تروريست كيست ،تروریست دولتی کدام است ؟
عباس رحمتی
مقدمه :
چندى بيش جناب محمد نوري زاد يكي از برنامه سازان وفيلم سازان سابق دربار خامنه اى و سوپاپ اطمينان كنونى رژيم فاشيستى مذهبى مطلبى را از سايتى در فيس بوك خود شئر كرده بود (sher) كه تروريست را وارانه نشان داده بود در واقع مطالب مذبور مرا به نوشتن مطلب پيش رو وا داشت، در آن مطلب اشاره شده بود .در آن مطلب اشاره شده بود،" طارق الهاشمی" معاون رياست جمهورى عراق درجلسه اى كه مجاهدين و لابى هاى آمريكايى تشكيل داده بودند شركت كرده است تا در مورد كمپ اشرف و ليبرتى و مسئله حقوق بشر سخنرانى كند .در آنجا "نوريزاد "، تمام مطلب را از آن سايت كپى - پيس كرده بود تا مخاطبها روى صفحه اول آنرا ببيند در ابتداى آن مطلب آورده است " ديپلماتهاى آمريكايى و نفرات ديگرى شركت كرده بودند شما بخوانيد لابى هاى اسرائيلى" ! اولا بايد گفت مگر آمريكايى ها نام مستعارشان لابى اسرائيلى است ؟ كه شما با انتخاب و نظرات خود به قضاوت مى پردازيد ، همين كه اين مقاله ديپلمات هاى آمريكايى و طارق الهاشمى را اسرائيلى معرفى مى كند مشخص ميشود كه چقدر بي پايه و اساس خبر را درز داده و بلافاصله تحليل آبكى پشت آن ميگذارد كه درواقع از نظر حقوقى قابل بيگيرى است . دوم اينكه در آنجا (مقاله ) آمده بود، جمعى از تروريست هاى فرقه رجوى و... در آنجا جمع بودند ، باز ديدم كه حرف زدند و نوشتن بدون دليل (فاكت ) چه آسان و منطق و برهان چه مشگل ، لازم است ياد آوري كنم زمانى كه طارق الهاشمى معاون رياست جمهورى بود ،از طرف نورى المالكى چندين بار تهديد به مرگ شده بود تا جايى كه قصد ترور او را كرده بودند ، وى بعد از آن متوارى مي شود. " طارق الهاشمى " عامل ترورها در كمپهاى اشرف و ليبرتى را ( متعلق به مجاهدين ) " مالكى " نخست وزير عراق و رژیم دانسته بود و دست داشتن در اين ترورها را محكوم كرده بود ، از طرفى دادگاه اسپانيا ، مالكى را تحت پيگرد قرار داده ا ست و تروریست بودنش گاملا روشن است . در واقع جاى قاتل و تروريست (مالكى ) و فرد متوارى ( طارق الهاشمى ) در اينجا عوض شده است ! طارق الهاشمى فردى است كه براى آزادى و حقوق مردم عراق فعاليت دارد و بدنبال دموكراسى براى ملت در بند عراق است و بهاى اين كارش را هم داده است . گناه ديگرش حمايت از مجاهدين مستقر در عراق است ولى مالكى همچنان به جنايات خود در عراق ، با كمك رژيم ايران ادامه مى دهد . آخرين جنايتش حمله به پايگاه اشرف بوده است كه ٥٢ نفر از اعضاء و كادرهاى مجاهدين را به شکل فجیعی كشته و ٧ نفر را به گروگان گرفته و با خود برد ه اند و هنوز هم كسىی از حال و وضعشان خبرى در دست ندارد . خلاصه در اين مقاله قصد آن دارم تا جاى ترور و تروريسم و ترورهای دولتی را نشان دهم تا در قضاوت دچار ابهام نشويم و بقول معروف پيشاپيش به قاضی نرويم در اينجا بايد بگويم ليست كسانى كه بدست رژيم فاشيستى ايران ترور شده است ،آنقدر زياد است كه نمى توانم تمامي آنها را در متن مقاله بگنجانم لذا مجبور هستم به لينك آنها قناعت كنم به همين خاطر از دوستانى كه مى توانند، اين ليستها را براى آشنايان واقوام خود بفرستند تا به عمق فاجعه اى كه در ايران رخ داده و ميدهد پى ببرند.
با اين مقدمه ، اگر نگاهى به تعريف تروريست بياندازيم بهتر جايگاه تروريست را درمى يابيم. دز این مقاله سعی کرده ام تا کسانی که توسط رژیم چه در ایران و چه در خارج کشور ترور شده اند را پیدا کرده و سعی شده است نام مقتولین را در متن آورده و محل ترور را ذکر کنم، پیداست که در این گزارش نقض هایی وچود دارد که باز سعی کرده ام با آوردن لینک ها، شمارا به منبع اصلی مراجعه بدهم تا بدین شکل کمبود ها را پوشش بدهم .
تعريف تروريست :
كنوانسيون 1937 تروريسم را چنين تعريف مي كند: تروريسم متشكل از يك سري اقداماتي است كه بر عليه يك كشور صورت مي گيرد و يا به منظور ايجاد رعب و وحشت در ذهن اشخاص خاص يا يك گروهي از اشخاص يا مردم عادي صورت مي گيرد. البته لازم به ذكر است كه مفهوم تروريسم در بستر زمان دچار تحول شده است امروزه مفهوم تروريسم طيف وسيعي از اقدامات مثل caber crime را نيز شامل مي شود. در عصر ما محدود ساختن تروريسم به جرائم عليه دولت آشكارا واقعيت هاي زندگي معاصر را ناديده مي گيرد.
كنوانسيون هاي متعددي در بعد منطقه اي و جهاني در خصوص اقدامات تروريستي منعقد شده اند كه همه آنها از لحاظ موضوعي و قضائي محدوديت هاي ويژه اي داشته اند و كمكي به ارائه تعريف جامع از اين پديده نمي كنند ولي با بررسي آنها مي توان مولفه هاي اساسي شكل گيري يك اقدام تروريستي را چنين برشمرد: 1) توسل به خشونت 2) انگيزه هاي سياسي3) قصد ايجاد رعب و وحشت ميان غير نظاميان ، كه تمامى موارد در اينجا به نظامهاى سركوبگر اتلاق ميشود كه يكى از اين نظامها جمهورى اسلامى است كه در آشوب و ترور به وجود آمد و در همان آنارشى رشد كرده است سركوب دانشجويان ، كشتار مردم در خيابان ، پرتاب جوانان از پنجره و اعدام در خيابان بطور رايج وشلاق و شكنجه در خيابانهاى ايران اعدام در استاديو هاى ورزشي و ترورهاى داخلى معروف به قتلهاى زنجيره اى و ترورهاو بمب گذارىهاى خارج از كشور همه نشان از توسل به خشونت است كه با انگيزه هاى سياسى و حفظ بقای نظام صورت گرفته است ، در ایتجا باید گفت اعدامهاى سراسرى ، ايران بعداز چين در صدر كشورها ديكتاتور و تروريست قرار دارد.
با همه اينها ، تا به امروز هيچ گونه تعريفي جامعی از تروريسم وجود ندارد. و در خصوص ، اين امر ميان نويسندگان و حقوقدانان اختلاف نظر وجود دارد، اما در كل كشورهاي غربي و توسعه يافته عمدتاً طرفداران تعريفي وسيع از تروريسم و كشورهاي جهان سوم طرفدار تعريفي مضيق از تروريسم هستند و اين به خاطر قرابت مفهومي است كه ميان تروريسم و نهضت هاي آزاديبخش وجود دارد. لذا تا به امروز هيچ سند جامعي وجود ندارد كه بطور كل كليه اشكال اقدامات تروريسي را در كليه شرايط ممنوع اعلام كند. بخاطر همين هم است كه از نظر سازمان ملل ، مبارزه مسلحانه براى آزاد سازى كشورهاى اشغال شده و تحت فشار، قانونى اعلام مي شود و نه عملى تروريستى !
