PEZHVAKEIRAN.COM اپوزيسيون ما با کدام دشمن مبارزه می کند؟
 

اپوزيسيون ما با کدام دشمن مبارزه می کند؟
اسماعيل نوری‌علا

 

پيشگفتار

آمدن آقای ناتانياهو، نخست وزير کشور اسرائيل، به امريکا و سخنرانی هايش در «ايپک» و سپس کنگرهء امريکا، و عکس العمل برخی از ايرانيان خارج از کشور نسبت به سخنان او، آزمايشی بود برای اينکه بدانيم گروه های مختلفی که تحت نام اپوزيسيون در خارج کشور عمل می کنند براستی از کدام پايگاه و موضعی سخن می گويند و، به لحاظ سمت گيری سياسی، شاخک هاشان چگونه از اوضاع خبر می گيرند و خبر می دهند.

اما قبل از پرداختن به اين موضوع لازم می دانم که چند نکته را روشن کنم:

1. می دانم که، در متن مبارزه عليه حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان، اشاره ای «غير منفی» (توجه کنيد که نمی گويم «مثبت») به عملکرد رهبران کشور اسرائيل، از چند جانب خطرآور است:         

نخست اينکه طرفداران حکومت اسلامی (چه در شکل بنيادگرايش، چه در صورت هنوز تحقق نيافتهء اصلاح طلبانه اش، و چه در قامت «مبارزان عليه امپرياليسم به سرکردگی امريکا»ئی که حکومت اسلامی را هم، با همهء بدی هايش، در جمع خود می بينند)، بلافاصله، شخص را به حقوق بگيری از اسرائيل متهم می کنند.

ب: دوم کسانی هستند که به دلایل رقابت های سیاسی می خواهند شخص اشاره کنندهء به اسرائيل، را رد یا بی حیثیت کنند و چنین فرصتی بهترین زمان برای آن هاست.

بنابر اين، واکنش هائی که مقالهء اين هفتهء من از ناحيهء اين دو گروه برخواهد انگيخت از هم اکنون قابل پيش بينی اند و من منطقاً ناگزيرم که برای آنها اهميتی قائل نباشم و همگی شان را واکنش طبيعی مغزهائی انباشته از وابستگی يا دلواپسی بدانم. اما، در هر دو صورت نمی توانم، بخاطر ترس از اينگونه لجن پراکنی ها، حرفی را که در سر دارم مطرح نسازم.

2. من برخی اشخاص ديگر را در زمرهء دو دستهء فوق نمی آورم، اشخاصی که در امر «لابيگری برای حکومت اسلامی» فعال اند. مثلاً، در نشريهء اخير سازمان "ناياک" خواندم که در مورد سخنرانی ناتانياهو در کنگرهء امريکا نوشته بودند: «چه روزی بود! از لحظه ای که دفاتر نمايندگان کنگره در واشنگتن گشوده شد، 65 تيم ناياک در 26 ايالت امريکا دست به اقدام زده و از نمايندگان کنگره خواستند که در سخنرانی زيان بار ناتانياهو در کنگره شرکت نکنند. بسيار از آنها داستان هائی شخصی را در ميان نهادند، دربارهء اينکه چرا "ديپلماسی" بر زندگی خود و خانواده هاشان بيشتر تأثيرگذار است. برخی ديگر انبوهی از امضاهائی را که جمع آوری شده بود ارائه داده و برای نخستين بار دست به اقدامات مدنی زدند. آنها، بی اعتنا به برف و گرفتاری های شغلی شان، ساعت های زيادی را صرف تمرين و آماده شدن برای ملاقات هاشان کرده بودند...» داستان ناياک و «تيم های 65 گانهء اعضاء فداکارش» نيازی به بازگوئی ندارد و هرگونه واکنشی نيز از جانب آنها و نسبت به خواستاران «نا ـ بودی ِ» حکومت اسلامی قابل پيش بينی است.

3. در عين حال، ممکن است برخی از خوانندگان اين مطلب تصور کنند که من قصد دارم از رفتابنگرند خواهند ديد که سخن من اصلاً ربطی به تاريخچه و ماهيت و کارکرد اسرائیلی ها ندارد و تنها ناظر بر موضعی است که آنها در برابر حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان دارند. در اين راستا حتی کاری به کار سوء استفاده های احتمالی اسرائيلی ها از وضع موجود و در راستای اميال شان در مورد منطقه ندارم و سخنم بوی هيچگونه تأييدی در مورد سياست های کلی اين کشور در خاورميانه را ندارد.

