PEZHVAKEIRAN.COM وعده گاهی برای انديشيدن به ايران آزاد و آباد
 

وعده گاهی برای انديشيدن به ايران آزاد و آباد
اسماعيل نوری‌علا

 

اگر «گفتگو» های پيرامون سکولار دموکراسی ادامه یابد می توان اميدوار بود که شاهد ايجاد جبههء متحدی باشيم که در آن دموکراسی خواهان سکولار رنگارنگ به فردای رنگارنگ ايران می انديشند و در عمل ثابت می کنند که نه تنها «رنگارنگی» صفت واقعی هويت واقعی ايران است بلکه لازم است، با توسل به بی طرفی و رواداری بنيادين سکولار دموکراسی، از دل رنگارنگی های قومی و مذهبی و فرهنگی مردم ايران به «وحدتی رنگين کمانی» رسيد.

esmail@nooriala.com

در آستانهء برگزاری سومین «کنگرهء ساليانهء سکولار دموکرات های ايران» قرار گرفته ايم و من، بعنوان يکی از شرکت کنندگان در پايه گزاری اين کنگره، و نيز عضوی از کميتهء برگزاری اش، وظيفهء خود می بينم که نکاتی چند را در مورد آن به اطلاع مخاطبان گرامی ام برسانم تا بدانند که چرا و چگونه اين راه را پيموده ايم و می خواهيم تا کجا برويم.

اين کنگره خود حاصل تجربه ای سه ساله نيز بوده است. سرگذشت اش با پايان يافتن شورها و هيجانات «جنبش سبز»، و حاصل شدن دست آوردهای تلخ و شيرين آن، آغاز شده و با اين «تحليل» زندگی آغاز کرده است که:

1. جنبش سبز، و حرکت اش، از «الله اکبر» گفتن های شبانه و «رأی من چه شد» های روزانه، به سوی محوريت يافتن «ايران» بجای «اسلام» در شعارهائی همچون «آزادی، استقلال، جمهوری ايرانی»، و «جانم فدای ايران» نشان از کم رنگ شدن ايدئولوژی های منسوب به اسلام شيعی و پر رنگ شدن تمايلاتی عرفی و دموکراسی سکولار در ميان جوانان ايران بوده است. در طول تنها يک سال 1388 اين جوانان توانستند اثر شعارهای مذهبی بازمانده از ايام انقلاب را از روح خود زدوده و به ريشه های سکولار ايرانيت خود برسند.

2. نمايش وسيع وجود اين تمايلات راه را برای انديشيدن به يک «آلترناتيو سکولار دموکرات» نيز گشوده است. اگر ملت جوان سال ايران از حکومت اسلامی به جان آمده است و جانشينی را برایش می جويد که در جميع جهات با آن متفاوت باشد، بايد به ايجاد اين جانشين انديشيد و راه های رسيدن به آن را سبک - سنگين کرد.

3. ايجاد آلترناتيوی برای حکومت مذهبی ـ ايدئولوژيک کنونی نيازمند دو مؤلفه است: يکی هويت يافتن و مشخص شدن مختصات يک «جنبش سکولار دموکرات« و سپس کوشش برای ايجاد اتحادی وسيع مابين کسان و نيروهائی که هويت خود را به مدد آن «مختصات» تعريف می کنند.

آنان که شش سال پيش با اين تحليل قدم در راه نهاده بودند نخست ناگزير بودند تا راه های مختلفی را بپيمايند تا دريابند که چگونه می توان به اهداف بالا رسيد. آيا «نظر» بر «عمل» چيرگی دارد يا عمل است که نظر را به پختگی و صلابت می رساند؟ تجربه نشان داد که هيچ يک از دو روی چنين سکه ای را نمی توان بر ديگری اولويت داد. نظر و عمل اول و آخر ندارند بلکه در هر چرخش سکه يکی روی آمده و ديگری از نظر غايب می شود اما مهم چرخيدن مدام سکه و رفت و آمد دائم بين نظر و عمل است که می تواند راه گشا باشد.

بدين سان سفری سه ساله عاقبت در فروردين 1392 رهروان داوطلب سکولار دموکراسی را به اين نتيجه رساند که «هويت يابی نيروهای سکولار دمکرات» و «تبديل شدن شان به يک واحد نيرومند سياسی» تنها در دامن زدن به «گفتگو» است که می تواند متحقق شود؛ گفتگوئی که خود مشکلات عمده ای را پيش رو دارد؛ چرا که فضای سياسی اپوزيسيون حکومت اسلامی از بيماری هائی مزمن در رنج است؛ بيماری هائی همچون برتری طلبی، خودمحور بينی، ناسازگاری با ديگری، نارواداری، آويختن به مشکلاتی که حل شان در خارج کشور و پيش از فروپاشی حکومت اسلامی ممکن نيست، و... به عبارت ديگر، بايد کوشش می شد تا، بر فراز اين «فضای ناممکن سازِ گفتگو»، گفتگوئی سازنده را در بين نيروهای بالقوهء سکولار دموکراسی تمشيت داد، بشرط آنکه «تمشيت دهندگان» خود از آن مشکلات فاصله گرفته باشند و همچنين برای خود از اين نمد کلاهی نخواهند.

