اتحاد ، مبارزه ، تنها راه مقابله با رژيم فاشيستى مذهبى است ؟
عباس رحمتی
برج بابل، اگر امکان می داشت برج بابل را بسازند بی آنکه از آن بالا بروند، ساختن آن مجاز می بود.
از کتاب داستانهای کوتاه کافکا ترجمه ع . ا. حداد
واقعیتها را باید گفت:
چرا رژيمى كه جناياتش جهانى شده است بعد از سى و چهار سال برسر كار مانده است ؟ بايد واقعيت ها را گفت تا مردم خصوصا جوانان كشور در قدم بعدى آگاهانه تر عمل كنند . يكى از مهمترين مسائل مبارزه رهبرى است كه بايد به آن توجه خاصى شود تا ديگر تاريخ بصورت تراژديكش تكرار نشود.
در ايران چه در حاكميت و چه در اپوزيسيون سعى شده و ميشود كه از رهبرى که باید الگو باشد(Vorbild) یك سوپرمن ويا فردى آسمانى بسازند تا مردم را هميشه مطيع و فرمانبردار تربيت كنند از قديم گفته اند ،ايرانى بايد آقا بالا سر داشته باشد تا كارى را انجام دهد آياچنين است ؟ اگر جواب منفى است پس اين ضرب المثل از كجا آمده است؟ آيا ايرانى مستقل نمى تواند به وظايف انسانى خود عمل كند ؟ چنين روشي مسلما در اروپا هم وجود داشته است ولى براى رسيدن به استقلال و آزادى كشورشان مبارزات زيادى كرده اندتا به اینجا رسیده اند ،البته در همان زمان هم نه در اروپا و نه در آمريكا به شكلى كه در ايران كنونى وجود دارد نبوده است و شايد رمز موفقيت آنها در همين بوده است كه به اينجا رسيده اند . در ايران ، حتا حكومت هاي شاهنشاهى هم چنين روشهاى آسمانى نیز اعمال مى شده است ، ناصر الدین شاه قبله عالم می شود و محمد رضا شاه كمر بسته امام رضا ، بعضى ها هم از او انتظار معجزه هم داشتند ! در رژيم جمهورى اسلامى تا آنجا پيش ميروند كه خمينى را در ماه مى بينند و از او معجزه مى خواستند و همين شيخ روحانى او را اول بار امام ناميد که افتخار هم می کند ( البته با پيشنهاد دانشجويان ) او با این القاب به خمینی جاى پايش را محكم كرد و باعث شد بعضی ها هم او را معصوم ( بيگناه) پندارند. فخرالدين حجازي يكى از مداحان دربار خمينى يك بار در حضور خود ش ايستاد و گفت < امام بگو ، كه تو امام زمانى> وكم نياورد با پرويي تمام به او گفت < بگو كه معجزه مى كنى و صاجب معجزه هستى ! > ولى خود خمينى بلافاصله گفت چنين نگوييد ! اما مريدان خمينى در گوشه و كنار كشور پهناور ايران از او با صفت "امام "از او ياد ميكردند و اين امر به او مشتبع شده بود، تا جايى كه كودكان و بيماران را براى شفاء و معجزه نزد او ميبردند ( بار ها ديده شده بود كه خمينى دستتش را براى بوسيدن نزد مردم آزاد مى گذاشت و يا او شال و كلاه و روسىى زنان و ... مردم را تبرك مى كرد ) اين روش بشكل مورثى ادامه پيدا ميكند[1] تا از ديد اين جماعت دست بوس ،امامت به خامنه اى ميرسد تا جاييكه آخوندى ،در وصف خامنه اى ميگويد: خامنه اى از شكم مادر " ياعلى " گويان بدنيا آمده است ! و او خود امام است ! البته خامنه اى ، قبل از ياوه هاى مريد كِت بسته اش ،پيشا