4. اما، بهر حال، آدميان شرافتمند و صادقی را نيز می شناسم که مطلب حاضر می تواند خشم آنان را برانگيزد و من دقيقاً، با اعتراف به عجز از درک منطق خشمگين شدن آنان، مطلب کنونی را می نويسم؛ جرا که می پندارم، برای درک يکديگر و ايجاد مفاهمه، چاره ای جز بيان صريح عقايد خود برای کسانی که شرافتمند و صادق می شناسيم شان نيست.

 

معمای موضع گيری

ناتانياهو در مورد کشورمان می گويد: «حکومت اسلامی مسلط بر ايران حکومتی استبدادی و سرکوبگر، مخالف منافع ملت ايران، ماجرا جو و ماجرا آفرين، حامی همه گونه تروريست اسلامی و غير اسلامی، و در پی دستيابی به بمب اتمی است و، چون همواره خواستاری نابودی اسرائيل بوده است، از اين لحاظ، خطری جدی برای اسرائيل محسوب می شود».  

پرسش من از دوستان شرافتمندی که عليه اين (و نه بيشتر) قسمت از سخنان ناتانياهو موضع منفی و واکنشی می گيرند آن است که:

- آيا شما سخنان بالا را قبول نداريد؟

- و يا آنها را قبول داريد اما می گوئيد نخست وزير «اسرائیل ِ بدتر از حکومت اسلامی» نبايد اين حرف ها را بازگو کند؟

- و اگر پاسخ شما به پرسش دوم مثبت است، چگونه است که گاه، در حين مخالفت با شخص گوينده، در نفی صحت مطالب او نيز سخن می گوئيد و، در نتيجه، در صف مدافعان حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان می ايستيد؟

- مثلاً، چگونه می توان گفت: «کشوری که خودش دويست کلاهک اتمی دارد نمی تواند از کوشش حکومت اسلامی برای دستيابی به بمب اتم ايراد بگيرد».

- آيا در اينگونه واکنش آنچه ناديده گرفته می شود عواقب وخيم دستيابی حکومت اسلاميست ها به بمب اتم، نه برای اسرائيل، بلکه برای کشور خودمان، نيست؟

- بالاخره، آيا شما معتقديد که حکومت اسلامی ـ و نه ايران ـ حق دارد به فن آوری ساختن بمب اتم دست يابد يا نه؟

- آيا واقعاً معتقديد که برنامهء اتمی خامنه ای و اعوان و انصارش معصومانه و صرفاً برای تأمين انرزی برق است؟

- آيا گفتن اينکه چون پاکستان و هندوستان و اسرائيل بمب اتمی دارند پس ما هم بايد داشته باشيم، يکی کردن «ما»ی خودمان با حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان نيست؟

- آيا فکر می کنيم که توفيق حکومت اسلامی در غنی سازی اتمی مآلاً مايهء آبادی و گسترش رفاه مردم ايران خواهد شد، يا اينکه، با ايجاد وحشت در منطقه، و برانگيختن واکنش های داعش گونه، مقدمات نابودی تمدن های کل منطقه را فراهم خواهد ساخت؟

- آيا گفتن اينکه: «امروز، بنيامين ناتانياهو، بعنوان يکی از تندروترين رهبران اسرائيل، با استفادهء مستمر از ابزار ديرينهء تئوری "خطر برای بقای اسرائيل"، کوشش دارد تا برای تأمين هژمونی کشورش در خاور نزديک، وارد کارزار قدرت طلبی دراين بخش از جهان گردد» نافی واقعيت تئوری «خطر برای بقای اسرائيل» است؟

- آيا «نيات قدرت طلبانهء ناتانياهو» بايد باعث شود که ما بکلی منکر خطر دستيابی حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان، هم برای ايران، هم برای منطقه، هم برای دنيا و از جمله اسرائيل شويم؟

- آيا حتماً لازم است «ما»، همواره و شتابان، سينه سپر کنيم و در مقابل حملات راست يا دروغ اسرائيل (بسته به تشخيص مان) نسبت به حاکمان غاصبان کشورمان، بجای استفادهء بهينه از جو ساخته شده، همت خود را در انکار ادعاهای اسرائيل بگذاريم؟ آن هم به اين بهانه که «جلوگيری کردن از تحقق نيات آنها» بر «براندازی حکومت اسلامی» اولويت دارد؛ و بدين معنی که نيات قدرت طلبانهء اسرائيل در منطقه مستقيماً منافع «ما» را به خطر می اندازند!

