رابطهء سکولار دموکرات های داخل و خارج
اسماعيل نوری‌علا

پيش زمينه

پرسشی که اين روزها در بين بخشی از اپوزيسيون سکولار دموکراتی که توانسته اند با يکديگر به گفتگوهای سازنده بنشينند مطرح است به رابطهء بين خارج و داخل بر می گردد: آيا لازم است که بين خارج و داخل ارتباط برقرار باشد؟ آيا اين ارتباط چگونه شکلی می تواند داشته باشد؟ ادغام يکی در ديگری؟ حفظ استقلال و کوشش برای يافتن راه های همفکری و همکاری؟.. و آيا بين داخل و خارج فاصله و تفاوتی وجود دارد؟

توجه کنيد که من، در مورد همهء اين پرسش ها، به کوشندگان سکولار دموکرات خارج کشور اشاره دارم، چرا که بخش های ديگر اپوزيسيون حکومت اسلامی هيچگاه از داشتن اين رابطه محروم نبوده اند؛ هم به دلايل ايدئولوژيکی که برخی را وا می دارد تا، در عين ادعای سکولار دموکرات بودن، با «انحلال طلبی» مخالفت کنند، و هم به دليل بی خطر بودن اکثر اينگونه ارتباطات و تماس ها به دليل همريشه بودن جريان «اصلاح طلبی» در حاکميت مستقر بر کشور، با وجود همهء اختلافاتی که جناح های حکومتی با يکديگر دارند.

اين امر، بخصوص پس از کاهش شعله های «جنبش سبز» و آغاز روند خروج اصلاح طلبان از ايران، همراه با پشتيبانی وسيع مالی آمده از داخل کشور و يا توليد شده در خارج، شکل گسترده تری بخود گرفته است؛ بطوری که می توان گفت که هم اکنون، علاوه بر وجود «لابی ها» ئی که از جانب کل حکومت اسلامی پشتيبانی و تقويت می شوند، جريان اصلاح طلبی در اکثر شهر های خارج کشور عضو و هواخواه و گوينده و مفسر دارد و بين داخل و خارج شان نيز ارتباط در وسيع ترين شکل ممکن برقرار است. حتی می دانيم که بين اين دو پاره از جريان اصلاح طلبی، با کمک اينترنت و وسائل ارتباطی ديگر، جلسات و کنفرانس های متعددی برگزار می شود. همچنين فرارسيدن موعد انتخابات در داخل کشور همواره نمايشگر فعال شدن اجزاء جريان اصلاح طلبی در خارج کشور بوده است و اخيراً نيز جريان مذاکرات ژنو بين حکومت اسلامی و کشورهای 1+5 همين وضعيت را آشکار ساخته است.

در عين حال، جريان اصلاح طلبی توانسته است، با جلب همکاری بيشتر نيروهای چپ نما، بصورت حلقهء ارتباطی اين نيروها با داخل کشور عمل کند؛ بطوری که اغلب بيرون آمدگان از مرزهای رسمی کشور به همهء کنفرانس ها و گردهمآئی های اينگونه جريانات دعوت شده و در آنها سخنرانی کرده و اهداف مشترک خود با ميزبانان را بيان می دارند و مورد تأييد اين جريانات نيز قرار می گيرند.

 

وضعيت در اردوگاه انحلال طلبان

متأسفانه، جريانات «سکولار دموکرات انحلال طلب خارج کشور» هنوز دارای رابطه ای قابل رد زنی و در عين حال مؤثر با داخل کشور نيستند و غيبت اين ارتباطات اکنون بصورت مشکل اصلی مبارزهء سکولار دموکرات ها با حکومت اسلامی و انحلال آن به سود استقرار يک حکومت دموکرات و سکولار در ايران در آمده است.

طرفه اينکه اين غياب را نمی توان به فقدان يا کوچکی نيروهای سکولار دموکرات انحلال طلب در داخل کشور منسوب کرد. همهء شواهد، از شرکت مردم در انتخابات گرفته تا آنچه هائی که در فيس بووک و وبلاگ ها و ای ميل ها و نامه ها و تلفن ها می آيند، حکايت از آن دارند که ايران کشوری است دل زده از حکومت اسلامی و آرزومند رسيده به حقوق مندرج در اعلاميهء فراگير حقوق بشر سازمان ملل و، در نتيجه، نمی توان جريانات اصلاح طلب را نمايندگان اکثريت مردم ايران دانست. در اين ميان شرکت قابل اعتنای مردم (و نه بخش بزرگی از دارندگان حق رأی) در انتخابات اخير، که حاصل اش بقدرت رسيدن ظاهری نيروهای اصلاح طلب شده، نه به علت علاقهء مردم به اين جريان که بر اثر ناچاری و فقدان هرگونه بديل سکولار دموکرات است. در چنين فقدانی مردم ناگزيرند، با محاسبهء سود و زيان بقدرت رسيدن اصلاح طلبان، که قصد واقعی شان تعمير خرابی های ساختار رژيم و طولانی کردن عمر آن است، در انتخابات شرکت کنند يا نکنند.

