داستان دعواها و بر هم زدن رابطه ایران با آمريكا و توافقنامه هسته اي وین !
عباس رحمتی
حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی ایران که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک رفته بود (روز جمعه ) در نشستی با مدیران شرکتهای تجاری و صنعتی آمریکا گفت «امنیت و ظرفیتهای بزرگ اقتصادی فرصت کم نظیری است برای سرمایه گذاری درایران.» او گفت منعي براى روابط اقتصادي ايران با آمريكا نيست ، درست گفته فقط مانع كوچكي وجود دارد آنهم وجود ولايت فقيه و بادمجان دور قاپ چينان دلواپس اوست كه بعد از توافق ايران و ١+ ٥ روابط با آمريكا را تابو ميدانند در حاليكه روحاني و دولت معتدلش اوج علايقش را نسبت به اين رابطه نشان ميدهند ، روحاني ميداند كه ج اسلامي چندين بار خيز برداشته كه روابط اقتصادي برقرار كند ولي چون مسايل سياسي هر دو کشور لاينحل مانده است روابط اقتصادي هم بین دو کشور شكل نگرفته است ، در حاليكه روحاني از آماده بودن برقرارى رابطه با آمريكا را بعنوان راهكار اصلي نام ميبرد و ميگويد يكي از راهكارها ي رابطه اقتصادي با آمريكاست او گفت موانعي كه در ايران وجود دارد ناپايدار است و بزودي حل ميشود و ما بعد از عبور از برجام بايد روابطمان را با دنياى خارج بيشتر كنيم در این رابطه " هوشنگ امير احمدي " ميگويد نبايد زياد انتظار رابطه اقتصادي از آمريكا داشت يعني آمريكا ابتدا بدنبال حل مسائل سياسي است تا بتواند روابط اقتصادي خود را گسترش بدهد او ميگويد : «ایرانیها همیشه دوستدار فعالیتهای اقتصادی آمریکاییها در ایران بودند؛ از زمان آقای هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدینژاد و الان آقای روحانی. ایران تقریبا هیچوقت برای سرمایه گزاری آمریکاییها در ایران منعی نداشته است.»
به گفته هوشنگ امیراحمدی، «در سال ۱۹۹۴ برابر با ۱۳۷۳ خورشیدی آقای هاشمی رفسنجانی یک معامله یک میلیارد دلاری با یک شرکت آمریکایی داشت که آقای کلینتون جلویش را گرفت و بعد هم پشت سرهم تحریمها برقرار شد.» از صحبتها اين لابي ج اسلامي چنين بر ميآيد كه اين روابط شكننده است و مسائل سياسي حل نمي شود و مسائل اقتصادي در حد محدودي خواهد ماند او ميگويد " الان هم بعد از این جریان برجام و در تحلیل نهایی به جای اینکه سرمایه گذاریهای بزرگی انجام شود روابط احتمالا در سطح تجارت ممکن است محدود بماند. فقط در بخش نفت و یا یکی دو زمینه دیگر ممکن است سرمایهها ی اروپایی وارد شود که آن هم با مشکلات خاصی خواهد بود.»، مشكل ديگري كه وجود دارد و كارشناسان انرا مطرح ميكنند ، اصولا سرمایه گزاریهای خصوصی خارجی آن هم از نوع مستقیم مستلزم خرید زمین، وارد کردن ماشین آلات، انتقال تکنولوژی، تولید کالا و عرضه در بازارهای جهانی و فروش محصولات است. بنابراین برای شرکتهای آمریکایی شاید یک کمی زود باشد اما آنها هم میتوانند از طریق شریکان اروپایی و یا شریکان خود در خاوردور به این صحنه وراد شوند.»
حال سوال اينجاست كه هم رژيم ايران و هم آمريكايي ها چندين بار تلاش كرده اند كه پيوند مجددشان را برقرار كنند ولي هر بار با كارهاي تروريستي از جانب رژيم روبرو شده اند و رابطه هاي سياسي و اقتصادي شكست خورده است كه اشاره اى به اين تلاشها ميشود .
