اپوزیسیون به کدام سمت میرود;دموکراسی خواهی یا قدرت خواهی
محمد زمانی

 
اما اینبار اعتراضات ازسوی بازار و قشر حقوق بگیر ومردم تحت فشار،با توجه به  این همه تورم و گرانی است، که اقتصاد ایران را به یک پرتگاه کشانده  است.مردم و جوانان از این فرصت بدست امده ،هم بدرستی برای اعتراض خود ،به  کلیت نظام و حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی استفاده نمودند و در خیابانها در  کنار بازاریان به شعار پرداختند،و ابراز داشتند اتحاد اتحاد اتحاد .این  پیامی است از داخل ایران به خارج که بدون اتحاد و مانفیست و راهکار و  برنامه و سازماندهی این اعتراضات هم به سرنوشت جنبش سبز، منجر خواهد شد.اری ایران در شرایط حساسی است و امروز وظیفه همه این است ،که با هر تفکر سیاسی وایدئولوژی راهی برای نجات ایران، با همکاری و اتحاد ارائه دهیم.
 
  اشاره:با توجه به بحرانهای داخلی و اعتراضات مردم و بازاریان در دوازدهم  مهر،به سیاست های کلی حکومت، و همچنین افزایش تورم ، بیکاری ،ورشکستگی  کارخانجات و تحریم های کمرشکن ، و نصف شدن درامد ارزی دولت و سقوط ارزش پول ایران ،همه یک پیام دارد، وان نزدیکتر شدن فروپاشی، این حکومت است.پس از  کاهش شدید ارزش ریال ایران دربرابر ارزهای خارجی در روزهای اخیر، خبرهایی  از تعطیلی بازار تهران و تجمع‌های پراکنده‌ در برابر بانک مرکزی منتشر شده  است. برخی سایت‌های خبری از بسته شدن بازار به دلیل اخطارهای نیروهای  امنیتی خبر داده‌اند و برخی دیگر، این تعطیلی را واکنشی خودجوش در اعتراض  به بی‌ثباتی‌های ارزی خوانده‌اند محمود احمدی‌نژاد، ، دیروز در یک نشست  خبری، نوسانات ارزی در بازار را به دو گروه "عوامل داخلی" و "عوامل خارجی" نسبت داد و گفت که هر چند تحریم‌ها، به عنوان عامل خارجی، تاثیری منفی  داشته‌اند، اما علت اصلی فشارها و جنگ روانی داخلی است..اما از گزارشها  پیدا است که این اعتراضات کاملا خودجوش بوده و در این شرایط هیچ کدام از  ارکان قدرت بدنبال اعتراضات مردم، در خیابان برای امتیاز گیری از همدیگر  نمی باشند، و این می تواند خطری برای پایان دادن به این حکومت باشد، که  خواست ارکان حکومت نیست .اما اینبار اعتراضات ازسوی بازار و قشر حقوق بگیر  ومردم تحت فشار،با توجه به این همه تورم و گرانی است، که اقتصاد ایران را  به یک پرتگاه کشانده است.مردم و جوانان از این فرصت بدست امده ،هم بدرستی  برای اعتراض خود ،به کلیت نظام و حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی استفاده  نمودند و در خیابانها در کنار بازاریان به شعار پرداختند،و ابراز داشتند  اتحاد اتحاد اتحاد .این پیامی است از داخل ایران به خارج که بدون اتحاد و  مانفیست و راهکار و برنامه و سازماندهی این اعتراضات هم به سرنوشت جنبش  سبز، منجر خواهد شد.اری ایران در شرایط حساسی است و امروز وظیفه همه این  است ،که با هر تفکر سیاسی وایدئولوژی راهی برای نجات ایران، با همکاری و  اتحاد ارائه دهیم.پرده اول:امروز همه می دانیم، که مردم ایران علاوه بر  مشکلات عدیده سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی با حکومتی سروکار دارند، که به غایت ضد مردم و ضد حاکمیت ملی است.اما باز این مردم فداکار از هر روزنه ایی برای اعتراض استفاده می کنند ،و زندان، شکنجه و کشته شدن را برای  ازادی ایران از دست این اهریمنها، به جان می خرند، و همه شعار اتحاد را سر  می دهند.