PEZHVAKEIRAN.COM بعد از ۲۲ سال گزارشی از یازدهمین جشنواره ی بین المللی سینمای در تبعید سوئد/ گوتنبرگ
 

بعد از ۲۲ سال گزارشی از یازدهمین جشنواره ی بین المللی سینمای در تبعید سوئد/ گوتنبرگ
بصیرنصیبی

 

sweden 260

 

برای تنظیم گزارش رویدادی به مانند جشنواره ی بین المللی سینمای تبعید اگر گزارشگر بخواهد دقیق وکامل همه برنامه های رویداد را گزارش کند کار چندان ساده ای نیست ودر مورد من به دلایلی که می گویم ناممکن چرا که برنامه ها بین چند سینما تقسیم شده بود وسینما های دیگر از مرکز اصلی فستیوال دور بود امکان و وسیله حمل ونقل هم پیش بینی نشده بوده عملا من باید تنها به برنامه های سینما«هاگابیون»بسنده میکردم وچون پروگرام هم فقط به زبان سوئدی پخش شده بود برای سوئدی ندان ها یافتن برنامه ها مشکل شده بود دایم فیلمسازان از هم سئوال میکردند که فیلم تو چه روز وچه ساعتی وچه سالنی هست؟ به خصوص که برنامه های جنبی فقط در کاتالوگ قرار داده شده بود.شاید اگر برای برنامه های جنبی هم جدولی تنطیم می شد ویا کل برنامه ها یکجا در یک جدول چاپ وپخش می شد در جلب تماشاگر بیشتر برای پخش های فرعی هم موثر بود.دیگر این که شکل تنظیم برنامه به شکلی بود که اگر میخواستی برای نهار ویا شام که در رستورانی ایرانی البته نزدیک سالن اصلی سرو می شد از مرکز فستیوال خارج شوی عملا از تماشای یک فیلم غافل میماندی . من و داریوش که اصلا ۳ روز بیشتر نمی توانستیم بمانیم واز تماشای ادامه برنامه ها محروم ماندیم به ناچار گزارش من هم یک گزارس کامل نخواهد بود همانگونه که من در بحث رادیوی ام در رادیو پیام کانادا هم گفتم . جشنواره جهانی سینمای در تبعید پایه واساسش در سوئد بنیان گذاشته شد با همه نشیب وفرازها به همت و ایستادگی حسین مهینی ویارانش ۲۲ سال است که پایدار مانده ونخستین گرد هم آیی سینماگران ایران در تبعید نیز در همان زمان باز هم به همت حسین مهینی در گوتنبرگ برگزار گردیدواز نظر بررسی تاریخ سینمای تبعید نیز فستیوال گوتنبرگ جای شایسته ای داشته وخواهد داشت. بعد از این مقدمه برویم سراغ برنامه وکارهایی که تماشایش در زمان کوتاه توقف ما در گوتنبرگ امکان پذیر بود.از برنامه افتتاحیه شروع می کنیم.

 

sweden 245

 

ساعت هفت بعد از ظهر روز جمعه اول نوامبز ۲۰۱۳ در سینمای مشهور دراکن یازدهمین دوره ی جشنواره ی بین المللی سینمای در تبعید با حضور حدود ۴۰۰ میهمان گشایش یافت در مراسم گشایش حسین مهینی مدیرجشنواره گزارشی از فستیوال ارائه دادوضمن گزارش اشاره کرد به موانعی که سفارت سوئد در اردن برای لیلا خالد میهمان امسال فستیوال ومبازر سرشناس فلسطینی ایجاد کرد.

امسال قرار بود به مناسبت نمایش فیلمی از زندگی لیلاخالد در فستیوال این مبارز فلسطینی هم در فستیوال حضور داشته باشد که همه تلاش ها ی دفتر جشنواره برای دریافت اجازه ورود برای وی بی نتیجه ماند گویا مقامات دولتی سوئد از حضور یک مبارز فلسطینی حتا دردوران کهولتش واهمه داشتند.

بعد ازپایان گزارس مدیر جشنواره ،پیام ویژه ی لیلا خالد به زبان عربی خوانده شد( پیام به زبان سوئدی ترجمه شد) و بعد فیلم مراسم افتتاح به «آلمان خوش آمدید» کار یاسمن سمندری کارگردان کرد تبار که در آلمان رشد کرده به نمایش درآمد. این فیلم با فروش بسیار خوبی در اکران مواجه شد اما بطور ناگهانی از اکران برداشته شد که این قطع ناگهانی نمایش فیلم بیشر جنبه ی سیاسی داشت اما خود فیلم تا اواسط به خوبی پیش میرودو اما در نیمه دوم دچار افت می شود به نظر میرسد نفوذ حزب حاکم خانم مرکل مسیر فیلم را تغیر داده است ودریغ.

