PEZHVAKEIRAN.COM دست آوردهای يک کنار هم نشستن
 

دست آوردهای يک کنار هم نشستن
اسماعيل نوری‌علا

 

تازه از راه رسيده ام و هنوز باورم نمی شود که ديگرباره از آن همه همراهان موافق اين همه دور افتاده ام. به سومين کنگرهء سکولار دموکرات های ايران در شهر فرانکفورت آلمان رفته بودم و دو سه روزی را در ميان کسانی گذراندم که اکنون آشنايان مهربان من اند؛ با آن در آغوش کشيدن های گرم، دست دادن های پر از اميد، و گفتگوهائی که تا سقف بلند شب ادامه می يافت. در آنجا من خود را به نوعی ميزبان ياران نيز می ديدم؛ چرا که کميتهء برگزاری اين کنگره به من مأموريت داده بود که دعوت نامه ها را، از طرف آنان، با نام خود امضاء کنم. اينگونه بود که يکی دو پاسخ ناموافق و ده ها نامهء پر از مژدهء آمدن، يا عذرخواهی از نيامدن، همه خطاب به من نوشته شده بود و می ديدم که کنگره باعث شده است تا شاهزاده و سياستمدار حرفه ای، شاعر و آهنگساز، مفسر سياسی و کنشگر حقوق بشر، جملگی مرا خطاب قرار داده اند. پس بايد بعنوان ميزبان - يا سخنگوی ميزبانان - با يکايک آمدگان به گفتگو و خوش آمد گوئی می نشستم و همين گفتگوها بود که دلم را سرشار از اميد و وجودم پر از انرژی کرده است.

از نظر من، نسبت به دو کنگرهء دو سال گذشته، کنگرهء امسال به طرز محسوسی منسجم تر اجرا می شد و حرکتی تدريجی اما مستمر به سوی نوعی همگرائی دلگرم کننده در آن مشهود بود. در هيچ گوشه ای از سالن برگزاری کنگره تنش و اضطراب خاصی به چشم نمی خورد و جريان محسوس همدلی و همآوائی همچون رودخانه ای زلال در ميان ما حرکت داشت.

و اکنون که کنگره به پايان رسيده و هر يک از ما به خانه برگشته ايم بد نمی بينم که مروری داشته باشم بر آنچه برای کنگره تدارک ديده شده بود و آنچه در عمل به تحقق پيوست و، از اين طريق، خلاصه ای از نقاط قوت و ضعف اين گردهمآئی را، البته از ديدگاه کسی که به اين جريان تعلق خاطر دارد و به ناچار نمی تواند بی طرف باشد، بيان کنم.

 

کنگره در پی چه بود؟

         «کميتهء برگزاری کنگره های سالانهء سکولار دموکرات های ايران» خود را نهادی مستقل از همهء سازمان های سياسی (و از جمله از «نهاد هماهنگی چنبش سکولار دموکراسی ايران») می داند و اين کنگره را چنين تعريف می کند: «مکان و امکانی برای گردهمآئی باورمندان به ضرورت استقرار حکومتی سکولار دموکرات در ايران که، داوطلبانه و با خرج جيب خود، برای مبادله فکر و نظر، اما در اصل برای آشنائی با يکديگر و به دست آوردن شناختی ژرف تر نسبت به آنانی که، گاه برای موافقت و گاه بمنظور ابراز مخالفت، در دنيای مجازی اينترنتی درگيرشان می شويم. اين آشنائی های حضوری  می توانند در حد يک ديدار ساده و کنجکاوانه بمانند و يا به همکاری های بيشتر و نهادسازی های تشکيلاتی مختلف بيانجامند».

         بدين لحاظ، برگزار کنندگان کنگره مصرّند که نه جريانی از پيش تعيين شده در کار باشد و نه لازم آيد که کنگره قطعنامه ای صادر کند. مهم آمدن داوطلبانه و به خرج جيب خويش است، همراه حشر و نشر با کسانی که در پايه های نظری اصلی فعاليت های خود با ما شريک و همراهند.

         برای کنگرهء امسال اما، کميتهء برگزاری تصميم گرفته بود تا، در راستای انسجام بخشی به جريان گفتگوها، اين پرسشی عمومی را با شرکت کنندگان در ميان بگذارد که «چرا سکولار دموکرات ها هنوز متحد نشده اند؟» نظر آن بود که شرکت کنندگان در کنگره بکوشند دلايل عدم توفيق ِ تا کنونی ِ کوشندگان ِ سکولار دموکرات را در وصول به اتحادی شايسته برای ساختن آلترناتيوی مؤثر و کارا به دست آورند.

         همچنين، برای هر يک از چهار نشست کنگره، موضوعی انتخاب شده بود که جملگی بواقع حوزه های مختلف موانع اتحاد در عمل عليه حکومت اسلامی را در بر می گرفتند. بعبارت ديگر، حوزه های شناخته شدهء اختلاف نظر را قرار بود در اين کنگره مورد بحث و بررسی قررار دهيم. به همين دليل، در سراسر عمر کنگره می شد، با خط کش همان پرسش اول، پيش رفت و پسرفت، و پيروزی و ناکامی دست اندرکاران سکولار دموکراسی را ارزيابی کرد.

