PEZHVAKEIRAN.COM «حکومت اسلامی»، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!
 

«حکومت اسلامی»، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!
منوچهر تقوی بیات

روز جمعه ۲۷ نوامبر ۲۰۱۵ میلادی، در ساعت ۲۱، فردریک سکاولان در برنامه ی خود در تلویزیون کانال یک سوئد، با خبرنگار فرانسوی؛ نیکلا هِنَن، گفت و گویی باورنکردنی و شگفت انگیز داشت. او در مصاحبه ی کوتاه خود حرف هایی زد که پندآموز و آگاهی دهنده است. این خبرنگار فرانسوی بیشتر، گزارش های جنگی تهیه می کرده است. او ده ماه در دست دیوانگانی جنایت کار زندانی بود. در این ده ماه هفت نفر از هم بندهای او را به گونه ای دلخراش کشتند. او و دیگر زندانی ها را به زور اسلحه واداشتند تا ویدیوهای این اعدام های دلخراش را نگاه کنند.

در پاسخ این پرسش که شما درباره ی کشتار پاریس چه فکر می کنید؟ گفت:« وقتی ماشین های پلیس و آتش نشانی بیرون آمدند من صدای آژیرها را شنیدم. سپس صدای گلوله و انفجار آمد، صداهایی مانند صدای مسلسل. این صداها برای من کاملن آشناست، اما نه در میهنم... چون من خبرنگار جنگی هستم...». گویا او هم بر این باور است که مرگ خوب است اما برای همسایه!

 نیکلا در دوران گروگان بودنش کتاب کودکی، به نام "بابا جوجه تیغی" نوشته است. زیرا او بر این باور است که جوجه تیغی ها همیشه به خانه ی خود باز می گردند. او درباره ی دوران گروگان بودن خودش کتابی با نام "دانشگاه جهاد" نوشته و منتشر کرده است. نیکلا در این مصاحبه از نگاه خودش که یک گروگان بوده، حرف هایی می زند که تا اندازه ای آگاهی دهنده است. البته او هم مثل ما نمی داند داعش چگونه و از کجا اداره می شود؟ او از نزدیک سربازهای این خیمه شب بازی جنایی سیاسی را دیده است. من لینک این برنامه ی تلویزیونی سوئدی را همراه با ترجمه ی برخی از گفته های او، برای آگاهی بیشتر در پایان این نوشته می آورم.

نیکلا هِنَن می گوید:« داعش، به یک شرکت تولید کننده ی فیلم ها ی دیوانه وار شبیه است که فیلم هایش بر واقعیت بنیاد شده است». جهادی های داعش بیشتر از اروپا می آیند. به زبان های انگلیسی، فرانسه و دیگر زبان های اروپایی حرف می زنند. بیشتر آن ها یا عربی نمی دانند و یا خیلی کم می دانند. آن ها از خانواده های مسیحی، یهودی، مسلمان و یا بی مذهب(سکولار) هستند. داعشی ها تازه مسلمانند و اسلام برایشان یک بهانه و یک پوشش است. بیشترشان پیشینه ی جنایی و زندان دارند. آن ها از جنایت کاران کوچک بوده اند اما با پیوستن به داعش جنایت هایشان بسیار بزرگ تر شده است. رفتاری کودکانه دارند. برخی از آنان بسیار باهوش هستند. آن ها افکار عمومی مردم اروپا را بازیچه قرار داده اند، تندرو و بی باک و خشن اند. « آن ها خشونت را مثل آگهی تجارتی عرضه می کنند. این کلیپ های تبلیغاتی به فیلم های پرنوگرافی خش و بی حیا می ماند و برایشان وسوسه انگیز است. آن ها در زندگی روزانه شان بسیار معمولی هستند». تندروی آن ها پیش از آمدنشان به سوریه و عراق و در زندان ها پدید آمده است.