اما اپوزیسیون خارج از کشور که در امنیت کامل است و با این مشکلات  مواجهه نیست، باید بهتر از شرایط موجود به نفع مردم ایران استفاده نماید.به همین دلیل اگر دموکراسی خواه هستید معادله روشنی در قبال همه ما وجود دارد و ان حاکمیت مردم ایران است.اما اگر قدرت طلب ،هستید باید گفت :که ایران  را به ناکجاباد می برید.به راستی مفهموم دموکراسی خواهی چیست دموكراسي از  واژه يوناني دموس ( يعني خلق ، مردم) و كراتوس ( يعني حاكميت، قدرت) مشتق  است. دموكراسي يكي از انواع حاكميت بوده و وجه مشخص آن اعلام رسمي اصل  تبعيت اقليت از اكثريت و به رسميت شناختن آزادي و حقوق مساوي افراد و  شهروندان است دموکراسی از زمانی که پریکلس ، آن را «حكومت مردم» تعريف كرد، تا امروز كه در مجامع مختلف نظريه پردازي غرب به ويژه امريكا، تحكيم و  گسترش آن كار اساسی و تخصصي دولت معرفي مي شود، تحولات زيادي داشته است. دموکراسی را نمیتوان جدا از شرایط اقتصادی و اجتماعی زندگی بررسی کرد،باید  وضع واقعی و عملی جامعه را در نظر داشت. در واقع هر دموکراسی به مثابه شکلی از سازمان سیاسی اجتماع، در تحلیل آخرین به شیوه تولید معینی خدمت می کند و توسط آن تعیین میشود. مضمون و شكل دموكراسي در طول تاريخ تكامل حاصل كرده و همواره و كاملا وابسته به فرماسيون اجتماعي ـ اقتصادي مربوطه بوده است.پس  این مردم هستند که باید از طریق صندوق رای حق انتخاب کردن داشته باشند. به  قول معروف«چنان رفتار كن كه بشريت را، چه در شخص خود و چه در هركس ديگر،  همواره به مثابه غايتي به شمار آوري و نه هرگز فقط به مثابه وسيله اي» اما  ان سوی این دموکراسی خواهی قدرت طلبی هم نهفته است ،که در بیشتر مواقع باعث توقیف دموکراسی و مطالبات مردم می شود. یكی دیگر از گرایشات فرعی و منشعب  از گرایش اصیل قدرت طلبی، مقام خواهی یا جاه طلبی است كسانی كه مقام  می‌خواهند به خاطر این است كه دیگران زیر سلطه و تحت فرمان آنها باشند ،تا  از كار و رفتار آنان در جهت منافع و مقاصد خودشان بهره ببرند یا دلهای  دیگران مسخّر آنها باشد. البته، غالب روانشناسان، حبّ جاه و تمایل به  محبوبیت و احترام را از مقولات دیگری حساب می‌كنند؛ ولی، می‌توان گفت: همه  این گرایشات كه نام بردیم همگی فروع و شاخه‌های میل اصیل و ریشه‌دار قدرت  طلبی در انسان هستند.‏پرده دوم:اگر بخواهیم نگاهی به اپوزیسیون این حکومت  توتالیتر بیفکنیم ،به چند دسته تقسیم می شوند، که تا اکنون راهه خود را  پیشی گرفته اند و خود را الترناتیو معرفی می نمایند...گروه اول اصلاح  طلبانی هستند، که از حکومت رانده شدند و دو دسته هستند ..گروهی به همین  حکومت وفادارمی باشند و حول اقای خاتمی و هاشمی و میرحیسن موسوی و کروبی  گرد امده اند، که خواستار التزام به همین قانون اساسی موجود هستند، و در  اصل مخالف اصولگرایان می باشند.گروهی دیگر اعتقادی به اصلاح طلبی ندارند و  معتقد هستند این حکومت با وجود ولایت فقیه و اختیارات تام، تن به مطالبات  مردم نخواهد داد و به جمع انحلال طلبان پیوسته اند. اما باز هنوز مواضع  روشنی در رفتن کلیت نظام نمی گیرند.باید به این جماعت گفت :این حکومت با  همین قانون اساسی موجود باعث حذف رقبا شده و انحصار طلبی در دستور کارشان  بوده است، تا جایی که خود این گروه هم قربانی همین قانون اساسی و ولایت  فقیه شده اند.