PEZHVAKEIRAN.COM زندان يا محل شکنجه و کشتار!
 

زندان يا محل شکنجه و کشتار!
شهباز نخعی

وضعيت زندانيان و بويژه زندانيان سياسی در حکومت سپاهی-آخوندی داستان بسيار دلخراشی است که هر وجدان بيدار و آگاهی را به درد می آورد. شوربختانه اين وضعيت نه تنها رو به بهبود ندارد، بلکه روز بروز هم بدتر و وخيم تر می شود. تارنمای "زنان ايران" در تاريخ ۶ خرداد ۱۳۹۰ می نويسد: «مادران پارک لاله (مادران عزادار ايران) خواستار رسيدگی فوری به وضعيت اسفبار درون زندان های جمهوری اسلامی هستند. اخبار بسيار تکان دهنده ای که گهگاه از داخل زندان های جمهوری اسلامی به بيرون راه می يابد حاکی از فجايع بی شماری است که هرروز در داخل بسياری از زندان های کوچک و بزرگ اين سرزمين تا اسارتگاه های کمتر شناخته شده و دورافتاده آن روی می نمايد، به طوری که هيچ انسان آزاده ای نمی تواند در مقابل آن سکوت اختيار کند. بنابه بسياری گفته ها و نوشته های به جا مانده از درون زندان ها، اعدام های ساختگی، تجاوز جنسی، کشيدن ناخن، فروبردن سرزندانی در کاسه توالت، تهاجم سگ های وحشی، شکنجه بستگان درمقابل چشم زندانی، خوراندن داروهای روان گردان تا حد زندگی گياهی، بازجويی های طولانی با بدن برهنه، تحقيرهای جنسی، شلاق، محروميت از خواب، حبس در قفس های تنگ، سلول های انفرادی طولانی مدّت، تهديد، تطميع و دروغ از شکنجه های جسمی و روحی متداول در حکومت اسلامی در طول سال هاست».

برخورد و رفتار حکومت آخوندی با زندانی نه تنها انسانی و در چهارچوب جرمی که ارتکاب آن به او نسبت داده شده نيست، که از محدوده شخص زندانی نيز فراتر می رود و خانواده را نيز دربر می گيرد و خانواده نيز خواه ناخواه در رابطه بين حکومت و فرد زندانی درگير می شود و از ديدگاه حکومت به نوبه خود بطور بالقوه بصورت مجرم در می آيد. به گزارش تارنمای "انقلاب اسلامی" در تاريخ ۴ تيرماه ۱۳۹۰: «جمعی از خانواده های زندانيان اعتصاب کننده غذا با ارسال نامه ای به گزارشگر ويژه حقوق بشر با ابراز نگرانی شديد از وضعيت موجود از ايشان تقاضا کردند برای ملاقات با زندانيان سياسی و بررسی شرايط آنها هرچه زودتر به ايران سفر کند... مورد هدی صابر نشان می دهد که ما برای نجات جان ايشان و رفع خطری که ازسوی زندانبانان متوجه جان ايشان است بايد فورا دست به کار شويم. درعين حال، صدها زندانی سياسی و عقيدتی ديگر اکنون در زندان های جمهوری اسلامی با انواع محکوميت ها و فشارهای روحی و جسمی مغاير با مفاد تعهدات حقوق بشری جمهوری اسلامی دست به گريبانند».

"خطری که ازسوی زندانبانان متوجه جان" زندانيان است، امری ناشی از توهّم و زاييده ذهنيت زندانی يا خانواده او نيست. خطری واقعی و موجود است که تاکنون قربانيان بسيار گرفته و تازمانی که دربرپاشنه کنونی می چرخد، در آينده هم خواهد گرفت. شبنم مددزاده، فعال دانشجويی زندانی منتقل شده به زندان قرچک ورامين به خانواده اش گفته است که فکرنمی کند زنده از اين زندان خارج شود.

باوجود انواع تبعيض هايی که حکومت آخوندی درحق زنان روا می دارد، بايد پذيرفت که در بدرفتاری با زندانيان زن تبعيض قائل نمی شود و سهم آنان را برخلاف قوانين ارث و قصاص و ديه بطور کامل می پردازد. تارنمای کردی "روژه لات" می نويسد: «۲۰۰ نفر از زندانيان زن زندانی در بند زنان زندان اروميه با نوشتن نامه ای به بيرون از زندان درمورد وضعيت نامناسب خود نوشته اند و از تشکلات بين المللی و مدافعان حقوق بشر خواسته اند که به وضعيت زنان در زندان های جمهوری اسلامی توجه بيشتری نمايند. بنابراين نامه، زنان زندانی حق دفاع از خود را نداشته و کسانی که به دليل اين وضعيت اعتراض کرده يا به بيرون نامه ای نوشته باشند شکنجه ويا به قرنطينه برده می شوند».