 

نگاهی به آنچه گذشت

         کنگره با سرود ايران و در برابر پرچم سه رنگ شير و خورشيد نشان کشورمان گشوده شد. ابتدا شهناز شاهبخشی، مسئول کميتهء محلی کنگره گزارش کوتاهی از فعاليت های اجرائی را ارائه داده و به اين نکته اشاره کرد که برادرش، شهرام، بجرم فروش روزنامه، دو سالی در زندان به سر برد و سپس در جريان قتل عام دههء شصت اعدام شد. او اضافه کرد که اگر روحی وجود داشته باشد روح برادرش حتماً از اينکه او وقت و انرژی اش را برای راه اندازی اين کنگره صرف کرده راضی و خشنود است.

         آنگاه دکتر حسن کيانزاد، رئيس کميتهء برگزاری کنگره پيرامون دلايل و آرزوهائی که شالوده ساز اين کنگره بوده اند سخن گفت و در پايان از دکتر سيروس آموزگار، نويسنده، حقوقدان، استاد دانشگاه، سياستمدار، شخصيت پيشکسوت مطبوعات ايران و عضو کابينهء سکولار دموکرات دکتر شاپور بختيار، دعوت کرد تا بعنوان رئيس افتخاری کنگرهء سوم اين کنگره را با سخنان خود بگشايد.

         دکتر آموزگار، که سخنوری شيرين بيان و زرف انديش است، با تصديق اهميت پرداختن به سکولاريسم در متن دموکراسی خواهی، برای کنگره آرزوی موفقيت کرد. آنگاه، در پی تنفسی چند دقيقه ای، کار نشست های چهارگانهء کنگره آغاز شد. طبق تصميم کميتهء برگزاری نظامت نشست های کنگره با حسن اعتمادی بود که اين کار را با درايت و مهارت انجام داد.

         در نشست نخست (صبح شنبه 13 تير ماه 1394)  به بحث دربارهء موانع و ضرورت های اتحاد نيروهای سکولار دموکرات در راستای ايجاد آلترناتيو نشستيم. اين مبحث را دکتر حسن ماسالی، که عمری را در مبارزه گذرانده و در اين سال ها می کوشد حاصل تجربيات تلخ و شيرين اش را با نسل های پس از خود در ميان بگذارد، گشود.

         در بعد از ظهر آن روز، با توجه به جريان مذاکرات جاری حکومت اسلامی با کشورهای پنج به اضافهء يک، به اختلاف نظرها در مورد «فعاليت ها و قراردادهای خارجی ِ حکومت اسلامی و وظيفهء متحد اپوزيسيون سکولار دموکرات» پرداختيم. سخنران اصلی اين بخش دکتر رضا تقی زاده بود که چند و چون توافقات را ارزيابی کرده و نتايج احتمالی آن را مورد بررسی قرار داد.

         صبح يکشنبه به گفتگو دربارهء اختلاف نظرها بر سر دو مفهوم «حفظ تماميت ارضی ايران و عدم تمرکز، همچون پيش شرط های استقرار سکولار دموکراسی در ايران» گذشت. سخنران اين جلسه کورش اعتمادی بود که سال ها است در مورد نحوه مديريت نامتمرکز کشورهای دموکرات مطالعه کرده و با انواع گزينه های راهکاری اين مقوله آشنا است. اين نشست بلندترين، شلوغ ترين و پر هيجان ترين نشست کنگره بود.

         در جلسهء پايانی از «مشکل "فقدان زمين بی طرف" از يکسو و عدم توجه به تفاوت های مسائل داخل و خارج کشور، از سوی ديگر» سخن گفتيم و نتايج تفرقه انگيز اين غياب را مرور کرديم. سخنران اصلی اين جلسه دکتر شهريار آهی بود که در سال های اخير کوشش بسياری در راستای انسجام دادن به «اتحاد برای دموکراسی» و اتخاذ «انتخابات آزاد» بعنوان استراتژی محوری برای برگذشتن از حکومت اسلامی داشته است.

         پيش از پايان کنگره تعداد کسانی که اعلام داشته بودند به فرانکفورت می آيند به 86 نفر رسيده بود. از اين عده 11 نفر موفق نشدند که بيايند اما تعداد کسانی که بدون اطلاع قبلی آمدند به 61 نفر رسيد. در مجموع 136 نفر به تفاريق در جلسات کنگره حضور داشتند و از ميان آنها در حدود 50 نفر در جريان بحث های اچهار نشست شرکت فعال داشتند.

         همچنين حضور دکتر سيروس آموزگار، بعنوان رئيس افتخاری کنگره، همراه با دکتر اسماعيل خوئی، رئيس دو کنگرهء قبلی، و نيز شرکت جمعی از شخصيت های سياسی فعال و سرشناس بر وزن و اعتبار کنگره افزوده بود.

         متأسفانه امسال هم در پخش زنده و مستقيم برنامه های کنگره چندان موفق نبوديم و روشن بود که در سال های آينده بايد از کادر فنی مجرب و وسائل حرفه ای تری استفاده کنيم. اما، با حضور دو فيلمبردار، موفق شديم کل جريان کنگره را ثبت کنيم و هم اکنون دوستان فنی ما مشغول تر و تميز کردن پرونده های صوتی ـ تصويری هستند و کل جريان کنگره بزودی روی سايت آن قرار خواهد گرفت.

