سکولاریسم در جنوب شهر!
جدایی کاملِ لات و لوت ها از سیاست! 

محمد هادی

بعنوان مقدمه-در رابطه با عنوان نه چندان جدّی این نوشته- باید یادآوری نمود که در اواخر دوران رژیم شاه، احتمالاً بدلیل حضور تفکرات چپ و نفوذ ادبیات کارگری و . . . نوعی برداشت اشتباه و غیر واقعی  نسبت به طبقات و اقشار فقیر و تهیدست در نزد روشنفکران و مبارزان وجود داشت مبنی بر اینکه صرف فقیر و جنوب شهری بودن، عاملی مثبت در ارزیابی انگیزه و توان طبقات فرودست در مبارزه برای تغییر و دگرگونی های اجتماعی محسوب میشد! اصطلاحِ "بچه های اعماق"-با بارِ مثبت و مردمی-در اشعار و نوشتار شاعران و نویسندگان، اشاره به این سوء تفاهم بود سوء تفاهمی که بعد از قیام و خانه تکانی جامعه و فتح شمال شهر توسط جنوب شهر، نتایج تلخ خود را در برابر بهت و تعجب همگان بنمایش گذاشت و حکومت آخوندها-بمثابۀ نماینده ارتجاعی و عقب مانده ترین اقشار و طبقات-به منبر خلافت خزید!

جنوب شهر تهران-بعنوان نمونه-بدلایلی محیط و خاکی حاصلخیز برای پرورشِ لش و لوش و لات و لوت ها بود جدا از پیوند قدیمی آخوند-لمپن، در دوران شاه نوعی همکاری و اتحاد موقت در ماه محرم بین آخوندها و لات و لوت ها در برپایی تکیه ها و راه انداختن دستجات سینه و زنجیر زنی برقرار بود که بعد از قیام و قبضۀ قدرت توسط آخوندها، تبدیل به اتحادی تمام وقت و همیشگی شد و دستجات لات و لوت و ازاذل و اوباش در راستای تحکیم حکومت آخوندها، فجایع و جنایات بیشماری مرتکب شدند!   

در تائید سمبولیکِ مساعد بودن جنوب شهر تهران برای رویش لات و لوت ها، شاید ذکر خاطره ای از جشن مهرگان ایرانیان جنوب کالیفرنیا در چند سال پیش بیمورد نباشد: در این جشن که در محوطه ای باز برگزار میشد هر شهر و استانی از ایران غرفه هایی داشتند که در آن محصولات هنری و صنایع دستی خود را عرضه کرده بودند از همه جالب تر غرفۀ تهران بود که بصورت چهارراه و کوچه دکور شده بود که در آن جاهلی کلاه مخملی با دستمال یزدی در گردن و تسبیح شاه مقصود در دست- بعنوان تحفه و محصول تهران ایستاده بود و از بازدیدکنندگان غرفه با رقص شاطری و باباکرم پذیرایی میکرد! در رابطه با عادت علافی و سرکوچه و چهارراه ایستادن لات و لوت ها و بیکاره های تمام وقت، در بعضی محلات از آنها بعنوان مجسمه برای آدرس دادن استفاده میشد مثلاً گاهی برای نشانی دادن میگفتند: همینطوری برو نرسیده به حسن خر گردن به پیچ به طرف چپ، چند قدم از محمد زاغول میگذری تا  میرسی به مقصد! این آدرس و مجسمه های شدیداً مردم آزار حتی وقتی بدلایلی از محل قدیمی خود میرفتند بنا به عادت سرکوچه ایستادن، هر روز با اتوبوس یا تاکسی-مانند کار رسمی و اداری- به محلۀ قدیمی خود می آمدند و بعد از 7-8 ساعت کشیک دادن-آخر شبها برمی گشتند!  

 بدون آنکه حق هیچ پیش کسوت و لات و لوتی خورده و یا نادیده گرفته شود شاید بتوان شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ را در تاریخ معاصر ایران علامت و نقطۀ آغاز دخالتِ وسیع و دسته جمعی لات و لوت ها در سیاست بحساب آورد بیدلیل نیست که نام شعبان بی مغ بطور عجیبی با کودتای 28 مرداد 32 علیه حکومت ملّی و قانونی مصدق گره خورده و در تاریخ ثبت شده است! بطوریکه حتّی در مدارک منتشر شده توسط سازمان سیا، از شعبان جعفری با لقب  Brainless Shaban  یاد شده است!

