به کره شمالی معمولا کسی توجهی ندارد مگر اینکه بخواهد موشک اتمی آزمایش کند و این و آن را تهدید کند. در چنین مواقعی اخبار مربوط به به کره شمالی داغ میشود. در مواقع دیگر معمولا خبری از آنجا نیست. چون زندگی در آنجا عادی نیست و همه چیز تحت کنترل شدید و سانسور است چیز چشمگیری به بیرون درز نمیکند، مگر اینکه خود حکومت خبری را منتشر کند. اینگونه اخبار کمتر جنبه اطلاع رسانی و بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند. مضمون آنها ستایش از رهبر و حزب حاکم است. تازهترین خبرشان هم از همین دست است.
عکسهای حماسی رهبر کره بالای کوه
خبرگزاریها عکسهای منتشر شده توسط خبرگزاری دولتی آن کشور(KCNA) را باز نشر کردهاند. در آنها رهبر جوان و چاق و چله کره شمالی لبخند به لب و آراسته بالای کوه در میان برفها ایستاده و با اقتدار و سرشار از امید به دور دستها خیره شده. در پسزمینه خورشید در حال طلوع است. عکسهای دیگر او را همان بالای کوه در میان پرچمهای سرخ و هلهله خلبانان جنگی و مقامات ارشد نظامی نشان میدهد.
جالب این است که رهبر حزب بالای کوهی که نزدیک به سه هزار متر ارتفاع دارد و پوشیده از برف است، همان لباسی را به تن دارد که پایین کوه و در مهمانیهای رسمی یا جلسات حزب. این در حالی است که بقیه، لباسهای زمخت نظامی به تن و کلاههای پشمین قفقازی به سر دارند. اما رهبر حزب در آن سوز سرما با موهای ژل زده و کفش فشن ظاهر شده. ظاهرا او چون بعض آدمیزاد است با همین سر و وضع از کوه به آن بلندی بالا رفته و به قله اش رسیده. این کوه چه کوهی است؟
اهمیت اسطورهای-تاریخی کوه پاکتو
کوه پاکتو (Paektu) در مرز کره و چین است و در تاریخ و فرهنگ فولکلور کره هم داری اهمیت ویژه است. کره ایها (جنوبی و شمالی) کوه پاکتو را مکانی مقدس و خاستگاه نیاکان و فرمانروایان خود بهشمار میآورند. بنا به افسانهها دانگون فرمانروای آسمان (هوانین)، پسری به نام هوانونگ داشت که آرزومند زندگی در زمین بود. پدر با خواست پسرش موافقت کرد و هوانونگ به همراه سه هزار تن از یارانش در کوهستان پاکتو فرود آمد و نخستین سلسله پادشاهی را تاسیس کرد. از اینجا به بعد کرهایهای شمال اسطوره و تاریخ معاصر را به هم پیوند زده و تقدس این کوه را با شکوه انقلاب میآمیزند، انقلاب به رهبری کیم ایل سونگ، پدر بزرگ رهبر فعلی.
رهبر انقلاب نبرد استقلال طلبانه علیه ژاپنیها را در دل کوههایی که پاکتو یکی از آنهاست، سازمان داده است. گویا پسرش کم جونگ ایل هم همین جا به دنیا آمده. گویا! چرا که برخی منابع میگویند این قسمت داستان دروغ است و پسر رهبر اول، در سیبری روسیه به دنیا آمده.
به هرحال تقدس و اهمیت پاکتو به حدی است که همه حکمرانان کره شمالی سعی میکنند به هر نحوی که شده به این کوه مرتبط بشوند و بالارفتن از این کوه هم توسط رهبر فعلی کیم جونگ اون به همین دلیل صورت گرفته.
سخنرانی رهبر کره شمالی
او در روز خورشید که جشن ملی کرهای هاست پای مجسمهای از کیم ایل سونگ برای خلبانان جنگی که گویا همپای او کوهنوردی کردهاند سخنان مبسوطی ایراد کرده. او در این سخنان ضمن تاکید بر اهمیت تاریخی این کوه بر قدرت ایمان به عنوان پایه پیروزی تاکید نموده و خواسته که با همان قلب تپنده و سوزان انقلابیون در نبرد با ژاپنیها در دفاع از حزب و انقلاب و “آسمان آبی کشور” در آمادگی دائمی رزمی باشند. انقلاب به گفته او تمام نشده و تا ساختمان جامعه آرمانی ادامه مییابد.