شرح فجايعی که در زندان های حک.مت آخوندی به گفته خانم شيرين عبادی به صورت "سيستماتيک" رخ می دهند، در گنجايش يک مقاله و حوصله خوانندگان آن نيست. از اينرو، به عنوان مشت نمونه خروار شهادت کوتاه چندنفر که خود درد و زجر زندان حکومت آخوندی را تجربه کرده اند و درحال حاضر نيز در زندان بسرمی برند را نقل می کنم. مهدی محموديان، روزنامه نگار زندانی در نامه ای خطاب به سیّدعلی خامنه ای می نويسد: «در حکومت شما زندان ها به شهر مردگان می مانند که بايد به هر طريقی فقط از آن خارج شد... دربندهای مختلف زندان رجايی شهر عمل لواط به صورت امری معمولی و قابل پذيرش درآمده... دراين زندان هرکسی که کمی زيبايی در چهره داشته باشد و احيانا زوری در بازو ويا پول خوبی در حسابش نداشته باشد که به ديگران باج بدهد، به زور در سالن های مختلف و هرشب در يک اتاق گردانده می شود و هر مفعولی صاحبی دارد و از اين بابت پولی بدست می آورد و بعد از چند وقت هم اورا به ديگری می فروشد».

شاهد دوّم ضياء نبوی دانشجوی محروم از تحصيل است که حدود دو سال است در زندان بسرمی برد و درباره تراکم جمعيت در زندان کارون اهواز به دبيرستاد حقوق بشر قوه قضاييه می نويسد: «چنين جمعيتی حتی به صورت ايستاده هم به سختی در اتاق ها جای می گيرند لذا علاوه بر جمعيت زيادی که کف خوابند (تختخواب ندارند)، نزديک به يک سوّم جمعيت بند حياط خوابند، به اين معنی که تمامی (فضای) هواخوری زندان توسط پتوهای زندانيان مفروش شده و تعدادی از زندانی ها روز و شب را در سرما و گرما در حياط بسر می برند».

شاهد سوّم نيز هاشم خواستار، معلم بازنشسته ای است که ۲۱ ماه است در زندان وکيل آباد مشهد بسر می برد. او در نامه ای به رييس قوه قضاييه و وزير اطلاعات ضمن شرح انواع بدرفتاری ها با زندانيان نوشته است که در دادگاهی که تنها ۶ دقيقه طول کشيده او را به ۶ سال زندان محکوم کرده اند.

بدرفتاری با زندانيان در حدی است که گاه زندانی دست از جان می شويد و برای رهايی از وحشيانه ترين شکنجه های جسمی و روحی دست به خودکشی می زند. سيامک مهر (محمدرضا پورشجری) وبلاگ نويس زندانی که پيشتر در يک دادگاه فرمايشی چند دقيقه ای به اتهام های "توهين به مقام معظم رهبری" و "تماس با رسانه های بيگانه" به ۳ سال زندان محکوم شده و هم اکنون نيز مقامات اطلاعاتی-امنيتی قصد دارند در دادگاهی ديگر او را به اعدام محکوم کنند، درشرح چگونگی دستگيری خود می گويد که چگونه براثر شدّت شکنجه های جسمی و روحی با شيشه عينک رگ خود را بريده و دست به خودکشی زده است.

مقامات قضايی و سازمان زندان ها دربرابر انتقادها از وضعيت ناهنجار و فاجعه بار زندان ها رويکردهايی متفاوت دارند. حجت الاسلام محسنی اژه ای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاييه درتاريخ ۲ خرداد ۱۳۹۰ می گويد: «تبليغات سوء بيگانگان در خصوص وضعيت زندان ها شايعه است. زندان جمهوری اسلامی به نسبت زندان های دنيا از محدوديت کمتری برخوردار است و مقدار مرخصی و وجود ملاقات حضوری و کابين در کشورهای ديگر يا وجود ندارد و يا بسيار کم است و حتی زندانيان در ايران می توانند وسائل و امکانات و موارد موردنياز را با خود به زندان ببرند و حتی از راديو و روزنامه نيز استفاده کنند که اين موارد دربسياری از کشورهای مدّعی حقوق بشر وجود ندارد».

در گفته های دادستان کل کشور دو نکته چشمگيرتر از بقيه است: نخست اين که "زندانيان می توانند وسائل و امکانات موردنياز را با خود به زندان ببرند" و با اين گفته وجود نوعی از رفاه در زندان های حکومت آخوندی را القاء می کند، درحالی که زندانيان حتی زمانی که سلامت و زندگی شان درخطر است، از دستيابی به خدمات درمانی، حتی به هزينه شخصی، محروم می مانند و اين مسئله گاه به بهای زندگی شان تمام می شود. تارنمای "تحول سبز" درتاريخ ۳ مرداد ۱۳۹۰ می نويسد: «وضعيت جسمانی حسن فرجی موسوی، زندانی سياسی بند ۳۵۰ زندان اوين وخيم گزارش می شود. اين زندانی که حدود ۲۰ ماه است در زندان بسرمی برد، به بيماری روده مبتلاست امّا مسئولان زندان هيچگونه توجهی به وضعيت او ندارند. پزشکان زندان به او هشدار داده اند که ادامه اين بيماری ممکن است منجر به سرطان روده شود. موضوعی که موجب نگرانی خانواده اين زندانی شده، امّا دادستان تهران از دادن مرخصی درمانی به وی خودداری می کند. برخی روزها اين زندانی دچار دردهای شديد جسمی می شود که منجر به انتقال او به بهداری زندان می شود و با تزريق مسکّن کمی دردهای وی تسکين می يابد امّا با اين همه پزشکان زندان به او هشدار داده اند که به علت عفونت پيشرونده روده ها اين زندانی هرچه زودتر بايد مورد عمل جراحی قرارگيرد».

