PEZHVAKEIRAN.COM هشداری به طبقه کارگر ایران: خطر جنگ ترکیه و ایران
 

هشداری به طبقه کارگر ایران: خطر جنگ ترکیه و ایران
فرهاد فردا

 

بار دیگر ابر سیاه جنگ و تباهی آسمان خاور میانه را بیش از پیش در خود می‌‌پوشاند. این فاجعه آبستن توحشی بس مهیب تر از کوردلان داعشی است، فاجعه‌ای که پیامد آن میتواند جنگ خانمانسوز جهانی‌ و یا در کمترین حالت، روندی که در گام‌های بعدی با پاکستانیزه شدن ترکیه و یا ایران آغاز و در نهایت به رویا رویی قدرتهای بزرگ منطقه یعنی‌ ایران وترکیه بینجامد. 

حوادث جاری باید برای طبقه کارگر ایران و منطقه به مثابه زنگ خطری جدی تلقی‌ شود. این نوشته هشداری به طبقه کارگر ایران، بخش جدا ناپذیر  نمک جهان و تنها ضامن صلح جهانی‌ است.

فوران بحران جهانی‌ سرمایه داری از سال ۲۰۰۸، سرآغاز تحولی عظیم در روابط میا‌‌ن طبقات، نیروهای اجتماعی و دولتهای ملی‌ است. لایروبی و صفبندی طبقاتی از ضروریات این دگرگونی است.

با این بحران، در کشورهای مادر، دولت به حلقه محوری شیوه انباشت سرمایه بدل شد. بدون نقش مداوم اقتصادی دولت این نظام حتی برای چند دقیقه هم قادر به مهار کردن این بحران نیست. اما بسیار کودکانه است که این نقش محوری تنها در فعالیتهای دولت در زمینه اقتصادی خلاصه شود. ناتوانی ساختاری، نیاز این سیستم جهانی‌ را به ابزاری خارج از حوزه اقتصادی برای هدف اقتصادی به یک ضرورت تبدیل می‌‌کند. در عصر بحرانی‌ عوامل و ابزار خارج از حوزه اقتصادی به معنی‌ اخص آن، نقشی‌ حیاتی‌ دارند. عصر بحرانی‌، عصر پناهندگی حوزه اقتصادی به حوزه سیاست، ایدئولوژی و آگاهی‌ است و اقتصاد دگرگونی همهٔ این حوزه‌ها را طلب می‌‌کند.

با شدت یابی‌ بحران، دولت به مقر فرماندهی بدل شد و سکان کشتی اقتصادی را به عهده گرفت. نجات بانکها و سیستم بانکی اولین قدم در این راستا بود. سرریز کردن پول به بازار اگرچه روند سقوط همه جانبه را به روند فروپاشی مبدل کرد، اما خود عامل تناقضات جدیدی شد. از آنجا که بحران سرمایه داری در بطن خود بحران سرمایه تولیدی است که در شکل بحران سرمایه مالی ظهور کرده است، تمامی این پولها به رشد و باز تولید اقتصادی منجر نشدند، بلکه به افزایش قیمت ثروتها شکلی‌ بس خطرناک دادند. 

تغییر در تناسب میا‌‌ن طبقات که هم حوزه اجتماعی و هم حوزه تولیدی را شامل می‌‌شود، منجر به سازماندهی یک ضدّ انقلاب اجتماعی تمام عیار شد. بدهکاری دولتی، بهانه‌ای برای از میا‌‌ن برداشتن آخرین امکانات اجتماعی شد که طبقه کارگر در عرصه اجتماعی به چنگ آورده بود. بالا بردن قدرت رقابت، "ایجاد اشتغال"، از میا‌‌ن برداشتن قوانین کار به هدف تشویق برای سرمایه گذاری در تولید، کم کردن بار مالیاتی برای سرمایه، افزایش مالیات‌های مستقیم و غیر مستقیم برای اقشار پایینی از جمله گام‌های هستند که به کار گرفته می‌‌شوند. اما افزایش فقر و ثروت بدون نقش دولت به منزله دستگاه زور امری ناممکن است. ایجاد و همپیوندی دستگاه‌های سرکوب پلیسی‌، تقویت حس ملی‌، نژادی و تعلق فرهنگی‌، مذهبی‌ از اجزای این ضد انقلاب اجتماعی هستند.

شدت یابی‌ بحران تغییر در تناسب میا‌‌ن دولتها را نیز به یک ضرورت تبدیل کرده است. "چرخش به اسیا دور" آمریکا به هدف ایجاد جبهه‌ای برای محاصره چین، ایجاد یک کودتا و بحران در اوکراین با تکیه بر نیروهای فاشیستی، به هدف محاصره و تکه تکه کردن روسیه، چنگ اندازی بر روی منابع طبیعی، به خصوص نفت و گاز در کشورهای پیرامونی از اجزای تغییر در مناسبات دولت‌ها هستند. تقسیم مجدد جهان به عنصر محوری سیاست کشورهای قدرتمند بدل شده است.

