به بست نشینان وال استریت
مجید نفیسی
در راه که می آمدمتا به اردوی شما بپیوندمزن جوانی را دیدمکه می خواست سیگارش را روشن کند.او نه کبریتی خریدنه فندکی گدایی کرد.به سادگی از مردیکه سیگار می کشید پرسید:"می شود آتشتان را وام بگیرم؟"و بازتابِ سرخی آتش رادر چشم های درخشان مردبازشناخت.
آریبا یک آتشمی توان بیش از یک سیگار گیراند.آتش، ملک همگان استو "به هر کس به اندازه ی نیازش."1ای ناباورانبه "دست غیبی بازار"! 2شوخی نمی کنمآتشِ اشتراک در اردوگاه شمابی شکآتشین سنتِ دودی های ماست.آتش پرفروغ تان بی دود باد!هشتم نوامبر 2011
1ـ کارل مارکس: "نقد برنامه گوتا".2ـ آدام اسمیت:"ثروت ملل".
منبع:پژواک ایران