 

کوششی در جمع بندی

         کميتهء برگزاری کنگره مرا موظف کرده بود که در پايان کنگره نوعی جمع بندی کلی يا گزارش کلی کميتهء برگزاری را از جريان مطالب رد و بدل شده ارائه دهم. در اين مورد من سخنانم را با طرح اين نکته آغاز کردم که متأسفانه هيچ يک از نشست های کنگره پاسخ روشنی به پرسش کلی کنگره («چرا سکولار دموکرات ها هنوز متحد نشده اند؟») نداده است و اغلب سخنرانان و شرکت کنندگان در بحث ها،، با کنار نهادن اين پرسش، به طرح نظرات کلی خود پيرامون مسائل مختلف مبتلابه جامعهء ايرانی پرداخته اند. اما، در عين حال، و بعلت همين روش، ميز خطابهء کنگره به صحنهء نمايشی تبديل شد که کاراکترهائی با عقايد مختلف و گاه متضاد بر روی آن حضور يافته و نظرات خود را بيان داشته و مورد تشويق يا رد حاضران قرار گرفتند و، بدين ترتيب، دلايل متحد نشدن سکولار دموکرات ها بصورت عينی، و آشکار در برابر چشم حاضران در نشست و نيز تماشاگران پخش مستقيم راديو - تلويزيونی به تماشا نهاده شد. بعبارت ديگر، ناظران ديدند که، مثلاً، چگونه اختلاف بر سر «نوع حکومت» يا «نوع ادارهء کشور» ـ که هيچ کدام در خارج کشور و پيش از انحلال حکومت اسلامی قابل حل و توافق نيستند ـ بر همهء مشترکات چند گانهء فعالان سياسی (نظير دموکراسی، سکولاريسم، تقسيم قدرت، ابتنای به اعلاميهء جهانگستر حقوق بشر و انتخابات آزاد) سايه افکنده و آنها را بی حاصل کرده و، در عين حال، موجب شده است که اغلب احزاب منطقه ای و سراسری اسم و رسم دار، و برخی از شخصيت های متعصب، از آمدن به کنگره خودداری کنند.

         اما کنگره بی شک دارای دست آوردهائی چند نيز بود که از جملهء آنها می توان به موارد زير اشاره کرد:

         - وصول پيام های درخشان مهندس عباس امير انتظام و مهندس کورش زعيم و توجهی که هر دوی آنان به فعاليت سکولار دموکرات های خارج کشور نشان داده بودند، از ساخته شدن پلی ما بين داخل و خارج حکايت داشت. اين موفقيت بزرگی برای سکولار دموکرات های انحلال طلب خارج کشور، در مقابله با موجی از ايراد گيری ها نسبت به فقدان رابطه مابين داخل و خارج کشور محسوب می شد.

         پيام کوتاه مهندس امير انتظام، به شرح زير، گويای صريح اين واقعيت است:

         «دوستان و هم اندیشان گرامی؛ از اینکه شما در غربت اندیشه وطن در سر دارید و برای آینده این کشور بلازده چاره جویی می کنید، سپاسگزارم و قدردانی می کنم. من افسوس می خورم که با شرایطی که دارم نمی توانم در کنار شما باشم. تنها خواستی که دارم اینست که همبستگی خود حفظ کنید. این راه درست را پی بگیرید، که شاید روزی بتوانیم دموکراسی، سکولاریسم و حقوق بشر را با کمک شما در ایران عزیزمان برقرار کنیم. شاد و موفق باشید».

         - تأکيدی که حاضران در مورد داشتن رابطه با سازمان ها و نهادهای اروپائی داشتند نيز تا حدود زيادی راه آيندهء سکولار دموکرات ها را، برای تثبيت خود بعنوان يک نيروی گستردهء سياسی، روشن ساخت.

         - و بالاخره، با توجه به اينکه در جريان مبارزاتی کنونی، فاعل (يا انجام دهنده)ی انواع افعال پيشنهادی معلوم نيست و، بدون معلوم شدن آن، هر پيشنهادی به صورت يک برنامهء بی مجری باقی می ماند، نظر اکثريت حضار آن بود که اگر بتوان در برابر حکومت اسلامی «آلترناتيوی سکولار دموکرات» آفريد در آن صورت افعال پيشنهادی ما نيز دارای فاعلی خواهند بود که می تواند جريان مبارزه را تسريع کند. به عبارت ديگر، توافق بر سر ضرورت ايجاد يک آلترناتيو سکولار دموکرات از جمله دست آوردهای کنگره بود. من در اين مورد نظر جنبش سکولار دموکراسی را چنين جمع بندی کردم: «اکنون تصديق ضرورت استقرار يک آلترناتيو سکولار دموکرات برای برانداختن حکومت اسلامی بشکل مهمترين معيار تشخيص خادم از خائن در آمده است. يعنی اکنون باور به ضرورت ايجاد "آلترناتيو" يک فريضه و خدمت ملی است.

         من، بعنوان سخنگوی نهاد هماهنگی جنبش سکولار دموکراسی ايران، تعهد ارکان اين نهاد را نيز، برای کوشش در راستای تفهيم ضرورت آلترناتيو سازی و حرکت به سوی آن بيان داشتم و توضيح دادم که ما اين راه را با انرژِی و اميد آغاز کرده ايم و ادامه خواهيم داد. در واقع کنگره در کليت خود دستور کار نهاد هماهنگی جنبش را به روشنی مشخص کرده بود و ما می دانستيم که موظفيم تا کنگرهء آينده زمينه را برای اعلام موجوديت آلترناتيو سکولار دموکرات و انحلال طلب حکومت اسلامی آماده ساخته و نتايج مشخص فعاليت های خود را به کنگرهء چهارم گزارش دهيم.