ضعف و پراکندگی در صفوف نيروهای سکولار دموکرات داخل کشور هم امری فهميدنی است. بويژه سرکوب دائم و شديد حکومت در مورد نیروهای سکولار دموکرات انحلال طلب مانع و عايق ايجاد همبستگی سياسی و شکل گرفتن احزاب و نهادهای مدنی شده است.

 

تغييرات اخير

با اين همه، بخصوص در شش ماه اخير، قدم هائی در راستای شناسائی و تماس با نيروهای سکولار دموکرات داخل کشور (که انحلال طلبی برخی شان هنوز زير سئوال است) برداشته شده و به نظر می رسد که، در پساپشت نمايش «فضای باز سياسی» که دولت روحانی بپا کرده، می توان اميدوار بود که لااقل ديالوگی بين سکولار دموکرات های داخل و خارج برقرار شود.

من، از زمانی که سايت سکولاريسم نو را براه انداختم در پی اينگونه ارتباطات بوده ام. و در اين رابطه بد نيست به برخی از تجربه ها و نام ها نيز اشاره کنم. مثلاً، گفتگوهای مفصل من با آقايان مهندس حشمت طبرزدی و مهندس  کورش زعيم در واقع نوعی کنجکاوی در مورد نيروهای سکولار دموکرات داخل کشور بوده است؛ چرا که اين دو تن با بی پروائی بيش از ديگران در راستای گفتگو با سکولار دموکرات های خارج کشور گام برداشته اند. هرچند که در مرداد ماه گذشته آقای مهندس زعيم ترجيح داد که به کنگرهء «اتحاد برای گسترش دموکراسی» (که تمايل به تقويت اصلاح طلبان داخل کشور دارد) پيام بفرستد و در آن منکر ضرورت مطرح کردن سکولاريسم در کنار دموکراسی شود، اما آقای مهندس طبرزدی ترجيح داد طی نامه ای با مواضع آن «اتحاد» مخالفت کرده و پيام جالبی را برای کنگرهء سکولار دموکرات های ايران بفرستد. بدينسان می توان تاثیر خط کشی های بيرون از ايران را در عملکرد رهبران سکولار دموکرات داخل کشور نيز مشاهده کرد.

البته در اين ميان لازم است که به فرستادن پيام هائی از جانب آيت الله بروچردی (که هنوز در زندان است)، خطاب به سکولار دموکرات ها نيز اشاره کرد که اين عمل، حتی آنجا که زبان غليظ مذهبی همراه می شود، قابل توجه و احترام است، بی آنکه شاهدی بر گسترش چشم گير فکر سکولار دموکراسی در بين قشر دينکاران باشد. اکثر آنها هنوز در خواب غفلت اند و از شعله ای که برافروخته اند خبر ندارند.

آقايان مهندس امير انتظام، دکتر محمد ملکی و محمد نوری زاد هم (با وجود حضور بارز تفکر عناصر سکولار دموکرات در سخنان و نوشته هاشان) هنوز رغبت چندانی برای ايجاد ارتباط با نيروهای سکولار دموکرات خارج کشور از خود نشان نداده اند.

در اين ميان نقش محوری آقای مهندس طبرزدی قابل توجه است. ايشان چند سال پيش، قبل از رفتن به زندانی بلند مدت، آقای دکتر حسن ماسالی را بعنوان نمايندهء «جبههء دموکراتيک ايران» معرفی کردند؛ اما زندانی شدن خودشان و کم کاری ياران شان موجب شد که حضور نمايندگی اين جبهه در خارج کشور پر و پائی نگيرد. سپس، با پيدايش نهادی (البته غيرقانونی از نظر حکومت اسلامی) به نام «همبستگی برای دموکراسی» که از همکاری بخشی از اعضاء جبههء دموکراتيک ايران و جبههء ملی ايران بوجود آمده بود و سپس با خروج آقای عباس خرسندی، يکی از فعالان سياسی زندان کشيده و عضو شورای مؤسس «همبستگی» از ايران، و دعوت ايشان از فعالان سياسی سکولار دموکرات خارج کشور برای ايجاد شاخهء «همبستگی» در خارج کشور، اميد آن می رفت که کار به رابطه ای سازنده مابين نيروهای سکولار دموکرات داخل و خارج کشور تبديل شود که متأسفانه، علاوه بر وجود برخی اختلاف نظرها که به آن خواهم پرداخت، در گير شدن آقای خرسندی در مشکلات مختلف زندگی و مهاجرت موجب آن شد که آن شاخه بوجود نيايد و حضور «همبستگی» در خارج کشور بصورتی کارا متحقق نشود.

