گام بعدی غرب درمقابل رژیم ایران؟
کورش کبیر
یکی ازدوستان می پرسد موضوع چیست ازیکطرف رهبری تلویحا گفته است که مشکل اتمی ایران با غرب روبه اتمام است وازسوی دیگر خودایشان می گوید ولی تحریم ها باقی می ماند ونسخه “اقتصاد مقاومتی” می پیچند که البته به قول ایشان چندان “ریاضتی” هم نیست؟! بعدهم به یکباره همان سازمان ملل و اتحادیه اروپا وآمریکا به یاد “نقض حقوق بشر درایران” افتاده اند اگرعروسی است چرا لباس عزابرتن کرده اند واگر مجلس ختم است چرا کیک عروسی سفارش داده اند وازاین حرفها !
برای آگاهی دوستان توجه آنها رابه مقاله ای 5 صفحه ای که در 16 ژانویه 2004 (بیش از 10 سال قبل) تحت عنوان “Iran-US relationship; an strategic challange to Iran political system”نوشته ام جلب می کنم که درآن ابتداء چالش وبحران موجود را یا یک مقدمه ازروابط دوکشورتعریف کرده ام دربخش دوم توضیح داده ام که آمریکا ازحکام ایران چه می خواهد ودربخش سوم گفته ام چه کارهایی باید بشود تا این بحران حل یا مهارگردد.
اساس این گزارش تحلیلی بر4 اتهام متوجه ایران است 1-نقض حقوق بشروحاکمیت ملت 2- حمایت ازتروریزم بین الملل 3- اخلال درپروسه صلح درخاورمیانه بین اعراب واسرائیل و 4- تلاش برای دستیابی به سلاح اتمی.
علی خامنه ای رهبرحاکم بر ایران که خود مسئول 4 بحران فوق و قاعدتا کلید حل آنها نیزدر دستان خودایشان می باشد بارها وبارها در خصوص برنامه اتمی وتلاش غرب برای مهارآن گفته اند که این ماجرا یک بهانه بیش نیست وبا حل آن غربی ها سراغ سایرامور خواهند آمد والبته نیز تلویحاوحشت بیشترخود را ازپرداختن به اتهام “نقض حقوق بشر” درمقایسه با دیگرموارد اعلام کرده است. درمیان خطوط اظهارات وبیانیه ها وخطابه های آتشین رهبران ومقامات واتاق فکرهای اطراف رهبری نیز گفته شده است که برنامه اتمی ایران ازآنجاییکه محور درگیری با غرب را به خارج ازمرزها می برد درواقع نوعی پدافند یا مواضع دفاعی سیاسی درحوزه های دور برای ما ایجاد کرده وجنگیدن درآن میدان برای ما به منزله دفاع درخاکریز چهارم بجای اول است!
بنده درتصویر زیر این باصطلاح رینگهای دفاعی را دراطراف نظام آقایان نشان داده ام اما اینکه چرا یکباره غرب پس ازتسلیم ایران دربرنامه اتمی که مصداق آن “نرمش قهرمانانه” رهبری است و ازسوی حامیان ایشان نیزبعنوان “صلح حدیبیه” یا “عقب نشینی تاکتیکی” نام برده می شود به یکباره خاکریزهای سوم (صلح اعراب واسرائیل) و دوم (حمایت ازتروریزم بین الملل) را رها کرده و مستقیما به سراغ خاکریز اول یا “نقض حقوق بشر” آمده است امری است که روشن کردن آن اولا هدف این نوشتاراست وثانیا آگاهی دادن به مردم که چه سرنوشتی درانتظارآنان بوده یا درواقع چه فرصتها وچه تهدیدهایی فراروی آنها می باشد.
