اکبر«گنجی» برای خودیها و«رنجی» برای بقیه!
محمد هادی

اکبر گنجی در پی چند سال اقامت در خارج و یک خط در میان انتقادِ از اپوزیسیون، سرانجام چند هفته پیش در مصاحبه با صدای آمریکا-بخیال خود-فاتحۀِ درگذشت اپوزیسیون را خواند و اعلام نمود: که عملاً اپوزیسیونی علیه رژیم آخوندها در خارج وجود ندارد! بعبارت دیگر در ادامۀ انتقاد، عملاً به انکار اپوزیسیون پرداخت!

جوهر و مضمون-مستقیم و غیرمستقیم-این پیام در خطاب به محافل داخلی و خارجی:

در قسمت داخلی: به منظور دلسرد و مایوس نمودن مردم داخل ایران میگوید که با رژیم فعلی و همان اپوزیسیون خودی و داخلی بسوزید و بسازید که در خارج خبری نیست!

در بخش خارجی: همزمان نیز به کشورها و قدرتهای موثر در ایران میرساند که آخوندها، اپوزیسیون و جایگزین ندارند و نهایتاً چاره ای ندارید جز سازش و کنار آمدن با همین رژیم و یا با بخشهای کمتر وحشی آن البته با مقداری آرایش و جراحی پلاستیک و زیبایی!

در برخورد با پروژۀ خروج از ایران و فعالیت اکبر گنجی و امثال ریز و درشت او در چند سال گذشته،  قبول این مسئله خامیِ نزدیک به خنگی و ساده لوحی است که رژیمی به حیله گری و حقه بازی آخوندها-که سر خدا کلاه میگذارند تا چه رسد به بندگان بیخبرش- بیاید با دست خود به مخالفان خود-از جمله اکبر گنجی-پاسپورت بدهد تا بیایند در اروپا و آمریکا فعالیت و افشاگری کنند! قبول این نوع خود زنی از آخوندهای هفت خط، فوق العاده بعید و منطقاً با  دیگر رفتارهای رزیم خوانایی و همسویی ندارد! درست است که گنجی-در سیمای یک زندانیِ شکنجه شده- گاه و بیگاه و درست و غلط مطالبی در مخالفت با رژیم مینویسد ولی-خودآگاه و یا ناخودآگاه- تمامی فعالیتهای قلمی و قدمی او در سربزنگاه ها میتواند بعنوان اعتبار و پشتوانه، در موجّه جلوه دادن مواضعِ آخوند پسند و دشمن شاد کن-مانند انکار اپوزیسیون- بکار آید!

اینکه خودِ گنجی و امثال او چقدر به عرض و طول پروژه های پشت پرده،  ِاشراف و آگاهی دارند- تا آنجا که به نتایج عملی و تاثیرات عینی قضایا مربوط است-چندان مهم و تعیین کننده نیست!

گنجی علیرغم ژست طلبکاری از اپوزیسیون، در واقعیت بدهکار مقاومت سی ساله علیه رژیم میباشد! گنجی اگر از طرفی طلبکار باشد آن طرف حتماً آخوندها هستند که از انرژی جوانی و توان تئوریک او در برپایی نظامِ جهل و جنایت سود بردند! گنجی-در خوشبیانه ترین فرض قضیه و به شرط صداقت-تازه چند سال است که وارد میدانی شده است که از خرداد سال 60 تا کنون، از خون هزاران هزار تن از بهترین فرزندان ایران زمین گلگون میباشد! در هیچ کجای دنیا به هیچ دیر آمده ای، پاداش سروقت آمدن نمیدهند!

در برخوردِ منصفانه با افراد و نیروهایی که-ظاهراً یا واقعاً-از نظامِ آلوده آخوندها جدا میشوند و یا زندانیان اوین که ناگهان سر از آمریکا در می آورند و . . بایستی بعنوان مار گزیده ها از ریسمان سیاه و سفید واهمه داشت و بیش از پیش هوشیار بود! بخصوص آنجا که در سرگذشت برخی از این جداشدگان و زندانیان آزاد شده گاهاً حساس ترین و کلیدی ترین بخش های چگونگی خروج از ایران یا فرار از زندان-غفلتاً ناگفته و بفراموشی سپرده میشود!