 

بازخوردها

         با پايان گرفتن کنگره، و تا همينجا، تعداد زيادی نامه به دست من رسيده است که هر يک به نوعی موافقت خود را با جمع بندی بالا بيان داشته اند. مثلاً، بهمن زاهدی، سردبير سايت اينترنتی حزب مشروطه ايران (ليبرال)، در مقاله ای خاطر نشان کرده است که:

         «در دو سال گذشته، زمانی که سکولار دموکرات در سالروز جنبش مشروطیت کنگرهء خود را برگزار می‌کردند، از خود می‌پرسیدم که آیا سکولار دموکرات‌ها با اندیشهء مشروطه‌ خواهی آشنایی دارند؟ امسال توانستم تجدد گرایی مشروطه‌ خواهان را در سکولار دموکرات‌های ایران تجربه کنم. انسان ‌گرایی و حقیقت ‌گرایی صدر مشروطیت را می‌توان در اندیشه‌های نوین سکولار دموکرات‌های ایران لمس کرد. به همین جهت از شرکت در کنگرهء آن‌ها بسیار خرسند شدم و می‌توانم تصور این را داشته باشم که گذشته را فراموش کرده و به‌سوی آینده‌ء مشترکی حرکت داشته باشیم که طی آن تمامی اندیشه‌های ایرانی توان رشد کردن را داشته باشند».

         بهزاد صمیمی که با علاقه، اما در سکوت، مذاکرات دو روزه را تعقيب می کرد، نوشته است:

         «پیام شخصیت های مبارز و خوشنامی مانند آقای امیر انتظام و آقای کوروش زعیم به کنگره بسیار دلگرم کننده است و بر درستی سمت و سوی تلاش های چند سالهء بخش خارج از کشور سکولار دمکرات ها صحه می گذارد. این مهمترین ویژگی این کنگره در رابطه با داخل کشور بود. نتیجه اینکه در داخل کشور کنشگران سیاسی ِ با سابقه، و حتی مردم عادی ِ بدون سابقهء کار سیاسی و سازمانی، نه فقط فعالیت سکولار دموکرات های ایرانی در خارج از کشور را زیر ذره بین دارند، بلکه به ضرورت و اهمیت تداوم فعالیت این بخش تاکید می کنند».

         حميدرضا برهانی، کوشندهء سياسی مقيم بلژيک، اينگونه توضيح داده است که:

         «بسیاری از شرکت کندگان ـ با کارنامه ای پر از تلاش برای کنشگری علمی و کوله باری مملو از کتاب ها، مقالات و اطلاعات جمع آوری شده ـ یادآوری می کردند که دیگر برای ادارهء سرزمین مان، ایران، حکومتی مذهبی را مناسب نمی بینند. تقریباً 90 در صد شرکت کنندگان در این کنگره همصدا بودند که بیش از این نمی توان حکومت مذهبی را تحمل کرد و برای ساختن سرزمین مان، و همچنین برای از میان برداشتن تبعیض های مختلف، از جنسیتی و مذهبی گرفته تا نژادی، ملیتی یا عقیدتی و سیاسی، راهی بجز اجرای سیستم سکولاریسم دمکراتیک نمی توان در مقابل حکومت مذهبی پیشنهاد نمود».

         و آقای زمان فيلی، نويسنده و شاعر کرد زبان مان اضافه کرده است که:

         «کنگرهء سکولار دموکرات های ایران، که سومین نشست خود را در فرانکفورت برگزار کرد، شاهدی نیک بر این حقیقت است که دادخواهی ‌های مردم ایران تنها با گذار از حکومت اسلامی امکان‌ پذیر است؛ و اینکه این مهم نیز میسر نمی‌شود مگر اینکه ـ با هر اندیشه و نظر که داريم ـ در کنار هم بنشینیم و برای ایجادِ "آلترناتیو" به بحث و گفتگو بپردازیم. این امرِ مهم در این کنگره اتفاق افتاد، و فعالانِ سیاسی و مردمِ عادی با هر تفکری در کنار هم نشستند تا بیان کننده‌ء عزمی راسخ جهتِ رسیدن به آرمانِ آزادیِ ایران باشند.»

         و بگذاريد مطلب اين هفته را با بخشی از خطابهء مهندس کورش زعيم به پايان برم، آنجا که در قالب يک سخنرانی غيابی در کنگره و در پی تحليل اوضاع وحشتناک کنونی وطن مان می گويد:

         «هدف ما، که قشر روشنفکر و آینده نگر کشور را تشکیل می دهیم، از این گردهمایی ها این است که به یک همگرایی دیدگاهی برسیم که: "برای کشورمان چه می خواهیم؟" ما دموکراسی می خواهیم؛ یعنی فرمانروایی مردم بر مردم برای مردم و با رأی مردم؛ یعنی یک نظام سیاسی که هیچگونه وابستگی ایدئولوژیک، ابزاری، نژادی، یا فرقه ای نداشته باشد؛ یعنی مردم کشور آزاد باشند به هر عقیده و مذهب و فرقه و نظام سیاسی یا اقتصادی باور داشته باشند؛ یعنی یک نظام مردمسالار متکی به رأی اکثریت با حفظ حقوق اقلیت، برابری همهء شهروندان در برابر قانون، آن هم تنها قانونی که نمایندگانی که با رأی آزاد مردم برگزیده شمی شوند تدوین کرده باشند؛ قانونی که: میان اکثریت و اقلیت، این مذهب و آن مذهب، با دین و بی دین، زن و مرد، این نژاد و آن نژاد، و این نیاکان و آن نیاکان، تفکیک و تبعیضی قایل نشده نباشد؛ که در ظل آن هیچ سازمان یا شهروندی نتواند نسبت به آزادی و حقوق شهروندی دیگری تجاوز کند، که اصول بیانیهء جهانی حقوق بشر چراغ  راه حکومت و جامعهء برخاسته از آن باشد.»

