حقایقی درباره نیروی موشکی سپاه پاسداران -بخش سوم
کورش کبیر
درخصوص عملیات مقابله به مثل نیزکه ایران ادعا می کند اعتقادی به آن نداشته است این امریک دروغ آشکاراست درواقع نظیردیگرادعاها این امرناشی ازعدم توانایی وتسلیحاتی ناشی می شد ونه مسائل انسانی یا اسلامی چرا که اتفاقا هیچ دین، مذهب وایدئولوژی باندازه اسلام وتشیع درخصوص ” قصاص” یا مقابله به مثل و” چشم درمقابل چشم” تفسیروتاویل ندارد.
نگاهی به اظهارات مسئولین نظام نشان می دهد که اصولا تا پایان عملیات آزادی خرمشهر یعنی خرداد 61 بدلیل گستردگی ارتش عراق درخاک کشورمان ازیکسو وعدم دسترسی به موشکهای کوتاه برد یا برد بلند امکانی برای مقابله به مثل نبوده است وعمده حمله عراق نیزبه شهرهای پشت جبهه درجنوب وغرب بود که صدها کیلومتربا تهران وپایتخت نشینان فاصله داشت. اما اززمستان 62 وهمزمان با عملیات خیبرکه عراق اقدام به تشدید حملات خود به این شهرها نمود ایران نیزشروع به توپ باران شهرهای عراق بالاخص بصره (دومین شهرعراق)، مندلی وخانقین نمود. صدورقطعنامه سازمان ملل ودرخواست ازدولتهای ایران وعراق درخصوص خودداری ازحملات به مناطق غیرمسکونی درخرداد 63 (ژوئن 84) خودنشان ازعملیات مقابله به مثل ایران می کند که امکان انکارآن وجودندارد زیرا درصورت تکذیب این امرازسوی ایران آنگاه صدوراین قطعنامه به معنی رویارویی جامعه بین الملل باعراق خواهد بود که با ادعای ایران مبنی برحمایت ابرقدرتها وجامعه بین الملل ازرژیم بعثی منافات خواهد داشت اما این تلاش ها برای توقف جنگ شهرها تنها چندماهی دوام نیاورد وبا شروع عملیات بدر درزمستان 63 که عراق آنرا “ام المعارک” یا “مادرجنگها” می نامید ومتاسفانه ایران با شکست دراولین مرحله وبجای گذاشتن هزاران شهید مجبوربه عقب نشینی گردید برای تحریک مردم ایران علیه جنگ اقدام به بمباران برخی شهرهای ایران نمود ولذا ایران نیز در3 اسفندماه 63 نیز برای اولین بار موشکهای عاریتی خود ازمعمرقذافی را توسط افسران لیبیایی به سمت کرکوک وبعد هم بغداد روانه کرد که بعنوان نمونه به حملات ایران به پالایشگاه کرکوک، بانک رافدین وباشگاه افسران وسازمان اطلاعاتی عراق دربغداد می توان اشاره کرد.مزید آگاهی دکمه شلیک موشک به باشگاه افسران را محسن رفیق دوست بعنوان وزیرسپاه درمعیت سرگرد سلیمان فرماندهی لیبیایی مسئول سایت موشکی درمنطقه عمومی کرمانشاه زده بود.
همانطوریکه دربخش های قبلی به اختصارگفته شد محسن رفیق دوست درهنگام سفربه سوریه ولیبی برای تهیه سلاح ومهمات صراحتا به نقل ازهاشمی رفسنجانی اعلام می کند که عدم دسترسی به موشک دست وبال ایران را درمقابله به مثل (گسترش جنگ به شهرها ومناطق غیرنظامی) بسته است ودرخواست هاشمی برای تدارک موشک را دراین خصوص موردتاکید قرارمی دهد واما درخصوص استفاده ازموشک های اسکادبی برعلیه اهداف غیرنظامی رفیق دوست می گوید:
” اولین موشک را که پرتاپ کردیم و به بانک رافدین خورد، آقای هاشمی بهعنوان فرمانده جنگ ما را دعوت کرد و فرمودند: «حاج محسن! تو با این کارت به اسلام، مسلمین و ایران عزت دادی.» این امر تعیین کننده بود.
