PEZHVAKEIRAN.COM به بهانه کوبانی !
 

به بهانه کوبانی !
اسدالله غفارزاده

 

کوبانی اکنون اسطوره اراده انقلابی و سنگر مبارزه و مقاومت در برابر بربریت جناح های مختلف سرمایه داری است که می خواهد حق تعیین سرنوشت خود را حفظ کند.

و لشگر کشی و تجاوز مستقیم و راه اندازی جنگ نیابتی توسط سرمایه داری است که حربه ی جنگ و فاشیسم، دو لبه شمشیر سرمایه داری بحران زده، برای مقابله با انقلاب و حاکمیت کارگری است.

با تشدید بحران ساختاری و فروپاشی اقتصادی و اجتماعی سرمایه داری، بیکاری، فلاکت عمومی و ناامنی اجتماعی به اوج خود رسیده است، با مالکیت خصوصی چند شرکت فراملیتی د ر عرصه تولید و کل منابع کره خاکی و انباشت نجومی سرمایه و رشد سریع تکنولوژی به علت ماهیت بهره کشانه ی سیستم حقوق بشری و علیرغم اینکه تولید از ۱۹۵۰ سی و هشت برابر، در مقابل رشد ۵/۲ برابری جمعیت افزایش یافته است، ولی نه تنها چیزی از این افزایش تصاعدی تولید نصیب کارگران که تولید کنندگان این افزایش و مزد بگیران نشده است، بلکه همین افزایش و انباشت نجومی سرمایه طبق گفته مارکس باعث فقر و فلاکت و تشدید چندین برابر استثمار گردیده است، برای اثبات این گفته و علمی بودن گفته های مارکس می توان به اعترافات اخیر بانکی مون استناد کرد، بانکی مون می گوید :” ۱ میلیارد و ۲۲۰ میلیون نفر با کمتر از یک دلار و دو میلیارد و ۴۰۰ میلیون نفر با کمتر از ۲ دلار در روز در حال مرگ تدریجی هستند” و در جای دیگر طبق آمار جدیدی از سازمان ملل اعلام شد که یک درصد جمعیت جهان ۶۵ برابر بیشتر از ۵۰ در صد جمعیت جهان( ۵/۳ میلیارد نفر) ثروت دارند.

در چنین اوضاعی تمام شعارها و وعده و وعیدهای فریب کارانه و کاذب حاکمان، اقتصادانان ، فلسوف ها و تئوریسن های سرمایه داری در مورد اینکه دولت های رفاه و سپس خصوصی سازی ، بازار آزاد و تبلیغ اینکه عقب ماندگی و بحرانهای اقتصادی محصول دولت های رفاه است، و با تغییر آنها می توان، رشد را شدت بخشیده تا باعث کمتر شدن شکاف طبقاتی شود، برای طبقات ستمدیده رنگ باخته است، و تنها یک راه پیش رو دیده می شود آنهم حاکمیت طبقه کارگر و بر قراری سوسیالیسم است.

دیگر جنگ زرگری و تبلیغات مسموم کننده اربابان قدرت و ثروت در اینکه مسئله وجود شکاف طبقاتی و ظلم و ستم و ماهیت استثماری و ضد بشری موجود در سرمایه داری، ماهیت ذاتی سرمایه داری نبوده، بلکه حاصل ناتوانی مدیریتی می باشد، کاملا” شکسته خورده و دروغ بودن آن افشا شده است، و دیگر نمی تواند سرمایه داری را نجات بدهد، تمامی رنجبران و ستمدیدگان به تنگ آمده از نابرابری و ناعدالتی با اعتراضات و اعتصابات خود لرزه بر اندام مستکبران (حاکمان سرمایه داری) انداخته و تغییرات ریشه ای انقلابی – اجتماعی به مسئله عاجل روز تبدیل شده است .