 

مشکل نوع ارتباط و يک نظر شخصی

اما در همان روزهائی که آقای خرسندی (در آن زمان مقيم کردستان عراق و هنوز به آلمان نرفته) سرگرم ايجاد شاخهء «همبستگی» در خارج بودند و در اين زمينه جلسات اينترنتی متعددی را برگزار می کردند، که من نيز در چند تائی از آنها حضور داشتم، پرسش مهمی که پيش آمد به نوع رابطهء داخل و خارج در زير سقف «همبستگی» مربوط می شد. پرسش اين بود که آيا شاخهء خارج کشور «همبستگی» تحت رهبری داخل کشور فعاليت می کند و يا مستقل و خودمختار است؟ اين پرسش در چند سالهء اخير همواره مطرح بوده و بر هر تلاشی برای ربط دادن داخل و خارج سايه افکنده است.

نظر آقای خرسندی تابعيت خارج از داخل بود، حال آنکه من اين تابعيت را برای برقراری ارتباط بين داخل و خارج سم مهلک ارزيابی می کردم. همين اختلاف، به اضافهء اختلاف نظرهای ديگر، موجب تعطيل اين کوشش شد، هرچند که از ان پس نيز شخص آقای خرسندی در همهء فعاليت های سکولار دموکرات های خارج کشور حضور داشته، پيمان نامه ها و بيانيه ها و اعلاميه های گروهی آنان را امضاء کرده و دوشادوش همرزمان سکولار دموکرات خود گام برداشته اند. با اين همه طولانی شدن اقامت ايشان در خارج، و نداشتن رابطهء ارگانيک و قابل اعلام با داخل، موجب آن گشته است که اکنون ايشان نيز بصورت يک شخصيت سکولار دموکرات خارج کشور درآيند.

حال، بر اساس همهء آنچه نوشتم می توانم به تشريح و مدلل ساختن نظر و موضع خود و نيز پاسخم به پرسش های صدر مقاله، برسم و در ابتدا به اين ايراد گستردهء برخی از نيروهای سکولار دموکرات بپردازم که معتقدند اصلاً تفکيکی بين داخل و خارج وجود ندارند.

من در اين مورد با اين منتقدين همنظر نيستم و معتقدم که: نيروهای سکولار دموکرات داخل و خارج کشور از چند نظر با هم متفاوتند:

نخست اينکه «ميدان عمل» اين دو نيرو شبيه هم نيست. در ايران نيروهای سکولار دموکرات رسماً معاندان رژيم ضد سکولار دموکراسی محسوب شده و يا سرکوب می شوند و يا پرونده هاشان در حالت تعليق نگاه داشته شده و حوزهء «عمل» شان را تنگ می کنند. مثلاً، هفتهء پيش، آقای دهقانپور از برنامهء افق تلويزيون صدای امريکا، موفق شد برنامه ای را با حضور شاهزاده رضا پهلوی (خارج کشور)، آقای منصور اسانلو (کوشندهء تازه به خارج کشور آمده) و آقای حشمت طبرزدی (در داخل کشور) برگزار کند که از نظر من، در حوزهء ارتباط دو سوی مرز سکولار دموکرات ها، حادثه ای سياسی محسوب می شد. در اين برنامه بخوبی می شد ديد که بين مضمون و محتوا و فرم و زبان بکار گرفته شده در سخن گفتن شرکت کنندگان شکافی وجود دارد که تنها شجاعت مهندس طبرزدی بر آن پل می زند؛ هرچند که ايشان نيز ناگزير شد، با اشاره به اينکه خروج شان از سکوت اجباری رسانه ای، و شرکت شان در آن برنامه، تا حدی مديون تعويض دولت احمدی نژاد با دولت آقای روحانی است، که پرداختن به اين مطلب خود قابليت گشايش بحث ديگری را دارد که جايش در اين مقاله نيست.

دو ديگر، بايد احتمال بروز حوادث ناگوار در داخل کشور را در نظر داشت. مثلاً، روشن است که انسان ساخته شده از پوست و گوشت و استخوان ممکن است در زير فشار بشکند. در اين قاعده بين سکولار و غيرسکولار، دموکرات و غير دموکرات، انحلال طلب و اصلاح طلب فرقی نيست، اما تفاوت خارج و داخل در اين مورد تفاوت زيستن در آزادی و زندگی کردن در ارعاب و سرکوب است. اين امر موجب می شود که خارج کشور نبايد تابع داخل کشور باشد. يعنی، اگرچه سکولار دموکرات های داخل کشور قهرمانانه زندگی و جان خود را فدای پاسداری از عقايد خود کرده اند اما، از آنجا که انديشهء سکولار دموکراسی در پی قهرمان پروری و قهرمان سازی نيست، خارج کشوری ها مجبورند که الزامات وجود سرکوب را در داخل کشور در نظر گرفته و بر اساس آن عمل کنند.