وقتی موشک دوم را زدیم، قذافی نامهای به امام نوشت که من از شما خواهش میکنم جنگ شهرها را قطع کنید. من اطلاعی از این نامه نداشتم. مرحوم آقا سید احمدآقا زنگ زدند که قذافی نامهای به امام نوشته است و امام هم پاسخی برای ایشان نوشته است و گفتند، آقای رفیقدوست به اتفاق آقای دکتر ولایتی بروند و این پیام را به قذافی بدهند. پیام را بردیم که همزمان با حملهای بود که انجام داده بودیم. به همین خاطر گزارش جنگ را هم بردیم. به خیمهای که قذافی برای این کارها داشت رفتیم. آقای ولایتی نامه را در آوردند و شروع به خواندن کردند و ضمن آنکه نامه ترجمه میشد، قذافی از اول تا آخری که نامه خوانده میشد، ایستاده بود. بعد نامه را گرفت. امام فرموده بودند که ما اصلاً شروع کننده جنگ شهرها نیستیم و به چنین شیوهای هم معتقد نیستیم. ما تنها مقابله به مثل میکنیم. ضمن اینکه مراکز نظامی را هدف قرار میدهیم. آنها قطع کنند تا ما قطع کنیم. من پهلوی قذافی ایستاده بودم. چون جا نبود بنشینم. رو به دکتر ولایتی کرد و گفت: «همینطور که در نامه از امام خواستم جنگ شهرها را قطع کنید» بعد رو به من کرد و گفت «ولی بزنید پدر صدام را درآورید.» بعد گفت: «ببینید آن جواب سیاسی و این جواب انقلابی است.»
یکی از الطاف و محبتهای خدا بود که در آن مقطع مصلحت بود که در آن شراکت داشته باشم و خیلی در سرنوشت جنگ مؤثر بود. بعد از آن جنگ شهرها خیلی کم شد. خوشبختانه اکثر موشکهایی که میزدیم به هدف میخورد. آن موشک که از شعاع یک کیلومتری که هدف میگرفتیم و ممکن بود 500 متر آن طرفتر از هدف بخورد دقیقاً به هدف خورد. یکی از موشکهایی که خودم شاسی را فشار دادم باشگاه افسران را هدف قرار دادیم و رفت و خورد به باشگاه افسران. «ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی». در واقع ما نبودیم که میزدیم خدا میزد. ما فقط مأمور به وظیفه بودیم.
هاشمی رفسنجانی نیزدرشرح خاطرات روز 23 اسفندماه 63 درکتاب خود که تحت عنوان “بسوی سرنوشت” منتشرشده است به اصرارمحسن رضایی برپرتاب بیشترموشک به مناطق غیرنظامی عراق اشاره کرده می گوید:
” با صدای انفجار وشلیک ضدهوائیها، بیدارشدم. یک هواپیمای دشمن به تهران تجاوزکرده و دو راکت درشمال تهران به خانههای مسکونی زده است. ساعت سه و نیم [صبح]، موشکی به بغداد زدهاند و لابد این حمله عراق و حمله به تبریز همزمان با تلافی موشک [ایران به بغداد] است.
به صدا و سیما گفتم تا خبر به هدف خوردن موشک به بغداد نرسیده، با صراحت خبر را اعلام نکنند. در جنگ های زمینی شرق دجله هم، دیشب موفقیت هائی داشتهاند. پیش از دستور، درجلسه [علنی مجلس شورای اسلامی] خبرها را به نمایندگان دادم و صحبت مختصری هم دربارهعملیات و موشک زدن به بغداد و غیره کردم.
حدود ساعت نهونیم اطلاع رسید که موشک به ساختمان بانک رافدین در قلب بغداد خورده واین تحول عظیمی در وضع جنگ و زدن شهرها خواهد بود. نمایندگان مجلس خیلی خوشحال شدند و مردم بیش از این، خوشحال خواهند بود.