مبارزه مسلحانه از ديد سازمان ملل :
بايد گفت سازمان ملل مبارزه مسلحانه را بعنوان يكى از راه حل ها براى آزاد سازى كشورهاى اشغال شده وتحت قيوميت قرارگفته اعلام كرده است ، سازمان ملل در بند سوم عهدنامه 3246 مجمع عمومی سازمان ملل در تاریخ 29 نوامبر سال 1974 از انواع مبارزه ملت هایى که تحت قیومیت و استعمار یا به هر شکلی تحت استیلا بوده، برای آزاد سازی و از جمله شکل مبارزه مسلحانه دفاع کرده است، ولی دو نکته خیلی مهم در این مطلب نهفته است، يكى شكل مبارزه با اشغالگرانى است كه بر كشور ( در اينجا منظور نگارنده ايران است ) سلطه يافته اند ( يا در اختيار گرفته اند ) و ديگرى مبارزه مسلحانه براى آزاد سازى اين كشور است كه سى وچهار سال اشغالگران هر چه كه از دستشان بر آمده از مردم سلب كرده و سرمايه هاى زير زمينى ايران را به تاراج گذاشته اند و هست و نيست مردم را براى بقاى بيشتر خود با قراردادهاى بدتر از تركمنچاى از كف داده اند تا بقا و سلطه خود را حفظ كنند . با اين تعريف آيا مي توان مبارزه مسلحانه را يك عمل تروريستى ناميد؟ درست است كه رژيمهاى افراطى و بنياد گرا باشروع مبارزات مسلحانه زمينه را براى سركوب فراهم تر از هر زمانى ميدانند ، در كشورهايى كه رژيم هاى فاشيستى حاكم هستند مردم چه بايد بكنند و دستورات عملي آنها چيست ؟ آيا با مبارزات غير خشونت آميز كارى را از پيش ميبرند ، آيا مردمى كه با رژيمهاى تا بن دندان مسلح روبرو هستند مي توانند با دست خالى كارى كنند و با چنين رژيم هايى مبارزات مدنى را به جلو ببرند و يا اينكه رژيم هاى سركوبگر مردم را در خيابانها همچنان قتل عام خواهند كرد ؟ آيا چنين رژيمهايى از كشتارهاى جمعى و ترور شكنجه و اعدام دست بر ميدارند و به حركتهاى ضد مردمى خود ادامه ميدهند یا توفقی در کارشان است ؟ آيا اين گونه رژيمها براى بقاى خود حاضر نيستند دست به هر گونه جنايتى بزنند ؟و سوال ديگر اين است ، با توجه به اصل و يا عهد نامه سازمان ملل اگر كسى و يا گروهى با چنين رژيمهايى مبارزه مسلحانه كنند تروريست ناميده ميشوند ؟ و رژيمهاى اشغالگر و سركوبگر تبرئه خواهند شد در اين ميان چه كسي و كسانى بايد تروريست ناميده شوندو محاکمه شود ؟در رابطه با ايران ، راه كدام است ؟
صدور تروريست ، خط استراتژيك رژيم ايران :
دهها دليل وجود دارد كه جمهورى اسلامى از بدو شكل گيرى اش به صادرات بزرگى دست زده است كه از نظر اقتصادى چيزى برايش نداشته ولى از نظر سياسى به بقایش کمک کرده و بيشترين امتياز را گرفته است به همين خاطر صدور تروریست ، هميشه در راس برنامه هايش بوده است ، اين سياست را همچنان ادامه داده و مى دهد. در داخل كشور هم قبل از شروع مبارزات مسلحانه توسط گروه فرقان و سازمان مجاهدين، رژيم در سال ١٣٥٨ عليه مردم بی دفاع ، به كردستان حمله كرد و با يك استخاره خمينى، كردستان به خاك و خون كشيده شد و باز در سال 59 درشهرهای آمل و قائمشهر ٥٩ نفر را با حكم خرابكار و منافق به جوخه هاى اعدام سپرده اند . در همان سال بنام انقلاب فرهنگی دستگیری های گسترده و کشتار براه انداختند و در سال ١٣٦٠ در گيرىها در جنگلهاى آمل [1]و حمله به تظاهرات قانونى مجاهدين در خرداد ١٣٦٠ و ... همه نشان ميدهد كه رژيم به هر بهانه اى قصد سركوب حركتهاي سازمانهاى سياسى و گروه ها ى اجتماعى مدنى و حتا فعاليت هاى هنرى را داشته است و به آتش كشاندن میتنگ ها و تظاهرات آنها را تنها راه حل مى دانسته است . بعد از در گيريهاى مختلف با مردم ،چندين بار ديگر تظاهرات مردم در سراسر ايران در كردستان در مشهد و شيراز و اصفهان و بالاخره در تهران در كوى دانشگاه و بزرگترين آنها بعد از انتخابات سال ٨٨ مردم را به خاك و خون كشيدند و اينها نشان از آن دارد كه رژيم فاشيستى هيچگونه سر سازشى با مردم ندارد.
وقتى كه رژيمى، خود دست به ترور و كشتار ميزند و آغاز گر قتل و عام مردم ميشود، گروه هاى سياسى در اين بين چه بايد بكنند ؟ آيا با متجاوزين و قاتلين مى توان کنار آمد؟ با مبارزات مدنى می توان كارى از پيش برد ؟ اينجا بايد خيلى سريع اعلام كرد ، رژيمي كه در ايران حكومت مى كند ، رژيمى تروريست پرور است كه از فرداى حاكميتشان در ايرانبه صدورتروريست پرداخته است.يادمان نرود اينها ( سران رژيم مثل خامنه اى وخمينى طراح قتل عام در سينما ركس بودند ) همان كسانى هستند كه ميگويند جنگ طلب نيستند ،ولی مردم را ترور ميكنند تا قدرت را در دست بگيرند، كسانى كه قبل از انقلاب سينما ركس آبادان را به آتش مي كشند تا آنرا به گردن ساواك شاه بيندازند. در آنجا بيشتر از ششصد نفر كشته شدند كه در ميان آنها كودكان و زنان باردار بودند. رژیم ترور پرور برای تصفیه درونی خودی ها را هم ترور میگند تا تضادهای قدرت را کتمان کند ،ترور علی رازینی رییس دادگاه ویژه روحانیت یکی از این ترورهاست[2] یا قتل سعید امامی در داخل زندان و...
پس تروريست در واقع در ذات اين رژيم بوده و هست . و بهانه اى براى سركوب و كشتار مردم نمى خواهد
گرچه براى اعدام زندانيان سياسى به بمب گذار ى ها زيادى روى آورده است (رعب و وحشت كه خواص خاص تروريست است ) خامنه اى بارها اعلام كرده است كه الگوى من نواب صفوى است ، نواب صفوى که بود ؟ او يكى از تروريست هايى بود كه شخصيت هاى سياسى چون كسروى و دكتر حسين فاطمى را تروركرده است ، خامنه اى تروريستي است كه پيرو اوست و ذوب در تفكرات نواب بوده و هست .
رژيم ايران ، جنگ را براه مى اندازد تا بماند و به جنگ ادامه میدهد تا زمانى كه از نظر نظامى و سياسى و اقتصادى تحت فشار قرار نگيرد تن به پايان جنگ مى دهد ، جنگ را نعمت مى داند ، چون رژيمهاى تروريست پرور در چنين شرايطى راحت تر مى توانند سركوب كنند به خاطر همين بود كه رژيم ، توانست در طول جنگ ، گروه هاى سياسى از چپِ ، چپ تا ملى مذهبى ها و مجاهدين را سركوب كنند و درجنگ،با يك ميليون تلفات جانى و بيش از سه ميليون آواره از دو طرف با خفت به جنگِ خانمانسوز پايان دهند و با نوشيدن جام زهر توسط خمينى قرارداد ٥٩٨ سازمان ملل را پذيرا شود تا بعنوان مغلوب جنگى در تاريخ ثبت شود.
بعد از جنگ نيروهاى نظامى و بسيج و سپاه پاسداران خود را در شهرها مستقركرد و با سهميه دادن به آنها و ورود نظامى ها به دانشگاه را قانونى كرد واز طرفى با گماردن عده زيادى از آنها در زندانها و شكنجه گاه ها و ادارات و... جامعه را كاملا پليسى / امنيتى كرد تا صداى كسى از خرابى ها و بسامانى هاى جنگ بر نخيزد .
