کشفِ حقایق در شکنجه گاه اوین!
محمد هادی

چگونه خشم فروخوردۀ ناشی از شکست در برابر شکنجه و اجبار به خیانت

-بجای جلاد-بسوی مقاومت نشانه میرود!

 
یکی از بزرگترین و سودآورترین تاکتیک و حیله های رژیم در برخورد با نیروهای اپوزیسیون، بکارگیری نفرات جدا شده از آنها بود! طیف مختلفی از نیروهای مقاومت به دلایل و اشکال گوناگون جداشدند و برخی بدون آنکه به روی خود بیاورند به جبهۀ آخوندها پیوستند! در میان نیروهای جدا شده از مقاومت، حساب دو دسته نسبت به بقیه روشن تر بود:

1- کسانی که انگار از روز اوّل عوضی سوار قطار مقاومت شده بودند بهمین دلیل بمحض رسیدن به اولین ایستگاهها بیرون پریدند و خود را با تاخیر به آخوندها معرفی نمودند!

2-کسانی که در خارج از مقاومت جدا شدند و بعداً طی کسب تعلیمات و آمادگی های لازم، بعنوان پاسدارانِ سیاسی در خارج، بخدمت آخوندها در آمدند!

جدا از این دو دسته، مبارزانی نیز بودند که-نه داوطلبانه-بلکه بیشتر از بخت بدِ روزگار در چنگال رژیم گرفتار و سر از اوین در آورند و تعداد از آنها بعد از مدتی اسارت ، سرانجام در رشتۀ ضدیت با مقاومت از دانشگاه اوین فارغ التحصیل شدند و طی تورهای داخلی و خارجی به خدمت نظام نامقدسی در آمدند که قبلاً با آن مشغول مبارزه بودند!

 هر چند نتایج مخرّب و عملی کسانی که دواطلبانه و یا بالاجبار تن به همکاری با رژیم میدهند در واقعیت یکی است ولی ناخواسته، در مورد کسانیکه بعد از دستگیری مجبور به خیانت شدند سهم و نقش تعیین کنندۀ جلادان رژیم-در تبدیل مبارز دیروز به خائن امروز- گُم و کمرنگ دیده میشود! در اینجا شکنجه عاملی است که در مورد خائنین دواطلب و  خارج از کشوری، حضور و موضوعیت ندارد!                                      

ناگفته روشن است که هیچ مبارزی از روز اوّل به نیّت خیانت وارد مبارزه نمی شود!     

اگر محک و معیارِ اعتقاد و پایبندی به آرمان و ایده آلهای انسانی، تحمل شکنجه تا حد مرگ باشد شاید تنها تعداد محدودی از پس چنین آزمایش هولناکی، سربلند و قهرمان بیرون بیایند! در حالیکه َنفسِ وجود چنین محک و معیاری غلط و ضدانسانی است! نشان به آن نشانی که حتّی خودِ جلادانِ مغرور از شکستنِ ارادۀ زندانی، معلوم نیست که با خوردن چند کشیده و لگد، از مقاصد و اهداف غالباً واهی و مادی خود دست نکشند! بزرگترین ثروتمندان دنیا هم بعید است بخاطر برخورداری از لذت های زندگی، حاضر باشند چند ساعت شکنجه بشوند! آنها برای کسب و استمرار لذت، احتمالاً دیگران را شکنجه میدهند ولی بهیچ وجه حاضر نیستند شکنجه بشوند! بنابراین نفس وجود شکنجه در  اجبار زندانی به خیانت، نقش اساسی دارد و علیرغم مباحث قدیمی نمود و ماهیت و تقدم عوامل داخلی بر خارجی و . . در به خیانت کشاندن زندانی، این شلاق و شکنجه هستند که بعنوان عوامل خارجی، مقاومت درونی زندانی را مغلوب و او را به منجلاب خیانت میکشانند!                                                                                      

در اینجا جنبۀ تراژدی قضیه این است که چگونه کسانی روزی با نیّت خیر و هدفِ تلاش برای بهروزی و آزادی مردم پا در میدان مبارزه گذاشتند و در آخر متاسفانه خسرالدنیا و الآخرت شدند! در واقع مقصر اصلی همانا رژیم ضدبشری آخوندهاست که با ایجاد شرایط ضدانسانی و با توسل به پیشرفته ترین ابزار و آلت شکنجه، بهای شرافت مبارزاتی را چنان بالا میبرد که بسیاری سقوط میکنند!                                                       

 در پروسۀ واداشتن زندانی به خیانت، از دل مجموعۀ شرایط و عواملی که برآن است تا از او خائن بسازند کینه و خشم و نفرتی عظیم در درون پرغوغای زندانی شکل میگیرد خشم و نفرتی که سرانجام بسوی مقاومت فرا افکنی میشود و بنزین و سوخت ضدیت های مستمر و طولانی بعدی با مقاومت را تامین میکند!