نکته دوّم تأکيد دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاييه بر "مرخصی" به عنوان نشانهء مهربانی و عطوفت حکومت آخوندی نسبت به زندانيان است. حکومت آخوندی که درمسير مشارکت در مديريت جهانی مدّت هاست مرحله شايسته سالاری را پشت سر گذاشته و به نابغه سالاری رسيده، يکی از اين نابغه ها به نام غلامحسين اسماعيلی را به رياست سازمان زندان های کشور منصوب کرده است. اين رييس نابغه برای برخورداری زندانيان از "مرخصی" – که دادستان کل منت آنرا سر زندانيان می گذارد – آيين نامه ای تدوين کرده که تقريبا به اندازه منشورجهانی حقوق بشر ماده و تبصره دارد! در اين آيين نامه که دارای ۲۹ ماده و ۳ تبصره است، مانند آزمون سراسری دانشگاه ها برای کارهای مختلف زندانيان امتيازهايی در نظر گرفته شده و کسانی که يک ششم دوران محکوميت خود را سپری کرده و در اين مسابفه کسب امتياز نيز به رده های بالا برسند، می توانند از مرخصی برخوردار شوند. در اين آيين نامه رعايت مقررات زندان/ همکاری در انجام فعاليت های فرهنگی/ شرکت در دوره احکام سطح/ شرکت در دوره های تربيت معلم، آموزشياری يا مربی گری/ شرکت در کلاس های فنی و حرفه ای و اخذ گواهی فنی و حرفه ای هرکدام ۱۰ امتياز دارند. يعنی اگر يک زندانی کاملا سربراه و بی نهايت بااستعداد و کوشا باشد و بتواند همه اين امتياز ها را يکجا کسب کند، ۶۰ امتياز به دست می آورد. ازسوی ديگر، مواد ديگری از آيين نامه مقرّر می دارند که انتخاب فرد زندانی برای شرکت در جشنواره قرآنی ۱۰۰ امتياز و حفظ قرآن به ازاء هر جزء ۲۰۰ امتياز دارد. از آنجا که تنها درصد محدودی از زندانيان می توانند برمبنای امتيازهای به دست آورده از مرخصی برخوردار شوند، عملا اين مرخصی به مراتب بيشتر نصيب کسانی می شود که يا در جشنواره قرآنی شرکت کنند و يا يک جزء از قرآن را حفظ کرده باشند و سر بقيه زندانيان بی کلاه می ماند!

همين مقام رياست نابغهء سازمان زندان هادر گفتگو با باشگاه خبرنگاران در واکنش به اظهارات رسانه های غرب مبنی بر غير استاندارد بودن زندان های جمهوری اسلامی می گويد: «در دنيا استانداردی برای زندان ها در نظر گرفته نشده امّا جمهوری اسلامی در سال گذشته استانداردهايی را برای زندان تعريف کرده و با انعقاد قراردادی با سازمان استاندارد کشور حداقل هايی را برای امر زندانبانی در نظر گرفته است. با وجود کمبود امکانات، در سرانه فضای مورد نياز زندان ها، غذا و بهداشت زندانيان و پرسنل مورد نياز در حوزه بهداشت و درمان، بهبودسازی شده و استانداردها رعايت می شود».

امّا، رييس نابغه سازمان زندان ها بزودی گفته های خود درمورد استاندارد سازی زندان ها را فراموش می کند و در همايش دادستان های عمومی و انقلاب سراسر کشور که در تاريخ ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ برگزار شده می گويد: «امروز که من در خدمت شما هستم با ظرفيت اسمی ۸۵ هزار نفری زندان های سراسرکشور، بيش از ۲۲۰ هزارنفر زندانی داريم»! او به گفته خود افزود که در دوره مأموريتش ۵۵ هزارنفر به جمعيت زندانيان افزوده شده درحالی که فضای زندان ها ۵۵ مترهم اضافه نشده است!

رييس سازمان زندان ها توضيح نمی دهد که درحالی که تراکم جمعيت در زندان ها نزديک به ۳ برابر حد مجاز است و به گفته خودش حتی ۵۵ متر هم به فضای زندان ها اضافه نشده، چگونه می خواهد با قرارداد با سازمان استاندارد، وضعيت زندان ها را استاندارد کند!