از گفته های این خبرنگار و از دستگاه های ارتباط جمعی اروپایی چنین بر می آید که سلول های داعش از گروه هایی جدا از هم مانند یک هیئت مدیره یا هیئت امنا در هر جایی پدید می آید. آن ها مدعی ایجاد "دولت اسلامی عراق و شام " هستند. برخی حمله ی آمریکا به عراق را آغاز شکل گیری داعش می دانند. آمریکا هر کاری بکند انگلیس بهره برداری های خودش را می کند. در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ آمریکا بنا به خواست انگلستان کودتا کرد اما بهره ی این کشور درغارت ایران بیشترین بود. هنگامی که آمریکا و شرکایش در گوادولوپ شاه را از پادشاهی برداشتند، به کمک بی بی سی، خمینی به جای او فرمانروای مطلق ایران شد. خامنه ای با یک کودتای خزنده، همه ی همکاران خمینی را فراری داد یا زندانی کرد و یا مانند احمد خمینی کشت. آمریکا که به عراق لشکرکشی کرد، انگلیس ها با چند صد سرباز در این لشکر کشی آمریکا را همراهی کردند و خیلی هم زود سربازان خودشان را از عراق بیرون کشیدند. چون از همه جای خاور میانه سربازان فدایی اسلام( اخوان المسلمین) و امام زمان خود به خود سبز می شوند.  

پیشینه ی اسلام جهادی خاور میانه به هنگامی باز می گردد که در سال ۱۶۹۵ کمپانی هند در خاور زمین، پا گرفت. در آن زمان سربازان جهادگر امام زمان با فریادهای الله اکبر سراسر ایران را گرفتند و با کشور مسلمان ترکیه و خلافت اسلامی ترک به جهاد پرداختند. دولت انگلیس تحصیل کرده های دانشگاه کمبریج را گروه گروه به کشورهای خاوری برای جاسوسی فرستاد و اروپاییان مسلمان در کشورها و مسجدهای مسلمان ها پیدا شدند. از آن زمان تاکنون داعش تکوین یافته است. در گذشته مسلمانان جهاری به شکل دولت های دست نشانده ی استعماری منافع انگلیس را تأمین می کردند. در روزگار ما به شکل های جمهوری اسلامی، طالبان، القاعده، داعش و دولت اسلامی همان کار را می کنند. آدم های خلاف کار و ناراضی را در زندان ها و خیابان های محله های فقیر و حتا دانشگاه های اروپا به دام می اندازند و راه مسلمان شدن را به آن ها می آموزند.

اگر این جهادی ها، نیویورک، پاریس، لندن، بروکسل یا هر شهر اروپایی دیگر را به آتش بکشند و مردم بی گناه را تکه تکه کنند سرمایه داران اروپا و آمریکا جهادی های مسلمان را با انگشت نشان می دهند و مردم عادی اروپا و آمریکا را بر ضد مردم عادی مسلمان می شورانند. هزاران و میلیون ها انسان بی گناه اگر کشته شوند، هیتلرها، آنجلا مرکل ها، تونی بلرها، دیوید کامرون ها و فرنسوا هلندها از میان نگهبانان مسلح خود با آرامش کامل گام بر می دارند و اشک تمساح می ریزند.

سازمان دادن سربازان اجیر و میلیشیا سال هاست که در اروپا و آمریکا به یک سرمایه گذاری پر سود مبدل شده است. پلیس های اروپایی آدم های ماجرا جو و پرونده دار را در حالی که زیر نظر و تحت پیگرد هستند، به سوی سوریه و عراق راهنمایی می کنند.  "جهادی جان" از دانشگاه لندن ظهور کرده و نام بیتل ها را بر خودش و همکاران سلولش یا بنگاه اسلامی اش می گذارد. درباره ی جان جهادی؛ محمد اموازی، در ویکی پدیا می خوانیم: « وی در ایمیلی به تاریخ ژوئن ۲۰۱۰ که واشنگتن پستو گاردینمنتشر کردند نوشت:« قرار بود من صاحب کار شوم و ازدواج کنم. من حس یک زندانی را دارم که نه در زندان بلکه در لندن زندانی شده است. فردی که زندانی است و نیروهای امنیتی وی را تحت کنترل دارند. آنها مانع از این شدند که در زادگاهم یعنی کشور کویت، زندگی جدیدی شروع کنم.»