- آيا «ما»، برای رد نظر ناتانياهو دربارهء خطر ايران برای اسرائيل (که البته منطقه را هم در بر می گيرد)، مرتباً بايد دنبال دليل مخالف باشيم تا ثابت کنيم که چنين خطری وجود ندارد و ناتانياهو دروغ می گويد؛ و در اين راستا به دنبال دليل در سخنان آقای اوباما و مشاور امنيتی اش، خانم رايس، بگرديم و، مثلاً، از قول اين خانم در همان مجلس «ايپک» نقل کنيم که:

«در مورد مذاکرات اتمی با ایران. بايد بشما بگويم که امنیت اسرائیل در قلب یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی رئيس جمهور باراک اوباما قرار دارد. اين به معنی اطمینان یافتن از این است که ایران به سلاح اتمی دسترسی پیدا ننمايد. در اين مذاکرات گزينهء بهتری به جز یک توافق جامع اتمی از طريق مذاکره برای بازداشتن ایران از دستیابی به سلاح اتمی وجود ندارد... جمهوری اسلامی به توافقات اولیهء اتمی در ژنو عمل کرده و سازمان بین المللی انرژی اتمی نيز به تأسیسات مهم هسته ای آن کشور  همه روزه دسترسی دارد!»

         و با استناد به اين سخنان نتيجه بگريم که، پس،

         - برای اسرائيل جای نگرانی نيست و حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان، بقول سرايندهء بزرگ «موش و گربه» مان، اخيراً «عابد و مسلمانا» شده است!

         - و فراموش کنيم که اين حزب دموکرات امريکا و آقای کارتر بودند که، با دخالت در امور کشورمان، «ما» را به اين دربدری کشاندند و آقای باراک اوباما هم در 9 سالی که بقدرت رسيده جز برانداختن حکومت های سکولار اما ديکتاتور، آن هم نه برای استقرار دموکراسی سکولار که برکشيدن اسلاميست های رنگارنگ خاورميانه، کاری انجام نداده است و اکنون هم، در دو سالهء پايانی رياست جمهوری خود می خواهد (بخيال تکرار تجربهء نيکسون و چين) امضای قراداد اتمی با ايران را همچون ميراثی از حکومت خود در تاريخ امريکا باقی بگذارد و، بدينسان، اين بار، ملت ايران پامال ميراث گزاری آقای اوباما شود؛ ميراثی که برای تاريخ امريکا احتمالاٌ در دو سه خط خلاصه می شود اما برای کشور ما تاريخ بلندی از نکبت و بدبختی را استدام می بخشد.

- و يا، در عين گرفتار بودن در چنگال حکومتی غاصب و غيرقانونی و ضد اعلاميهء جهانگستر حقوق بشر، آرزو کنيم که: «مردم اسرائيل در انتخابات آيندهء اين کشور به سياست پيشه گان راديکال و تندرو روی خوش نشان ندهند، تا شايد، با آمدن زنان و مردانی معتدل و واقع بين، مسائل موجود بين اسرائيل و ديگر کشورهای منطقه بگونهء منطقی حل و فصل شده و دوباره آرامشی نسبی به اين بخش از جهان بازگردد»؛ با اين معنای صريح که تشنج در منطقه کار اسرائيل است و حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان در آن نقشی ندارد!

 

مفروضات و نتيجه گيری ها

اصلاً بيائيد قبول کنيم که:

- اسرائيل يک کشور مصنوعی و تحميلی و صهيونيست است

- سرکوبگر ملت مظلوم و مسلمان فلسطين و غاصب خاک آنان است

- هنوز دست از گستراندن قلمروی خود برنداشته و برای کل منطقه نقشه دارد

- در اين مسير، با حکومتی به نام حکومت اسلامی مسلط بر ايران روبرو شده که دشمنان اش را تجهيز و مرزهايش را مشوش می کند و منکر هولوکاست بوده و مکرراً خواستار برانداختن اين کشور است و، ضمناً، دنبال دستيابی به بمب اتمی هم هست.

آيا هيج کدام از اين مفروضات می توانند نافی واقعياتی باشند که ناتانياهو در کلامی که نقل کردم و در اينجا تکرار می کنم بيان می دارد: «حکومت اسلامی مسلط بر ايران حکومتی استبدادی و سرکوبگر، مخالف منافع ملت ايران، ماجرا جو و ماجرا آفرين، حامی همه گونه تروريست اسلامی و غير اسلامی، و در پی دستيابی به بمب اتمی است، و چون همواره خواستاری نابودی اسرائيل بوده است، از اين لحاظ، خطری جدی برای اسرائيل محسوب می شود». 