فیلم مورد توجه تماشاگران فستیوال قرار گرقت «به آلمان خوش آمدید »یک فیلم راحت وساده و شاداست با لحظاتی که خوب طراحی واجرا شده ومی شود گفت انتخاب این فیلم برای مراسم اقتتاح انتخاب مناسبی بوده است.

بعداز اتمام فیلم جمعی از میهمانان به رستوران وصل با سینما دراکن دعوت شدند وبه نوعی این میهمانی کوکتل وشام برای معارفه با فیلمسازان شرکت کننده ترتیب داده شده بود.اما به هنگام ورودبه رستوران شخصی کنترل کارت های ورود را بعهده داشت که برای آنهاکه می شناختنش جای سئوال باقی میگذاشت من هم که چهره اش را بیاد نداشتم اما نام ایشان بیادم مانده بود.ایشان کارمندABF است (ABF )موسسه ایست که بسیاری از برنامه ها کمک مالی می کند). برگذاری جشنواره جهانی سینمای تبعید بدون دریافت کمک مالی امکان پذیر نیست واقعیت این چنین است که اگر از موسسات کمک گرفته نشود عملا باید این نوع جشنواره ها متوقف شود. البته بهر قیمت هم نمی شود دندان روی جگر گذاشت. ایرانیان مقیم سوئد خود بهتر از من می توانند مسایل محلی را حل وفصل کنند، اما مانعی ندارد که نظر یک دوست را هم بخوانند. این آقای کارمند تمایلات اکثریتی/ توده ای از جنس فرخ نگهدار دارد برای متمایلین چنین اندیشه ای حضورش خیلی هم خوب وشایسته است حتما رضایت آنها را هم جلب می کند اما برای برنامه های مستقل بگونه ی جشنواره جهانی سینمای در تبعید که ۲۲ سال است دوام آورده حضور این آدمها مناسب نیست . البته این که ABF وقتی کمک می کنند بخواهد نامش هم درکاتالوگ ویا در مراسم آغاز آورده شود توقع دور از انتظاری نیست اما کنترل بلیط ها وسخنرانی در مراسم افتتاح از حدود اختیارات کمک کننده خارج است و در محدوده برنامه ریزی محاسبه می شود باید برای مدیران این موسسه روشن کرد که کارمندان ایرانی آن موسسه که از خط سیاسی مشخصی پیروی می کنند استقلال رای ندارند ودرست نیست به عنوان نماینده به دفتر فستیوال معرفی شوند.

میزان استقبال از جشنواره ی امسال

بعد از فریب ونیرنگ ج. اسلامی در سال ۸۸ باز شدن راه رفت وآمد ایرانیان به ج. اسلامی ایرانیانی که پایشان به ج. اسلامی باز شذ بر اساس آن ضرب المثل توجیه کننده ،سری که درد نمی کنه… ازفعالیت ها وبرنامه هایی که صحبت از تبعید می کردند فاصله گرفتند .هر چه از میزان تماشاگران فعالیت های تبعیدیان کاسته شد به مشتاقان برنامه های صادراتی فیلم ،موسیقی ،کتاب و… افزوده شد. جشنواره های تبعید نیز از این وضعیت جدید لطمه دید اما رویداد هایی که دوام آوردند با مشخص شدن چهره مکارنظام اسلامی بتدریج مشتاقان خود را ار میان تبعیدیانی که سخت و مقاوم در برابر نظام جنایتکار ایستاده اند ونسل جوان تازه به میدان آمده یافتند وبهر حال وبا توجه به شرایط میزان استقبال از جشنواره امسال خوب وامیدوار کننده ارزیابی می شود. تماشاگران هم متفاوت بودند نیامده بودند فیلمی ببینند و وقت بگذرانند در مباحث بعد از نمایش فعالانه شرکت میکردند بسیار ار نکته های درون آثار را همین تماشاگران آگاه بیرون کشیدند وراه بحث را باز کردند.بطور خلاصه بگویم یک فضای خوب سینمایی ایجاد شده بود و این فضا فستیوال را زنده وپر تحرک کرده بود به خصوص باید به استقبال سوئدی ها از این دوره جشنواره اشاره داشت.