اگر دموکراسی خواه باشند باید دراین شرایط تکلیف خود را مشخص  نمایند و به مردم بپیوندند.گروه دوم سازمان مجاهدین خلق است، که با محوریت  مسعود و خانم رجوی است، و خود را الترناتیو جمهوری اسلامی میدانند.با توجه  به خروج سازمان مجاهدین از لیست گروهای تروریستی از طرف امریکا ،فرصتی  دوباره برای انها مهیا شده است.این سازمان در بیانیه خود اعلام داشته است  که همزمانی این خروج تقارن دارد، با تولد امام هشتم امام رضا و همچنین  اشاره به تشئیع انقلابی دارد. از امام رضا به عنوان افتاب خراسان یاد  مینماید.در اینجا دو نکته را باید اذعان نمود: اگر بخواهیم به افتاب خراسان اشاره نماییم ،ان فرد کسی جز فردوسی نمیتواند باشد. اگر این سازمان اعتقاد به اشاعه این تفکر دارد ،ولی مدعی دموکراسی و ازادی برای ایران است چگونه  میتواند این دیدگاه را که سی و سه سال ، در ایران تجربه شده و مردم را  سرخورده نموده ،مجددا بخواهند انرا اجرا نماید.به اعتقاد من اگر این سازمان بخواهد در اینده سیاسی ایران نقشی داشته باشد، باید بتواند خود را از فرقه گرایی و تمامیت خواهی ،به یک حزب سیاسی دموکرات و سکولار و ازادی خواه  دراورد و در عمل این را ثابت نماید. به جای اینکه ابزاری در دست کشورهای  خارجی باشد، بتواند بر منافع مردم ایران تکیه نماید و حداقل سابقه و گذشته  خود را عملا تغییر دهدو با سلاح دموکراسی وارد کارزار شود ،و با تمام ادیت  جامعه و دیگر اپوزیسیون دموکرات ارتباط برقرار نماید.گروه سوم چپ ها هستند ، در جلسه ایی که در کلن المان داشتند بر این باور بودند که باید در قبال  الترناتیوهای حامی غرب یک الترناتیو پرولتاریای ایجاد نمود و اساسا با  ایجاد قدرت در دست طبقه کارگر و ایجاد یک نظام شورایی به قدرت دیگر طبقات  پایان داد.پرولتاریای اصطلاحی مارکسیستی است که برای اولین بار به سال ۱۸۷۵ توسط کارل مارکس و در کتاب "نقد برنامه گوتا" ظاهر شد. مارکس این عبارت را در برابر «دیکتاتوری بورژوازی» به کار می‌برد و می‌گوید که جوامع  دموکراتیک حال حاضر، چیزی نیستند جز دیکتاتوری ِ طبقه متوسط، قانون گذار و  مالک. دیکتاتوری پرولتاریا حکومت دورهٔ انتقالی بین جامعهٔ سرمایه داری و  جامعهٔ کمونیستی است. دوره‌ای که به روایت مارکس «در آن دولت نمی‌تواند  چیزی جز دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا باشد.» منظور از این اصطلاح تمرکز  قدرت در دست پرولتاریا و حمایت بی چون و چرا از طبقات پایین، کارگران و  کشاورزان است. در عین حال که از خرده زمین‌دارانی که روی زمین خود کار  می‌کنند (و استثمار کننده و یا اجاره دهنده نیستند) نیز حمایت شود. این  معنا، جز معنای غالبی است که از کلمه «دیکتاتوری» برداشت می‌شود. مارکس و  همچنین لنین، دولت کمون پاریس را اولین دیکتاتوری پرولتاریای جهان  می‌دانند.اما باید به این دوستان هم گفت که این نوع تفکر هم به اجرا گذاشته شد و نه تنها سعادتی را در بر نداشت بلکه تبدیل به دیکتاتورهایی مثل لنین و استالین و مائو شد.و سرانجام بدلیل اعتراضات مردم در دهه نود سرنگون  شد.النون دو دیدگاه وجود دارد، اول اینکه اکثر چپ ها، امروز در کشورهای  سرمایه داری پناهنده هستند و از ازادی کامل در عقاید و گفتار در کشورهای  غربی برخوردار هستند.در صورتی که هنوز چندین کشور کمونیستی مثل چین و کوبا و کره شمالی و کشورهایی ازاین قبیل از کوچکترین ازادی و دموکراسی برخوردار  نیستند. این گفته ها با عمل در تضاد است.