انرژی و روحیهای قدرتمندتر از هر سلاح هسته ای
کیم جونگ اون در این سخنرانی ضمن تبلیغات همیشگی حزبی جملهای هم پرانده که توجه همه رسانهها را جلب کرده: او گفته بالا رفتن از این کوه روحیه و چنان انرژی ارزشمندی به انسان میدهد که از هر نوع سلاح اتمی قدرتمند تر است.
چرا او چنین تشبیهی کرده مورد سوال رسانهها و محافل سیاسی است که در این مورد گمانه زنی کرده و غالبا آن را به استهزا گرفتهاند.
با توجه به اینکه این خبر از رسانه دولتی مخابره شده حتما روی تک تک کلماتش حساب شده. آنها خوب میدانستهاند که چنین تشبیهی توجهات را به سلاحهای اتمی کره شمالی جلب میکند و چه بسا عمدا این کار را کردهاند تا مجددا بر داشتن چنین سلاحهایی تاکید کنند و حریفان را بترسانند و از حمله به آن کشور بازدارند.
با این حال چیزهایی را هم ناخواسته لو داده اند: یکی اینکه دایره لغات تبلیغی در آن کشور تا چه اندازه محدود و کنترل شده است که حتی میزان قوت یک چیز هم به جای قیاس با عناصر و عوامل طبیعی (صخره، سنگ، کوه، دریا، اقیانوس ، توفان، سیل) با سلاحهای اتمی محک میخورد. این نشان میدهد که سلاح مرگبار و ویرانگر اتمی تا چه حد وارد زندگی و فرهنگ روزمره شده است.
دیگر اینکه اگر به راستی روحیه انقلابی ناشی از بالا رفتن کوه قوی تر از هر بمب اتمی است پس چرا برای دفاع از انقلاب کافی نیست؟ چرا در حالی که کشور منزوی و مردم در فقر و فاقه اند، کشور تا دندان مسلح و به سلاح اتمی مجهز است؟
سخنرانی خامنهای برای نظامیان
دست برقضا تقریبا همزمان با کره شمالی آیت الله خامنهای هم برای نظامیان سخنرانی کرد.
اگر در کره شمالی روزِ خورشید بود ، در ایران روزِ ارتش بود. اینجا هم از نیروهای مسلح خواسته شد برای نبرد با دشمن آماده باشند و توان دفاعی و تسلیحاتی و آمادگی روحی خود را افزایش بدهند. آیت الله خامنهای بویژه تاکید کرد که نیروهای مسلح آمادگیهای نظامی و دفاعی و سازماندهیهای رزمی خود را روز به روز افزایش دهند. او این خواست خود را یک “دستورالعمل رسمی” به نهادهای نظامی کشور خواند.
نقاط اشتراک دو سخنرانی
کره شمالی یک رژیم توتالیترمنحصر به فرد است و نمیشود آنرا از لحاظ تمام جوانب با نظام جمهوری اسلامی قیاس کرد.
با این حال سلاح هستهای هردو را به هم پیوند میدهد. در کنار نقض حقوق بشر، نام این دو نظام با سلاح هستهای و موشک و انواع تحریمها و تهدیدها گره خورده. از همین رو به رغم پارهای اختلافات در ظواهر و محتوای سخنرانی دو رهبر، مضمون هردو تقریبا یکی بود. در هردو از دو نظامیان خواسته میشود نظام را حفظ کنند. فرهنگ زبانی هر دو نیز به رغم پارهای اختلافات صوری، یکی است. جنگ و حماسه و دشمن و پیروزی موهوم اجزای ثابت فرهنگ لغات رژیمهای توتالیتر است.
در کشورهای دمکرات و آزاد دنیا که زندگی عادی جریان دارد و رهبران منتخب مردماند حرفی از این چیزها نیست. در چیزی بیهوده اغراق نمیشود چون در زندگی روزمره به شکوه و جلال و ابهت نیازی نیست. دولت توسط مردم انتخاب میشود که کارهای مردم را راه بیاندازد نه اینکه آقا بالاسرشان باشد.
افزایش روز به روز توان رزمی و آماده باش دائمی
پرسش این است که اینهمه افزایش روز به روز توان رزمی و آماده باش برای چیست؟ چرا دشمن و دشمن تراشی تمام نمیشود؟ چرا تهدید و جنگ و مرگ از زندگی حذف نمیشود؟ چرا باید مدام در حال آماده باش و مهیای جنگ بود؟ زندگی کی آغاز میشود؟ بعد از کدام پیروزی؟