PEZHVAKEIRAN.COM سخنی ديگر دربارهء کنگره ملی و آلترناتيوسازی
 

سخنی ديگر دربارهء کنگره ملی و آلترناتيوسازی
اسماعيل نوری‌علا

يک مقاله، يک برنامهء ويدئوئی، يک مصاحبهء تلويزيونی و يک گفتگوی تلفنی / راديوئی از من در هفتهء گذشته ـ همگی در مورد سخنان آقای مجتبی واحدی پيرامون تصميم شان بر ايجاد يک کنگرهء ملی و تعيين يک آلترناتيو در برابر حکومت اسلامی ـ با واکنش های متعددی روبرو شدند و خوانندگان و دوستان زيادی در بحث های مربوط به آن، بخصوص در سايت های بالاترين و خودنويس، شرکت کرده و در رد و تصويب سخنانم نظر دادند.

از آنجا که سال هاست من، در نوشته ها و برنامه های رسانه ای خود، در مورد ضرورت ايجاد يک کنگرهء ملی و يک آلترناتيو سکولار ـ دموکرات در خارج کشور سخن گفته ام(1) و در بهمن ماه سال پيش نيز، با همت معتقدان به سکولار ـ دموکراتيسم، شبکهء سکولارهای سبز ايران با هدف اتحاد سکولارها و کمک به ايجاد يک آلترناتيو بوجود آمد(2) و اين شبکه در همايش خرداد ماه گذشتهء خود در شهر تورنتوی کانادا(3) اعلام کرد که مرحلهء تشکيلاتی خود را از سر گذرانده و وارد مرحلهء عملياتی خود در راستای تشکيل کنگرهء ملی خواهد شد، اکنون، در برابر اين همه اظهار نظر بر خود لازم می بينم که اندکی از آنچه گذشته و می گذرد را برای خوانندگان اين مقاله شرح دهم.

نخستين نکته ای که برخی از دوستان مطرح کرده اند آن است که چرا، پيش از اظهارات هفتهء گذشته ام، با آقای مجتبی واحدی تماس نگرفته ام.

لازم است توضيح دهم که در جريان برگذاری همايش تورنتو، شبکهء ما تصميم گرفت که از طيف اصلاح طلبان درگير در جنبش سبز نيز دعوت کند تا در اين همايش شرکت کرده و نظر خود را در مورد ايجاد يک کنگرهء ملی و يک آلترناتيو سکولار ـ دموکرات در خارج کشور بازگو کنند. از آنجا که شورای هماهنگی شبکه، انجام مذاکرات برای دعوت از برخی از چهره های سياسی ـ اجتماعی را بر عهدهء من گذاشته بود، من از طريق آقای دکتر عليرضا نوری زاده (که خود داوطلب شرکت در همايش ما شده بود) تلفن آقايان مخملباف و واحدی را به دست آورده و به آنها تلفن کردم. گفتگوی من با آقای واحدی نيم ساعتی بطول انجاميد و پس از اينکه من مقصود از همايش تورنتو را برای ايشان شرح داده و دعوتم را مطرح کردم، آقای واحدی اظهار داشتند که «اگر آقايان نوری زاده و مخملباف به تورنتو بيايند من هم با آنها همراه خواهم بود و در آنجا سخن خواهم گفت». متأسفانه، از آن پس، از هيچ يک از اين آقايان خبری نشد بطوری که ما مجبور شديم اسم آقای نوری زاده را (که خود خواسته بودند بيايند) از بروشور همايش حذف کنيم. اين در حالی بود که خانم فاطمهء حقيقت جو، چهرهء ديگر جناح اصلاح طلبی دعوت آقای دکتر آرام حسامی را ـ که عضو شورای هماهنگی شبکه و مسئول گفتگو با ايشان شده بود ـ پذيرفتند و در همايش تورنتو سخنرانی مشبعی نيز ايراد کردند(4).

هدف ما آن بود که با ايجاد تسهيلات لازم (همچون پرداخت هزينهء سفر و اقامت، که از جانب چند تن از اعضاء شبکه تأمين شده بود) امکانی را فراهم کنيم تا شخصيت های مختلف (و از جمله اصلاح طلبان آمده به خارج کشور) با شخصيت های سکولار ـ دموکرات (که خواهان انحلال همهء اشکال حکومت مذهبی در ايران اند) زير يک سقف جمع شده و بجای تک انديشی و تکروی به يافتن راه حلی کارآمد و مورد توافق همه برای مشکلات کشورمان بپردازند. شعاری که برای اين همايش انتخاب شده و برای مدعوين نيز بازگو می شد اينگونه بود: «ايران از همهء ما مهمتر است». متأسفانه همراه با اين آقايان، تعدادی از کسان ديگری هم که برای اين همايش و مفاهمه دعوت شده بودند (مثل خانم شيرين عبادی، آقای ابوالحسن بنی صدر، آقای محسن سازگارا، آقای اميرحسين گنج بخش، و آقای دکتر علمداری) به بهانه ها يا دلايل مختلفی به تورنتو نيامدند. حال آنکه شخصيت های متعددی رنج سفر را بر خود هموار کرده و يا، اگر همزمان با همايش در گير فعاليت های ديگر خود بودند، با ارسال پيام های ويدئوئی اقدام شبکهء ما را تأييد کردند(5). از جملهء اين شخصيت ها می توانم از شاهزاده رضا پهلوی، آقای مهندس حسن شريعتمداری، آقای دکتر فرهنگ قاسمی، آقای مصطفی هجری، آقای حسن داعی، آقای سيروس آموزگار، آقای عباس خرسندی، آقای نعمت آزرم، آقای حسين عليزاده، آقای عبدی کلانتری، آقای سعيد قاسمی نژاد، آقای نيک آهنگ کوثر، و آقای اردشير زارع زاده نام ببرم. بر اين فهرست بايد نام اعضاء برجسته ای از شبکهء سکولارهای سبز را نيز اضافه کرد که با علاقمندی تمام در بحث ها شراکت داشتند.