مروري بر تاريخ و تلاش هاي ايران و آمريكا براى روابط سياسي و اقتصادي
از سال ١٣٥٨ تا كنون شش بار تلاش شده است كه توافقاتي (روابط سياسي ) بين ايران و امريكا صورت گيرد ولي هر بار تلاش شده است خرابكاري هايي در اين ميان ايجاد شود.١- اين توافقات، اولين بار بعد از گروگان گيري درپائيز سال ١٣٥٩ بود كه مرحله نهايي آن مخفيانه در الجزاير صورت گرفت در آنجا بنا بود پس از آزاد شدن گروگانها ، سرمايه هاي بلوكه شده ي ايران آزاد شود و در عوض كمكهاي تسليحاتي توسط آمريكايي به ايران در خلال جنگ ايران و عراق صورت گيرد . در اين مرحله بخاطر زد و بندهاي جمهوريخواهان و نمايندگان و لابيهاي جمهوري اسلامي بخاطر واگذارى قدرت از كارتر به جمهوريخواهان ( ريگان ) توافقات متوقف شد .
٢- ماجراى كيك و كلت مک فارلین !
حمله اسراییل به جنوب لبنان در ژوئن ۱۹۸۲ (خرداد ۱۳۶۱) به نقطه عطفی در روابط ایران و ایالات متحده تبدیل شد. در اکتبر ۱۳۸۳ (آبان ۱۳۶۲)، انفجار مقر تفنگداران آمریکایی و فرانسوی، که متحدان ایران در لبنان آنها را حامی اسراییل می دانستند، به ترتیب به مرگ ۲۴۳ و ۵۸ نیروی ویژه این دو کشور انجامید. در پی این انفجارها، که توسط گروه های منسوب به تهران انجام شدند، موجی از گروگانگیری اتباع غربی در لبنان به راه افتاد که طی ۵ سال بعد، به ربوده شدن حداقل ۴۰ نفر منجر شد. با بحراني شدن روابط فرانسه و آمريكا با ايران ، هردو كشور غربي به اين نتيجه رسيدن كه براى آزاد كردن گروگانهايشان بايد با ايران رابطه برقرار كنند و در چنين موقعيتي روابط محرمانه اي با نمايندگان ج اسلامي صورت مي گيرد كه طبق آن از اوت ۱۹۸۵ (مرداد ۱۳۶۴) به بعد، به تدریج تعدادی از گروگان های ایالات متحده در ازای ارسال محموله های پراکنده اسلحه و لوازم یدکی آمریکایی به ایران آزاد شدند. نقطه عطف این روند، سفر رابرت مک فارلین مشاور سابق امنیت ملی آمریکا به تهران در مه ۱۹۸۶ (خرداد ۱۳۶۵) با هدف گفتگوی مستقیم با مقام های ارشد حکومت ایران بود که بی نتیجه ماند.
مخالفان عادی سازی روابط تهران و واشنگتن در ایران، خبر سفر محرمانه مک فارلین به تهران در آبان ۱۳۶۵ را به یک هفتهنامه لبنانی (الشراع) رساندند. این افشاگری، تیر خلاصی به مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا بود و روابط دو کشور را از گذشته هم بحرانیتر کرد.
افشاگريهاي اين رونامه تبعاتي براى هر دو كشور داشت ، به این علت که معلوم شد تسلیحات آمریکایی، توسط اسرائیل به ایران فرستاده شده است؛ و برای آمریکا، از آن جهت که پول حاصل از معامله اسلحه، بر خلاف مصوبه کنگره آمریکا در ممنوعیت کمک به ضدانقلابیون نیکاراگوئه، صرف کمک به همانها شده بود. در نتيجه مقدارى سلاح آمريكايي به ايران تحويل داده شد و تعدادي از گروگانهاي آمريكايي آزاد شدند و روابط دو كشور بدتر از گذشته شد.(در همان زمان م محمدي نماينده اولين مجلس ماجرا را براى من و دوستانم تعريف كرد که ما باورمان نمی شد )
٣- در مرحله بعد باز جمهوريخواهان خواهان روابط با رژيم ايران شدند . در ژانویه ۱۹۸۹ (دی ۱۳۶۷) جورج بوش (پدر) در سخنرانی خود به مناسبت شروع دوران ریاست جمهوری، به طور غیر مستقیم خواستار کمک ایران برای آزادی گروگان های باقی مانده در لبنان شد و وعده داد که کشورش چنین اقدامی را تلافی خواهد كرد او از اين اقدام بعنوان ماندن در خاطره يادكرد ، چند ماه بعد کرد.، با میانجیگری "خاویر پرز دکوئیار" دبیر کل وقت سازمان ملل متحد اين اقدام ، وارد مراحل عملی شد، نماینده دبیر کل، شخصا با رئیس جمهور وقت ایران اکبر هاشمی رفسنجانی گفتگو کرد و در مورد شرایط کمک ایران به حل مشکل گروگان ها به توافق رسید که نهایتا، به آزادی همه آنها تا فوریه ۱۹۹۲ (بهمن ۱۳۷۱) منجر شد.