- صدور تروريست به خارج از كشور از عراق تا لبنان و فلسطين و سوريه و از باکو تا تایلند و... از ارمغانهاى بعد از جنگ است كه با هماهنگى خمينى و رفسنجانى و خامنه اى صورت گرفته است و همان خط ، بعدها توسط خامنه اى ادامه يافت كه در حال حاضر سرمايه هاى هنگفتى از نيروى نظامى تا سلاحهاى سبك و سنگين براى جنگهاى داخلى افغانستان ، سوريه و عراق فرستاده مى شود ،فقط يك قلم از كمكهايى كه به تروريستهاى عراق ميشود حقوق و دست مزد ٣٢ هزار نفر از افرادى است كه براى كارهاى تروريستى رژيم در آنجا (عراق )فعاليت ميكنند تا غربی ها را در باتلاق عراق گرفتار کنند ( ٢ ميليارد دلار ماهانه برای تروریستها عراق) اخيرا خبرى به بيرون درزكرده است كه با كمك مالكى تعدادى از سران القاعده از زندانهاى ابوغريبه آزاد شده اند تا در سوريه به كارهاى تروريستى خود سرو سامان بدهند . براى اطلاعات بيشتر از همكارى هاى رژيم با القاعده و ساحتن بمب اتمی ،بهتر است به مصاحبه هاى " على اكبر اميد مهر " ديپلمات پيشين رژيم در پاكستان مراجعه كنيد .[3]
ترورهاى خارج كشور يا ترورهاىى دولتى :
بعد از اعدام امير عباس هويدا نخست وزير شاه در دادگاهى غير قانونى و اعدام ، ژنرالهاى شاه و غم انگيزتر ، از اینها ،اعدام اولين وزير زن ايران ( آموزش و پرورش ) فرخ رو پارسا ، رژيم هرروز هارتر از گذشته به اعدامهاى گسترده ترى رو ميآورد بطورى كه اين اعدامها در سالهاى ١٣٦٠ و ٦٧ به اوج خود ميرسد و هرروز كه مى گذشت رژیم در بحرانى نو فرو مى رفت و از بدو بنیانگذاری ج.ا نيمى از بحرانها را ناشى از مخالفان در داخل و خارج ميدانست و ترور هاى دولتى در داخل و خارج را تنها راه خروج از بحران ميدانسته و میداند تا جايى كه خروج از اين بى ثباتى را در صدور تروريست و بمب گذارى در خارج كشور مي يافته است . ترورهايى كه در داخل با حذف دكتر سامى ( وزير بهداشت و درمان مهندس بازرگان ) شروع ميشود و در خارج با ترور " على اكبر طباطبايى و شهريار شفيق ( پسر اشرف )ادامه مي يابد[4] ، رژیم فاشیستی مذهبی ، میدانست كه ترورهاى خارج كشورى روزى وبالش را خواهد گرفته و رسوايش خواهد كرد ،خلاصه اين دمل چركين در آلمان سر باز مي كند و تا آنجا پيش مي رود كه، دادگاه برلين سران رژيم را تروريست دولتى اعلام مى كند.
حال ترورهاى خارج از كشور رژيم جمهورى اسلامى زبان زد عام و خاص شده است ،ولى دولتهاى غربى هنوز هم با اين چنين رژيمى سر سازش و مماشات دارند. از معروفترين ترورهاى خارج كشور ،ترور دكتر شاپور بختيار آخرين نخست وزير پهلوى در پاريس بود ، شاپور بختیار، در سال 1370 در پاریس و در منزل شخصی اش با چاقو به قتل رسید. او را در محل اقامتش با چاقو ، قطعه قطعه كردند (يكى از نزديكان بختيار ) او پیشتر و در سال 1359 از یک سوقصد جان سالم به در برده بود. ترور دكتر كاظم رجوى برادر مسعود رجوی [5]، در سوييس ،( چندی بعد قاتلین دستگیر و از طریق فرانسه به ایران تحویل داده میشود) ترور غلامعلى اويسى و برادرش حسين در پاريس ترور شهريار شفيق پسر اشرف پهلوى آنهم در پاريس ترور دكتر عبدالرحمان قاسملو از رهبران حزب دموكرات كردستان در وين اطريش (سر ميز مذاكره ) و ترور رهبران كُرد در برلين آلمان ( رستوران ميكونوس) كه سران رژيم خامنه اى و رفسنجانى رييس جمهور وقت و على فلاحيان وزير اطلاعات و على اكبر ولايتى وزير خارجه رژيم ، متهمين رديف اول بودند و كسانى مثل كاظم دارابى[6] و چند تروريست ديگر كه از لبنان قرض گرفته بودندنيز به عنوان تروريسم حكومتى به چند سال زندان در دادگاه برلين محكوم شدند و آزاد گشتند ، از ميان تروريست ها ، فقط على فلاحيان تحت تعقيب پليس اينترپل قرار گرفته است ضمناً" عزیز غفاری " صاحب رستوران میکونوس نیز در این حادثه زخمی میشود .عزیز غفاری صاحب رستوران میکونوس نیز در اين ترور نقش داشت و با وزارت اطلاعات همكارى كرده بود . علاوه بر این پنج نفر، دو ایرانی دیگر به نامهای " پرویز دستمالچی " و " فرهاد فرجاد " نیز دور همان میز حضور داشتند که با وجود تیراندازی شدید با مسلسل که توسط فرد ضارب صورت میگیرد هیچگونه آسیبی نمیبینند. دو فرد دیگر نیز به صورت اتفاقی در رستوران حضور داشتند وزارت اطلاعات رژيم ، رهبران كُرد را با برنامه ريزى صاحب رستوران به قتلگاه آورده بود. ترور حسين نقدى از اعضاى شوراى ملى مقاومت در ايتاليا ،فريدون فرخزاد [10]خواننده و شاعر و شومن سياسى در شهر بن آلمان (بدن او را با چاقوى آشپزخانه شش قطعه كرده بودند البته این ترور با همكارى پليس آلمان صورب میگیرد ) و ترور "عزیز خزاعى " مربی نظامی محمد رضا شاه پهلوى با ولتاژ بالا و بعد گلوله در مقابل منزلش در شهر اوورات Overath آلمان، او قبلا فعالیت سیاسی ، نظامی در آلمان داشت ( بعدا بیشتر خواهم نوشت ) و زهرا رجبى ( فائزه ) از اعضاى شوراى رهبرى مجاهدين به همراه على مرادى در تركيه ترور شدند و دستگيرى و ترور دهها نفر ديگر در تركيه و كشورهاى ديگر تنها نمونه هاى كوچك است كه ميتوان از آنها نام برد که در واقع ، دست رژيم را اروپايىها باز مى گذارد." بهمن جوادى" ، " عفت قاضى "-" سيروس الهى " على توكلى " بيژن فاضلى " ( پسر رضا فاضلى هنرپيشه منتقد )" رضا مظلومان "طاها كرمانچ" حميد چيتگر " سروش كتيبه " کشتهشدگان ديگرى در کشورهایی مانند آمریکا، فرانسه، عراق و پاکستان مورد هدف واقع شدهاند. همچنین در میان کشتهشدگان اتباع غیرایرانی نیز هستند.
" پل کلبنیکوف" نویسنده آمریکایی مجله فوربز که مقالهای با نام "آخوندهای میلیونر ایران" نوشته بود، وقتی از دفتر مجله در مسکو خارج می شود، به ضرب گلوله به قتل می رسد.
کشتهشدگان در کشورهایی مانند آمریکا، فرانسه، عراق و پاکستان مورد هدف واقع شدهاند. همچنین در میان کشتهشدگان اتباع غیرایرانی نیز هستند.مجموعه حاضر اسامی فعالین سیاسی ایرانی است که در خارج مرزهای ایران توسط جوخه های ترور به قتل رسیده اند که در این رابطه دولت ایران متهم به دست داشتن در سازماندهی ، برنامه ریزی و اجرای این قتلها می باشد .
