PEZHVAKEIRAN.COM نامه سرگشاده به مدیر جشنواره ی جهانی فیلم برلین
 

نامه سرگشاده به مدیر جشنواره ی جهانی فیلم برلین
بصیرنصیبی

آقای کاسلیک مدیر جشنواره فیلم برلین

شما یک آلمانی هستید. هر چند مصیبت ظهور هیتلر می رفت که دنیا را نابود کنند و هر انسایی در هرکجای دنیا که ذره ای از حس انسانی برخوردار باشد نسبت به فجایعی که آلمان نازی ببار آورد هنوز هم حساس است .اما مردم آلمان نسبت به این دوره از تاریخ کشور خود حساس ترند. مردم ومقامات آلمانی بارها شرمساری خودشان را بدین جهت که نازیسم در کشورشان رشد کرده است اعلام داشته اند. برای پرهیز از تطویل کلام مسایل خودمان را در چهار چوب هنر وسینما خلاصه کنیم .

شما قاعدتا باید مطلع باشید که خیلی زودتر از آخوندها، گوبلز رئیس تبلیغات ناسیونال سوسیالیست ها از سینما بهره سیاسی می برد ، گوبلز به هر کس که به پیشوا اقتدا می کرد، ارج می نهاد وفریتس لانگ هم اگر تمکین کرده بود ریاست کل سینمای آلمان را به او اهدا می کردند همچنان که همسرش که فیلمنامه نویس بودماند وبا ناری ها کار کردو امتیاز گرفت. مارلین دیتریش هم بعد از فرار از آلمان دعوت به بازگشت شد اما پیشنهاد رهبر را نپذیرفت، امایکی از خلاق ترین فیلمسازان عصر حاضر لنی ریفنشتال به خدمت نازی ها در آمد وبیشترین امکانات در اختیارش قرار گرفت تا درمستند پیروزی اراده، عظمت، هیتلر را بنمایاند.

با اینکه دنیای امروز متمدن ارزیابی می شود. اما سرکو ب ،قتل و جنایت، آدم ربایی ،فساد، تروریست، ارتجاع، فقر وبیماری، همچنان جامعه بشری را تهدید می کند. در دنیای امروز رژیم های سرکوبگر هم ژست آزادی خواهی می گیرند،به ظاهر مجلس وانتخابات دارند، عضو سازمان ملل هستند ودر کمیسیون های حقوق بشر رخنه کرده اند ،در حین اینکه در قتل وجنایت دست دارند و درفساد غوطه ورند با ماسک های متفاوت در محافل ومجامع جهانی ظاهر می شوند.

رژیم جمهوری اسلامی یکی از جنایت کارترین حکومت ها ی دنیای امروز است که با ماسک یک حکومت مدرن امروزی در محافل سینمایی حضور می یابد. توجه کنید به شکل و شمایلی که برای نیکی کریمی می سازند وبه جشنواره ها و از آن جمله جشنواره شما میفرستند اما زنان درایران رابا پوششی به مراتب بسته تر از این خانم می گیرند، می بندند ،مضروب ومجروح می کنند و فاحشه شان می نامند.

شما که کارتان سینماست وآلمانی هستید در حد من پناهنده سیاسی باید با معنا و مفهوم استفاده سیاسی از سینما آشنا باشید وحتما هستید، اما چرا نسبت به بهره سیاسی رژیم جمهوری اسلامی از سینما واکنشی نشان نمی دهیدو خود امکان چنین بهره ای را برای رژیم فراهم می کنید؟ شما خوب میدانید که در دوران نازی ها اوفا فیلم کار های مرتبط با تبلیغات سینمایی رژیم برای خارج از مرز های آلمان را بعهده داشت، و اگر تا حالا نمی دانستید از این پس بدانید که همین نقش را در رژیم ج. اسلامی، بنیاد سینمایی فارابی بعهده دارد که شک ندارم در جشنواره ی برلین هم نمایندگانش بار ها حضور داشته اند.