وادامه می دهد:
” آقای ولایتی اطلاع داد که امام به طورشفاهی، پیامی به رهبران شوروی دادهاند و از دادنامکانات موشکی به عراق، انتقاد کردهاند. مهم است و ازطرف ایران به سفیرشوروی گفته شده که موشک به ما هم بدهند وقرارشد که [آقای ولایتی]، شب به لیبی بروند؛ برای آوردن موشک بیشتر که اخیرا قول دادهاند.
آقای [محسن] رضائی اصرار داشت که امشب هم، به بغداد موشک بزنیم. اکثریت مخالف هستند، با رئیس جمهور و احمد آقا و آقای [حسن] روحانی، در این خصوص مذاکره کردم. [طرححمله موشکی به بغداد را مستلزم] نظر [موافق] اکثریت مسئولان جنگ، در جبهه گذاشتم. قرار شده که امشب [به بغداد موشک] نزنند.”
اولین مرحله جنگ موشکی که گسترش ویرانی شهرهای ایران وعراق را بدنبال داشت حدود یکماه درطی ماههای اسفند 63 تافروردین 64 با پرتاب ده موشک ازسوی ایران بطول انجامید ودراین مرحله و مراحل بعدی جنگ شهرها تا حدود شهریور65 کلیه شلیک های توسط گروههای لییایی مستقردرایران انجام ونیروهای موشکی سپاه صرفا نقش کمکی وناظر برشلیک ها راداشتند پس ازآن اولین شلیک توسط نیروهای یگان موشکی سپاه درتاریخ 28 دیماه 65 درمرحله سوم جنگ شهرها ومصادف با عملیات کربلای 4 و5 آغازکه تا پایان مرحله هفتم جنگ شهرها در31 فروردین 67 باشلیک موشکهای خریداری شده ازکره شمالی ادامه داشت.
درمجموع درهفت مرحله استفاده ازموشکهای بالستیک درجنگ شهرها ثبت شده است که به ترتیب می توان ازمرحله اول (3 اسفند63 تا 4 فروردین 64)، مرحله دوم (24-4 خرداد64)، مرحله سوم (19 دی 65 تا 30 بهمن 65)، مرحله چهارم (18 فروردین 66 تا اول شهریورماه 88 باشدت کم وپراکنده وهمزمان با اوج گیری جنگ نفنکشها درخلیج فارس)، مرحله پنجم (پاییز66 وهمزمان با سفرخاویرپرزدوکوئیاردبیرکل سازمان ملل برای برقراری صلح بین ایران وعراق)، مرحله ششم (8 اسفند66 تا حدود 20 اسفندوباتمرکزطرفین برشهرهای اصلی) ومرحله هفتم که با شکستن آتش بس قبلی (23 اسفند66 تا 11 فروردین 67) ادامه داشت لازم به توضیح است که درطی این مراحل بارها مقامات سازمان ملل وکشورهای دوست مشترک ایران وعراق نظیرترکیه ازرهبران دوکشوردرگیردرجنگ خواسته بودند که ازحمله به مراکزغیرنظامی خودداری نمایند که موردتوجه قرارنمی گرفت نگاهی به قطعنامه صادره درخرداد 63 ، بیانیه دبیرکل سازمان ملل در10 اسفند 65 ودرخواست وی در15 فروردین 67 و درخواست های شوروی وحتی سازمان مجاهدین خلق ایران ازشورای امنیت سازمان ملل برای اقدام لازم جهت توقف جنگ ونیزسفرنخست وزیر ترکیه به بغداد شهرها نمونه ای ازاین مواردمی باشد که به آتش بس کامل موشکی درابتدای اردیبهشت 67 واعلام آن توسط صدام حسین انجامید. البته عراق برای قدرت نمایی واستفاده سیاسی علیرغم اعلام یکطرفه توقف جنگ موشکی وشهرها در14 اردیبهشت 67 نیزحمله ای به پتروشیمی شیرازداشت که چندان موردتوجه طرفین قرارنگرفت.
شلیک حدود 106 فروند موشک ازسوی عراق و حدود 50 فروند موشک ازسوی ایران که عمدتا پایتخت های طرفین را هدف قرارداده بود وفشار روانی ناشی ازاعتراضات مردمی ازدلایل اصلی قبول آتش بس موشکی ازسوی رهبران ایران وعراق گردید که دربخش بعدی به بخشی ازآن اززبان هاشمی رفسنجانی فرمانده جنگ ایران می پردازیم.
