پیرامون گزارش نیویورک تایمزدرباره نیروی قدس
کورش کبیر
منبع:پژواک ایران
پیرامون گزارش نیویورک تایمزدرباره نیروی قدس
راستش رابخواهید گزارش مایکل گوردن درخصوص نیروی قدس وسردارقاسم سلیمانی که این هفته درنیویورک تایمزچاپ شد خیلی ازمحاسبات مرا ازدیدکارشناسی بهم ریخته است.
حدود شش هفته پیش بود که مایکل ودستیارش را درکافه ای ملاقات کردم وی درحال تحقیق ازمنابع مختلف بروی مطلبی درخصوص نقش نیروی قدس سپاه درعراق ودیگرجاها برای انتشارمقاله اش بود. بعضی ازسوالات وبحثهای وی به قدری ابتدایی بود که مراعصبانی می کرد بادیدن مقاله اش اصلا فکرنمی کردم که تا این حد عمیق درباره سردارقاسم سلیمانی ونیروی وی درعراق تحقیق کرده باشد بطوریکه به جرئت می گویم هیچ مطلب منتشرشده ای درخصوص نیروی قدس وسلیمانی تا این حددقیق نبوده است.
اما اینکه می گویم شگفت زده شده ام دلیل آن این است که تصورنگارنده طی سالهای اخیراین بود که مقامات آمریکا از سفرای آمریکا نظیر پل برمر، زلمای خلیل زاد ورایان کراکرگرفته تا فرماندهان نظامی نظیر تامی فرانکس، جان ابی زید و ژنرال پترائوس ازکیفیت وکمیت حضوروعملیات نیروی قدس درعراق درحد واقعی آن غافل بوده اند وبه همین دلیل ارتش آمریکا ضربات مهلکی را متحمل شده ونهایتا عراق رادردست نیروهای طرفدارایران رها کرده است اما گزارش مستند گوردون در نیویورک تایمزنشان داد که آمریکاییها در جریان کوچکترین موارد و تاکتیکیهای اعمال شده ازسوی رژیم ایران وفرماندهی نیروی قدس در عراق بوده وبه صحیح ترین وجه وقایع راتجزیه وتحلیل کرده وارزیابی های خود رابه واشنگتن منتقل می کرده اند هرچند ممکنست تصمیمات گرفته شده درمرکزیا ستاد عملیاتی آمریکا درعراق بدلایل سیاسی متناسب با ماهیت عملیات آن نیرو درعراق اتخاذ نشده باشد یا بجای قطع دست رژیم ایران ازعرصه سیاسی وامنیتی عراق بالعکس آن کشور رابیشتربه دامان ایران انداخته باشد.
این نکته نیزلازم به توضیح است که وزارت دفاع آمریکا پنتاگون درجریان بسیاری ازعملیات نیروی قدس سپاه درعراق و برعلیه نیروهای این کشوربوده ولی بدلیل سیاست عدم برخورد باایران ومماشات سیاسی ازانتشاراین اطلاعات خودداری کرده است بعنوان مثال دولت آمریکا کاملا براین امرواقف است که حدود 20% تلفات نیروهای آمریکا و متحدین غربی آن بطورمستقیم یاغیرمستقیم توسط نیروی قدس سپاه به آنها واردشده است این تلفات بیشتر از ناحیه تعبیه بمب های پیشرفته کنارجاده ای ساخته شده درصنایع دفاعی ایران، سلاحهای ویژه تک تیراندازی که بعضا توسط سپاه ازاطریش خریداری ودراختیار نیروهای عراقی برای حمله به سربازان آمریکاقرارگرفته بود، موشکهای ضدهوایی دوش پرتاب میثاق 3 و کپی برداری شده ازنمونه چینی آن، خمپاره اندازی به محوطه امنیتی سبز، حمله به قرارگاه کربلای ستادهماهنگی نیروهای آمریکایی وکشتن 5 تن ازسربازان آمریکایی، جذب، آموزش وتجهیز لشکر المهدی تحت ریاست مقتدی صدر درایران واعزام آن به عراق، شرکت نیروی سپاه درنبردهای فلوجه و…. همگی ازآن جمله اند.