«رسيدن به تعريف ماهوی سکولار دمکرات بودن» نخستين قدم در اين راه پر پيچ و خم بود؛ چرا که تا تو ندانی که کيستی چگونه می توانی دوست و دشمن، همراه تا مقصد و رفيق نيمه راه را از هم تشخيص دهی؟ کوششی چند ماهه توانست حدود 250 تن از شخصيت ها و کوشندگان سياسی و روشنفکری ايرانی را به ارائهء سندی رهنمون شود که اکنون با نام «پيمان نامهء عصر نو» شناخته می شود؛ پيمان نامه ای که مآلاً می تواند حتی کمکی به نويسندگان «مقدمهء قانون اساسی سکولار دموکرات ايران آينده» باشد.

قدم بعدی اما يافتن راه حلی برای ايجاد گفتگو بود؛ گفتگوئی که می بايد مابين کسانی برقرار باشد که به آن «پيمان نامه» پايبند بوده و بکوشند، عليرغم انبوهی از سوء تفاهم ها، کجروی ها  و دشمنی های موضعی، به سوی تبديل جمع سکولار دموکرات های ايرانی به يک نيروی سياسی منسجم و کارآمد حرکت کنند. روشن بود که چنين گفتگوئی نمی توانست خود در زير سقف يک حزب يا تشکل، و يا بر حول محور يک شخصيت خاص سياسی، انجام گيرد. هر تشکل و هر شخصيتی که بخواهد در فضای آشفتهء اپوزيسيون خود را به محور گردهمآئی تبديل کند بيشتر دافعه ايجاد می کند تا جاذبه. اين واقعيت بديهی تنها به يک راه حل عملی اشاره می کرد: ايجاد زمينی «بی طرف» برای انجام گفتگوهائی که هيچگونه فشار و ايجابی نخواهد آنها را به نتيجه ای از پيش تعيين شده بکشاند.

راه حل حصول به «بی طرفی» نيز اينگونه يافت شد که چند تنی داوطلب شوند تا، فارغ از مواضع سياسی و گروهی خود، همت خويش را بر ايجاد يک «کميته ای اجرائی» متمرکز کنند که اعضائش، عليرغم مأموريت شان در راستای ايجاد کنگره ای برای گفتگوی سياسی، درگير بحث های سياسی نشوند و فقط راه های ايجاد «زمين بی طرف برای انجام گفتگو» را در مد نظر داشته باشند. در اين مورد نيز چند تنی داوطلب شدند؛ کسانی آمدند و از نيمه راه برگشتند و کسانی هم وفادارانه بر اين مقاصد پای فشردند. نام «زمين بی طرف گفتگو» شد «کنگرهء ساليانهء سکولار دموکرات های ايران» و، مطابق مفاد «پيمان نامهء عصر نو»، هر کس که خود را «سکولار دموکرات» می ديد صاحب اين کنگره نيز می شد و می توانست به گفتگو در اين زمين «بی طرف» بنشيند. حتی می شد از مخالفان سکولار دموکراسی نيز دعوت کرد که در گفتگو شرکت کنند. زيرا فکر و نظری که در ميدان چالش های سخت آزموده نشود نه تنومند می شود و نه کارائی عملی می يابد.

اولين کنگرهء سکولار دموکرات های ايران در واشنگتن، پايتخت ايالات متحدهء امريکا برگزار شد و علت انتخاب اين شهر نيز تنها به «امکانات محلی» ايرانيان ساکن آن می شد که برخی شان اعلام داشته بود که می توانند در اين راه کمک رسان علاقمندان باشند. بخصوص آقای تقی مختار، مدير و سردبير نشريهء «ايرانيان» که در اين شهر منتشر می شود، و نويسنده ای است که هم از آغاز حرکت سکولار دموکرات ها  همراه و ياورشان شده، داوطلبانه به مدد کميتهء برگزاری آمد.

برای خيلی ها تصور اينکه عده ای که خود را سکولار دمکرات می دانند تنها برای انجام «گفتگو» به واشنگتن آمده باشند مشکل بود. اما کنگره ثابت کرد که جز انجام آن گفتگو، و البته در راستای تقويت مبانی هويتی سکولار دموکراسی، هدفی نداشته است. نه دستور کاری در ميان بود و نه قرار بود قطعنامه ای صادر شود. تنها آشنائی با يکديگر، هم انديشی و و صول به همدلی، و يافتن مقاصد مشترک و سپس، اگر شد، انديشيدن به راه حل های سکولار دموکرات برای آيندهء وطنی که اشغال کنندگان اش سکولار دموکرات ها را به تبعيدی طولانی فرستاده بودند مطرح بود.

در طول همين روياروئی ها بود که سه تشکل سکولار دموکرات بوجود آمدند، بی آنکه هيچ يک ربطی به خود «کنگره» داشته باشند. نخستين آنها تشکلی شد که اکنون با نام «نهاد هماهنگی جنبش سکولار دموکراسی ايران» شناخته می شود و دارای سايت و صفحهء فيس بووک اختصاصی خويش است و می خواهد هر آن امکانی را که دارد در اختيار شاخه ها و شقوق آن جنبش سکولار دموکرات فراگيری قرار دهد که تعلق به همه دارد.

دومين نهادی که از دل گفتگوهای سال 92 بيرون آمد و در دومين کنگرهء سکولار دموکرات های ايرانی، که در شهر بوخم آلمان برگزار شد، اعلام موجوديت کرد «پيوندسرای هنرمندان و نويسندگان سکولار دموکرات ايران» نام گرفت و نشان داد که سکولار دموکراسی صرفاً امری سياسی نيست و ايرانيان سکولار دموکرات می توانند بنا بر حرفه و کار و علاقهء خود نير دست به ايجاد تشکلات سکولار دموکرات خاص خود بزنند.

