PEZHVAKEIRAN.COM لغو کار مزدی کودکان در گرو برپائی نظام سوسیالیستی است!
 

لغو کار مزدی کودکان در گرو برپائی نظام سوسیالیستی است!
سحر صبا

بمناسبت 12 ژوئن روز جهانی لغو کار کودک

روز دوازدهم ژوئن روز جهانی لغو کار کودک است. شعار لغو کار کودک در شرایطی و در نظامی سر داده میشود که هر سال شمار
بیشتری از کودکان به اصلی ترین قربانیان مناسبات غیرانسانی و ضد بشری نظام حاکم سرمایه داری تبدیل میشوند.

فقر و فلاکت ميلياردها خانواده کارگرى و کم درآمد، کودکان را به بازار کاری که مملو از کارهاى سخت و طاقت فرسا و مخاطره انگیز است مى‌کشاند. اوج بربریت سرمایه داری و حرص و طمع صاحبان سرمايه در استثمار نيروى کار ارزان کودکان، که با سود آوری بالایی همراه است، هر روز تولید و باز تولید میشود.
سياست‌هاى اقتصادى خصوصی سازیها و نئولیبرالی توأم با "بانک جهانى پول"، و وابستگى بسيارى از دولت‌هاى سرمايه‌دارى در گوشه و کنار جهان به سياست‌هاى اين نهادهای  بين‌المللى سرمايه، منجر به کاهش شديد بودجه و رفاه اجتماعى گرديده و بويژه سطح معيشت و زندگى کارگران و اقشار کم درآمد اين جوامع را مورد تهاجم و حمله قرار داده است. در اثر بحرانهای اقتصادی سرمایه داری جهانی که همراه با موج وسیع بیکاری و کاهش بودجه رفاهيات و خدمات اجتماعى میباشد، بیشترین فقر و فلاکت را متوجه طبقه کارگر جهانی نموده است. کودکان خانواده های کارگری اولین قربانیان این بحرانها بوده و باید بهای سنگینی را با آوارگی، فروش نیروی کار، تجاوز، خشونت و اعتیاد بپردازند. این کودکان برای زنده ماندن خود و خانواده هایشان بدون اینکه خواست خودشان باشد مجبور به فروش نیروی کار خود هستند. کودکانی که باید از کودکی خود لذت برده و از آموزش و بهداشت و تفریح مکفی برخوردار شوند، ناچار میشوند در خشن ترین و بیرحمانه ترین روابط کار و سرمایه وارد شده  و به شدیدترین شکل استثمار شوند، و نه تنها نیروی کارشان را به فروش برسانند، بلکه در این رابطه غیر انسانی به وحشیانه ترین شکل مورد خشونت و سوء استفاده های جنسی هم قرار گیرند.

محکوم بودن کودکان به "بردگى مزدى" از سر ناچاری و اجبار براى بقاء و امرار معاش خود و خانواده‌هايشان صورت میگیرد. اين فقط فقر خانواده‌هاى کارگرى و کم درآمد نيست که کودکان را به کار مزدى وا مى‌دارد، اصل سودآورى سرمايه هم هست که ترجيح مى‌دهد نيروى کار ارزان کودکان کارگر را به خدمت بگيرد تا: دستمزد کمترى به آنان بپردازد، ساعات طولانی از آنان کار بکشد، کمترين تعهد و مسئولیتی در قبال آنان نپذيرد، توليد بر متن فشار و شدت بالاى کار را بدون هيچ دردسر و اعتراضى سازمان بدهد، به رقابت در درون صفوف کارگران دامن بزند و میزان دستمزدها را باز هم پائين‌تر بياورد، و به اعتبار همه اين‌ها، سودآورى بيشتر سرمايه را تضمين کند. اما این نظام گندیده، استثمار چنین بیرحمانه ایی را آنچنان جلوه می دهد که، نه ايرادى متوجه اصل سودآورى سرمايه و بهره‌کشى وحشیانه آن از کودکان بشود و نه لزومى برای ممنوعيت کار کودکان باشد.

 

امروزه در چهار چوب مناسبات سرمایه داری نهادها و مجامع بین المللی ای هستند، که ضمن اینکه مدعی دفاع از حقوق کودکان کار هستند، اما دیدگاه آنها نسبت به این معضل اجتماعی درخدمت به سرمایه و موجه جلوه دادن هر چه بیشتر استثمار کار کودکان است. آنها انتقاد چندانى بر نفس "بردگى مزدى" کودکان ندارند و تنها نقد آنها به اين پديده، به وجود کارهاى "اجبارى و مخاطره آميز" محدود مى‌شود. در تبيين این نهادها و مدافعان بظاهر حقوق کودکان، استثمار کودکان اگر بر متن "اجبار" آنان براى پرداختن به نوعى از کار صورت نگيرد و افزون بر اين، اگر کارهاى "مخاطره آميز" به کودکان سپرده نشود، جاى اشکال و ايراد ندارد و طبعا مى‌تواند تداوم هم بيابد و شکل قانونی بخود بگیرد!

