PEZHVAKEIRAN.COM حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش 3- پایانی)
 

حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش 3- پایانی)
م. کامبوزیا

هزاران خانه را بر باد دادند       که تا بنیاد یک خانه نهادند

همانطوری که قبلاً ذکر شد؛ به استناد مدارک و شواهد پیشتر یاد شده با توجه به تاریخ شهادت شهید حسین فهمیده یعنی هشتم امرداد 59، این نوجوان نه می توانسته است در شهر خرمشهر درگیر نبردهای دفاع 45 روزه بوده باشد و نه در آبادان در کوی ذوالفقاری که قادر باشد با تانکهای عراقی روبرو شده و یکی از آنها را با نارنجک منهدم نماید. اگر به فرض محال هم بپذیریم که شهید فهمیده در خط مقدم جبهه کوتشیخ می بوده باشد؛ باز هم قادر نمی گردیده است که یک تانک عراقی را با نارنجک منهدم نماید. زیرا تانکهای عراقی هرگز به نزدیکی های کوتشیخ نیز نرسیده اند.

شرح پایه ای چگونگی به شهادت رسیدن حسین فهمیده به صورتی یکسان و با یک انشای واحد بدون ذکر محل شهادت وی در تمامی نشریات نوشتاری و بعدها مجازی آورده شده است. ولی همانطوری ملاحظه فرمودید در تعدادی از آن روایاتِ شهادتِ حسین فهمیده یعنی "قصه های خوب، برای بچه های خوب" که پیش از این ذکر گردید و همچنین طی پاره ای از اخبار که در پی می آید، ضمن پر مایه و سینمایی شدن سناریوی شهادت این نوجوان، سر نخ هایی نیز از محل شهادت وی به دست داده اند که ظاهراً در اصل قرار نبوده است که در این مورد ذکری به میان بیاید. از جملۀ این گونه اخبار، خبرگزاری فارس طی دو خبر از محل شهادت حسین فهمیده کشف رمز نموده و نوشته است: «... اگر ما لشگر و نظامی داشتیم چه دلیلی داشت که محمد حسین فهمیدۀ سیزده ساله متولد قم ساکن کرج از آنجا بکوبد و به خرمشهر برود و در کوت شیخ نزدیک راه آهن خرمشهر شهید شود.»(1)

دُم خروسی که از لای قبای نویسنده چنین خبری هویدا می باشد؛ این است که ناحیه کوت شیخ در ساحل جنوبی شط در شمال جزیره آبادان واقع گردیده است؛ در حالیکه ایستگاه راه آهن خرمشهر در بخش شمالی شط در داخل خرمشهر اشغال شده در منتهی الیه غرب آن شهر در جلو منطقه سنتاب. فاصله این دو مکان به خط مستقیم نیر که محاسبه شود؛ چندین کیلومتر است.

و در خبری دیگر از همان خبرگزاری: ‌شهید فهمیده به اتفاق دوست شهیدش «محمدرضا شمس»، در سنگری واحد قرار داشت که در هجوم عراقی‌ها به خرمشهر محاصره شد. ... (ادامه مطلب همان انشایی است که همگان از روی دست هم نوشته اند و در بالا ذکر شده است)(2)

همانگونه که پیشتر با ذکر ادله نوشته شد این خبر نیز کذب محض است. زیرا حسین فهمیده هرگز در دوران دفاع 45 روزه از خرمشهر، در آن شهر حضور نداشته است.