سوال اینجاست مگر همین استالین  نبود که چپ های ایران ،را در اردوگاهها شکنجه داد و باعث نابودی انها  شد.اگر این تفکر درست است پس چرا پناهنده چین و کوبا و کره شمالی و حتی  روسیه نشده اید. از ضدیت با امپریالیست و وابسته به کمونیست می خواهند برای مردم ایران نسخه پپیچند،در صورتی که اکثر انها در کشورهای امپریالیستی به  قول خودشان زندگی می کنند، اینها همه تضاد و تناقص است.گروه دوم که من هم  از انها استقبال می نمایم و این دوستان دسته اول هم باید تجدید نظر نمایند و پیرو گروه دوم بشوند،این است که میتوانند به عنوان چپ مترقی و دموکرات یک  سیستم سوسیال دموکراسی را در برنامه خود داشته باشند و در این جهت برای  منافع مردم ایران تلاش نمایند وابسته به خود باشند، و با تعامل با همه  کشورها متضمن منافع ملی ایران باشند.گروه چهارم طرفداران اقای بنی صدر  هستند، که اینها هم به نوعی به دنبال یک حکومت اسلامی بدون ولایت فقیه  هستند.که این تفکر هم به گونه ایی شکست خورده است و اساسا احکام و مبنای  همین حکومت از شریعت اسلام است و با ازادی و سکولاریسم در تضاد است. گروه  پنجم سلطنت طلبان می باشند که اگر این گروه هم خواستار سلطنت یک فرد بر کل  جامعه هستند اساسا این روند دموکراتیک نیست و باید به مشروطه خواهان نزدیک  شوند، و خواستار یک حکومت مشروطه پارلمانی شوند...گروه ششم جمهوری خواهانی  هستند که ،بر طبل انتخابات ازاد در جمهوری اسلامی می کوبند و اساسا این  روند را بدون ارائه راهکار و چگونگی اجرای ان به پیش می برند.سوال اینجاست ، چگونه در این حکومت که حتی با رای اوردن خودی های خود موافق نیست و کودتا  انجام میدهد ،بخواهند انتخابات ازاد برقرار نمایند.حتی برخی از این دوستان  پا را فرا تر می گذارند و مشروطه خواهی را رد مینمایند و تماما به شاهزاده  رضا پهلوی حمله می نمایند و جمهوری را بهترین نوع حکومت می دانند.خوب پاسخ  این است که جمهوری اسلامی هم یک سیستم جمهوری است، ایا دموکرات است? به  اعتقاد من چه جمهوری و چه مشروطه خواهی باید به رای مردم گذاشته شود ،و با  نفی همدیگر، نمی توان دموکراسی برقرار نمود.مهم محتوا است نه شکل نظام !ایران یک نوع جمهوری است، فرانسه هم نوعی ازان ،و عربستان هم پادشاهی است  اما سوئد و دانمارک و انگلیس هم پادشاهی است. برخی از این دوستان با  الترناتیوسازی در خارج هم مخالف هستند،بدون اینکه نظر خود را در این زمینه  ارائه دهند .به اعتقاد من اول باید فاعل را بوجود اورد و بعد فعل ،باید  باور بر این باشد تا زمانی که یک اتحاد فراگیر بوجود نیاید نمی توان ،توازن قدرت ایجاد نمود. بدون توازن با یک الترناتیو ازاتحاد نیروهای دموکرات ،  سکولار و انحلال طلب انتخابات ازاد میسر نخواهد شد .چون این حکومت با  بیانیه تن به نابودی خود نخواهد داد،تا زمانی که یک قدرت و الترناتیو را در قبال خود حس نکند این تفکر یک توهم سیاسی است.گروه هفتم طرح شبکه  سکولارهای سبز است که اعتقاد به الترناتیو سازی دارد،اما نه بر محور یک شخص و یا یک سازمان !این اتحاد می تواند در قالب یک کمیته از ادیت و همه شخصیت ها از چپ تا راست باشد،و محور بر حاکمیت ملی و مولفه هایی چون سکولاریسم ، اعتقاد به اعلامیه جهانی حقوق بشر و تمامیت ارضی ایران با یک سیستم غیر  متمرگز و انحلال جمهوری اسلامی است.