کلمات رکیک در نوشتجات!
تاملی در باب ضرورت استفاده از کلمات رکیک !
محمد هادی
این نوشته بدون آنکه قصد اظهار ادب و یا اسائه ادب داشته باشد بر آن است تا در مورد ضرورت استفاده از فحش و کلمات رکیک در برخی از مقالات و نوشته ها در سایتها و وبلاگها، نکاتی را بیشتر بصورت طرح مسئله و یا سئوال مطرح نماید! قبل از هر چیز برای اینکه مبادا این امر، برخوردی سوسولی و از موضع بالا و شمال شهری تلقی گردد نگارندۀ این سطور ناچار است که در ابتدا و بدون هیچگونه خجالت و یا افتخاری، به جنوب شهری بودن خود اعتراف نماید!
امّا قصد و غرض اصلی این چند خط نوشته، تلاش در درک و فهم ضرورتی است که منجر به استفاده از کلمات رکیک در مکتوبات میشود و در اینگونه موارد بر این باور است که منهای موارد و نامه های خصوصی و غیر عمومی و نمونه های فوق العاده استثنایی و نادر بکار بردن کلمات زشت و رکیک و اشاره های بیمورد به اندامهای تناسلی در قالب کلمات لمپنی و جنوب شهری، واجد هیچ اعتبار و ارزش ادبی و مردمی نیست و استفاده کنندگان آنها ای بسا بیجهت شجاعت قلمی خود را در پرده دری و ردیف کردن کلمات رکیک به رخ خوانندگان می کشند در حالیکه استفاده از به اصطلاح فرهنگ و کلمات کوچه باغی و خراباتی بیشتر باعث خراب و سبُک و جلف شدن نوشته میشود! و نمیتوان اینگونه زیرآبی رفتن ها را مثلا تحت عنوان عینیّت و واقعگرایی پذیرفت! و الّا طبیعی است که در بسیاری موارد عادی مثلاً دستشویی رفتن میتوان همۀ جزئیات عمل قضای حاجت را تحت عنوان بیان واقعیت محض موبمو و لحظه به لحظه گزارش و مدالِ قلم طلایی و واقعگرایی گرفت! مسئله این نیست که صرف اشاره به اجزاء و قطعات جنسی انسان زشت و ناپسند است و یا تاکید در اجتناب از کلمات رکیک احیاناً مبارزه با اخلاق صوری و دجالی آخوندهای ضد اخلاق و ادب را تحت الشعاع قرار میدهد مسئله بیشتر این است که علیرغم تمامی توجیهات بظاهر موجّه نهایتاً رعایت نوعی سلامت کلام و تمیز نویسی را بعنوان نرم و عرف پذیرفته شده ادبی و اجتماعی بایستی حتی المقدور مد نظر داشت!
در ادبیات ایران کم نبودند هنرمندان و نویسندگانی که علیرغم برخورداری از خلاقیت و توان بالای هنری بعضاً بخاطر عدم رعایت عفت کلام عمومی و ایکس ریت کردن نوشته، شانس خود را برای ماندگاری در تاریخ از دست دادند! حتّی مضامین طنزآلود به قصد افشاء و تمسخر آخوندها از سوی طنز پردازان مطرح نبایستی عذر موجّه و ویزا برای ورود کلمات رکیک و لومپنی در اینگونه آثار باشد! مسئله بدور از ژست های روشنفکری و ردیف کردن کلمات قلمبه و سلمبه، در واقعیت بعنوان مثال و نمونه ای عادی کلمات بشین و بفرما و بتمرگ هر سه اشاره به یک عمل واحد و مشابهی دارند و انتخاب و استفاده هر یک از این سه کلمه، خواهی نخواهی خبر از حُسن انتخاب و یا بد سلیقه گی و نهایتاً فرهنگ و تربیت افراد میدهد! نهایتاَ باید توجه داشت که عدم استفاده از اینگونه کلمات، ندانستن و بلد نبودن فحش و کلمات رکیک نیست! معمولاً میزان بلد بودن کلمات رکیک در نزد با ادب ها و بی ادب ها فرق چندانی ندارد! تفاوت با ادب و بی ادب بر خلاف تصور عامه لزوماً در دانستن و یا نداستن فحش و کلمات رکیک نیست، بلکه بیشتر در استفاده و یا اجتناب از آنهاست!
محمّد هادی-آمریکا
منبع:پژواک ایران