و در جای دیگر: « ... امّا فهمیده بار دیگر در بیست و هفتم مهرماه طی مقاومت در برابر حمله‌های دشمن دوباره زخمی شد. او سرانجام در ۸ آبان ماه ۱۳۵۹ در کوت شیخ درآن سوی شط خرمشهر کشته شد. و بقایای بدنش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. تانک‌ها ی عراقی (ظاهراً ۵ دستگاه) به طرف رزمندگان ایران هجوم آورده ودر صدد محاصره آن‌ها بودند. حسین در حالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود به طرف تانک‌ها حرکت می‌کند. تیری به پای او می‌خورد واز ناحیه پا مجروح می‌شود. بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی می‌کند و از لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می‌آمد،خود را به تانک پیشرو می رساند و آن را منفجر می‌کند و خود نیز تکه تکه می‌شود. ...» (3)

همانطوری که قبلاً با استناد به شواهد و مدارک شرح داده شد؛ نیروهای عراقی آنهم با تانک(!؟) هرگز وارد منطقه کوت شیخ واقع در شمال جزیره آبادان در ساحل جنوبی شط نشده اند؛ چه برسد به آنکه قوای ایرانی را در آن محل محاصره نیز کرده باشند! اصولا ارتش عراق تنها یک بار آنهم در نهم آبانماه 59 از طرف شرق وارد جزیره آبادان گردید و تا کوی ذوالفقاری واقع در 4 کیلومتری حاشیه شرقی شهر آبادان، حدود 30  کیلومتر دور از کوت شیخ، پیشروی نمود که سرانجام در روز دهم آبان توسط مدافعان دلیر ایرانی به طور کلی به خارج از جزیره آبادان رانده شد و آنها به ناچار تا چهار کیلومتری بعد از رودخانه مارد عقب نشستند.

و دیگر آنکه یک نوجوان سیزده ساله با جثه ای ظریف، پس از مجروح شدن از پا به وسیله گلوله یک تفنگ جنگی؛ چگونه توانسته است "رامبو" وار: « تیری به پای او می‌خورد و از ناحیه پا مجروح می‌شود. ... و از لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او می‌آمد، خود را به تانک پیشرو می رساند و آن را منفجر می‌کند و خود نیز تکه تکه می‌شود.»(!؟)

تنها باری که عدم حضور حسین فهمیده در خرمشهر رسماً و به روشنی مورد تأیید قرار داده می شود، توسط پدرش است در خلال مصاحبه مادر شهید حسین فهمیده با روزنامه شرق: «مادر شهیدان فهمیده اظهار داشت: بعد از مدتی برنامه‌ریزی کرد و وقتی همه آماده اعزام به خرمشهر بودند، با یکی از دوستانش خودشان را لای چادرها پنهان کردند و همراه آنها رفتند. ... بعد از مدتی که محمدحسین رفت، یک شب وقت شام رادیو اعلام کرد یک نوجوان سیزده ساله به خودش نارنجک بسته و زیر تانک رفته و شهید شده است. به دلم افتاد این بچه 13 ساله حسین من بود. همسرم گفت: «خانم این چه حرفی است؟ این جوان در خرمشهر شهید شده، حسین آنجا نیست. من اگر چنین پسری داشتم خدا را شکر می‌کردم». (4)

به عبارت دیگر حتی پدر حسین فهمیده نیز می دانسته و به صورت رسمی اعلام نموده که فرزندش در ناحیه خرمشهر حضور نداشته است. در ضمن گویا مادر شهید فهمیده فراموش کرده بوده است که همسرش، پدر شهید حسین فهمیده، قبلا در مصاحبه خود گفته است که: «تا چندین روز از حسین اطلاعی نداشتیم كه یكی از بچه‌های همسایه‌هایمان آمدند و گفتند به مادرش بگوئید: من رفتم جبهه، نگران من نباشید. دقیقاً نمی‌دانم این فراق 33 یا 44 روز به طول انجامید كه یك روز رادیو برنامه عادی خود را قطع كرد و اعلام نمود یك نوجوان 13 ساله خود را به زیر تانك دشمن انداخته و تانك دشمن را منهدم ساخته ... » 

یعنی که پدر شهید فهمیده نه تنها از محل جبهه حضور فرزندش خبری نداشته بلکه همانطوری که در پاراگراف پیشین آورده شده؛ وقتی مادر شهید فهمیده پس از شنیدن خبر شهادت یک نوجوان 13 ساله از رادیو می گوید:«به دلم افتاد این بچه 13 ساله حسین من بود.» در پاسخ به همسرش اظهار می دارد: «این جوان در خرمشهر شهید شده، حسین آنجا نیست.»!؟  

آیا امکان دارد که مادر یک نوجوان بداند که فرزندش به جبهه خرمشهر رفته لاکن پدرش اطلاعی از محل اعزام فرزندش نداشته باشد؟!