بدين ترتيب، کوتاهی در برقراری مکالمه از جانب شبکهء ما و شخص من نبوده است. آقای واحدی و دوستان شان چنين تشخيص داده بودند که صلاح نيست به همايش تورنتو بيايند و جريان گفتگو با ديگر شخصيت های سياسی را آغاز کنند. توضيح در مورد اينکه دلايل شان برای اين امتناع چه بوده، بر عهدهء من نيست، اما بر اين نکته واقفم که، پس از اتمام همايش، خانم حقيقت جو بخاطر شرکت در همايش و ايراد سخنرانی بشدت با سرزنش برخی از دوستان خود روبرو شدند.

همچنين، در هفتهء اخير يارانی می پرسيدند که چرا بين من و آقای واحدی مناظره ای برقرار نمی شود تا طرفين نظرات خود را در برابر مردم مطرح کنيم. من، به سهم خود، از اين پيشنهاد استقبال می کنم و آماده ام تا در هر مناظره ای که يک «طرف ثالث» برقرار کند با ايشان به گفتگو بنشينم. حتی اگر چنين طرف ثالثی يافت نشود، شبکهء سکولارهای سبز آماده است تا وسيلهء انجام اين مناظره را در يک رسانهء فراگير فراهم آورد.

در عين حال، من در مطالب هفتهء گذشتهء خود تذکر داده بودم که آقای مجتبی واحدی در مصاحبه با «بی.بی.سی» رسماً توضيح داده اند که به سکولاريسم اعتقاد ندارند و فقط مخالف حکومت فعلی هستند(6) و نتيجه گرفته بودم که، پس، کنگرهء ملی و آلترناتيو مورد نظر ايشان هم ـ تا اطلاع ثانوی ـ نمی تواند سکولار باشد. برخی از اظهار نظر کنندگان بر من خرده گرفته بودند که عدم اعتقاد آقای واحدی به سکولاريسم نمی تواند دليل آن باشد که ايشان خواهان يک حکومت سکولار نيستند. در اين مورد، دو روز پيش، خانم فرحناز عمادی، سرپرست انجمن سکولارهای سبز شهر کلن در آلمان، مطلبی را در فيس بووک خود منتشر کرده اند که می تواند راه گشای بحث ما باشد. ايشان نوشته اند که: «دیشب در برنامۀ صحبت و پاسخ در حضور آقای مجتبی واحدی شرکت کردم. در حضور دیگر اندیشان در شهر کلن از آقای واحدی سوال کردم: "آقای واحدی! شما چرا در بی.بی.سی گفتید که سکولار نیستید، با اینکه شما می دانید که سکولاریزم یک حکم (لازم) دمکراسی است، و فقط جدایی دین و مذهب و ایدئولوژی را از حکومت می خواهد و نه ضدیت با آنها را؟ آقای واحدی! این ترس من و دیگر هموطنان من است که شما یک اسلام کراواتی را ترجیح می دهید." آقای واحدی در جواب من گفتند: "اگر سکولاریزم این است، پس من یک سکولار هستم و به هیچ وجه به یک حکومت اسلامی و ایدئولوژیک، از هر نوع اش، اعتقادی ندارم"».

اين، بی شک، خبر خوبی است و من اميدوارم که در روزهای آينده شاهد روشنگری های بيشتری در اين زمينه از جانب آقای واحدی باشيم. در عين حال، لازم می دانم که در همين مورد توضيحی را مطرح کنم. به اعتقاد من، از گفتگوی بالا می شود چنين استنباط کرد که آقای واحدی از آن جهت با سکولاريسم موافق نبوده اند که فکر می کرده اند اين انديشه در ضديت با مذهب است و حال که خيال شان از اين بابت راحت شده می توانند اعلام کنند که «اگر سکولاریزم این است، پس من یک سکولار هستم». جالب است که آقای واحدی همين روش را در مورد «اصلاح طلبی آقای خاتمی» نيز بکار برده و گفته اند: «اگر اصلاح طلبی اين است من افتخار می کنم که بگويم اصلاح طلب نيستم». اما، از نظر من، اينگونه سخنان «مشروط» که با يک «اگر» بزرگ آغاز می شوند می توانند راه گريزی از مطلبی که اعلام می کنيم نيز باشند. در مورد اصلاح طلبی سخن ايشان بدين معنا است که «من اصلاح طلب هستم اما اگر نام آنچه آقای خاتمی می کند و می گويد نيز اصلاح طلبی است، من اصلاح طلب نيستم».