فتوی ترور سلمان رشدی ، توسط خمینی :
سلمان رشدی نویسنده هندی تبار که در لندن زندگی می کند در چهارمین اثر خود بنام آیات شیطانی اسلام را مورد انتقاد قرارمیدهد ، چهارمین اثر وی( آیات شیطانی )اعتراضاتی را در کشورهای اسلامی برانگیخت. پس از آن، فتوای صادره روحالله خمینی رهبر مذهبی و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی مبنی بر ضرورت کشتن وی،در تاریخ 14 فوریه 1989 باعث شد تا سلمان رشدی سالیان درازی به زندگی مخفیانه روی آورد [7] و تنها در مناسبتهای خاص در انظار ظاهر شود. سلمان رشدی در یکی از نوشتههای بعدی خود، به فلاکت و ذلت پس از انتشار کتاب «آیات شیطانی» اشاره میکند. وی با اشاره به مجروحیت شدید مترجم ایتالیایی کتابش توسط مسلمانان ایتالیایی و به مجازات رسیدن مترجم ژاپنی توسط مسلمانان ژاپنی، از روز اجرای حکم خدا درباره ناشر نروژی کتابش به این شکل یاد میکند: «روزی که ناشر نروژی مورد اصابت گلوله قرار گرفت یکی از بدترین روزهای عمر من است.»
لیست کامل ترور در کشورهای مختلف:
لازم به یادآوری است که حداقل در دو مورد ( ترور دکتر شاپور بختیار در پاریس و رهبران حزب دمکرات کردستان ایران در برلین ) مامورین دولت ایران ، بعضى از آنها دستگیر ومحاکمه شدند و توسط دادگاه برلین برای رهبران و مقامات بلند پایه حکومت ایران از جمله علی خامنه ای رهبر نظام ، علی اکبر هاشمی رفسنجانی( رئیس جمهور وقت) و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ، علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه (در زمان ترور ) و مشاور رهبری در امور بین الملل ( در حال حاضر)، علی فلاحیان وزیر اطلاعات(دردولت هاشمی) و عضو مجلس خبرگان رهبری ( در حال حاضر ) حکم تعقیب بین المللی صادر شده است . اسامی رهبران كُرد كه در اين ترور كشته شده اند در خيلى از سايتها موجود است . دكتر "صادق شرفكندى" - دكتر " نورى دهكُردى " و" فتاح عبدلى " و" همايون اردلان " موجود در دو بخش مجزا در اختیار شما قرار دارد. لیست اول مربوط به کسانی است که در کشور های گوناگون بجز عراق به قتل رسیده اند ( بمب گذارى هاى توسط رژيم و مزدورانش در عراق تعدادش بيشمار است ) و لیست دوم مربوط به قربانیان ترور در کشور عراق است . 2 ـ در مجموعه 257 نفر ار فعالین سیاسی ایرانی در خارج مرزهای ایران و در کشور های زیر ترور شده اندکه آمار آنها به قرار زیر است : عراق 187 ، ترکیه 19 ، پاکستان 13 ، فرانسه 8 ، آلمان 6 ، اتریش 4 ، سوئد 3 ، انگلستان 3 ، امارت متحده عربی 2 ، آمریکا 2 ، فیلیپین 2 ، سوئیس 2 ، هندوستان 2 ، ایتالیا 1 ، دانمارک 1 ، قبرس 1 نفر هستد . 3 -این لیست با استفاده از منابع زير تهیه شده است : شبکه های ترور جمهوری اسلامی ایران نوشته دکتر نصراله نجات بخش. مجموعه اسنادی در رابطه با فعالیت تروریستی جمهوری اسلامی نوشته بهرام رحمانی ـ سایت حزب دمکرات کردستان ایران ـ سایت ایران آزاد ـ از شما تقاضا داريم با ارسال عکس ، زندگی نامه و دیگر اطلاعات، در تکمیل اين لیست یاری کنید.
http://www.azer-online.com/azer/?p=9011
ترورهاى داخلى يا قتل هاى زنجيره اى :
زمانى كه دكتر كاظم سامى اولين وزير بهداشت بعد از قيام بهمن ١٣٥٧در دوم آذر سال 67 ترور شد به دوستانم گفتم كه دستگاه نخبه كشي و شخصيت كشى رژيم شروع به كار كرد و اين اولين و آخرين ترور در داخل نخواهد بود ، منتظر ترورهاى ديگر باشيد . ازآن زمان رژيمِ ترور و وحشت ، تمامى فكرِ خود را براى سركوبِ مخالفان بكار بست تا بتواند عرصه را بر متفكرين و سازمانهاى سياسى هرچه بيشتر تنگتر كند و اين روش ادامه داشت و هر روز جو پليسى / امنيتى بيشتر مي شد تا جنگ را بهترين راه براى سركوب ديد و ٨ سال بر طبل اين يكى كوبيد تا بتواند مخالفان خود را بكوبد .
رژيم بعد از اينكه توانست نيروها و سازمانهاى سياسى مخالف خود را سركوب كند حمله به روزنامه هاى مخالف و منتقد و در مواردى روزنامه هاى خودى مثل " سلام " شروع مى شود كه منجر به فعال شدن و بیداری مجدد جنبش دانشجويى در سال 1378 ميشود ، از آن تاريخ رژيم تأمل شنيدن هيچ انتقادی از شخص و سازمانی يا حتا سازمانهاى خودى را هم ندارد و بعد از بكار گرفتن قاتلين حرفه و آموزشهاى ويژه در دستگاههاى مخوف امنيتى خود چاره را در قتلهاى زنجيره اى مي بيند قتل هايى كه از ديد چماقداران سابقش كاملا مواجه مى باشد مسعود دهنمكى يكى از اين هاست .
مسعود ده نمکی در سال 1379 درباره قتلهای زنجیره ای گفته بود:« حذف معاندين » جزو برنامهي نظامهاي مختلف دنياست كه از راههاي گوناگون صورت ميگيرد. در مورد افرادي كه نامشان در پروندهي قتلهاي زنجيرهاي مطرح است ( متهمان ) نيزـ به دور از گرايشهاي سياسي ـ بايد گفت به وظايف قانوني خود يعني « حذف معاندين » عمل كردهاند.
مسعود ده نمكي، سردبير نشريهي « صبح »، در گفت و گو با ايسنا، با بيان اين مطلب افزود: در يك سيستم، همان طور كه عدهاي مشغول جمعآوري اطلاعات هستند، عدهي ديگري هم مامور حذف دشمنان ميباشند و معمولا از دستهي دوم كه زحماتشان بيشتر از سايرين است، كمتر تقدير و تشكر ميشود.
او بند (سد آب را در قديم ميگفتند ) را آب داده به دست داشتن ولايت فقيه رژيم در قتل هاى زنجيره اى اعتراف مى كند منتها رهبر ى انصاف بخرج داده گفته است ، چرا بى خطر ها را كشته ايد ؟
وي گفت: به تعبير مقام معظم رهبري، مقتولان پرونده، از دشمنان بيخطر نظام بودند. نكتهي مهم اين است كه عاملان قتلها، در سيستم حذف معاندين، اولويتها را در نظر نگرفتند وگرنه رهبر معظم انقلاب ، به جاي « دشمن بيخطر » تعبير بهتري را به كار ميبرند ، چرا كه حذف دشمن بيخطر، فايدهاي نداشت و فقط حربهاي شد در دست عدهاي كه ميخواستند به هدفشان برسند. در نظام فاشيستى قتلهاى صورت گرفته ديكته اى است كه شايد غلط هم داشته باشد .
ده نمكي، با تاكيد بر حفظ امنيت ملي، تصريح كرد: بحث امنيت ملي، فراتر از جناح و جريان خاصي است و به هر حال هزينههايي هم لازم دارد. حال اگر وزارت اطلاعات، به اشتباه، چند نفر دشمن بيخطر را حذف كرده، ديكتهي نانوشته كه غلط ندارد، اين همه جوان در كارخانههاي مهمات سازي، به خاطر بروز اشتباهي، به شهادت رسيدند، حالا چهار نفر دشمن بيخطر هم به خاطر تحليل نادرست و يا سو مديريت وزارت اطلاعات، حذف شدند، همهي اينها دليل نميشود كه نيروهاي اطلاعات را بيانگيزه كنيم.