سومين نهاد نيز «مجمع سازمان های سکولار دموکرات ايران» نام گرفت که بجای گرد آوردن شخصيت های سکولار دموکرات همت خويش را در راستای گرد هم آوردن اينگونه سازمان ها متمرکز کرد.

سال گذشته، دومين کنگرهء سکولار دموکرات های ايران در شهر بوخوم شاهد استقبال شخصيت های مختلفی بود که اگرچه در گروه ها و سازمان ها و احزاب گوناگون متمرکز بودند اما می پذيرفتند که سکولار دموکراسی می تواند مؤلفه ای فراجناحی و فراحزبی باشد که قابليت ايجاد همکاری های وسيع تر سياسی ـ اجتماعی را دارد و اگر «گفتگو» های پيرامون سکولار دموکراسی ادامه یابد می توان اميدوار بود که شاهد ايجاد جبههء متحدی باشيم که در آن دموکراسی خواهان سکولار رنگارنگ به فردای رنگارنگ ايران می انديشند و در عمل ثابت می کنند که نه تنها «رنگارنگی» صفت هويت واقعی ايران است بلکه لازم است، با توسل به بی طرفی و رواداری بنيادين سکولار دموکراسی، از دل رنگارنگی های قومی و مذهبی و فرهنگی مردم ايران به «وحدتی رنگين کمانی» رسيد.

در بوخوم، و در حاشيهء کنگرهء دوم، دوست قديم و هنرمند چيره دست و توليد کنندهء خوش سليقهء برنامه های تلويزيونی، آقای سيروس ملکوتی، سلسله گفتگوهائی تلويزيونی را با شرکت کنندگان در کنگره برقرار کرد و از جمله ديدگاه شان را دربارهء نفس برگزاری اين کنگره ها به پرسش کشيد. يکی از پاسخ دهندگان به او نيز من بودم. گوهر پاسخ من به او، اين بود که کنگرهء سکولارهای ايران، که اکنون اميدوارانه می رود تا به صورت يک حادثهء ساليانه و يک سنت سياسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی درآيد، محل برخوردها و ارائهء نظرات مختلفی در کم و کاست يا ضرورت و گريزناپذيری استقرار يک حکومت سکولار دموکرات در ايران است. کميتهء برگزاری کنگره با پخش مستقيم آنچه در جريان کنگره می گذرد (و اين مهم در کنگرهء نخست بکوشش و همت دوست خوش فکرم، آقای سعيد بهبهانی انجام شد) و قرار دادن ويدئوهای سخنرانی ها و پرسش و پاسخ ها بر روی اينترنت همهء امکانات شخصيت ها و سازمان های سياسی را در برابر ديد کنجکاو علاقمندان به آيندهء ايران قرار می دهد و، در عين حال، ميدانی را فراهم می سازد تا هر گروه و شخصيت کوشنده بتواند توانائی ها، تمايلات و مخالفت هايش را در راستای رسيدن به جبهه ای از سکولار دموکرات های ايران، و تبديل آن به يک نيروی جانشين سياسی، در معرض ديد ايرانيان قرار دهد.

امسال دوستداران سکولار دموکراسی در شهر فرانکفورت داوطلب برگزاری سومين کنگره شده اند. کميتهء برگزاری، که ادارهء امور و تهيهء امکانات مالی و اجرائی انجام کنگره را بر عهده دارد، چند ماهی است که تلاش خود را برای هرچه بهتر برگزار شدن کنگرهء امسال آغاز کرده است. روند عنايت مالی به کميته نيز از سال پيش کارآمدتر شده و دوستدارن سکولار دموکراسی با رغبت بيشتری به کمک کميته آمده اند.

اما آنچه کنگرهء امسال را از دو کنگرهء قبلی متفاوت می کند، تصميم کميتهء برگزاری برای «سامان دادن ِ» هرچه بيشتر به گفتگوها است. در اين راستا، کميته يک «مضمون کلی» را برای کنگرهء امسال پيشنهاد کرده که به نظر می رسد اگر بر روی آن تمرکز شود کنگره با دست آورد عمده ای به کار جاری خود پايان خواهد داد. مضمون مزبور چنين است: «چرا سکولار دموکرات ها هنوز متحد نشده اند؟» از نظر اعضاء کميته اين پرسشی کليدی است که پاسخ به آن می تواند راهگشای اقدامات گستردهء بعدی باشد. کنگره دارای چهار نشست سه تا چهار ساعته خواهد بود و در هر نشست يک سخنران مدعو و تا حد هشت سخنران داوطلب به ايراد سخنان کوتاه پرداخته و سپس مجلس مشورت و پرسش و پاسخ برقرار خواهد بود. هر نشست، در ارتباط با مضمون کلی کنگره، دارای يک عنوان خاص نيز هست، بدين شرح:

موضوع نشست اول: «موانع و ضرورت اتحاد نيروهای سکولار دموکرات در راستای ايجاد آلترناتيو». برای ايراد سخنرانی در اين مورد از آقای دکتر حسن ماسالی دعوت شده است؛ مردی که پس از يک عمر شراکت در مبارزات دمکراسی خواهانه، اکنون به بازبينی گذشته و جمع بندی تجربيات خود نشسته و دست به انتشار مجموعه ای از خاطرات و اسنادی زده است که همگی نمايانگر راه پر پيچ و خم طی شده هستند. اين نشست را دکتر سياوش عبقری اداره می کند که کولباری از تجربهء سياسی را در رهگذر متحد ساختن نيروهای سکولار دموکرات ايران با خود دارد. تا کنون چندين نفر از شرکت کنندگان برای ايراد سخنرانی در اين نشست داوطلب شده اند.