فیلمها وفیلم سازان ایرانی وافغان جشنواره

دیانا ثاقب سازنده فیلم "محترمه " از افغانستان.

نغمه شیرخان از کانادا- سازنده فیلم سینمایی همسا یه

بهارک منیری از کانادا سازنده فیلم آمبروسیا

بهمن طاوسی سازنده فیلم سینمایی “پیش اجرایی برای مراسم اعدام

داریوش شیروانی سازنده فیلم سینمایی" آدمهای سایه "

و

فیلم های ایرانی وافغان امسال خود بخش مهم جشنواره را شکل میداد.با آثاری متنوع و با کارهایی قابل تامل به نظر می رسید دفتر جشنواره برای تهیه فیلم های این بخش خیلی کار وانرژی صرف کرده است و ما هم که توقفمان کوتاه بود ترجیح دادیم فرصت کوتا ه مان را صرف تماشای این آثار بنمائیم حتا در این مورد هم تماشای همه کار ها ممکن نشد ،البته در سوئد رادیو تلویزیون های فارسی زبان زیادند اینان حتما گزارشگران خبره هم دارند تا گزارش جامع ارائه دهند.

 

 

برنامه ی با یاد سیروس وقوعی

 

در کاتالوگ فستیوال در باره سیروس وقوعی چنین میخوانیم:

«سیروس در سال ۱۹۵۲در ایران به دنیا آمد. او در رشته سینما(فیلم) به تحصیل پرداخت و سپس به عنوان فیلمساز و ادیتور در تلویزیون ملی ایران به کار پرداخت. پس از انقلاب سیروس علیه ساختار قدرت مذهبی که در حال منحرف ساختن انقلاب مردم بود، به موضع گیری پرداخت. او با فیلمسازی از فعالیت های اپوزیسیون و مستند سازی از حملات رژیم به کردستان، دشمن رژیم تلقی شد و مجبور شد از کشور بگریزد. سیروس به کشور سوئد پناه برد و به عنوان پناهنده سیاسی پذیرفته شد.

سیروس در زمان حیات خود در سوئد، فعالیت های زیادی انجام داد. فعالیت هایی که نتیجه بخش بود. او با مرکز فیلم سوئد به همکاری پرداخت، یک گروه تئاتر را بنیاد گذاشت، مقاله و فیلمنامه نوشت، فیلم ساخت و به تحقیق پیرامون نکات کلیدی فیلم تبعید همت گماشت. و در نهایت همکار مداوم جشنواره سینمای تبعید بود. بود، … او در ۱۲آوریل ۲۰۱۳ما را ترک گفت»

برنامه ی با یاد سیروس وقوعی با تنظیم خوب، کاری شد شایسته این یار از دست رفته ی مان با همکاری مریم افشاری( مجری برنامه)، پریسا حیدری (آواز) وداریوش شیروانی که قطعاتی با ویلون نواخت.

 

DSC_9145

 

حسین مهینی بخش های از یادداشت طولانی اش را بیاد سیروس خواند ودر حین خواندن متن چندین بار بغض گلویش را فشرد.حسین اضافه کرد که تمام متن را به ملاحظاتی نمی تواند بخواند .

من که سیروس را از زمانی که او دانشجوی مدرسه تلویزیون وسینما بود وما فستیوال های سینمای آزاد را در سالن نمایش مدرسه برگذار می کردیم می شناختم. در این برنامه صحبت کوتاهی در باره ی ارز ش ها ی انسانی سیروس ومقاومت وایستادگیش در برابر جمهوری اسلامی داشتم. همچنین دوست داشتم سروده ای از مینا اسدی را که به مناسبت این اتفاق سروده بود پایان بخش حرفهایم باشد که شعر مینا را فراموش کرده بودم همرا ه بیاورم به جبران این فراموشی به این گزارش سروده ی مینا را هم اضافه می کنم.

 

DSC_9140

 

شعری برای سیروس وقوعی

 

یک کاره

مرگ

بایدخروس بی محل به شود

 

وسپیده دمان را

از نیمه شب باز نشناسد

وبیاید پای دیوار خانه ات

و گاله ی دهانش را باز کند

وبخواند

وبخواند

و بخواند

وترا وسوسه کند.

 

دلواپس چه بودی

وگوش به زنگ چه خبری

که در را گشودی

وبه خانه راهش دادی

که تو را به نوک بگیرد

وببرد.