قتل هاى زنجيره اى :
قتلهای زنجیرهای به قتل برخی از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی مخالف نظام جمهوری اسلامی در دههٔ هفتاد خورشیدی در داخل و خارج از ایران گفته میشود که به گفتهٔ برخی منابع با صدور فتوی، توسط روحانیون بلندپایه از جمله ولايت فقيه نظام ، قربانعلی دری نجفآبادی وزیر وقت اطلاعات( كه برگزيده خامنه اى بود ) توسط پرسنل وزارت اطلاعات و به دستور سعید امامی، معاون امنیتی این وزارتخانه در زمان تصدی علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی) و دری نجف آبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی)، مصطفی کاظمی معاون وقت وزارت اطلاعات و مهرداد عالیخانی صورت گرفت. وزارت اطلاعات طی اطلاعیه بیسابقهای، عوامل قتلها را خودسر نامید. محمد خاتمی رئیس جمهور وقت، تیمی خارج از وزارت اطلاعات و بدون حضور وزیر وقت را مسئول رسیدگی به پرونده کرد. این تیم پس از یک ماه تحقیق، دستداشتن مقامات بلند پایهٔ وزارت اطلاعات در قتلها را اعلام کرد و عوامل را دستگیر نمود. و هیچکدام محاکمه نمی شوند! دری نجفآبادی وزیر وقت اطلاعات، بلافاصله توسط خاتمی برکنار و یونسی جایگزین وی شد. جلسات دادگاه پس از توقیف مطبوعات در بهار ۷۹، دستگیر و زندانی کردن روزنامهنگاران پیگیر موضوع (اکبر گنجی و عمادالدین باقی) بدون حضور هیات منصفه و در حالی که خانوادهٔ مقتولان در اعتراض به نحوهٔ رسیدگی در جلسات دادگاه حضور نیافتند، با محکوم کردن عوامل وزارت اطلاعات به چند سال زندان بسته شد.( بر گرفته از ويكى ليكس)لازم به یاد آوری است ترورها ی دولتی از مراحلی میگذرد که در لینک زیر می توانید نگاه کنید [8]
گرچه در مجموع، قتلها در طول چندین سال اتفاق افتاده و تعداد قربانیان به بیش از هشتاد نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی میرسد، در سال ۱۳۷۷ (۱۹۹۸ میلادی) و هنگام به قتل رسیدن سه نویسندهٔ مخالف نظام، یک فعال مطرح سیاسی و همسرش در عرض ۲ ماه به عنوان یک بحران جدی مطرح شدند. داريوش فروهر رهبرحزب ملت ايران و پروانه اسكندرى در يك آذر ١٣٧٧ بطور فجيعى در منزل خود در فخر آباد به قتل ميرسند.يازده روز بعد محمد مختارى و١٨ آذر ١٣٧٧ محمد جعفر پوينده دو نويسنده و پژوهشگر جسدشان پس از چند روز بیخبری در جادههای اطراف شهر و همچنين جسد معصومه مصدق (نوه دکتر مصدق که تازه به کشور بازگشته بود) در منزل شخصیاش پیدا شد.
روزنامه سلام در١٤ دى ٧٧ بعد از انتشار اطلاعیه وزارت اطلاعات ، در یادداشتی، پشت پردهٔ قتلهای زنجیرهای را اینچنین روایت کرده بود:
نمیتوان تصور کرد افرادی از درون قدرت به مرحلهای از انحراف و ضلالت رسیده باشند که انجام جنایاتی از این نوع را مشروع بدارند و بپندارند با چنین جنایات و ظلمهایی میتوان به اسلام و نظام اسلامی خدمت و آن را تقویت کرد.
اين كه ميگويند افراد خود سر دست به ترور افراد ميزنند كاملا دروغ است چرا كه اين قتلها دقيقا تروهاى دولتى است و اين موضوع را سيعد امامى خود در باز جويى اش مطرح كرده است ، او گفت تمامى دستورات از از رهبرى گرفته است و ترورها از قبل برنامه ريزى شده بود ، همچنين در اسناد بازجویی سعید امامی آمده است «من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستورات مقامات عالی نظام کاری انجام ندادهام... حکم اعدام داریوش فروهر و پروانه اسکندری را به روال معمول همیشگی حجتالاسلام علی فلاحیان به من داد. احکام اعدام سایر محاربین قبلا در زمان وزارت فلاحیان صادر شده بود. از مدتها پیش قرار بر این بود که عوامل مؤثر فرهنگی وابسته که توطئه تهاجم فرهنگی را در ایران پیاده میکردند و جمعا صد نفر بودند اعدام شوند.سعيد امامى و يارانش ، خود از بمبگذارانى بود كه شرايط را براى اعدام و ترور سياسيون آماده ميكرد . مقامات نظامی انفجار بمبی در شهر مشهد را به هواداران سعید امامی و مصطفی کاظمی نسبت دادند. این بمبگذاری به کشته شدن یک نفر و زخمی شدن دو تن دیگر انجامید.
کشتههای نسبت داده شده(فعالان سیاسی یا فرهنگی)
کاظم سامی (جاما )علیاکبر سعیدی سیرجانی ، حسین برازنده ، احمد خمینی ، احمد میرعلائی ، غفار حسینی ، احمد تفضلی، ابراهیم زالزاده ، پیروز دوانی ، حمید حاجیزاده ، مجید شریف ( از دوستان بود كه از آمريكا به سوئد و بعد به ايران برگشت تا با مخاطبين بيشترى در ايران كار سياسى كند وبا اسرار دوستان هم از رفتن باز نايستاد ) مظفر بقائی ، محمود طالقانی( باعث مرگ او بهشتى بود ) ، شمسالدین امیرعلائی
کشتههای نسبت داده شده(فعالان دینی
هایک هوسپیانو مهر مهدی دیباج( كشيش ) ، ملامحمد ربیعی ( مذهب شافعى )،ماموستا ربیعی، ناصر سبحانی ، فاروق فرساد محمدابراهیم ،دامنی ، علی مظفریان ، محمد ضیائی، احمد مفتی زاد
کشتههای نسبت داده شده(دیگران
سیامک سنجری ، فاطمه قائممقامی (مهماندار ) فخرالسادات برقعی ، فرزین مقصودلو ، حسین سرشار ، معصومه مصدق ، کشته شدگان بمبگذاری در آرامگاه علی بن موسی زهره ایزدی
حکم حذف 29 نفر از نویسندگان از مدتها پیش مشخص و احکام قبلا” صادر شده بود که در مورد 7 تن از آن عناصر احکام در دوره وزارت علی فلاحیان اجرا شده بود.
وقتی حکم اعدام فروهر به ما ابلاغ شد پرسیدیم که تکلیف احکام معطل مانده اعضای کانون نویسندگان چه میشود که حاج آقا دری نیز گفتند هرچه سریعتر اقدام شود بهتر است و این بار نیز مثل ماقبل انجام شد با فرق اینکه بجای ابلاغ از سوی فلاحیان امور از طریق حاج آقا دری نجفآبادی هماهنگ میشد.»
«فلاحیان با وجود آنکه خود حاکم شرع بود، اما معمولا و در موارد حساس احکام حذف محاربان را شخصا صادر نمیکرد. او این احکام را از آیتالله خوشوقت، آیتالله مصباح، آیتالله خزعلی، آیتالله جنتی و گاها” نیز از حجتالاسلام محسنی اژهای دریافت میکرد و بدست ما میداد. ما فقط به آقایان اخبار و اطلاعات میرساندیم و بعد هم منتظر دستور میماندیم.
ماجرای پرتاب اتوبوس نخبگان به دره حيران (ارمنستان) :
یکی از موارد مطرح در قتلهای زنجیرهای ایران است. در این عملیات ناموفق در تابستان ۱۳۷۵، دستگاه اطلاعاتی ایران قصد داشت تعداد زیادی از چهرههای فرهنگی کشور را به صورت یکجا به قتل برساند. دو تن از چهار متهم اصلی دادگاه قتلهای زنجیرهای مستقیما در این قضیه دخالت داشتند، خسرو براتی راننده این اتوبوس و عامل انجام این کشتار بود و مصطفی کاظمی فردی بود که مسافران را مورد بازجویی قرار داد.
انگیزه سفر دعوت فردی ارمنی ایرانی بود که جهت تبادل فرهنگی از اعضای کانون نویسندگان ایران دعوت و پیشنهاد برقرار شب شعر به مدت سه شب را نموده بود. اتحادیه نویسندگان ارمنستان به طور رسمی از میهمانان دعوت کرده بود که درستی این دعوتنامه به تایید سفارت ارمنستان در تهران نیز رسید. از آنجا که پرواز تهران ایروان در آن زمان فقط هفتهای یکبار برقرار بود و امکان اقامت یک هفتهای نیز وجود نداشت، انجام مسافرت با اتوبوس مطرح شد. غفار حسینی همان زمان به این ماجرا مشکوک شد و به صراحت گفت «همهتان را میفرستند ته دره!» اما کسی آن را جدی نگرفت. رژيم قصد داشت كه نويسندگان را به ته دره حيران ( بين انزلى و اردبيل) بفرستد ، راننده پس از پرگاز کردن اتوبوس پایین میپرد. شهریار مندنیپور فرمان را در دست میگیرد و مسعود توفان ترمز دستی را میکشد. اتوبوس متوقف و مسافران پیاده میشوند.