این دیدگاه، بر طبق نیازهای سرمایه کار اکثریت کودکان در مراکز صادراتی را به نفع این کودکان و خانواده هایشان برای امرار معاش و زنده ماندن آنها، طبیعی می شمارد. در واقع مُدعیان این دیدگاه برایشان اهمیت ندارد که  درصد بالایی از کودکان کارگر پاکستانى، هندی، برزیلی، بنگلادشی و چينى و.... براى خانواده‌هاى ثروتمند کشورهاى صنعتى و پيشرفته وسائل ورزشى و پوشاک تولید می کنند، یا اکثریت کودکان در سراسر دنیا به کار خانگی و خدمتکاری، کار در بخش کشاورزی، بردگی قرض، صنعت سکس، کار در کارخانه، و کار خیابانی به ناچار مشغولند. بر طبق  آمارهای رسمی سازمانهای جهانی در سراسر جهان در حدود 400 میلیون کودک کار موجود است. این حضرات بر این تاکید و اصرار ندارند، که جامعه مسئول یک زندگی انسانی و رفاه برای کودکان است، موظف است به بهترین نحو امکانات تحصیلی و آموزشی، بهداشتی و تفریحی، محیطی امن و توام با شادی را برای کودکان فراهم آورد. بلکه بر این نظرند که لطف و مرحمت سرمایه داری عاید این بردگان ارزان شده، که در مراکزصادراتی و کارخانجات به کار گمارده شوند که ضمن استثمار به شیوه متمدانه و مدرن از مُخاطره بدور باشند. سخن این مدافعین دروغین کار کودکان به بهره کشی و ممنوعیت کار کودکان نیست، بلکه این نوع کاراز قِبل استثمار کودکان را عادی جلوه داده و از خانواده هایشان به نوعی می خواهند مدیون بورژوازی باشند که برای آنها کار ایجاد می کند.  
استثمار کودکان چه در کارخانه‌ها و مراکز صادراتى و چه در عرصه‌هاى ديگر خدماتی و غیره و ذالک، تغييرى در ماهيت پلید سرمايه‌دارى و قساوتی که در رابطه با بهره‌کشى از کار کودکان مرتکب میشود نمی دهد. مدافعين اين تبيين در واقع با این نظریات دست و بال بورژوازی را در استثمار بیشتر کودکان باز میگذارند.  آنها با تقسيم کار کودکان به رشته‌هاى صادراتى و محلى، و موجه جلوه دادن کار کودکان در مراکز و کارخانه‌هاى صنعتى به علت کمک به امرار معاش خانواده‌هايشان،  از يک سو استثمار کودکان در اين رشته‌ها  را در سراسر جهان برسمیت شناخته و از سوى ديگر، مبارزه طبقاتی بر علیه این بردگی که نظام سرمایه داری عامل اصلی آن است را به بیراهه می کشانند.

 

کار کودکان را باید در بطن مناسبات سرمایه داری و فقر و فلاکتی که این نظام بر خانواده‌هاى آنها تحمیل می کند دنبال نمود. هيچ کودکى به "انتخاب" خود تن به استثمار وحشيانه در کارگاههای نمور قالى بافى و کوره‌هاى آجرپزى و مراکز صنعتى نمى‌دهد و خود را در معرض خشونت، تجاوز، آزار جنسى و تنبيه بدنى قرار نمی دهد. کار کودکان، از نوع مدرن و غیر مدرن آن محکوم است، آن هم در سنينى که کودکان بايد اهم وقت خود را به آموزش و تفريح و شادى بگذرانند، و از خلاقیتهای آنها به منتهای درجه استفاده شود. کار "غير اجبارى" و "غير مخاطره آميز" براى کودکان، از دیدگاه های، سازمان‌ها و نهادهاى کودکان و حقوق بشرى بورژوائى هم يک عامل اصلى براى انحراف افکار عمومى از علل اين پديده غير انسانى و بیرحمانه، مانع تراشی از مبارزه‌اى قاطع و ريشه‌اى عليه آن، و بنابراين حفظ و تداوم استثمار کودکان، هر چند در اشکالى "کم خطرتر" و "معقول تر"، است.

