چه درسهايي می توان از انقلاب بهمن ٥٧ گرفت !(بخش نخست )
عباس رحمتی
بهمن ماه هرسال ياد آور روزها و لحظه هاى تلخ وشيرين براى هر ايرانى است ، خصوصا کسانی که ٢٢ بهمن سال ١٣٥٧ را بیاد دارند ، زمانی كه رژيم سلطنتى پهلوى بعد از پنجاه سال بدست مردم و البته با كمك غربى ها سرنگون شد ( در اين مورد قبلا نوشته ام ) روزهاى بهمن ٥٧ روزهاى مبارزات مردمى بود كه هم شادى و هم ترژادى بسيار (براى ايرانيان) بهمراه داشت از يكطرف شادى زود رس و پيروزى يك خلق در زنجير و از طرفى ، حاكميت و ديكتاتورى نعلين ، شادى هاى زود رس را چنان از آنها گرفت كه فراموش كردند عشق ! و درد و رنجى حاكم شد كه در طول تاريخ بى نظيربوده است .
متاسفانه از همان روزهاى اول انقلاب مشخص بود كه قدرت به كدام سمت ميرود ، قدم اول خود سرى های اطرافيان خمينى بود كه تا امروز هم ادامه دارد .در روز ٢٢ بهمن ، نگارنده و هزاران نفر ديگر در خيابان دماوند ( تهران نو ) اطراف ميدان فوزيه ( امام حسين ) شاهد بوديم كه غفارى يكى از آخوندهاى شرور طرفدارخمينى قصد اعدام يك افسر گارد را داشت ، مردمی او را از درون تانكش در" زير گذر" همان ميدان اسير كرده بودند و غفارى مى خواست او را به نرده هاى بيمارستان بوعلى "ابوعلى سينا" ( خيابان دماوند ) ببندد و اعدام انقلابى كند ولى ما جلوى او ايستاديم و اجازه نداديم ، گرچه غفارى و دارو دسته اش در روزها و سالهاى بعد ، آنچه كه از دستش در جنايت بر مى آمد، دريغ نكرد . [١] از همان روزهاى اول انقلاب ، مردم ديدند وشاهد بودند كه خلخالی و دیگر آخوندها ،چگونه با دادگاههاى چند دقيقه اى، نخست وزير شاه " امير عباس هويدا " و بسيارى ديگر از سران رژيم پهلوى را محكوم به اعدام كردند و بر بام مدرسه رفاه در خيابان ايران به خوجه هاى اعدام سپردند و به روايتى ، حتا " هويدا " را همين "هادى غفارى" قبل از رسيدن به جوخه ى اعدام در يكى از راهروهاى مدرسه تير خلاصش را ميزد تا گوشه اى كوچك از بيدادگرى ، رژيم اسلامى آينده را در همان قدم اول به نمايش گذارد .
چهره چنين رژيمى را قبلا ، خمينى در كتاب ولايت فقيه / حكومت اسلامى اش ترسيم كرده بود[٢] اين كتاب ابتدا بصورت بحث پيش از وقوع انقلاب ٥٧ به صورت محدودى در مجامع خارج از حلقه كوچك طلاب علوم دينى مطرح شده بود . بر اساس اين تفسير تازه ، مجتهدان ارشد و عالم در فقه داراى اقتدار نهايى حاكميت بر دولت بودند . خمينى آيه ى " از خداوند ، پيامبر و اولى الامر اطاعت كنيد" را به معناى اطاعت از مجتهدان تفسير كرد ، به اعتقاد يكى از پيروانش ، خمينى ، و ولايت فقيه در اين تعبير گسترده هيچ پيشينه اى در قرآن ، شريعت و يا آموزه هاى ائمه نداشت [ ٣]او ابتداء حكومت اسلامى را مى خواست كه بعد از انقلاب ٥٧ با اسرار اطرافيان به جمهورى اسلامى تن در داد . بعدها سايرين نيز بر اين نظر بودند كه [آيت الله ] خمينى نه تنها رهبر انقلاب اسلامى بلكه فقيهى بود كه مفهوم ولايت فقيه - سنگ بناى جمهورى اسلامى - را مدون ساخت . انقلاب سال ١٣٥٧ اغلب يك جنبش بنيادگرايانه قلمداد شده ، اما اين پديده ، عملا تركيب پيچيده اى از ناسيوناليسم ، مردم گرايى سياسى و راديكاليسم بود. [٤]