موضوع نشست دوم، «فعاليت ها و قراردادهای خارجی حکومت اسلامی و وظيفهء متحد اپوزيسيون سکولار دموکرات» است. برای ايراد سخنرانی در اين مورد از آقای فرهنگ قاسمی دعوت شده و، از آنجا که کنگرهء امسال سکولار دموکرات ها يک هفته پس از سر رسيد انجام توافقات حکومت اسلامی با کشورهای پنج بعلاوهء يک تشکيل می شود، نشست دوم کنگره می تواند حائز اهميت خاصی باشد و آقای فرهنگ قاسمی، که از شخصيت های بارز سياسی جمهوريخواه و سکولار دموکرات ايران هستند می توانند به مسئلهء حضور حکومت اسلامی بعنوان نمايندهء کشورمان در محافل بين المللی پرداخته و اهميت وجود يک تشکل وسيع سکولار دموکرات را برای مقابله با ناکارآمدی های آن بررسی نمايند. ادارهء اين نشست با آقای احمد تاج الدينی است که از حقوقدانان سکولار دموکرات ايران محسوب می شوند.

موضوع نشست سوم عبارت است از «مشکل عدم توجه به تفاوت های مسائل اکنونی و اينجائی (خارج کشور) با مسائل فردائی و آنجائی (داخل کشور)» که فعلاً من داوطلب انجام سخنرانی در آن شده ام اما اگر در يک ماهی که تا برگزاری کنگره راه هست شخص ديگری برای انجام اين سخنرانی اعلام آمادگی کند ترجيح ام آن است که جای خود را به او بدهم. اداره اين جلسه با آقای محسن ذاکری است که در تمام شش سال گذشته در راستای شناخت و توضيح و تبيين سکولار دموکراسی کوشا بوده و از چهره های معتمد اين راه محسوب می شود.

و بالاخره موضوع نشست چهارم چنين است: «حفظ تماميت ارضی ايران همچون پيش شرط استقرار سکولار دموکراسی در ايران». انجام سخنران اصلی اين نشست را آقای کورش اعتمادی بر عهده گرفته است. به اعتقاد من، با توجه به وضعيت پر آشوب منطقه و نقش ويرانگری که حکومت اسلامی مسلط بر ايران در ايجاد نارضايتی ميان اقوام ايرانی بازی کرده است و می کند، شنيدن سخنان يک متفکر و نويسندهء جوان و تازه نفس ايرانی که در زمينهء ادارهء کشورهای واجد جمعيت های گوناگون مطالعاتی دارد بسيار جالب است. ادارهء جلسه نيز با نويسندهء خوش فکر ايرانی، آقای اقبال اقبالی است که سال گذشته در کنگرهء بوخوم شرکت کرد و سپس به قافلهء رهروان راه سکولار دموکراسی پيوست.

اما مهمتر از همهء اين نکات، از نظر من، هدف اصلی نمی تواند جز نشان دادن حضور منسجم نيروهای سکولار دموکرات ايرانی، که نهاد آلترناتيو نيز عاقبت از دل آنها زاده خواهد شد، باشد. از اين نظر، من به شخصه و تا توان اش را دارم، حضور در کنگره های ساليانهء سکولار دموکرات ها را برای خود يک «فريضهء ملی» تلقی می کنم و، عليرغم مشکلات مختلفی که وجود دارد، می کوشم همچون سربازی در اردوگاه سکولار دموکراسی ايران آماده خدمت باشم. يکی از عللی که در سال گذشته و امسال محل برگزاری کنگره  از امريکا به اروپا منتقل شد نيز چنين بوده است. سکولار دموکرات های مقيم اروپا می توانند با راحتی بيشتری، با آمدن به کنگرهء امسال، دلبستگی خود را به اين جريان نشان داده، و اعتقاد خود را به اينکه تنها راه رسيدن به يک آلترناتيو سکولار دموکرات در برابر حکومت اسلامی شراکت در يک چنين نمايش منسجمی است ثابت نمايند.

ما، در سومين کنگره سکولار دموکرات های ايران، که در چهارم و پنجم ماه جولای پيش رو در شهر فرانکفورت برگذار می شود، تنها برای شنيدن چند سخنرانی و شرکت در چند پرسش و پاسخ شرکت نمی کنيم. هدف ما آن است که قطعه ای تکميل کننده در پازلی دلگشا باشيم که می تواند تصويری از ايران سکولار دموکرات آينده را در پيش چشم مردم ايران و جهان به نمايش بگذارد.