آيا اگر ما، بخاطر قبول مفروضاتی که ذکر شد، با سياست اسرائيل در منطقه مخالف باشيم، حتماً ضروری هم هست که واقعيات مندرج در سخنان او را در سايه ببريم و دلايل مخالفت مان را به جلوی صحنه بياوريم و، از اين طريق، دست به فرصت سوزی زده و تبديل به مدافع حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان شويم؟

اگر اسرائيل اکنون، طبعاً بر اساس منافع خود، در صف مخالفان حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان ايستاده و افشاگر جنايت های اين حکومت شده است، «ما»، در اين موقعيت معين، و بعنوان اعضاء اپوزيسيون مخالف حکومت اسلامی، بايد با سينه زدن برای مردم مظلوم و مسلمان فلسطين (که در جنگ ايران و عراق طرف عراق را گرفتند) و «افشای جنايات اسرائيل» در برابر چشم جهانيان، به انکار و استهزاء و مخالفت با سخنان نخست وزير اين کشور برخيزيم؟

آيا، در لحظهء کنونی از تاريخ کشورمان، وظيفهء نخست ما افشای تعداد بمب های اتمی اسرائيل و بدکارهای حکومت اين کشور در فلسطين است؟

آيا تاکنون شواهدی از اينکه اسرائيل خواسته است «عليه منافع ملت ايران» اقدامی کند در دست است؟

آيا اين «ما» نيستيم که با ايستادن در کنار حکومت اسلامی، و تأييد اقدام عليه يک کشور دور از مرزهای خود، راه را برای حملهء نظامی آن کشور به وطن مان هموار می کنيم؟

 

نتيجه گيری

من فکر می کنم اگر آنها که خود را «انحلال طلب» و «برانداز» می دانند، در اينگونه موارد، که جنايات و نقشه های شوم حکومت اسلامی مسلط بر کشورمان از مهمترين بلندگوهای جهان امروز افشا و آشکار می شود، حداقل سکوت کنند و در سنگر دفاع از اين حکومت شوم قرار نگيرند، لااقل می توانيم اميدوار باشيم که اپوزيسيونی انحلال طلب داريم که اگر نه منافع کل ملت ايران، لااقل منافع اردوگاهی را که به آن تعلق دارد می فهمد و، در راستای آن منافع، موضع گيری و اظهار نظر می کند.

اما، هيهات که من در اغلب آنچه هائی که از جانب «براندازان»، دربارهء سفر ناتانياهو به امريکا و سخنرانی اش در کنگره اين کشور، خوانده ام اثری از اين «اشراف بر منافع خود» نمی بينم و همچنان شاهد آنم که ذهن «ما» را کليشه های دهه های 1340 و 1350 در چنگ تصرف خود داشته و «ما» دوست و دشمن خود را در پرتو واقعيات جهان پس از انقلاب 57، و يا حتی جهان پس از ظهور داعش در منطقه، نه مشاهده و نه تحليل می کنيم؛ آنسان که گوئی شخصيت های سرشناس اين اپوزيسيون (چه در اردوگاه طرفداران رژيم سابق و جه در اردوگاه مخالفان آن) جملگی در «فريزر تاريخ» زندگی می کنند و آماده اند که، در راستای حمله به ناتانياهو از اين ناحيهء خاص، در صف حاميان حکومتی، که خودشان را آواره و ملتی را به استيصال کشيده است، بايستند.