راديكاليسم رژيم ايران را به يك بنياد گرايى تبديل كرد و از همان آغاز صدور ج اسلامى با تروريسم در هم آميخته شد و تبليغات اسلامى را در كشورهاى همسايه ، خصوصا ، عراق گسترش یافت. ( بگفته افراد محلى در جنوب ايران در شهرهاى مرزى عراق هليكوپترهای ایران ، اطلاعيه هاى اسلامى ميريخت ) كه حاصلش جنگ هشت ساله شد كه ٦ سال آن با پافشارى خمينى ادامه پيدا كرد ولى در پايان مجبور شد ، خود به تنهايى جام زهر را تا پايانش سر بكشد وطولی نکشید تا دارفانی را وداع گوید. محصول اين تحجر ، تروريسمى شد كه به سراسر جهان كشيده شد تا جايى كه از مرزهاى خاورميانه گذشت واز اروپا و آسیا ،عبور كرد و به آمريكاى لاتين ( تاآرژانتين ) و ... رسيد و نام ايران را نه با افتخاراتش كه با تروريسم در سراسر دنيا مطرح كرد ، پس از ٨ سال جنگ و خونريزى در حاليكه مي بايد به زخمهاى عميق و كمبودهاى مردم ميرسيدند فشارهاى اجتماعى وسياسى را توسط پاسداران و چماقدارانش به اوج رساندند بعد از جنگ در حاليكه مردم در فقر غوطه ميخوردند ، بدنبال همان تفكرِ صدور تروريسم به سمت ساختن بمب اتم رفتندند و با پولهاى باد آورده نفت و گاز به غنى سازى اورانيوم پرداختندند و ميلياردها دلار خرج كردند تا به اورانيوم ٢٠ درصدرى هم دست يابد ولى در عوض ، كشور را با تحريمهاى اقتصادى روبرو كرد و اگر تحريمها نبود ، شاید همچنان بعد از ٣٥ سال بر اين كجروى اسرار مى ورزيدند و شايد تحريمها باعث شد تا دومين جام زهر را اين بار خامنه اى سر بكشد و حال با اين عقب گرد بايد ميليارده دلار خرج كنند تا اورانيوم ها را به پايين تر از ٥ درصد برسانند و بدين صورت ، ج اسلامى ، بار ديگر نالايقى خود را به جهانيان نشان داد .
وضعيت داخلى :
در داخل ايران وضعيت اقتصادى كشوربهتر ازمسئله اتمی نیست ، فشار بر مردم بیشتر از آن است که تصورمی شود ، رانتخواران خودى و غير خودى و آقا ها و آقازاده ها سرمایه داران جوان ولی سنتی ، امان از مردم ایران بریده اند و هر روز بر سرمايه هاى خود مى افزايند تا امپراتورى خود را چاقتر از گذشته كنند . دزدی ها ی 3 هزار میلیاردی از بانکهای ایران و خارج کردن پول و طلا توسط باند های درونی رژیم و انتصاب احمدی نژاد بعنوان رییس جمهوری و کودتای دیگری درسال 88 و دستور سرکوب از تربیون نماز جمعه در 29 خرداد همان سال توسط خامنه ای[5] و پا فشاری بر ماندن رییس جمهور بر گزیده اش در قدرت و خارج کردن 600 میلیارد دلار از کشور در طول صدارتش و تحویل خزانه خالی به دولت بعدی وسکوت خامنه اى به این دزدی های گسترده خود ، تایید این خیانت بزرگ است . خامنهای خود نیز به غير از سرمايه هاى پسرش مجتبا ، از پولهاى نفت و سهم امام و... امپراتورى بارزگانى درست كرده است تا جايى كه سرمايه هاى خود را به ٩٥ ميليارد دلار رسانده است اين سرمايه ها يك سوم بيشتر از در آمد سالانه نفتى كشور در اين مقطع است. http://persian.ruvr.ru/2013_11_12/124301599
در مقابل ، كمر مردم زيربار فشار اقتصادى چنان خرد شده است كه بسيارى از خانواده ها حتا توان خريد، يك كيلو گوشت در طول سال را هم ندارند هر دولتى كه بر سر كار ميايد فقط نگاه به جيبهاى گشاد خود دارد به دروغ وعده آوردن پول نفت به درِ خانه ها را میدهند ولى نفت و بنزين را تصاعدی گرانتر میكنند . سوبسيدهاى كالاها را حذف كردند تا پولش را به شكل نقدى بپردازند اما بعد از پرداخت دور اول آنرا حذف كردند تا در دولت تدبير واميد ، بصورت سبد كالايى پرداخت كنند و اين تازه ترين توهين در نوعى ديگر به ملت شريف ايران بود( روحانى خود به اين توهين اعتراف كرد و از مردم عذر خواهى كرد ) همين چند روز پيش بود كه (١٤بهمن ٩٢ ) با سياستهاى مغولى مردم را بدنبال سبد كالايى فرستادند تا بارديگر حرمت و كرامت انسانى ايرانى را به زير پا بكشند ، اين همان انقلابى بود كه رهبرى و بنیان گذارش ( خمينى ) وعده هاى برق و آب و اتوبوس مجانى را ميداد و مي گفت: " ميخواهيم شما را به مقام انسانيت برسانيم " اينها نه آب را مجانى كردند و نه برق را كه سوبسيد هايش را هم برداشتند ، تا ملت را بزانو در آورند ولى مردم ، باز مثل گذشته جوابشان را خواهند داد.