چکار داشتی

که کفش وکلاه کنی

و تن بدهی

به این گول وگم

چه وقت مردن بود

تو که هنوز شکوفه های بادام راندیده بودی؟

*مینا اسدی*جمعه بیستم ماه آوریل دوهزار وسیزده استکهلم

 

 

برنامه های جنبی

جمهوری سکوت، یک لحظه نفس

 

در اطلاعیه پیش آغاز فستیوال میخوانیم:

« علاوه بر فیلمسازان، خانمها مهستی شاهرخی نویسنده ( از فرانسه) و ژیلا مساعد شاعر از سوئد در برنامه ویژه "جمهوری سکوت- یک لحظه نفس" شرکت می کنند و برش هایی از آثاری را که در موقعیت دیکتاتوری جمهوری اسلامی و تبعید خلق کرده اند ، باز خوانی می کنند

البته این امکان هست که برنامه ای حذف شود ویا جایش تغیر کند اما بهتر است این تغیرات به اطلاع تماشاگران هم برسد. خانم مهستی شاهرخی که امکان سفر نداشتند و متن صحبت هایشان را فرستاده بودند اما خانم مساعد که درهمان شهر اقامت دارند هم حضور نداشتند علت غیبت ایشان هم اعلام نشد. البته بعد از برنامه یاد بود سیروس خانم مریم افشاری متن ارسال شده از طرف مهستی شاهرخی را خواند.ما این متن را جداگانه چاپ خواهیم کرد.

 

 

سینما و فاشسیت

 

سینما و فاشیست عنوانی بود که برای سخنرانی من انتخاب شده بود و برنامه من مقایسه ی سینمای آلمان نازی وسینمای جمهوری اسلامی بود.آن چه ارائه کردم خلاصه ای بود از یک پژوهش ۵۰ صفحه ای که چند ماه روی آن کار کرده بودم وهر چه که بود کار ی متفاوت بود از تمام مباحثی که در زمینه سینمای ج. اسلامی تا کنون گفته ونوشته شده است. میزان شرکت کنندگان در این بحث می توانست بیشتر هم باشد اما برگذاری همزمان یک تظاهرات در شهر وهمین طور نمایش فیلم در سالن همزمان با این برنامه روی میزان حضور علاقمندان این مباحث تاثیر گذاشته بود. اما آنها که آمده بودند با علاقه واشتیاق همراه من شدند وبعد از برنامه نیز جلسه ی پرسش وپاسخ خوب وسازنده ای داشتیم .

 

sweden 291

 

 

 

*میزگرد: مبارزه زنان آفغانستان برای آزادی

 

یکی ار برنامه های جنبی موفق جشنواره این میزگرد بود در اطلاعیه جشنواره هم میخوانیم:

«پرسشی که در این بحث برجسته خواهد شد، حول و حوش این موضوع است که آیا این امکان وجود دارد که زنان سکولار و مذهبی در یک تلاش مشترک جهت حقوق اجتماعی – سیاسی زنان افغانستان و نیز روابط مردان و زنان به فعالیت بپردازند»

حضور سینماگر آگاه افغان دیانا ثاقب ونمایش فیلم مستند او در این زمینه به پر بار تر کردن این میزگردیاری رسانید.

 

 

DSC_9177

 

*نگاهی گذرا به چند فیلم جشنواره و

 

پیش اجرایی برای مراسم اعدام: بهمن طاوسی

 

عنوان این فیلم حس کنجکاوی کسانی که نسبت به مسایل زادگاه اسیرشان حساس هستند برمی انگیزد به خصوص که اساس این فیلم را عکسی مشهور که امروزه یه عنوان سندی از جنایت جمهوری اسلام محسوب می شود وجایزه عکاسی هم به او تعلق گرفته شکل میدهد .

جهانگیر رزمی عکاس روزنامه اطلاعات ج. ا از صحنه اعدام ۱۱ مبارز عکسی می گیرد این عکاس خود به خواست ج. اسلامی این عکس را برداشته است حتا در روزنامه اطلاعات هم چاپ کرده است که البته با توجه به جو آن زمان می شود حدس زد که انعکاس این جنایت به نفع ج. اسلامی بوده است الان هم بنا به گفته سازنده فیلم ،عکاس بدون هیچ مشکلی در ج.ا زندگی وکار می کند.