ايشان در جملات بيان شده در شهر کلن نيز به زبانی تلویحی می گويند: «اگر سکولاريسم مقوله ای ضد دين باشد من سکولاريسم را قبول ندارم». اين سخنان بيشتر به «تجاهل العارف» می ماند زيرا کسانی که مباحث نوانديشان دينی را تعقيب می کنند بايد به ياد داشته باشند که چندی پيش آقای عبدالکريم سروش طی مقاله ای اعلام داشته بودند که سکولاريسم به دو نوع «سکولاريسم فلسفی» و «سکولاريسم سياسی» تقسيم می شود که نوع فلسفی آن ضد دين است و نوع سياسی آن به دين مردم کاری ندارد(7). و من در همان زمان از اين «تفکيک» استقبال کرده و آن را ـ با اندکی ترديد ـ به فال نيک گرفتم(8). اکنون نيز فکر می کنم که بايد اين بی اطلاعی آقای واحدی را از اينکه ما خواستار سکولاريسم سياسی هستيم و اين نوع سکولاريسم برای برداشتن محضورات ناشی از حکومت فعلی در راه اديان و مذاهب و آزادی کفر و دين نيز می کوشد ـ باز هم با اندکی ترديد ـ به فال نيک گرفت و منتظر شد که ايشان از اين پس در اظهارات خود با صراحت بيشتری به اين موضوعات بپردازند؛ بخصوص که هنوز روشن نيست که اگر ايشان می گويد: «...به هیچ وجه به یک حکومت اسلامی و ایدئولوژیک، از هر نوع اش، اعتقادی ندارم» چگونه، در همان گفتگو با بی.بی.سی، اظهار می دارند که «من يک اصلاح طلبم و اميدوارم تا آخرين لحظهء حيات هم اصلاح طلب بمانم». چرا که معمولاً اصلاح طلب کسی است که می خواهد پديده ای واقعاً موجود را اصلاح کند و نه اينکه به هيچ گونه ای از آن پديده اعتقاد نداشته باشد.

برخی ديگر از اظهار نظر کنندگان نوشته اند که «چون کار فلانی (يعنی من) پس از دو سال سخن گفتن در مورد ايجاد کنگرهء ملی و آلترناتيو بجائی نرسيده است، او (يعنی من)، برای حفظ سرقفلی اين دکان، به کسی که می خواهد در اين زمينه دسن به اقدامی مستقل بزند حمله کرده و کار را شروع نشده خراب می کند». در مورد اين اتهام بايد بگويم که، اولاً، من و يارانم در شبکهء سکولارهای سبز خواستار تشکيل کنگرهء ملی «سکولار ـ دموکرات» ها و ايجاد يک «آلترناتيو سکولار ـ دموکرات» در برابر حکومت اسلامی هستيم و معتقديم کنگره و آلترناتيوی که صفت «سکولار ـ دموکرات» را با خود نداشته باشد بکار انحلال حکومت اسلامی و برقراری حکومتی مبتنی بر اعلاميهء حقوق بشر نمی خورد. آلترناتيو هر پديده، در همهء جهات، با خود آن پديده متفاوت و متضاد است. يک آلترناتيو اسلامی (مثلاً، بگيريم، رحمانی!) نمی تواند در برابر حکومت اسلامی فعلی بايستد و معايب آن را اصلاح و رفع کند. آلترناتيو حکومت مذهبی حکومتی است غيرمذهبی (سکولار) و مبتنی بر اعلاميه جهانی حقوق بشر (دموکرات) که نه برای اصلاح بلکه برای انحلال خکومت اسلامی و لغو قانون اساسی مبتنی بر شريعت فرقهء شيعهء دوازده امامی می کوشد.

ثانياً، اينکه هنوز نتايج اقدامات شبکهء ما (و نه من ِ تنها) در سه ـ چهار ماه گذشته در راستای ايجاد يک کنگرهء ملی سکولار ـ دموکرات در رسانه ها منعکس نشده نشانهء آن نيست که ما، در شبکه سکولار های سبز ايران، به عنوان سربازان و تسهيل کنندگان جريان آلترناتيو سازی، در کار خود موفق نبوده ايم. براستی که چنين نيست و پيشرفت کارها حتی سريع تر از انتظار ما بوده است و اميدواريم نتايج کار را هرچه زودتر به اطلاع هم ميهنان مان برسانيم.