پيش خود را امام ناميده بود و معصوميت اش را با جناياتى كه انجام داده ثابت كرده است و تا آنجا پیش میرود که برای ذیدن او و بر داشتن قند از قندان خامنه ای ثبت نام می کنند و نوبت می گیرند و یا پا بوسی از خامنه ای توسط مصباح یزدی ،[2] صورت می گیرد تا با اين روش به خداي خود نزديكتر شوند او همچون خمینی حتا چنين مرامى را به اطرافيان و پاسداران ومريدانش در زندانها آموخته است كه اگر مى خواهيد به خدا نزديك شويد از منافقين ( گروهها و سازمانهاى مخالفش ) و كفار بيشتر بكشيد ! درست است كه مى گويند هرچه انسان را بال و پَر بدهند و القاب بيش از حد به او بدهند فكر مى كند بيش از آنچه مردم مى گويند قدرت دارد وادعاى خدايي هم مى كند، در واقع اين عملكرد مردم است كه ديكتاتور ها را پررو تر و دريده ترمي كند ، فراعنه هم هميشه مى گفتند < اَن ربكم آعلا > آنها هم ، هميشه مى گفتند ما خداى برتر هستيم ، بايد پرسيد چرا انسانهاى زمين پهناور در قرن تكنولوژى و بيشرفت از رهبران خود، انسانهاى آسمانى ميسازند؟ انسانهايى كه شيبه خودشان هستند و برترى آسمانى از ديگر انسانها ندارند ولى باز در قرن ٢١ از آنها بتى مى سازند در حد پرستش خدا وگاهی معجزه ؟ چرا انسانها گول چنين افرادى را مى خورند ،كسانى كه نه بار فكرى دارند و نه دانشگاهى رفته اند و نه معجزه اى كرده اند و نه كشف واختراعى را انجام داده اند آيا اين گونه مردمان يك بار در خلوت خود فكر كرده اند و از خود سوال كرده اند، که چرا كشورهايى كه رهبرانش به مذهب تكيه زده و سياست را با مذهب در آميخته اند هميشه عقب افتاد تر از كشورهايى هستند كه دمكراسى و سكولار يسم ( جدايى دين از سياست )را پيشه راه خود قرار داده اند ، در جا نزده و مرتب در حال پيشرفت هستند. كافى است به مخترعين و كاشفان اين كشورها نگاهى بيندازيم تا باورمند شويم، البته كشورهاى دمكرات، هيچوقت از اين مرام( دموكراسى ) در كشورهاى در حال توسعه حمايت نكرده و نخواهند كرد ، آنها خود رهبرانى را به اين كشورها تحميل مي كنند كه راحت تر به منافعشان برسند . و براى رسيدن به اين اهداف شوم ، جنگهاى مذهب عليه مذهب و جنگهاى داخلى براه مى اندازند تا به فكر دموكراسى نباشند به افغانستان وحاکمیت طالبان توسط آمریکا نگاه کنید زمانی که آنها را نمی خواهند با جنگ ، قدرت را از آنها می گیرند و یا به عراق و سوريه ليبى و مصر وتونس ... نگاه كنيد چه كسانى اين جنگهاى خانگى را براه مى اندازند؟ در ایران با برداشتند شاه و آوردن خمينى مردم ايران را به سمت و سويى ديگر مى كشانند، آنها دل به حال مردم نمی سوزانند دموکراسی شعاری بیش نیست ، از شعار دموكراسى برای مردم با انقلاب ٥٧ چه کسانی بيشتر سود بردند ؟ ما يا كشورهاى غربى ؟ و اين داستان همچنان ادامه دارد . چه كسانى خمينى را تا عرش الهى بالا بردند تا اقتصاد را مال خر بداند و از اين طريق منافع زير زمينى ما را به تاراج ببرند ؟ چه كسى يا كسانى ، خامنه اى را به رهبرى رساندند تا آينده مردم ایران را چنین تیره و تار کنند و خود بر برج بلند قدرت تکیه زنند و چه كسى اجازه داده است تا در ايران بيش از سي و شش هزار امامزاده( حتا امامزاده سيار ) بسازنند و با اين امام زاده ها تا ريال آخر مردم را به جيب بزنند چه كسانى از اين عقب افتادگى سود مى برد ؟ آيا خامنه اى اگر بخواهد نمى تواند دستور جمع كردن اين بساط را صادر كند ؟ چرا چنين كارى را نمى كند ؟ جواب در يك كلمه عاميانه خلاصه مى شود " ناندانى " تكيه بر مذهب يعنى سود بردن سه قشر از جامعه زور و زر و تزوير (كه هر سه صفت در حاكمان ايران و غربى ها مستتر است . در ایران (سپاه / بازار و روحانیت )
بیشبرد خط غرب بشکل پیچیده
آيا علت عقب ماندگى ما اين گونه بت سازى ها نيست ؟ آيا با ورود خمينى به ايران و حاکمیت جهموری اسلامی به هدف غربى ها نزدیک شد یعنی همان شد كه كميته سيصدی ها [3]مى گفتند؟ همان كميته اى كه سازمان CIA سيا و انتليجنت سرويس و موساد و ... تشكيل دادند تا درصد رشد جمعيت دنيا را به صفر برسانند ، كه گوشه اى از آن فعاليت ها به ايران مربوط مي شود يعنى با ورود خمينى استارت اين كار در ايران و منطقه خاورمیانه زده شد ، خمينى كه( بقول يكى از همنشينان خمينى )اگر پشه اى در اتاقش بود به اطرافيان ميگفت پنجره را باز كنيد تا پشه بيرون برود! البته كه مى خواستند رئوفيت او را به مردم نشان دهند ، اما وقتى پاى قدرت بيش مى آمد از اعدام زنان باردار و بچه هاى ١٣ ساله هم نمى گذشت ! در سالهايى كه قدرت را در دست داشت دستور اعدام هزاران هزار نفر را صادر كرد تا اسلام عزيز را حفظ كند ، به فرمان او در همان روزهاى اول حاكميتش در مدرسه ى رفاه دهها ژنرال ارتش و نخست وزير شاه هويدا را بدون هيئت منصفه ، محاكمه و تير باران كردند تا قدرت مذهب را به جهانيان نشان دهند وبا اين عمل شنيع نشان دادند كه جان انسانها بى ارزشتر از يك پشه است ! راستى چه كسي اين قدرت را به خمينى داده بود كه چنين وحشيانه به جان ايرانيان افتاده بود ؟ غربى ها يا حمايت امام گونه مردم از او ؟
اوج قدرت خمینی و افول روشنفکران
خمينى خود قبل از ورودش به ايران تصور نمى كرد كه بتواند چنين جايگاهى را از سادگى مردم كسب كند البته اين سادگى فقط از جانب مردم نبود ، دكتر مهندسها و روشنفكرانى كه دانشگاه رفته بودند ايضاً ! كمى با خودمان رو راست باشيم ، راستى علت اين همه عقب افتادگى روشنفكران ما در كجا نهفته است ؟ چرا ما بعد از گذشت صد واندى سال از انقلاب مشروطه و آشنايى با تفكرات و تجربه ى خيانت افرادى مثل شيخ فضل الله نورى كه خواهان انقلاب مشروعه بودن باز دو باره به دنبال خمينى كه پيرو او بود ، رفتيم ؟ چرا مردم با اين همه تجربه از گذشته و خيانت هاى روحانيت و افرادى مانند او و آيت الله كاشانى با خيانتش به دكتر مصدق باز هم اشتباه گذشته را تكرار كرديم . این بار تاریخ را چون گذشته نوشتیم و باز مردم ما تمام اختيارات زندگى خود را به آنها دادند ، چرا از اشتباهاتمان درس نگرفته و نمى گيريم؟چرا بجاى منطقى بودن،عاطفى ماندن را برگزيده ايم ؟