در مورد حماسه شهید فهمیده از این دست دروغ پرداریها به قدری فراوان تحویل امت همیشه در صحنه داده شده است که پرداختن به یکایک آنها نیاز به زمانی طولانی و نگاشتن کتابی قطور دارد. هر چند که بالهای پروازِ دروغ بسیار نیرومند تر از قدرت بالهای بسته شدۀ پرنده حقیقت است و آسمان ذهن مردمان ناآگاه جولانگاه مناسبی از برای آن پرندۀ تیز پرواز. اما سرانجام دیر یا زود شاهین حقیقت، پرنده بلند پرواز دروغ را طعمه خود خواهد ساخت.

در هر حال تردیدی نداشته باشید که واقعیت همانی است که جوان دلاور خرمشهری سید صالح موسوی در مصاحبه ای که پیشتر نقل شد؛ اظهار داشته است.(5) یعنی که اصل خبر شهادت نوجوان 13 ساله در خرمشهر، مربوط می باشد به شهید 13 ساله ای به "بهنام محمدي راد" که مطابق شواهد متقن و غیر قابل انکار در روز 28 مهر ماه 59 در درگیرهای داخل خرمشهر بدون آنکه یک تانک عراقی را با نارنجک منفجر کرده باشد، در کنار دستِ سید صالح موسوی به شهادت رسیده است. اما ستاد تبلیغات جنگ و مسئولین وقت رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی بنا به مصلحت های که در نظر داشته اند از جمله اینکه نامِ "حسین" که در همه جا بر روی آن تکیه می شود و یادآور فاجعه شهادت امام حسین در کربلاست؛ و همچنین محل تولد او یعنی شهر مذهبی "قم" برای مانور  بر روی فرهنگ شهادت و جنبه اسلامی داشتن  جنگ با عراق؛ بیشتر مناسب و پسندیده بوده است تا آنکه نام اصیل ایرانی "بهنام" و ناحیه گمنام "کوت شیخ". لذا ستاد تبلیغات جنگ دانسته و با برنامه ای از پیش تنظیم شده به ضرب دستگاه تبلیغانی به راستی عظیم خودشان که حتی از شکست در جنگ یک پیروزی ساخته اند(!؟)، این خبر را ضمن شاخ و برگ های حماسه واری که به آن داده اند؛ به نام حسین فهمیده اهل قم ساکن کرج در افواه عمومی داخل و خارج جا بیندازند.

در مجموع، حماسه این نوجوان بسیجی شهید یعنی حسین فهمیده و اینکه وی با در دست داشتن تنها یک نارنجک خود را به زیر یک تانک عراقی در حال پیشروی انداخته و آنرا منهدم نموده است، نه از بُعد زمان و تاریخ معتبر است و نه از نظر فنی مقدور. لذا چیزی نمی تواند باشد جز یک دروغ آشکار که تا سازندگان و اشاعه دهندگانش از قِبَل آن بتوانند به اهداف تبلیغاتی یی که در نظر می داشته اند برسند. اهدافی که یکی  از آنها می تواند به حاشیه راندنِ فرستادنِ "کودکان و نوجوانان کلید دروازه بهشت به گردن آویخته" بر روی میدان های مین کار گذاشته شده توسط ارتش عراق باشد و دیگری ناپسند بودن شرکت دادن کودکان در جنگ.(6)

در حال حاضر روز هشتم آبانماه یعنی تاریخ به شهادت رسیدن حسین فهمیده در تقویم ایران به نام "روز بسیج دانش آموزی" نامگذاری گردیده، اشعار حماسی فراوانی در رثای او سروده شده؛ از قبیل:

نوجواني جبهه ها را درك كرد       بازي پس كوچه ها را ترك كرد    ....       ....      ....      
رفت  تا  خط   مقدم  تا  خدا        رفت  تا  معنا   كند  آيينه   را    ....        ....      ....           http://shahd1school.blogfa.com/post-48.aspx

چندین مجسمه، انیمیشن و فیلم مستند بر اساس آن حماسه جعلی ساخته شده، سازمانها و مؤسسات بسیاری به نام شهید فهمیده تأسیس گردیده که ذکر نام تمامی آنها به راستی از حوصله این مقاله بیرون است. تنها به منظور نشان دادن ابعاد وسیع مانور بر روی این دروغ تاریخی از طریق  تبلیغات می توان برای نمونه از "مجتمع آموزشی شهید فهمیده" در ایروان پایتخت ارمنستان نام برده شود. و «اینکه موزه شهدای دانش‌آموز در خانهٔ پدری حسین فهمیده در کرج ساخته شده و پیش‌از این تصویر حسین فهمیده بصورت نقش‌آب برروی اسکناس دو هزار ریالی چاپ گردیده است ... »

در ضمن عکس های بسیاری از شهید حسین فهمیده در فضای مجازی وجود دارد که او را در لباس بسیجی نشان می دهد. اما هیچکدام از آنها عکس خود او نیست.

برخی از وصیتنامه های پر سوز و گذاز شهدا نیز از آن شگردهای ناب جمهوری ولایت مطلقه فقیه است! زیرا در کنار واحد هایی از تبلیغات سپاه و بسیج که تصاویر بزرگ شهدا را از روی عکس آنها نقاشی می کرد؛ واحدهایی هم وجود داشت که بر محور اطلاعاتی که خانواده شهدای بیشتر روستایی در باره آنها به مسئولین می دادند، برای آنها در مسیر اهداف تبلیغاتی رژیم وصیت نامه های جعلی نوشته و منتشر می کردند. در پاره ای از موارد اگر هم این دلاوران روستایی و بعضاً سایر شهدا وصیتنامه هایی ساده از خود به جا گذاشته بودند، آنها را تبدیل به احسن می کردند! البته در این میان بسیار بوده اند شهدایی که خود قبل از عزیمت به جبهه وصیتنامه اشان را نوشته بوده اند که خوشبختانه همچنان دست نخورده باقی مانده است.  

دست آخر با طلب آمرزش برای کلیه کسانی که با هر عقیده و انگیزه ای در جنگ با عراق شرکت نموده و جان شیرین خود را از دست دادند؛ می توان ادعا نمود که محل واقعی شهادت حسین فهمیده، دانسته و با برنامه پنهان نگه داشته شده است.

برای ختم به خیر نمودن این روایت، شاید بتوان در خوش بینانه ترین حالت ممکنه، آنهم با شک و تردید فراوان اظهار داشت که حسین فهمیده به عنوان یک نیروی داوطلب بسیج در جزیره آبادان مستقر بوده و هر از چند گاهی همراه یک گروه به "خط" که همان منطقه کوت شیخ باشد، اعزام می گردیده است. با توجه به آنکه تنها «مقداری از جسم مطهر ایشان» باقی مانده بوده که به عقب حمل کرده اند، می توان ادعا نمود که وی مورد اصابت گلوله توپ یا خمپاره 120 میلیمتریی قرار گرفته که در کنار او منفجر شده؛ به همین دلیل در اثر موج انفجار و اصابت ترکش های فراوان به بدن وی بخشهایی از پیکرش از بین رفته و نه آنکه در اثر انفجار نارنحک و عبور شنی های تانک بر روی بدن او، جسدش متلاشی شده است.