در اصل همه هم ،صاحب خانه هستند و هم  مهمان، وبا ارائه این طرح و برنامه بتوان یک شورای هماهنگی و کمیته تدارکات ازهمه نیروها بوجود اورد.گروه هشتم احزاب منطقه ایی و کنگره ملیت ها است،  که اساسا بدنبال فدرالیزم هستند.اما تضادهایی هم بوجود امده است که ایا این طرح در تمامیت ارضی ایران میگنجد، یا انکه منجر به تجزیه ایران خواهد شد. می توان به مفاهنامه حزب دموکرات کردستان و کومله اشاره نمود ،که با ملت  سازی مقداری حساسیت بوجود اورند،که به اعتقاد من تنها رهبران و احزاب این  گروه ها هستند، که باید این اعتماد را در قالب تمامیت ارضی ایران به جامعه  برگردانند. این روند می تواند کمک شایانی در توسعه و تمامیت ارضی ایران  باشد.در اخر شورای ملی است که منشورخود را ارائه نموده و شاهزاده رضا پهلوی هم از این منشور حمایت نموده است ،که البته انتقادهایی در خصوص برخی از  شخصیت ها و گروه ها در این شورای ملی وجود دارد، که به اعتقاد برخی از  شخصیت های سیاسی با نقد درست می توان این شکاف ها را برطرف نمود و اعتماد  سازی نمود. در روند دموکراسی خواهی باید نقد پذیر هم بود و مواظب باشیم  مدحی های دیگری در این اتحادها نفوذ نکنندو باعث بدنامی افراد نشوند. نتیجه....با توجه به مطالب فوق و واقعیت های موجود می توان این نتیجه را  گرفت که در یک روند دموکراسی خواهی نمی توان هیچ نظری را حذف نمود،باید به  رای مردم تمکین نمود .شرایط امروزبرخی از اپوزیسیون شاید بیشتر قدرت خواهی  است ،تا دموکراسی خواهی ! بدون اینکه راهکاری برای عبور از جمهوری اسلامی  در یک اتحاد فراگیر ارائه دهند وقت خود را صرف تخریب هم نموده اند، و اساسا تمام بحث ها برای بعد از جمهوری اسلامی است.نوع حکومت برای برخی ،واجب تر  از نان مردم ستم کشیده ایران شده است.اما اگر به دموکراسی خواهی اعتقاد  داریم باید روی حاکمیت ملی و حداقل اشتراکات به یک اتحاد که پیام مردم  مبارز ما است دست زد.و بعد از عبور از این حکومت نظر و ایده خود را به رای  مردم گذاشت.به جای فرصت سوزی به فریاد مردم برسید، اگر به انتخابات ازاد  اعتقاد دارید همه میتوانند در ان شرکت نمایند .این مردم ایران هستند ،که  نوع حکومت اینده و نوع سیستم مدیریتی کشور را انتخاب می نمایند.هیچ حزب و  گروهی سخنگوی تمام مردم ایران نیست.تا در یک همه پرسی شرکت نکنیم ،نمی  توانیم تشخیص بدهیم که چه کسی و چه حزبی از صندوق رای بیرون خواهد امد.پس  بیاییم همه به نجات مردم ایران فکر کنیم و بعد از ان خود را به رای مردم  بگذاریم.با نفی کردن و افترا و توهین و توهم قدرت نمی توان به جایی  رسید.نظر من در مورد گروهای فوق یک نظر شخصی است و هیچ کدام را نفی نمیکنم .و هر کس هم در روند دموکراسی خواهی باید ازادی بیان و اندیشه داشته  باشد،اما تصمیم گیرنده مردم ایران هستند.به اعتقاد من هر کسی سهم بیشتری در نجات مردم ایران داشته باشد در فردای ایران هم می تواند نقش بیشتری  ایفا  نماید و هر چقدر دموکراتیک تر عمل نماییم مردم بیشتری را با خود همراه  خواهیم ساخت.نسل امروز به ایران فردا فکر میکند و از گذشته تاریخی ایران  درس عبرت میگیرد .براستی برای ایران امروز چه برنامه ایی دارید.امیدوارم  روزی فرا رسد که دست همه ما در دست هم باشد و همه منشورها یکی شود،و تبدیل  به رودخانه ایی خروشان شویم.نه اینکه با پراکندگی تبدیل به باتلاق  شویم..قضاوت نهایی با مردم است.