در وادار نمودن زندانی به خیانت، هم زندانی و هم زندانبان هر دو میدانند که وجود زندان و کاتالیزورِ کابل و شلاق عاملتعیین کننده است! در زندان، زندانی زورش به بازجو و جلادان رژیم نمیرسد و از طرفی-بدلیل حدِّ متوسط استقامتِ انسانی-قادر نیست شکنجه های وحشیانۀ را تحمّل کند! مجموعۀ این شرایط موجب انباشت خشم و کینه و نفرت زیادی در زندانی میشود که برای خلاصی از آنها زندانی خود را بر سر سه راهی خود-جلاد-مقاومت می بیند از آنجا که در مقابل جلاد در موضع ضعف قرار دارد  و بدلایلی نمیتواند بصورت مازوخیسم، خودزنی و خود آزاری کند در نتیجه آتش فشان درونی و انفجاری خود را بسمت مقاومت نشانه میرود! کسی چه میداند؟ شاید مبارز اسیر، مقاومت را مقصر میداند که چرا اصلاً او را از روز اوّل به مبارز کشاند تا در انتهای مسیر، سر از اوین و شکنجه و خیانت و . . . در بیاورد!

علیرغم هرگونه توجیه بیرونی، از آنجا که معمولاً هیچ انسانی قادر به فریبِ دائمی خود نیست طبیعی است که زندانی خیانت پیشه، در خلوتِ تنهاییِ خود، از سرنوشت رقت بار خود خجالت زده و شرمنده است و جای تعجب نیست اگر روزی نیز بر علیه پاره نمودن زنجیرهای نامرئی و اسارت و بردگی خود، بر رژیم و مزدوران آن بشورد و عصیان کند!

براستی ضمن افتخار به فوق قهرمانانی که در سیاهچالهای اوین داغ شنیدن یک آخ را بردل سیاه جلادانِ رژیم گذاشتند بر حال و روز اینگونه مبارزینی که از بدِ روزگار بدام دشمن افتادند و در برابر آزمایشی فرای طاقت خود، سرافکنده تن به خیانت دادند بایستی تاسف خورد و شرایط ضد انسانی را که آنها را بضرب شلاق و شکنجه  مجبور به خیانت میکند محکوم نمود!  و در صورت امکان-بدون آگاهی دقیق از واکنش و تاثیرات جانبی قضیه-ایکاش مقاومت برای خلع سلاح نمودن رژیم، می توانست اعلام کند که تمامی اعترافات و گفته ها و خوشرقصی هایِ بعد از دستگیری و شکنجه و شلاق آنها فاقد هرگونه اعتبار و استناد میباشد!

در توجیه اجبار به خیانت و ناخواسته رفیق نیمه راه شدن، مبارزین دستگیر شده-صد البته بعد از پذیرایی های اولیه و خوشامدگویی بازجوها و جلادان-غالباً بصورت قصه ای ملال آور و تکراری میگویند که در دانشگاه اوین و در بحث و گفتگو با بازجوهای باسواد و جلادان مهربان بود که به انحراف خود و نیز به حقانیّت ایدئولوژی آخوندها پی بردند! گویی رمز و راز و حقیقتی در دستان ناپاک جلاد پنهان بود که برای درک حضور و کشف آنها میبایستی به دانشگاه اوین بیایند! در حالیکه در شکنجه گاه اوین تنها حقیقت موجود در دستان ناپاک جلاد، همانا کابل خون آلودهِ آمادۀِ فرو آمدن است و بس! در اوین از حقیقت هیچ خبری نیست! هیچ!

                                                                                  محمّد هادی-آمریکا

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب محمد هادی  در سایت پژواک ایران 