منبع:پژواک ایران


اسماعيل نوری‌علا

فهرست مطالب اسماعيل نوری‌علا در سایت پژواک ایران 

*آیا کاربرد «سکولار دموکراسی» به وسیلهء چپ‌ها اتفاقی است؟   [2024 Apr] 
*چو ایران نباشد؟! نگاهی به آنچه در جشن سالگشت تأسیس کومله گذشت، اسماعیل نوری علا  [2024 Feb] 
*پيکار عليه نظارت استصوابی!  [2016 Jan] 
*ده سال جمعه گردی، از سکولاريسم نو تا سکولار دموکراسی  [2015 Oct] 
*از «سلطنت همه کاره» تا «پادشاهی هيچ کاره»  [2015 Oct] 
*جمهوريت يا جمهوری؟  [2015 Sep] 
*پيامبران سيارهء جديد ميمون ها  [2015 Aug] 
*چند و چون استراتژی ِ انحلال  [2015 Aug] 
*حزبی اینجائی برای روزگار فردائی؟   [2015 Aug] 
*تأملی در روند موضع گيری های سياسی  [2015 Aug] 
*آلترناتيوسازی يعنی آماده شدن برای فردا  [2015 Jul] 
*دست آوردهای يک کنار هم نشستن  [2015 Jul] 
*جنبش سياسی و برنامه های اجرائی  [2015 Jun] 
*ربط غيرمستقيم «مديريت نامتمرکز» با «حل مسائل اقوام»  [2015 Jun] 
*اپوزيسيون و سياست کشورهای غربی  [2015 Jun] 
*کنگرهء سکولار دموکرات ها و غيبت نواندیشان دينی  [2015 Jun] 
*وعده گاهی برای انديشيدن به ايران آزاد و آباد  [2015 May] 
*حکومت اسلامی و جنازهء نويسندگان سکولار  [2015 May] 
* تفاوت های اسلاميسم در ترکيه و ايران  [2015 May] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا٬ دعوای اصلی بر سر چيست؟  [2015 May] 
*تفاهمی در غياب نمايندگان واقعی ملت ايران!  [2015 Apr] 
*نظريه های فقهی در خدمت منافع متغير دينکاران  [2015 Apr] 
*سکولاريسم و اژدهای هفت سر دينکاران  [2015 Mar] 
*گزارشی نوروزی به سکولار دموکرات های ايران   [2015 Mar] 
*سکولاريسم و سنجهء شکل گرفتگی نهاد مذهب   [2015 Mar] 
*اپوزيسيون ما با کدام دشمن مبارزه می کند؟  [2015 Mar] 
*موافق و ناموافق استقرار سکولاريسم در ايران  [2015 Feb] 
*شروط و موانع آلترناتيو سازی  [2015 Feb] 
*آلترناتيو های ديروز و امروز و فردا  [2015 Feb] 
*منافع ملی؛ ابهامات و خطرات  [2015 Feb] 
*معناهای کاربردی واژهء «سکولار»  [2015 Jan] 
*در اين سالگرد نقره ای  [2015 Jan] 
*«شارلی ابدو» و همپوشانی آزادی و اختيار  [2015 Jan] 
*نشانی های آينده ای آرزوئی  [2015 Jan] 
*سال نو، و فرصت صحبت  [2015 Jan] 
*آنچه حکومت اسلامی را بيمه کرده است  [2014 Dec] 
*نيروی سوم در کشاکش شرق و غرب  [2014 Dec] 
*کشوری گرفتار شرق و غرب  [2014 Dec] 
*تشابهات و تفاوت های متفکران و روشنفکران  [2014 Dec] 
*دربارهء حواشی يک بخشنامه  [2014 Nov] 
*رابطهء معکوس نارضايتی و مقاومت  [2014 Nov] 
*در چند و چون سکولار نبودن امام حسين!   [2014 Nov] 
*نقش ابتدا در شکل دادن به انتها   [2014 Oct] 
*سفرنامهء نيويورک  [2014 Oct] 
*قرائت های سياسی و غيرسياسی از اسلام  [2014 Oct] 
*مدلی برای جلوگيری از بازتوليد استبداد  [2014 Oct] 
*دادخواهی يا گردنکشی؟  [2014 Sep] 
*يک انتخاب ساده اما مهم  [2014 Sep] 
*چو فردا شود فکر فردا کنيم!  [2014 Sep] 
*مجاهدين، احزاب کردی، و کنگرهء بوخوم!  [2014 Sep] 
*حکمت جداسازی «سيمين» از «شاملو»  [2014 Aug] 
* حاشيه های دلشکن يک کنگره  [2014 Aug] 
*آنچه در کنگرهء سکولار دموکرات های ايران گذشت  [2014 Aug] 
*تجزيه آفريننان خطرناک ترند  [2014 Jul] 
*تجزيه آفرينان و آيندهء ايران  [2014 Jul] 
*کشور نوين کردستان و زبان کهنهء سياسی ما  [2014 Jul] 
*در آزمون تيمور لنگ  [2014 Jun] 
*از فرهنگ انتقاد تا فرهنگ بوکو حراميان   [2014 Jun] 
*نامه ای برای دو عليرضا! اسم  [2014 Jun] 
*معنای گمشدهء مشروطيت  [2014 May] 