٤- بمب گذاري در سفارت اسرائيل مرحله بعدي بود، آمريكايي ها كه در روياهايشان به رابطه با ايران مي انديشيدند تنها یک ماه بعد از آزادی آخرین گروگان، و در میانه تصمیم گیری ( دولت آمریکا )برای "اقدام متقابل" در مورد ایران، بمبی در سفارت اسرائیل در آرژانتین منفجر شد که به کشته شدن ۲۹ و زخمی شدن صدها نفر انجامید. اسرائيلي ها، ايران را عامل اين انفجار كردند و بهانه اي شد مخالفان، اقدام جرج بوش در مقابل آزادي گروگانها را متوقف كند . بازهم روابط ايران و آمريكا ابتر ( دم بريده ) ماند.
٥- ترور در برلين و رو شدن دست جنايتكاران و سران رژيم : چندي بعد ماجراى ترور رهبران كرد ايران در رستوان ميكونوسِ برلين آلمان صورت ميگيرد كه اين بار راه گريزي براى سران رژيم وجود نداشت در اين ترور دست رهبران رژيم و وزيرانش در ترور معروف به ميكونوس رو ميشود. خامنه اي و رفسنجاني و "علي اكبر ولايتي " و "علي فلاحيان" دوتن از وزيران ج اسلامي در دادگاه برلين محكوم به ترور ميشوند در آن روزها ميرفت كه رژيم ايران در انزواي كامل قرار گيرد و باز راه مذاكرات با ايران بسته ميشود .
٦- پرونده انفجار الخُبر و توقف مذاكرات:
با روي كار آمدن خاتمي سعي بسيار شد كه روابط با آمريكا مجددا استارت زده شود مصاحبه سي ان ان (كريستين امانپور) با خاتمي [٢] اين انگيزه را بخوبي نشان ميدهد خبرساز شدن پرونده انفجار برج های "الخبر" در ژوئن ۱۹۹۶ (تیر ۱۳۷۵) که به کشته شدن ۱۹ آمریکایی انجامیده بود و وقوع آن، به یک سال "پیش از" ریاست جمهوری محمد خاتمی بر می گشت. سه سال بعد از وقوع انفجار برج های الخبر، اف بی آی بر مبنای نتایج بازجویی از کسانی که به خاطر نقش خود در انفجار در عربستان سعودی زندانی بودند اعلام کرد که سپاه پاسداران ایران در این ماجرا دست داشته است. در صورتيكه پيشتر عامل اين بمب گذارى را گروه القاعده مي دانستند و بيل كلينگتون كه ميرفت تا با خنده هاي خاتمي روابط جديدي را رقم زند ولي گزارش اف بي آي و دستگاههاي اطلاعاتي آمريكا اين روابط را متوقف كرد و كلينگتون از طريق عمان در سال ١٩٩٨ نامه اي به خاتمي ميفرست كه در آن خواستار رسيدگي به انفجار الخبر شد ! و اين گونه برخوردها بخوبي نشان ميدهد كه آنجا كه لازم باشد با تروريست ها كنار ميايند و چشم خود را بر تمامي جنايات براحتي مي بندند . می توان گفت برخوردهاي آمريكا و غربي ها با تروريست افسارگريخته بيشتر شبيه به يك شوخي است تا برخوردي جدي با تروريست ! اين مرحله هم نيز گذشت .
٧- همكاري نظامي ايران، آمريكا در افغانستان:
نیروهای ایالات متحده در شروع تهاجم به خود نسبتا سردرگم بودند، توانستند با همکاری متحدان جمهوری اسلامی در آن کشور (ائتلاف شمال) و استفاده از همکاری موثر امنیتی و نظامی ایران (مشخصا سپاه پاسداران) به سرعت دولت طالبان را ساقط کنند.
همکاری نظامی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی با ایالات متحده، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بی سابقه به نظر می رسید و متناسب با آن، ایران انتظار اقدام متقابل دولت جورج بوش (پسر) را داشت.
در ژانویه ۲۰۰۲ (آذر ۱۳۸۰) اسرائیلی ها خبر از کشف یک کشتی "اسلحه ایرانی" به نام "کارین اِی" در دریای سرخ دادند که ظاهرا عازم غزه بود و اين درست سه ماه بعد از سقوط طالبانان در افغانستان و يك ماه بعد از تعيين تكليف افغانستان در كنفرانس " بن " آلمان بود . ماجراى اين كشتي با واكنش شديد اسرائيلي و ايالات متحده مواجه شد و جرج دبليو بوش ايران را " محور شرارت "ناميد.