         باری، بدينسان، می توانم چنين نتيجه بگيرم که به استناد اجماع اين نظرها است که ما سکولار دموکرات ها، با دلی پر از اميد، سالی ديگر از فعاليت و مبارزه و روشنگری را در راه ايجاد ايرانی آزاد و آباد آغاز می کنيم.

منبع:پژواک ایران


اسماعيل نوری‌علا

فهرست مطالب اسماعيل نوری‌علا در سایت پژواک ایران 

*آیا کاربرد «سکولار دموکراسی» به وسیلهء چپ‌ها اتفاقی است؟   [2024 Apr] 
*چو ایران نباشد؟! نگاهی به آنچه در جشن سالگشت تأسیس کومله گذشت، اسماعیل نوری علا  [2024 Feb] 
*پيکار عليه نظارت استصوابی!  [2016 Jan] 
*ده سال جمعه گردی، از سکولاريسم نو تا سکولار دموکراسی  [2015 Oct] 
*از «سلطنت همه کاره» تا «پادشاهی هيچ کاره»  [2015 Oct] 
*جمهوريت يا جمهوری؟  [2015 Sep] 
*پيامبران سيارهء جديد ميمون ها  [2015 Aug] 
*چند و چون استراتژی ِ انحلال  [2015 Aug] 
*حزبی اینجائی برای روزگار فردائی؟   [2015 Aug] 
*تأملی در روند موضع گيری های سياسی  [2015 Aug] 
*آلترناتيوسازی يعنی آماده شدن برای فردا  [2015 Jul] 
*دست آوردهای يک کنار هم نشستن  [2015 Jul] 
*جنبش سياسی و برنامه های اجرائی  [2015 Jun] 
*ربط غيرمستقيم «مديريت نامتمرکز» با «حل مسائل اقوام»  [2015 Jun] 
*اپوزيسيون و سياست کشورهای غربی  [2015 Jun] 
*کنگرهء سکولار دموکرات ها و غيبت نواندیشان دينی  [2015 Jun] 
*وعده گاهی برای انديشيدن به ايران آزاد و آباد  [2015 May] 
*حکومت اسلامی و جنازهء نويسندگان سکولار  [2015 May] 
* تفاوت های اسلاميسم در ترکيه و ايران  [2015 May] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا٬ دعوای اصلی بر سر چيست؟  [2015 May] 
*تفاهمی در غياب نمايندگان واقعی ملت ايران!  [2015 Apr] 
*نظريه های فقهی در خدمت منافع متغير دينکاران  [2015 Apr] 
*سکولاريسم و اژدهای هفت سر دينکاران  [2015 Mar] 
*گزارشی نوروزی به سکولار دموکرات های ايران   [2015 Mar] 
*سکولاريسم و سنجهء شکل گرفتگی نهاد مذهب   [2015 Mar] 
*اپوزيسيون ما با کدام دشمن مبارزه می کند؟  [2015 Mar] 
*موافق و ناموافق استقرار سکولاريسم در ايران  [2015 Feb] 
*شروط و موانع آلترناتيو سازی  [2015 Feb] 
*آلترناتيو های ديروز و امروز و فردا  [2015 Feb] 
*منافع ملی؛ ابهامات و خطرات  [2015 Feb] 
*معناهای کاربردی واژهء «سکولار»  [2015 Jan] 
*در اين سالگرد نقره ای  [2015 Jan] 
*«شارلی ابدو» و همپوشانی آزادی و اختيار  [2015 Jan] 
*نشانی های آينده ای آرزوئی  [2015 Jan] 
*سال نو، و فرصت صحبت  [2015 Jan] 
*آنچه حکومت اسلامی را بيمه کرده است  [2014 Dec] 
*نيروی سوم در کشاکش شرق و غرب  [2014 Dec] 
*کشوری گرفتار شرق و غرب  [2014 Dec] 
*تشابهات و تفاوت های متفکران و روشنفکران  [2014 Dec] 
*دربارهء حواشی يک بخشنامه  [2014 Nov] 
*رابطهء معکوس نارضايتی و مقاومت  [2014 Nov] 
*در چند و چون سکولار نبودن امام حسين!   [2014 Nov] 
*نقش ابتدا در شکل دادن به انتها   [2014 Oct] 
*سفرنامهء نيويورک  [2014 Oct] 
*قرائت های سياسی و غيرسياسی از اسلام  [2014 Oct] 
*مدلی برای جلوگيری از بازتوليد استبداد  [2014 Oct] 
*دادخواهی يا گردنکشی؟  [2014 Sep] 
*يک انتخاب ساده اما مهم  [2014 Sep] 
*چو فردا شود فکر فردا کنيم!  [2014 Sep] 
*مجاهدين، احزاب کردی، و کنگرهء بوخوم!  [2014 Sep] 
*حکمت جداسازی «سيمين» از «شاملو»  [2014 Aug] 
* حاشيه های دلشکن يک کنگره  [2014 Aug] 
*آنچه در کنگرهء سکولار دموکرات های ايران گذشت  [2014 Aug] 
*تجزيه آفريننان خطرناک ترند  [2014 Jul] 
*تجزيه آفرينان و آيندهء ايران  [2014 Jul] 
*کشور نوين کردستان و زبان کهنهء سياسی ما  [2014 Jul] 