در بررسی فرضیه پیوستن گنجی به صفوف مردم و دل کندن او از رژیم، تا آنجا که به جدا شدن حتی یک پاسدار و بسیجی مربوط میشود-تا چه رسد به امثال گنجی-  میبایستی آنها را مورد تشویق و استقبال قرار داد هر چند باید بخاطر داشت که عبای آخوندها چنان آلوده به فساد و جنایت است که هر کس از کنار آنها رد شده باشد-متاسفانه و ای بسا غیرمنصفانه-خطر سرایت و آلوده شدن دارد تا چه رسد به مهره ها و کارگذاران سابق رژیم که برای اثبات صداقت و آرامش وجدان، در قدم اوّل بایستی اسرار مگو و سینه های پر رازشان را به روی مردم بگشایند! نه اینکه با مردم گیم یادم ترا فراموش بازی کنند و بعنوان مثال فاجعۀ فراموش نشدنی کشتار 67 را تحت عنوان اینکه: درست خاطرم نیست! نمیدانم کی بود؟ کجا بود؟ و چی شد؟ کمرنگ و لاپوشانی کنند!

آخوندها تا آنجا که به حفظ حیات ننگین نظام برمیگردد از هوش و فراستی شیطانی برخوردار و استادِ سر کار گذاشتن و آدرس عوضی دادن هستند! فقط بعنوان نمونه در دوران ریاست جمهوری-رفسنجانی-غیرمستقیم به اراذل و اوباش حزب اله پول میداد تا به سخنرانی فائزه حمله کنند تا بدروغ دختر ورپریده اش را بعنوان سمبل زنی لیبرال و پرچمدار جنبش زنان جا بزند! (داخل پرانتز ناگفته نماند که در زیر پرچم آزادیخواهی دروغین فائزه، علیرضا نوری زاده-جیره خوار خاندان سلطان پسته-در صف اول نوحه خوانان و سینه زنان بود!)

بعنوان نمونه ای دیگر از دجالیت آخوندها، معمولاً افراد نابینا و معلول حتّی در قسی القلب ترین دیکتاتوری ها از خدمت نظام وظیفه معاف هستند الّا در رژیم آخوندها که همه به نظام بدهکار و گناهکار متولد میشوند از مشمولین کُور در شرکت مخابرات برای استراق سمع و از معلولین برای شرکت در تظاهرات های دولتی استفاده میکنند تا بدانند که در رژیم آخوندها از نان خور اضافی و سربازِ سربار خبری نیست!

رژیم در صادرات و وارادت اپوزیسیون

در حال حاضر فقط یک قلم علاوه بر گنجی تعداد نسبتاً زیادی از وابستگان سابق و دور و نزدیک رژیم در اطراف واشنگتن و نیویورک-یعنی شهرهای نزدیک به مراکز قدرت و تصمیم گیری-سکونت و مشغول فعالیت های پیدا و پنهان میباشند!

رژیمِ غرقه در بحران آخوندها در پی چاره جویی و سیاستی کلان، جهت کُند نمودن تیغ نظامی آمریکا و نیز ایجاد تفرقه و تشتّت در صفوف اپوزیسیون جدّی و واقعی راه خروج گنجی را هموار نمود و به همین دلیل است که گنجی در دوری و اجتناب از محافل ایرانی و غیرخودیها-بیشترین وقت و توجه خود را صرف تماس و همکاری با روشنفکران و سیاستمداران خارجی در جهت ایجاد جبهۀ مخالف حملۀ نظامی به آخوندها میگذارد و در همین رابطه حتّی با همکاری میلانی برای مخاطبین خارجی خود به انگلیسی کتاب می نویسد!