واقعيت اين است که فاجعه بار بودن وضعيت زندان ها و رفتار حکومت آخوندی با زندانيان مسئله ای ريشه ای و مربوط به ساختار حکومت و نوع نگاهی است که نسبت به انسان دارد. واقعيت دردناک اين است که حکومت آخوندی ارزشی برای جان انسان، اعم از زندانی يا غير زندانی، قايل نيست و برمبنای اين نگرش با زندانيان رفتار می کند. در ده سال گذشته، بنابر گزارش کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران دستکم ۱۸ نفر در زندان های حکومت جان خود را از دست داده اند: «تقريبا در همه موارد يادشده پيگيری برای يافتن مقصران و يا شرايطی که منجر به مرگ زندانی شده، عملا ناکام باقی می ماند و در برخی موارد به جای پاسخگويی به مقامات، خانواده ها با ارعاب و تهديد از پيگيری پرونده مرگ در زندان منصرف شده اند...در برخی از پرونده های مطرح شده به وضوح می توان ديد که دستگاه های اطلاعاتی-امنيتی و دستگاه قضايی همه امکانات خود را برای وارونه جلوه دادن حقايق به کار بسته اند و از هر روشی برای مصون داشتن خاطيان از مجازات استفاده کرده اند».

۱۸ مورد زندانيانی که در زندان های حکومت آخوندی در ده سال گذشته به قتل رسيده اند عبارتند از:

۱ - زهرا کاظمی، زندان اوين تيرماه ۱۳۸۲.
۲ - اکبر محمدی، مرداد ۱۳۸۵.
۳ - ولی الله فيض مهدوی، شهريور ۱۳۸۵.
۴ - دکتر زهرا بنی يعقوب، مهر ۱۳۸۶.
۵ - ابراهيم لطف الهی، ديماه ۱۳۸۶.
۶ - کاوه عزيزپور، ارديبهشت ۱۳۸۷.
۷ - هاشم رمضانی، ديماه ۱۳۸۷.
۸ - محمد رجبی ثانی، مهر ۱۳۸۷.
۹ - عبدالرضا رجبی، آبان ۱۳۸۷.
۱۰- اميرحسين حشمت ساران، اسفند ۱۳۸۷.
۱۱- اميدرضا ميرصيافی، اسفند ۱۳۸۷.
۱۲- امير جوادی فر، تيرماه ۱۳۸۸ (کهريزک).
۱۳- محمد کامرانی، تيرماه ۱۳۸۸ (کهريزک).
۱۴- حسين روح الامينی، تيرماه ۱۳۸۸ (کهريزک).
۱۵- رامين آقازاده، تيرماه ۱۳۸۸ (کهريزک).
۱۶- محسن دکمه چی، فروردين ۱۳۹۰.
۱۷- حسن ناهيد، فروردين ۱۳۹۰.
۱۸- هدی صابر، خرداد ۱۳۹۰.

موارد يادشده فقط مواردی هستند که توسط فعالان حقوق بشر رصد شده و رسانه ای گشته اند. به احتمال زياد، موارد ديگری نيز وجود دارند که به دليل تهديد خانواده ها و ترس و سکوت آنها ناشناخته مانده اند و با نگاهی به کارنامه زندانبانی حکومت آخوندی در ۳۲ سال گذشته، با جرئت می توان گفت که تا زمانی که اين نظام هست، زندان ها همچنان محل شکنجه و کشتار باقی خواهند ماند!