*بهاری پنهان در باغ جنبش سبز  [2014 May] 
*عمامه مداران پارسی می شوند!  [2014 May] 
*اعتدال يا روانپريشی گريز ناپذير؟  [2014 May] 
*مالکيت، فقر و گدائی ملی   [2014 May] 
*فعاليت ها چگونه سياسی می شوند؟  [2014 Apr] 
*انحلال طلبی؛ تنها چارهء رژيم های ايدئولوژيک   [2014 Apr] 
*مفهوم جعلی «ملت سازی»   [2014 Apr] 
*معناهای دوگانهء انتخاب   [2014 Apr] 
*دموکراسی، واژه ای با چند معنا  [2014 Mar] 
*نوروز: مژدهء پيروزی های ترديد ناپذير  [2014 Mar] 
*انقلاب و آلترناتیو  [2014 Mar] 
*سناريوهائی برای ايجاد رهبری  [2014 Mar] 
*در خوب و بد راديکاليسم  [2014 Feb] 
*استراتژی آلترناتیو سازی و دشمنان اش  [2014 Feb] 
*کيسه بوکسی برای نوخاستگان؛ چگونه در خارج کشور هم می شود ممنوع القلم شد  [2014 Feb] 
*از اوايل قرن هفدهم، و پس از پيدايش تصور مدرن از «کشور»، و اينکه کشورها دارای مرزهائی سياسی اند که بوسيلهء جامعهء بين المللی (در آن زمان اروپا)  [2014 Feb] 
*ويروس های دست ساخت رژيم  [2014 Jan] 
*محاصرهء خارج از داخل؟  [2014 Jan] 
*تغيير قبله، آميزه ای از دين و سياست!  [2014 Jan] 
*مدرنيته، سنت و مذهب؟  [2014 Jan] 
*گفتن به وقت خاموشی؟  [2013 Dec] 
*رابطهء سکولار دموکرات های داخل و خارج   [2013 Dec] 
*حقوق بشر؛ امری جهانی يا فراگير؟  [2013 Dec] 
*اپوزيسيون در اغما جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2013 Dec] 
*وقتی شيمی درمانی متوقف شود  [2013 Nov] 
*در چند و چون موضع گيری های سکولار دموکرات ها   [2013 Nov] 
*«طلب» هرگز «تقاضا» و «تمنا» نيست!  [2013 Nov] 
*واژه ای که از آن خون می چکد!  [2013 Nov] 
*مطالبه محوری: هم اکنون اما فقط در ايران  [2013 Oct] 
*سه يادداشت در تولد، نوزائی و ماندگاری  [2013 Oct] 
*سکوت شان سرشار از چيست؟  [2013 Oct] 
*فصل زودگذر مطالبات  [2013 Oct] 
*در چند و چون ارزيابی «فرصت» ها  [2013 Sep] 
*در جستجوی هم پيمان   [2013 Sep] 
*ايران، خط دفاعی روسيه؟  [2013 Sep] 
*در ميان بهائيان ايران  [2013 Sep] 
*روزی که «کليد» شوخی دردناک قفل سازان است  [2013 Aug] 
*آقای مهندس زعيم، با سکولار دموکراسی شوخی نکنيد!  [2013 Aug] 
*در جستجوی ده درويش  [2013 Aug] 
*چند ملاحظه دربارهء حواشی يک کنگره  [2013 Aug] 
*شرط فراموش شدهء اتحاد  [2013 Jul] 
*هدیهء تلخ و شيرين ما به مردم خاورمیانه  [2013 Jul] 
*مقولهء موازی سازی  [2013 Jul] 
*تحقق دموکراسی دينی، و دفع شر اصلاح طلبان  [2013 Jun] 
*سالگرد روز شوم 15 خرداد  [2013 Jun] 
*دوقرن آرزو  [2013 May] 
*انتخابات سلاطين   [2013 May] 
*سکولار دموکرات ها و انتخابات پيش رو  [2013 May] 
*پيرامون تحريم فعال و جوانگرائی   [2013 May] 
*سکولار دموکراسی؛ مأموريتی زمانمند   [2013 May] 
*در شناخت اصلاح طلبی های دوگانه   [2013 Apr] 
*چند و چون چهار سال به هدر رفته  [2013 Apr] 
*درسی از نوروز  [2013 Mar] 
*تجربه ای در کثرت مداری  [2013 Mar] 
*«سرمايهء ملی» يعنی چه؟  [2013 Mar] 
*نگاهی به مانيفست «اتحاد برای دموکراسی در ايران»  [2013 Feb] 
*وروديه های تغيير اجتماعی  [2013 Feb] 
*رضايت سنجی و قدرت سياسی  [2013 Feb] 
*نتايج «ناموسی کردن» امور  [2013 Feb] 
*نقش «افعال متعدی» در کارکرد سياسی ما!  [2013 Jan] 
*چرا انتخابات آزاد با همه پرسی فرق دارد   [2013 Jan] 
*چرا هويت مسئله ای سياسی نيست؟  [2013 Jan] 
*واقعيت و ضرورت تهاجم فرهنگی ما  [2013 Jan] 
*ايدئولوژی های منظم و سکولاريسم دموکراتيک   [2012 Dec] 
*نهادهای اجتماعی و پيوندهای خانوادگی  [2012 Dec] 