با شروع "بهار عربی‌" که خود تنها در کلیت نظام سرمایه داری و بحران جهانی‌ آن قابل درک است، سرمایه جهانی‌ و در صدر آن ایالات متحده، برای مهار بحران به نیروهای اخوان المسلمین تکیه کردند. ارتش در این کشورها، به ویژه در مصر با قدرت دولتی و اقتصادی گره خورده است. ضعف تقابل با بحران توسط نیروهای ارتش و پلیس، با قدرتگیری اخوان المسلمین، مهار شد.

با کودتای نظامی در ترکیه در اوایل ده هشتاد، که منجر به تخفیف مبارزه سیاسی و طبقاتی شد، سنگ پایه‌های سرمایه گذاری و ورود هر چه بیشتر به مدار سرمایه جهانی‌ ریخته شد. ترکیه به مانند فردی می‌‌ماند که دائما چک صادر می‌‌کند، بدون اینکه نیاز به باز پرداخت آن چک را در خود بیایبد. جنگ ایران و عراق، عضویت در ناتو، فروپاشی اتحاد شوروی، شکل گیری واحد پولی‌ یورو و اتحادیه اروپا، بحران اقتصاد جهانی‌ سرمایه داری، فاجعه عراق، محاصره اقتصادی ایران، محاصره اقتصادی روسیه، هجوم اقشار میانی از این کشورها به عنوان توریست به ترکیه، از جمله حوادثی بودند که در رشد اقتصادی- سیاسی ترکیه نقش مثبتی داشتند. این عوامل  به دولتمردان فعلی‌ ترکیه، که خود از درون فعالیتهای سیاسی-اقتصادی-اجتماعی حزب حاکم رشد کرده و بالا آمده‌اند، خصلتی کاسب کارانه داده است. در نگاه این دولتمردان، فعالیت سیاسی و دولتی تفاوت چندانی با گرداندن یک فروشگاه در یک کشور پیرامونی ندارد. هر نوع حیله و نیرنگی در کار کسب ، برای بالا بردن قیمت کالا عرضه شده، لازمه کار کسب است. بهترین شرایط برای کسب اما "آرامش" است، سیاست "صفر درجه اختلاف" با همسایگان نتیجه شرایطی است که کاسب در هر عزا و عروسی‌، مرغ و مواد غذایی خود را می‌‌فروشد.رشد اقتصادی ترکیه، همزمان اما به استثمار کارگران شدت بخشید و شرایط ایمنی‌ کار را در بعضی‌ زمینه‌ها در سطح افغانستان پایین آورد.

یک دولت قدرتمند نیاز به وحدت درونی‌ دارد. برای ایجاد وحدت ملی‌ بر اساس برادری سنّی و برای تقابل با نیروهای ناسیونالیستی ترک و ضعیف کردن نقش ارتش در ساختار سیاسی، نزدیکی‌ به کردها به عنوان یک پیش شرط دیده شد. مناطق کرد نشین در حالت جنگی، کششی برای جذب سرمایه نداشتند و تداوم جنگ، خود از کشش سرمایه جهانی‌ برای سرمایه گذاری در ترکیه می‌‌کاهید. این حرکت میتوانست در بخش بزرگی‌ از مردم ترکیه که از جنگ و برادر کشی خسته شده بودند، تاثیری مثبت داشته باشد. این جنگ موجب تلفاتی میان ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر شده بود. 

رشد اقتصادی ترکیه و ضعف نسبی‌ همسایگان به مثابه موقعیتی در نظر گرفته شد که می‌‌تواند پله پرشی شود در منطقه. طبقه حاکمه در ترکیه و دلتمردانش در رویای خود نوستالژی قدرت خلافت ۷۰۰ ساله عثمانی را به تصویر می‌‌کشند، با توجه به این که اتحادیه اروپا برای ترکیه آینده‌ای ندارد و خود دیر یا زود در هم فرو می‌‌پاشد. جنبش‌های اسلامی سنّی که خود نتیجه فروپاشی خلافت عثمانی بودند، هنوز از هضم این فروپاشی عاجز هستند. این نگاه، هم زمان بیان نیاز طبقه حاکم در ترکیه برای یافتن بازار‌های جدید است.