دوسال پیش است که یک فیلمساز مقیم خارج _بهمن طاوسی_ به این فکر میافتد که این عکس را باز ساری کند ،بس بعید نیست که بخشی از کنجکاوی مردم برای تماشای پیش اجرا… مربوط است به شهرت این عکس، بیننده هم حق دارد با تامل ودقت صحنه های بازسازی شده را تماشا کند.اگر سئوال ویا سوالهایی داشت مطرح کند.

البته من فقط یک بار فیلم را دیدم .چون دیالوگ ها به زبان فرانسه وانگلیسی بود شاید نیاز بود یکی دوبار دیگر هم دیده می شد تا بشود قاطع تر نظر داداما در همین نگاه اول این سئوال ها به ذهن من نیز رسید.

چرا هیچ جای فیلم مشخص نمی شودکه این سند/ فیلم باز سازی جنایت های ج. اسلامی است؟ چرا مجریان فرامین حکومتی که مبارزین را تیر باران می کنند تفنگ در دستشان نیست وشیوه ساخت این سکانس سمبلیک طراحی شده است؟ چرا آن قسمت عکس که مبارزی روی برانکا است که تیر خلاص به او میزننددر باز سازی حذف ویا سانسور شده است؟و

در حاشیه اضافه کنم در طول جشنواره سازنده این فیلم خود به سینماگران ج.ا گرایش نشان میداد، فیلمسازانی که از دل این نظام بیرون آمده اند حتا فیلمسازانی که آرایشگر فستیوال های غربی هستند نهایت تحول ویا آزادی خواهی یشان پیوستن به باند دوم خرداد ودفاع از خاتمی وموسوی،کروبی و.. است اینان در حدی نیستند که در یک جشنواره در تبعید به آنان بها داده شود اما بهمن طاوسی از هر فرصتی بهره میگرفت تا ترقی وتحول آنان را توضیح دهد.

 

sweden 273

 

 

 

محترمه کارمشترک دیانا ثاقب.ملک شفیعی

 

فیلم دیگر جشنواره که نظر ها را متوجه خود می کند.کاری است با عنوان محترمه فیلم مستندی از دیانا ثاقب،ملک شفیعی فیلمسازان افغان.

دیانا ثافب که در جشنواره حضور دارد از آن دسته فیلمسازانی است خودوکارش را می شود در یک کفه ترازو سنجید از مهاجرین افغان بوده که به جمهوری اسلامی پناه برده وآنحا رشد کرد ه بی آنکه کوچکترین تاثیری از محیط بگیرد. میدانیم که ج. اسلامی چه رفتار غیر انسانی با مهاجرین افغان دارد دراین جو دیانا بزرگ می شود اما نه توهم به حکومت مذهبی دارد نه کو چکترین گرایشی به بساط آخوند ها ونه اعتقادی به فیلمسازان غیر افغان نظیر مخملباف که خواسته اند یک چهره مغشوش باب میل جشنواره ها از مردم افغان ارائه دهند . فیلم مستند دیانا هم تکان دهنده وآگاهی دهنده ساخته شده دوربین دیانا بی پروا به میان مردم زجر کشیده میرود ودردها ومصایب امروز زنان افعان را زنده می کند. زنان افغان را می بینیم که بدون حجاب چگونه با فشار های اجتما عی وعقب ماندگی وارتجاع مبارزه می کنند دیانا می تواند در هر جای اروپا زندگی کند اما او ترجیج میدهد در کابل بماندتا درد ها ومصائب مردمش را از نزدیک لمس کند. انتخاب این فیلم ودعوت از دیانا یکی از کار های شایسته دفتر جشنواره سینمای در تبعید بود.

 

DSC_9192

 

 

 

همسایه، کار نغمه ی شیرخان

 

فیلم طولانی همسایه نغمه شیر خان قصیه ی دو زن ویک کودک را بازگو میکند ، یک زن مادر دختر است که شوهرش ایران است وقرار است به همسر وبچه اش بپیونددقراری که به انجام نمی رسد وزن که در غیاب مرد دوست گرفته وبیشتر اوقات با اوست وبچه اش غالبا تنهاست وهمسایه آنها زن دیگری است که میخواهد به دختر بچه نزدیک شود اما مادر تمایلی به این ارتباط ندارد اما سرانجام او نیز می پذیرد وبچه ساعت های تنهایی اش را با زن همسایه پر می کند.

