کشتن و تشویش ِ اذهان ِ عمومی
پنجره ای به سوی خبر، شماره ی یک 

پ. مهرکوهی

بفرمایید، باز هم داستان ببافید و آن را کِش دهید و بزرگش کنید! هرگز هم به این فکر نکنید که با داستان پردازی هاتان وقت ِ مسئولان را گرفته و نمی گذارید کارها پیش رَود و کشور سامانی بایسته بگیرد. سرکار ِ تیمسار ِ سرلشکر سردار -دکتر!؟- رادان و دیگر برادران و دکاتیر* یا باید به کار ِ امنیت ِ مردم برسند و یا به کارهایی که رسانه ای های مزاحم برایشان می تراشند. کجای جهان این همه تشویش ِ اذهان ِ عمومی انجام می گیرد؟ کسی چه می داند، شاید اگر این جار و جنجال های رسانه ای ی دشمن و حقوق بشری ها نبود و وقت ِ محتسب ها و نیروهای شهربان ِ کشورمان الکی گرفته نمی شد، آقایان ِ دکاتیر بهتر می توانستند توان ِ خود را بر امنیت ِ شهروندان متمرکز کرده و از آسیب های اجتماعی جلو گیری نمایند! شاید در آن صورت می توانستند حتا از این تازه ترین آدم کشی های پُر سر و سدایی (صدا) که در هفته ی پیش در تهران انجام گرفت جلوگیری نمایند. محتسبان یا باید عاملان ِ بکُش، بکُش های تازه انجام گرفته را به تاختی دستگیر می کردند و با ایثارگری توی دهان ِ دشمن می کوبیدند و یا باید پاسخگوی پرسش های بی شمار ِ آدم های فضولی می شدند که کارشان تنها نق زدن است و ایرادهای بنی صهیونستی گرفتن و ربط دادن ِ چیزهای بی ربط به هم.

 

مگر نهادی های نگهداشت ِ امنیت شهری ی یک رژیم با هر دست چند تا هندوانه را می توانند بلند کرد؟ نمی شود کمی از توقع ها و چشمداشت هاتان کم کنید؟ انصاف دهید، آقایان ِ دکاتیر خدمتگذار ِ اسلام ِ عزیز به سامانمند کردنِ قاچاق ِ سیگار و مشروب های الکلی و سودهای کلان و حلال آن بپردازند؟، به پاییدن ِ چادر و روسری و پوشاک ِ زنان، که این یک سالانه چندین سد (صد) میلیارد هزینه روی دوش ِ کشور می گذارد، برسند؟، به وضع بندرها و جلو گیری از ورود و سوء استفاده های دیگر رقیبان رسیده گی کنند؟، و باز برای خدمت به اسلام ِ عزیز سازنده گان موسیقی های زیر زمینی را دستگیر نمایند و دستگاه های صوتی اَشان را مصادره و در بازار ِ سیاه به فروش رسانند؟، به جلوگیری از مسیحی، زرنشتی و بهایی شدن ِ بچه مسلمان ها بپردازند و یا به کارهای کوچک ِ حاشیه ای مانند پاسداری از جان و مال مردم؟

 