تفاوت رژیم شاه با فاشیسم ضدبشری آخوندها را-جدا از سایر زمینه های سیاسی-اجتماعی میتوان حتی در نوع  لات و لوت های هر دو رژیم دید! لات و لوت های زمان شاه خواهی نخواهی در محدودۀ دیکتاتوری کلاسیک و غرب گرای رژیم شاه فعال بودند و بدلیل ظواهر متجدد و امروزی رژیم حتی شاه-علیرغم چند ملاقات و صحبت های در گوشی با شعبان بی مخ-اجازه نمیداد عکسی از آندو در جراید چاپ شود دیگر اینکه در رژیم شاه اگر کسی بلحاظ سیاسی با حکومت مشکلی نداشت در مقابل نیز رژیم با آنها کاری نداشت در حالیکه رژیم آخوندها بر خلاف رژیم شاه با همۀ مردم-اعم از سیاسی و غیرسیاسی-کار داشته و مزاحم و مخل آسایش و آزادیهای اجتماعی آنها میباشد بهمین دلیل لات و لوت ها این رژیم نیز در فازی دریده تر و بی شرم و حیا تر و اینبار به سرکردگی مداحان و نوحه خوانان هفت خط، در خدمت ارگانهای سرکوب رژیم قرار دارند! اتحاد لات و لوت ها و اراذل و اوباش ریش گذاشته با آخوندها در بعد از قیام در تقسیم کاری ننوشته بدین قرار بود که در قبال حمایت از رژیم و ارتکاب زشت ترین اعمالی-که حتّی حزب اللهی ترین طرفداران رژیم قادر به انجام آن نبودند-آخوندها نیز متقابلاً دست آنان را در انجام اعمال غیرقانونی و خودسرانه باز میگذاشت. 

بعنوان یک نمونۀ علنی و خیابانی از اعمال زشت و وقیح لات و لوت های آخوندها، فقط کافیست به لخت و برهنه رفتن آنها به میان تظاهرات زنان و آلت عریان خود را نشان و حواله دادن اشاره شود! لات و لوتهای دوران آخوندی -بر خلاف زمان شاه-اینبار ته ریش و فتوا و دستاویز مذهبی دارند تا خیال و وجدان نداشته آنها-برای انجام کثیف ترین اعمال غیر انسانی-راحت و آسوده باشد! هر چند اینها بدلیل خصلت لمپنی و مزدوری و زورگویی، همزمان زبان زور و تعادل قوا را خوب می فهمند و بمحض پس شدن هوا-و بقول خودشان کیشمشی شدن اوضاع-جزء اولین کسانی هستند که غزل الفرار را سر میدهند! باشد تا با سرنگونی آخوندها و ایجاد زمینه های مساعد اجتماعی جهت گسترش نهادها و تشکلات مدنی، سکولاریسم جنوب شهری نیز در جدایی کامل لات و لوت ها از سیاست تحقق یابد!

                                               محمّد هادی-آمریکا

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب محمد هادی  در سایت پژواک ایران 