واقعیت امراین است که دربحث مناقشه اعراب واسرائیل که قبلا یک معادله چندمتغیره بود با فروپاشی بسیاری ازکشورهای غربی دخیل نظیرسوریه، لیبی، مصر ونیز اقناع کشورهایی نظیرعربستان وقطرودیگران درلزوم عدم دشمنی با اسرائیل که ازیک منطق واصول ثابت درامنیت دفاعی خود (برخلاف ایران) پیروی می کند دیگرمساله اسراییل اولویت خود را بعنوان خاکریز سوم ازدست داده است. اما درخصوص فعالیتهای مربوط به حمایت ازترویزم بین المللی که دردهه 70 شمسی یا 90 میلادی کولاک می کرد اکنون این فعالیتها ازپراکندگی در اروپا و نقاط دور دست درآمده و عملا به صورت سازمانی ازسوی نیروی قدس سپاه پاسداران درکشورهای مسلمان خود منطقه محدود شده است ونهایتا نیز آسیب های ناشی ازآن به خود مسلمانان ونه غربی ها تحمیل می شود. کشته شدن هزاران نفر درعراق وسوریه ویمن ولبنان وافغانستان که همگی عنوان کشورهای اسلامی را یدک کشیده ودرواقع نوعی جنگ شیعه وسنی یا تکفیریهای شیعه وسنی را به نمایش می گذارد اوج رضایت غرب را علیرغم اظهارتاسف ها و نگرانی ها و محکومیت های بظاهر حقوق بشری بهمراه داشته است. تلفاتی که این روزها تروریستهای شیعه وسنی در تمام این کشورها ازهمدیگرمی گیرند اگرقراربود توسط دولتها یا ارتش های غربی انجام گیرد هزاران میلیارددلار وهزاران کشته برسردست آنها می گذاشت اما درشرایط فعلی نه تنها این امرتوسط خود رژیم های حاکم بر ایران و کشورهای منطقه صورت می گیرد بلکه غرب می تواند با ژست بشردوستانه ودرنقش ناجی هم ایدوئولوژی وارزشهای فرهنگی خود را با پوشش صلح طلبانه برمنطقه حاکم نماید وهم با دراختیارگرفتن منابع سرمایه وثروت خدادادی نفتی که اتفاقا 70% آن درمنطقه “هلال شیعی” یعنی شرق عربستان تا ایران وعراق وسوریه وسواحل لبنان گسترده است بعنوان “سردارسازندگی منطقه” تا دهه ها منافع خود را تامین نماید.
آما آیا این دومورد تنها دلایل پرداختن غرب به بحث حقوق بشراست بنطربنده خیر و شاید یکی ازمهمترین دلایل آن عقب نشینی سریع دربرنامه اتمی ایران بود. رهبری ایران با این تصور که تحریم های آمریکا وغرب نظیر دهه های اول انقلاب صرفا فانتزی بوده وایران همانطوریکه براحتی با معامله های شیرین با متحدان آمریکا در اروپا وآسیا اقتصادضعیف خود را به پیش می برد اکنون نیز با درصدی کم وبیش می تواند ازتحریم ها جان سالم بدرببرد اما گسترش هوشمندانه تحریم های بین المللی درقالب های چندجانبه ویکجانبه بالاخص به حوزه اموربانکی ومالی و نفت وگاز و بدون استفاده ازاهرم های نظامی یا فیزیکی نظیر”بستن تنگه هرمز” و سوء طرح وبرنامه و محاسبات طرف ایرانی در مدیریت تحریم ها وبالاخص حذف سوبسیدهای نفتی موسوم “هدفمندی یارانه ها” عملا باعث تشدید بحران وپیامدهای تحریم ها به میزانی بالاترازانتظار انجامید به همین دلیل نیزمی بینیم که بعنوان مثال اگر در کشور عراق تحت ریاست صدام حسین و حاکمیت حزب بعث این تحریم ها طی یک پریود طولانی تری به مرز “نفت درمقابل غذا