وزارت ارشاد وتبلیغات اسلامی نحوه تبلیغاتش را مو به مواز وزارت ارشادوتبلیغات آلمان نازی کپی کرده است. حتا می شود گفت در بسیاری موارد از فرامین وابلاغیه های گوبلز هم پیشی گرفته اند. اینان به فرمان خمینی اکثر فیلمهای قبل از انقلاب را درون کامیون ریختند وبه بیابان بردند وجشن فیلم سوزان براه انداختند. ایا در دوران هیتلر چنین برنامه هایی برای نابودی فیلمهای دوران جمهوری وایمار طراحی واجرا می شد؟

سال گذشته شما تمام فیلمهای ارسالی جمهوری اسلامی را پس زدید وامسال به نحو گسترده ای بار دیگر فیلمهایی که از نظر ارزش های سینمایی تفاوتی با سال قبل وسال های قبل ندارد را وارد بخش های متنوع فستیوال کرده اید. من تصور می کنم در توجه دوباره شما به سینمای جمهوری اسلامی انگیزه ای سیاسی بی تاثیر نبوده است. اما البته حالا زود است که بشوددر این مورد دلیل قاطع ارائه داد.

در سال 2004 کتابی ازآقای
Hanss Sarkowiczدر آلمان درباره هنرمندانی که با هیتلز همکاری مستقیم میکردند منتشر شد. برای این کتاب عنوانHITLERS KÜNSTLER ( هنرمندان هیتلر)انتخاب شده بود . اگر موافق باشید ما هم هنرمندان سینما راکه با جمهوری اسلامی همکاری مستقیم دارند وآنها که از دل این حکومت بیرون آمده اند مثل مجید مجیدی،مخملباف وخانواده اش،حاتمی کیا ونظایرشان را هنرمندان خمینی بنامیم.
والبته این نظر من همه خانواده گسترده سینمای ایران که یک جمع 4000 نفره هستند را شامل نمی شود وما وهر ایرانی دیگری حساب آنها را از حساب فیلم سازان مشاطه گر جدا می کند.

فیلم منتخب امسال شما برای مسابقه کار جدید مجید مجیدی کارگردان حزب الهی است( این فیلم اصلا نمیتواند طبق قوانین فستیوال های گروه
A در جشنواره شما نمایش داده شودچون در شبه جشنواره فجر قبل از برگذاری برلیناله افتخار حضور دارد)

الان در جمهوری اسلامی چه دولتی روی کار است؟ دولت احمدی نژاد، که خانم مرکل صدر اعظم آلمان هم او را هیتلر کوچک نامیده است. وزیر ارشاد رژیم صفار هرندی نام دارد که پرونده قتل وآدمکشی دارد. می دانیم که حزب سبزها ودر ائتلاف با اس . پ. د. از رژیم ایران در زمان خاتمی حمایت کرد ، هر چند بعید است که اینها نمی دانستند که جمهوری اسلامی سیستمی است که براساس ایدئولوژی مذهبی شکل گرفته است واینگونه حکومت ها اصلاح پذیر نیستند. اما فرض را براین می گذاریم که حمایت اروپا وامریکا ودیگر کشور هااز دولت خاتمی ، خیرخواهانه بود البته همزمان با حمایت سیاسی از خاتمی وباندش صادرات فرهنگی/ هنری رژِیم نیز از حمایت بی دریغ این کشور ها برحوردار شد . خب الان چی؟ الان که احمدی نژاد پرزیدنت است که بدون رودربایستی و بدون رتوش اهداف پلید رژِیم را فریاد می زند.

وابستگان باند دوم خرداد داخل رژِیم هم اذعان می کنند که دولت احمدی نژاد یک دولت فاشیستی/ طالبانی است وهمه فیلمسازانی که کوچکترین نا هماهنگی با دستگاه ولایت خامنه ای داشته باشند به کنار گودرانده می شوند وابستگان باند احمدی نژاد از امکان برای فیلم سازی بهره کامل می برند ، پس کارگردانی که شما کار جدیدش ( آواز گنجشگ ها)را انتخاب کرده اید جز باندهای مافیایی مرتبط با احمدی نژاد وسر سپرده رهبراست. دلایل دیگری هم این نطر را تقویت می کند.چندی قبل برنامه ای برای نشان دادن پیوند/ فیلمسازان و رهبر آن آیت الله خامنه ای برگدار شد برخی از فیلمسازان شرکت کننده بعد ها با کنایه واشاره چنین ادعا کردند که انگار مجید مجیدی با تهدید ضمنی آنها را به این برنامه نمایشی کشانده است که البته درست و یا نا درست بودن این ادعا را من نمی دانم اما این را می دانم که مجید مجیدی گرداننده جلسه دیدار رهبر با سینماگران بود.