یک کَس، شاید از یکی از دار و دسته ی رقیب ِ برادران، با همدستی و تبانی ی خودش کشته شده است تا بتوانند بگویند در کشور امنیت نیست! گروهی هم هی این داستان را بزرگش کرده اند و کِش اَش داده اند. آن کُشته در ساعت ِ شش و نیم عصر از خانه بیرون زده و پیش از رفتن به خانواده اش گفته بوده: (برای شرکت در یک جلسه) می رود. رفتن همان و کشته شدن در ساعتی دیگر همان! ولی برخی از آدم های بدبین رنگ ِ توطئه به آن قتل زدند. کُشته پیش از شتافتن به سوی مرگ، به خانواده اش نگفته بود که به دیدار حسن، تقی، نقی و یا فلان آشنا و بهمان بستگان می رود! گفته بود: (جلسه!). نمی شود گفت که تقیه کرده بوده است. او از (جلسه) ای در خیابان و در داخل ِ خودرو آقای معاون ِ وزیر سخنی نگفته بود. به جلسه رفتن، آن هم برای یک معاون وزیر، دارای ماناکی (معنا) است که همگان می دانند. خیلی ساده، معنی اش دیدار ِ کسانی از دست اندکاران است. ولی سوء تفاهم و بدبینی باعث شده که برادر ِ ایشان گزک بگیرد و جریان کشته شدن ِ آقای معاون ِ وزیر را گونه ای تصیفه حساب ِ سیاسی جلوه دهد. دیگرانی هم به آن پر و بال داده اند. با گفتن این که آن کُشته دشمن نداشت، خواستند همه ی داستان را امنیتی کنند. قاتل هم که دستگیر شده و احتمالا تا کنون ده، دوازده جور اعتراف ِ تله ویزیونی پس داده است. حال کی جام ِ «ضرغام نما» آن را برای مردم پخش و سرگرمشان کند، خدا داند! «کُشنده؟» گفته است انگیزه اش در کشتن ِ معاون ِ پارلمانی ی وزیر نه سیاسی بوده، نه اقتصادی نبوده است. حتما آن کُشتن به علاقه های مالی ی کارتل ِ سپاه بستگی نداشته است. نمی شود در روز ِ روشن یک معاون ِ وزیر را بکُشند و کسی را برای آن بزه دستگیر نکنند. آبروریزی می شود. اشقیاء خواهند گفت دستگاه های بگیر و ببند ناتوان شده اند.

 

پیشتر و پیش از آن که کسی از دستآموختگان ِ کفر ِ جهانی در پیوند با کشتن ها دستگیر شود، از جهان ِ غیب به برادر دکتر!؟ رادان خبر آمد بود که انگیزه ی هیچ یک از کشتن ها سیاسی نبوده است. هنگامی که هم ایشان و هم «جام ِ ضرغام نما» پیاپی می فرمایند که کُشتن های هفته ی پیش انگیزه ی سیاسی نداشته اند معنایش این است که اراده ای در کار است تا ماستمالی هایی انجام گیرد. تا این جا همه چیز به خوبی پیش رفته است و انشاء الله کسی دچار کژ فکری نخواهد شد و با خود نخواهد گفت که «کُشنده» خیلی حرفه ای عمل کرده بوده است: شلیک ِ دو تیر، نخست یکی در قلب و سپس یک شلیک ِ دیگر در سر! چنین کُشتنی، آن هم در خیابانی پر از انبوه مردم، آدم را یاد فیلم ِ پدر خوانده و داستان های مافیا می اندازد. ولی یکی دو تا لَنگی در سر هم بندی کردن ِ آن حکایت پیش آمده است. آورده اند که قاتل برای انجام ِ نقشه اش به غرب ِ کشور سفر و تپانچه ای خریده بوده است و وقت ِ زیادی را روی آن بزه گذاشته بوده است. ولی چگونه کسی که به همراه ِ همسرش روی نقشه ی کُشتن کار کرده بوده و چنان حرفه ای و خونسردانه آدم کشته، به عقلش نرسیده که برای تماس با سوژه و کشاندن ِ وی به دامگاه از تلفن ِ خود استفاده نکند؟

 

تاریخ ِ این سی و اندی سال ِ گذشته و آزموده ها می گویند که پس از چندی برخی از این رسانه ای ها خواهند کوشید موش توی توضیح و شرح ِ کشف این بزه بیاندازند و بی ربط ها را به هم پیوند دهند. در این میان دلسوزان نظام چه باید بکنند؟ راهکارهای زیادی نمی توان یافت. راحت ترین راهش این است: یکی از دکاتیر به برادر ِ آن مُرده تلفن بزند و پندش دهد که دهان بربندد.

