PEZHVAKEIRAN.COM از چه می نالی و فریاد چرا می داری؟
 

از چه می نالی و فریاد چرا می داری؟
مازیار ایزدپناه

حضرات مستقر در اور سور اُواز  با نام مستعار "عارف شیرازی"  در ادامه آتشباری " توپخانه نامبارک" و اینبار  در سومین قسمت از نوشته  سرا پا توهین و تهمت و هتاکی  خود که  ظاهرا به این زودیها  انتها هم ندارد یکبار دیگر  به عقده گشایی و جیغ و داد از نوشته های منتقدان و معترضان پرداخته  اند.
هر چند که به نظر من  اساسا چنین نوشته هایی شایسته پاسخگویی نیستند و تنها برای مصرف داخلی  در تشکیلات "تنها الترناتیو دمکراتیک"  تولید می شوند اما  برای یکبار هم که شده بد نیست تا  چند نکته را   خطاب به این خواجه های  بارگاه "تنها آلترناتیو دمکراتیک"   بنویسم:
پیش از هر چیز به اعتقاد من اگر کسی واقعا حرفی برای گفتن داشته باشد می تواند آنرا به یکبار و  در یک مطلب و یا  دو مطلب بنویسد. بنابر این از نظر من وقتی  مطلبی دنباله دار شد و به چندین و چند شماره رسید خود  نشان از حرافی بیهوده و خالی بودن چنته نویسنده است.
همچنین همینجا  بد نیست که از خواجه های بارگاه  بپرسم اگر در پس اینهمه کف کردن ها و رگهای گردن به حجت  قوی  نمودن به درستی و راستی گفته های خود ایمان دارید چرا با نام مستعار می نویسید و واهمه دارید از اینکه هویت اصلی خود را در پای نوشته تان بیاورید؟
مگر اینکه  قصد داشته باشید  تا در عین توهین و هتاکی به منتقدان و معترضان در منظر خوانندگان   ماهیت سرکوبگر و ضد دمکراتیک خود را لاپوشانی نمایید و خلاصه به شیوه سنگ مفت و گنجشک هم مفت هر چه را دوست  دارید با امضای  مستعار و بدون قبول مسئولیت بنویسید.
در واقع شما هم خدا را می خواهید و هم خرما را  و نمی خواهید مانند آقای محمد اقبال ناپرهیزی  نموده و از همین حالا دار و درفش و و شکنجه و دادگاه و سرکوب موعودتان را  با اسم و امضای خود رو کنید.

 بگذریم! اما  در میان آسمان و ریسمان بهم بافتن های معمول سعی کرده اید مطالبات معترضین و منتقدین را در لابلای تبلیغات رژیم از سال 57 به بعد بپوشایند حال آنکه  خودتان بهتر می دانید که  هیچ  منتقدی تا بحال  از موضوعاتی نظیر  آتش زدن خرمنها و واژه منافق و ... حرف نزده است اما فقدان دمکراسی و "جزم اندیشی "  شما در ایدئولوژی و  تشکیلات و همچنین اعترافات آنچنانی و سند گیری اجباری از معترفین در ادامه آن البته  از جمله انتقادات  بسیاری از منتقدان و نیز بسیاری از هموطنان ما  بوده و هست  و بارها  هم در این رابطه  مورد اعتراض قرار گرفته است.
"جزمیت" و" شستشوی مغری"  شما را البته  پیش از هر منتقد و معترضی  همین اعترافات وامثال   ننگین نامه های آقای محمد اقبال است که   بخوبی عیان می کند بی هیچ نیازی به بیان وتفسیر و  .. از سوی دیگران.  چاپ اعترافات و اسرار اعضای سابق  تشکیلاتتان و نقض ابتدایی ترین حقوق انسانی آنها و تهدید های اقای رجوی در دیماه گذشته همچنین بخوبی گویای سند گیری‌های شما هست و هر روز همه ایرانیان به عینه در سایتهای شما نمومنه هایش را می بینند! متاسفانه این واقعیت ساده را شما درک نمی کنید که بیش ازهر  تبلیغ  رژیم  جنایتکار جمهوری اسلامی و توطئه های  اطلاعاتش  این خود شما هستید که  با دست یازیدن به چنین شیوه هایی ماهیت سرکوبگر " تنها آلتر ناتیو دمکراتیک" تان را هر روز بیشتر و بیشتر به نمایش گذاشته اید.