*در آزمون تيمور لنگ  [2014 Jun] 
*از فرهنگ انتقاد تا فرهنگ بوکو حراميان   [2014 Jun] 
*نامه ای برای دو عليرضا! اسم  [2014 Jun] 
*معنای گمشدهء مشروطيت  [2014 May] 
*بهاری پنهان در باغ جنبش سبز  [2014 May] 
*عمامه مداران پارسی می شوند!  [2014 May] 
*اعتدال يا روانپريشی گريز ناپذير؟  [2014 May] 
*مالکيت، فقر و گدائی ملی   [2014 May] 
*فعاليت ها چگونه سياسی می شوند؟  [2014 Apr] 
*انحلال طلبی؛ تنها چارهء رژيم های ايدئولوژيک   [2014 Apr] 
*مفهوم جعلی «ملت سازی»   [2014 Apr] 
*معناهای دوگانهء انتخاب   [2014 Apr] 
*دموکراسی، واژه ای با چند معنا  [2014 Mar] 
*نوروز: مژدهء پيروزی های ترديد ناپذير  [2014 Mar] 
*انقلاب و آلترناتیو  [2014 Mar] 
*سناريوهائی برای ايجاد رهبری  [2014 Mar] 
*در خوب و بد راديکاليسم  [2014 Feb] 
*استراتژی آلترناتیو سازی و دشمنان اش  [2014 Feb] 
*کيسه بوکسی برای نوخاستگان؛ چگونه در خارج کشور هم می شود ممنوع القلم شد  [2014 Feb] 
*از اوايل قرن هفدهم، و پس از پيدايش تصور مدرن از «کشور»، و اينکه کشورها دارای مرزهائی سياسی اند که بوسيلهء جامعهء بين المللی (در آن زمان اروپا)  [2014 Feb] 
*ويروس های دست ساخت رژيم  [2014 Jan] 
*محاصرهء خارج از داخل؟  [2014 Jan] 
*تغيير قبله، آميزه ای از دين و سياست!  [2014 Jan] 
*مدرنيته، سنت و مذهب؟  [2014 Jan] 
*گفتن به وقت خاموشی؟  [2013 Dec] 
*رابطهء سکولار دموکرات های داخل و خارج   [2013 Dec] 
*حقوق بشر؛ امری جهانی يا فراگير؟  [2013 Dec] 
*اپوزيسيون در اغما جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2013 Dec] 
*وقتی شيمی درمانی متوقف شود  [2013 Nov] 
*در چند و چون موضع گيری های سکولار دموکرات ها   [2013 Nov] 
*«طلب» هرگز «تقاضا» و «تمنا» نيست!  [2013 Nov] 
*واژه ای که از آن خون می چکد!  [2013 Nov] 
*مطالبه محوری: هم اکنون اما فقط در ايران  [2013 Oct] 
*سه يادداشت در تولد، نوزائی و ماندگاری  [2013 Oct] 
*سکوت شان سرشار از چيست؟  [2013 Oct] 
*فصل زودگذر مطالبات  [2013 Oct] 
*در چند و چون ارزيابی «فرصت» ها  [2013 Sep] 
*در جستجوی هم پيمان   [2013 Sep] 
*ايران، خط دفاعی روسيه؟  [2013 Sep] 
*در ميان بهائيان ايران  [2013 Sep] 
*روزی که «کليد» شوخی دردناک قفل سازان است  [2013 Aug] 
*آقای مهندس زعيم، با سکولار دموکراسی شوخی نکنيد!  [2013 Aug] 
*در جستجوی ده درويش  [2013 Aug] 
*چند ملاحظه دربارهء حواشی يک کنگره  [2013 Aug] 
*شرط فراموش شدهء اتحاد  [2013 Jul] 
*هدیهء تلخ و شيرين ما به مردم خاورمیانه  [2013 Jul] 
*مقولهء موازی سازی  [2013 Jul] 
*تحقق دموکراسی دينی، و دفع شر اصلاح طلبان  [2013 Jun] 
*سالگرد روز شوم 15 خرداد  [2013 Jun] 
*دوقرن آرزو  [2013 May] 
*انتخابات سلاطين   [2013 May] 
*سکولار دموکرات ها و انتخابات پيش رو  [2013 May] 
*پيرامون تحريم فعال و جوانگرائی   [2013 May] 
*سکولار دموکراسی؛ مأموريتی زمانمند   [2013 May] 
*در شناخت اصلاح طلبی های دوگانه   [2013 Apr] 
*چند و چون چهار سال به هدر رفته  [2013 Apr] 
*درسی از نوروز  [2013 Mar] 
*تجربه ای در کثرت مداری  [2013 Mar] 
*«سرمايهء ملی» يعنی چه؟  [2013 Mar] 
*نگاهی به مانيفست «اتحاد برای دموکراسی در ايران»  [2013 Feb] 
*وروديه های تغيير اجتماعی  [2013 Feb] 
*رضايت سنجی و قدرت سياسی  [2013 Feb] 
*نتايج «ناموسی کردن» امور  [2013 Feb] 
*نقش «افعال متعدی» در کارکرد سياسی ما!  [2013 Jan] 
*چرا انتخابات آزاد با همه پرسی فرق دارد   [2013 Jan] 
*چرا هويت مسئله ای سياسی نيست؟  [2013 Jan] 
*واقعيت و ضرورت تهاجم فرهنگی ما  [2013 Jan] 