*مصداقی و یغمایی در آینۀ نامه ها! نکاتی پیرامون افشاگری های مصداقی و یغمایی علیه مجاهدین و شورا! [2013 Jul] 
*بچه هایِ اعماق! عمدتاً مردم آزار!   [2013 May] 
*مصداقی، مُبصر کلاس اپوزیسیون! نگاهی به نامۀ سرگشادۀ مصداقی به رجوی! [2013 May] 
*قایم موشک بازی در سایتها! نگاهی به سوء استفاده از اسامی مستعار در سایتها! [2013 Apr] 
* انتخابات، واقعیت ها و شک ها و تردید ها!  [2013 Apr] 
*زن در قفسِ نامرئی مرد!  [2013 Mar] 
*اصلاح طلبانِ اصلاحِ ناپذیر!  [2012 Dec] 
* انتقاد تنها بخشی از مبارزه است نه تمامی آن!  [2012 Dec] 
*مردم و رژیم، هر دو در تبِ انتظار!  [2012 Jul] 
*اطاقِ انتظارِ عزرائیل!  [2012 May] 
*کلمات رکیک در نوشتجات! تاملی در باب ضرورت استفاده از کلمات رکیک ! [2011 Dec] 
*سکولاریسم در جنوب شهر! جدایی کاملِ لات و لوت ها از سیاست! [2011 Nov] 
*بن بست یا پیچِ خطرناکِ مبارزه! وضعیت امروزِ مجاهدین در شهر اشرف لزوماً نتیجۀ اشتباهات دیروز آنها نیست! [2011 Nov] 
*آزادیِ آسان، عدالتِ سخت! اگر آزادی کاری به عدالت نداشته باشد از هفت دولت آزاد است! [2011 Oct] 
*هر مسافر به "ایران خودش" سفر میکند!  نگاهی به دیده ها و شنیده های مسافران ایرانیان مقیم خارج به ایران!  [2011 Sep] 
*چارۀِ پُر چانهِ گی در جلسات!   [2011 Jun] 
*مبارزه بمثابۀ مهمترین مسئلۀ زندگی! نگاهی به تفاوت مبارزه در نزد مجاهدین و سایرین! [2011 May] 
*سانسور زندگی سخایی در مراسم خاکسپاری!  [2011 May] 
* آخرین مجهول معادلۀ سرنگونی!  [2010 Dec] 
*ارتباط آلترناتیو و رهبری با نحوه سرنگونی!  [2010 Oct] 
*دردهای بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکن!  [2010 Jun] 
*خورشت قیمه و خداشناسی آخوندی! نمونه هایی از نگاه شکم پرستانه و شهوت آلود آخوندها به جهان هستی و اجتماعی! [2010 May] 
*توقع واقعبیانه از جنبش سبز و سرخ و سپید!  [2010 May] 
*جنازه جهان قشقایی و لاشخورهای رژیم!  [2010 Apr] 
*جنبش داخل و ایرانیان خارج از کشور  [2010 Mar] 
*ماراتُن مبارزه و مفسّران عجول!  [2010 Feb] 
*معمّای رهبری در جنبش! نقطه ضعفی که بطور مقطعی نوعی نقطه قوت است! [2010 Jan] 
*خطر چپ روی بیشتر از راست روی است!  [2010 Jan] 
*توصیه به مبارزه مسالمت آمیز بمنظور حفظ رژیم!  [2010 Jan] 
*حساسیّت برخورد با موقعیت و مواضع موسوی موسوی را بایستی در متن منافع کل جنبش ارزیابی نمود! [2010 Jan] 
*هنگامیکه اسماعیل ابراهیم را به قربانگاه میبرد! نگاهی به مقالات و مواضع اخیر اسماعیل وفا یغمایی [2009 Nov] 
*بدلیل بی آبرویی آخوندها، در تظاهرات نیویورک از هیئت سینه زنان رژیم خبری نبود!  [2009 Sep] 
*رژیم در رفع مسئولیت از مجاهدین  در شروع مبارزه مسلحانه! [2009 Sep] 
*تحملِ تجاوز در راه آزادی  [2009 Aug] 
*«جمهوری ایرانی« پادزهر «جمهوری اسلامی» سبز فقط بهانه است! کل نظام نشانه است! [2009 Aug] 
*تحریم انتخابات، حفظِ حرمتِ نفس و اخلاق انسانی است!  [2009 Jun] 
*سوگنامۀ تسلیم طلبی! نگاهی به مصاحبۀ مرتضی مردیها، تئوریسین اصلاح طلبان! [2009 Mar] 
*خاتمی تُفِ سر بالای رژیم!  [2009 Feb] 
*کشفِ حقایق در شکنجه گاه اوین!  [2008 Dec] 
*برقِ پیروزی اوباما عبای آخوندها را خواهد گرفت!  [2008 Nov] 
*از نگرانی تا نصحیت و سرزنش مجاهدین!  نگاهی به برخی موضعگیری ها در رابطه با موقعیت قرارگاهِ مجاهدین در عراق!  [2008 Oct] 
*اکبر«گنجی» برای خودیها و«رنجی» برای بقیه!  [2008 Oct] 
*نگاهی طنزآلود به لابلای بحث ها و جلسات!  [2008 Oct] 
*مبارزۀ خوب! ايدئولوژی بد!  [2008 Jun]