نگارنده دراین مقاله مایلم مواردی اساسی را که درمطلب واقعا خواندنی مایکل گوردون درنیویورک تایمزآمده برای مخاطبین خود تشریح نمایم تا از یک طرف هم اهمیت این گزارش را درمقایسه با دیگرگزارشات وکتابهای منتشر شده مشخص کنم وهم اینکه میزان خطراتی که کشوررا ازناحیه اینگونه عملکردها مورد تهدیدقرارمی دهد برای هموطنان خود تشریح نمایم ودرحاشیه نیز عمق دسترسی نیروهای آمریکای به اطلاعات وبرداشتها وتجزیه وتحلیل ها آنها را نیزمورد ارزیابی وبررسی قراربدهم.
بگذارید ازاولین برخورد نیروهای آمریکایی بانیروی قدس شروع کنم که درابتدای سال 2007 اتفاق افتاد درآن سال علیرغم حضوربیش ازسه ساله آمریکا و متحدان غربی درعراق هنوزشناخت کاملی ازنیروی قدس سپاه وماموریت وی درعراق دردست نبود وحداکثراتهام رژیم ایران دادن مجوزوکمک به عبورنیروهای القاعده ازمرزافغانستان به مرز عراق ازطریق ایران جهت پیوستن به گروه ابومصعب زرقاوی وگروههای مشابه نظیرانصارالاسلام خلاصه می شد. اما دستگیری تعدادی ازنیروهای قدس که درپوشش کنسولگری ایران دراربیل فعالیت داشتند وگفته می شد اطلاعات آن توسط سازمان موساد وبا همکاری عناصری ازگروه بارزانی دراختیارنیروهای آمریکا قرارگرفته بود اولین گام دربرخورد نیروهای ایرانی وآمریکایی بایکدیگربود.
پس ازدستگیری 5 تن ازاعضای نیروی قدس که درپوشش ماموران کنسولگری ایران دراربیل فعالیت می کردند سردار سلیمانی ازطریق جلال طالبانی به زلمی خلیل زاد سفیروقت آمریکا پیام می دهد که حاضراست با مقامات آمریکایی به مذاکره بنشیند البته این تقاضا برای رسمیت ندادن به قاسم سلیمانی پذیرفته نشد ولی چندماه بعد دراولین مذاکراتی که بین مقامات ایرانی وآمریکایی دربغداد برقرارشدحسن کاظمی قمی سفیرایران درعراق عملا بدلیل موقعیت قبلی خود بعنوان معاونت اطلاعات نیروی قدس همان نقش رادرمقابل رایان کراکرسفیرجدید آمریکابازی کرد دراینجا دوحقیقت ازسوی مایکل گوردون ومقامات آمریکایی بازگو شده است که به مقاله نیویورک تایمز ارزش واعتبارمی بخشد 1- عدم اعتماد مقامات آمریکایی به پیام قاسم سلیمانی مبنی براینکه نیروی قدس درحمله به نیروهای آمریکایی دست نداشته است وتنها حملاتی نسبت به نیروهای انگلیسی درجنوب داشته اند 2- جمع بندی رایان کراکروژنرال پترائوس مبنی براینکه هیات مذاکره کننده ایرانی تحت سرپرستی سفیرایران حسن کاظمی قمی هیچ قدرت واختیاری ازخود برای هرگونه توافق نداشته اند.