*گوناگونی های ملی در تلهء زبانی آشفته  [2012 Dec] 
*انتخابات آزاد و مطالبه محوری  [2012 Dec] 
*نگرانی آقای «نگهدار» از چيست؟   [2012 Nov] 
*دوگانهء زاينده و يگانهء مسموم  [2012 Nov] 
*پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد   [2012 Nov] 
*معظلات و معيارهای سنجش ائتلاف  [2012 Nov] 
*چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟  [2012 Oct] 
*روايت نسل نابهنگامی  [2012 Oct] 
*چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی  [2012 Sep] 
*«شورای ملی» در ترازوی سنجش  [2012 Sep] 
*گل های اپوزيسيون انحلال طلب به دروازهء خودی!   [2012 Sep] 
*نيروی دافعهء تبعيض  [2012 Sep] 
*معنا شناسی سياسی ملت جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ مردم سالاری، بهانه ای برای تداوم حکومت اسلامی؟!  [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ آلترناتيو و قدرت سياسی  [2012 Aug] 
*نگاهی به ماه مرگ و بی مرگی   [2012 Aug] 
*چشم انداز هزارتوی اپوزيسيون در خارج کشور  [2012 Aug] 
*ایران در انتظار رهبری کاریزماتیک یا انتخابی؟  [2012 Jul] 
*پاسخ به نامه ای از فاطمهء حقيقت جو  [2012 Jul] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2012 Jul] 
*سلطنت نرفته و جمهوری نيامده  [2012 Jun] 
*کوششی برای خروج از بن بست ائتلاف  [2012 May] 
*در آداب گفتگو با حريفان  [2012 Apr] 
*ترسی بدتر از مرگ  [2012 Apr] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا- در حاشيهء کنفرانس مهرداد مشايخی در واشنگتن  [2012 Apr] 
*جنگ نوين خدايان و نابهنگامی سیاست اوباما  [2012 Mar] 
*همايشی لازم، اما بر اساس برهان خلف!  [2012 Mar] 
*خاتمی، نماد برتر اصلاح طلبی  [2012 Mar] 
*فهرست دم افزون اشتراکات  [2012 Mar] 
*اتحاد عليه آلترناتيوسازی؟  [2012 Feb] 
*آسيب های چهارگانهء اتحاد  [2012 Feb] 
*اوباما هنوز با آنها است   [2012 Jan] 
*اسلاميست ها در آيندهء ايران   [2011 Nov] 
*بن بست سرپوشيدهء آقای اکبر گنجی  [2011 Nov] 
*سخنی ديگر دربارهء کنگره ملی و آلترناتيوسازی  [2011 Sep] 
*از مدنيت اسلامی تا شهروندی ايرانی  [2010 Oct] 
*چرا آلترناتيو حکومت استبدادی هميشه در «خارج» ساخته می شود؟  [2010 Oct] 
*آلترناتيوسازان و اصلاح طلبان  [2010 Oct] 
*ناسيوناليسم واقعی فقط سکولار است  [2010 Sep] 
*دربارهء کميتهء تدارکاتی کنگرهء ملی ايرانيان  [2010 Sep] 
*سنگ بنای همه مفاهيم سياسی مدرن «مليت» است  [2010 Sep] 
*ملاحظاتی در باب روند آلترناتيوسازی  [2010 Aug] 
*راهی برای خروج از بن بست «آلترناتیو»   [2010 Aug] 
*لنگ‌کردن از خارج گود؟  [2010 Aug] 
*اپوزيسيون زير يک سقف؟  [2010 Aug] 
*ترازنامهء سکولار  [2010 Jul] 
*نيروی جانشين کجاست؟  [2010 Jul] 
*چهار شب سکولار در شمال کاليفرنيا  [2010 Jul] 
*18 تير 1378، آغازگاه جنبش سکولار ايران  [2010 Jul] 
*چرا نبايد جنبش سبز را واگذار کرد؟  [2010 Jul] 
*پای سخن حجت‌الاسلام کديور  [2010 Jun] 
*فهرستی از اعتقادات سکولارهای سبز  [2010 Jun] 
*هنوز هم در ستايش بايکوت؟*  [2010 Jun] 
*از خردادهای بی «بروتوس»  [2010 Jun] 
*مشکل سکولار شدگی اصلاح طلبان مذهبی  [2010 May] 
*در زمينهء اهانت و بی خبری  [2010 May] 
*ميرحسين موسوی: محیل و قدرت پرست، يا ساده و گيج؟  [2010 May] 
*سکولاريسم در روياروئی با حکومت و حاکم  [2010 May] 
*مسلمان يا اسلاميست؟  [2010 Apr] 
*راهبندان سياسی برای نوانديشان مذهبی  [2010 Apr] 
*پرهيز از انحلال طلبی، چرا؟  [2010 Apr] 
*ارزيابی «انتخابات آزاد» همچون يک گفتمان  [2010 Apr] 
