اشتباهات رهبری در اظهار نظر درباره برجام
چکیده : در شرایطی که نظام و شخص آقای خامنهای ماههای طولانی است تلاش کردهاند تا وانمود کنند پذیرش تبعات گفتوگوی مستقیم با آمریکا در موضوع هستهای نه نتیجه فشار تحریمها بلکه به خاطر اقتدار و دستیابی ایران به اهدافش در فناوری هستهای بوده است اما متأسفانه ایشان به صورتی انفعالی و از موضع ضعف صراحتاً افشا میکند که به خاطر فشار ناشی از تحریمها مجبور به گفتوگوی مستقیم با آمریکا شده است وگرنه ایشان که داشت کار خودش را میکرد و میتوانست تعداد سانتریفیوژها را دهها برابر کند و غنیسازی را نیز بالاتر از 20٪ ببرد!؟ چنین خطا و اشتباه بزرگی از ناحیه رهبری چگونه توجیه میگردد؟!...
کلمه – سیدمسیحا موسوی:
آیت الله خامنهای در سخنرانی اخیر خود در جمع نمایندگان مجلس خبرگان در جایی که وارد مسائل مربوط به برجام و توافق هستهای شد دچار اشتباهات متعددی گردید. هرچند قبلاً رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و دیگر کارشناسان و صاحبنظران دلایل خود برای مخالفت با ارجاع توافق هستهای به مجلس شورای اسلامی را اعلام کرده بودند و متقابلاً عدهای دیگر از صاحبنظران و حقوقدانان نیز نظرات و استدلالهای خود در لزوم بررسی توافق هستهای در مجلس را مطرح کرده بودند ولی بهتر بود فعلاً آیت الله خامنهای به عنوان اصلیترین و عالیترین مرجع تصمیمگیری در ایران، در مسأله یاد شده دخالت آشکار نمیکرد زیرا از این پس خواهناخواه مسئولیت بسیاری از مسائل مربوط به برجام در داخل ساختار حکومتی ایران مستقیماً برعهده ایشان خواهد افتاد چنانکه از هماکنون رسانهها در آمریکا و اسرائیل برای توجیه مخالفتهای خود با برجام، شخص رهبری ایران را مخالف آن معرفی میکنند.
در اینجا منظور ما از این نوشتار ارزیابی دلایل موافقان یا مخالفان ارجاع توافق برجام به مجلس شورای اسلامی نیست که آن خود حدیثی مفصل و طولانی است بلکه هدف اصلی از نگارش این سطور، اشاره به برخی اشتباهات رهبری در کیفیت پردازش به موضوع برجام در صحبتهایش در میان نمایندگان مجلس خبرگان است. به نظر میرسد ایشان به خاطر واکنش مجلسین کنگره و سنا به توافق هستهای برجام همچنین برخی اظهارنظر مسئولان بلندپایه امریکایی که عمدتاً مصرف داخلی دارد خیلی عصبانی شده است.
به عبارت دیگر رهبری که خود را دشمن مهم و شناخته شده استکبار جهانی میداند اکنون که به قول خودش مجبور به عقبنشینی در مقابل استکبار جهانی شده است انتظار نداشته اینچنین با بیتفاوتی مسئولان آمریکایی در ازای عقبنشینیهایش مواجه شود! بنابراین اظهارات آقای خامنهای درباره برجام بیشتر حاکی ازعصبانیت ایشان از آمریکا بود تا کنشی از روی تدبیر. بنابراین اظهار نظر یاد شده نه تنها نمیتواند عاقلانه و خردمندانه باشد بلکه ناقض ادعاهای گذشته ایشان مبنی بر ورود مقتدرانه ایران به مذاکره با آمریکا میباشد زیرا ویژگی اقتدار ایجاب میکند که از بازیهای تبلیغاتی و اظهارنظرهای سطحینگر مسئولان آمریکایی که صرفاً مصرف داخلی دارد رنجیده خاطر نشویم.
آسیب دیگری که در اظهارات اخیر به ایشان وارد آمد این بود که معلوم شد مسئولان نظام توجهی به نظرات رهبری که قبلاً در خفا بیان شده نداشتهاند بنابراین ایشان مجبور شده حرف و نظرش با مسئولان را به صورت علنی در مقابل مردم بیان نماید طبیعتاً چنین القایی به اقتدار داخلی ایشان در داخل نظام آسیب وارد میکند زیرا آنگاه اینگونه القا می شود کسی از مسئولان نظام در موضوع مهمی مثل توافق هستهای به نظرات رهبری توجهی نمی کنند و کار خود را میکنند.
اما بزرگترین اشتباه رهبری در صحبتهای مزبور این بوده است که دلیل اصلی خود برای وارد شدن به گفتوگو با آمریکاییها را افشا نمود! در شرایطی که نظام و شخص آقای خامنهای ماههای طولانی است تلاش کردهاند تا وانمود کنند پذیرش تبعات گفتوگوی مستقیم با آمریکا در موضوع هستهای نه نتیجه فشار تحریمها بلکه به خاطر اقتدار و دستیابی ایران به اهدافش در فناوری هستهای بوده است اما متأسفانه ایشان به صورتی انفعالی و از موضع ضعف صراحتاً افشا میکند که به خاطر فشار ناشی از تحریمها مجبور به گفتوگوی مستقیم با آمریکا شده است وگرنه ایشان که داشت کار خودش را میکرد و میتوانست تعداد سانتریفیوژها را دهها برابر کند و غنیسازی را نیز بالاتر از ۲۰٪ ببرد!؟ چنین خطا و اشتباه بزرگی از ناحیه رهبری چگونه توجیه میگردد؟!
آیا صرف همین اظهار نظر برای اثبات ادعاهای نتانیاهو و مخالفان برجام در آمریکا کفایت نمیکند؟ پاسخی که میشود به رهبری داد این است که اگر فرضاً تعداد سانتریفیوژها را دهها برابر میکردید و غنیسازی را هم به سطح ۹۰٪ میرساندید آنگاه قرار بود چه نتیجهای از این پروژهها برای مملکت عاید شود؟ آیا قرار بود بمب اتمی ساخته شود؟ که طبعاً پاسخ منفی خواهد بود! آیا قرار بود شمعی از این غنیسازی نود درصدی و دهها هزار سانتریفیوژ برای صنعت و توسعه مملکت روشن شود؟!
مقام رهبری باید بهتر از هر کس دیگری بداند که خواهناخواه تصمیم ایشان و نظام برای تعامل با غرب و انجام گفتوگوهای مستقیم با آمریکا درواقع گام نهادن به جادهای یکطرفه است که بازگشت از آن تبعات سنگینی برای کشور، نظام و شخص ولیفقیه خواهد داشت به ویژه آنکه در فضای پس از برجام برخلاف گذشته دیگر امکان متحد ساختن ملت ایران و طرفداران نظام زیر پرچم هستهای شدن وجود ندارد.
مشکل رهبری در سیاست خارجی این بوده است که هیچگاه نتوانسته یک سیاست و گزینه مشخصی را در مقابل غرب تا آخر ادامه دهد بنابراین نتیجه دوگانههای تمایل برای غرب از یکطرف و افسارگسیختگیهای بیحد و حساب در غربستیزی این بوده است که با وجود صرف هزینههای فراوان مادی، معنوی، سیاسی و امنیتی اما هیچ نفعی از احداث تأسیسات هستهای عاید ایران نشد و از طرف دیگر هیچ چشمانداز روشنی هم در افق همکاریهای احتمالی میان ایران و غرب دیده نمیشود.
منبع:پژواک ایران