سه ديگر، مسئلهء تفاوت نوع محاسبه برای عمل سياسی از درون و محاسبه به همان منظور در خارج است. اينکه هيئت پارلمانی اروپا به تهران می رود و در سفارت يونان با خانم نسترن ستوده و آقای جعفر پناهی ملاقات می کند، احتمالاً در محاسبات داخل کشوری يک گشايش پيروزمند محسوب می شود و چنين به نظر می رسد که اروپا وجود اپوزيسين سکولار دموکرات در داخل کشور را به رسميت شناخته است. اما ما، در خارج کشور، مجبوريم ملاحظاتی از اين دست را در نظر بگيريم: 1) هدف ديدار اين هيئت پارلمانی چه بوده؟ 2) اين هيئت در تهران، سوای ملاقات با اين خانم و آقا، چه ملاقات هائی داشته و چه نظرهائی را ابراز کرده است؟ 3) علت انتخاب اين دو نفر از ميان خيل سکولار دموکرات های داخل چه بوده است؟ 4) رابطهء اين سفر با مذاکرات ترکمانچای ژنو چيست؟ 5) و نتيجه گيری هائی که از اين ملاقات در سطح خارج کشور می شود چيست. اين پرسش ها بر زمينهء اين واقعيت مهمتر می شوند که دعوت کننده از هيئت پارلمانی اروپا مجلس سورای اسلامی بوده که نسبت به اين ملاقات اظهار بی اطلاعی و اعتراض کرده است و در نتيجه آشکار می شود که دست ديگری (احتمالاً در بيت رهبری و وزارتخارجه) امکان اين ملاقات را فراهم کرده است. از نظر من در خارج نشسته اين ملاقات بصورت جزئی از يک سناريوی وسيع تر در می آيد که هدف اش تبرئهء حکومت اسلامی در زمينهء حقوق بشر است. هيئت اروپائی در پی تفاهم ژنو به ايران می رود تا جاده را برای افتتاح باب معاملات آينده باز کند و برای مصرف داخلی خود در اروپا بايد ثابت کند که حکومت اسلامی از خر شيطان پائين آمده و به اصطلاح «آدم شده» است. پس در مجلس شورای اسلامی به تحسين «پيشرفت های زنان» می پردازد و در ملاقات با دو «ناراضی»ی سرشناس ايرانی نشان می دهد که دولت روحانی نه تنها اينگونه مبارزان را از زندان بيرون می آورد بلکه امکان ملاقات شان را با هيئت اروپائی (به رغم اعتراض بنيادگرايان) فراهم می آورد. بدينسان، از نظر من سکولار دموکرات انحلال طلب نشسته در خارج، خانم ستوده و آقای پناهی، شايد بصورتی ناخواسته، بازيچهء دست کارگردانانی می شوند که قصد دارند جهان را در مورد ماهيت حکومت اسلامی به فريب بکشانند.

می توان اين فهرست را همچنان ادامه داد اما فکر می کنم همين مقدار کافی باشد تا دلايل مرا در مورد ضرورت استقلال خارج از داخل، در عين مراقبت دائمی خارج نشستگان از اعمال داخل کشوری ها، روشن کند.

به اعتقاد من، خارج کشوری ها رهبران داخل کشوری نيستند اما رفيق مشفق آنان محسوب شده و وظيفه دارند تا اعمال آنها را، با رعايت کمال دوستی و احترام متقابل، به نقد بکشند؛ با اين اميد که اين روند انتقاد درونی جنبش سکولار دموکراسی موجب ناراحتی و دلخوری داخل کشوری ها نشود. بهر حال، اين واقعيتی است که اصل آنانی هستند که در خط مقدم جبههء سکولار دموکراسی با حاکميت ضد حقوق بشری مستقر بر کشورمان مبارزه می کنند و شعله های اميدوار کنندهء مشعل اين جبهه را روشن نگاه می دارند و، در اين وضعيت، می توانند فکر کنند که دوستان همدل و همفکرشان در خارج کشور در کنار گود نشسته و به آنها فرمان «لنگ اش کن!» می دهند. حال آنکه مسئله به هيچ وجه چنين صورتی ندارد و توقع ما در خارج کشور آن است که اين ياران از زندگی و جان گذشته واقعيت همدلی سکولار دموکرات های خارج کشور را با خود دريابند و در تصميم گيری دربارهء رفتارها و گفتارهای خود گوشهء چشمی نيز به تحليل های آنان داشته باشند.

 