*مصداقی و یغمایی در آینۀ نامه ها! نکاتی پیرامون افشاگری های مصداقی و یغمایی علیه مجاهدین و شورا! [2013 Jul] 
*بچه هایِ اعماق! عمدتاً مردم آزار!   [2013 May] 
*مصداقی، مُبصر کلاس اپوزیسیون! نگاهی به نامۀ سرگشادۀ مصداقی به رجوی! [2013 May] 
*قایم موشک بازی در سایتها! نگاهی به سوء استفاده از اسامی مستعار در سایتها! [2013 Apr] 
* انتخابات، واقعیت ها و شک ها و تردید ها!  [2013 Apr] 
*زن در قفسِ نامرئی مرد!  [2013 Mar] 
*اصلاح طلبانِ اصلاحِ ناپذیر!  [2012 Dec] 
* انتقاد تنها بخشی از مبارزه است نه تمامی آن!  [2012 Dec] 
*مردم و رژیم، هر دو در تبِ انتظار!  [2012 Jul] 
*اطاقِ انتظارِ عزرائیل!  [2012 May] 
*کلمات رکیک در نوشتجات! تاملی در باب ضرورت استفاده از کلمات رکیک ! [2011 Dec] 
*سکولاریسم در جنوب شهر! جدایی کاملِ لات و لوت ها از سیاست! [2011 Nov] 
*بن بست یا پیچِ خطرناکِ مبارزه! وضعیت امروزِ مجاهدین در شهر اشرف لزوماً نتیجۀ اشتباهات دیروز آنها نیست! [2011 Nov] 
*آزادیِ آسان، عدالتِ سخت! اگر آزادی کاری به عدالت نداشته باشد از هفت دولت آزاد است! [2011 Oct] 
*هر مسافر به "ایران خودش" سفر میکند!  نگاهی به دیده ها و شنیده های مسافران ایرانیان مقیم خارج به ایران!  [2011 Sep] 
*چارۀِ پُر چانهِ گی در جلسات!   [2011 Jun] 
*مبارزه بمثابۀ مهمترین مسئلۀ زندگی! نگاهی به تفاوت مبارزه در نزد مجاهدین و سایرین! [2011 May] 
*سانسور زندگی سخایی در مراسم خاکسپاری!  [2011 May] 
* آخرین مجهول معادلۀ سرنگونی!  [2010 Dec] 
*ارتباط آلترناتیو و رهبری با نحوه سرنگونی!  [2010 Oct] 
*دردهای بی درمان رژیم و اتمام داروهای مُسکن!  [2010 Jun] 
*خورشت قیمه و خداشناسی آخوندی! نمونه هایی از نگاه شکم پرستانه و شهوت آلود آخوندها به جهان هستی و اجتماعی! [2010 May] 
*توقع واقعبیانه از جنبش سبز و سرخ و سپید!  [2010 May] 
*جنازه جهان قشقایی و لاشخورهای رژیم!  [2010 Apr] 
*جنبش داخل و ایرانیان خارج از کشور  [2010 Mar] 
*ماراتُن مبارزه و مفسّران عجول!  [2010 Feb] 
*معمّای رهبری در جنبش! نقطه ضعفی که بطور مقطعی نوعی نقطه قوت است! [2010 Jan] 
*خطر چپ روی بیشتر از راست روی است!  [2010 Jan] 
*توصیه به مبارزه مسالمت آمیز بمنظور حفظ رژیم!  [2010 Jan] 
*حساسیّت برخورد با موقعیت و مواضع موسوی موسوی را بایستی در متن منافع کل جنبش ارزیابی نمود! [2010 Jan] 
*هنگامیکه اسماعیل ابراهیم را به قربانگاه میبرد! نگاهی به مقالات و مواضع اخیر اسماعیل وفا یغمایی [2009 Nov] 
*بدلیل بی آبرویی آخوندها، در تظاهرات نیویورک از هیئت سینه زنان رژیم خبری نبود!  [2009 Sep] 
*رژیم در رفع مسئولیت از مجاهدین  در شروع مبارزه مسلحانه! [2009 Sep] 
*تحملِ تجاوز در راه آزادی  [2009 Aug] 
*«جمهوری ایرانی« پادزهر «جمهوری اسلامی» سبز فقط بهانه است! کل نظام نشانه است! [2009 Aug] 
*تحریم انتخابات، حفظِ حرمتِ نفس و اخلاق انسانی است!  [2009 Jun] 
*سوگنامۀ تسلیم طلبی! نگاهی به مصاحبۀ مرتضی مردیها، تئوریسین اصلاح طلبان! [2009 Mar] 
*خاتمی تُفِ سر بالای رژیم!  [2009 Feb] 
*کشفِ حقایق در شکنجه گاه اوین!  [2008 Dec] 
*برقِ پیروزی اوباما عبای آخوندها را خواهد گرفت!  [2008 Nov] 
*از نگرانی تا نصحیت و سرزنش مجاهدین!  نگاهی به برخی موضعگیری ها در رابطه با موقعیت قرارگاهِ مجاهدین در عراق!  [2008 Oct] 
*اکبر«گنجی» برای خودیها و«رنجی» برای بقیه!  [2008 Oct] 
*نگاهی طنزآلود به لابلای بحث ها و جلسات!  [2008 Oct] 
*مبارزۀ خوب! ايدئولوژی بد!  [2008 Jun]