البته باید همینجا بگویم که یکی از ویژگی های بحران اخیری که با آن رو برو شده اید نیز این است که  به آشکارشدن ابعاد و عمق ماهیت ضد دمکراتیک شما شتاب بسیاری بخشیده است و به این ترتیب در چند هفته  آنچنان شناختی از شما  ورای شعر و شعارهای به ظاهر دمکراتیکتان به دست داد که شاید به دور از این بحران سالها دستیابی به آن زمان می برد.


دیگر اینکه چون در نوشته تان به "نظام" توتالیتر و نامربوط بودنش با اپوزیسیون تحت سرکوب اشاره کرده اید، برای اطلاع عمومی تان باید عرض کنم که سیستم توتالیتر الزاما در حاکمیت  نیست!  نازی های آلمان پیش از رسیدن به قدرت رسیدن هیتلر نیز یک حزب  توتالیتر بودند. سیستم توتالیتر می تواند یک گروه،  سازمان،  یک مجموعه کوچک و یا یک سکت چند نفره را هم شامل شود . آنچه که در همه این  سیستم ها مشترک است ماهیت و ویژگی  توتالیتر آنهاست.  ماهیت توتالیتر بدون ارتباط است به اینکه حزب  سازمان گروه یا سکت  مورد نظر در اپوزیسیون باشد و یا تحت سرکوب .    
متاسفانه تشکیلات "تنها الترناتیو  دمکراتیک" شما هم  همان ویژگی های شناخته شده  همه سیستم های  توتالیتر را از خود بروز داده و به روشنی در معرض دید عموم قرار داده است .

اگر "تنها الترنتیو دمکراتیک" شما ماهیتش دمکراتیک بود می توانست حتی و اتفاقا  در زیر سرکوب  باز هم بیشتر به دمکراسی  آزادی عقیده و بیان و به حق انتقاد  معتقد و وفادار باشد. زیر سرکوب بودن  هیچگاه نمی تواند توجیه گر شیوه های  ضد دمکراتیک  در رابطه با منتقدان و معترضان باشد.
مگر مصدق هم  در معرض توطئه و زیر سرکوب نبود؟ مگر کمونیستهای آلمانی در جریان جنگ  دوم  جهانی  زیر سرکوب  نازی ها  نبودند؟ مگر آنارشیتهای اسپانیایی هم در زیر سرکوب  فرانکو با همدستی موسیلینی و نازیها نبودند؟ می بینیم که زیر سرکوب بودن نمی تواند توجیه گر ماهیت تو تالیتر و ضد دمکراتیک شما باشد.

نکته دیگر اینکه  شما اگر دیروزبا نیت  دور زدن  مردم و یا هر نیت دیگری برای رسیدن به قدرت به قول و وعده از ما بهتران باور کردید و امروز در دام آنها گرفتار آمده اید پیش از هر چیز و هر کس دیگر باید سیاستهای رهبری  خود و ساده سازی های او در طول این سالها  را مسئول آن بدانید که بهر حال  دیر یا زود هم می بایست به  مردم ایران هم  در اینباره  پاسخگو باشد.
شما و رهبری تان  بدون کوچکترین درکی از دمکراسی و روابط دمکراتیک سالها ست که در عمل  با شعار هر که با ما نیست بر ماست هر منتقد و معترض  و دگر اندیشی را در اپوزیسیون دشمن خوانده اید و رانده اید و یا  سر خورده و منفعل نموده اید. امروز اگر از آن میلیونها  ایرانی که در سی خرداد شصت در سراسر میهن به حمایت از شما بر خاستند تنها همین  3200 زندانی در لیبرتی و شما چند  " عارف شیرازی" مستقر در اور سور اواز که مانند ما  بیش از سی سال است  خارجه نشین شده اید بجا مانده است.   "مسئول اول " آن  شاید پیش از هر  منتقد و معترضی  در میان خود شما باشد. 

خواجه بزرگ  شیراز چه زیبا گفته است  "  هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید در رهگذار باد نگهبان لاله بود". البته  شما در همه این سالها کاشتید اما تنها  "باد" کاشتید  و بهمین دلیل هم است که امروز   دارید "طوفان" درو می کنید.  حال که این همه را خود کرده ای  " از  چه می نالی و فریاد چرا می داری؟"

   مازیار ایزدپناه  13تیر 92

منبع:پژواک ایران