کسی ما را به شرکت در اين «تظاهر دل گرم کننده» دعوت نمی کند؛ کسی خرج سفر و اقامت ما را نمی دهد؛ ما به خرج جيب های کوچک خود و به شوق برساختن نيروئی که هدفی جز ساختن ايران آزاد و آباد آينده ندارد، رنج سفر را بر خود هموار می کنيم و می رويم تا، دست در دست هم، به وطن رنج کشيده مان بگوئيم که فرزندان اش، با همهء سختی های ناشی از تبعيد و غربت، نه او را و نه دلاوران زندانی و تبعيدی اش و نه جوانان در رنج روزانه اش را فراموش نکرده اند. در واقع، در برابر عظمت سختی هائی که بر وطن مان روا می شود، شرکت در کنگرهء سکولار دموکرات های ايران انجام وظيفهء کوچکی است که خوشبختانه می تواند ثمرات بزرگ داشته باشد.

 

منبع:پژواک ایران


اسماعيل نوری‌علا

فهرست مطالب اسماعيل نوری‌علا در سایت پژواک ایران 

*آیا کاربرد «سکولار دموکراسی» به وسیلهء چپ‌ها اتفاقی است؟   [2024 Apr] 
*چو ایران نباشد؟! نگاهی به آنچه در جشن سالگشت تأسیس کومله گذشت، اسماعیل نوری علا  [2024 Feb] 
*پيکار عليه نظارت استصوابی!  [2016 Jan] 
*ده سال جمعه گردی، از سکولاريسم نو تا سکولار دموکراسی  [2015 Oct] 
*از «سلطنت همه کاره» تا «پادشاهی هيچ کاره»  [2015 Oct] 
*جمهوريت يا جمهوری؟  [2015 Sep] 
*پيامبران سيارهء جديد ميمون ها  [2015 Aug] 
*چند و چون استراتژی ِ انحلال  [2015 Aug] 
*حزبی اینجائی برای روزگار فردائی؟   [2015 Aug] 
*تأملی در روند موضع گيری های سياسی  [2015 Aug] 
*آلترناتيوسازی يعنی آماده شدن برای فردا  [2015 Jul] 
*دست آوردهای يک کنار هم نشستن  [2015 Jul] 
*جنبش سياسی و برنامه های اجرائی  [2015 Jun] 
*ربط غيرمستقيم «مديريت نامتمرکز» با «حل مسائل اقوام»  [2015 Jun] 
*اپوزيسيون و سياست کشورهای غربی  [2015 Jun] 
*کنگرهء سکولار دموکرات ها و غيبت نواندیشان دينی  [2015 Jun] 
*وعده گاهی برای انديشيدن به ايران آزاد و آباد  [2015 May] 
*حکومت اسلامی و جنازهء نويسندگان سکولار  [2015 May] 
* تفاوت های اسلاميسم در ترکيه و ايران  [2015 May] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا٬ دعوای اصلی بر سر چيست؟  [2015 May] 
*تفاهمی در غياب نمايندگان واقعی ملت ايران!  [2015 Apr] 
*نظريه های فقهی در خدمت منافع متغير دينکاران  [2015 Apr] 
*سکولاريسم و اژدهای هفت سر دينکاران  [2015 Mar] 
*گزارشی نوروزی به سکولار دموکرات های ايران   [2015 Mar] 
*سکولاريسم و سنجهء شکل گرفتگی نهاد مذهب   [2015 Mar] 
*اپوزيسيون ما با کدام دشمن مبارزه می کند؟  [2015 Mar] 
*موافق و ناموافق استقرار سکولاريسم در ايران  [2015 Feb] 
*شروط و موانع آلترناتيو سازی  [2015 Feb] 
*آلترناتيو های ديروز و امروز و فردا  [2015 Feb] 
*منافع ملی؛ ابهامات و خطرات  [2015 Feb] 
*معناهای کاربردی واژهء «سکولار»  [2015 Jan] 
*در اين سالگرد نقره ای  [2015 Jan] 
*«شارلی ابدو» و همپوشانی آزادی و اختيار  [2015 Jan] 
*نشانی های آينده ای آرزوئی  [2015 Jan] 
*سال نو، و فرصت صحبت  [2015 Jan] 
*آنچه حکومت اسلامی را بيمه کرده است  [2014 Dec] 
*نيروی سوم در کشاکش شرق و غرب  [2014 Dec] 
*کشوری گرفتار شرق و غرب  [2014 Dec] 
*تشابهات و تفاوت های متفکران و روشنفکران  [2014 Dec] 
*دربارهء حواشی يک بخشنامه  [2014 Nov] 
*رابطهء معکوس نارضايتی و مقاومت  [2014 Nov] 
*در چند و چون سکولار نبودن امام حسين!   [2014 Nov] 
*نقش ابتدا در شکل دادن به انتها   [2014 Oct] 
*سفرنامهء نيويورک  [2014 Oct] 
*قرائت های سياسی و غيرسياسی از اسلام  [2014 Oct] 
*مدلی برای جلوگيری از بازتوليد استبداد  [2014 Oct] 
*دادخواهی يا گردنکشی؟  [2014 Sep] 
*يک انتخاب ساده اما مهم  [2014 Sep] 
*چو فردا شود فکر فردا کنيم!  [2014 Sep] 
*مجاهدين، احزاب کردی، و کنگرهء بوخوم!  [2014 Sep] 