مسافران:
از فهرست اولیه احمد شاملو، هوشنگ گلشیری و رضا براهنی از رفتن به سفر انصراف دادند و در نهایت ۲۱ نفر راهی شدند: محمدعلی سپانلو، جواد مجابی، مسعود بهنود، سیروس علینژاد، امیرحسن چهلتن، بیژن بیجاری، بیژن نجدی، محمد محمدعلی، شهریار مندنیپور، شاپور جورکش، مسعود توفان، علی باباچاهی، حسن اصغری، منوچهر کریمزاده، کامران جلیلی، محمود طیاری ، فرج سرکوهی، فرشته ساری، مجید دانشآراسته، علی صدیقی و منصور کوشان.
انفجار ها و بمب گذارى هاى رژيم در خارج كشور :
بيشترين بمبهاى كه يا مستقيا و يا با كمك و صدرور تروريستها به خارج كشور صورت گرفته است در عراق بوده است كه در فرصت هاى بعدى به آن مى پردازم و جالب اينكه اين انفجار ها ى كوچك و بزرگ به اندازه بمب گذارى هاى ديگر نقاط جهان صدا نكرده است ، بمب گذارى ها اينها بوده است .
انفجار آميا : انفجار مرکز همیاری یهودیان واقعهای تروریستی در ۱۸ ژوئیه ۱۹۹۴ برابر با ۲۷ تیر ۱۳۷۳ بود که در جریان آن ۸۵ نفر از شهروندان یهودی تبار آرژانتینی جان خود را از دست دادند و بیش از دویست نفر زخمی شدند.
مرکز همیاری یهودیان نام ساختمان هفت طبقهای در شهر بوئنوس آیرس بود که مرکز همکاریهای اسرائیل و آرژانتین (Asociacion Mutual Israellita Argentina) وابسته به کمیته یهودیان آمریکا، با نام اختصاری، آمیا (AMIA) در آن قرار داشت.
آرژانتین، میزبان بزرگترین جامعه یهودیان در آمریکای لاتین است.
ادعای دخالت جمهوری اسلامی:
در تاریخ آرژانتین، رسیدگی به هیچ پرونده قضایی به اندازه پرونده انفجار آمیا به طول نیانجامیدهاست. گفتنی است تاکنون بیش از یک هزار و دویست نفر برای ادای شهادت در مورد این پرونده به دادگاه احضار شدهاند. دولت آرژانتین تا کنون ۳ بار جمهوری اسلامی ایران را به دست داشتن در انفجار متهم کردهاست.
دولت آرژانتین مدعی است که دستور و نقشه ضربه زدن به بزرگترین مرکز اقلیت یهودی در آمریکای لاتین در تهران کشیده شد و مسئولیت اجرای طرح عملیات به ستاد ویژه عملیات حزبالله لبنان که به گروه شبه نظامی حزبالله لبنان وابستهاست سپرده شد. مقامات ایرانی مدعی هستند که تاکنون هیچ مدرکی مبنی بر دخالت جمهوری اسلامی ایران در این خصوص ارائه نشده و با فاسد خواندن سیستم قضایی آرژانتین، موضوع را توطئهای سیاسی تلقی میکنند. از جمله مشکلات این پرونده این است که شخص انتحاری مورد ادعا تا کنون شناسایی نشدهاست. در عین حال بعضی از تحلیلگران روزنامه های دولتی ایران ادعا می کنند که انفجار این مرکز به دست خود یهودیان صهیونیست انجام شده و آنان دو هدف را از این حادثه دنبال می کردهاند. 1- دادن نسبت اتهام به جمهوری اسلامی ایران و نیز حزبالله لبنان که هر دو از دشمنان واقعی اسراییل هستند. 2- پیشگیری از مهاجرت یهودیان اسراییل به کشور آرژانتین به دلیل اوج گرفتن انتفاضه توسط فلسطینیان.
در مارس ۲۰۰۷ و پس از مدت تقریباً سیزده سال از انفجار، دادستانی کل آرژانتین درخواست صدور حکم جلب نُه نفر از جمله علیاکبر هاشمی رفسنجانی و علیاکبر ولایتی توسط پلیس بینالملل را صادر کرد.
اینترپل برای شش تن از این افراد حکم جلب بینالمللی صادر کرد. این افراد عبارتند از:
علی فلاحیان (وزیر اطلاعات وقت جمهوری اسلامی)
محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی)
احمدرضا اصغری (دبیر سوم پیشین سفارت جمهوری اسلامی ایران در آرژانتین)
احمد وحیدی (فرمانده سابق نیروی ویژه قدس سپاه پاسداران)
محسن ربانی (رایزن فرهنگی پیشین سفارت جمهوری اسلامی ایران در آرژانتین)
عماد مغنیه (رئیس وقت ستاد عملیات ویژه حزبالله لبنان)
جستارهای وابسته ،ترورسفير عربستان در آمريكا:
بعد از بمب گذارى هاى متعددى كه در گوشه وكنار جهان توسط رژيم صورت گرفت اكثر اين بمب گذارى ها به جمهورى اسلامى نسبت داده شد و در مواردى دست سران رژيم رو شده و در اين بمب گذاريها محكوم به تروريست شده اند ( مثل آرژانتين ) و بعد از بمب گذاريها يعنى در زمان احمدى نژاد رو به ترور شخصيت ها ومقامات خارجى مياورد كه يكى از آنها ترور سفير عربستان بود كه قبل از عملیات ،لو ميرود و فردى كه قصد ترور را داشت دستگير مى شود اين ترورها براى بيرون آمدن نظام از بحران و به گفته احمدى نژاد براى بيدارى جهان اسلام آغاز ميشود : يكى از منابع مطلع در گفتگو با روزنامه العربیه اعلام کردند محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران با همکاری سپاه قدس گروهی را برای انجام ترور در خارج از کشور تشکیل داده است
این منابع که نخواستند نامشان منتشرشود اعلام کردند این گروه ماموریت ترورمخالفان ایرانی برجسته و روزنامه نگاران و شخصیت های سیاسی معروف عرب و خارجی را برعهده دارد
احمدی نژاد پس از بحران اخیر با اصولگرایان و آیت الله خامنه ای در دیدار با رهبر جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد کرد برای جلوگیری از سرنگونی نظام و کاهش تاثیرگیری از انقلاب های عربی - که آیت الله خامنه ای را بسیار نگران کرده است - عملیات ترور در خارج از کشور از سرگرفته شود
گزارش می افزاید احمدی نژاد تاکید کرده است پس از انجام این ترورها می توان این مساله را تبلیغ کرد که مردم جهان تحت عنوان " بیداری اسلامی " و با تاثیرگیری از انقلاب اسلامی ایران دست به این عملیات زده اند
منابع افزودند : " گروه ترور وابسته به سپاه قدس برای کاهش فشار بر بشار اسد هم پیمان استراتژیک جمهوری اسلامی ایران ماموریت تحریک و ارتباط با افراد مختلف در خارج و بکارگیری داوطلبان جدید برای انجام ترور در خارج را برعهده گرفته است."
http://www.youtube.com/watch?v=H3t4ctnE4U8
ایالات متحده آمریکا ایران را به طراحی توطئه ترور سفیر سعودی در واشنگتن متهم کرد و اعلام کرد مدارک کافی در دست دارد که نشان می دهد این کشور به یک گروه ایرانی وابسته به سپاه قدس کمک مالی و لوجستیکی کرده است تا دیپلمات سعودی را ترورکند.
وزیر دادگستری آمریکا اعلام کرده است عملیات ترور قرار بود با انفجار رستورانی هنگام حضور سفیر در آن اجرا شود و متهمان رفت و آمدهای سفیر و رستوران را زیر نظر گرفتنه بودند.