توجیه های شرعی
چرا با اين همه عقب ماندگى وتفكرات ارتجاعى كنار مياييم ؟ چرا هنوز هم بعضى از افراد و خانواده ها دختران و پسران خود را براى عقد كردن به آخوندها مراجعه مى كنند ؟ چرا هنوز با دادن مازاد دارايي هاى خود به عناوين مختلف آخوند ساخته ( خمس- ذكات و سهم امام ) [4]حوزه ها را حمايت مى كنند و پولهاى هنگفتى را در كيسه ها و جيبهاى دراز آخوندها مى ريزند ، يادتان هست كه خمينى با گرفتن سهم امام و افتتاح شماره حساب صد امام ، چه پولها و اجناس گرانبهايي ( گردنبندهايي از طلا و نقره و زمرد و... ) نصيب خود {امام } كرد ، با اين اقدام ، چه چيزى نسيب مردم ايران شد ؟ يعنى با توجيه هاى شرعى هم درآمدى براى خود درست كرده اند و هم وظايف دينى براى مردم تعيين مى كنند ، همين توجيات را هم بعد از برقرارى جمهورى اسلامى هم به وضوح مى بينيم كشورى كه روزگارى مهد تمدن بود ناگهان يك چرخش ١٨٠ درجه اي به عقب مى كند و به دوران باديه نشين بر مى گردد تا جايي كه قانون اساسى را كه خود تدوين كرده اند را ناديده گرفته و قوانين را از فقيهى مى گيرند كه رهبرى كشور را در دست دارد ، مى گويند قوانين قرآنى است ولى حكم حكومتى هم دارد ( يعنى هرچه ولايت فقيه گفت ) يعنى نظر نمايندگان ( خودشان )مردم هيچ ارزشي ندارد. در جايى دختران و پسران را به خاطر بدحجابى دستگير مى كنند و در جايى ديگر براى شكنجه گران و بازجوهاى بيسوادشان توجيه شرعى مى كنند وميگويند بازجو حكم يك دكتر را دارد و مى تواند شكنجه كند هنگام شكنجه به زنان و دختران نگاه كنند ، تجاوز مى كنند و مى گويند با اين كار ما شما را از عذاب الهى دورمى كنيم و به گفته خمين ى با اين ديد ، نگاه مى كنند كه ما جهنم شما را شفا خانه مى كنيم ! زندانيان را در حالى كه در قبر تا تابوت ( جاى تنگ ) قرار ميدهند به آنها مى گويند: ما اين كار را براى اين مي كنيم كه فشار روز اول قبر را براى شما كم كنيم ! قيامت در زندانها درست كرده اند كه به زندانى قيامت را نشان دهند ، تمامى اين تفكر از انديشه هاى پوسيده ولايت فقيه گرفته شده است ، توجيه شرعى را نگاه كنيد، خمينى مى گفت ، اگر كسي رييس جمهور آمريكا را بكشد از عذاب الهى او كم كرده است يعنى يك جنايتكار ، ترور را چنين توجيه شرعى مى كند كه جنبه شرعى و قانونى بدهد كه اگر ترور هم كنيد از طرف خدا ست و شما به بهشت ميرويد ! حتما به آتش كشيدن سينما ركس آبادان و كشته شدن بيش از دويست نفر كه تعداد زيادى بچه در ميان آنها بود ه است هم (قبل از انقلاب ) در راه خدا بوده است ؟ ترور دست جمعى مردم در سينما ركس آبادان كه خامنه اى و خمينى از افراد دست اندر كاران آن بوده اند تا اين عمل ضد مردمى را به گردن ساواك (وزارت اطلاعات شاه ) بيندازند.