مورد دیگرارزیابی صحیح ژنرال پترائوس ازشخصیت قاسم سلیمانی می باشد که درمقاله نیویورک تایمزآمده است. یکی ازچالش های بزرگ نگارنده در بحثهایی که با برخی پژوهشگران ایرانی وآمریکایی داشتم نشان دادن چهره واقعی این سردارسپاه بود متاسفانه اکثرآمریکایی بااستناد به گزارشات رسانه ای یانشریات ازسلیمانی چهره ای کاریزماتیک ساخته بودند ووی را فردی معرفی می کردند که ازنوابغ جنگ ایران وعراق، شخصیتی آرام، فکور و با اراده برای انجام هرکاروآماده برای تحقق هرهدفی درهرکشورازمنطقه، دارای شجاعتی بی نظیرکه بدون محافظ درمنطقه سبزامنیتی بغداد تحت کنترل آمریکایی تردد می کند و…. خوشبختانه گزارش مایکل گوردن ضمن نمایش ویژگیهای سردارقاسم توانست چهره واقعی این سردارسرسپرده خامنه ای را اززبان ژنرال پترائوس به خوبی به تصویربکشد. وی دراین خصوص می گوید:
” ژنرال ديويد پترائوس که در دوره فرماندهی نيروهای آمريکايی درعراق قاسم سليمانی را شناخت، درنامه ای خطاب به رابرت گيتس وزير دفاع وقت آمريکا وی را يک چهره شيطانی تمام عيار توصيف کرده بود. ”
این گزارش درخصوص داستان سرایی پیرامون اعتماد به نفس سردارسلیمانی که به وی اجازه می دهد ازطریق جلال طالبانی برای ژنرال پترائوس پیغام فرستاده وخود رانماینده تام الاختیاررژیم درعراق ولبنان معرفی کند نیزبرای اولین بار می گوید که این اعتماد به نفس نه ناشی ازکاریزمای وی بلکه بدلیل حمایت کاملی است که نظیراحمدی نژاد خامنه ای رهبرایران ازوی می کند بدیهی است که باتوجه به نظام دیکتاتوری ایران وتمرکزقدرت دردست آیت الله خامنه ای هرشخص دیگرنیزبا اطمینان ازاینکه هیچ مرجع قانونی نمی تواند ازوی درمورد اقداماتش بازخواست کند می تواند مشابه سردارسلیمانی ایفای نقش نماید. مایکل گوردون بالاخص باانتخاب هوشیانه تیترمقاله خودتحت عنوان “فرمانده نیری قدس بدنبال بزرگنمایی نفوذ خود” یاCommander of Iran’s Quds Forces seeks to Magnify His Influenceبخوبی ازنقش کاذب وابلیسی این سردارسپاه وبرگفته ازحمایت مطلق خامنه ای پرده برمی دارد
نکته دیگراینکه بسیاری ازنوشته ها درمورد سردارسلیمانی براین محورقرارداشت که چون وی درجریان درگیریهای بصره بین نیروهای دولتی وشبه نظامیان شیعه که باخروج سربازان انگلیسی ازآن شهرقصد راه اندازی یک منطقه خودمختار شیعی رادردولت نوری المالکی داشته اند پادرمیانی کرده وآرامش رابرقرارکرده است ویا درماجرای درگیریهای شهرک صدربغداد که نیروهای لشکرالمهدی متعلق به مقتدی صدردست به عملکردمشابهی زده وحتی بطورخودسرانه با تشکیل جوخه های ترورسران اهل سنت عملا درحال پاکسازی نژادی درپایتخت عراق بودند این قاسم سلیمانی بود که توانست ازطریق ارتباطات واهرم فشارهایی که برطرفین داشت نسبت به بازگشت امنیت به بغداد تحت اشغال آمریکایی ها اقدام نماید بهمین دلیل برای وی ارزش واعتباری بنفع اهداف نهایی آمریکا قائل شده بودند اما درگزارش نیویورک تایمزپشت صحنه این بظاهرخیرخواهی به خوبی به شرح زیرنمایش داده می شود. “حتی درشرايطی که سپاه قدس تحت فرماندهی سردارسليمانی گروه های شورشی شيعه را مسلح و آموزش می داد وی تعداد زيادی از سياستمداران ارشد عراق را برای گفتگو به تهران دعوت می کرد. مقامات آمريکايی که سابقا درعراق انجام وظيفه کرده اند می گويند که سردارسليمانی با دامن زدن به خشونت و درگيری بين گروهها و بعد اقدام برای ميانجی گری بين آنها نقش بسيار مهمی برای خود خلق کرده بود و به آن وسيله هميشه می توانست تعادل قدرت را درعراق برهم بزند.
نیویورک تایمز همچنین می نویسد: پس ازدخالت قاسم سليمانی دربرقراری آتش بس بين نيروهای دولتی وگروه های شيعه شورشی که مورد حمايت ايران بوده و درمحله صدر بغداد مستقر بودند، رايان کراکرسفير وقت آمريکا دربغداد درماه ژوئن سال ۲۰۰۸ در پيام ديپلماتيکی به واشینگتن نوشت:
« وقتی برخوردهای خشونت آميزی شبيه به اين روی می دهد به احتمال زياد جناحهای درگيردست به دامن سردار سليمانی می شوند تا درگيری ها وناآرامی هايی را که خود او به وجود آورده حل و فصل کند.»