*ايدئولوژی های منظم و سکولاريسم دموکراتيک   [2012 Dec] 
*نهادهای اجتماعی و پيوندهای خانوادگی  [2012 Dec] 
*گوناگونی های ملی در تلهء زبانی آشفته  [2012 Dec] 
*انتخابات آزاد و مطالبه محوری  [2012 Dec] 
*نگرانی آقای «نگهدار» از چيست؟   [2012 Nov] 
*دوگانهء زاينده و يگانهء مسموم  [2012 Nov] 
*پيوندهای درونی اصلاح طلبی با انتخابات آزاد   [2012 Nov] 
*معظلات و معيارهای سنجش ائتلاف  [2012 Nov] 
*چه کسی از اين گلو سخن می گويد؟  [2012 Oct] 
*روايت نسل نابهنگامی  [2012 Oct] 
*چرا سکولار دموکراسی و نه تنها دموکراسی  [2012 Sep] 
*«شورای ملی» در ترازوی سنجش  [2012 Sep] 
*گل های اپوزيسيون انحلال طلب به دروازهء خودی!   [2012 Sep] 
*نيروی دافعهء تبعيض  [2012 Sep] 
*معنا شناسی سياسی ملت جمعه گردی های اسماعيل نوری علا [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ مردم سالاری، بهانه ای برای تداوم حکومت اسلامی؟!  [2012 Aug] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا/ آلترناتيو و قدرت سياسی  [2012 Aug] 
*نگاهی به ماه مرگ و بی مرگی   [2012 Aug] 
*چشم انداز هزارتوی اپوزيسيون در خارج کشور  [2012 Aug] 
*ایران در انتظار رهبری کاریزماتیک یا انتخابی؟  [2012 Jul] 
*پاسخ به نامه ای از فاطمهء حقيقت جو  [2012 Jul] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2012 Jul] 
*سلطنت نرفته و جمهوری نيامده  [2012 Jun] 
*کوششی برای خروج از بن بست ائتلاف  [2012 May] 
*در آداب گفتگو با حريفان  [2012 Apr] 
*ترسی بدتر از مرگ  [2012 Apr] 
*جمعه گردی های اسماعيل نوری علا- در حاشيهء کنفرانس مهرداد مشايخی در واشنگتن  [2012 Apr] 
*جنگ نوين خدايان و نابهنگامی سیاست اوباما  [2012 Mar] 
*همايشی لازم، اما بر اساس برهان خلف!  [2012 Mar] 
*خاتمی، نماد برتر اصلاح طلبی  [2012 Mar] 
*فهرست دم افزون اشتراکات  [2012 Mar] 
*اتحاد عليه آلترناتيوسازی؟  [2012 Feb] 
*آسيب های چهارگانهء اتحاد  [2012 Feb] 
*اوباما هنوز با آنها است   [2012 Jan] 
*اسلاميست ها در آيندهء ايران   [2011 Nov] 
*بن بست سرپوشيدهء آقای اکبر گنجی  [2011 Nov] 
*سخنی ديگر دربارهء کنگره ملی و آلترناتيوسازی  [2011 Sep] 
*از مدنيت اسلامی تا شهروندی ايرانی  [2010 Oct] 
*چرا آلترناتيو حکومت استبدادی هميشه در «خارج» ساخته می شود؟  [2010 Oct] 
*آلترناتيوسازان و اصلاح طلبان  [2010 Oct] 
*ناسيوناليسم واقعی فقط سکولار است  [2010 Sep] 
*دربارهء کميتهء تدارکاتی کنگرهء ملی ايرانيان  [2010 Sep] 
*سنگ بنای همه مفاهيم سياسی مدرن «مليت» است  [2010 Sep] 
*ملاحظاتی در باب روند آلترناتيوسازی  [2010 Aug] 
*راهی برای خروج از بن بست «آلترناتیو»   [2010 Aug] 
*لنگ‌کردن از خارج گود؟  [2010 Aug] 
*اپوزيسيون زير يک سقف؟  [2010 Aug] 
*ترازنامهء سکولار  [2010 Jul] 
*نيروی جانشين کجاست؟  [2010 Jul] 
*چهار شب سکولار در شمال کاليفرنيا  [2010 Jul] 
*18 تير 1378، آغازگاه جنبش سکولار ايران  [2010 Jul] 
*چرا نبايد جنبش سبز را واگذار کرد؟  [2010 Jul] 
*پای سخن حجت‌الاسلام کديور  [2010 Jun] 
*فهرستی از اعتقادات سکولارهای سبز  [2010 Jun] 
*هنوز هم در ستايش بايکوت؟*  [2010 Jun] 
*از خردادهای بی «بروتوس»  [2010 Jun] 
*مشکل سکولار شدگی اصلاح طلبان مذهبی  [2010 May] 
*در زمينهء اهانت و بی خبری  [2010 May] 
*ميرحسين موسوی: محیل و قدرت پرست، يا ساده و گيج؟  [2010 May] 
*سکولاريسم در روياروئی با حکومت و حاکم  [2010 May] 
*مسلمان يا اسلاميست؟  [2010 Apr] 
*راهبندان سياسی برای نوانديشان مذهبی  [2010 Apr] 
*پرهيز از انحلال طلبی، چرا؟  [2010 Apr] 