 

اگر پند کارگر نشد، «سوژه ی تازه» را به بزه ِ تشویش  ِ اذهان ِ عمومی و برای نگهداشت ِ سلامت ِ جامعه دستگیر خواهند کرد و دهانش را در یکی از بندهای انفرادی ی زندان اوین چندان برادرانه و نرمش و مالش و ماساژ خواهند داد تا خستگی و دهان دریده گی از سر او بپَرد و بیاموزد یک دهان را چه اندازه می توان باز کرد.

 

من هنگامیکه به این گونه حسابرسی ها می اندیشم - از واژه ی تصفیه حساب خوشم نمی آید! -، گمان می بَرم شاید کسانی از خود بپرسند چرا برخی برای ضربه زدن به نظام ِ اَسپند (مقدس) کشورمان و همکاری با دشمن استکباری و تشویش ِ اذهان ِ توده ی مردم، خود را در یک توطئه ی سازمان یافته به کشتن می دهند؟ چنین پرسشی از خود، مرا به وحشت می اندازد. برای همین از کنار ِ آن می گذرم. ولی در ذهنم مجسم می کنم که بیست، سی سالی پس از این دوران ِ ایران ویرانگر، فیلمسازی در سر زمین ِ ما سر بر خواهد آورد و داستان های امروز ِ کشور  ِ ما را در فیلم ِ «پدر خوانده گان ایرانی نما» برای جهانیان بازگو خواهد کرد. روزگار ِ خوبی نیست. شاید خود خبر نداریم، به گمانم امروزه خشن ترین و آدمکش ترین گروه های مافیایی ی ایتالیا، مکزیک و کلمبیا هم به برادران ِ ایرانی ی خود و میدان ِ عمل ِ گسترده ای که در همه ی زمینه ها دارند رشک می برند. شما چه فکر می کنید؟

 

 

13 & 18/ 11 - 2013

 

*

زمانی که همه روزه در گفتارها و نوشتارهامان واژه های پارسی، مانند ِ واژه ی استاد را جمع عربی می بندیم، پس به همان سان می توان با واژه های لاتین هم شوخی کرد تا به ادب دانی ی استادانی چند افزوده شود!

 

 

 

https://www.facebook.com/parviz.mehrkohi.5

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب پ. مهرکوهی در سایت پژواک ایران 