اگر چه حتی در این صورت نیز برای حمل پیکر این رزمنده از محل شهادت وی، نیازی نبوده است که: « ... ما پس از چند روز كه به سراغ حسین رفتیم مقداری از جسم مطهر ایشان را پیدا كردیم...» زیرا فاصله محل سنگرگیری نیروهای ایرانی در داخل منازل واقع در امتداد بولوار کوت شیخ تا محوطه خود بولوار مذکور بیش از چند متر نیست.(ر. ک. به تصویر شماره 1 در بخس یک) لذا آنهایی که به شهادت رسیدن حسین فهمیده را دیده اند؛ اولاً نیازی به جستجو کردن برای پیدا نمودن جسد او نداشته اند. زیرا می توانسته اند از محل اختفای خود، باقیمانده پیکر او را به آسانی مشاهده نمایند. در ثانی برای حمل باقیمانده جسدی که در چند متری نیروهای خودی رها شده است، نیازی نیست که «چند روز بعد ...» به سراغ آن بروند و آنرا پیدا کنند

و بعد! بی گمان آن بچه‌های بسیج که در محل شهادت حسین فهمیده حاضر بوده اند و پس از انهدام نخستین تانک عراقی توسط او «بقیه تانكها را منهدم می‌سازند.» چگونگی به شهادت رسیدن حسین فهمیده را دیده اند. بنابراین به خوبی می دانسته اند که حسین فهمیده در چه مکانی به شهادت رسیده است. در این صورت دیگر نمی بایست برای یافتن باقیمانده جسد او به جستجو بپردازند تا به قول برادرِ محمدرضا شمس: «مقداری از جسم مطهر ایشان را پیدا كردیم.»!؟ ولی اگر آنها از محل شهادت حسین فهمیده بی اطلاع بوده اند و برای یافتن جسد وی نیاز به جستجو داشته اند؛ پس از کجا می دانسته اند که این نوجوان چگونه خود را با نارنجک به زیر تانک عراقی انداخته است؟

به قول اشو زرتشت: « يك دروغ كوچك [در بحث ما، یک دروغ بسیار بزرگِ در سطح ملی] با خود هزار و يك دروغ ديگر مي آورد، زيرا تو مجبور مي شوي از آن دفاع كني و از دروغ نمي توان با حقيقت دفاع كرد.»

در خاتمه دریغم آمد که تصویری دلاورانه از سید صالح موسوی معروف به "سالی" در اوج جنگ در خرمشهر را در پایان این مقاله نیاورم.

م. کامبوزیا

پی نوشت ها:

1-http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13900805000329

2- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13900807000411

3- http://basijschooloffine.blogfa.com/author/abdollahi

4- روزنامه شرق، خاطرات مادر از خبر شهادت حسین فهمیده، تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۱ ، کد خبر: ۱۱۹۵۱۰.

5- http://www.h4fahmide.blogfa.com/93042.aspx (You Tube)

6- باید توجه داشت که شرکت کودکان در جنگ همواره امری خلاف اخلاق، ناپسند و مغایر با حقوق کودکان بوده به طوری که سرانجام این ممنوعیت جنیه رسمی یافته است. مطابق كنوانسيون حقوق كودكِ سازمان ملل متحد که در 20 نوامبر سال 1989 ميلادى به تصويب رسيده و همچنین مقاوله نامه مورخ 12 فوريه 2002 ممنوع قلمداد گردیده و عملی ضد حقوق کودکان محسوب می گردد. در ضمن شکایت‌های راجع به نقض این کنوانسیون و مقاوله نامه به کمیته حقوق کودک ملل متحد تسلیم می‌شود تا مورد رسیدگی قرار داده شود. از این جهت در حال حاضر مباهات جمهوری اسلامی به روایت دروغین انفجار یک تانک عراقی توسط کودکی به نام حسین فهمیده سایر کودکان کرداری مجرمانه است و وقیحانه و نه یک حماسه اسلامی.