منبع:پژواک ایران


اسماعيل نوری‌علا

فهرست مطالب اسماعيل نوری‌علا در سایت پژواک ایران 

*چو ایران نباشد؟! نگاهی به آنچه در جشن سالگشت تأسیس کومله گذشت، اسماعیل نوری علا  [2024 Feb] 
*پيکار عليه نظارت استصوابی!  [2016 Jan] 
*ده سال جمعه گردی، از سکولاريسم نو تا سکولار دموکراسی  [2015 Oct] 
*از «سلطنت همه کاره» تا «پادشاهی هيچ کاره»  [2015 Oct] 
*جمهوريت يا جمهوری؟  [2015 Sep] 
*پيامبران سيارهء جديد ميمون ها  [2015 Aug] 
*چند و چون استراتژی ِ انحلال  [2015 Aug] 
*حزبی اینجائی برای روزگار فردائی؟   [2015 Aug] 
*تأملی در روند موضع گيری های سياسی  [2015 Aug] 
*آلترناتيوسازی يعنی آماده شدن برای فردا  [2015 Jul] 
*دست آوردهای يک کنار هم نشستن  [2015 Jul] 
*جنبش سياسی و برنامه های اجرائی  [2015 Jun] 
*ربط غيرمستقيم «مديريت نامتمرکز» با «حل مسائل اقوام»  [2015 Jun] 
*اپوزيسيون و سياست کشورهای غربی  [2015 Jun] 
*کنگرهء سکولار دموکرات ها و غيبت نواندیشان دينی  [2015 Jun] 
*وعده گاهی برای انديشيدن به ايران آزاد و آباد  [2015 May] 
*حکومت اسلامی و جنازهء نويسندگان سکولار  [2015 May] 
* تفاوت های اسلاميسم در ترکيه و ايران  [2015 May] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا٬ دعوای اصلی بر سر چيست؟  [2015 May] 
*تفاهمی در غياب نمايندگان واقعی ملت ايران!  [2015 Apr] 
*نظريه های فقهی در خدمت منافع متغير دينکاران  [2015 Apr] 
*سکولاريسم و اژدهای هفت سر دينکاران  [2015 Mar] 
*گزارشی نوروزی به سکولار دموکرات های ايران   [2015 Mar] 
*سکولاريسم و سنجهء شکل گرفتگی نهاد مذهب   [2015 Mar] 
*اپوزيسيون ما با کدام دشمن مبارزه می کند؟  [2015 Mar] 
*موافق و ناموافق استقرار سکولاريسم در ايران  [2015 Feb] 
*شروط و موانع آلترناتيو سازی  [2015 Feb] 
*آلترناتيو های ديروز و امروز و فردا  [2015 Feb] 
*منافع ملی؛ ابهامات و خطرات  [2015 Feb] 
*معناهای کاربردی واژهء «سکولار»  [2015 Jan] 
*در اين سالگرد نقره ای  [2015 Jan] 
*«شارلی ابدو» و همپوشانی آزادی و اختيار  [2015 Jan] 
*نشانی های آينده ای آرزوئی  [2015 Jan] 
*سال نو، و فرصت صحبت  [2015 Jan] 
*آنچه حکومت اسلامی را بيمه کرده است  [2014 Dec] 
*نيروی سوم در کشاکش شرق و غرب  [2014 Dec] 
*کشوری گرفتار شرق و غرب  [2014 Dec] 
*تشابهات و تفاوت های متفکران و روشنفکران  [2014 Dec] 
*دربارهء حواشی يک بخشنامه  [2014 Nov] 
*رابطهء معکوس نارضايتی و مقاومت  [2014 Nov] 
*در چند و چون سکولار نبودن امام حسين!   [2014 Nov] 
*نقش ابتدا در شکل دادن به انتها   [2014 Oct] 
*سفرنامهء نيويورک  [2014 Oct] 
*قرائت های سياسی و غيرسياسی از اسلام  [2014 Oct] 
*مدلی برای جلوگيری از بازتوليد استبداد  [2014 Oct] 
*دادخواهی يا گردنکشی؟  [2014 Sep] 
*يک انتخاب ساده اما مهم  [2014 Sep] 
*چو فردا شود فکر فردا کنيم!  [2014 Sep] 
*مجاهدين، احزاب کردی، و کنگرهء بوخوم!  [2014 Sep] 
*حکمت جداسازی «سيمين» از «شاملو»  [2014 Aug] 
* حاشيه های دلشکن يک کنگره  [2014 Aug] 
*آنچه در کنگرهء سکولار دموکرات های ايران گذشت  [2014 Aug] 
*تجزيه آفريننان خطرناک ترند  [2014 Jul] 
*تجزيه آفرينان و آيندهء ايران  [2014 Jul] 
*کشور نوين کردستان و زبان کهنهء سياسی ما  [2014 Jul] 
*در آزمون تيمور لنگ  [2014 Jun] 
*از فرهنگ انتقاد تا فرهنگ بوکو حراميان   [2014 Jun] 
*نامه ای برای دو عليرضا! اسم  [2014 Jun] 
*معنای گمشدهء مشروطيت  [2014 May] 
*بهاری پنهان در باغ جنبش سبز  [2014 May] 