*خیزش نوین ایرانیان و رو در رویی ی همه ی اسلامیان با ایران و ایرانی   [2018 Jan] 
* کشور کردستان، یا کشور بارزان ها   [2017 Oct] 
*درود بر جمهوری ی کتالونیا!‎  [2017 Oct] 
*کشتار، کشتار است، چه در لاس وگاس و چه در ایران  [2017 Oct] 
*ترزا می، کسی که به دزدی ی نان تنگدستان و بینوایان آمده است‎  [2017 Jun] 
*پسر جان! دیگر از این کار ها نکن!‎  [2017 Jun] 
*آیا آقای ترامپ دارند تشریف می برند؟  [2017 May] 
*اندر چرایی و چند و چون ِ پیروزی ی امانوئل مکرون‎  [2017 May] 
*حال و هوای فرانسه خوب نیست   [2017 May] 
*از رام الله تا واشنگتن، انجز انجز انجز وعده کیلویی چند؟‎  [2017 May] 
*پیام رییس جمهور تاریخ به مناسبت یوم الله توحیدی کارگر‎  [2017 May] 
*پیام آقای رییس جمهور کل تاریخ به البشریت به المناسبات الیوم النوروز 1396 الهجریه و الشمسیه‎   [2017 Mar] 
* ناتنیاهو و اردوغان، دو گستاخ آشوب پرست  [2017 Mar] 
*اسکار ِ امسال و گَند توئیت ترامپ‎  [2017 Mar] 
*آیا ترامپ آهسته، آهسته آماده ی جنگ با ایران می شود؟  [2017 Feb] 
*ما، سرنوشت ِ ایران و کارزار جنگ خواهانه ی ترامپ پس از رفتن ِ مایکل فلین   [2017 Feb] 
*اندر داستان اندرزنامه ی اوباما برای اعلیحضرت ترامپ   [2017 Jan] 
*ساختمان پلاسکو را «آن» بساخت و اینان بسوزاندند  [2017 Jan] 
*ولادیمیر پوتین، اعلیحضرت ترامپ و آینده ی ناروشن نقش ِ ایران در سوریه  [2017 Jan] 
*اکبر! رفتی؟  [2017 Jan] 
*آنچه امشب آنگلا مرکل درپیام ِ سال نو خواهد گفت‎  [2016 Dec] 
*داستان ولادیمیر پوتین و پنجه ای که اوباما بر چهره ی ترامپ کشید‎  [2016 Dec] 
*آیا کارلوف، فرسته ی روسیه در آنکارا، به دستور اردوغان کشته شد؟‎  [2016 Dec] 
*ترکیه و کشتن یک فرستاده به دست یک مأمور خدا  [2016 Dec] 
*سلام دوباره آقای ترامپ! خسته نباشید!  گُل بودی و گُل ِ چهره ی نازنین اَت به زیور تازه ای آراسته شد: شخصیت سال [2016 Dec] 
*دیدار ترامپ با مردی که آمریکا بخت رییس جمهور شدن وی را از دست داد‎  [2016 Dec] 
*نگاهی به برآمدن ترامپ  [2016 Nov] 
*با من تا پایان راه عشق برقص   [2016 Nov] 
*در زیر پوست انتخابات آمریکا   [2016 Nov] 
*حجت‌الاسلام م شجونی در سن 84 ساللگی جوانمرگ شد و جهان را در غم درگذشت خود سوگوار کرد  [2016 Nov] 
*منصور پورحیدری، یا معنای انسان زیستن  [2016 Nov] 
*کشور پاکستان، یا چاهکنی که سرانجام در چاه خشونت پروری فرو خواهد رفت   [2016 Oct] 
* در سوگ گل نازنین گلستان ِ برنامه ی «گل ها»  [2016 Sep] 
*آن کس که جهان انسان ایرانی را جهانی کرد، رفت  [2016 Jul] 
*با این اقتدار اسلام که شما دارید، بدبخت تر شدیم، آقا!  [2016 Mar] 
* پیام رییس جمهور تاریخ به جهانیان به مناسبت آغاز سال نو فرنگی و ینگه دنیایی  [2016 Jan] 
*جب بوش و جنگ های احتمالی ی آمریکا در آینده ای نه چندان دور  [2015 May] 
*شوخی های ضد تروریستی ی آمریکا و عربستان در یمن  [2015 Apr] 
*از رفسنجانی و احمدی نژاد تا زمانی برای شادی؟  [2015 Apr] 
*اندر داستان آقای ناتنیاهو در پاریس  [2015 Jan] 
* همه چیز در پاریس آرام راست  [2015 Jan] 
*کریستمس ایرانی  [2014 Dec] 
*بحران پناهنده گی و مهاجرت در سوئد  [2014 Dec] 