محمد زمانی روزنامه نگار و فعال سیاسی
ایمیل نویسنده:

منبع:پژواک ایران


محمد زمانی

فهرست مطالب محمد زمانی در سایت پژواک ایران 

*اندیشه انتقادی مکتب فرانکفورت و ایران امروز   [2018 Aug] 
*بررسی و مشخصه یک حکومت مطلوب   [2017 Dec] 
*نقدی بر اندیشه انحصار طلبی از دیدگاه توماس هابز  [2017 Jul] 
*بدون نقد; نمیتوان بنیان حقوق شهروندی را گسترش داد   [2017 Jun] 
*بدون اندیشه انتقادی ; نمیتوان به دمکراسی رسید   [2017 May] 
*پشتيبانى و حمايت كميته مشترک هماهنگى عملى از فراخوان زندانيان سياسى   [2015 May] 
*نقش صندوق رای در جمهوری اسلامی  [2015 Mar] 
*تصویب قوانین ضد بشری از طرف مجلس شورای اسلامی محکوم است  [2014 Nov] 
*آینده ایران را دستخوش احساسات نکنیم   [2014 Jun] 
*براندازی حکومت اسلامی؛ از طریق ایجاد جنبش با استراتژی مشخص   [2014 Mar] 
*نقدی برانحصارطلبی نوری علا و کورش اعتمادی در جنبش سکولاردمکراسی   [2014 Feb] 
*با حکومت اسلامی چه باید کرد؟  [2014 Jan] 
*روی سخن با خامنه ای و اصلاح طلبان در خصوص پیمان عارفی  [2013 Dec] 
*ضرورت تقویت جنبش سکولار دموکراسی  [2013 Nov] 
*حکومت اسلامی در ذات خود فریبکار است   [2013 Sep] 
*شرکت سپاه گستر؛ نیروی وفاداربه حکومت اسلامی استخدام مینماید   [2013 Sep] 
*سکولار دموکراسی ; تنها الترناتیو حکومت اسلامی در ایران  [2013 Sep] 
*کلید روحانی در بحران های بی شمار گم شده است  [2013 Jul] 
*نظر خامنه ایی به ماله کشان و ساندیس خوران نزدیکتر است  [2013 Jun] 
* تحلیلی در خصوص اتحاد اپوزیسیون  [2013 May] 
*خامنه ایی کل قدرت را به هاشمی واگذار می کند  [2013 May] 
*تحلیلی در مورد نشست پاریس در خصوص تشکیل شورای ملی  [2013 May] 
*روی سخن با مردم در استانه انتصابات ریاست جمهوری  [2013 Apr] 
*امیدی تازه در نشست کلن  [2013 Apr] 
*وقاحت جمهوری اسلامی در استانه انتخابات  [2013 Apr] 
*نقدی به مقاله انصافعلی هدایت ؛ در خصوص تجزیه اذربایجان جنوبی  [2013 Mar] 
*چه چیزی مولد استبداد است ؛ قانون اساسی یا خامنه ای  [2013 Feb] 
*یک «نه» بزرگ به حکومت اسلامی در استانه انتخابات  [2013 Feb] 
*شرکت در انتخابات چه دستاوردی برای مردم دارد؟  [2013 Feb] 
*در کجای دنیا رفتار «رهبران اپوزیسیون» این گونه است؟  [2013 Feb] 
*از صبح انقلاب تا امروز مردم احساس آزادی نکرده‏ اند؟   [2013 Feb] 
*باید به جنایات این حکومت پایان داد   [2013 Jan] 
*رابطه دموکراسی با انتخابات ازاد   [2013 Jan] 
*بی تفاوتی اصلی ترین عامل بحران‎  [2013 Jan] 
*اقای احمدی مقدم : شما مستوجب برخورد هستید   [2012 Dec] 
*خانم کروبی واقای قدیانی; مشکل قانون اساسی موجود است   [2012 Dec] 
*اقای لاریجانی شما بهتر است به همان نجف برگردید  [2012 Dec] 
*چرا دیکتاتورها از سقوط هم پند نمی‌گیرند  [2012 Dec] 
* اپوزیسیون نیازمند آسیب شناسی است  [2012 Nov] 
*باید اپوزیسیون واقعی شکل بگیرد؟  [2012 Nov] 
*هوا بس ناجوانمرانه سرد است  [2012 Oct] 
*ایا اصولا جامعه و روشنفکران ما نقد پذیر هستند؟  [2012 Oct] 
*روشنفکران قدیمی; نسل امروز به ایران فردا می اندیشد  [2012 Oct] 
*اپوزیسیون به کدام سمت میرود;دموکراسی خواهی یا قدرت خواهی  [2012 Oct] 
*مراقب سناریو هاشمی و دیگر سناریوها باشید  [2012 Sep] 
*عواقب کار کردن نجار بجای بقال؟  [2012 Sep] 
*ایا مدیریت مالزی می تواند الگوی خوبی برای ایران باشد   [2012 Sep] 
*استقبال از دموکراسی نو  [2012 Sep] 
*دموکراسی نو به بازارامد؟  [2012 Sep] 
* ایران به کدام سمت می رود تجزیه یا تمامیت ارضی  [2012 Aug] 
*حاکمیت ملی راه گشای اتحاد اپوزیسیون  [2012 Aug]