مایکل گوردون درمقاله نیویورک تایمزکه بخشی ازکتاب جدید وی بنام ” پایان ماجرا، حوادث پشت پرده صحنه مبارزه برای عراق ازبوش تا اوباما” وباهمکاری ژنرال بازنشسته ” برنارد ترینر” است توانسته است بادسترسی احتمالی شریک وی به اطلاعات نظامی وسیاسی تصویردقیقی ازپشت صحنه چالش آمریکا با ایران درعرصه عراق رابه نمایش بگذارد.
نکته ای که متاسفانه دربخش اول این مقاله فراموش کردم یادآوری کنم نقش آیت الله سیستانی وفتواهای وی درترک مخاصمه بین گروههای مختلف شیعی بود که همه آنها به حساب سردارقاسم سلیمانی ریخته می شد. همان نقشی که آیت الله دربه کرسی نشاندن نوری المالکی بعنوان نخست وزیر ائتلاف گروههای شیعی دراجلاس دمشق بین ایران وآمریکا درسال 2010 بازی کرد ومانع ازپیروزی گروه برنده اکثریت آراء مجلس عراق یعنی ایاد علاوی گردید.
درادامه مطلب به این بجث می پردازیم که دولت آمریکا کاملا به نقش مخرب قاسم سلیمانی دربخش امنیت عراق ونیز سیاست های آتی آمریکا درآن کشوراحاطه داشته است ولی با این وجود ازهرگونه اقدامی اساسی دربرخورد با نیروی قدس وفرماندهان آن اجتناب می کرده است وتنها دردومقطع شاهد این برخوردها می باشیم یکی همان حمله به پایگاه اربیل وتعطیلی آن بدلیل اسیرکردن 5 عضونیروی قدس درسال 2007 ودیگرقراردادن نام سردارسلیمانی درلیست تحریم های آمریکا پس ازآشکارشدن نقش آن نیرو درنقشه حمله به سفیرعربستان سعودی درواشنگتن درسال 2011 که بسیارناشیانه طراحی شده بود
دراین خصوص بعنوان مثال می توان به حمله نیروهای وابسته به سپاه قدس به قرارگاه کربلای آمریکایی ها اشاره کرد. دراین حمله که 5 سربازبطرزوحشیانه ای به قتل رسیدند نیروهای مهاجم بااستتارکامل (ازنظراستفاده ازماشین های هامر، یونیفورم وکارتهای شناسایی ارتش آمریکا وسلاحهای ام- 16 وحتی استفاده ازلهجه آمریکایی دربرخوردها و…) کاملا نشان داده اند که تنها نیروی قدس می توانسته است دراین آشفته بازارعراق اشغال شده ازاین امکانات فنی بهره مند بوده باشد ولی آمریکایی علیرغم اطمینان ازصحت این امرمدعی بودند که هنوزمدرک ومستند کاملی دراین خصوص دردست ندارند این انفعال آمریکایی ها باعث شد که سردارسلیمانی دست پیش راگرفته وپس ازمدتی درتهران درملاقات با شیروان ال وائلی مشاورامنیت ملی دولت عراق ازوی بخواهد که به ژنرال پترائوس پیام دهد اگرنیروهای آمریکایی قیس الخزعلی تنهامتهم دستگیرشده حمله فوق راکه توسط نیروهای انگلیسی دستگیرشده بود آزاد نمایند وی نیزقول خواهد داد که ظرف دوماه حملات تروریستی گروههای شیعی تجهیزشده توسط وی به نیروهای آمریکایی کاهشی چشمگیرداشته باشد. آیا دلیل وشاهدی بهترازاین برای اثبات دست داشتن نیروهای سپاه قدس درکشتن سربازان آمریکایی ها درعراق وبرخلاف ادعاهای قبلی آنان لازم بود؟!