*عمامه مداران پارسی می شوند!  [2014 May] 
*اعتدال يا روانپريشی گريز ناپذير؟  [2014 May] 
*مالکيت، فقر و گدائی ملی   [2014 May] 
*فعاليت ها چگونه سياسی می شوند؟  [2014 Apr] 
*انحلال طلبی؛ تنها چارهء رژيم های ايدئولوژيک   [2014 Apr] 
*مفهوم جعلی «ملت سازی»   [2014 Apr] 
*معناهای دوگانهء انتخاب   [2014 Apr] 
*دموکراسی، واژه ای با چند معنا  [2014 Mar] 
*نوروز: مژدهء پيروزی های ترديد ناپذير  [2014 Mar] 
*انقلاب و آلترناتیو  [2014 Mar] 
*سناريوهائی برای ايجاد رهبری  [2014 Mar] 
*در خوب و بد راديکاليسم  [2014 Feb] 
*استراتژی آلترناتیو سازی و دشمنان اش  [2014 Feb] 
*کيسه بوکسی برای نوخاستگان؛ چگونه در خارج کشور هم می شود ممنوع القلم شد  [2014 Feb] 
*از اوايل قرن هفدهم، و پس از پيدايش تصور مدرن از «کشور»، و اينکه کشورها دارای مرزهائی سياسی اند که بوسيلهء جامعهء بين المللی (در آن زمان اروپا)  [2014 Feb] 
*ويروس های دست ساخت رژيم  [2014 Jan] 
*محاصرهء خارج از داخل؟  [2014 Jan] 
*تغيير قبله، آميزه ای از دين و سياست!  [2014 Jan] 
*مدرنيته، سنت و مذهب؟  [2014 Jan] 
*گفتن به وقت خاموشی؟  [2013 Dec] 
*رابطهء سکولار دموکرات های داخل و خارج   [2013 Dec] 
*حقوق بشر؛ امری جهانی يا فراگير؟  [2013 Dec] 
*اپوزيسيون در اغما جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2013 Dec] 
*وقتی شيمی درمانی متوقف شود  [2013 Nov] 
*در چند و چون موضع گيری های سکولار دموکرات ها   [2013 Nov] 
*«طلب» هرگز «تقاضا» و «تمنا» نيست!  [2013 Nov] 
*واژه ای که از آن خون می چکد!  [2013 Nov] 
*مطالبه محوری: هم اکنون اما فقط در ايران  [2013 Oct] 
*سه يادداشت در تولد، نوزائی و ماندگاری  [2013 Oct] 
*سکوت شان سرشار از چيست؟  [2013 Oct] 
*فصل زودگذر مطالبات  [2013 Oct] 
*در چند و چون ارزيابی «فرصت» ها  [2013 Sep] 
*در جستجوی هم پيمان   [2013 Sep] 
*ايران، خط دفاعی روسيه؟  [2013 Sep] 
*در ميان بهائيان ايران  [2013 Sep] 
*روزی که «کليد» شوخی دردناک قفل سازان است  [2013 Aug] 
*آقای مهندس زعيم، با سکولار دموکراسی شوخی نکنيد!  [2013 Aug] 
*در جستجوی ده درويش  [2013 Aug] 
*چند ملاحظه دربارهء حواشی يک کنگره  [2013 Aug] 
*شرط فراموش شدهء اتحاد  [2013 Jul] 
*هدیهء تلخ و شيرين ما به مردم خاورمیانه  [2013 Jul] 
*مقولهء موازی سازی  [2013 Jul] 
*تحقق دموکراسی دينی، و دفع شر اصلاح طلبان  [2013 Jun] 
*سالگرد روز شوم 15 خرداد  [2013 Jun] 
*دوقرن آرزو  [2013 May] 
*انتخابات سلاطين   [2013 May] 
*سکولار دموکرات ها و انتخابات پيش رو  [2013 May] 
*پيرامون تحريم فعال و جوانگرائی   [2013 May] 
*سکولار دموکراسی؛ مأموريتی زمانمند   [2013 May] 
*در شناخت اصلاح طلبی های دوگانه   [2013 Apr] 
*چند و چون چهار سال به هدر رفته  [2013 Apr] 
*درسی از نوروز  [2013 Mar] 
*تجربه ای در کثرت مداری  [2013 Mar] 
*«سرمايهء ملی» يعنی چه؟  [2013 Mar] 
*نگاهی به مانيفست «اتحاد برای دموکراسی در ايران»  [2013 Feb] 
*وروديه های تغيير اجتماعی  [2013 Feb] 
*رضايت سنجی و قدرت سياسی  [2013 Feb] 
*نتايج «ناموسی کردن» امور  [2013 Feb] 
*نقش «افعال متعدی» در کارکرد سياسی ما!  [2013 Jan] 
*چرا انتخابات آزاد با همه پرسی فرق دارد   [2013 Jan] 
*چرا هويت مسئله ای سياسی نيست؟  [2013 Jan] 
*واقعيت و ضرورت تهاجم فرهنگی ما  [2013 Jan] 
*ايدئولوژی های منظم و سکولاريسم دموکراتيک   [2012 Dec] 
*نهادهای اجتماعی و پيوندهای خانوادگی  [2012 Dec] 
*گوناگونی های ملی در تلهء زبانی آشفته  [2012 Dec] 