در دوران خاتمی در برنامه ای که مثلا جشن سینمایی نامیده شده بود، زنان میهمان، موقعیتی به دست اورند وحجاب تحمیلی را زیر پا له کردند ماجرا پر سر وصدا شد و کش پیدا کرد... می دانید همین مجید محیدی چه نظری داد ؟ وی از حکومتش انتقاد کرد که در اعمال فشار برای رعایت حجاب اهمال کرده وخواستار آن شد که بار دیگربا شدت عمل بیشتر باید حجاب را بر زنان ایران تحمیل نمود. این کارگردان انتخابی شما بازیگر فیلم های پروپاکاندای محس مخملباف ( دو چشم بی سو، استعاذه وبایکوت) بوده که در فیلم بایکوت، مخملباف ،سرکوب گروه های چپ را به خاطر تند رویشان موجه دانست.

شما بگویید برای فیلمسازانی نظیر مجیدی با تفکر ارتجاعیشان چه نامی شایسته است؟ ایا می شود اینان را هنرمند خمینی نامید؟

ممکن است بفرمائید که این فیلم ویا فیلمهای مجیدی حوب ساخته شده است، ساختمان سینمایی اش محکم است، صحنه های قشنگ دارد ،ریتم فیلمش درست است، تدوینش خوبست، موسیقی اش مناسب محتوا انتخاب شده، بازیگرش خوب از عهده ایفای نقشش برآمده و... من میگویم همه حرف های شما قبول. اصلا تصورکنیم این فیلم یک شاهکار بی همتای سینمایی است. دیگر از این حد که فراتر نداریم.

آیا فیلمساز خودتان حانم لنی ریفنشتال خلاق نبود؟آیا فیلمهایش از نظر ارزش های سینمایی به عنوان شاهکار های سینمایی شناخته نشده است؟ چرا جشنواره برلین بعد از مرگش از برجسته ترین فیلمساز آلمانی تجلیل نکرد؟ در صورتیکه اگر ارزش سینمایی معیار تجلیل وستایش باشد که آن خانم کارهایش ازهمه این فیلمسازان جمهوری اسلامی که در این چند سالی که شما مسئولیت برلیناله را بعهده گرفته اید، امکان رشد برایشان فرا هم آورده اید شایسته تر بوده است.

چرا بایدسینمای آلمان نازی را پس بزنیدو سینمای جمهوری اسلامی را ارج بگذارید؟
شاید منتظرید میزان کشته های رژیم ج. اسلامی هم به 6 ملیون برسد؟اگر نمی دانید، بدانید آخوند های پیرو خمینی، در آستانه سقوط رژیم سلطنتی، سینما رکس آبادان را هنگام نمایش فیلم آتش زدندو400 نفر را سوزاندند وبه خاکستر تبدیل کردند. به نوعی کوره آدم سوزیشان را روشن کردند. بله این رفتار به فرمان حمینی انجام شد همان خمینی که مجید مجیدی خودش راشیفته او می دانست ومی داند وسینماگران را برای شرفیابی به حضور جانشین بر حقش بسیج می کند.

البته مدیران فستیوال ها برای توجیه همکاریشان با سینمای جمهوری اسلامی راهی یافته اند ومی گویند محتوای این فیلم ها غیر مذهبی است ویا مثلا انسانی است و شاعرانه. شما باور می کنید که رژیم نا انسانی که همین روز ها در شهرهای ایران با اجرای حکم شریعت دست وپا می برد وزنان را به جرم ارتباط غیر شرعی سنگسار می کند فیلمهای انسانی وشاعرانه بسازذ؟ بله. اینها فیلم های پروپاکاندایشان را برای داخل می گذارند وفیلمهای این چنینی را که چند سالیست برای رنگ کردن داوران ،انتقاد اجتماعی راهم چاشنی آن کرده اند صادر می کنند، اتفاقا گوبلز هم در سخنرانیهایش به هنر شاعرانه بهاء میداد به قسمتی از یکی از نطق هایش توجهتان می دهم :

« کار هنر جديد آلمان اين نيست که به برنامه حزب صورت نمايشی بدهد بلکه اينست که به گرايش های معنوی ونيرومند ما شکل شاعرانه هنری بدهد»(دکتر گوبلز)

