استبداد و پیامد های آن درجامعه !
عباس رحمتی
استبداد چیست؟
استبداد از ریشه یونانی به معنای آقا و ارباب گرفته شده است. مستبد(Despot )، حاکمی است خودکامه؛ که قدرتش مطلق، بیحد و حصر و فاقد کنترل میباشد. استبداد بر حکومت سلطهجویی دلالت دارد که هیچ چیز قدرت خودکامهاش را محدود و متوقف نمیسازد؛ چنانچه قدرت استبدادی با اعمال زور به حفظ خود میپردازد و به صورت حکومتی جبار در میآید. این اصطلاح معمولاً در جهت توصیف اقتداری که مشروعیتش مورد قبول همگان نیست به کار میرود و از استبداد دولت یا استبداد انقلابی یا استبداد اخراب سخن به میان میآید.
استبداد اعم از اینکه حاکمیت از طرف فرد، یا جمعیتی کوچک یا بزرگ باشد و یا اینکه حکومت در ید اختیار رئیس قوه مجریه باشد، چون دخالت و نظارت مردم در حکومت را برنمیتابد، بدان حکومت مطلقه یا حکومت نیز استبدادی میگویند.
تاریخچه:
در جهان باستان نوع حکومت در تمدنهای کهن آشور، بابل، مصر و ایران، استبدادی بود. تنها یونان و روم از این قاعده بر کنار بودند و دیکتاتوریهایی گذرا داشتند. از قرن شانزدهم به بعد استبداد در اروپا صورتی تازه یافت و آن زمان بود که دولتهای ملی و شاه در برابر قدرت پاپ قد برافراشتند و استبداد پادشاهی بصورت یک آرمان سیاسی درآمد. این آرمان که بر پایهی نظریهی قدرت مطلق شاه قرار داشت، ناشی از فرمانفرمایی شاهانه و قدرت برین دولت، دولتهای ملی را یگانه کرد و به صورت تازهای سازمان داد و استبداد شاهانه رقم خورد. استبداد در سدههای هفدهم و هجدهم از لحاظ نظری بر حق قدرت نامحدود زمامدار متکی بود و هیچ چیز حتی حقوق طبیعی مردم نیز، آن را محدود نمیکرد.
شرط بقای حکومت استبدادی
حکام مطلق العنان یا تامّ الاختیار را در یونان و روم بوستان جبّار میخواندهاند و طریق روی کار آمدن آنها نیز غالباً به مخالفت برخاستن با حکومت پیشین و سرنگون کردن آن است. کارشناسان امور اجتماعی – سیاسی بر این باورند که آداب و سنن هر جامعهای از دشمنان قطعی و مؤثر حکومتهای استبدادی آن جامعهاند. یعنی اینکه گرچه یک حکومت استبدادی میتواند آمریت داشته باشد، ولی نمیتواند در جامعهای که بر آن حاکم است گامی برخلاف آداب و سنن اجتماع بردارد؛ زیرا در چنین صورتی کل جامعه به جنگ یا انقلاب علیه سیستم میپردازد. به سخن دیگر میتوان گفت پذیرفته شدن یک حکومت مطلقه و یا استبدادی در صورتی امکان دارد که آن جامعه سنتی و عقب مانده باشد و مردمش به حقوق طبیعی و مدنی خود کمتر از نادیده گرفتن سنتهایشان اهمیت بدهند و این حالتی است که کمو بیش تا قبل از رنسانس حتی در کشورهای پیشرفته امروزی وجود داشت. [1]
پیامدهای اجتماعی استبداد :
دررژیم های استبدادی هرچه حلقه آزادی های اجتماعی –سیاسی تنگ تر می شود شرایط یک زندگی راحت نیز تیره تر می گردد ، در چنین شرایطی بر اثر فشارهای بی حد، روحیات خلق و خوی و رفتار وکلا دیدگاه مردم تغییرات شگرفی پیدا می کند و اثرات بدی در جامعه بر جای می گذارد این اثرات را با توجه به روحیات مردم می توان به چند دسته تقسیم کرد .