*حکمت جداسازی «سيمين» از «شاملو»  [2014 Aug] 
* حاشيه های دلشکن يک کنگره  [2014 Aug] 
*آنچه در کنگرهء سکولار دموکرات های ايران گذشت  [2014 Aug] 
*تجزيه آفريننان خطرناک ترند  [2014 Jul] 
*تجزيه آفرينان و آيندهء ايران  [2014 Jul] 
*کشور نوين کردستان و زبان کهنهء سياسی ما  [2014 Jul] 
*در آزمون تيمور لنگ  [2014 Jun] 
*از فرهنگ انتقاد تا فرهنگ بوکو حراميان   [2014 Jun] 
*نامه ای برای دو عليرضا! اسم  [2014 Jun] 
*معنای گمشدهء مشروطيت  [2014 May] 
*بهاری پنهان در باغ جنبش سبز  [2014 May] 
*عمامه مداران پارسی می شوند!  [2014 May] 
*اعتدال يا روانپريشی گريز ناپذير؟  [2014 May] 
*مالکيت، فقر و گدائی ملی   [2014 May] 
*فعاليت ها چگونه سياسی می شوند؟  [2014 Apr] 
*انحلال طلبی؛ تنها چارهء رژيم های ايدئولوژيک   [2014 Apr] 
*مفهوم جعلی «ملت سازی»   [2014 Apr] 
*معناهای دوگانهء انتخاب   [2014 Apr] 
*دموکراسی، واژه ای با چند معنا  [2014 Mar] 
*نوروز: مژدهء پيروزی های ترديد ناپذير  [2014 Mar] 
*انقلاب و آلترناتیو  [2014 Mar] 
*سناريوهائی برای ايجاد رهبری  [2014 Mar] 
*در خوب و بد راديکاليسم  [2014 Feb] 
*استراتژی آلترناتیو سازی و دشمنان اش  [2014 Feb] 
*کيسه بوکسی برای نوخاستگان؛ چگونه در خارج کشور هم می شود ممنوع القلم شد  [2014 Feb] 
*از اوايل قرن هفدهم، و پس از پيدايش تصور مدرن از «کشور»، و اينکه کشورها دارای مرزهائی سياسی اند که بوسيلهء جامعهء بين المللی (در آن زمان اروپا)  [2014 Feb] 
*ويروس های دست ساخت رژيم  [2014 Jan] 
*محاصرهء خارج از داخل؟  [2014 Jan] 
*تغيير قبله، آميزه ای از دين و سياست!  [2014 Jan] 
*مدرنيته، سنت و مذهب؟  [2014 Jan] 
*گفتن به وقت خاموشی؟  [2013 Dec] 
*رابطهء سکولار دموکرات های داخل و خارج   [2013 Dec] 
*حقوق بشر؛ امری جهانی يا فراگير؟  [2013 Dec] 
*اپوزيسيون در اغما جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2013 Dec] 
*وقتی شيمی درمانی متوقف شود  [2013 Nov] 
*در چند و چون موضع گيری های سکولار دموکرات ها   [2013 Nov] 
*«طلب» هرگز «تقاضا» و «تمنا» نيست!  [2013 Nov] 
*واژه ای که از آن خون می چکد!  [2013 Nov] 
*مطالبه محوری: هم اکنون اما فقط در ايران  [2013 Oct] 
*سه يادداشت در تولد، نوزائی و ماندگاری  [2013 Oct] 
*سکوت شان سرشار از چيست؟  [2013 Oct] 
*فصل زودگذر مطالبات  [2013 Oct] 
*در چند و چون ارزيابی «فرصت» ها  [2013 Sep] 
*در جستجوی هم پيمان   [2013 Sep] 
*ايران، خط دفاعی روسيه؟  [2013 Sep] 
*در ميان بهائيان ايران  [2013 Sep] 
*روزی که «کليد» شوخی دردناک قفل سازان است  [2013 Aug] 
*آقای مهندس زعيم، با سکولار دموکراسی شوخی نکنيد!  [2013 Aug] 
*در جستجوی ده درويش  [2013 Aug] 
*چند ملاحظه دربارهء حواشی يک کنگره  [2013 Aug] 
*شرط فراموش شدهء اتحاد  [2013 Jul] 
*هدیهء تلخ و شيرين ما به مردم خاورمیانه  [2013 Jul] 
*مقولهء موازی سازی  [2013 Jul] 
*تحقق دموکراسی دينی، و دفع شر اصلاح طلبان  [2013 Jun] 
*سالگرد روز شوم 15 خرداد  [2013 Jun] 
*دوقرن آرزو  [2013 May] 
*انتخابات سلاطين   [2013 May] 
*سکولار دموکرات ها و انتخابات پيش رو  [2013 May] 
*پيرامون تحريم فعال و جوانگرائی   [2013 May] 
*سکولار دموکراسی؛ مأموريتی زمانمند   [2013 May] 
*در شناخت اصلاح طلبی های دوگانه   [2013 Apr] 
*چند و چون چهار سال به هدر رفته  [2013 Apr] 
*درسی از نوروز  [2013 Mar] 
*تجربه ای در کثرت مداری  [2013 Mar] 
*«سرمايهء ملی» يعنی چه؟  [2013 Mar] 
*نگاهی به مانيفست «اتحاد برای دموکراسی در ايران»  [2013 Feb] 
*وروديه های تغيير اجتماعی  [2013 Feb] 
*رضايت سنجی و قدرت سياسی  [2013 Feb] 
*نتايج «ناموسی کردن» امور  [2013 Feb] 