حفظ ریتم یک فیلم بلند برای سینماگرتازه کار، کار آسانی نیست به نظر میرسدسازنده از حضور ومشورت امیر نادری بهره گرفته است به خصوص که مونتاژ فیلم کار امیر نادری است.این کار بیشتر نظر به فستیوال ها غرب داشته است سازنده هم خودش را فیلمساز سیاسی نمیداند. امیر نادری مشاور ومونتوراین فیلم هم هرچند سال هاست در خارج از ایران بسر می برد و این جا فیلم می سازند نه فیلم هایش به مسایل زادگاهش ربطی دارد ونه خودش حساسیت سیاسی نسبت به رویدادهای ایران اسلامیزه شده دارد.

 

sweden Nagmeh

 

 

 

*بهارک منیری سازنده فیلم آمبروسیا

 

با تماشای کارهای نسل جوان ایرانی ویا ایرانی تبار در جشنواره امسال بی اختیار برگشتم به سال های پیش و سینمای آزاد خودمان ودر ایران، روش مابرای کار با سینماجویان کارگاهی بود،در آن سال ها با تجربه ای که آموخته بودیم به شرکت کنندگان در کارگاه توصیه می کردیم که حتا اگر مشتاق سینمای قصه ای هستند در آغار کار با فیلم های کوتاه شروع کنند فیلمسازان موفق در ایران ویا تبعید که سابقه کار در کارگاه های سینما ی آزاد را دارند در کارنامه شان ساخت چند فیلم کوتاه ثبت شده است. جوانان ایرانی خارج ودر سالهای اخیر اکثرا با فیلم های بلند ویا نیمه بلند کار را آغاز می کنند وقتی فیلم طولانی باشد حفط ریتم فیلم وساختمان فیلم وکنترل صحنه مشکل تر می شود واگر قصه فیلم برای کار بلند ظرفیت نداشته باشد نتیجه کار طولانی وکشدار به نظر می رشد.

بهارک هم توانایی فیلمساری دارد اما قصه فیلمش برای یک فیلم طولانی ظرفیت ندارد بخشی از ارزش کار بهارک با انتخاب قصه ای که شکل متفاوتی ای ندارد پوشیده میماند.(یک زن وشوهر جوان ،مرد پیتزا فروشی دایر کرده وزن طراح لباس است و …)هر چه فیلمسازان جوان از فالب های کلاسیک جدا شوند وبه کار های تجربی نزدیک، یک قدم به خلق اثر متفاوت نزدیک تر می شوند. در انتظار کارهای دیگر بهارک می مانیم .

 

DSC_9224

 

 

 

داریوش شیروانی سازنده فیلم سینمایی" آدمهای سایه"

 

در آخرین برنامه روز یک شنبه فیلم سینمایی جدید داریوش شیروانی انسانهای سایه در جشنواره به نمایش در آمد . با اینکه زبان فیلم آلمانی بود ونسخه ای که نمایش داده شد زیر نویس انگلیسی هم نداشت اما مفهوم فیلم به تماشاگران القاء شده بود اکثر تماشاگران این سانس سوئدی ها بودند بحث خوبی بعد از نمایش فیلم در گرفت . شایسته این که حرفهای داریوش در باره این کار را از زبان خودش بخوانیم:

«شخصیت های این فیلم افراد بی خانمان و روسپی هستند که به بیرون جامعه پرتاپ شده اند و این در حالی است که جامعه مدرن نفی نمی شود زیرا که این حرکت و جریان سنگین چه ما بخواهیم و یا نه به جلو خواهد رفت و مثل هر حرکت دیگری قربانیانی را از خود بجا می گذارد. اما همه شخصیت های فیلم سرنوشت خود را نمی پذیرند و آنکه از همه عاشق تر به زندگی و انسانیت نگاه می کند مثل "ایزابل – فاحشه جوان" تصمیم می گیرد که سرنوشتش را خودش در دست بگیرد و بالاخره راه خودش را هم پیدا میکند»

این لینک گفتگو با داریوش می تواند خواننده را با اندیشه های داریوش شیروانی سینماگر وآهنگساز آشنا کند.

http://cinemaye-azad.com/goftegou/goftegou-07.html

 

Darioush_Shirvani_Dreharbeiten_Schattenmenschen

 

 

حرف آخر

دوست داشتم همه روزهای جشنواره می ماندم تا تصویر دقیق تری از این رویداد ارائه دهم اما امکان توقف بیشتر نبود ،من از آغاز کار این رویداد همراه آن بوده ام تردید ندارم که توان وانرژی بسیاری صرف شده بود تا بتوان یک مجموعه دیدنی وتفکر انگیز را ارایه داد . یک چنین خواستی جزبا همدلی وهمراهی یک گروه امکان پذیر نیست .