به گفته وی یک ایرانی و چند تن از متهمان دستگیر شده اند و ایرانی بازداشت شده به تلاش برای انجام این عملیات اعتراف کرده است.
ترورو بمب گذارى در بانكوك :
اولین عملیات هستههای تروریستی رژیم در بانکوک[9] به ۴ ژانویه ۱۹۸۹ بر میگردد که طی آن صالح عبدالله المالکی دبیر سوم سفارت عربستان سعودی در بانکوک به قتل رسید و در عرض ۴۸ ساعت دو گروه نزدیک به ایران مسئولیت آن را به عهده گرفتند. در دوم فوریه ۱۹۹۰ نیز دو دیپلمات سعودی به نامهای عبدالله شوبائیلی کاردار سفارت و احمد سیف وابسته سفارت و فهد بهلی در دو عملیات جداگانه در مرکز بانکوک به قتل رسیدند.
http://articles.latimes.com/keyword/assassinations-thailand
۲۶ فوریه ۱۹۹۳ وزیر کشور تایلند ترور دیپلماتهای سعودی را انتقام مرگ ۴۰۰ زائر ایرانی که در سال ۶۶ در مکه کشته شدند دانست. وی توضیح داد که عملیات مربوطه با همکاری یک تایلندی به نام Yutthaphum که تلاش ناموفقی کرده بود تا جنایتکاران محلی را به خدمت بگیرد انجام گرفته است. به گفتهی شاهدان وی همراه با جنایتکارانی که قیافهی ایرانی داشتند دیده شده بود که به سفارت ایران رفت و آمد داشته است. به گفتهی کمیتهای که مسئول بررسی پرونده وی پس از ترور سه دیپلمات سعودی به ایران گریخت و پناهندگی گرفت. وزیر کشور تایلند همچنین گفت که قاتلان سه روز پیش از انجام عملیات تروریستی به تایلند وارد شده بودند و پس از انجام عملیات نیز به ایران گریختند.
کتاب تروریسم ۱۹۹۲- ۱۹۹۵ نوشتهی ادوارد اف میکولوس و سوزان ال سیمونز صفحهی ۸۵
دومین عملیات تروریستی رژیم در تایلند تلاش برای انفجار سفارت جدید اسرائیل در مارس ۱۹۹۴ است که در آخرین مرحله با شکست مواجه شد. و انفجارهای سال گذشته بانکوک در واقع سومین تلاش رژیم برای انجام عملیات تروریستی در تایلند بود .
در این مدت، عملیاتهای دیگری هم بوده که به نوعی با بانکوک گره خورده است. از جمله ربودن هواپیمای پرواز ۴۲۲ خط هوایی کویت از بانکوک به کویت این هواپیما در آوریل ۱۹۸۸ توسط هواپیماربان لبنانی ربوده و همراه با ۱۱۰ مسافر به الجزایر برده شد. هواپیماربایی پس از ۱۶ روز با قتل دو کویتی به پایان رسید و به هواپیماربایان اجازه داده شد الجزایر را ترک کنند.
ترور دیپلمات عربستان سعودی در کراچى:
۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۰ چهار تروریست سوار بر موتورسیکلت، حسن القحطانی یک دیپلمات سعودی (مقام امنیتی شاغل در کنسولگری) عربستان را در نزدیکی محل کارش در کراچی با شلیک گلوله به قتل رساندند. ابتدا تصور میشد که چه بسا ترور دیپلمات سعودی به درگیریهای شیعیان و سنیها در پاکستان ربط داشته باشد اما تحقیقات بعدی نشان داد که وابستگان سپاه قدس در پشت این عملیات بودهاند. مقامات امنیتی پاکستانی قاتل را عضو سپاه محمد که مرتبط با سپاه قدس است معرفی کردند و مقامات سعودی و آمریکایی سپاه قدس را مسئول این عملیات معرفی کردند. چند روز پیش از این واقعه مهاجمان ناشناس دو نارنجک به کنسولگری عربستان در کراچی پرتاب کرده بودند که تلفاتی در پی نداشت.
ترور دیپلماتهای سعودی در تایلند، لبنان، پاکستان و ترکیه:
در ۶ ژانویه ۱۹۸۹ برابر با ۱۶ دی ۶۷ صالح عبدالله المالکی دبیر سوم سفارت عربستان سعودی در بانکوک به قتل رسید و در عرض ۴۸ ساعت دو گروه نزدیک به ایران مسئولیت آن را به عهده گرفتند. در دوم فوریه ۱۹۹۰ برابر با ۱۳ بهمن ۶۸ نیز دو دیپلمات سعودی به نامهای عبدالله شوبائیلی کاردار سفارت و احمد سیف وابسته سفارت و فهد بهلی در دو عملیات جداگانه در مرکز بانکوک به قتل رسیدند.
در ۱۴ اکتبر ۱۹۸۹ برابر با ۲۲ مهر ۶۸ یک شرکت هواپیمایی سعودی در لاهور منفجر شد و دو روز بعد وابسته نظامی سعودی در ترکیه در یک بمبگذاری مجروح شد. در اول نوامبر ۱۹۸۹ برابر با ۱۰ آبان ۶۸ نیز یک دیپلمات سعودی در بیروت ترور شد و ۲۴ نوامبر برابر با ۳ آذر ۶۸ یک دیپلمات سعودی در پاکستان ترور شد.
کتاب ایران؛ نگاهی از دورن- سیامک خاتمی صفحهی ۶۶
شکست طرح ترور سفیر عربستان در استکهلم:
پس از ترورهای بانکوک در سال ۱۹۹۰ پلیس امنیتی سوئد ۴ تروریست را که عازم عملیات ترور سفیر عربستان در استکهلم را بودند دستگیر کرد. ۳ نفر از تروریستها از جمله صاحب اتوموبيل بنام حسنپور، که دارای پاسپورت ديپلماتيک جمهوری اسلامی بودند بلافاصله آزاد شدند و حسن پورزمانی، فرمانده عمليات که پاسپورت عادی داشت و از بدو ورود به سوئد تحت نظر پلیس امنیتی بود دستگیر و روانهی زندان شد. ۲۴ ساعت بعد پليس امنيتی سوئد، بدستور وزرات خارجه اين کشور، با زيرپا گذاشتن قوانين سوئد وی را سوار هواپيمای ایران ایر کرده و به ايران بازگرداند. پورزمانی دو سال بعد با نام عبدالرحمان بنیهاشمی فرماندهی ترور میکونوس در برلین را به عهده گرفت. پلیس امنیتی سوئد تلاش برای کشتن سفیر سعودی در استکهلم را سیزدهمین عملیات از این دست دانست. (برنامه مستند تلویزیون دولتی سوئد)
شکست طرحهای تروریستی رژیم در باکو:
روز بیست و نهم دیماه ۱۳۹۰ وزارت امنيت ملی آذربايجان طی اعلاميه ای از ناکام گذاشتن طرح تروری خبر داد که از طرف وابستگان وزارات اطلاعات ايران برنامه ريزی شده بود.
تلويزيون دولتی آذربايجان، نيز با پخش اعترافات دو فرد متهم به دست داشتن در ترور، گزارش داد که رهبر اين گروه بنام «بالاقارداش داداش اف»، شهروند جمهوری آذربايجان، هم اکنون در شهر اردبيل ايران زندگی میکند و با وزارت اطلاعات ايران همکاری دارد.
آخرين ترورى كه با مهندسى رژيم تروريست پرور در عراق صورت گرفت، حمله به پايگاه مجاهدين موسوم به اشرف در اول سپتامبر ٢٠١٣ بود كه سپاه پاسداران رژيم آنرا مهمتر از فروغ جاويدان ( از ديد رژيم مرصاد) ميدانند چون ٥٢ تن از كادرها و اعضاى شوراى رهبرى مجاهدين در آن حمله ناجوانمردانه كشته شدند و هفت تن ديگر را با خودبردند و هنوز از سرنوشت آنها خبرى در دست نيست .
ترور يا قتلهاى هسته اى در تهران:
آخرين ترفندى كه رژيم براى ترور و ازبين بردن اطلاعات هسته اى اش به كار گرفته است ترور دانشمندان هسته اى است و با دروغ گفتن ها ى پى در پى به اين نتيجه ميرسيم كه اين بار هم رژيم قصد فريب مردم را دارد تا بتواند ترورهای حود را پیش ببرد وامتيازهاى سياسى كسب كند يك بار موساد را عامل ترورها و بار ديگر آذربايجان ( باكو) و ديگر بار آمريكا و ... را اعلام مى كند.