وضعيت اقتصادى را به جايى رسانده اند كه تورم و گرانى كمر مردم را شكسته است ، بيكارى ، فحشاء ، اعتياد و تن فروشى و صدور سكس به امارات و كشورهاى هاى حاشيه خليج فارس و رو شدن دست رييس دادگاه كرج وكتمان كردن اين فاجعه بزرگ توسط خاتمى خود نمونه هاى كوچكى از خيانت به هر ايرانى است .
حقوق بشر در ایران:
در ايران ، وضعيت حقوق بشرى بدتر از مسائل اقتصادى و مسئله هسته اى است . قبل از اعدامهای گسترده در سال 60 رژیم به ترورهای اشخاص روی میاورد، ترورها از همان سالهاى اول انقلاب با ترور دكتر سامى اولين وزير بهداشت دولت موقت آغاز ميشود و با ترورهاى داخلى و خارجى ادامه مي يابد در داخل قتلهای زنجیره ای براه می اندازند تا کسی صدایش در نیاید علاوه بر ترور نخبگان و نويسنده ها و متخصصان و شاعران ... در زندانها اعدامها ى گسترده براه انداختند تا ج. اسلامى را رکورد دار کشتار كنند و از نظر اعدام بعد از چين در رتبه دوم قرار گیرد ( رتبه اول از نظر جمعيت )كشتارهاى گسترده در مقاطع 60 و 67 ادامه پیدا می کند تا کشتار 88 که جهانی میشود (البته بخاطر تکنولوژی و وجود اینترنت).
اگر بخواهيم به تمامى ابعاد حاكميت ٣٥ ساله رژيم بپردازيم ، هفتاد من كاغذ نياز داريم ، ولى در اينجا قصد من پرداختن به نكات كليدى است و عمده هدفم پرداختن به درسهايى است كه مى توان از اين قیام ویا انقلاب بهمن گرفت .
نقطه انحراف در کجاست ؟
سوال اصلى اين است كه ، چرا، انقلابى كه با آن عظمت ، جهان را تكان داد به يك باره از همان قدم اول به انحراف رفت ؟ مردمى كه براى آزادى و دموكراسى انقلاب كرده بودند نه تنها به هیچ کدام دست نيافتند بلکه آنچه را هم كه در كف داشتند از دست دادند .هر ايرانى بايد از خود سوال كند ، رژيم ج. اسلامى چگونه توانست با روضه و نوحه و بر سينه كوبيدن ٣٥ سال در ايران حكومت كند و تا آنجا پيش برود كه حتاخامنه اى توانست همچون رضا شاه ، خود عمامه سلطانى را برسر http://persian.ruvr.ru/2013_11_12/124301599گذارد گذارد ؟ چرا رهبرى انقلاب ازهمان انتخابات اول و یا همه پرسی ،جمهوری اسلامى را به مردم تحميل كند و با راى ، آرى و نه بناى ديكتاتورى مطلق را بنيان نهد ؟ تا آن زمان هيچ کس از جمهوری اسلامی شناختی نداشت و هیچ انقلابى ، در چنين مدت كوتاهى ، حكومتى را با " آرى و نه " به مردم تحميل نكرده بود !بايد گفت شايد نخستين برخورد را بارزگان با اين وضعيت در نيمه هاى اسفند ماه ١٣٥٧ هنگامى كه كشور براى همه پرسى آرى و يا نه به جمهورى اسلامى آماده ميشد ، روى داد . بارزگان ميخواست گزينه سومى هم مبنى بر يك جمهورى اسلامى دموكراتيك نيز در همه پرسى وارد شود . اما خمينى با اين ديدگاه مخالفت كرد . خمينى به او گفته بود : " آن چه ملت بدان نياز دارد يك جمهورى اسلامى است . از كلمه غربى دموكراتيك استفاده نكنيد . كسانى كه خواهان چنين چيزى هستند ، از اسلام چيزى نمى دانند " ( اطلاعات ١١ اسفند ٥٨) هر ايرانى بايد از خود بپرسد چرا بدون اينكه ، حكومت اسلامى را بشناسد به پاى صنندوق هاى همه پرسى ، آرى و نه ، رفته است ؟ از بيست و يك ميليون نفر واجد شرايط ، حدود بيست ميليون نفر در اين همه پرسى مشاركت كردند [نتيجه ] اين همه پرسى زمينه را برای انتخاب ٧٣ عضو (مرد) مجلس خبرگان ، فراهم كرد . از همان گام اول اختيارات كشور به دست روحانيون طرفدار خمينى افتاد و در واقع پيروزى گسترده براى تنها خمينى و اطرافیانش بود. در بين اين افراد ١٥ آيت الله ، ٤٠ حجت و السلام و ١١ غير روحانى تماما همفكر خمينى به چشم ميخورد و اين مجلس خبرگان مى بايد روى قانون اساسى كشور كار ميكرد ! اما محصول نهايى اين مجلس - به رغم سنگينى قابل توجه به نفع يك طرف - ملغمه اى بود از نگره ی ولايت فقيه با ديدگاه جمهورى پنجم فرانسه ، بازرگانى ، حقوق الهى ، بين تئوكراسى و دموكراسى ، بين صداى خداوند وصداى مردم و بين اقتدار روحانى و حاكميت مردمى و از همه مهتر مفهوم ولايت فقيه مورد تاكيد قرار گرفته بود . قانون اساسى كه براى رهبرى اقتدار گسترده اى در نظر گرفت . " تعیين سياست هاى كلى نظام ج. ا ، نظارت بر حسن اجراى سياست هاى كلى نظام " و حل اختلاف و تنظيم قواى سه گانه ، بر عهده او گذاشته شد . عفو و بخشش محكومين ، عزل رييس جمهور ، تنفيذ حكم رياست جمهورى پس از انتخابات مردم از ديگر وظايف رهبر بود . رهبر همچنين فرماندهى كل قوا ، اختيار اعلان جنگ وصلح و بسيج نيروها ، تعيين و تشكيل شوراى امنيت ملى را بر عهده داشت . افزون بر اين اختيارات ، عوض كردند مقامات ارشد را خارج از ساختار رسمى دولتى تعيين ميتواند كند ، از جمله رييس صدا وسيما ، رييس دفتر ائمه جمعه ، روساى نهادها ى جديد و... ملاحظه ميكنيد اختيارات خمينى (رهبرى ) با قدرت شاه قابل مقايسه نبود انقلاب سال ١٢٨٥ يك نظام پادشاهى مشروطه ايجاد كرد و تا جايى پيش رفتند كه ولايت فقيه را بجاى دموكراسى نهادند كه آ... منتظرى گفته بود : قدرتى به اندازه پيشوايى مذهبى براى رهبرى در نظر گرفتند كه در انتخابات دومى هيچ ترديدى نخواهد كرد زيرا ولايت فقيه صداى خداوند است .[٧] ملاحظه میکنید چه اختیاراتی در دست ملت است ؟ علاوه بر این همه اختیارات با زهم در انتخابات مجلس و شوراهای شهری و ادارات و... دخالت می کنند تا نفرات بیشتری را از خود داشته باشند . تقريبا مثل خبرگان اوليه برای قانون اساسی بود و ما سكوت كرديم ؟ و این مهندسی ادامه می یابد ،و باز خشت اولش در انتخابات مجلس اول کج نهاده شد و هر بار تقلبات به شکل گسترده تری صورت گرفت ، نگارنده كه در آن زمان ، خود ناظر بر صندوق هاى راى بوده شهادت ميدهم كه در منطقه فرح آباد شاهد اين تقلبات و در پى آن ، اعتراضات مردم بوده ام كه بعد از اعتراض چند دختر چادرى عليه تقلبات ، آنها را دستگير كرده و با خود بردند (اولين انتخابات ) در واقع فاجعه از همان انتخابات و همه پرسی آرى ونه و از همان تشکیل خبرگان و مجلس اول شكل گرفت و رهبرى اين قيام به مردم در روز روشن دروغ گفت ! او به شكل پيچيده اى با ذهنيت ولايت فقيه اهداف خود را دنبال ميكرد و اين موضوع را مردم قبل از حاكميتش ، نمى دانستند، چرا ؟ چون آگاهى هاى لازم را نداشت مردم نمى دانست كه خمينى به هنگام تدريس در جمع طلبه ها ى حوزه علميه بر موضوع ولايت فقيه تاكيد داشت ، اما با دقت تمام از طرح آن در بيانيه هاى عمومى پرهيز ميكرد و در مقابل بر مسئوليت رژيم شاه در مشكلات اقتصادى اجتماعى و سياسى تاكيد كرد و آن را به باد انتقاد گرفت .[٦] و اين بود كه لحظه اى به او شك نكردیم ، چرا؟ ! خشت اول گر نهد معمار كج / تا ثريا ميرود ديوار كج !