همراهان وهمکاران با صمیمیت وصداقت می کوشیدند تا جشنواره هر چه بهتر وتاثیر گذار تر برگذار شود .این چنین است که باید علاوه بر حسین مهینی که بار بیشتر اداره ی جشنواره را به دوش می کشد از تک تک همکاران ایرانی وسوئدی سپاسگذار بود.

اسامی ایرانیان همکار را یکی همراهان جشنواره برایم فرستاد با سپاس از او چون نمیدانم آیا اجازه دارم نام خانوادگی همه یاران را منتشر کنم یا نه ؟ به ذکر نام کوچکشان اکتفا می شود .

نادر ن، نادر ج. سارا، جعفر، فرهنگ، ایران، حمید، هوشنگ، ایرن، بهارک، مریم اقشاری، حسن مهینی و

باشد که این گونه تلاش ها به ثمر برسد و با سقوط این نظام نا انسان وپوسیده از تجربه وتوانایی های تبعیدشدگان در زادگاه اسیرشان بهره گرفته شود با امید به فرا رسیدن چنین روز هایی.

بصیر نصیبی 11 نوامبر ۲۰۱۳ زاربروکن / آلمان

 

sweden 300

 

 

DSC_9113

 

 

DSC_9120 DSC_9214 DSC_9226 sweden 279

 