ثالثاً، بد نيست که هم ميهنان ما بر اين نکته نيز واقف باشند که ايجاد يک ائتلاف گسترده با شرکت مخالفان سکولار ـ دموکرات و انحلال طلب ِ حکومت اسلامی کار چندان ساده ای نيست؛ چرا که در اين راه مشکلات و موانعی سی و چند ساله بوجود آمده و رشد کرده اند که نمی توان آنها را يک شبه از راه گفتگو و مفاهمه حل و بر طرف کرد. کافی است که شما به مسئلهء مليت ها و اقوام ايران توجه کنيد و ببينيد که چگونه «احزاب غيرمنطقه ای» ما (همچون حزب مشروطه ايران يا حزب پان ايرانيست) با آوردن واژه هائی همچون «مليت» و «فدرال» کلاً مخالف بوده و آنها را نشانهء «تجزيه طلبی» می دانند و، در برابرشان، شانزده حزب منطقه ای ايران با هم در نهادی اتحاد کرده اند که نامش «کنگرهء مليت های ايران فدرال» است و در اساسنامهء خود رسماً اعلام می دارد که خواهان «حکومتی فدرال در چهارچوب ايران» است. سی سال گفتگو نکردن و يکديگر را دشمن دانستن فضائی را آفريده که مسموم و بی روزن است. اينکه بتوانيم نشان دهيم که بايد حساب احزاب و اشخاص تجزيه طلب را از احزاب منطقه ای خواهان حفظ تماميت ارضی و يکپارچگی ايران جدا کرد و، با بی اعتنائی به آن يکی ها، اين ديگری ها را دوست شمرد و کوشش شان را قدر شناخت، کاری بس دشوار است. نمونه اش هم اعلاميه ای است که همين دو ـ سه روزه در اينترنت می چرخد و از جانب تشکيلاتی به نام «حزب دموکرات کردستان» خواستار آن است که کشور کردستان مستقل، از بهم پيوستن کردستان های ايران و ترکيه و سوريه و عراق، بوجود آيد(9). در اين ميان، برخی از دوستان اين اعلاميه را به حساب «حزب دموکرات کردستان ايران» گذاشته اند که عضو مؤثر کنگرهء مليت های ايران فدرال و متعهد به حفظ تماميت ارضی ايران است. تجزيه طلبان در ايجاد موانع مختلف در راه تحقق يک ائتلاف سخت فعالند و تجزيه هراسان نيز سخت آماده اند تا بهر بهانه انگشت اتهام خود را به سوی تشکلات مليتی ـ قومی بگيرند.

رابعاً هم اينکه اگر به اين شعار معتقد باشيم که «ايران از همهء ما مهمتر است» آنگاه نمی توانيم از پيدايش هر نيروی تازه نفسی که بخواهد در راستای ايحاد کنگره و آلترناتيوی سکولار ـ دموکرات بکوشد استقبال نکنيم. من اگر از آقای واحدی می خواهم که در مورد کنگره و آلترناتيو مورد نظر خود توضيحات روشنگرانه ای بدهد بدان سبب است که اگر بدانيم که ايشان با توان و امکانات بيشتری برای تحقق آرزوهای سکولار ـ دمئکرات ها به ميدان آمده اند ما نيز بايد همهء کمک ها و امکانات خود را در اختيار ايشان بگذاريم تا شايد کار ايجاد ائتلاف بزرگ مخالفان حکومت اسلامی هرچه زودتر سامان يابد. اما، در عين حال، نمی توان نگران آن نبود که وقتی آقای واحدی، در همين اولين قدم، پادشاهی خواهان و شورای مقاومت را از فهرست شرکت کنندگان در کنگرهء ملی خود معاف کرده اند (اولی را مادام العمر و دومی را تا زمانی که از عمليات تروريستی خود توبه نکند) در آينده نيز فيلترهای استصوابی ديگری را هم در کار نياورند که موجب شود کنگره و آلترناتيو شان نه صفت «سکولار ـ دموکرات» را در نام خود داشته باشد و نه حتی بتوان صفت «ملی» را بدان اطلاق کرد.

و در پايان هم اضافه کنم که، در هر حال، حتی وجود دو کنگره و دو آلترناتيو (يکی بر ضد حکومت اسلامی و يکی عليه دولت اسلامی) خود می تواند در روشن شدن تکاليف همهء دست اندرکاران سياست در خارج کشور مؤثر باشد و از اين بابت نيز نمی توان اظهار خوشحالی نکرد.
 

esmail@nooriala.com

1. http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2008/061308-Alternative.htm
2. http://www.seculargreens.com/1.History.htm
3. http://www.seculargreens.com/051311-Toronto-Conference-Cover.htm
4. http://www.seculargreens.com/Toronto-Conference/Fatemeh-Haghighatjou.htm
5. http://www.seculargreens.com/Toronto-Conference/Toronto-Links.htm
6. http://www.bbc.co.uk/persian/tvandradio/2011/08/110816_hardtalk_mojtaba_vahedi.shtml
7. http://www.newsecularism.com/2010/03/17.Wed/031710.Abdolkarim-Sorush-Not-to-frighten-the-faithful.htm
8. http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2010/032610-PU-EN-Political-Secularism.htm
9. http://www.kurdistanukurd.com/Diriyje_F.aspx?Babet=HewalK&Jimare=1740