این نکته لازم به توضیح است که شکست فاحش ایران درجبهه زمینی درعملیات بدردراسفند ماه 63 ازیکسو وکشیده شدن جنگ موشکی وحملات هوایی به شهرهای مرکزی ایران که بدلیل وابستگی سیستم پدافند ضدهوایی به موشکهای هاگ آمریکایی زمینه نزدیکی بین ایران وآمریکا رافراهم آورده ماجرای “مک فارلین” یا “ایران کنترا”** را رقم زد که تاهم اکنون هنوزابعاد آن بالاخص درایران نظیردیگرپرونده های ملی آشکارنگردیده است.
ادامه دارد
*** دراین معامله دولت محافظه کارریگان علیرغم تحریم ایران تلاش کرده بود تامقادیر1000 فروند موشک ضدهوایی هاگ وقطعات یدکی موردنیازایران، 4000 قبضه موشک پیشرفته ضدتانک ومقادیری توپ 155 میلیمتری دورزن به ایران به مبلغ 2 میلیارددلاربا روش دستگردان کردن آن ازطریق اسراییل به کشورمان تحویل گردد وایران نیزعلاوه برکمک به آزادی گروگانهای آمریکایی درلبنان همکاری های بیشتری درزمینه های مختلف با آمریکا داشته باشد.اولین محموله سلاح های فوق در15 مرداد 64 (مطابق با 6 آگوست 85) وآخرین وهشتمین محموله در7آبانماه 65 ( مطابق با 28 اکتبر86 ) تحویل ایران گردید ولی بدلیل اختلاف درپرداخت پورسانت سلاحهای خریداری شده به منوچهر قربانی فر دلال ایرانی -اسرائیلی وتظلم خواهی وی ازآیت الله منتظری موضوع رابطه ایران وآمریکا واستفاده مقامات اطلاعاتی وامنیتی آمریکا ازاسرائیل برای دورزدن تحریم ها ونیزپشتیبانی تسلیحاتی آمریکا ازایران درجنگ برعلیه عراق موضوع لومی رود و مهدی هاشمی برادردامادمنتظری ماجرا را به روزنامه الشراع لبنان منتقل می نماید که نهایتا افتضاح ” مک فارلین” یا “ایران کنترا” را برای دولتهای آمریکا وایران دربرداشت.
مزید آگاهی تیم آمریکایی تحت سرپرستی رابرت مک فارلین ازمدیران سیا ومشاورامنیتی ریگان، سرهنگ الیورنورث وسه ماموراطلاعاتی وامنیتی سازمانهای سیا وموساد بنامهای جورج کیو، هواردتیچروامیرام نیردر4 خرداد65 (مطابق با 25 می 1986) به تهران وارد وجلساتی با مقامات امنیتی وسیاسی ایران ازجمله حسن روحانی درهتل استقلال تهران داشتند.
پس ازانتشارمطلب رابطه پنهانی ایران وآمریکا با واسطه گری اسرائیلی ها دانشجویان عضواتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفترتحکیم وحدت) با گرایش چپ درصدد افشاء موضوع فوق درداخل کشور وهمزمان با سالگرد اشغال سفارت آمریکا داشته که با پادرمیانی مهندس موسوی نخست وزیرانقلابی مقررمی شود هاشمی رفسنجانی خود درمراسم نمازجمعه ماجرای فوق را افشاء کرده ازواردشدن صدمه بیشتربه وجه نظام وکشورجلوگیری نماید.
پس ازآن نیزبادستگیری مهدی هاشمی واطرافیان وی محاکمه وی به اتهام اخلال درامنیت ملی توسط محمدی ری شهری آغاز که به اعدام وی برخلاف خواست هاشمی وسران قوا انجامیده ویکی ازدلایل اختلاف بین آیت الله خمینی وآیت الله منتظری وحذف قائم مقام رهبری راموجب گردید.
منبع:پژواک ایران