اشغال عراق توسط آمريكا ، هديه اي به ج اسلامي ايران:
زماني كه آمريكا وارد عراق ميشد پاسداران سپاه بدر با كمك سپاه پاسداران رژیم وارد عراق شده بودند در واقع سپاه پاسداران توانست ميخ خود را در همان روزهاي اول درعراق بكوبد و باعث شود آمريكايي ها از برنامه هاي بعدي در عراق باز بمانند و از اين موقعيت رژيم ايران به امتيازاتي دست يافت كه در نهايت راه چانه زنی های سیاسی را تا به امروز براى آخوندها باز كرده است . بمب گذاريهاي متعدد در عراق و كشتارهاي روزانه مردم عراق و حتا مرگ تعداد زيادي از سربازان آمريكايي در اثر همين انفجارها باعث متوقف شدن آمريكايي در عراق شد بطوري اقدامات زيادي از جمله حمله نظامي به ايران از سوى مقامات واشنگتن مطرح ميشد در سال ٢٠٠٦ ( ١٣٨٥) "كاندوليزا رايس " وزير خارجه آمريكا در صورت متوقف شدن اين انفجارات ، پيشنهاد به رياست جمهوري ( بوش ) را داد . همكاري با ايران و حتا امتياز دادن به ملاها در اين طرح مطرح شده بود. خاویر سولانا مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپا بسته پیشنهادی ایالات متحده را رسماً به علی لاریجانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی و مذاکره کننده ارشد هسته ای ایران ارائه کرد. مطابق بسته پیشنهادی، اگر جمهوری اسلامی غنی سازی اورانیوم را متوقف و بر سر عراق همکاری می کرد، در عوض نیروگاه های پیشرفته آب سبک در اختیار تهران قرار می گرفت و سانتریفوژهای تحقیقاتی ایران فعال می ماند (آمریکا در زمان محمد خاتمی حاضر به پذیرش فعالیت این سانتریفوژها نشده بود). آمریکا، همچنین با حرکت به سمت لغو تحریم هایی که تا آن زمان علیه ایران وضع شده بود، سیاست تغییر رژیم را کنار می گذاشت و به "پذیرش ایران در جامعه بین المللی" کمک می کرد. بنا بر اين شد كه علي لاريجاني ( رئيس شوراى امنيت ملي آنزمان ) در سفر به نيويورك در حضور وزراى امورخارجه اتحاديه اروپا روسيه و چين و آمريكا اين مسئله نهادينه شود! این بارهم بطور غیر منتظره ای بازی بر هم ميخورد، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور وقت بود که علاقه ای به "دور زده شدن" خود توسط دبیر شورای عالی امنیت ملی نداشت. در نتیجه، سفر هماهنگ شده علی لاریجانی به نیویورک اساساً صورت نگرفت و به جای او، محمود احمدی نژاد بود که در مجمع عمومی سازمان ملل خبر ساز شد - و البته بعد از بازگشت به ایران هم، سعید جلیلی را جانشین لاریجانی کرد. جالب اينجا بود كه جرج بوش كه رژيم را "محور شرارت " معرفي كرده بود اين بار بعد از سخنراني احمدي نژاد در سازمان ملل اعلام كرد ، آمریکا هیچ مخالفتی با پی گیری یک "برنامه واقعا صلح آمیز هسته ای" از سوی ایران ندارد و چشم انتظار روزی است که دو کشور بتوانند "دوستان خوب و شرکای نزدیکی" باشند. محمود احمدی نژاد اما در سخنان خود در مجمع عمومی، بعد از تاکید بر لزوم تغییر سازوکار اداره جهان، گفت که پرونده کشورش قرار است از شورای امنیت به آژانس بین المللی انرژی اتمی بازگردد و اساسا از نظر او موضوع هسته ای ایران خاتمه یافته تلقی می شد.