منبع:پژواک ایران


بصیرنصیبی

*من هم با آنها که از خاموشی فروزان متاثر شدند همراهم!.. وچرا؟  [2016 Feb] 
*نوید کرمانی، خبرنگار دفتر اروپایی شهروندکانادا، کلیسای پاولوس و…  [2015 Nov] 
*جمهوری اسلامی، نمایشگاه جهانی فرانکفورت، فستیوال های جهانی فیلم، سلمان رشدی و …  [2015 Oct] 
*نسرین ستوده ،جعفر پناهی وخیمه شب بازی اتمی  [2015 Sep] 
*طنز نوروزی ؟! دعای تحویل سال،همراه با بانوی اول ،میشل اوبام  [2015 Mar] 
*خرس طلایی را چگونه سوار تاکسی کنیم!  [2015 Feb] 
*بار دیگر پیشگو شدم!  [2015 Feb] 
*بصیر نصیبی: بار دیگر اسلام گرایان فاجعه و جنایت آفریدند!  [2015 Jan] 
*سینمای جمهوری اسلامی، از مک کارتیسم تا خمینیسم  [2014 Aug] 
*(کارنامه سينمايی احمد شاملو)  [2014 Jul] 
* وداع با دوربین !  [2014 Jun] 
* ۲۰۱۳ سال خوبی نبود!  [2014 Jan] 
*دریغا که فقر چه به آسانی احتضار فضیلت است!   [2013 Dec] 
*ژیلا مهرجویی را جمهوری اسلامی سالها قبل کشته بود!  [2013 Dec] 
*بعد از ۲۲ سال گزارشی از یازدهمین جشنواره ی بین المللی سینمای در تبعید سوئد/ گوتنبرگ  [2013 Nov] 
*احمدی‌نژاد دستور داد اسکار بگیریم، ما لابی کردیم، فرهادی اسکار گرفت  [2013 Feb] 
*ترور کافه میکونوس،نخل طلای کن به طعم گیلاس کیارستمی و آزادی زود هنگام کاظم دارابی به مناسب سالگرد جنایت در کافه میکونوس برلین [2012 Sep] 
*دیپلمات گروگان گرفته شده در سفارت امریکا هم برای سینمای جمهوری اسلامی دلالی می کند!  [2012 Jan] 
*نخستین فیلم تجربی، ضد قصه،آغاز سینمای دیگر در ایران!  [2011 May] 
*سفارشنامه یا شناحتنامه اسماعیل جان خویی برای بهمن جان!؟  [2011 May] 
*ازمروارید های خونین میدان لو لوی بحرین تا ضد انقلاب های فتنه گر میدان انقلاب تهران!  [2011 Apr] 
*3سال زندان به چه جرمی؟!  [2011 Mar] 
*حرف ها وسوالهای یک تبعیدی به بهانه انتشاراعلامیه رسانه« ایران ندا»  [2010 Nov] 
*درباره‌ی یک پیشنهاد، بستن سفارت خانه های جمهوری اسلامی!  [2010 Nov] 
*کارنامه بصیر نصیبی به اختصار  [2010 Nov] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی ( قسمت آخر )  [2010 Apr] 
*هشداری دیگر به فیلمسازان سینمای جمهوری اسلامی  [2010 Mar] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی (5)  [2010 Mar] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی( 4)  [2010 Feb] 
*جشنواره گرم سینمای مقاومت ایران در تبعید، روزها وشب های سرد برلین!!  [2010 Feb] 
*۳۰ سال سینما در جمهوری اسلامی(۴)  [2010 Jan] 
*استقلال سینمای جمهوری اسلامی درمعرض خطر است! شوخی نمی فرمائید ؟  [2009 Nov] 
*سیستم بدل ساز و سینمای زیر زمینی ایران  [2009 Oct] 
*اولین و آخرین جواب در ارتباط با جواب من به بیانیه رخشان بنی اعتماد  [2009 Oct] 
* زیر پوست شب چه میگذرد؟  جواب به بیانیه رخشان بنی اعتماد [2009 Sep] 
*دولت دست نشانده نوری المالکی و پایگاه اشرف   [2009 Jul] 
*جواب به مقاله ی درباره ی حضور مخملباف در پارلمان اروپا و نامه ی منتقدین   [2009 Jul] 
*صدای پای انقلاب، آغاز پایان   [2009 Jun] 
*آیا می شود برای رفاه شهرزاد کاری کرد؟  [2009 Mar] 
*مجموعه دروغگو ها*  شبه نمایشنامه در ۳ پرده  [2009 Mar] 
*خداوند خود داور جشنواره فجر بود!  [2009 Feb] 
*«یک لحظه برای آزادی» یک اثر فوق العاده ویک سند تکان دهنده!  [2009 Feb] 
*«یک لحظه برای آزادی» یک اثر فوق العاده ویک سند تکان دهنده!   [2009 Feb] 
*فیلمبردار در غربت،غریبانه خاموش شد!  [2009 Feb] 
*فرموده و افزوده یک بار گولم زدی شرم برتو، بار دوم گولم زدی شرم برمن (یک ضرب المثل امریکایی) [2008 Nov] 
*سانسور فيلم در ايران (۱۳۷۸_۱۲۸۳) آغاز سانسور فیلم در ايران- ۱۲۸۳ [2008 Nov] 
*حسن داعی وشبکه گسترده لابی ها  [2008 Oct] 
*حسن بنی هاشمی، چهره درخشان جنبش سینمای آزاد ایران  [2008 Oct] 
**شهرزاد وسینمای آزاد  [2008 Sep] 
*دريغا که فقر چه به آسانی احتضار فضيلت است!  (کارنامه سينمايی احمد شاملو)  [2008 Jul] 
*مدیر روابط عمومی جشنواره یکی بود و یکی نبود، یا آرتیست مستقل و خلاق تئاتر؟!  [2008 Jun] 
*مسعود بهنود، کتاب سوزان هیتلر، فیلم سوزان خمینی  [2008 Jun] 
* آش یک ملیون دلاری  حرفهایی در باره جشنواره ی یکی بود ویکی نبود در کانادا [2008 May] 
*چگونه هوشنگ توزیع از شعار به شعور رسید!  [2008 May] 
*زیر ذره‌بین  [2008 May] 
*گفت وشنود با بصیر نصیبی در حاشیه برنامه پرویز قلیج خانی در زاربروکن( آلمان) جمهوری اسلامی مار-بروکن!! [2008 May] 
*کوروساوا، گودار، عمرشریف و سینمای جمهوری اسلامی درجواب آقای ارژنگ بامشاد [2008 Mar] 
*سینمای سیاسی، زندان وسینمای ایران در تبعید  با یادهادی حسین زاده عضوگروه سینمای آزاد مشهد که در سال ۶۰ اعدام شد وهمه جانباختگان راه رهایی . [2008 Feb] 
*پرسپولیس، ونسان پارونو- مرجان ساتراپی وموفقیت های دیگر ...   [2008 Feb] 
*نامه سرگشاده به مدیر جشنواره ی جهانی فیلم برلین  [2008 Feb] 
*عشق من، جمهوری اسلامی! در باره شرکت کارگردان «عشق من وین» در برنامه تبلیغاتی احمدی نژاد  [2008 Jan] 
*من اگر جای تو بودم!  [2007 Dec]