بیادتان بیاورم که بر اساس ماده 5 اساسنامه وزارت سانسور( ارشاد اسلامی) جمهوری اسلامی خروج فیلم از جمهوری اسلامی به هر شکل وشیوه وبرای هر منظور،( شرکت در جشنواره ها ِویا هفته های فیلم...)در شورایی با حضور نماینده واواک، وزارت ارشاد وفارابی به دقت باربینی می شود واگر حضورش به نفع چهره سازی ج. اسلامی بود، اجازه صدور صادر می شود. شما برای انتخاب های وزارت ارشاد جمهوری اسلامی امکان نمایش فراهم می آورید.ایا اگر روری برسد که همه پرونده های جمهوری اسلامی در ارتباط با استفاده سیاسی اش از سینما به مانند دوران نازی ها شفاف شود، شما از رفتار کنونی خود پشیمان نخواهید شد؟

بصیر نصیبی ، دفتر سینمای آزاد ایران در تبعید.زاربروکن آلمان.

www.cinemaye-azad.com
cinema-ye-azad@t-online.de

منبع:پژواک ایران


بصیرنصیبی

فهرست مطالب بصیرنصیبی در سایت پژواک ایران 

*من هم با آنها که از خاموشی فروزان متاثر شدند همراهم!.. وچرا؟  [2016 Feb] 
*نوید کرمانی، خبرنگار دفتر اروپایی شهروندکانادا، کلیسای پاولوس و…  [2015 Nov] 
*جمهوری اسلامی، نمایشگاه جهانی فرانکفورت، فستیوال های جهانی فیلم، سلمان رشدی و …  [2015 Oct] 
*نسرین ستوده ،جعفر پناهی وخیمه شب بازی اتمی  [2015 Sep] 
*طنز نوروزی ؟! دعای تحویل سال،همراه با بانوی اول ،میشل اوبام  [2015 Mar] 
*خرس طلایی را چگونه سوار تاکسی کنیم!  [2015 Feb] 
*بار دیگر پیشگو شدم!  [2015 Feb] 
*بصیر نصیبی: بار دیگر اسلام گرایان فاجعه و جنایت آفریدند!  [2015 Jan] 
*سینمای جمهوری اسلامی، از مک کارتیسم تا خمینیسم  [2014 Aug] 
*(کارنامه سينمايی احمد شاملو)  [2014 Jul] 
* وداع با دوربین !  [2014 Jun] 
* ۲۰۱۳ سال خوبی نبود!  [2014 Jan] 
*دریغا که فقر چه به آسانی احتضار فضیلت است!   [2013 Dec] 
*ژیلا مهرجویی را جمهوری اسلامی سالها قبل کشته بود!  [2013 Dec] 
*بعد از ۲۲ سال گزارشی از یازدهمین جشنواره ی بین المللی سینمای در تبعید سوئد/ گوتنبرگ  [2013 Nov] 
*احمدی‌نژاد دستور داد اسکار بگیریم، ما لابی کردیم، فرهادی اسکار گرفت  [2013 Feb] 
*ترور کافه میکونوس،نخل طلای کن به طعم گیلاس کیارستمی و آزادی زود هنگام کاظم دارابی به مناسب سالگرد جنایت در کافه میکونوس برلین [2012 Sep] 
*دیپلمات گروگان گرفته شده در سفارت امریکا هم برای سینمای جمهوری اسلامی دلالی می کند!  [2012 Jan] 
*نخستین فیلم تجربی، ضد قصه،آغاز سینمای دیگر در ایران!  [2011 May] 
*سفارشنامه یا شناحتنامه اسماعیل جان خویی برای بهمن جان!؟  [2011 May] 
*ازمروارید های خونین میدان لو لوی بحرین تا ضد انقلاب های فتنه گر میدان انقلاب تهران!  [2011 Apr] 
*3سال زندان به چه جرمی؟!  [2011 Mar] 
*حرف ها وسوالهای یک تبعیدی به بهانه انتشاراعلامیه رسانه« ایران ندا»  [2010 Nov] 
*درباره‌ی یک پیشنهاد، بستن سفارت خانه های جمهوری اسلامی!  [2010 Nov] 
*کارنامه بصیر نصیبی به اختصار  [2010 Nov] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی ( قسمت آخر )  [2010 Apr] 