*راه حلی به نام سکولاريسم سياسی؟  [2010 Apr] 
*معرفی کتاب «درد اهل ذ مه»، نوشتهء يوسف شريفی  [2010 Mar] 
*اختراع همزيستی  [2010 Mar] 
*سال پسا اسلاميزم؟   [2010 Mar] 
*پل مفقودی بين خواست ها و شعارها  [2010 Mar] 
*جمهوری اسلامی سکولار را «خدا هم نافريد!»  [2010 Mar] 
*جهانگردی در شهر  [2010 Feb] 
*جوانهء سبز سکولاريسم در سرمای سپيد تورنتو  [2010 Feb] 
*گذشته اي که در حال گم شدن است   [2010 Feb] 
*تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها  [2010 Feb] 
*اتحاد بد، اتحاد خوب  [2010 Jan] 
*آيا قطار به انتهای تونل نزديک می شود؟  [2010 Jan] 
*اصلاح طلبی مذهبی و منطق ماقبل تاريخ  [2010 Jan] 
*سقف خواست های اصلاح طلبان مذهبی کجاست؟  [2010 Jan] 
*مهر حلال و جان نا آزاد  [2010 Jan] 
*جنبش اجتماعی مدرن نمی تواند شکست بخورد  [2009 Dec] 
*شطرج‌باز مستأصل  [2009 Dec] 
*ترس، زادهء تنهائی ست  [2009 Dec] 
*زردها بی خود قرمز نشدند...  [2009 Dec] 
*چرا مذهب همان ايدئولوژی است؟  [2009 Nov] 
*چرا جامعهء ما «مدنی» نشده؟  [2009 Nov] 
*آقای کديور هم بهتر است در حد گليم خود بماند  [2009 Nov] 
*جنبش خودجوش سبز و حاکميت ايرانی  [2009 Nov] 
*از صراط مستقيم تا نوانديشی مذهبی  [2009 Oct] 
*اخيراً می گويند حکومت اسلامی هم سکولار است!   [2009 Oct] 
*جنبش سبز و حکومت نظاميان اسلامی  [2009 Oct] 
*سکولار بودن؛ همچون پيش شرط مدرن بودن  [2009 Oct] 
*استقلال ايران يا بيمهء اتمی ولايت فقيه  [2009 Oct] 
*چقدر از الله باقی مانده است؟  [2009 Sep] 
*رابطهء سکولارها با مراجع تقليد  [2009 Sep] 
*هزينهء تغيير، اما کدام تغيير؟  [2009 Sep] 
*آيا محاکمهء سکولاريسم هم در راه است؟   [2009 Aug] 
*آيا سکولاريسم بمعنای جدائی دين از دولت است؟  [2009 Aug] 
*نگذاريم اسلاميست ها رنگمان کنند، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2009 Aug] 
*ايران برای همهء ايرانيان؟  [2009 Aug] 
*حکومت کمی مذهبی، کمی سکولار؟!   [2009 Aug] 
*نسبت ميانه روی با قاطعيت  [2009 Jul] 
*از سکولاريسم صد درصدی تا سهراب و ندا  [2009 Jul] 
*سرگردان بين تاکتيک سبز و استراتژی خاکستری  [2009 Jul] 
*چرا موج سبز آقای موسوی کور رنگ است؟  [2009 Jul] 
*آيندهء اصلاح طلبان و نقش مهندس موسوی  [2009 Jun] 
*اردوگاه اپوزيسيون آلترناتيو ساز کجاست؟  [2009 Jun] 
*دولت سايه و آغاز دوران انحلال طلبی  [2009 May] 
*بايکوت نمايش اقتدار ملت است  [2009 May] 
*مصلحت نظام و بوسهء مرگ رهبر بر پيشانی کانديداها  [2009 May] 
*سعدی، ميان احمدی نژاد و اوباما؟  [2009 Apr] 
*دانش تجربی چگونه آسمانی شد؟  [2009 Apr] 
*نوروز، با اوين...  [2009 Mar] 
*رفتارشناسی اشغالگران  [2009 Mar] 
*ساکن خانه شيشه ای  [2009 Feb] 
*سال نو، سکولاريسم نو  [2009 Jan] 
*روزگار آلترناتيو  [2008 Dec] 
*يقين به آزادی عين آزادی است!  [2008 Nov] 
*فقه، سرطان مهلک جامعه امروز ما  [2008 Nov] 
*حکومت اسلامی و بند ناف نوانديشی امامی  [2008 Oct] 
*چرا نوانديشان مذهبی از سکولاريسم می گريزند؟  [2008 Sep] 
*مانیفست درماندگی؟  [2008 Sep] 
*در ستايش بتکده ها!  [2008 Sep] 
* بن بست نوانديشی مذهبی در حکومت اسلامی  [2008 Feb] 
*چگونگی   [2008 Feb] 
* آيا حکومت اسلامی ايران حکومتی ارتجاعی نيست؟  [2008 Feb] 
*گوهر سکولاريسم تقابل با تبعيض است/ دکتر نوری علا  [2008 Jan] 
*جای خالی احزاب غير ايدئولوژيک  [2007 Dec] 
*پیدایش و نقش دین‌کاران امامی در ایران  [2007 Dec] 
*«منطقهء خاکستری» در جغرافيای اپوزيسيون  [2007 Dec]