 در راستای پاسخگویی به نیاز حیاتی رژیم-در دفع احتمال حملۀ نظامی و تکمیل پروژه اتمی-گنجی و امثالهم از هفت دولت آزادند تا هر چه میخواهند به رژیم انتقاد کنند و انشاء بنویسند! آخوندها برخلاف تعلیمات حوزه های تنگ و تاریک قُم، مباحث تضاد اصلی و فرعی و بازی با تضاد ها را برخلاف شاگردان بی استعداد و ایرانیِ مارکس، فوت آب و از حفظ میباشند!

آخوندها با درسگیری از انزوای و تنهایی رژیم شاه در آستانۀ سقوط و جدایی بین سر و بدنۀ اصلی رژیم، از پائین تا بالای نظام-از بسیجی گرفته تا سرلشگر-همگی را چنان به جنایت و غارت آلوده کرده اند تا در فردای حسابرسی هیچکس راه فرار نداشته باشد! بهمین دلیل-و برخلاف سربازِ زمان شاه-فرد بسیجی شده از بیکاری تا حدود زیادی   به اندازه فرمانده های چاق و چله اش در مراقبت و نگهداری از نظام سهیم و شریکِ جرم میباشد! دیگر اینکه آخوندها بعنوان پس انداز و برای روزهای مبادا چندین نوار حفاظتی-امنیتی از اپوزیسیونِ خودی و دست ساخته در اطراف خود، تعبیه و جاسازی کرده اند تا در صورت نیاز پروژه به پروژه  به خدمتِ زیر پرچم آخوندها فرا خوانده شوند! رژیم در پی صادرات اپوزیسیون به خارج تقریباً همزمان به واردات اپوزیسیون مستعد همکاری از خارج مبادرت نمود و با کشاندن عناصر خود فروخته از فعالان سابقاً سیاسی و هنری از خارج بداخل-ضمن ایجاد اغتشاش بیشتر در صفوف مخالفان واقعی- در مجموع تلاش میکنند تا موج سهمگین و سونامی سیاسی-نظامی و خانه برانداز جهانی را از بالای سر نظام دور و عبور دهد!

رژیم با اطمینان از کبوترهای دست آموز و جَلدِ خود است که اینچنین آنها را با خیال راحت در آسمان اروپا و آمریکا با پاسپورت به پرواز میفرستد! احتمالاً مطمئن است که این کبوتران کهنه پرواز-علیرغم مانور و بالا و پائین زدن ها-از مدار و جاذبۀ گنبد گندۀ نظام زیاد دور و گُم نمیشوند!

                                                                                   

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب محمد هادی  در سایت پژواک ایران 