Shahbaznakhai8@gmail.com

منبع:پژواک ایران


شهباز نخعی

فهرست مطالب شهباز نخعی  در سایت پژواک ایران 

*اختیارات بدون پذیرش مسئولیت!‏   [2018 Jun] 
*انتخاب بین ارسنیک و سیانور!‏   [2018 May] 
*ترقی ازابراز «تأسف» و «نگرانی» به «بهت زدگی»!  [2018 May] 
*برجام درجام!‏   [2018 May] 
*هنوز فرصت هست!  [2018 May] 
*درس چگونگی رهایی از شرّ استبداد!   [2018 Apr] 
*فرار بی مغزها!‏   [2018 Apr] 
*«کارنامه درخشان»!   [2018 Apr] 
*دلار 10 هزارتومانی!  [2018 Mar] 
*سال آخر!   [2018 Mar] 
* حرکت در دایره بسته!   [2018 Mar] 
* قطعنامه های بی معنا!   [2018 Feb] 
*«العفو، العفو»!  [2018 Feb] 
*دخیل بستن به امامزاده رفراندوم!  [2018 Feb] 
* ‏«توبه گرگ...»!‏   [2018 Feb] 
*مسابقه سقوط!‏  [2018 Feb] 
*تبدیل بنگاهداری به سهامداری!‏   [2018 Jan] 
* تَرَک برداشتن دیوار ترس!‏  [2018 Jan] 
* دستاویز واقعیت گریزی!‏   [2018 Jan] 
*فرصت طلایی!‏   [2018 Jan] 
*آنکارا درصدد چنگ اندازي مجدد بر خاورنزديک است؛ پايان «مدل ترک»  [2017 Apr] 
*ترجمه کتاب "امپراتوری تفتیش"   [2017 Mar] 
*نبرد عقل و احساس!  [2016 Jun] 
*در شیشه کردن غول!   [2016 Jun] 
* امنیت واقعی و توهّم امنیت!  [2016 Jun] 
*داد از این همه بیداد!  [2016 Jun] 
*«ترکیه لاییک است و لاییک می ماند»!   [2016 May] 
* بهای سنگینِ خیره سری!  [2016 May] 
* «مایه شرمساری و نابخشودنی»!   [2016 May] 
*ذهنیت ترفندباز!  [2016 Apr] 
* هشدارهای مکرّر و گوش های ناشنوا!  [2016 Apr] 
* پرونده موشکی، جایگزین پرونده هسته ای!  [2016 Apr] 
* پرونده موشکی، جایگزین پرونده هسته ای!  [2016 Apr] 
*پرده ی غبار!  [2016 Apr] 
*چرا نمی پرسید چرا؟!  [2016 Mar] 
*پا پس کشیدن ناگهانی!   [2016 Mar] 
*پیامد نرمش قهرمانانه!   [2016 Mar] 
*«خُب، به کجا رسیدید؟»!  [2016 Mar] 
*در انتظار داوری تاریخ!   [2016 Feb] 
*بیم و امید   [2016 Feb] 
*ولایت مطلقه فقیه منشأ فساد است!  [2016 Feb] 
*چشم پوشی بر نقض گسترده حقوق بشر درایران!  [2016 Jan] 
* فرجام یا آغاز راه دراز 8 ساله اجرای برجام!   [2016 Jan] 
*پنهان کردن ناتوانی در پوشش سخاوت!   [2016 Jan] 
*رهایی از شرّ حکومت ولایت مطلقه فقیه!  [2016 Jan] 
*لاف زنی های ریاکارانه روباه بنفش!   [2015 Dec] 
*جنایت مشروع و قانونی علیه بشریت!  [2015 Dec] 
*ترفند بازی حکومت آخوندی!  [2015 Dec] 
*اردوغان، نفت، داعش!  [2015 Dec] 
*شکرگزاری!  [2015 Nov] 
*چرا؟!  [2015 Nov] 
*13 کرسی تا سلطان رجب!  [2015 Nov] 
*سازمان بی سامان!  [2015 Oct] 
* تلنگر مردمی!  [2015 Oct] 
*زدوبند روسیه با غرب!  [2015 Oct] 
*گام نهایی!  [2015 Oct] 
*سوریه در اشغال روسیه!  [2015 Oct] 
*تکلیف روشن است!  [2015 Sep] 
*روغن روی آش سوریه!  [2015 Sep] 
*سیاست مداران دروغگو، خودخواه و فرصت طلب!  [2015 Sep] 
*بدتر از دروغ!  [2015 Aug] 
*زیر آواز زدن ورشکسته [به تقصیر]!  [2015 Aug] 
*«هزاران نکته و سخن ناگفته»!  [2015 Aug] 
*کورسوی امید!  [2015 Aug] 
*«سوریه، ننگین ترین لکّه بروجدان انسانی جهان»!  [2015 Jul] 
*یک نان نسیه و صد گرسنه!  [2015 Jul] 
*دو توافق و یک پرسش: فرجام یا آغاز؟!  [2015 Jul] 
*«میراث بین المللی افتضاح»!  [2015 Jul] 
*نظام برده داری مدرن!  [2015 Jul] 
*رسیدن به توافق نهایی؟!  [2015 Jun] 
*شکست فاجعه بار ج.ا. !  [2015 Jun] 
*حساب هایی که درست از آب در نیامد!  [2015 Jun] 
*رسوایی فساد در فیفا!  [2015 Jun] 