 

استثمار کودکان، در عصر حاضر، مهر قانون سود و رقابت سرمایه داری، را بر پيشانى خود دارد. دست یافتن به کار کودکان در سراسر جهان بویژه در کشورهاى "در حال توسعه" نه از سر حس انسان دوستى و خیر خواهی از بورژوازى نسبت به سرنوشت غم انگيز و تکان دهنده "کارگران ارزان" در اين گونه کشورها، که ناشى از رقابت بین سرمایه های بزرگ براى سودآورى و انحصار بيشتر بازار در آن رشته‌هائى است که سود حاصل از بردگى مزدى و ارزان کودکان به موقعيت برتر جناح‌هاى رقيب می انجامد. کار کودکان برای بورژوازی از این جهت سود آور است که:  دستمزد کودکان کارگر در مقایسه با کارگران بزرگسال، بسيار پائين‌تر است و شاید بتوان گفت در بهترين حالت فقط برابر با يک سوم يا يک دوم دستمزد کارگران بزرگسال میباشد. به علاوه شمار زیادی از کارگران خردسال، در ازاى قرض خانواده‌هايشان، در اختيار صاحبان سرمايه قرار مى‌گيرند و از بابت کار سخت و طولانى خود، هيچ مزدى دريافت نمى‌دارند؛ ساعات کار کودکان کار بسيار طولانى است، و بسته به نظر کارفرماها، به راحتى تغيير هم مى‌کند. کودکان کارگر، در برابر اضافه کار اجبارى و يا سختى و فشار کار، از حقوق و مزاياى بيشتر برخوردار نمى‌شوند؛ کار کودکان کارگر بر قراردادها و استاندارهای کار متکى نيست و صاحبان سرمايه و دولت‌ها هيچ تضمينى در قبال آنان بر عهده نمى‌گيرند. این "کارگران ارزان" را می توان بدون هیچ حمایت اجتماعی و دولتی، بدون ایجاد مشکل و دردسر از کار اخراج کرد، حق بيمه و بهداشت را از آنان دريغ نمود، و در قبال صدمات جسمى و آسیبهای محل کار و مرگ هیچ کس مسئول آنان نیست؛ کودکان کارگر عموما به حقوق خود آشنا نيستند، و به همين دلائل نسبت به کارگران بزرگسال، حرف شنوتر و مطيع‌تر هستند. کودکان کارگر براى بر سر کار ماندن و اخراج نشدن، معمولا به هر خواست کارفرماى خود تن می دهند؛ "کودکان کار" از کمترين حقى براى تشکل يابى برخوردار نمی باشند، از جانب تشکل‌هاى کارگرى مورد حمايت جدى قرار نمیگيرند، به کارگيرى کودکان کارگر را از دو جنبه می توان بررسی نمود، یکی بويژه در شرايط حاضر که مشخصه آن بحران اقتصادى و بى کارى و فلاکت ميليونى است، کار کودکان در مقایسه با کار بزرگسالان سطح دستمزدها را پائين مى‌آورد، رقابت بين کارگران براى اشتغال را تشديد مى‌نمايد، و به اعتبار همه اين‌ها به سودآورى افزونتر‌ سرمايه می افزاید. از طرف دیگر به علت تورم شدید و موج بیکار سازیها خانواده های کارگری قادر به ادامه خرج تحصیل و امرار معاش فرزندانشان نیستند، چاره ای جز این ندارند که فرزندانشان را به بازار کار بفرستند. مشکل کودکان کار همانطوریکه اشاره شد، در کشورهای "در حال توسعه" به علت عدم حمایت دولت از حقوق کودکان و نبود هیچ حمایت مالی جدی می باشد. به عنوان نمونه مشخص لازم است به این پدیده "کودکان کار " در ایران اشاره نمود، که بصورت یک معضل جدی بروز نموده و سلامتی و جان بیش 1,7  میلیون کودک را در اثر مخاطرات کار و تجاوز، اعتیاد و انواع بیماریها با خطر جدی روبرو نموده است. وهمچنین طبق آمار در ایران 4 میلیون کودک از رفتن بمدرسه محروم هستند.

 

در ایران این بخش از "کودکان کار و خیابانی" فاقد سرپناه مناسب و زندگی امن و سالمی می باشند و مجبورند به خاطر بقای زندگی خود به کارتن خوابی، خیابان گردی، دست فروشی، گدایی، دزدی و بذهکاری و... دست بزنند تا در این جنگل سرمایه بتوانند زنده بمانند!

طبق آمارهای سازمان جهانی کار بیش از 400 میلیون کودک در سرتاسر جهان در کارهای پر مشقت مشغول به کار هستند یعنی در حدود18% کودکان. این در حالی است که کار پر مخاطره کودکان طبق کنواسیونی که در 17/7/1999 توسط سازمان جهانی کار تصویب شد ممنوع می باشد. در جهانی که کارتلها و تراستهای بزرگ 25% تمام مناسبات اقتصادی را در دست دارند و ثروت و دارایی برخی افراد و شرکتهای فراملیتی از در آمد سالانه ی بسیاری از کشورها و میلیونها انسان زحمتکش بیشتر است. در جهانی که به خاطرسود و منافع طبقاتی به خاطر دستیابی به نیروی کار ارزان و بازارهای بیشتر و... حکومتها به کشتار، جنگ، ترور و استبداد و استثمار دست می زنند، و اولین قربانیان این منفعت طلبی کودکان هستند، انتظاری نباید بیشتر از این داشت که کودکان به وحشیانه ترین و وقیح ترین شیوه استثمار نشوند. امروزه بربریت سرمایه داری به هیچکس و هیچ چیز رحم نمی کند. و تنها چیزی که برای آن مهم است سود بیشتر است و بس!