*انتخابات آزاد و مطالبه محوری  [2012 Dec] 
*نگرانی آقای «نگهدار» از چيست؟   [2012 Nov] 
*دوگانهء زاينده و يگانهء مسموم  [2012 Nov] 
*پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد   [2012 Nov] 
*معظلات و معيارهای سنجش ائتلاف  [2012 Nov] 
*چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟  [2012 Oct] 
*روايت نسل نابهنگامی  [2012 Oct] 
*چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی  [2012 Sep] 
*«شورای ملی» در ترازوی سنجش  [2012 Sep] 
*گل های اپوزيسيون انحلال طلب به دروازهء خودی!   [2012 Sep] 
*نيروی دافعهء تبعيض  [2012 Sep] 
*معنا شناسی سياسی ملت جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ مردم سالاری، بهانه ای برای تداوم حکومت اسلامی؟!  [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ آلترناتيو و قدرت سياسی  [2012 Aug] 
*نگاهی به ماه مرگ و بی مرگی   [2012 Aug] 
*چشم انداز هزارتوی اپوزيسيون در خارج کشور  [2012 Aug] 
*ایران در انتظار رهبری کاریزماتیک یا انتخابی؟  [2012 Jul] 
*پاسخ به نامه ای از فاطمهء حقيقت جو  [2012 Jul] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2012 Jul] 
*سلطنت نرفته و جمهوری نيامده  [2012 Jun] 
*کوششی برای خروج از بن بست ائتلاف  [2012 May] 
*در آداب گفتگو با حريفان  [2012 Apr] 
*ترسی بدتر از مرگ  [2012 Apr] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا- در حاشيهء کنفرانس مهرداد مشايخی در واشنگتن  [2012 Apr] 
*جنگ نوين خدايان و نابهنگامی سیاست اوباما  [2012 Mar] 
*همايشی لازم، اما بر اساس برهان خلف!  [2012 Mar] 
*خاتمی، نماد برتر اصلاح طلبی  [2012 Mar] 
*فهرست دم افزون اشتراکات  [2012 Mar] 
*اتحاد عليه آلترناتيوسازی؟  [2012 Feb] 
*آسيب های چهارگانهء اتحاد  [2012 Feb] 
*اوباما هنوز با آنها است   [2012 Jan] 
*اسلاميست ها در آيندهء ايران   [2011 Nov] 
*بن بست سرپوشيدهء آقای اکبر گنجی  [2011 Nov] 
*سخنی ديگر دربارهء کنگره ملی و آلترناتيوسازی  [2011 Sep] 
*از مدنيت اسلامی تا شهروندی ايرانی  [2010 Oct] 
*چرا آلترناتيو حکومت استبدادی هميشه در «خارج» ساخته می شود؟  [2010 Oct] 
*آلترناتيوسازان و اصلاح طلبان  [2010 Oct] 
*ناسيوناليسم واقعی فقط سکولار است  [2010 Sep] 
*دربارهء کميتهء تدارکاتی کنگرهء ملی ايرانيان  [2010 Sep] 
*سنگ بنای همه مفاهيم سياسی مدرن «مليت» است  [2010 Sep] 
*ملاحظاتی در باب روند آلترناتيوسازی  [2010 Aug] 
*راهی برای خروج از بن بست «آلترناتیو»   [2010 Aug] 
*لنگ‌کردن از خارج گود؟  [2010 Aug] 
*اپوزيسيون زير يک سقف؟  [2010 Aug] 
*ترازنامهء سکولار  [2010 Jul] 
*نيروی جانشين کجاست؟  [2010 Jul] 
*چهار شب سکولار در شمال کاليفرنيا  [2010 Jul] 
*18 تير 1378، آغازگاه جنبش سکولار ايران  [2010 Jul] 
*چرا نبايد جنبش سبز را واگذار کرد؟  [2010 Jul] 
*پای سخن حجت‌الاسلام کديور  [2010 Jun] 
*فهرستی از اعتقادات سکولارهای سبز  [2010 Jun] 
*هنوز هم در ستايش بايکوت؟*  [2010 Jun] 
*از خردادهای بی «بروتوس»  [2010 Jun] 
*مشکل سکولار شدگی اصلاح طلبان مذهبی  [2010 May] 
*در زمينهء اهانت و بی خبری  [2010 May] 
*ميرحسين موسوی: محیل و قدرت پرست، يا ساده و گيج؟  [2010 May] 
*سکولاريسم در روياروئی با حکومت و حاکم  [2010 May] 
*مسلمان يا اسلاميست؟  [2010 Apr] 
*راهبندان سياسی برای نوانديشان مذهبی  [2010 Apr] 
*پرهيز از انحلال طلبی، چرا؟  [2010 Apr] 
*ارزيابی «انتخابات آزاد» همچون يک گفتمان  [2010 Apr] 