برای مقابله با چنین شرایطی (اعتراضات توده ها و ناتوانی سرمایه داری در ادامه حاکمیت خود) سرمایه داری جهانی ( امپریالیسیم ) و سرمایه داری های داخلی دیگر تعارفات دمکراتیک در باب انتخابات آزاد و انقلابات مخملی و دمکراسی و دیگر الفاظ دهن پر کن دمکراتیک را کنار گذاشته اند، از یک طرف با لشگر کشی ، تجاوزات آشکار و جنگ و از طرفی دیگر در اشکال دولتهای قرون وسطایی فاشیستی و گروههای بنیادگرای فاشیستی – مذهبی – ارتجاعی به سرکوب توده های مردم که می خواهند آزاد و انسانی زندگی کنند، می پردازد، تا نگذارد ستمدیدگان ، کارگران و خلق های تحت ستم این نظام گندیده و کهنه را سرنگون کرده ضمن نجات خود سرنوشت اقتصادی – سیاسی خود را در دست گرفته و از دست این غده سرطانی( سرمایه داری) نجات یابند.

جنگ به عنوان ادامه سیاست در شرایط بربریت یا سوسیالیسم و فاشیسم در قالب آگاهی کاذب گذشته گرایی ارتجاعی – بنیادگرایانه برای فریب توده ها از مسیر انقلاب به عنوان دو روی سکه سیاست سرمایه داری در مقابله با انقلاب و حاکمیت شورایی دمکراتیک زحمتکشان در شرایط موجود استفاده می شود . سرمایه داری در حال سقوط از سه محور در حال مقابله با بحران موجود است :

۱- مقابله و سرکوب و جلوه گیری با هر وسیله ممکن از ساخته شدن احزاب با اهداف صد در صد انقلابی به عنوان ستادهای فرماندهی انقلابات در کشورهای مختلف و ایجاد شدن انتر ناسیونال کارگران برای مقابله با بهره کشی و استبداد و برای بر قراری حاکمیت مستقیم و شورایی ستمدیدگان است.

۲- اختلال در روند انقلاب از طریق اصلاحات در چهارچوب همان سیستم از طریق انتخابات یا به اصطلاح انقلابات مخملی برای حفظ بنیادهای بهره کشی بدون سرنگونی انقلابی

۳- جنگ داخلی یا دخالت مستقیم نظامی مانند بهار عربی، یا میدان دادن و ساختن جریانهای بنیادگرایی فاشیستی ، گذشته گرا و مرتجع در عین حال نفوذ و اختلال در روند انقلابات چرا که به قول لنین رهبر انقلاب کارگری: انقلاب نه تنها از آن رو ضرورت دارد، که از طریق دیگری نمی توان سرمایه داری را سرنگون کرد، بلکه از این رو نیز ضروری است، که طبقه ای که آن را سرنگون می کند، تنها در جریان یک انقلاب می تواند، در راه رها ساختن خود و تمامی بشریت، اثر گذاشته توفیق یابد و مهمتر اینکه برای بنیان گذاری جامعه نوین خود را آماده کند .

فقط در جریان انقلاب است که با اعتصابات سیاسی و اقتصادی جنبش واقعا” وسیع در سطح ملی ارگانها و تشکلهای سازمان دهنده این جنبش بنیان کن، یعنی کمیته ها و شوراهای انقلابی برای نابودی بهره کشی و دیکتاتوری سرمایه داری از طریق قیام پدید آمده و پس از ریشه کنی و سرنگونی انقلابی، این ابزار به عنوان ابزار اراده دمکراتیک و مستقیم از پایین، توسط کارگران و ستمدیدگان به کار گرفته می شود، وحشت سرمایه داری دقیقا” از این محصول و عظمت انقلاب می باشد که بنیاد گرایی فاشیستی (جمهوری اسلامی) را مانند انحراف انقلاب ۵۷ و انقلابات مخملی را جایگزین انقلابات واقعی می کند تا خلق ها به حاکمیت و تعیین سرنوشت و توده های مردم به برابری و آزادی تحت حاکمیت طبقه کارگر نرسند .

۴- در کنار مسائل یاد شده برای مقابله با تشدید بحران ساختاری و روی آوردن سرمایه داری به کثیف ترین اشکال بهره کشی مانند سرمایه داری ربای بانکی ، پارتی بازی ، اختلاس و دزدی، کار ارزان زنان و کودکان ، فروش مواد مخدر و برده داری جنسی و مهمتر از اینها تسلط سرمایه داری انحصاری و کارتل های نظامی بر بازارهای که در لشگر کشی و جنگ افروزی از طریق گروههای که خود سرمایه داری تولید شان کرده است، به بهانه مقابله با آنها، با فروش نجومی تسلیحات نظامی در بیشتر مواقع سلاح های کشتار جمعی منطقه و کل جهان را میلیتاریزه کرده است. به آمار زیر توجه کنید تا حقایق واقعی از دلایل عربده جوی های سرمایه داری جهانی با بهانه های آزادی و دمکراسی را به عینه و دلایل واقعی تجاوزات نظامی به عراق، افغانستان ، سوریه و … را دریافت نمایید :