*نقش «افعال متعدی» در کارکرد سياسی ما!  [2013 Jan] 
*چرا انتخابات آزاد با همه پرسی فرق دارد   [2013 Jan] 
*چرا هويت مسئله ای سياسی نيست؟  [2013 Jan] 
*واقعيت و ضرورت تهاجم فرهنگی ما  [2013 Jan] 
*ايدئولوژی های منظم و سکولاريسم دموکراتيک   [2012 Dec] 
*نهادهای اجتماعی و پيوندهای خانوادگی  [2012 Dec] 
*گوناگونی های ملی در تلهء زبانی آشفته  [2012 Dec] 
*انتخابات آزاد و مطالبه محوری  [2012 Dec] 
*نگرانی آقای «نگهدار» از چيست؟   [2012 Nov] 
*دوگانهء زاينده و يگانهء مسموم  [2012 Nov] 
*پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد   [2012 Nov] 
*معظلات و معيارهای سنجش ائتلاف  [2012 Nov] 
*چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟  [2012 Oct] 
*روايت نسل نابهنگامی  [2012 Oct] 
*چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی  [2012 Sep] 
*«شورای ملی» در ترازوی سنجش  [2012 Sep] 
*گل های اپوزيسيون انحلال طلب به دروازهء خودی!   [2012 Sep] 
*نيروی دافعهء تبعيض  [2012 Sep] 
*معنا شناسی سياسی ملت جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ مردم سالاری، بهانه ای برای تداوم حکومت اسلامی؟!  [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ آلترناتيو و قدرت سياسی  [2012 Aug] 
*نگاهی به ماه مرگ و بی مرگی   [2012 Aug] 
*چشم انداز هزارتوی اپوزيسيون در خارج کشور  [2012 Aug] 
*ایران در انتظار رهبری کاریزماتیک یا انتخابی؟  [2012 Jul] 
*پاسخ به نامه ای از فاطمهء حقيقت جو  [2012 Jul] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2012 Jul] 
*سلطنت نرفته و جمهوری نيامده  [2012 Jun] 
*کوششی برای خروج از بن بست ائتلاف  [2012 May] 
*در آداب گفتگو با حريفان  [2012 Apr] 
*ترسی بدتر از مرگ  [2012 Apr] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا- در حاشيهء کنفرانس مهرداد مشايخی در واشنگتن  [2012 Apr] 
*جنگ نوين خدايان و نابهنگامی سیاست اوباما  [2012 Mar] 
*همايشی لازم، اما بر اساس برهان خلف!  [2012 Mar] 
*خاتمی، نماد برتر اصلاح طلبی  [2012 Mar] 
*فهرست دم افزون اشتراکات  [2012 Mar] 
*اتحاد عليه آلترناتيوسازی؟  [2012 Feb] 
*آسيب های چهارگانهء اتحاد  [2012 Feb] 
*اوباما هنوز با آنها است   [2012 Jan] 
*اسلاميست ها در آيندهء ايران   [2011 Nov] 
*بن بست سرپوشيدهء آقای اکبر گنجی  [2011 Nov] 
*سخنی ديگر دربارهء کنگره ملی و آلترناتيوسازی  [2011 Sep] 
*از مدنيت اسلامی تا شهروندی ايرانی  [2010 Oct] 
*چرا آلترناتيو حکومت استبدادی هميشه در «خارج» ساخته می شود؟  [2010 Oct] 
*آلترناتيوسازان و اصلاح طلبان  [2010 Oct] 
*ناسيوناليسم واقعی فقط سکولار است  [2010 Sep] 
*دربارهء کميتهء تدارکاتی کنگرهء ملی ايرانيان  [2010 Sep] 
*سنگ بنای همه مفاهيم سياسی مدرن «مليت» است  [2010 Sep] 
*ملاحظاتی در باب روند آلترناتيوسازی  [2010 Aug] 
*راهی برای خروج از بن بست «آلترناتیو»   [2010 Aug] 
*لنگ‌کردن از خارج گود؟  [2010 Aug] 
*اپوزيسيون زير يک سقف؟  [2010 Aug] 
*ترازنامهء سکولار  [2010 Jul] 
*نيروی جانشين کجاست؟  [2010 Jul] 
*چهار شب سکولار در شمال کاليفرنيا  [2010 Jul] 
*18 تير 1378، آغازگاه جنبش سکولار ايران  [2010 Jul] 
*چرا نبايد جنبش سبز را واگذار کرد؟  [2010 Jul] 
*پای سخن حجت‌الاسلام کديور  [2010 Jun] 
*فهرستی از اعتقادات سکولارهای سبز  [2010 Jun] 
*هنوز هم در ستايش بايکوت؟*  [2010 Jun] 
*از خردادهای بی «بروتوس»  [2010 Jun] 
*مشکل سکولار شدگی اصلاح طلبان مذهبی  [2010 May] 
*در زمينهء اهانت و بی خبری  [2010 May] 
*ميرحسين موسوی: محیل و قدرت پرست، يا ساده و گيج؟  [2010 May] 
*سکولاريسم در روياروئی با حکومت و حاکم  [2010 May] 
*مسلمان يا اسلاميست؟  [2010 Apr] 