*راه حلی به نام سکولاريسم سياسی؟  [2010 Apr] 
*معرفی کتاب «درد اهل ذ مه»، نوشتهء يوسف شريفی  [2010 Mar] 
*اختراع همزيستی  [2010 Mar] 
*سال پسا اسلاميزم؟   [2010 Mar] 
*پل مفقودی بين خواست ها و شعارها  [2010 Mar] 
*جمهوری اسلامی سکولار را «خدا هم نافريد!»  [2010 Mar] 
*جهانگردی در شهر  [2010 Feb] 
*جوانهء سبز سکولاريسم در سرمای سپيد تورنتو  [2010 Feb] 
*گذشته اي که در حال گم شدن است   [2010 Feb] 
*تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها  [2010 Feb] 
*اتحاد بد، اتحاد خوب  [2010 Jan] 
*آيا قطار به انتهای تونل نزديک می شود؟  [2010 Jan] 
*اصلاح طلبی مذهبی و منطق ماقبل تاريخ  [2010 Jan] 
*سقف خواست های اصلاح طلبان مذهبی کجاست؟  [2010 Jan] 
*مهر حلال و جان نا آزاد  [2010 Jan] 
*جنبش اجتماعی مدرن نمی تواند شکست بخورد  [2009 Dec] 
*شطرج‌باز مستأصل  [2009 Dec] 
*ترس، زادهء تنهائی ست  [2009 Dec] 
*زردها بی خود قرمز نشدند...  [2009 Dec] 
*چرا مذهب همان ايدئولوژی است؟  [2009 Nov] 
*چرا جامعهء ما «مدنی» نشده؟  [2009 Nov] 
*آقای کديور هم بهتر است در حد گليم خود بماند  [2009 Nov] 
*جنبش خودجوش سبز و حاکميت ايرانی  [2009 Nov] 
*از صراط مستقيم تا نوانديشی مذهبی  [2009 Oct] 
*اخيراً می گويند حکومت اسلامی هم سکولار است!   [2009 Oct] 
*جنبش سبز و حکومت نظاميان اسلامی  [2009 Oct] 
*سکولار بودن؛ همچون پيش شرط مدرن بودن  [2009 Oct] 
*استقلال ايران يا بيمهء اتمی ولايت فقيه  [2009 Oct] 
*چقدر از الله باقی مانده است؟  [2009 Sep] 
*رابطهء سکولارها با مراجع تقليد  [2009 Sep] 
*هزينهء تغيير، اما کدام تغيير؟  [2009 Sep] 
*آيا محاکمهء سکولاريسم هم در راه است؟   [2009 Aug] 
*آيا سکولاريسم بمعنای جدائی دين از دولت است؟  [2009 Aug] 
*نگذاريم اسلاميست ها رنگمان کنند، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2009 Aug] 
*ايران برای همهء ايرانيان؟  [2009 Aug] 
*حکومت کمی مذهبی، کمی سکولار؟!   [2009 Aug] 
*نسبت ميانه روی با قاطعيت  [2009 Jul] 
*از سکولاريسم صد درصدی تا سهراب و ندا  [2009 Jul] 
*سرگردان بين تاکتيک سبز و استراتژی خاکستری  [2009 Jul] 
*چرا موج سبز آقای موسوی کور رنگ است؟  [2009 Jul] 
*آيندهء اصلاح طلبان و نقش مهندس موسوی  [2009 Jun] 
*اردوگاه اپوزيسيون آلترناتيو ساز کجاست؟  [2009 Jun] 
*دولت سايه و آغاز دوران انحلال طلبی  [2009 May] 
*بايکوت نمايش اقتدار ملت است  [2009 May] 
*مصلحت نظام و بوسهء مرگ رهبر بر پيشانی کانديداها  [2009 May] 
*سعدی، ميان احمدی نژاد و اوباما؟  [2009 Apr] 
*دانش تجربی چگونه آسمانی شد؟  [2009 Apr] 
*نوروز، با اوين...  [2009 Mar] 
*رفتارشناسی اشغالگران  [2009 Mar] 
*ساکن خانه شيشه ای  [2009 Feb] 
*سال نو، سکولاريسم نو  [2009 Jan] 
*روزگار آلترناتيو  [2008 Dec] 
*يقين به آزادی عين آزادی است!  [2008 Nov] 
*فقه، سرطان مهلک جامعه امروز ما  [2008 Nov] 
*حکومت اسلامی و بند ناف نوانديشی امامی  [2008 Oct] 
*چرا نوانديشان مذهبی از سکولاريسم می گريزند؟  [2008 Sep] 
*مانیفست درماندگی؟  [2008 Sep] 
*در ستايش بتکده ها!  [2008 Sep] 
* بن بست نوانديشی مذهبی در حکومت اسلامی  [2008 Feb] 
*چگونگی   [2008 Feb] 
* آيا حکومت اسلامی ايران حکومتی ارتجاعی نيست؟  [2008 Feb] 
*گوهر سکولاريسم تقابل با تبعيض است/ دکتر نوری علا  [2008 Jan] 
*جای خالی احزاب غير ايدئولوژيک  [2007 Dec] 
*پیدایش و نقش دین‌کاران امامی در ایران  [2007 Dec] 
*«منطقهء خاکستری» در جغرافيای اپوزيسيون  [2007 Dec]