فروش ۶/۵ تریلیون دلار سلاح فقط از طریق آمریکا در جنگ افغانستان و عراق ،با ایجاد رعب و وحشت از طریق یک گروه نهایتا” ۴۰ هزار نفری که آن را نیز خود سرمایه داری جهانی با برنامه ریزی آمریکا ساخته است ، اما حاصل وجود آن باعث شده فروش ۹/۱ میلیارد دلار سلاح به عراق، ۱۱ میلیارد دلار به قطر ۷/۱ میلیارد دلار به عربستان و ۹۰۰ میلیون دلار به امارات فقط در ۹ ماهه اول سال ۲۰۱۴ توسط امپریالیسم آمریکا صورت بگیرد، این آمار گویای واقعیت بسیار بزرگی است که امریکا با ایجاد جنگ و نا امنی در منطقه طی ۹ ماه این مبلغ فروش داشته است حال بررسی کنید ۲۰ سال جنگ در افغانستان، و ۱۴ سال جنگ در عراق باعث شده چه مبالغ هنگفتی از جیب مردم منطقه دزدیده شده به جیب سرمایه داران ریخته شود ، تا سرمایه داری بتواند گلوی خود را از پنجه های بحران ساختاری نجات بدهد، توجه داشته باشید، سرمایه داری برای نجات خود از بحران ساختاری میلیو نها انسان را به روشهای گوناگون از طریق جنگ ، تحریم های اقتصادی (تنها در یک قلم ۱۵۰۰۰۰۰زن و کودک در تحریم غذایی عراق کشته شدند)، بیماریهای مختلف، بیکاری و … قتل عام کرده و همچنان قتل عام می کند، حال فکر کنید اگر قدرتی در مقابل سرمایه داری حضور داشت و اجازه نمی داد، سرمایه داری برای نجات از بحران چنین لشگر کشی کند و این همه سلاح بفروشد صد در صد تا به این روز سر نگون شده بود ، باید از خود بپرسیم چه قدرتی می تواند از لشگر کشی و تجاوزات سرمایه داری جلو گیری کند ؟ مطمئن هستم فقط حزب انقلابی طبقه کارگر چنین توانایی را می تواند داشته باشد.

در خلاء رهبری انقلابی طبقه کارگر و آلترناتیو سوسیالیست کارگری این جنگ افروزی، برادر کشی ،کشتار زنان، ویرانی زندگی و خانمان سوزی برای جلوگیری از انقلاب است. پیروز میدان فقط و فقط کارتل های چند ملیتی فروش سلاح می باشند.

طبقه ۵/۲ میلیاردی کارگران جهان به عنوان نیروی اساسی تولید و انقلاب در میان بشریت ۷ میلیاردی ستمکش جهان و تنها نیرویی که قدرت سرنگونی انقلابی سرمایه داری و برقراری حاکمیت سوسیالیستی را دارد که در مبارزه سرنوشت ساز خود می تواند بشریت را از این بربریت و توحش سرمایه داری نجات دهد، و برای همیشه به جنگ ، کینه ، فاصله و تضاد طبقاتی ، گرسنگی و نابرابری پایان دهد .

تمام ستمدیدگان جهان فقط با گرد آمدن حول برنامه رهایی و رهبری طبقه کارگر به عنوان قاطع ترین، مبارزترین و پیشروترین نیروی تاریخ می توانند، خود را از ظلم و جور و بی عدالتی سرمایه داری نجات دهند، برای ایفای چنین مسئولیت سنگین کارگران باید با ارتقای آگاهی طبقاتی و وحدت و تشکیلات در سطح ملی و جهانی بر پراکندگی و ناآگاهی خود غلبه کرده و خود را برای انقلاب جهانی آماده کنند .

زنده باد آزادی

زنده باد سوسیالیسم

زنده باد انترناسیونالیسم کارگری

 

اسد الله غفار زاده

۴/۸/۱۳۹۳

نشر از "نشریه تدارک حزب انقلابی"

http://nashriye.com/?p=161

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب اسدالله غفارزاده در سایت پژواک ایران