منبع:پژواک ایران


اسماعيل نوری‌علا

فهرست مطالب اسماعيل نوری‌علا در سایت پژواک ایران 

*آیا کاربرد «سکولار دموکراسی» به وسیلهء چپ‌ها اتفاقی است؟   [2024 Apr] 
*چو ایران نباشد؟! نگاهی به آنچه در جشن سالگشت تأسیس کومله گذشت، اسماعیل نوری علا  [2024 Feb] 
*پيکار عليه نظارت استصوابی!  [2016 Jan] 
*ده سال جمعه گردی، از سکولاريسم نو تا سکولار دموکراسی  [2015 Oct] 
*از «سلطنت همه کاره» تا «پادشاهی هيچ کاره»  [2015 Oct] 
*جمهوريت يا جمهوری؟  [2015 Sep] 
*پيامبران سيارهء جديد ميمون ها  [2015 Aug] 
*چند و چون استراتژی ِ انحلال  [2015 Aug] 
*حزبی اینجائی برای روزگار فردائی؟   [2015 Aug] 
*تأملی در روند موضع گيری های سياسی  [2015 Aug] 
*آلترناتيوسازی يعنی آماده شدن برای فردا  [2015 Jul] 
*دست آوردهای يک کنار هم نشستن  [2015 Jul] 
*جنبش سياسی و برنامه های اجرائی  [2015 Jun] 
*ربط غيرمستقيم «مديريت نامتمرکز» با «حل مسائل اقوام»  [2015 Jun] 
*اپوزيسيون و سياست کشورهای غربی  [2015 Jun] 
*کنگرهء سکولار دموکرات ها و غيبت نواندیشان دينی  [2015 Jun] 
*وعده گاهی برای انديشيدن به ايران آزاد و آباد  [2015 May] 
*حکومت اسلامی و جنازهء نويسندگان سکولار  [2015 May] 
* تفاوت های اسلاميسم در ترکيه و ايران  [2015 May] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا٬ دعوای اصلی بر سر چيست؟  [2015 May] 
*تفاهمی در غياب نمايندگان واقعی ملت ايران!  [2015 Apr] 
*نظريه های فقهی در خدمت منافع متغير دينکاران  [2015 Apr] 
*سکولاريسم و اژدهای هفت سر دينکاران  [2015 Mar] 
*گزارشی نوروزی به سکولار دموکرات های ايران   [2015 Mar] 
*سکولاريسم و سنجهء شکل گرفتگی نهاد مذهب   [2015 Mar] 
*اپوزيسيون ما با کدام دشمن مبارزه می کند؟  [2015 Mar] 
*موافق و ناموافق استقرار سکولاريسم در ايران  [2015 Feb] 
*شروط و موانع آلترناتيو سازی  [2015 Feb] 
*آلترناتيو های ديروز و امروز و فردا  [2015 Feb] 
*منافع ملی؛ ابهامات و خطرات  [2015 Feb] 
*معناهای کاربردی واژهء «سکولار»  [2015 Jan] 
*در اين سالگرد نقره ای  [2015 Jan] 
*«شارلی ابدو» و همپوشانی آزادی و اختيار  [2015 Jan] 
*نشانی های آينده ای آرزوئی  [2015 Jan] 
*سال نو، و فرصت صحبت  [2015 Jan] 
*آنچه حکومت اسلامی را بيمه کرده است  [2014 Dec] 
*نيروی سوم در کشاکش شرق و غرب  [2014 Dec] 
*کشوری گرفتار شرق و غرب  [2014 Dec] 
*تشابهات و تفاوت های متفکران و روشنفکران  [2014 Dec] 
*دربارهء حواشی يک بخشنامه  [2014 Nov] 
*رابطهء معکوس نارضايتی و مقاومت  [2014 Nov] 
*در چند و چون سکولار نبودن امام حسين!   [2014 Nov] 
*نقش ابتدا در شکل دادن به انتها   [2014 Oct] 
*سفرنامهء نيويورک  [2014 Oct] 
*قرائت های سياسی و غيرسياسی از اسلام  [2014 Oct] 
*مدلی برای جلوگيری از بازتوليد استبداد  [2014 Oct] 
*دادخواهی يا گردنکشی؟  [2014 Sep] 
*يک انتخاب ساده اما مهم  [2014 Sep] 
*چو فردا شود فکر فردا کنيم!  [2014 Sep] 
*مجاهدين، احزاب کردی، و کنگرهء بوخوم!  [2014 Sep] 
*حکمت جداسازی «سيمين» از «شاملو»  [2014 Aug] 
* حاشيه های دلشکن يک کنگره  [2014 Aug] 
*آنچه در کنگرهء سکولار دموکرات های ايران گذشت  [2014 Aug] 
*تجزيه آفريننان خطرناک ترند  [2014 Jul] 
*تجزيه آفرينان و آيندهء ايران  [2014 Jul] 
*کشور نوين کردستان و زبان کهنهء سياسی ما  [2014 Jul] 
*در آزمون تيمور لنگ  [2014 Jun] 
*از فرهنگ انتقاد تا فرهنگ بوکو حراميان   [2014 Jun] 
*نامه ای برای دو عليرضا! اسم  [2014 Jun] 
*معنای گمشدهء مشروطيت  [2014 May] 