سخنان احمدی نژاد، باعث شگفتی همگان شد. چون شورای امنیت کمتر از دو ماه قبل اولین قطعنامه خود ، قطعنامه اي ديگري علیه برنامه اتمی ایران را صادر کرده بود، سه ماه بعد قرار بود قطعنامه سوم (شامل اولین سری تحریم های هسته ای) را صادر کند و مطلقا، هیچ نشانه ای وجود نداشت که از "بازگشتن پرونده ایران از شورای امنیت به آژانس" حکایت داشته باشد اين خود نشان از يك زد و بند سياسي بود كه پشت پرده صورت گرفته بود ! رژيمي كه پيش از ٥٩ بار محكوميت بین المللی داشته چطور شد يكباره پرونده اش از شوراى امنيت به آژانس انتقال مي يابد؟
پادر مياني سلطان قابوس پادشاه عمان آخرین تلاش !
در اواخر رياست جمهوري دلبر ولايت فقيه / احمدي نژاد ، راه ديگري براى رابطه با آمريكا باز ميشود سلطان قابوس با آمريكايي ها صحبت ميكند تا درب ديگري براي اين رابطه سیاسی / اقتصادی بگشايد اگر چه اين پادر مياني همچنان هم مخفي نبود ولي اخيرن ، جزئيات آن منتشر شده است اما عمر دولت احمدي نژاد هم به برقرارى رابطه با آمريكا قد نداد گرچه تصميم گيرنده اصلي ولايت فقيه است به خاطر همين ولايتي وزير خارجه او چندين بار در انزمان به آمريكا سفر كرد تا آجیل مشگل گشای خامنه ای را به آمریکایی بدهد و اين رابطه برقرار شود! هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه سابق آمریکا، در کتاب خاطرات خود به نام "گزینه های دشوار" توضیحاتی را ارائه کرده که کمابیش با صحبت های مرداد ماه گذشته علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه سابق ایران در مصاحبه با روزنامه ایران همخوانی كامل دارد.
خانم کلینتون می گوید که سلطان قابوس پادشاه عمان، در ژانویه ۲۰۱۱ به ایالات متحده پیشنهاد داده که میان این کشور و ایران میانجیگری کند و این پیشنهاد پذیرفته شده است ! هرچند نهایتا، در اواخر سال ۲۰۱۲ اين مخفي كاري چند ماه بعد از اجرای تحریم های بی سابقه بانکی و نفتی آمریکا و اروپا علیه ایران بوده که عمانی ها خبر از آمادگی ایران برای گفتگوی جدی با ایالات متحده در سطح معاونان وزارت امور خارجه داده اند! و اين نشان از فشارهاي تحريم ها دارد كه رژيم تن به مذاكرات جديد ميدهد.
عشوه گري هاي دوطرف:
علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه وقت ایران، در توضیحی جداگانه در مصاحبه با روزنامه ایران می گوید که ماه قبل از ملاقات معاونان بود (در مارس ۲۰۱۳ یا اسفند ۱۳۹۱) نامه پادشاه عمان در مورد میانجیگری بین تهران و واشنگتن را به آیت الله خامنه ای داده و شورای عالی امنیت ملی را در جریان گذاشته است. او می افزاید که وجود اختلاف نظر در داخل حکومت، به تاخیر در تصمیم گیری انجامیده تا نهایتاً، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۱۲ آمریکا (آبان ۱۳۹۱) آمریکایی ها خواستار توقف تماس های محرمانه تا زمان روشن شدن نتایج انتخابات آمریکا شده اند.
چهار ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سرانجام ملاقات محرمانه معاونان وزرای امور خارجه ایران و آمریکا در مسقط عمان برگزار می شود.این ملاقات، حدود سه ماه تا انتخابات ریاست جمهوری ایران فاصله دارد كه این بار خامنه ای است که، به گفته" علی اکبر صالحی"، خواستار متوقف شدن مذاکرات تا زمان بعد از انتخابات می شود. خواسته ای که شاید ریشه در تردید رهبر ایران در "رازنگه داری" تیم آقای احمدی نژاد در مورد مذاکرات محرمانه داشته و شاید هم به سادگی، نوعی مقابله به مثل در واکنش به اقدام قبلی آمریکایی ها در تعویق مذاکرات تا روشن شدن نتیجه انتخاباتشان بوده است.[٣] علی اکبر صالحی، در يك واكنش باور نكردني ميگويد :" بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ۱۳۹۲، او رئیس جمهور جدید را در جریان مذاکرات پشت پرده ای که در دوره دوم احمدی نژاد و به اذن خامنه ای با آمریکایی ها انجام شده قرار داده و اطلاع از این موضوع، "تعجب" آقای روحانی را برانگیخته است. اگرچه اين بار هم رابطه اي بين ايران و آمريكا بوجود نياورد ولي كاري كرد كه وزراى خارجه دو كشور را به پاي ميز مذاكره هسته اي كشاند تا واقعه تاريخي ديگري مثل دست تمنا دادن اوباما و ظريف را در حاشيه مجمع سازمان ملل (U.N) بوجود آورد جنجالي در اردو دلواپسان رژيم بوجود آورد .