*مظلوم نمایی و رجزخوانی های توخالی!  [2015 May] 
*داعش، پدیده ای گذرا یا ماندگار؟!  [2015 May] 
*زمین لرزه در تهران، احتمالی ضعیف یا رویدادی محتوم با زمان غیرقابل پیش بینی!  [2015 May] 
*وجدان ناآرام آقای اوباما!  [2015 May] 
*جایگاه در شاخص شادی و رضایت!  [2015 May] 
*جایگاه در شاخص فلاکت!  [2015 Apr] 
*گل سوریه و سبزه یمن!  [2015 Apr] 
*آن که فریب می دهد و آن که فریب می خورد  [2015 Apr] 
*هردو حق دارند!  [2015 Apr] 
*پیشنهاد رهبری خاتمی!  [2015 Mar] 
*مسئول مستقیم سرنوشت دردناک یونس ها!  [2015 Mar] 
*قمار سیاسی!  [2015 Mar] 
*عجیبا! غریبا! شگفتا!  [2015 Feb] 
*سکولاریسم اسلامی!  [2015 Feb] 
*سر گاو هسته ای در خمره ولایت!  [2015 Feb] 
*جنایات بی مکافات!  [2015 Jan] 
* گسترش آشفتگی، تنش و آشوب!  [2015 Jan] 
*جنگ با معلول!  [2015 Jan] 
*جمهوری اسلامی، آری یا نه؟!  [2015 Jan] 
*2015، سال تعیین تکلیف؟!  [2015 Jan] 
*زهی خیال محال!  [2014 Dec] 
*«سبقت گرفتن در شیادی»!  [2014 Dec] 
*نشانی بیت رهبری!  [2014 Dec] 
* کاهش و افزایش بهای نفت و نان!  [2014 Dec] 
* بغض فروخورده!  [2014 Nov] 
* گریز از مسئولیت!  [2014 Nov] 
*«روز واقعه» برای باراک حسین اوباما!  [2014 Nov] 
*روگردانی از اسلام سیاسی!  [2014 Oct] 
*مستقیم از بیت رهبری!  [2014 Oct] 
*نباید درحد حرف باشد!  [2014 Oct] 
*حق زندگی!  [2014 Oct] 
*پایان رنج ها!  [2014 Oct] 
*ردایی از تار و پود دروغ!  [2014 Sep] 
*بان کی مون، عامل سازمان CIA!  [2014 Sep] 
*رطب خورده...!  [2014 Sep] 
*راهبرد بی عملی و انفعال!  [2014 Sep] 
*دور باطل!  [2014 Aug] 
*«یک: رهبر نباشد، دو: سپاه نباشد»!  [2014 Aug] 
*شمار طرفداران حکومت آخوندی!  [2014 Aug] 
*زندانی با 78 میلیون زندانی!  [2014 Jul] 
*حد و مرز بیدادگری!  [2014 Jul] 
*غزوه ی غزه!  [2014 Jul] 
*معنای اعتدال!  [2014 Jul] 
*دو خلیفه در یک اقلیم!  [2014 Jul] 
*«فروپاشی نظامی پوسیده»!  [2014 Jun] 
*رهایی از بن بست!  [2014 Jun] 
*حوزه آسیب رسانی توفان!  [2014 Jun] 
*اعداد بی پایه و اساس و مغایر منافع ملی!  [2014 Jun] 
*نجات دهنده سوریه و کل خاورمیانه!  [2014 May] 
* قوطی بگیر و بنشان!  [2014 May] 
*بهایی ستیزی؛ ما منزجریم!  [2014 May] 
*«آیینه شکستن خطاست»!  [2014 May] 
*فارغ شدن از عشق به استبداد یا دگرگونی در بازتولید آن؟!  [2014 May] 
*توهین به مقام معظم رهبری!  [2014 Apr] 
*بحران عمیق تر و پیامدهای وحشتناک!  [2014 Apr] 
*«باید به شدت مراقب بود»!  [2014 Apr] 
*شکستن رکورد بیدادگری!  [2014 Apr] 
*... که غصّه سرآید!  [2014 Mar] 
*باید ازما تشکر کنند!  [2014 Mar] 
*خواب آرام آقای اوباما!  [2014 Mar] 
*«حرف حساب جواب ندارد»، جنجال دارد!  [2014 Mar] 
*پیروزی ایستادگی بر سرکوب!  [2014 Feb] 
*جام زهر و این همه ادا!  [2014 Feb] 
*بانی واقعی انقلاب!   [2014 Feb] 
*سبد کالا؛ چرا چنین خوار شدیم؟!  [2014 Feb] 
*دیپلماسی واقعیت گریز و روان پریش  [2014 Jan] 
*عوض کردن آبنبات با سماق!  [2014 Jan] 
*قربانی سیاست بازی ها!  [2014 Jan] 
*سرباز کوچک و جسور ولایت و جرثومه فساد!  [2014 Jan] 
*تئوری توطئه!  [2013 Dec] 
* تسویه خرده حساب ها!   [2013 Dec] 
*گنداب ولایی فساد!  [2013 Dec] 
*نگاه راهبردی ظریف به ابوموسی!   [2013 Dec] 
*توافق ذلت بار ژنو؛ چاره دیگری نبود!   [2013 Nov] 
*دخیل بستن به امامزاده اوباما!  [2013 Nov] 