*بهاری پنهان در باغ جنبش سبز  [2014 May] 
*عمامه مداران پارسی می شوند!  [2014 May] 
*اعتدال يا روانپريشی گريز ناپذير؟  [2014 May] 
*مالکيت، فقر و گدائی ملی   [2014 May] 
*فعاليت ها چگونه سياسی می شوند؟  [2014 Apr] 
*انحلال طلبی؛ تنها چارهء رژيم های ايدئولوژيک   [2014 Apr] 
*مفهوم جعلی «ملت سازی»   [2014 Apr] 
*معناهای دوگانهء انتخاب   [2014 Apr] 
*دموکراسی، واژه ای با چند معنا  [2014 Mar] 
*نوروز: مژدهء پيروزی های ترديد ناپذير  [2014 Mar] 
*انقلاب و آلترناتیو  [2014 Mar] 
*سناريوهائی برای ايجاد رهبری  [2014 Mar] 
*در خوب و بد راديکاليسم  [2014 Feb] 
*استراتژی آلترناتیو سازی و دشمنان اش  [2014 Feb] 
*کيسه بوکسی برای نوخاستگان؛ چگونه در خارج کشور هم می شود ممنوع القلم شد  [2014 Feb] 
*از اوايل قرن هفدهم، و پس از پيدايش تصور مدرن از «کشور»، و اينکه کشورها دارای مرزهائی سياسی اند که بوسيلهء جامعهء بين المللی (در آن زمان اروپا)  [2014 Feb] 
*ويروس های دست ساخت رژيم  [2014 Jan] 
*محاصرهء خارج از داخل؟  [2014 Jan] 
*تغيير قبله، آميزه ای از دين و سياست!  [2014 Jan] 
*مدرنيته، سنت و مذهب؟  [2014 Jan] 
*گفتن به وقت خاموشی؟  [2013 Dec] 
*رابطهء سکولار دموکرات های داخل و خارج   [2013 Dec] 
*حقوق بشر؛ امری جهانی يا فراگير؟  [2013 Dec] 
*اپوزيسيون در اغما جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2013 Dec] 
*وقتی شيمی درمانی متوقف شود  [2013 Nov] 
*در چند و چون موضع گيری های سکولار دموکرات ها   [2013 Nov] 
*«طلب» هرگز «تقاضا» و «تمنا» نيست!  [2013 Nov] 
*واژه ای که از آن خون می چکد!  [2013 Nov] 
*مطالبه محوری: هم اکنون اما فقط در ايران  [2013 Oct] 
*سه يادداشت در تولد، نوزائی و ماندگاری  [2013 Oct] 
*سکوت شان سرشار از چيست؟  [2013 Oct] 
*فصل زودگذر مطالبات  [2013 Oct] 
*در چند و چون ارزيابی «فرصت» ها  [2013 Sep] 
*در جستجوی هم پيمان   [2013 Sep] 
*ايران، خط دفاعی روسيه؟  [2013 Sep] 
*در ميان بهائيان ايران  [2013 Sep] 
*روزی که «کليد» شوخی دردناک قفل سازان است  [2013 Aug] 
*آقای مهندس زعيم، با سکولار دموکراسی شوخی نکنيد!  [2013 Aug] 
*در جستجوی ده درويش  [2013 Aug] 
*چند ملاحظه دربارهء حواشی يک کنگره  [2013 Aug] 
*شرط فراموش شدهء اتحاد  [2013 Jul] 
*هدیهء تلخ و شيرين ما به مردم خاورمیانه  [2013 Jul] 
*مقولهء موازی سازی  [2013 Jul] 
*تحقق دموکراسی دينی، و دفع شر اصلاح طلبان  [2013 Jun] 
*سالگرد روز شوم 15 خرداد  [2013 Jun] 
*دوقرن آرزو  [2013 May] 
*انتخابات سلاطين   [2013 May] 
*سکولار دموکرات ها و انتخابات پيش رو  [2013 May] 
*پيرامون تحريم فعال و جوانگرائی   [2013 May] 
*سکولار دموکراسی؛ مأموريتی زمانمند   [2013 May] 
*در شناخت اصلاح طلبی های دوگانه   [2013 Apr] 
*چند و چون چهار سال به هدر رفته  [2013 Apr] 
*درسی از نوروز  [2013 Mar] 
*تجربه ای در کثرت مداری  [2013 Mar] 
*«سرمايهء ملی» يعنی چه؟  [2013 Mar] 
*نگاهی به مانيفست «اتحاد برای دموکراسی در ايران»  [2013 Feb] 
*وروديه های تغيير اجتماعی  [2013 Feb] 
*رضايت سنجی و قدرت سياسی  [2013 Feb] 
*نتايج «ناموسی کردن» امور  [2013 Feb] 
*نقش «افعال متعدی» در کارکرد سياسی ما!  [2013 Jan] 
*چرا انتخابات آزاد با همه پرسی فرق دارد   [2013 Jan] 
*چرا هويت مسئله ای سياسی نيست؟  [2013 Jan] 
*واقعيت و ضرورت تهاجم فرهنگی ما  [2013 Jan] 
*ايدئولوژی های منظم و سکولاريسم دموکراتيک   [2012 Dec] 
*نهادهای اجتماعی و پيوندهای خانوادگی  [2012 Dec] 