- عده ای با استبداد موجود چنگ در چنگ می شوند و دست به اقدامات سیاسی و گاه شورشهای پراکنده می زنند و در سطح پیش رفته اش گروه های سیاسی تشکیل می دهند و یا بطور فردی دست به آگاهی های سیاسی و اجتماعی می زنند . از میان جوانانی که آگاهی از استبداد های حاکم دارند به مبارزه با آنها می خیزند دراین میان شناخت از استبداد مسئله مهمی است که تا سرنگونی این پدیده شوم دست از مبارزه بر ندارند .
- دسته ای دیگر از مردم بخاطر سرکوب و کشتار از طرف استبداد حاکم رو به موسیقی سنتی و یا فولکلوریک می آورند و حتا به فرا گیری و تبلیغ و ترویج آن می پردازند . درایران حاکمیت استبدادی از نوع مذهبی فاشیستی با فشار های بی اندازه بر جوانان باعث شده است که روند طبیعی این مسیر را طی نکند بطور یکه اوایل حاکمیت جمهوری اسلامی موسیقی سنتی بر موسیقی پاپ برتری داشت ولی مطلقا به سنتی تبدیل نشد و در مرحله های بعد موزیک پاپ دریک روند غیر طبیعی بطور مخفی به جلو رفت و گاهی این دو نوع سبک در هم آمیخته شد وگاهی تلفیقی از این دو موزیک سبک جدید را بوجود آورد ،از طرفی فشارهای اجتماعی این روند را دگرکون کرد و استعدادهای زیادی در موزیک پاپ و حتا موزیک رپ بوجود آورد که هنرمندان مسائل اجتماعی و حتا سیاسی را در شعرها و ترانه های خود می گنجاندن و این نوع موزیک به زیر زمین ها کشیده شد و موزیک های زیرزمینی نام گرفت و در این رابطه چند فیلم هم ساخته شد .
- پیامد دیگر حاکمیت استبداد، اعتیاد است که دراین مورد رژیمهای حاکم خود به توزیع آن کمک می کنند تا در سطح وسیعی در جامعه پخش شود زیرا رژیمهای استبدادی ازآگاهی و هوشیاری مردم خصوصا جوانان وحشت دارند ، می گویند درایران تریاک و مواد مخدر از نان راحت تر بدست می آید ، تریاک شده نقل مجلس مهمانی ها و در بیشتر مجالس از این افیون برای مهار خشم خود بسیار استفاده می شود !
- درایران استبداد زده فال گیری (فال قهوه – حافظ ) وکف بینی و حتا رماله گری از ترفند هایی است که رژیم به آنها ایرادی نمی گیرد ، رمالی و مرتاضی چنان مرسوم شده ا است که دولت نهم و دهم با تاکتیکی حساب شده می خواهد آنرا در جامعه جا بیندازد آنها آش را آنقدر شور کرده اند که اطرافیان رهبرش صدایشان در آمده است ، بطوریکه بطور گسترده به دستگیری رمالان روی آورده اند دستگیری ها با حساب جلو می رود و بیشتر جنبه سیاسی دارد .
- فحشا و اعتیاد و بیکاری و در نتیجه دپرسیون و بیمارهای روانی و در سطح پیشرفته آن خودکشی است ، جوانان برای آینده خود امیدی را متصور نیستند . ودر چینن موقعیتی رژیمهای سرکوبگر از نوجوانان و جوانان برای پیشبد مقاصد شوم خود کمال استفاده را می برند صدور دختران به کشورهای خلیج فارس از نمونه های بارز این پددیده شوم است .