*بی تفاوتی در برابر یک نام جعلی ی تازی برای آبراه پارس  [2014 Dec] 
*خداحافظی ی اوباما با «هاگل»اَش!  [2014 Nov] 
*مشکل آقای اوباما و کاپیتولاسیون ایران؟  [2014 Nov] 
*آیا عراق بر می خیزد؟  [2014 Nov] 
*در حاشیه ی نیایش - شماره ی یک، اسید پاشی  [2014 Oct] 
*دولت سوریه در ماه آپریل گذشته بمب شیمیایی به کار برده است  [2014 Aug] 
*چه کسی پیروز ِ جنگ ِ حماس و اسراییل است؟  [2014 Aug] 
*بانو کلینتون و عملیات جنگی ی اوباما در عراق  [2014 Aug] 
*حقوق بشر فرانسوی و خشم دروغین آقای فابیوس از حمام خون ناتنیاهو  [2014 Aug] 
* بگذار کودکستان ها را بمباران کنند  [2014 Aug] 
*تصمیم به انجام جنایت پیرامون سرنگونی ی هواپیمای خط هوایی‌ی مالزی [2014 Jul] 
*رسانه ها، صهیونیسم و هنر زنده، زنده سوزاندن آدم ها   [2014 Jul] 
*آمریکا و داعش در عراق  [2014 Jul] 
*جنگ سوریه در عراق  [2014 Jun] 
*تنش میان ایران و عربستان در عراق   [2014 Jun] 
*آیا جنگ در عراق خاک ایران هم می کشد؟  [2014 Jun] 
*در غم ِ مرگ ِ حضرت مهدوی ی کنی  [2014 Jun] 
*خوشحال ها و«هپی» ها به بهشت نمی روند  [2014 Jun] 
*پوتین، اوکراین و دو دوزه بازی ی جهان ِ غرب/ پ. مهرکوهی   [2014 Mar] 
*چرا آمریکا هواپیمای خط هوایی ی مالزی را سر به نیست کرد؟‎  [2014 Mar] 
*نگاهی به آینده‌ی احتمالی اوکراین و اروپا  [2014 Feb] 
*طنز: پیام ِ رییس جمهور ِتاریخ به مناسبت ِ عید ِ سعید ِ کریثطمس!  [2013 Dec] 
*هوشی و من و افغانستان  [2013 Dec] 
*​ آقا جون الکی بزرگش نکن!   [2013 Dec] 
*نامه ی سرگشاده به آقای جنتی پیرامون ِ بهداشت و آفتابه های سران ِ فتنه  [2013 Dec] 
*کشتن و تشویش ِ اذهان ِ عمومی پنجره ای به سوی خبر، شماره ی یک [2013 Nov] 
*بمب اتمی و امنیت ایران  [2013 Oct] 
*از جنگ تا امید دو یادداشت پیرامون جنگ در سوریه [2013 Sep] 
*جنجال ِ جنگ ِ آقای اوباما  [2013 Sep] 
* طنز: یادداشت های رییس جمهور تاریخ  دفتر یکم: از امام تا ژان پُل سارتر [2013 Aug] 
*قانون آزادی جهان  [2013 Aug] 
*شب های پُر آشوب ِ مصر  [2013 Jul] 
* این اصغر فرهادی اعدام باید گردد!  [2013 Jul] 
* نامه ای سرگشاده ی به آقای جنتی + سنفونی شماره ی پنج  [2013 Jun] 
*شما چه فکر می کنید؟- توییت های ایرانی- شماره چهار  [2013 Jun] 
*چه کسی را رییس جمهور می کنند؟- توئیت های ایرانی / شماره سه   [2013 Jun] 
*چرا من ولایتی را انتخاب می کنم؟- توئیت‌های ایرانی- شماره‌ی دو  [2013 Jun] 
*تویترهای ایرانی! شماره‌ی یک  [2013 Jun] 
*انتقاد پیرامون رد صلاحیت  [2013 May] 
*سنگی بر گور رفسنجانی  [2013 May] 
*نامزدی پ. مهرکوهی در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی   [2013 May] 
*خواهش می کنیم، برای رضای خدا، بفرما!  [2013 May] 
* شوالیه های دروغین ِ ایرانی نما  [2013 May] 
*پیام ِ آقای رییس ِ جمهور ِ تاریخ در رثاء حاجی آقا   [2013 May] 
*فرار کنید آقا، بد بخت شدیم!  [2013 May] 
*جنگ در کره؟، کدام جنگ؟  [2013 Apr] 
*یادداشتی درباره‌ی یک مرگ  [2013 Apr] 
*پیام ِ نوروزی رییس جمهور ِتاریخ  [2013 Mar] 
*در نقد ِ گونه ای از سیاست و "بی بصیرتی" ی فراگیر  [2013 Mar]