*مذاکرات کرها!  [2013 Nov] 
*کاپیتولاسیون روسی و چینی!   [2013 Nov] 
*کاشت باد و دروی توفان!  [2013 Oct] 
*حکایت چوب و پیاز!  [2013 Oct] 
*بحران ساز پایان بخش بحران!  [2013 Oct] 
*پاک کردن داغ ننگ!  [2013 Oct] 
*پایان بخشیدن به کابوس 35 ساله!  [2013 Oct] 
*نخورده نباید شکرکرد!  [2013 Sep] 
* «آنچه این نامردمان...»!  [2013 Sep] 
*تله خود ساخته!  [2013 Sep] 
*کوبیدن برطبل رسوایی!  [2013 Sep] 
*ترکیب دو رییس جمهوری!  [2013 Aug] 
* پرداخت یکجای صورت حساب!   [2013 Aug] 
*هم تقلب بود، هم تدلیس!  [2013 Aug] 
*کدام فرقه ضالّه، مضلّه واقعی است؟!   [2013 Aug] 
*مرغ یک پا دارد!  [2013 Jul] 
*کشتار در بن بست!  [2013 Jul] 
*«ولا[کن] تجسسوا»!  [2013 Jul] 
*حال ایران خانم بد است!  [2013 Jul] 
*پیروزی جامعه مدنی بر جامعه مدینه النبی!  [2013 Jul] 
*زندان یا قتلگاه!  [2013 Jun] 
*کله شقی و قانون گریزی یا برگشت براه اعتدال و عقلانیت!   [2013 Jun] 
*عروسک های سپاه!  [2013 Jun] 
*«حقوق تعریف شده حزب الله»!  [2013 Jun] 
*آیا «روز رهایی نزدیک است»؟!  [2013 May] 
*به سوی خلافت اسلامی!  [2013 May] 
*رد صلاحیت در پایبندی به قانون!   [2013 May] 
*سیرک انتصخوابات  [2013 May] 
*کارنامه سیاه حکومت مدعی حمایت از مستضعفان!   [2013 May] 
*بی یاوری مردم سوریه!  [2013 Apr] 
*«سال رسوایی سیاسی و اقتصادی»!   [2013 Apr] 
*جابجایی محمود با محمد یا محسن و یا ...!  [2013 Apr] 
*گشودن گره کور!  [2013 Mar] 
*پیروزی نوروز!  [2013 Mar] 
*پایمال شدن منافع ملی!  [2013 Mar] 
*کش بدهید!  [2013 Feb] 
*زجرکشی!  [2013 Feb] 
*چه چیز «مجرمانه» نیست؟!  [2013 Feb] 
*سکّه یک پول!  [2013 Feb] 
*شورش پابرهنگان!  [2013 Jan] 
*کشت علوفه در جنگل!  [2013 Jan] 
*نمایش درماندگی در اپرا!  [2013 Jan] 
*پا جای پای ما!  [2012 Dec] 
*راه تازه غارت!  [2012 Dec] 
*شکست شعار «النصربالرعب»!  [2012 Dec] 
*«تصحیح بی عدالتی تاریخی»  [2012 Dec] 
*بزنگاه حساس!  [2012 Nov] 
*لحاف ملا!  [2012 Nov] 
*هرگز چنین مباد!  [2012 Nov] 
*«تغییر»؟ حتی یک ذرّه!  [2012 Nov] 
*فریب خوار و فریبکار!  [2012 Sep] 
*درحال پیشرفت مطلوب!  [2012 Sep] 
*نظام ولایی و اصل انصاف!  [2012 Sep] 
*«به نام ایرانیان، مردم سوریه را نکشید»!  [2012 Sep] 
*بیماری درمان ناپذیر!  [2012 Aug] 
*تا هست می کشد!  [2012 Aug] 
*خط قرمز یا چراغ سبز!  [2012 Aug] 
*دریاچهء بینوای ارومیه!   [2012 Aug] 
*«هان ای دل عبرت بین...»!   [2012 Aug] 
*پشت سر افغانستان!  [2012 Jul] 
*«مسیر طبیعی امور»!   [2012 Jul] 
*ترک برداشتن شیشهء عمر!   [2012 Jul] 
*کنگره وصف گل!  [2012 Jun] 
*استخوان های لای زخم!  [2012 Jun] 
*در صدر فهرست ننگ!   [2012 Jun] 
*کارنامه درخشان برادران قاچاقچی   [2012 Jun] 
*زبان زور!   [2012 May] 
*کند شدن شمشیردودم!   [2012 May] 
*مرحله آخرکلاه گشاد هدفمند!   [2012 May] 
*اثر تذکر و هشدار!  [2012 May] 
*اثر تذکر و هشدار!   [2012 Apr] 
*آخرین تیرهای ترکش!  [2012 Feb] 
*دیوان بلخ!  [2012 Feb] 
* پرسش تلخ!  [2012 Feb] 
*ننگ بر روسیه و...  [2012 Feb] 
*بار سنگین و ننگین!  [2012 Feb] 
*افسارگسیختگی اقتصاد!  [2012 Jan] 
* جدایی ج. ا. از سوریه!  [2012 Jan] 
*گردنه خطرناک!  [2012 Jan] 
*تنگه و تنگنا!  [2012 Jan] 
*شرط بندی روی اسب مرده!  [2011 Dec] 
*به «جوان آنلاین» سپاه پاسداران و اذنابش!  [2011 Dec] 
*واسلاو و کیم!  [2011 Dec] 