با قدرت گیری اخوان المسلمین ترکیه دریافته بود که قدرت‌های جهانی‌ غرب به کمک نیروهای جهاد گر‌ سنی، از یک طرف در صدد انحراف "بهار عربی‌" هستند و از طرف دیگر از این نیروها برای محدود کردن قدرت روسیه و ایران در این منطقه استفاده می‌‌کنند. نقش سفارت ترکیه در سرنگونی حکومت قذافی، نشان از نقش آفرینیهای آینده داشت. طبق اخبار درج شده، سفارت ترکیه که نقش واسطه را میا‌‌ن نیروهای متخاصم بازی میکرد، به مرکز گزارش دهی‌ مراکز دولتی به مخالفین قذافی تبدیل شده بود، تا آن مناطق بمباران شوند. 

با چرخش حوادث به سوی سوریه که از متحدان ایران است و توسط اقلیت علوی حکومت می‌‌شود، ترکیه آرزوی قدرت اول منطقه شدن را دست یافتنی دید. ایالت متحده آمریکا که سرنگونی سوریه را پلی برای سرنگونی حاکمان ایران میدید، به کمک ترکیه، عربستان، مصر، امارات عربی‌ و قطر به گسترش بذر جنگ سنّی و شیعه پرداختند. دولت اسد هم به مانند همهٔ مستبدین، تنها راه را در سرکوب یافت. روسیه که تنها پایگاه دریایش در منطقه در سوریه می‌‌باشد و ایران، با درک خطر با کمک خود تا به امروز از سرنگونی رژیم اسد جلوگیری کردند.

ایالت متحده آمریکا اما برنامه‌ای بس عظیم تر در این کشور‌ها دارد: تضعیف دولتهای منطقه از هر ابزاری، حتی به قیمت تغییر جغرافیای سیاسی منطقه. آمریکا به منطقه نرفته است که برای خود موی ‌دماغ جدید درست کند. قدرت‌های قوی میتوانند در آینده چند قطبی، به قطبهای دیگر گرایش پیدا کنند. برای نمونه دولت ضعیفی مانند رضاخان که مناسبات خوبی‌ با انگلستان داشت، در اولین موقعیت از وضعیت چند قطبی استفاده کرد و به آلمان هیتلری گرایش یافت. یکی‌ اهداف سرنگونی اخوان المسلمین همین بود. یک دولت نظامی در مصر، برای سالها آن کشور را مجبور به اجرای فرامین آمریکا می‌کند. هر چه پایه اجتماعی یک دولت ضعیف باشد، آن دولت راهی‌ جز تکیه بر قدرتهای بزرگ و تشدید سرکوب ندارد.

در طول مدتی‌ که آمریکا در آتش جنگ داخلی‌ سوریه میدمید، ترکیه به پشت جبهه هر گروه افراطی ضد اسد ، به مانند پاکستان در سال‌های مبارزه با دولت هوادار شوروی تبدیل شده بود. این گروه‌ها در ترکیه، در محلات فقیر نشین شهرهای بزرگ در چند سال گذشته ریشه دوانده اند. سرمایه داری سکولار بنا بر حسب نیازش حتی از افراطی‌ترین نیروی سیاسی مذهبی‌ بهره می‌‌گیرد، پاکستان، مصر، لیبی‌، سوریه تنها نمونه‌های روشن این ادعا نیستند، برای مثال سازمان امنیت ترکیه و ارتش آن برای مقابله با پ ک ک، "حزب الله" را در مناطق کردنشین ترکیه بنا نهادند و یا امکانات رشد آن را فراهم کردند. این نیروها در هفته‌های گذشته در کنار ارتش و گرگ‌های خاکستری دست به کشتار معترضین کرد زدند. تعداد هواداران این گروه در بخش کردستان ترکیه ۱۰۰ هزار نفر گزارش شده است. 

مقاومت دولت اسد و برکناری اخوان المسلمین، رویای ترکیه را به یک باره به یک کابوس بدل کرد، بقول آن مثال قدیمی‌ که می‌گوید "یک بار جسدی ملخک، دو بار جسدی ملخک، آخر به دام میفتی ملخک"، منطق سیاست بر مبنای دولت ملی‌، به خصوص در شرایط بحران جهانی‌ سرمایه، تنها راه جهنم را سنگفرش می‌‌کند.

در عراق هم قدرتهای منطقه به زور آزمایی مشغولند. ایران، عربستان، ترکیه و اسرائیل، عراق و مردم آن را صفحه و مهره‌های شطرنجی‌ فرض کرده‌اند که میتوانند در جهت منافع دولت ملی‌ آنها بکار گرفته شوند. دولت مرکزی عراق شیعه و تحت نفوذ ایران است. در میا‌‌ن سنّی‌ها عربستان به دنبال متحدین خود میگردد و ترکیه و اسرائیل کردستان عراق را به میدان رویا‌های خود تبدیل کرده‌اند. ترکیه به چند دلیل به همکاری با حکومت بخش کردستان عراق پرداخت: ترکیه نه تنها از نظر سرمایه به سرمایه گذاری خارجی‌ وابسته است، بلکه از نظر نفت و گاز هم نیازمند خارج است. با ایجاد ارتباط با کردها، ترکیه تلاش می‌‌کند که خود را از وابستگی از نفت ایران و دیگر قدرتها رها کند. از زمان سرنگونی صدام، صادرات ترکیه از کمتر از ۲ میلیارد به ۱۲ میلیارد به این کشور افزایش یافت که بخش عمده آن به کردستان عراق است؛ با نزدیکی‌ به "دولت ملی‌" کرد عراق، دیوار دفاعی بر علیه پ ک ک  و در تقابل با دولت مرکزی عراق و تضعیف نفوذ ایران ایجاد کند. در سالهای گذشته شرکتهای ریز و درشت ترکی به کردستان عراق سرریز شدند و بخش عظیمی‌ از پروژه‌های ساختمانی به آنها تعلق گرفت.