- دراین میان روشنفکران جامعه درایران نتوانسته اند بطور سیستماتیک با این معزل اجتماعی برخورد کنند آنها می توانستند روی افکار مردم باید بیشتر کار کنند ومطالعات خود را سمت و سو می دادند و روشنفکران می توانند اندوخته های فکری خود را بصورت داروهای ضد افیونی دررگ جامعه تزریق کنند تا آهسته آهسته به اندام جامعه سرایت کند به همین خاطر جامعه ایران در یک خواب چندین ساله فرو رفت و نتوانست با استبداد موجود آنطورکه باید برخورد داشته باشد . این پدیده از دهه 60 تا سالهای 1378 بطورخفته و مستمر ادامه داشت که با حرکت دانشجویان رژیم استبدا را به چالش کشاندند و ده سال بعد حرکت های مردم بصورت جنبش بزرگ بروز کرد که باز استبداد آنراهم سرکوب کرد . قرن بیست و یک قرن ، قرن بیداری مردم استبدا زده است ، وجود اینترنت و شبکه های اجتماعی و سیاسی منبع نژاد بخشی برای خود آگاهی مردم محسوب میشود که با وجود سرکوب از طرف رژیم ها آگاهی مردم را چندین برابر کرده است ، آگاهی در مقابل خرافه گری و رماله گری واراجیفی که از این تفکرات این گونه رژِیم ها تراوش می شود سرعت گرفته است و می رود تا طومار استبداد را از ریشه وبنیان بیرون آورد . اینترنت درایران و شمال آفریقا و کشورهای عربی تاثیرات خود را بخوبی تشان داد و حرکتها گسترده این کشورها باعث انقلابات " دومینویی " شده است که در کشورهای عربی به " بهار عربی " معروف شده است در واقع تکنولوژی اینترنتی پادزهری علیه خمودگی خرافات گذشته شده است .
- نظامهای استبدای ، اصولا نبض جامعه را در دست دارند اگر وجهه غالب جامعه ، مذهبی باشد از در خرافات وارد می شود ،اگر غیر مذهبی باشد به شکل دیگری کنترل جامعه را دردست می گیرند مثلا در کوبا که یک کشور کمونیستی است بیش از 50 سال جامعه را به عقب برده اند و استبداد را بصورت یک سنت در آورده اند و مردم را با شعارهای ضد امریالیستی و به بهانه مبارزه با وابستگی با این پدیده ، سرکوب می کنند با این
همین شعارسیاسی و به کمک ایدئولوژی و خرافات جامعه را به انزوای فکری کشانده اند.
رژِیم مذهبی ایران هم از شعارهای سیاسی استفاده کرده است و هم از شعائر اسلامی ، لذا سعی بر آن دارد تعداد زیارتگاهها و مساجد را از مدارس و دانشگاهها زیاد تر کنند( که در بیشتر شهرها چنین شده است ) رژیم فاشیستی مذهبی ایران با امام سازی و درست کردن چاه جمکران وزیارتگاه های متعدد و امام زاده های گوناگون و... می خواهد جامعه را به عقب براند چنین رژیمی حتا دانشگاهها را به قبرستان تبدیل کرده است و اگر اعتراضات دانشجویان نبود این مکان علم و دانش را به زیارتگاههای علمی تبدیل کرده بود تا بدین وسیله دانشجویان را در خلسه دائمی فرو برد . رژیم بجای توسعه علم و صنعت و اقدام برای تحقیق و کشفیات جدید روی به کشفیات افتابه لگن می آورد(اخیرا آفتابه اسلامی از چین وارد کرده است /کمال دجالیت ) چون برنامه برای بیشرفت جامعه در دستور کار ندارد در قاموس چنین رژیم هایی از برنامه ریزی برای جوانان خبری نیست و در نتیجه لشگر بیکاران هرروز رو به افزایش می گذارد که عواقب آن بیکاری، دزدی و جنایت و تجاوز و ... است که این روزها در ایران فراوان دیده می شود و رژیم هم لزومی برای رفع این معزل بزرگ اجتماعی نمی بیند چون در واقع نیاز به چنین معزلی دارد یادمان نرود ، رژیمهای استبدای همیشه در بحران و آشوب زندگی می کنند . در بحران ها به بهانه های مختلف به دستگیری و اعدام جوانان می پردازند ، این چنین تفکری لزوما گریبانگیر رژیِمهای مذهبی نمی باشد در هر کشور استبداد زده هر از چندی به بهانه های مختلف نقشه های پلید خود را به اجرا در می آورند ، در ایران به نام مذهب اسلام در کوبا به ناممذهب دیگری و در چین و کره شمالی به نام بودا و ... رژیمها هرکدام به دلایلی توانسته اند که سالها بر طبل استبداد خود بکوبند.