*حیف و صد حیف!  [2011 Dec] 
*انجام کار ناتمام!  [2011 Nov] 
*مرگ در بحران!  [2011 Nov] 
*نیاز به حمله نظامی نیست!  [2011 Nov] 
*محاکمه دردادگاه صالح!  [2011 Nov] 
*زایش موش از کوه «بهار عربی»!  [2011 Oct] 
*«فکاهی مبتذل»!  [2011 Oct] 
*من آدم می کشم، تو آدم می کشی...  [2011 Oct] 
*خودش کش می آید!  [2011 Oct] 
*آسانی و آرامی!  [2011 Sep] 
*حق ناحق!  [2011 Sep] 
*نیمه راه ناکجاآباد!  [2011 Sep] 
*این مسخره بازی ها برای چیست؟!   [2011 Sep] 
*کویر غیرقابل سکونت!  [2011 Aug] 
*لرزه براندام ولی فقیه!  [2011 Aug] 
*معیار سنجش بزرگی یک ملت چیست؟  [2011 Aug] 
*علوم انسانی، بر پایهء قرآن-شرعیات!  [2011 Aug] 
*استبداد پذیری!  [2011 Aug] 
*زندان يا محل شکنجه و کشتار!   [2011 Jul] 
*خودکامگی و نبود آزادی، جواز مبارزه مسلحانه ؟!  [2011 Jul] 
*خانه چوبی!  [2011 Jul] 
*شهامت اخلاقی یا زدن نعل وارونه!  [2011 Jul] 
*ناهمبستگی اسلامی!  [2010 Sep] 
*گرفتار در چنبر خودکرده‌ها!  [2010 Jun] 
*گندیدگی ریشه!  [2010 May] 
*ایستاده بر بلندای قلّهء وقاحت!   [2010 May] 
*آیا واقعا" «این اسلام نیست»؟!  [2010 Apr] 
*سرازیری سقوط!  [2010 Apr] 
*زبان هرزه درا!  [2010 Apr] 
*صداهای انیرانی!  [2010 Apr] 
*98 به 2، 2 به 98!  [2010 Apr] 
*"در کمرکش چاه"!  [2010 Mar] 
*فرصت سوزی!  [2010 Feb] 
*مجمع عمومی 22 بهمن!  [2010 Feb] 
*ورشکستگی همه جانبه!  [2010 Jan] 
*گازانبر ترور و فریب!  [2010 Jan] 
*غبارآلود یا تیره وتار؟!  [2010 Jan] 
*وبال گردن!  [2009 Dec] 
*توفان در فنجان شکستهء ولایت!  [2009 Dec] 
*ژرفنای فرومایگی!  [2009 Dec] 
*ما دانشجوییم!  [2009 Dec] 
*فاسد تا مغزاستخوان!  [2009 Nov] 
*فروریزی دیوارهای ننگ و ترس!  [2009 Nov] 
*مخلّ مبانی زندگی انسانی!  [2009 Nov] 
*جایگاه سبز در رنگین کمان!  [2009 Oct] 
*کهریزک: دادگاه جنایتکاران!  [2009 Oct] 
*اوباما چه می کند؟!   [2009 Sep] 
*جامعهء پریشان و حاکمان روان پریش!  [2009 Aug] 
*تجاوز در نظام تجاوز در تجاوز!  [2009 Aug] 
*سردرگم وآشفته!  [2009 Aug] 
*دشمنی با هویت ایرانی!  [2009 Aug] 
*تلقّی فاشیستی ازآزادی بیان و...  [2009 Jul] 
*چه نیاز به دشمن؟!  [2009 Jul] 
*به سوی فروپاشی!  [2009 Jul] 
*ما نشستیم و...  [2009 Jul] 
*ایران غلتیده در خون   [2009 Jun] 
*حماسه شکوهمند رسوایی  [2009 Jun] 
*سه رباعی درباره‌ی مقام معظم رهبری  [2009 Jun] 
*دود شد و به هوا رفت  [2009 Jun] 
*من رأی نمی‌دهم   [2009 Jun] 
*گردونه ی اهریمنی   [2009 Jun] 
*آزادترین کشور دنیا   [2009 May] 
*حکومت بسیجی ـ سپاهی   [2009 Apr] 
*سال اصلاح الگوی مصرف   [2009 Mar] 
*نفت و فرهنگ  [2009 Mar] 
*به عمر تا علی بشنود  [2009 Mar] 
*نوروزتان پیروز   [2009 Mar] 
*حیا  [2009 Feb] 
*ولایت فقیه و حقوق بشر  [2009 Feb] 
*آمدن شهسوار ناجی  [2009 Feb] 
*بهای آمریکا ستیزی   [2009 Feb] 
*اوبامانیا!  [2009 Jan] 
*آلوده چون هوا   [2009 Jan] 
*فروش چاه های نفت   [2009 Jan] 
*عظمت کنفت شدن   [2009 Jan] 
*فاجعه پایان سال، سال پایان فاجعه  [2009 Jan] 
*نظام قانون ستیز   [2008 Dec] 
*بخشش از کیسه خلیفه!  [2008 Dec] 
*ننگ بر دیکتاتوری  [2008 Dec] 
*دنیای پرآشوب  [2008 Dec] 
*"YES WE CAN" !  [2008 Nov] 
*دو بازوی بلند و کوتاه   [2008 Nov] 
*دگرگشت یا برگشت   [2008 Nov] 
*کار شما تمام است   [2008 Nov] 
*هم شرقی، هم غربی   [2008 Sep]