*ارزيابی «انتخابات آزاد» همچون يک گفتمان  [2010 Apr] 
*راه حلی به نام سکولاريسم سياسی؟  [2010 Apr] 
*معرفی کتاب «درد اهل ذ مه»، نوشتهء يوسف شريفی  [2010 Mar] 
*اختراع همزيستی  [2010 Mar] 
*سال پسا اسلاميزم؟   [2010 Mar] 
*پل مفقودی بين خواست ها و شعارها  [2010 Mar] 
*جمهوری اسلامی سکولار را «خدا هم نافريد!»  [2010 Mar] 
*جهانگردی در شهر  [2010 Feb] 
*جوانهء سبز سکولاريسم در سرمای سپيد تورنتو  [2010 Feb] 
*گذشته اي که در حال گم شدن است   [2010 Feb] 
*تفکر دلبخواهی و مشکل تاکتيک ها  [2010 Feb] 
*اتحاد بد، اتحاد خوب  [2010 Jan] 
*آيا قطار به انتهای تونل نزديک می شود؟  [2010 Jan] 
*اصلاح طلبی مذهبی و منطق ماقبل تاريخ  [2010 Jan] 
*سقف خواست های اصلاح طلبان مذهبی کجاست؟  [2010 Jan] 
*مهر حلال و جان نا آزاد  [2010 Jan] 
*جنبش اجتماعی مدرن نمی تواند شکست بخورد  [2009 Dec] 
*شطرج‌باز مستأصل  [2009 Dec] 
*ترس، زادهء تنهائی ست  [2009 Dec] 
*زردها بی خود قرمز نشدند...  [2009 Dec] 
*چرا مذهب همان ايدئولوژی است؟  [2009 Nov] 
*چرا جامعهء ما «مدنی» نشده؟  [2009 Nov] 
*آقای کديور هم بهتر است در حد گليم خود بماند  [2009 Nov] 
*جنبش خودجوش سبز و حاکميت ايرانی  [2009 Nov] 
*از صراط مستقيم تا نوانديشی مذهبی  [2009 Oct] 
*اخيراً می گويند حکومت اسلامی هم سکولار است!   [2009 Oct] 
*جنبش سبز و حکومت نظاميان اسلامی  [2009 Oct] 
*سکولار بودن؛ همچون پيش شرط مدرن بودن  [2009 Oct] 
*استقلال ايران يا بيمهء اتمی ولايت فقيه  [2009 Oct] 
*چقدر از الله باقی مانده است؟  [2009 Sep] 
*رابطهء سکولارها با مراجع تقليد  [2009 Sep] 
*هزينهء تغيير، اما کدام تغيير؟  [2009 Sep] 
*آيا محاکمهء سکولاريسم هم در راه است؟   [2009 Aug] 
*آيا سکولاريسم بمعنای جدائی دين از دولت است؟  [2009 Aug] 
*نگذاريم اسلاميست ها رنگمان کنند، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا  [2009 Aug] 
*ايران برای همهء ايرانيان؟  [2009 Aug] 
*حکومت کمی مذهبی، کمی سکولار؟!   [2009 Aug] 
*نسبت ميانه روی با قاطعيت  [2009 Jul] 
*از سکولاريسم صد درصدی تا سهراب و ندا  [2009 Jul] 
*سرگردان بين تاکتيک سبز و استراتژی خاکستری  [2009 Jul] 
*چرا موج سبز آقای موسوی کور رنگ است؟  [2009 Jul] 
*آيندهء اصلاح طلبان و نقش مهندس موسوی  [2009 Jun] 
*اردوگاه اپوزيسيون آلترناتيو ساز کجاست؟  [2009 Jun] 
*دولت سايه و آغاز دوران انحلال طلبی  [2009 May] 
*بايکوت نمايش اقتدار ملت است  [2009 May] 
*مصلحت نظام و بوسهء مرگ رهبر بر پيشانی کانديداها  [2009 May] 
*سعدی، ميان احمدی نژاد و اوباما؟  [2009 Apr] 
*دانش تجربی چگونه آسمانی شد؟  [2009 Apr] 
*نوروز، با اوين...  [2009 Mar] 
*رفتارشناسی اشغالگران  [2009 Mar] 
*ساکن خانه شيشه ای  [2009 Feb] 
*سال نو، سکولاريسم نو  [2009 Jan] 
*روزگار آلترناتيو  [2008 Dec] 
*يقين به آزادی عين آزادی است!  [2008 Nov] 
*فقه، سرطان مهلک جامعه امروز ما  [2008 Nov] 
*حکومت اسلامی و بند ناف نوانديشی امامی  [2008 Oct] 
*چرا نوانديشان مذهبی از سکولاريسم می گريزند؟  [2008 Sep] 
*مانیفست درماندگی؟  [2008 Sep] 
*در ستايش بتکده ها!  [2008 Sep] 
* بن بست نوانديشی مذهبی در حکومت اسلامی  [2008 Feb] 
*چگونگی   [2008 Feb] 
* آيا حکومت اسلامی ايران حکومتی ارتجاعی نيست؟  [2008 Feb] 
*گوهر سکولاريسم تقابل با تبعيض است/ دکتر نوری علا  [2008 Jan] 
*جای خالی احزاب غير ايدئولوژيک  [2007 Dec] 
*پیدایش و نقش دین‌کاران امامی در ایران  [2007 Dec] 
*«منطقهء خاکستری» در جغرافيای اپوزيسيون  [2007 Dec]