- رژیم های استبدادی که نظام شان با تفکرات ارتجاعی و یا مذهبی اداره می شود با انقلاب تولد می یابند درآنارشیی ادامه می دهند و درآشوب به کار خود پایان میدهند. درچنین جامعه ای اگر مذهب هم پشت بند آن باشد بقول آقای طالقانی خطرناکتر هم خواهند شد . آنها با اندیشه های مذهبی و تفکرات تقدس گونه به فریب مردم می پردازند با روضه و نوحه و... احساسات مردم را تحریک می کنند با راه انداختند مجالس مذهبی و سینه زنی و حتا زنجیر زنی مردم را به خیابانها می کشانند تا چند روزی حکومت مذهبی را به نمایش بگذارند و از آن سود خود برند . آنها دریک جا بر طبل مذهب گرایی می کوبند و در جای دیگر با مراسم هفتگی روضه خوانی مردم را به گوشه ازلت می کشانند( خامنه ای بخاطر همین روضه همتگی در خانه اش بر گذار می کند ) و خمینی می گفت" ما هرچه داریم از این روضه است " با این اندیشه جنگ را نعمت دانست و با راه اندختن جنگ و رایج کردن فرهنگ شهید پروری توانست هشت سال با نام مقدس امامان و فتح کربلا وخوردن آب رودخانه فرات وروضه خوانی در حرم کربلا جامعه را به سمتی ببرد که جبرانش به آسانی میسر نیست ، شاید جز خمینی کس دیگری نمی توانست چنین کاری را بکند ! او جنگ رانعمت می دانست چون با نام "جنگ ،جنگ تا پیروزی" و کسی اجازه نفس کشیدن ندارد توانست تمامی مخالفان خود را سرکوب کند هر وقت که خواست خمینی بود جوخه های اعدام براه انداختند و طنابهای دار در خیابانها و چهار راه های شهرها دایر کرد ند و با نوحه خوانی های آهنگران و دیگران، نو جوانان و جوانان را تحریک و با احساسات مردم ، جوانان را به جبهه کشاندند تا چند روزی بیشتر حکومت کنند . رژیم فاشیستی مذهبی با ساختن کلید بهشت ونشان دادن اسب سفید امام زمان تا توانست جوانان نا آگاه و جاهل را به جبهه ها کشاند ،آخوند ها در جبهه ها کلید بهشت تقسیم کردند و طراحان این فریب وحقه در پشت پرده به مردم خندند و سرشار تر از همه خمینی بود که فرمان داده بود به مجروحان در عملیات ها ی جنگی کمک نکنید و نیرویشان را با وعده ادامه جنگ وپیروزی و نوشیدن آب فرات و زیارت کربلا در خلسه کامل فرو بده بود ( در عملیات های والفجر ). همانطور که در بالا گفتیم در آشوب و آنارشی هر کاری که توانست انجام داد ، اگر جنگ نبود باید به اقتصاد کشور سر و سامان می داد که نداد ، اگر جنگ نبود باید به جوانان و نیروی فعال جامعه آموزش کار و شغل می داد که نداد ، بعد از جنگ با میلیاردها تومان خسارت به کشور دست از پا دراز تر عفب نشینی کرده و جام زهر را خود به تنهایی سر کشید و تمامی بدبختی ها را برای ملت بجای گذاشت و رفت . این یک طرح شیطانی بود که نظام استبدادی برای استحکام رژیم فاشیستی خود بکار گرفته بود که ناموفق از درونش بیرون آمد و با خوردن جام زهر به عمر خود پایان داد . دیوچو بیرون رود فرشته در آید .
[1]. فرهیخته، شمسالدین، فرهنگ فرهیخته، تهران، زرین، 1377، چاپ اول، ص 368 – 367.
منبع:پژواک ایران