چرا چنين رژيمى هنوز بر سر كار است ؟
چرا بعضى ها هنوز در ايران با آگاهى به اين همه جنايات ، آخوندها را از خود طرد نمى كنند آخوند هايى كه در طول ٣٤ سال حكومتشان تمام ِ هست ونيست ايران را ربوده اند ولى هنوز در راس قدرتند و احكام عجيب و غريب ١٤٤٠ سال پيش را صادر مى كنند؟ البته علل مختلف دارد ولى يكى از عمده ترين علتها پشتيبانى مردم از اين احكام و قوانين ارتجاعى است كه ج. اسلامى توانسته است چنين گستاخته حكمرانى كند .اگر مردم با هر عمل ضد انسانى رژيم عكس العملى نشان داده بود، امروز بعد از ٣٤ سال ما ، مسلما جايى ديگر قرار داشتيم ، مثلا به عنوان مثال سنگسار را در نظر بگيريد، مردم بجاى اينكه اعتراض كنند به تماشاى اين عمل ضد انسانى ميروند و به آخوند ها اجازه ميدهند كه هرچه گسترده تر به آن قوانين باديه نشينى عمل كنند تا جايى كه اخيرا مانند طالبان افغانستان دراستاديومهاى ورزشي سنگساركنند. مردم اگرنمى خواستند اعتراض هم بكنند مى توانستند در خانه هايشان بنشينند كه يك نوع اعتراض آرام بود ولى اين كار هم نكردند وبارفتنشان به استاديوم ،خواست رژيم را لبيك گفتند!
اتحاد و اعتراض تنها راه
اعتراض به قوانين ارتجاعى يكى از وظايف مردم ايران است در هرموردى كه مردم اعتراض كرده اند رژيم را به عقب نشينى وادار كرده اند نمونه اش همين انتخابات اخير رياست جمهورى بود وقتى كه خامنه اى اوضاع را قمر در عقرب مى بيند با اينكه مهندسي هاى تازه اي در سر مى پروراند، تن به كانديداى عتداليون داد گرچه اين يكى هم نماینده خامنه ای است و مورد تاييد شوراى نگهبان بوده است ولى اعتراضات دوره قبل بى تاثير نبودو يك نه بزرگ به ولايت فقيه بود . يا مقاومت اخير دختران در تهران (پونك وخانى آباد ) و شهر شيراز ، دختران شجاع ايران با گشتهاى منكرات رژيم بر خورد كردند ، خواهر زينبى ها كه به بد حجابى دختران گير داده بودند را چنان زمين گير كردند كه نتوانستن كسى را دستگير كنند و دست از پا دراز تر گورشان را گم كردند. مردم ايران بايد هميشه اين سوال را از خود بكنند ، چرا دولت هاى اروپايي و يا آمريكايي ها نمى توانند از چنين قوانينى استفاده كنند چرا اروپاييان وساير كشورهاى غيره اسلامى روزانه با اين گونه مسائل روبرو نيستند ؟ چرا مردم تركيه كه يك حكومت اسلامى دارند چنين قوانينى را نمى پذيرند و اگراردوعان به سمت محدودتر كردن آزادى ها گام بردارد، مردم در همان گام نخست ، اعتراضهاى خود را آغاز مى كنند، نمونه اش همين پارك گزى بود كه دنيا را تكان داد وبا اعتراضات گسترده مردم دولت را به عقب نشينى وا داشتند و يا مثل مردم مصر كه نطفه اختناق و سركوب را در همان ابتداى راه خفه كردند و رژيم ارتجاعى اخوان المسلمين ( برادران اسلامى ) را از صحنه سياسي كشور بيرون كردند اگر ما ايرانيان هم در همان روزها و سال اول جمهورى اسلامى چنين كارى را كرده بوديم هرگز نعلين پوشان ايران نمى توانستند چنين بلايى بر سر ايران و ايرانى بياورند .