جمهوري خواهان آمریکا هم موفق نشدند
مذاكرات نفس گير وين با مخفي كارى ها ي بسياري به پايان رسيد [٤]و توافقنامه بين كشورهاي ايران و ١+٥ ( آمريكا) امضاء شد ولي جنجال بعد از دو ماه فرصت در كنگره آمريكا رخ داد كه در فرصت بعدي به آن ميپردازيم ميتوان خلاصه وارنوشت : جمهوریخواهان میخواستند با گذراندن مصوبهای در سنا /كنگره شرط جدیدی را به توافق هستهای اضافه کنند.
مطابق طرحی که سناتور "میچ مک کانل" تهیه کرده بود، جمهوریخواهان میخواستند رفع تحریمهای ایران را به این مشروط کنند که ایران ، اسرائیل را به رسمیت بشناسد. یک شرط دیگر که جمهوریخواهان میخواستند برای اجرای توافق بگذارند آزادی شهروندان آمریکایی که در ایران زندانی هستند بود.
این مصوبه با رای ۵۳ به ۴۵ تصویب شد. اما ۶۰ رای لازم را برای آنکه در نهایت اجرایی بشود نیاورد.
به دنبال پایان موفقیتآمیز مذاکرات ایران و کشورهای ۱+۵ کنگره آمریکا دو ماه فرصت داشت تا این توافق را بررسی کند. جمهوریخواهان به شدت منتقد توافق بودند و میگفتند باراک اوباما امتیازات زیادی به ایران داده است.
با وجود اینکه اکثریت مجلس نمایندگان و سنا در دست جمهوریخواهان است، آنها آرای لازم را برای ممانعت از وتوی تصمیم خود از طرف باراک اوباما نداشتند.
با شکست تلاش جمهوریخواهان و به پایان رسیدن مهلت دو ماهه کنگره برای بررسی توافق، باراک اوباما میتواند دستور رفع تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای ایران را صادر کند.
دولت آمریکا تاکید کرده که اگر ایران تعهدات خود را نقض کند تحریمها دوباره اعمال خواهند شد ، اين خود نشان دهنده آن است كه اين توافق هنوز هم ناپايدار و شكننده است و با وجود ولايت فقيه در راس هرم قدرت و با سنگ اندازي هاي دلواپسان و با كفن پوشان هميشه در خيابان، اين رابطه برقرار نخواهد شد . در پايان بايد گفت دولتهاي جمهوري اسلامي هر كدام به نوبه خود تلاش كرده اند كه با آمريكا رابطه داشته باشند ولي چون تصميم گيرنده كس ديگري است قدرتي براى به پايان بردن اين رابطه ندارند، حال بايد ديد بعد از موفقيت "اوباما" در اين مذاكرات و دعواهای کنگره تا چه حدي ميخواهد تحريم ها را از روي دوش مردم ايران بردارد و چه كسي كليد اين رابطه را در ايران رقم خواهد زد ، خامنه اي و دلواپسانش يا روحاني و دولت تدبير و اميدش ؟
_____________________________________________________________________________
[١]كارشناس اقتصادي ، بنام علي رشيدي ميگويد :ولی سرمایه گزاریهای مستقیم محتاج همکاری با شرکتهای ایرانی و به صورت جوینت ونچراست. سال هاست ما عقب ماندهایم مخصوصا در دوره تحریمها. بنابراین مدتی زمان لازم است تا دولت بداند که چه کار میخواهد بکند و در چه زمینههایی میخواهد سرمایه گزاری خارجی را تشویق بکند.»( راديو فردا)
[٢]امانپور بخاطر گرفتن سرمايه هاي پدري و گرفتن زمينهايي كه به او به ارث رسيده بود نياز به چنين مصاحبه اي نيز داشت .
[٣]حسين باستاني شهريور ٩٤سايت روز
[٤] بعضي از سناتورهاي آمريكا در جريان جلسات كنگره به اين مخفي كاريها اشاره كردند مخفي كارى ها تا آنجا بود كه توافقنامه اصلي را به سناتور ها نشان ندادند و فقط امضاء را از آنها ميخواسته اند.
منبع:پژواک ایران