با عروج داعش، سفارتخانه  ترکیه به هر دلیل، به دست داعش افتاد و تمام افراد سفارت به گروگان درآمدند. کردها و دولت مرکزی با تکیه بر ایران از سقوط اربیل و بغداد جلوگیری کردند. با عروج داعش سیاست "صفر درجه اختلاف" با همسایگان، به سیاست "فقط اختلاف" با همسایگان بدل شد.

 

ادامه دارد

فرهاد فردا

۱۸ اکتبر ۲۰۱۴

 

 

 

 

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب فرهاد فردا در سایت پژواک ایران 

*قربانیان جنایت جنگی، ابزاری برای تعمیق جنگی جنایتکارانه  [2015 Sep] 
*یونان: چرخ پنجم درشکه به بیرون پرتاب می‌‌شود  [2015 Aug] 
*خاور میانه، نشانه‌های چرخشی استراتژیک  [2015 Aug] 
*دلایل ورود آشکار ترکیه به باتلاق نظامی  [2015 Jul] 
*تکوین پاکستان وافغانستان دیگری در غرب ایران؟  [2015 Jul] 
*آلمان، فرانسه، یونان، تکرار یک هشدار  [2015 Jul] 
*ائتلاف بزرگ در مجلس یونان  [2015 Jul] 
*رابطه نتیجه همه پرسی‌ در یونان و تسلیم مضاعف سیریزا  [2015 Jul] 
*"خطر اتحاد "سکولارها" و "اسلامیستها"  [2015 Jun] 
*بحران اروپا و بناپارتیسم  [2015 Feb] 
*خاطره آن نیمروز تابستان و کودکان خیابان  [2015 Feb] 
*دشواری وظیفه  [2015 Feb] 
*از ورسای تا وایمار: یونان، قناری معدن  [2015 Feb] 
* سیریزا، آخرین خاکریز سرمایه در بستر نظام پارلمانتاریستی  [2015 Feb] 
*ناقوس‌های تعمیق بحران به صدا درمیایند!  [2015 Jan] 
*گام به گام در سراشیب فروپاشی  [2015 Jan] 
*تلاشی برای یافتن یک مدل، برای درک هستی‌ شناسی‌ اجتماعی یک قشر به بهانه سخنان اخیر آقای مسعود بهنود و مرگ مرتضی‌ پاشایی - بخش  [2014 Dec] 
*تلاشی برای یافتن یک مدل، برای درک هستی‌ شناسی‌ اجتماعی یک قشر به بهانه سخنان اخیر آقای مسعود بهنود و مرگ مرتضی‌ پاشایی - بخش ۱ [2014 Nov] 
*سرمایه داری، «مردی که بر پلنگ سوار است»  [2014 Nov] 
*لطفا به همان سمت که چراغ میزنید بپیچید، روی سخنم با شما است اقای قراگوزلو بخش ۱ و ۲  [2014 Oct] 
*قتلهای مرموز در ترکیه  [2014 Oct] 
*چه خوابی‌ برای کردها دیده‌اند؟  [2014 Oct] 
*هشداری به طبقه کارگر ایران: خطر جنگ ترکیه و ایران بخش ۳ و پایانی  [2014 Oct] 
*هشداری به طبقه کارگر ایران: خطر جنگ ترکیه و ایران بخش ۲  [2014 Oct] 
*هشداری به طبقه کارگر ایران: خطر جنگ ترکیه و ایران  [2014 Oct] 
*ویلی برانت - پیروزی وظیفه بر وجدان، تسلیمی که زانو زد! (۲)   [2013 Dec] 
*ویلی برانت - پیروزی وظیفه بر وجدان، تسلیمی که زانو زد!   [2013 Dec] 
*در توضیح «کمونیسم زمخت آسیایی و مشق دموکراسی»  [2013 Mar] 
*فاجعه آلمان (۳)  [2013 Feb] 
*فاجعه آلمان (۲)  [2013 Feb] 
*فاجعه آلمان  [2013 Feb]