هنوز هم دير نشده است ، بقول معروف هر وقت ماهى را از آب بگيريم تازه است ، تنها راه مبارزه با چنين رژيم فاشييسى مذهبى و به قول ستاربهشتى تحمل نكردن بردگى است ، اتحاد است و باز اتحاد و مبارزه است ! اگر مى خواهيم اين طاعون حكومتى از ايران پهناورمان رخ بر بندد و به آزادى دست يابيم بايد بهايش را هم بپردازيم ، ما ایزانیان بايد اختلافات گروهى و طايفه اى و قومی و... را كنار بگذاريم ، تا به يك اتحاد بزرگ سراسری دست يابيم تا از اختلافات دست بر نداريم رژيم به بازيهاى گذشته اش ادامه خواهد داد ، يادمان نرود انگليسى ها مى گويند اختلاف بيانداز و حكومت كن بس بايد به اين رژيم كه نسبش هم انگليسى است و خط وخطوط انگليسى ها را تا به امروز بخوبى بيش برده است جواب مناسب بدهيم و فقط با اتحادمان است كه مى توانيم تو دهنى محكم بزنيم و آن روز دير نيست . فراموش نكنيم ، آزادى هديه اى است گرانبها كه به ارزانى به هركس ندهندش !
01.08.2013
عاقبت رهبران قدرت خواه:
جواب قدرت و رهبران تمامیت خواهی که بر برج بلند قدرت تکیه زده اند را دوستمان چنین جواب می دهد.
برجِ بلند قدرت، مشکلِ سمیرامیس ــ و مشکلِ همه رهبران معظم ــ همین بود که توانست از برج بسیار بلندی که ساخت بالا برود و به فراز آن که رسید وبه پایین نگاه کرد احساس خدایی کرد. کافکا اینجا یک« تعلیق برمحال» را نشان می دهد. ظاهرا" هیچکس نمی تواند برج بلند ِ قدرت را که بر افراشت در برابر وسوسه بالا رفتن از آن مقاومت کند. گرچه در اوج و بالاترین نقطه ، سقوطی دردناک در انتظار او باشد. ناصر کاخساز 01.08.2013
[1] http://www.youtube.com/watch?v=4rEdAj5uFbw مراسم دست بوسی /فیلم
[2] http://www.youtube.com/watch?v=f-jyznyQgZQ مراسم پا بوسی
[3] کمیته 300 تشکیل شده است از عمده ترین سازمانهای اطلاعاتی که در سالهای 1969 پایه ههای آن ریخته شده است بعضی از این سازمانها عبارتند از فرمان سنت جان اورشلیم (Order of St. John of Jerusaem) است . باشگاه روم (Club of Romme)، صندوق مارشال آلمان ، بنیاد سینی ( Cini Foudation)، گروه میزگرد (Roound Table)، جامعه فابیانها ، اشرافیت سیاه ونیزی ، جامعه کلوپهای هل فایر
خمس ، يعنى يك پنجم ( دارايى ) يكى، جامعه مونت پلرین (Mont Pelerin Socieety)
[4]از راههاى مالياتى است كه شيعيان به بدان معتقدند يعنى براى رفع مشكلات مالى امت اسلامى و توزيع عادلانه براى تقويت بنيه حكومت اسلامى وضع شده است يعنى سرمايه و اضافى سرمايه بايد براى زندگى فقرا و برابرى آنها با سايريد داده شود كه در ايران تماما به حوزه و سهم امام و درحال حاضر به ولايت فقيه تعلق دارد .
ذكات Alms Tex از دستورات اسلامى است ( فروع دين ) در مورد چيزهايى وضع شده كه انسان آنها را با كمك طبيعت بوجود مياورد ، آن هم طبيعت سهل و ساده يعنى انسان به نسبت كارِ كمى انجام داده و طبيعت كار بيشتر انجام مى دهد و محصول رايگان در اختيار انسان قرار مي دهد ، مثلا گندم را كه انسان بوجود مياورد و در قسمت كمى عقل او دخالت دارد ( منظور گندم ديم ، با آب باران است ) قسمت بيشتر فعاليت طبعيت است ، از اين رو اسلام مى گويد ، اينجا از طبيعت استفاده كردى بايد آنرا در راههايى ديگر بدهى .
منبع:پژواک ایران