*گوناگونی های ملی در تلهء زبانی آشفته  [2012 Dec] 
*انتخابات آزاد و مطالبه محوری  [2012 Dec] 
*نگرانی آقای «نگهدار» از چيست؟   [2012 Nov] 
*دوگانهء زاينده و يگانهء مسموم  [2012 Nov] 
*پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد   [2012 Nov] 
*معظلات و معيارهای سنجش ائتلاف  [2012 Nov] 
*چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟  [2012 Oct] 
*روايت نسل نابهنگامی  [2012 Oct] 
*چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی  [2012 Sep] 
*«شورای ملی» در ترازوی سنجش  [2012 Sep] 
*گل های اپوزيسيون انحلال طلب به دروازهء خودی!   [2012 Sep] 
*نيروی دافعهء تبعيض  [2012 Sep] 
*معنا شناسی سياسی ملت جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ مردم سالاری، بهانه ای برای تداوم حکومت اسلامی؟!  [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ آلترناتيو و قدرت سياسی  [2012 Aug] 
*نگاهی به ماه مرگ و بی مرگی   [2012 Aug] 
*چشم انداز هزارتوی اپوزيسيون در خارج کشور  [2012 Aug] 
*ایران در انتظار رهبری کاریزماتیک یا انتخابی؟  [2012 Jul] 
*پاسخ به نامه ای از فاطمهء حقيقت جو  [2012 Jul] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2012 Jul] 
*سلطنت نرفته و جمهوری نيامده  [2012 Jun] 
*کوششی برای خروج از بن بست ائتلاف  [2012 May] 
*در آداب گفتگو با حريفان  [2012 Apr] 
*ترسی بدتر از مرگ  [2012 Apr] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا- در حاشيهء کنفرانس مهرداد مشايخی در واشنگتن  [2012 Apr] 
*جنگ نوين خدايان و نابهنگامی سیاست اوباما  [2012 Mar] 
*همايشی لازم، اما بر اساس برهان خلف!  [2012 Mar] 
*خاتمی، نماد برتر اصلاح طلبی  [2012 Mar] 
*فهرست دم افزون اشتراکات  [2012 Mar] 
*اتحاد عليه آلترناتيوسازی؟  [2012 Feb] 
*آسيب های چهارگانهء اتحاد  [2012 Feb] 
*اوباما هنوز با آنها است   [2012 Jan] 
*اسلاميست ها در آيندهء ايران   [2011 Nov] 
*بن بست سرپوشيدهء آقای اکبر گنجی  [2011 Nov] 
*سخنی ديگر دربارهء کنگره ملی و آلترناتيوسازی  [2011 Sep] 
*از مدنيت اسلامی تا شهروندی ايرانی  [2010 Oct] 
*چرا آلترناتيو حکومت استبدادی هميشه در «خارج» ساخته می شود؟  [2010 Oct] 
*آلترناتيوسازان و اصلاح طلبان  [2010 Oct] 
*ناسيوناليسم واقعی فقط سکولار است  [2010 Sep] 
*دربارهء کميتهء تدارکاتی کنگرهء ملی ايرانيان  [2010 Sep] 
*سنگ بنای همه مفاهيم سياسی مدرن «مليت» است  [2010 Sep] 
*ملاحظاتی در باب روند آلترناتيوسازی  [2010 Aug] 
*راهی برای خروج از بن بست «آلترناتیو»   [2010 Aug] 
*لنگ‌کردن از خارج گود؟  [2010 Aug] 
*اپوزيسيون زير يک سقف؟  [2010 Aug] 
*ترازنامهء سکولار  [2010 Jul] 
*نيروی جانشين کجاست؟  [2010 Jul] 
*چهار شب سکولار در شمال کاليفرنيا  [2010 Jul] 
*18 تير 1378، آغازگاه جنبش سکولار ايران  [2010 Jul] 
*چرا نبايد جنبش سبز را واگذار کرد؟  [2010 Jul] 
*پای سخن حجت‌الاسلام کديور  [2010 Jun] 
*فهرستی از اعتقادات سکولارهای سبز  [2010 Jun] 
*هنوز هم در ستايش بايکوت؟*  [2010 Jun] 
*از خردادهای بی «بروتوس»  [2010 Jun] 
*مشکل سکولار شدگی اصلاح طلبان مذهبی  [2010 May] 
*در زمينهء اهانت و بی خبری  [2010 May] 
*ميرحسين موسوی: محیل و قدرت پرست، يا ساده و گيج؟  [2010 May] 
*سکولاريسم در روياروئی با حکومت و حاکم  [2010 May] 
*مسلمان يا اسلاميست؟  [2010 Apr] 
*راهبندان سياسی برای نوانديشان مذهبی  [2010 Apr] 
*پرهيز از انحلال طلبی، چرا؟  [2010 Apr] 
*ارزيابی «انتخابات آزاد» همچون يک گفتمان  [2010 Apr] 
