایـزه اُسکـار اسلامی هم باشید!  [2011 Oct] 
*تـو خـود حـدیث ِ مُفصـل بخوان از این مُجمـَل!  [2011 Sep] 
*وقتـی تو ترافیـک فکری گیـر کُنـی ...!   [2011 Sep] 
*"شُـکـر" فقط می توانند با تیـغ شان سانسور کنند و گر نه...!  [2011 Sep] 
*یـک لحظه فکر کنید، اگر آنها هم ...!؟  [2011 Aug] 
*از رژیـم عبـاسـی، از آنهـا رقـاصـی!  [2011 Aug] 
*فـرق ِ عمـل و نتیـجـه عمـل ...!؟  [2011 Aug] 
*آنهـا از سرشت ِ دیگـر بـودنـد  [2011 Aug] 
*آن مُعلـم ُ و این شـاگـرد!  [2011 Aug] 
*فـرق رقـص و لـَـوَنـدی!؟ (قسمت سوم)  [2011 Jul] 
*فرق رقص و لَـوَنـدی!؟ (قسمت دوم)  [2011 Jul] 
*فـرق رقـص و لـَوَنـدگـی !؟  [2011 Jul] 
*جـدل های اپـوزیسیـونـی ...!  [2010 Sep] 
*پـاسخـی به لیچـارگویی های ِ ...!  [2010 Aug] 
*هـواداران میش و گـُرگ !  [2010 Aug] 
*اما آن صـدای «مشکوف» و راز ِ مُعمـای ِ ...!؟  [2010 Aug] 
*کـیش یا مـات، کـدامیـن !؟  [2010 Jul] 
*ماجرای تبدیل شدن غـوره به انگـور!  [2010 Jul] 
*کـدامیـن دلپذیـر تر و زیبـاتـر ...!  [2010 Jun] 
*نگـذاریـم 22 خـرداد امسـال ...  [2010 Jun] 
*بـالاخـره بـایـد چـکار کـرد!؟  [2010 May] 
*بازهم از این خبرها می شنویم که ...اعـدام شدند!؟  [2010 May] 
*رویـاها و واقعیت ها در مورد جنبش کارگری!؟  [2010 Apr] 
*واقـعــأ کـه، دلمـون را بـه ... !؟  [2010 Apr] 
*عجـب آشفتـه بـازاریسـت ...!  [2010 Mar] 
*آی بُتـه بُتـه بُتـه، رژیـم بایـد بیفتـه!  [2010 Mar] 
*بـاز هـم طنـاب ِ دار !  [2010 Mar] 
*یـک پیـروزی و دو شکـست !  [2010 Feb] 
*تفـاوت دو زلـزلـه در بهمـن ماه !  [2010 Feb] 
* گُجَستـَـک پیـرمـرد، در سراشیبـی سقـوط !  [2010 Jan] 
*باز هم خوش رقصی "شوالیه ها" !؟  [2010 Jan] 
*مـداح، قمـه کش و عابـر پیـاده!  [2009 Dec] 
*مـحمـودوف و محیـط زیسـت ...!!!  [2009 Dec] 
*نشستـگان بـر سفـره خـونیـن 30 سالـه، در گذرگاه ِ ...!  [2009 Nov] 
*راستـی، آیـا بـه جُـز ... !  [2009 Oct] 
*کبـوتــران زیبـــای رنگــارنــگ را هم سبـز ...!  [2009 Oct] 
*خیزش جوانان و کابوس های مادران  [2009 Oct] 
*بیزارم از این ... !   [2009 Sep] 
*دیگر سکوت جایز نیست!؟  [2009 Jul] 
*از هر دری، سخنی  [2009 Jul] 
*هزاران نفرین مادران بر ...  [2009 Jul] 
*گُمنام  [2009 Jul] 
*آخ، چه بد شد، باز هم ...  [2009 Jun] 
*ستاره ندا  [2009 Jun] 
*برای آنها که جو انتصابات در ایران، یک جورایی گرفته شون! گزارش انتخابات ریاست جمهوری در ایران در تلویزیون سراسری سوئد  [2009 Jun] 
*از این چهار سوگُلی، کدامین یک، به حجله رهبر می روند !   [2009 Jun] 
*آیا ما را در این سفر همراهی می کنید!؟  [2009 Apr] 
*تفاوت دو حیوان ...!  [2009 Apr] 
*تماس تلفُنی احمدی نژاد با اوباما!  [2009 Apr] 
*دخترک ِ گُل فروش...!  [2009 Mar] 
*کارزار زنان 4 ساله شد !  [2009 Mar] 
*مبارزات دانشجویان و رقص مرگ دیکتاتور !  [2009 Feb] 
*تنها جمهوری اسلامی خط قرمز ندارد، تو هم …  [2009 Feb] 
*در وصف «انقلاب» ۲۲ بهمن ۵۷  [2009 Feb] 
*توپ فوتبال ِ مسابقه زنان با پسران، سنگسار شد !؟  [2009 Jan] 
*جایزه سیمون دوبووار آری! جایزه نقدی نه !!!  [2009 Jan] 
*کودکان فلسطینی "عضو افتخاری" سازمان حماس !؟  [2009 Jan] 
*بازهم عید آمد، ولی ما هنوز، لُختیم !؟  [2008 Dec] 
*مگر از خائنین، انتظار دیگری هم هست؟!  [2008 Dec] 
*مراسمی شایسته، برای "مُردگان ِ زنده"  [2008 Dec] 
*وزیر راه آیت الکرسی به سوئد می آید!  [2008 Dec] 
*آقا، خانم، بچه میخری !؟  [2008 Nov] 
*و آنگاه، صفحۀ سفید به صدا در آمد!  [2008 Aug] 
*و اما ماجرای جشنواره یکی بود، یکی نبود، تو که ... !؟  [2008 May] 
*اول ماه مه و جنگ و جدل دوتا ....   [2008 Apr] 
*مبارزات زنان، و نقش کارزار زنان   [2008 Mar]