با آرى گرفتن اوليه و تفكراتى كه پشت ذهن خمينى قرار داشت قوانين اسلامى را در مدت زمان بسيار كوتاهى اجرا کرده و همان چيزى را كه خود مى خواستند به تصويب رساندند و ملت هيچگونه اعتراضى نكرد و امروز در بهار عربى ديديم كه تونسى ها توانستند قوانين اسلامى را از قانون اساسى حذف كنند و بجاى قوانين سكولار را به تصويب رساندند و اين درسى است كه از جمهورى اسلامى گرفتند . يادمان نرود كه مصرى ها هم گفته بودند كه ما نمى گذاريم مصر ،. ايران جمهورى اسلامى شود . رهبری که خود عامل به انحراف کشاندن انقلاب مردم بود اولین مسئله ای که باید به آن نوجه کرد . در شماره بعدی به آن بییشتر خواهیم پرداخت .
ادامه دارد
[١]غفارى بعد از سرنگونى رژيم پهلوى و آزادى قاتلان از زندانهاى جناعى ، چند تن از قاتلين را باديگارد خود قرار داد دوتن از اين افراد برادران رفيعى (سياوش و سيامك ) بود كه من آنها را ميشناختم . آنها در سركوب و كشتار مردم هميشه نقش داشتند . غفارى مرتب در زندانها ى سياسى در رفت و آمد بود !
[٢] خمينى انديشه هايش را نخست به شكل سخنرانى هايى در جمع طلاب حوزه در سال ١٣٤٩ بيان كرد و سپس آنها را بدون نام نويسنده با عنوان ولايت فقيه : حكومت اسلامى انتشار داد (تهران ١٣٥٧ چاپ اول )
[٣] م كديور ، انديشه هاى سياسى در اسلام ( تهران ١٣٧٧) نظريه هاى دولت در فقه شيعه و حكومت ولايى ( تهران ٧٧)
[٤]تاريخ ايران مدرن، اثر يرواند آبراهاميان ترجمه محمد ابراهيم فتاحى
[٥] به يك نمونه رانتخوارى توجه كنيد: پس از افشای فساد 3 هزار میلیاردی، 7 بانک با آن درگیر شدند. بانک هایی که باعث شدند این پرونده هر روز قطور تر و مدیران شرکت سرمایه گذاری امیر منصور آریا پولدارتر شوند. محمد جهرمی مدیرعامل بانک صادرات، یعنی همان بانکی که در اختلاس 123 میلیاردی سال 71 هم نقش اصلی را بازی کرده بود استعفا داد، محمود خاوری مدیر عامل بانک ملی پس از استعفا از ایران خارج شد یا به عبارت بهتر به کانادا فرار کرد و تلاش برای بازگرداندنش به نتیجه نرسید. مدیر عامل بانک سامان دیگر قربانی این پرونده بود که رئیس بانک مرکزی دستور برکناری او را صادر کرد.
[٦]. جبهه آزاديبخش مردم ايران ، مجموعه اى از مكتب سخنرانى پيام ورفتارهاى امام خمينى ( تهران )
[٧] ح. منتظرى اطلاعات ١٦ مهر ١٣٥٨.
[5]باید گفت چنین رژیمی که رهبری اش از نواب صفوفی پیروی می کند و پایه تفکراتش بر مبنای تفکرات یک تروریست گذاشته شده است و باز خامنه ای که بهمراه خمینی در به آتش کشیدن سینمای رکس آبادان و کشته شدن بیش از 400 نفراز زنان و مزدان بیگاه شد ، چه پیشرفتی را در ایران باید انتظار داشت؟ظار داشت؟
منبع:پژواک ایران