نکته ای از مانس اشپربر
رضا مولایی‌نژاد

 

 
مانس اشپرر نویسنده اتریشی-فرانسوی در سال 1939کتابی نوشت به نام (کالبد شکافی خود کامگان) ارزش این کتاب در این است که نویسنده روانشناسی خود کامگان را بی کم و کاست بررسی می کند.چهره ای که مانس اشپرر از دیکتاتور ترسیم می کند جنبه عمومی دارد و می تواند چهره استالین و هیتلرباشد وهم چهره خود کامگانی که سال ها بعد پدیدار شدند. وی می نویسد خودکامه در درون پدیده ای است زبون-ترسو وهراسان و این صفت در مواقعی رخ می نماید که حتی در نقدی آرام ومتمدنانه جرات و جسارت رو درروئی را ندارد اما بدلیل امکانات، پادو هائی در اختیار دارد که در این گونه مواقع به میدان فرستاده می شوند.
نویسنده آزاد اندیش با آوردن مثالی واکنش درونی خودکامه تشریح می کند ومی نویسد (مجسم سازید در شبی تاریک باید از جنگلی ناشناخته واسرار آمیز گذشت. یک انسان دلیرو بی هراس- چوبدست وچراغ قوه ای بر می دارد  واز جنگل تاریک و هراس آور می گذرد. آنگاه نوبت به ترسو ها می رسد که خود به دو گروه تقسیم می شوند-نخست آن ها که ترس شان طبیعی است مانند کودکان و نوجوانان وسپس کسانی که ترسشان تهاجمی و بیمار گونه ست. کسی که ترس اش تهاجمی ست به اندازه ای است که حتی جرات ندارد بگوید می ترسم .او برای گذراز جنگل تاریک و راز آمیز تنی چند را بر گرد خود جمع می کند و می گوید که برای عبوراز جنگل آمادگی دارد –اما جنگل پر از قاتلان بالفطره و دشمنان سوگند خورده مردم است. سپس به اطرافیان خود وا نمود می کند که ممکن است پس از عبور او ازجنگل-دشمنان به سراغ دیگران بیاید و آنان را هدف آزار و اذیت قرار دهند پس بهتر است جنگل را به آتش کشید. سر انجام ترسوی مهاجم مردم را وا دار می کند که جنگل را به آتش بکشند وخود با هوادارانش در سنگر امن ومطمئن جای می گیرد و به گروهی  دیگر فرمان می دهد که به درون جنگل تیر اندازی کنند. ومانس اشپربر ادامه می دهد اگر شاهدی از دور-این رویداد را بنگرد ترسوی مهاجم را قهرمان می یابد و او را نمونه بارزی از دلیری و دلاوری می خواند و این جاست که استوره (مبارز نستوه)شکل می گیرد. اما حقیقت این است که قهرمان ما تنها برای سرپوش گذاشتن برترس بیمار گونه خود جنگل را آتش زده است.
این مولودخودکامه اندک مهر وشفقتی به انسان و به نزدیکان خود ندارد و پیوسته می کوشد درنقش کارگردان  پشت صحنه پادو های خود را به میدان بفرستد.(اشپربر)در پایان می نویسد (در هر جامعه هزاران هیتلر و استالین بالقوه وجود داردکه نباید به آنان اجازه ظهور داد.از عمر این  نظر ونگاه که نزدیک به هشتاد سال می گذرد بما می آموزد- شرط نخست پیش گیری از ظهوروعروج خود کامگان و پادوهایشان گسترش فرهنگ نقد وبررسی عملکرد رهبران خود کامه و شرط دیگرش اگاهی دادن به دیگران که از چنبر قضا وقدر و امام زمان بدر آیند و به اندیشه و بازوی خود تکیه کنند.

منبع:پژواک ایران


فهرست مطالب رضا مولایی‌نژاد در سایت پژواک ایران