 

این جوان شیردلِ نیمه برهنه در حالیکه یک اسلحه سنگین بر دوش و یک اسلحه دیگر در دست دارد، در حال بازی کردن رل سینمایی خود در یک استودیوی امن و راحت نیست. تصویری است واقعی از یک به راستی "بزرگ دلاور جنگ"، سید صالح موسوی (سالی) که اینگونه بدون استفاده از هر نوع پوشش ایمنی و نه حتی حداقل کلاه خُود نظامی، در زیر باران بی امان گلوله های تفنگ، مسلسل، توپ، خمپاره و خمسه خمسه، در مقدم ترین خط نبرد به رویاروئی با نیروهای تا بن دندان مسلح ارتش عراق می رفته است در شهر به امان خدا رها شدۀ خرمشهر. هم اکنون او نه سردار است، نه عضو قرارگاه خاتم الانبیاء و نه میلیاردر از قِبَل رانت و قاچاق. بلکه در گمنامی در شهرِ هنور نیمه ویرانه خرمشهر در کمال سادگی روزگار می گذراند و در دل به ریش تمامی سرداران پرمدعای "اختلاس و قاچاق" که پایشان هرگز نه به خط مقدم  جبهه جنگ با عراق بلکه به پشت آن جبهه ها نیز نرسیده است، می خندند. و همزمان به یارانی که دلاورانه و غریبانه در کنار او جنگیدند و کشته شدند؛ می اندیشد. یارانی که جوانی و جان شیرین آنها مظلومانه در کام هیولای جنگ بر باد رفت که تا "نعمت جنگ" از برای خمینی باشد و اعوان و انصارش، منم  زدنهایش برای امثال سردار شیرین عقل محمدرضا نقدی و حُکم ولایتعهدی توأم با ثروتهای افسانه ای در جیب عبای آقا مجتبی. و او در دل خاموش و سنگین می گرید. "سالی" از جنس دیگری است؛ از جنس آریوبرزن.

به افتخار این شیرمردِ دلیر همشهری از جا برخاسته کلاه از سر بر می دارم، اشکهایم را از گونه ام پاک می کنم و دستانش و "پوتین های مریم" را که او با یک جفت کفش کتانی عوض نموده و به پا کرده است را صمیمیانه می بوسم.


 

                           

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب م. کامبوزیا در سایت پژواک ایران 

*نظام مقدس و مقابله دو سر باخت با معضل برگزاری مسابقات فوتبال  [2019 Jul] 
*«فردوسی خیلی غلط کرد که خواست زبان فارسی را زنده کند»، مِهدی یا مَهدی، مسئله ما این است  [2017 Jan] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۶  [2016 Dec] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۵  [2016 Oct] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۴  [2016 Aug] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۳  [2016 Aug] 
*فرار مغزها، فاجعه ای که برای خمینی بی اهمیت بود و به خامنه ای نیز دیر فهمانده شد  [2016 Aug] 
*برخی پزشکان ایران اسلامی و سوگند نامه انباشت ثروت  [2016 Jul] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۲  [2016 Jul] 
*غول قدرتمند پالایشگاه آبادان و عملیات غیر صنعتی آبادان و مناطق نفتخیز خوزستان-۱  [2016 Jun] 
*پای دراز روحانیت و گلیم همه جا گسترده آنها  [2016 Jun] 
*شهادت آیت الله حسین غفاری در اثر شکنجه، دروغی شاخدار (بخش پایانی)  [2016 May] 
*شهادت آیت الله حسین غفاری در اثر شکنجه، دروغی شاخدار (2)   [2016 May] 
*شهادت آیت الله حسین غفاری در اثر شکنجه، دروغی شاخدار! (بخش اول)  [2016 May] 
*جناب آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاتة، لطفاً به این روز نیز بیندیشید!   [2016 Apr] 
*یورش وزیر ورزش و سرداران برای تسلط امنیتی بر فدراسیون فوتبال   [2016 Apr] 
*حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش 3- پایانی)  [2015 Aug] 
*حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش 2)  [2015 Aug] 
*حماسه دروغین شهید فهمیده (بخش یک)  [2015 Aug]