ودارو” می رسد درایران بدلیل سوء رهبری ومدیریت وفقدان یک ساختاروسازمان اجرایی به معنای واقعی درفاصله دو الی سه سال کاملا به همان مرحله می رسد بعبارتی بهمان دلیل که ارتش وسپاه وحاکمیت ایران درجنگ با عراق عملا علیرغم برتری جمعیتی 3 برابری ایران درمقابل عراق مقهور گردید در جنگ اقتصادی باغرب نیز همین نسبت را بین نظام سیاسی ایران وعراق می بینیم. درواقع یکی ازدلایل اختلاف بین باند خامنه ای وباند احمدی نژاد که تا هم اکنون هم ادامه دارد همین مساله است که ازطرفی آثار اسمی تحریم ها حتی براساس برآوردهای مقامات دست راستی چون محسن رضایی یا احمدتوکلی و…به 25% هم نمی رسد و آنها نقش سوء مدیریت اجرایی بانداحمدی نژاد را درحد 75% ارزیابی می کنند ولی بانداحمدی نژاد چون می خواهد آثارسوء مدیریت خود را (که البته درنتیجه عمل به دستورات رهبری بوده است) درپشت تحریم ها پنهان کند آثاروپیامدهای تحریم ها را 75% و سوء مدیریت اجرایی را آنهم به صورت مشارکتی با رهبری 25% قلمدادمی کند.
بهمین دلیل است که اکنون رهبران ومقامات حاکم برایران اصراردارند که “نرمش قهرمانه رهبری” در برنامه اتمی ایران یا رویکرد بخش عمده ای ازمردم به انتخاب حسن روحانی مذاکره کننده ارشد اتمی سابق ارتباطی به تحریم ها نداشته است بالعکس مقامات آمریکایی وغربی براین اعتقادند که تحریم ها کاملا کارآ بوده و بهمین دلیل نیزساختارآنها را تا آخرین مرحله که ممکنست 20 سال طول بکشد حفظ خواهند کرد ودراین راه حتی با مقاماتی که به طرفداری ازسیاست مماشات با ایران یا طرفداری ازحمله نظامی ادعای عدم تاثیرگذاری تحریم ها را درادامه برنامه اتمی ایران دارند موافق نبوده ونیستند.
اما اکنون نقشه راه غرب چیست؟ قاعدتا پاسخ این سوال باید روشن باشد. به موازات پیشرفت بحث های فنی نحوه تسلیم ایران دربرنامه اتمی موضوع ” نقض سازمان یافته حقوق بشر درایران” دردستورکارقرارمی گیرد ودراین راه ازآنجاییکه هم سابقه رژیم طی سه دهه وبالاخص عملکرد حاکمیت یکدست طی 8 سال اخیرجز سیاهی چیزی رانشان می دهد وازسوی دیگرنیز با روی کارآمدن دولت حسن روحانی بخش شکست خورده حاکمیت که عملا 80% ابزارهای قدرت را دراختیاردارد درصدد حفظ ونشان دادن بازوی خود به جناح پیروز ونگهداری خود درصحنه تاعبور از “نقطه بحرانی” می باشد بازهم اتهام “نقض حقوق بشر” دریک سیکل معیوب نظیر دیگربحرانهای سه دهه گریبانگیرحاکمیت رامی گیرد وتنها راه خروج ازاین سیکل معیوب یاتن دادن حاکمیت به اصلاحات واقعی وساختاری تا مرحله تسلیم کامل است یا مواجه شدن با شورشهایی که دیگرسرکوبی آنها ازتوان هریکان وارتش انتظامی وامنیتی خارج است وبه تغییرکامل نظام سیاسی موجود خواهدانجامید.
March 13, 2014 persiancavalier Posted in آخرین مطالب, بحران اقتصادی, برنامه اتمی ایران، تحریم های بین المللی، کاهش ارزش پول مبی، علی باقری کنی،, رابطه ایران وآمریکا, سیاست خارجی, سیاست داخلیPost PermalinkEdit
منبع:پژواک ایران