*هشداری دیگر به فیلمسازان سینمای جمهوری اسلامی  [2010 Mar] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی (5)  [2010 Mar] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی( 4)  [2010 Feb] 
*جشنواره گرم سینمای مقاومت ایران در تبعید، روزها وشب های سرد برلین!!  [2010 Feb] 
*۳۰ سال سینما در جمهوری اسلامی(۴)  [2010 Jan] 
*استقلال سینمای جمهوری اسلامی درمعرض خطر است! شوخی نمی فرمائید ؟  [2009 Nov] 
*سیستم بدل ساز و سینمای زیر زمینی ایران  [2009 Oct] 
*اولین و آخرین جواب در ارتباط با جواب من به بیانیه رخشان بنی اعتماد  [2009 Oct] 
* زیر پوست شب چه میگذرد؟  جواب به بیانیه رخشان بنی اعتماد [2009 Sep] 
*دولت دست نشانده نوری المالکی و پایگاه اشرف   [2009 Jul] 
*جواب به مقاله ی درباره ی حضور مخملباف در پارلمان اروپا و نامه ی منتقدین   [2009 Jul] 
*صدای پای انقلاب، آغاز پایان   [2009 Jun] 
*آیا می شود برای رفاه شهرزاد کاری کرد؟  [2009 Mar] 
*مجموعه دروغگو ها*  شبه نمایشنامه در ۳ پرده  [2009 Mar] 
*خداوند خود داور جشنواره فجر بود!  [2009 Feb] 
*«یک لحظه برای آزادی» یک اثر فوق العاده ویک سند تکان دهنده!  [2009 Feb] 
*«یک لحظه برای آزادی» یک اثر فوق العاده ویک سند تکان دهنده!   [2009 Feb] 
*فیلمبردار در غربت،غریبانه خاموش شد!  [2009 Feb] 
*فرموده و افزوده یک بار گولم زدی شرم برتو، بار دوم گولم زدی شرم برمن (یک ضرب المثل امریکایی) [2008 Nov] 
*سانسور فيلم در ايران (۱۳۷۸_۱۲۸۳) آغاز سانسور فیلم در ايران- ۱۲۸۳ [2008 Nov] 
*حسن داعی وشبکه گسترده لابی ها  [2008 Oct] 
*حسن بنی هاشمی، چهره درخشان جنبش سینمای آزاد ایران  [2008 Oct] 
**شهرزاد وسینمای آزاد  [2008 Sep] 
*دريغا که فقر چه به آسانی احتضار فضيلت است!  (کارنامه سينمايی احمد شاملو)  [2008 Jul] 
*مدیر روابط عمومی جشنواره یکی بود و یکی نبود، یا آرتیست مستقل و خلاق تئاتر؟!  [2008 Jun] 
*مسعود بهنود، کتاب سوزان هیتلر، فیلم سوزان خمینی  [2008 Jun] 
* آش یک ملیون دلاری  حرفهایی در باره جشنواره ی یکی بود ویکی نبود در کانادا [2008 May] 
*چگونه هوشنگ توزیع از شعار به شعور رسید!  [2008 May] 
*زیر ذره‌بین  [2008 May] 
*گفت وشنود با بصیر نصیبی در حاشیه برنامه پرویز قلیج خانی در زاربروکن( آلمان) جمهوری اسلامی مار-بروکن!! [2008 May] 
*کوروساوا، گودار، عمرشریف و سینمای جمهوری اسلامی درجواب آقای ارژنگ بامشاد [2008 Mar] 
*سینمای سیاسی، زندان وسینمای ایران در تبعید  با یادهادی حسین زاده عضوگروه سینمای آزاد مشهد که در سال ۶۰ اعدام شد وهمه جانباختگان راه رهایی . [2008 Feb] 
*پرسپولیس، ونسان پارونو- مرجان ساتراپی وموفقیت های دیگر ...   [2008 Feb] 
*نامه سرگشاده به مدیر جشنواره ی جهانی فیلم برلین  [2008 Feb] 
*عشق من، جمهوری اسلامی! در باره شرکت کارگردان «عشق من وین» در برنامه تبلیغاتی احمدی نژاد  [2008 Jan] 
*من اگر جای تو بودم!  [2007 Dec]