مایکل گوردون درمقاله خود اما عکس العمل ژنرال پترائوس را درمقابل پیشنهاد بیشرمانه سردارسلیمانی این چنین توضیح می دهد:
“برای ژنرال پتریوس اين پيشنهاد به هيچ وجه جای پذيرش نداشت. قيس الخزعلی ررهبر يک گروه شورشی شيعه بود که درحمله ای درشهرکربلا که به مرگ پنج نظامی آمريکايی انجاميد دخالت داشت. در مقابل ژنرال پترائوس جواب داد که سپاه قدس بايد آموزش وتسليح گروههای شورشی را متوقف کند.”
ژنرال پترائوس سپس نظیرفرزندی که طرف درگیرباخود را به بردن شکایت نزد پدرخود تهدید می کند درتوضيح واکنش خود به پيشنهاد قاسم سليمانی در نامه ای خطاب به «رابرت گيتس» وزير دفاع وقت آمريکا می نويسد:
“برای اضافه کردن چاشنی، من درجواب به آن پيام گفتم که درگزارش بعدی به رييس جمهورخواهم گفت که ايران درحال پيشبرد جنگ عليه آمريکا است”. اما داستان به همین جا ختم نمی شود ژنرال پترائوس به درستی درک می کند که هدف نهایی ایران ایجاد نظامی مشابه ایران ولبنان درعراق است نظامی که درآن نظیرکشتی نوح ازهردپارتمان نظامی وامنیتی دو گونه رسمی وغیررسمی یافت شود وهرگاه کنترل دولت ازدست آنها خارج شده یا امکان بعهده گرفتن مسئولیت اقدام خود رانداشت گونه غیررسمی رابعنوان مقاومت واردمعادلات نماید ودربخش های سنتی نیزازگونه رسمی ودولتی استفاده کند.
دراین خصوص ژنرال پترائوس درنامه اس خطاب به روسای خود می نویسد:
” درعالم واقعيت، من معتقدم که اقدامات ايران بسيارفراتر از تسليح گروههای شورشی و يا دامن زدن به خشونت ها در عراق است. ايران می تواند گروه های وابسته ای را تشکيل داده و فعال کند که مستقيما با ما بجنگند. به اين وسيله آنها می خواهند ما را مشغول نگاه داشته وتوجه ما را ازمسائل مهمتری مثل برنامه توليد سلاح های تخريب جمعی منحرف کرده و يا سپاه مهدی را درعراق به تشکيلاتی شبيه حزب الله لبنان بدل کنند.”
نيويورک تايمز می افزايد که پس ازآن بازهم جنگ پنهان بین ارتش آمریکا ونیروی قدس ادامه يافت تازمانیکه ايران ارسال خمپاره اندازهای موشکی (احتمالا مجهزبه هدایت لیزری) به گروههای شورشی مورد حمايت خود را آغازکرد ژنرال پترائوس اينبارپيامی برای طرف مقابل فرستاد. ژنرال مايکل باربرو فرمانده عملياتی نيروهای آمريکايی وازمعاونان ژنرال پترائوس با هادی العامری يک سياستمدارشيعه وفرمانده سابق لشکر بدرمجلس اعلای انقلاب اسلامی درزمان جنگ ایران وعراق (همراه نوری المالکی درسفراخیر وی به واشنگتن بعنوان وزیرراه وترابری دولت عراق) ملاقات کرد.
به گزارش نیویورک تایمز، ژنرال “باربرو ” دراين ديداربه هادی العامری می گوید:
” اگردوستان وی درشرق به حملات خود پايان ندهند نيروهای آمريکايی حملات خود عليه گروههای وابسته به سپاه قدس وعوامل وجاسوسان آن درعراق را تشديد خواهد کرد”.
مطلب فوق نشان می دهد که مقامات واشنگتن وفرماندهان آمریکایی ازتحرکات نیروی قدس وگروههای تشکیل شده توسط آنها نظیرحزب الله عراق که نیروهای آمریکایی را هدف حملات خود قرارمی داده اند کاملا مطلع بوده اند ولی بدلیل ترس ازواکنش آنها وبخطرافتادن امنیت نیروهای خود وشهرهای تحت اشغال عراق مجبوربه اتخاذ سیاست “شتردیدی نه دیدی” گردیده اند وتنها زمانی زبان به تهدید گشوده اند که امنیت منطقه سبزبه خطرمی افتاده است
نیویورک تایمزبه نقل ازيک مقام نظامی سابق آمريکا می گويد که حملات گروههای وابسته به ايران وعوامل سپاه قدس بيش ازيک سال متوقف شدند ولی بعدها اين حملات از سرگرفته شد و تا زمان خروج نظاميان آمريکا ازعراق کماکان ادامه داشته ويک مشکل جدی بود.