*راهبندان سياسی برای نوانديشان مذهبی  [2010 Apr] 
*پرهيز از انحلال طلبی، چرا؟  [2010 Apr] 
*ارزيابی «انتخابات آزاد» همچون يک گفتمان  [2010 Apr] 
*راه حلی به نام سکولاريسم سياسی؟  [2010 Apr] 
*معرفی کتاب «درد اهل ذ مه»، نوشتهء يوسف شريفی  [2010 Mar] 
*اختراع همزيستی  [2010 Mar] 
*سال پسا اسلاميزم؟   [2010 Mar] 
*پل مفقودی بين خواست ها و شعارها  [2010 Mar] 
*جمهوری اسلامی سکولار را «خدا هم نافريد!»  [2010 Mar] 
*جهانگردی در شهر  [2010 Feb] 
*جوانهء سبز سکولاريسم در سرمای سپيد تورنتو  [2010 Feb] 
*گذشته اي که در حال گم شدن است   [2010 Feb] 
*تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها  [2010 Feb] 
*اتحاد بد، اتحاد خوب  [2010 Jan] 
*آيا قطار به انتهای تونل نزديک می شود؟  [2010 Jan] 
*اصلاح طلبی مذهبی و منطق ماقبل تاريخ  [2010 Jan] 
*سقف خواست های اصلاح طلبان مذهبی کجاست؟  [2010 Jan] 
*مهر حلال و جان نا آزاد  [2010 Jan] 
*جنبش اجتماعی مدرن نمی تواند شکست بخورد  [2009 Dec] 
*شطرج‌باز مستأصل  [2009 Dec] 
*ترس، زادهء تنهائی ست  [2009 Dec] 
*زردها بی خود قرمز نشدند...  [2009 Dec] 
*چرا مذهب همان ايدئولوژی است؟  [2009 Nov] 
*چرا جامعهء ما «مدنی» نشده؟  [2009 Nov] 
*آقای کديور هم بهتر است در حد گليم خود بماند  [2009 Nov] 
*جنبش خودجوش سبز و حاکميت ايرانی  [2009 Nov] 
*از صراط مستقيم تا نوانديشی مذهبی  [2009 Oct] 
*اخيراً می گويند حکومت اسلامی هم سکولار است!   [2009 Oct] 
*جنبش سبز و حکومت نظاميان اسلامی  [2009 Oct] 
*سکولار بودن؛ همچون پيش شرط مدرن بودن  [2009 Oct] 
*استقلال ايران يا بيمهء اتمی ولايت فقيه  [2009 Oct] 
*چقدر از الله باقی مانده است؟  [2009 Sep] 
*رابطهء سکولارها با مراجع تقليد  [2009 Sep] 
*هزينهء تغيير، اما کدام تغيير؟  [2009 Sep] 
*آيا محاکمهء سکولاريسم هم در راه است؟   [2009 Aug] 
*آيا سکولاريسم بمعنای جدائی دين از دولت است؟  [2009 Aug] 
*نگذاريم اسلاميست ها رنگمان کنند، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2009 Aug] 
*ايران برای همهء ايرانيان؟  [2009 Aug] 
*حکومت کمی مذهبی، کمی سکولار؟!   [2009 Aug] 
*نسبت ميانه روی با قاطعيت  [2009 Jul] 
*از سکولاريسم صد درصدی تا سهراب و ندا  [2009 Jul] 
*سرگردان بين تاکتيک سبز و استراتژی خاکستری  [2009 Jul] 
*چرا موج سبز آقای موسوی کور رنگ است؟  [2009 Jul] 
*آيندهء اصلاح طلبان و نقش مهندس موسوی  [2009 Jun] 
*اردوگاه اپوزيسيون آلترناتيو ساز کجاست؟  [2009 Jun] 
*دولت سايه و آغاز دوران انحلال طلبی  [2009 May] 
*بايکوت نمايش اقتدار ملت است  [2009 May] 
*مصلحت نظام و بوسهء مرگ رهبر بر پيشانی کانديداها  [2009 May] 
*سعدی، ميان احمدی نژاد و اوباما؟  [2009 Apr] 
*دانش تجربی چگونه آسمانی شد؟  [2009 Apr] 
*نوروز، با اوين...  [2009 Mar] 
*رفتارشناسی اشغالگران  [2009 Mar] 
*ساکن خانه شيشه ای  [2009 Feb] 
*سال نو، سکولاريسم نو  [2009 Jan] 
*روزگار آلترناتيو  [2008 Dec] 
*يقين به آزادی عين آزادی است!  [2008 Nov] 
*فقه، سرطان مهلک جامعه امروز ما  [2008 Nov] 
*حکومت اسلامی و بند ناف نوانديشی امامی  [2008 Oct] 
*چرا نوانديشان مذهبی از سکولاريسم می گريزند؟  [2008 Sep] 
*مانیفست درماندگی؟  [2008 Sep] 
*در ستايش بتکده ها!  [2008 Sep] 
* بن بست نوانديشی مذهبی در حکومت اسلامی  [2008 Feb] 
*چگونگی   [2008 Feb] 
* آيا حکومت اسلامی ايران حکومتی ارتجاعی نيست؟  [2008 Feb] 
*گوهر سکولاريسم تقابل با تبعيض است/ دکتر نوری علا  [2008 Jan] 
*جای خالی احزاب غير ايدئولوژيک  [2007 Dec] 
*پیدایش و نقش دین‌کاران امامی در ایران  [2007 Dec] 
*«منطقهء خاکستری» در جغرافيای اپوزيسيون  [2007 Dec]