PEZHVAKEIRAN.COM نامه سرگشاده سیامک قادری به پورمحمدی
 

نامه سرگشاده سیامک قادری به پورمحمدی
«کتمان حقیقت و پوشاندن آن تفاوتی با دروغ ندارد» 

«همان‌گونه که حاشا و کتمان بر جریان قتل‌های زنجیره‌ای، قضیه کهریزک، قتل زهرا کاظمی و ستار بهشتی راه به جایی نبرد و حاشا کنندگان آن جریانات اکنون رسوایان دنیا و آخرتند.»

سیامک قادری روزنامه‌نگاری است که نزدیک به پنج سال بدون مرخصی در زندان است....نامه او خطاب به مصطفی پورمحمدی را که در اختیار خودنویس قرار گرفته در زیر بخوانید:

سخنان جناب پورمحمدی در حاشیه مراسم روز زن مبنی بر جراحت سطحی ناشی از درگیری دو تن از زندانیان بند ۳۵۰ به عنوان نتیجه تحقیقات اولیه حیرت همگان را برانگیخت. در چند روز گذشته سخنانی از این دست بسیار گفته و شنیده شده است، البته به این دلیل که منشاء اغلب این سخنان به مسئولان مستقیم این رخداد باز می‌گشت شاید طبیعی می‌نمود. اما همانگونه که از فرزند شهید مطهری جز آزادگی در گفتار و رفتار انتظار نمی رفت، از کسی که وزارت دولت جناب آقای روحانی را بر عهده گرفته، خصوصا وزارتخانه‌ای که وظیفه‌اش گسترش داد است چنین انتظاری نبود.

جناب پورمحمدی، آیا امثال شما به دلیل سال‌ها سرگرمی در میدان سیاست و جدال‌های زنگار بسته، سیاه جناحی یا دیگر، نباید امیدی به راستی و انصاف واژگانی کثرت پیامبر هم داشت؟ حاشا که کتمان حقیقت و پوشاندن آن تفاوتی با دروغ ندارد. خصوصا که در جریان این لاپوشانی حقی از مظلومی دریغ شود. همان‌گونه که حاشا و کتمان بر جریان قتل‌های زنجیره‌ای، قضیه کهریزک، قتل زهرا کاظمی و ستار بهشتی راه به جایی نبرد و حاشا کنندگان آن جریانات اکنون رسوایان دنیا و آخرتند. قطعاً این بار نیز حقیقت آرام آرام بسان درخشش آفتاب از پشت ابرهای مسوولیت گریزی و قانون ستیزی تلالو خواهد نمود.

حضرت حجت الاسلام والمسلمین، بنگرید که آیا سعید امامی‌ها سعید مرتضوی‌ها قاضی حدادها و حیدری‌فرها مصونیت یافتند؟ همان‌هایی که خدایگان سناریو سازی های دروغ در این مملکت بودند. اما وعده‌ای است که نصرت را از آن پویندگان حق و راستی و ایستادگان در مقابل دروغ و تقلب می‌داند، عاقبت سروری می‌یابد و برای این وعده تغییری و تبدیلی نیست. گویی خوره‌ی دروغ و تقلب اکنون به مغز استخان رسیده است و چاره‌ای جز جراحی عمیق و اصولی را در چشم انداز نشان نمی‌دهد.

جناب وزیر دادگستری، مگر در یک دعوای ساده بین دو نفر اولین کار ساده اعزام آن‌ها به پزشکی قانونی نیست؟ چرا به رغم شکایت ده‌ها نفر از زندانیان و ایراد اتهام ضرب و جرح عمدی به مقامات سازمان زندان ها از اعزام آن‌ها به پزشکی قانونی طفره می روند؟ رسیدگی به شکایات زندانیان از این ظلم آشکاراکنون در چه مرحله ایست؟ به چه علت به جای رسیدگی معمول به ادعاهای زندانیان مقامات قانون گریز و حق ستیز زندان از تلویزیون و رادیو و روزنامه های جمهوری اسلامی از خود صلب مسوولیت می کنند؟ شاید آن‌ها نیز از حضور در دادگاه انقلاب وحشت دارند یا شاید جنابعالی نیز مسحور شعبده بازی کارگردانان و فیلم برداران دستگاه سناریو پرداز شده‌اید که با جابجایی صحنه‌ها مهاجم را به مدافع و مظلوم را به ظالم تبدیل می‌نماید. بنده نمی‌دانم که آیا جنابعالی دغدغه بازگشت نقش پیشین خود در اواخر دهه هفتاد در مقابل دولت اصلاحات یافته اید یا اسیر اعتماد های بیجا به همکاران سابق شده‌اید؟

در هر حال امید که اندک اعتبار باقی‌مانده نزد نهادهای منصف ملت را هزینه عده‌ای مسوولیت گریز و قانون ستیز نکنید و قصه اسب چوبی تراوا را باز نمایش ندهید. شاید بتوان این دروغ را که هیچ ضرب و شتمی صورت نگرفته به مواد رسانه‌های الکن و بخشی از دوستانتان بقبولانید اما قطعاً همان نیروهای عملیاتی در روز پنج شنبه بند ۳۵۰ در صداقت شما و درستی کردارشان متصور خواهند شد.

بنده آخرین ماه های مجازات غیر منصفانه را به حکم دادگاه انقلاب می‌گذرانم ولی افسوسم آمد که در این میانه دعوای راستی و دروغ، پوستین عافیت بر سر کشیده و به کتمان حقیقت رضایت دهم، وظیفه وجدانی و انسانی به گوشه‌ای نهم و دل به آزادی ظاهری ازدیوار های بلند اوین خوش سازم. باشد که تأکید بیش از حد بر واگرایی در کابینه دولت منتخب مردم جای را به دادگری و دادگستری تنگ نکند.

از دشمنان شکایت برند به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا برم

زندان اوین ۱ اردی‌بهشت ۱۳۹۳

منبع:خودنویس