دراین خصوص ژنرال «ديويد پتریوس» درنامه ديگری خطاب به «رابرت گيتس» وزيردفاع وقت آمريکا می نويسد که وی پيشنهاد ديگری ازسوی قاسم سليمانی برای مذاکره مستقيم با مقامات آمريکايی را که ازطريق جلال طالبانی وعادل عبدالمهدی برای وی ارسال شده است رد کرده وخطاب به مافوق خود درپنتاگون گفته است:
” نگران نباشيد، ازچنين پسشنهادهایی استقبال نمی کنم”.
مایکل گوردون درمقاله خود می نویسد: ” با توجه به سياست های آمريکا در منطقه يعنی تضمين آينده عراق به عنوان متحدی برای آمريکا، سرنگونی رژيم بشار اسد درسوريه ومتوقف کردن نفوذ ايران درسطح منطقه، نقش وفعاليتهای آقای سليمانی کاملا درنقطه مقابل سياست های آمريکا قراردارد.”
این گزارش همچنین می گوید: ” برای مقامات آمريکايی که طی حضور نيروهای نظامی اين کشور درخاک عراق همواره با جنگ پنهان حکومت ايران دست وپنجه نرم می کردند نقش قاسم سليمانی دراين حوادث تعجب آورنبود. تماس های مقامات آمريکايی با سردارسليمانی و مباحث وگفتگوهای درونی مقامات آمريکايی که بخشی از آنها در اين کتاب جديد منتشر شده است تصويرنسبتا دقيقی از اقدامات اين فرد به عنوان مدير ومجری اهداف عمده سياست خارجی ايران را درعراق ودرمواجه با نیروهای آمریکایی به دست می دهد.”
ژنرال پتریوس درنامه ديگری خطاب به رابرت گيتس درآوريل سال ۲۰۰۸ضمن اعتراف به ميزان نفوذ قاسم سليمانی درعراق نوشته بود: ” احتمالا هشدارآميزترين نکته تعجب آور در اين هفته ميزان نفوذ ايران درپيچيدگی های سياست عراق بود”
درپایان آنچه که ازاین گزارش که چکیده کتاب مایکل گوردون وژنرال برنارد ترینراست این مطلب مستفاد می گردد که دستگاه اطلاعاتی آمریکا ازنقش و فعالیتهای نیروی قدس سپاه پاسداران و گروههای تروریستی وابسته به آن درعراق ومنطقه کاملا اطلاع داشته است ولی بدلایل عدیده ای این موارد را فعلا درپرونده عملکرد ایران درعراق آرشیو کرده است هدف کلی دولت فعلی آمریکا درعراق نظیردیگرکشورهای مشابه ازجمله ایران تمرکزبرجلوگیری ازدستیابی به سلاح کشتارجمعی ومشارکت دولت عراق دربازنگه داشتن جریان صدورنفت ارزان به شریان اقتصادی جهان بوده وهست وسایرموارد ازجمله توازن قدرت در عرصه داخلی کشورعراق دردرجه دوم اهمیت برای آنها قراردارد بالاخص اینکه نوری المالکی نیزباافزایش ظرفیت تولید نفت عراق ورساندن جایگاه آن کشور به مرتبه دوم پس ازعربستان عملا توانسته است با اراده بین المللی برای محروم ساختن ایران ازصدورنفت خود بهمراه حفظ قیمت های جهانی سرسپردگی خود رابه آمریکا درکناردادن امتیازات کوچک به ایران (نظیرسرکوبی مجاهدین خلق) یا بازگذاشتن دست نیروهای قدس دربخش مرکزی وجنوبی عراق وحمایت ازسیاستهای ایران درسوریه حفظ نماید.
پایان منبع:پژواک ایران فهرست مطالب کورش کبیر در سایت پژواک ایران *آقای خامنه ای وادعای مبارزه با آمریکا، دروغ چرا تا قبر آ آ آ ؟ [2018 Jan] |