استثمار کودکان ریشه در جامعه طبقاتی  و نظامی دارد که فقر، بیکاری، گرسنگی، زندان و شکنجه و اعدام جزء لایتجزای این نظام میباشد. کار کودکان در جنبشی و طبقه ای معنا پیدا می کند که برای بقاء اش ناچار است هر روز بر علیه نظام سرمایه به مبارزه برخیزد. کودکان کار بخشی از طبقه کارگر و خانواده های کارگری هستند، که بدون پیوند با این طبقه نمی توانند رهایی یابند. امروز در سراسر جهان این نظام ضد بشری سرمایه داری است که عامل تمام بدبختیها و سیه روزهای بشری است، تنها راه رهایی بشریت را در نابودی این نظام باید جستجونمود. میلیون‌ها کودک کار و خیابانی، مولود نظام ضد انسانی سرمایه‌داری، قربانیان این نظام و مایۀ شرم بشریت مترقی‌ست. راه حل قطعی و اساسی لغو کار کودک، نابودی مناسبات سرمایه‌داری و برپائی یک نظام انسانی و سوسیالیستی‌ست. اما به انجام رساندن این رسالت انقلابی فقط و فقط در توان طبقه كارگر و مبارزه بی امان او است که می تواند تضمین کننده دنیای برابر و توام با رفاه و آسایش برای همه شهروندان باشد که هیچ کودکی مجبور نباشد برای زنده ماندنش نیروی کارش را بفروشد و تن ظریف و نحیفش بر اثر استثمار و بردگی له شده و آروزهای کودکانه اش به گور سپرده شود.

جون 2014

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب سحر صبا در سایت پژواک ایران 

*سیاستهای توطئه گرانه مزدوران تحت نام " دانشجویان عدالتخواه " در اعتراضات کارگران هفت‌ تپه را افشاء نمائیم!  [2021 Aug] 
* بمناسبت سالگرد مرگ مارکس در مارس ۱۸۸۳   [2021 Mar] 
*خشونت، نظام طبقاتی و مالکیت خصوصی  [2020 Nov] 
* نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی و اعدامها!  به مناسبت ۱۰ اکتبر روز جهانی مبارزه علیه اعدام [2020 Oct] 
*مذاکره با جمهوری اسلامی، خیانت آشکار ناسیونالیستها   [2019 Jul] 
*نئولیبرالیسم و خصوصی سازیها  [2019 May] 
*سوسیالیسم و رهایی زن ‏(بمناسبت ۸ مارس روز جهانی زن)‏   [2019 Mar] 
*اعتصاب سندیکای نیشکر هفت تپه و زنان کارگر!‏  [2018 Dec] 
*طبقه کارگر و دستمزدها  [2016 Apr] 
*نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی و اعدامها!  [2015 Oct] 
*تاریخچه مبارزاتی زنان کارگر جهان و ایران (قسمت چهارم)  [2015 Apr] 
*تاریخچه مبارزه زنان کارگر جهان و ایران (قسمت دوم)  [2014 Dec] 
*طرح«آمران به معروف و نهی از منکر» جنایت سازمان یافته دولتی برعلیه زنان!  [2014 Dec] 
*تاریخچه مبارزه زنان کارگر جهان و ایران  [2014 Oct] 
*لغو کار مزدی کودکان در گرو برپائی نظام سوسیالیستی است!  [2014 Jul] 
*سوسیالیسم و رهایی زنان  [2014 May] 
*قتلهای ناموسی، قربانیان خاموش نظام طبقاتی  [2014 Apr] 
*لغو خشونت علیه زنان در گرو مبارزه طبقاتی و محو مناسبات سرمایه داری است!  [2014 Feb] 
*کارگران و نقش صندوقهای همبستگی مالی!   [2014 Feb] 
*خاورمیانه در محاصره جنگ افروزی دیکتاتورهای داخلی و رقابت تجاوزگران امپریالیستی  [2013 Dec] 
*انقلاب مصر مابین دو سوی ارتجاع!  [2013 Oct] 
*خشونت بر زنان و راه مبارزه با آن  [2013 Apr] 
*در پاسخ به کدام استراتژی ؟ «دررابطه با اتحاد عمل و همکاری مشترک سازمانها و احزاب چپ» [2013 Mar] 
*منشاء ستم جنسی و طبقاتی زنان  [2008 Mar]