*راه حلی به نام سکولاريسم سياسی؟  [2010 Apr] 
*معرفی کتاب «درد اهل ذ مه»، نوشتهء يوسف شريفی  [2010 Mar] 
*اختراع همزيستی  [2010 Mar] 
*سال پسا اسلاميزم؟   [2010 Mar] 
*پل مفقودی بين خواست ها و شعارها  [2010 Mar] 
*جمهوری اسلامی سکولار را «خدا هم نافريد!»  [2010 Mar] 
*جهانگردی در شهر  [2010 Feb] 
*جوانهء سبز سکولاريسم در سرمای سپيد تورنتو  [2010 Feb] 
*گذشته اي که در حال گم شدن است   [2010 Feb] 
*تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها  [2010 Feb] 
*اتحاد بد، اتحاد خوب  [2010 Jan] 
*آيا قطار به انتهای تونل نزديک می شود؟  [2010 Jan] 
*اصلاح طلبی مذهبی و منطق ماقبل تاريخ  [2010 Jan] 
*سقف خواست های اصلاح طلبان مذهبی کجاست؟  [2010 Jan] 
*مهر حلال و جان نا آزاد  [2010 Jan] 
*جنبش اجتماعی مدرن نمی تواند شکست بخورد  [2009 Dec] 
*شطرج‌باز مستأصل  [2009 Dec] 
*ترس، زادهء تنهائی ست  [2009 Dec] 
*زردها بی خود قرمز نشدند...  [2009 Dec] 
*چرا مذهب همان ايدئولوژی است؟  [2009 Nov] 
*چرا جامعهء ما «مدنی» نشده؟  [2009 Nov] 
*آقای کديور هم بهتر است در حد گليم خود بماند  [2009 Nov] 
*جنبش خودجوش سبز و حاکميت ايرانی  [2009 Nov] 
*از صراط مستقيم تا نوانديشی مذهبی  [2009 Oct] 
*اخيراً می گويند حکومت اسلامی هم سکولار است!   [2009 Oct] 
*جنبش سبز و حکومت نظاميان اسلامی  [2009 Oct] 
*سکولار بودن؛ همچون پيش شرط مدرن بودن  [2009 Oct] 
*استقلال ايران يا بيمهء اتمی ولايت فقيه  [2009 Oct] 
*چقدر از الله باقی مانده است؟  [2009 Sep] 
*رابطهء سکولارها با مراجع تقليد  [2009 Sep] 
*هزينهء تغيير، اما کدام تغيير؟  [2009 Sep] 
*آيا محاکمهء سکولاريسم هم در راه است؟   [2009 Aug] 
*آيا سکولاريسم بمعنای جدائی دين از دولت است؟  [2009 Aug] 
*نگذاريم اسلاميست ها رنگمان کنند، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2009 Aug] 
*ايران برای همهء ايرانيان؟  [2009 Aug] 
*حکومت کمی مذهبی، کمی سکولار؟!   [2009 Aug] 
*نسبت ميانه روی با قاطعيت  [2009 Jul] 
*از سکولاريسم صد درصدی تا سهراب و ندا  [2009 Jul] 
*سرگردان بين تاکتيک سبز و استراتژی خاکستری  [2009 Jul] 
*چرا موج سبز آقای موسوی کور رنگ است؟  [2009 Jul] 
*آيندهء اصلاح طلبان و نقش مهندس موسوی  [2009 Jun] 
*اردوگاه اپوزيسيون آلترناتيو ساز کجاست؟  [2009 Jun] 
*دولت سايه و آغاز دوران انحلال طلبی  [2009 May] 
*بايکوت نمايش اقتدار ملت است  [2009 May] 
*مصلحت نظام و بوسهء مرگ رهبر بر پيشانی کانديداها  [2009 May] 
*سعدی، ميان احمدی نژاد و اوباما؟  [2009 Apr] 
*دانش تجربی چگونه آسمانی شد؟  [2009 Apr] 
*نوروز، با اوين...  [2009 Mar] 
*رفتارشناسی اشغالگران  [2009 Mar] 
*ساکن خانه شيشه ای  [2009 Feb] 
*سال نو، سکولاريسم نو  [2009 Jan] 
*روزگار آلترناتيو  [2008 Dec] 
*يقين به آزادی عين آزادی است!  [2008 Nov] 
*فقه، سرطان مهلک جامعه امروز ما  [2008 Nov] 
*حکومت اسلامی و بند ناف نوانديشی امامی  [2008 Oct] 
*چرا نوانديشان مذهبی از سکولاريسم می گريزند؟  [2008 Sep] 
*مانیفست درماندگی؟  [2008 Sep] 
*در ستايش بتکده ها!  [2008 Sep] 
* بن بست نوانديشی مذهبی در حکومت اسلامی  [2008 Feb] 
*چگونگی   [2008 Feb] 
* آيا حکومت اسلامی ايران حکومتی ارتجاعی نيست؟  [2008 Feb] 
*گوهر سکولاريسم تقابل با تبعيض است/ دکتر نوری علا  [2008 Jan] 
*جای خالی احزاب غير ايدئولوژيک  [2007 Dec] 
*پیدایش و نقش دین‌کاران امامی در ایران  [2007 Dec] 
*«منطقهء خاکستری» در جغرافيای اپوزيسيون  [2007 Dec]