خبرگزاری فارس در گزارشی مدعی شد : «عامل سرویس جاسوسی اسرائیل (موساد) که در سازماندهی ترور شهید مصطفی احمدی روشن و شهید علیمحمدی از دانشمندان هستهای ایران نقش داشت، شخصی یهودی معروف به «جاویدان» پناهنده جمهوری آذربایجان میباشد. طبق اطلاعات موثق، وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان در تهیه و تدارک امکانات فنی و مواد منفجره برای این عامل موساد نقش بسزایی داشته است.»
http://farsnews.com/newstext.php?nn=13901130001238
این ادعاها در حالی صورت میگیرد که در اعترافات نمایشی سال گذشتهی مجید جمالی فشی بسیجیای که به اتهام قتل مسعود علی محمدی دستگیر شده بود صحبتی از ارتباط او با «جاویدان» و یا فردی در آذربایجان نشده بود.
پیش از این روزنامه رسالت ارگان بخشی از جناح غالب رژیم، «پژاک» را عامل ترور احمدی روشن معرفی کرده بود و مدعی شده بود که بمب در اربیل عراق توسط آمریکاییها به گروه کردی «پژاک» تحویل داده شده بود:
«بمبی که دانشمند هستهای کشور شهید احمدی روشن توسط آن به شهادت رسید توسط آمریکاییها در اربیل به گروهک تروریستی پژاک تحویل داده شده و این بمب به همراه بمب مشابه دیگری از مرزهای غربی وارد کشور شده است. بمب اول منفجر میشود و منجر به شهادت شهید احمدی روشن میشود اما بمب دوم در حوالی میدان رسالت تهران پس از یک سری عملیات امنیتی و اطلاعاتی کشف میگردد. گفتنی است این بمب از نوع مغناطیسی و مشابه همان بمبهایی است که قبلا نیز برای ترور دانشمندان از آنها استفاده میشده است.»
پیشتر رژیم، مجاهدین و موساد را عامل ترور احمدی روشن معرفی کرده بود. چنانچه مشاهده میشود مقامات نظام، بسته به موقعیت رژیم و سیاست تبلیغیشان از موساد تا سیا، از آمریکا تا آذربایجان، از اربیل و کردستان تا باکو، از مجاهدین تا پژاک در رفت و آمد هستند.
در پايان بايد گفت مردم ايران و جهان گرفتار هيولايى بنام جمهورى اسلامى شده است كه بايد با تلاش و پيگيرى و مبارزه باچنین رژیمی و دور از مماشات تروریستها را تحت فشار قرار داد تا چنين رژيم تروریست پرور را در ايران زمين به زير بكشند تا جهان به صلح و آزادى و آرامش بيشترى دست يابد ، البته بايد گفت اگر غربى ها بخواهند و راه مماشات با چنين رژيمى را در پيش نگيرند .
__________________________________________________________________________________
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%D9%87_%D8%A2%D9%85%D9%84_(%DB%B1%DB%B3%DB%B6%DB%B0) [1] قیام آمل
[2] http://www.ettelaat.net/03_04/t_ali_r_e_b_r.htm
[3] http://www.youtube.com/watch?v=D2U9JgH_zrU&desktop_uri=%2Fwatch%3Fv%3DD2U9JgH_zrU&app=desktop
[4] على اكبر طباطبايى بدست سياهپوستى در واشنگتن دي سي ترورشد ، او وابسته مطبوعاتى سفارت ايران و آمريكا در زمان شاه بود . قاتل بعدها در يكى از فيلم هاى مخملباف در نقش يك انسان دوست بازى مى كند .
[6] http://www.if-id.de/New/index.php?option=com_content&task=view&id=10797
یک سال بعد از حادثه رستوران میکونوس یک ایرانی به نام " کاظم دارابی "کازرونی که مشکوک به عضویت در سپاه پاسداران و سازمان امنیت ایران بود و ۴ لبنانی به نامهای یوسف امین، محمد اتریس، عطاالله عیاد و عباس رحیل توسط پلیس آلمان دستگیر شدند و محاکمه متهمان در ششم آبانماه سال ۱۳۷۲ در آلمان آغاز شد. دادگاه این عده حدود ۵ سال و ۲۴۷ جلسه طول کشید و حدود ۹ میلیون فرانک هزینه در برداشت. در جلسات این دادگاه بیش از ۱۷۰ نفر در دادگاه حاضر شده و در مورد حادثه ترور شهادت دادند. شهادت برخی از این افراد بر ضد جمهوری اسلامی و برخی نیز به نفع جمهوری اسلامی ایران بود. دادستان دادگاه برونو یوست و قاضی آن فریچوف کوبش بودند. حکم دادگاه میکونوس در بیست و یکم فروردین ماه سال ۱۳۷۶ صادر شد و طی آن کاظم دارابی ( بعد ١٥ سال حبس آزاد شد ) از اتباع ایرانی و عباس رحیل تبعه لبنانی به حبس ابد و یوسف امین و محمداتریس هر دو از اتباع لبنان به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم شدند. در این حکم متهم دیگر نیز به نام عطاالله ایاد تبرئه شد. همچنین از آنجا که در جلسات دادگاه مفهومی به نام وظایف ویژه مطرح شده بود که سران رژیم ایران تصمیم گیرندگان اصلی آن کمیته بودند، مسئولان وقت جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران، علی فلاحیان وزیر اطلاعات وقت، علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت و سید علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی ایران متهم به زمینه سازی ماجرای میکونوس شدند.
[7] باسمه تعالی
انّا لله و انّا الیه راجعون،
به اطّلاع مسلمانان غیور سراسر جهان میرسانم، مؤلّف کتاب «آیات شیطانی» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم شدهاست، همچنین ناشرین مطّلع از محتوای آن، محکوم به اعدام میباشند. از مسلمانان غیور میخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرئت نکند به مقدّسات مسلمین توهین نماید و هر کس که در این راه کشته شود، شهید است ان شاءالله؛ ضمناً اگر کسی دسترسی به مؤلف کتاب دارد ولی خود قدرت اعدام او را ندارد، او را به مردم معرّفی نماید تا به جزای اعمالش برسد. و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاتة.
روحالله الموسوی الخمینی
۲۹ بهمن ۱۳۶۷ / ۱۷ رجب
http://www.flickr.com/photos/38654107@N08/3611867334 /[8]
عبدالرحمن برومند (زاده ۱۳۰۶ گز اصفهان - ۱۳۷۰ پاریس) فعال سیاسی ایرانی و رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران بود. او در روز پنجشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۳۷۰ (۱۸ آوریل ۱۹۹۱) در مقابل آسانسور منزل مسکونی خود در پاریس با ضربات کارد به قتل رسید
بيژن فاضلی فرزند رضا فاضلی بود که در اثر بمب گذاری توسط عوامل جمهوری اسلامی در ۲۸ مرداد ۱۳۶۵ در فروشگاه خود واقع در لندن کشته شد. اين بمب برای از بين بردن رضا فاضلی بازيگر منتقد جمهوری اسلامی کار گذاشته بود که در نهايت به کشته شدن فرزند وی بيژن منجر شد.
ماموستا ربیعی ۹ آذر سال ۷۵ با تزریق هوا و ایست قلبی به قتل رسید و جسدش در خیابان پیدا شد.البته پزشکی قانونی اعلام کرد او به مرگ طبیعی درگذشتهاست. وی از قربانیان قتلهای زنجیرهای به شمار میرود.
http://www.iranianuk.com/page.php5?id=20130822100949012 [9] ترور در تایلند
https://www.facebook.com/khabar2011/posts/363461063764891 [10]
http://www.flickr.com/photos/38654107@N08/3611867334/ مافیای ترور خامنه ای
http://www.if-id.de/New/index.php?option=com_content&task=view&id=10797 مراسم یاد بود ترورهای برلین/ میکونوس
http://www.youtube.com/watch?v=H3t4ctnE4U8 تروریست سپاه قدس / کل ترورها در یک گزارش جمع و جوردر من و تو
منبع:پژواک ایران