*مصداقی و یغمایی در آینۀ نامه ها! نکاتی پیرامون افشاگری های مصداقی و یغمایی علیه مجاهدین و شورا! [2013 Jul] 
*بچه هایِ اعماق! عمدتاً مردم آزار!   [2013 May] 
*مصداقی، مُبصر کلاس اپوزیسیون! نگاهی به نامۀ سرگشادۀ مصداقی به رجوی! [2013 May] 
*قایم موشک بازی در سایتها! نگاهی به سوء استفاده از اسامی مستعار در سایتها! [2013 Apr] 
* انتخابات، واقعیت ها و شک ها و تردید ها!  [2013 Apr] 
*زن در قفسِ نامرئی مرد!  [2013 Mar] 
*اصلاح طلبانِ اصلاحِ ناپذیر!  [2012 Dec] 
* انتقاد تنها بخشی از مبارزه است نه تمامی آن!  [2012 Dec] 
*مردم و رژیم، هر دو در تبِ انتظار!  [2012 Jul] 
*اطاقِ انتظارِ عزرائیل!  [2012 May] 
*کلمات رکیک در نوشتجات! تاملی در باب ضرورت استفاده از کلمات رکیک ! [2011 Dec] 
*سکولاریسم در جنوب شهر! جدایی کاملِ لات و لوت ها از سیاست! [2011 Nov] 
*بن بست یا پیچِ خطرناکِ مبارزه! وضعیت امروزِ مجاهدین در شهر اشرف لزوماً نتیجۀ اشتباهات دیروز آنها نیست! [2011 Nov] 
*آزادیِ آسان، عدالتِ سخت! اگر آزادی کاری به عدالت نداشته باشد از هفت دولت آزاد است! [2011 Oct] 
*هر مسافر به "ایران خودش" سفر میکند!  نگاهی به دیده ها و شنیده های مسافران ایرانیان مقیم خارج به ایران!  [2011 Sep] 
*چارۀِ پُر چانهِ گی در جلسات!   [2011 Jun] 
*مبارزه بمثابۀ مهمترین مسئلۀ زندگی! نگاهی به تفاوت مبارزه در نزد مجاهدین و سایرین! [2011 May] 
*سانسور زندگی سخایی در مراسم خاکسپاری!  [2011 May] 
* آخرین مجهول معادلۀ سرنگونی!  [2010 Dec] 
*ارتباط آلترناتیو و رهبری با نحوه سرنگونی!  [2010 Oct] 
*دردهای بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکن!  [2010 Jun] 
*خورشت قیمه و خداشناسی آخوندی! نمونه هایی از نگاه شکم پرستانه و شهوت آلود آخوندها به جهان هستی و اجتماعی! [2010 May] 
*توقع واقعبیانه از جنبش سبز و سرخ و سپید!  [2010 May] 
*جنازه جهان قشقایی و لاشخورهای رژیم!  [2010 Apr] 
*جنبش داخل و ایرانیان خارج از کشور  [2010 Mar] 
*ماراتُن مبارزه و مفسّران عجول!  [2010 Feb] 
*معمّای رهبری در جنبش! نقطه ضعفی که بطور مقطعی نوعی نقطه قوت است! [2010 Jan] 
*خطر چپ روی بیشتر از راست روی است!  [2010 Jan] 
*توصیه به مبارزه مسالمت آمیز بمنظور حفظ رژیم!  [2010 Jan] 
*حساسیّت برخورد با موقعیت و مواضع موسوی موسوی را بایستی در متن منافع کل جنبش ارزیابی نمود! [2010 Jan] 
*هنگامیکه اسماعیل ابراهیم را به قربانگاه میبرد! نگاهی به مقالات و مواضع اخیر اسماعیل وفا یغمایی [2009 Nov] 
*بدلیل بی آبرویی آخوندها، در تظاهرات نیویورک از هیئت سینه زنان رژیم خبری نبود!  [2009 Sep] 
*رژیم در رفع مسئولیت از مجاهدین  در شروع مبارزه مسلحانه! [2009 Sep] 
*تحملِ تجاوز در راه آزادی  [2009 Aug] 
*«جمهوری ایرانی« پادزهر «جمهوری اسلامی» سبز فقط بهانه است! کل نظام نشانه است! [2009 Aug] 
*تحریم انتخابات، حفظِ حرمتِ نفس و اخلاق انسانی است!  [2009 Jun] 
*سوگنامۀ تسلیم طلبی! نگاهی به مصاحبۀ مرتضی مردیها، تئوریسین اصلاح طلبان! [2009 Mar] 
*خاتمی تُفِ سر بالای رژیم!  [2009 Feb] 
*کشفِ حقایق در شکنجه گاه اوین!  [2008 Dec] 
*برقِ پیروزی اوباما عبای آخوندها را خواهد گرفت!  [2008 Nov] 
*از نگرانی تا نصحیت و سرزنش مجاهدین!  نگاهی به برخی موضعگیری ها در رابطه با موقعیت قرارگاهِ مجاهدین در عراق!  [2008 Oct] 
*اکبر«گنجی» برای خودیها و«رنجی» برای بقیه!  [2008 Oct] 
*نگاهی طنزآلود به لابلای بحث ها و جلسات!  [2008 Oct] 
*مبارزۀ خوب! ايدئولوژی بد!  [2008 Jun]