این سربازان خودباخته و بی اراده بازیچه ی دست سازمان های جاسوسی اروپا و آمریکا هستند. روشن است که توده های مسلمان و ناآگاه بهترین و رایگان ترین سربازان حکومت اسلامی آینده هستند. این که این سربازهای خیمه شب بازی در کجا و به چه شکل شهید می شوند مهم نیست چون بر این باورند که یک راست به بهشت می روند. این که در پایان این بازی کدام یهودی یا مسیحی خلیفه ی مسلمانان می شود هنوز روشن نیست؟!         

منوچهر تقوی بیات

استکهلم ـ یازدهم آذرماه ۱۳۹۴ خورشیدی برابر با دوم دسامبر ۲۰۱۵ میلادی

*****

 

مصاحبه ی تلویزیونی را در این لینک می بینید:

http://www.svtplay.se/video/5050396/skavlan/skavlan-sasong-14-avsnitt-11

ترجمه ی برخی از گفت و شنود های این مصاحبه را در این جا می خوانید:

... آن ها خشونت را مثل آگهی تجارتی عرضه می کنند... این کلیپ های تبلیغاتی مثل فیلم های پرنوگرافی خشن و بی حیا برایشان وسوسه انگیز است... آن ها در زندگی روزانه شان بسیار معمولی هستند.

بسیاری از جهادی ها از اروپا می آیند...

براحتی انگلیسی و فرانسه و دیگر زبان های اروپایی را صحبت می کنند، آن ها بندرت و بسیار کم عربی می دانند...

آن ها توانسته اند تا حدودی مردم بومی را متحد کنند...

ـ یکی از آن ها مهدی نموش بود که در حمله به موزه ی یهودی ها در بروکسل دخالت داشت...

او بسیار کودکانه و خودپسند بود. او ساعت ها می توانست درباره ی برنامه های معمولی تلویزیون فرانسه حرف بزند. او دوست داشت ستاره ی یکی از فیلم های جنایی تلویزیون باشد. من این احساس را دارم که او برای رسیدن به این آرزو به سوریه رفته است. می خواسته در آنجا قهرمان یکی از این فیلم ها باشد.

علت این که من نام کتاب خود را "دانشگاه جهاد" گذاشته ام این است که داعش، به یک شرکت تولید کننده ی فیلم ها ی دیوانه وار شبیه است که فیلم هایش بر واقعیت بنیاد شده است.  سرگذشت آدم های بدنامی است که هیچ آینده ای ندارند.

جهادی جان که الان کشته شده است در کشتن هفت نفر از هم بندهایی که با من اسیر شده بودند، دست داشت. گویا پنج نفر را خودش کشته است. او خیلی خشن بود. گویا او مغز متفکر همه ی آدم دزدی ها بود. او دیوانه بود و هم زمان بسیار باهوش. بیشتر آن ها کودک و ساده بودند. او خیلی خوب می دانست که  افکار مردم اروپای غربی را دست بیندازد و بیشتر ویدیوهایی که در غرب روی نت پخش شد کار او بوده است. آن ها ما را دست انداخته اند ما اسباب بازی آن ها هستیم. آن ها در حالی که در حال مذاکره بودند هم زمان ما مانند حیوانات بازیچه، در دست آن ها بودیم. یک روز یکی از آن ها آمد گفت فردا آزاد می شوید، یک هفته بعد همان آدم آمد گفت فردا یکی از شما اعدام خواهد شد، همین! فقط برای خنده!( شاید هم آن ها از جایی دیگر دستور می گرفتند!) انگیزه ی حیات ما را زنده نگه می داشت... باید خودمان را در نقطه ی صفر قرار می دادیم. آن ها به یک نفر گفتند دولت شما بیست میلیون دلار داده تا تو را آزاد کنیم و او را بردند و دو روز بعد با یک لب تاب آمدند و ما را با زور واداشتند تا شیوه ی کشتن او را تماشا کنیم. اسلحه را به سر ما فشار دادند و ما را واداشتند تا آن ویدیو را تماشا کنیم و هم زمان برایمان شرح دادند که چگونه آن ها اعدام کردند.

ـ آن طور که ما می فهمیم اسلام برای آن ها بسیار مهم است.

نه ، مهم نیست! آن ها پیش از آن که به اسلام بگروند رادیکالیزه شده اند. این یک اشتباه بزرگ است. آن ها آدم های تندرویی هستند که به دنبال ماجراجویی های فوق العاده هستند. اسلام و جهاد برای آن ها فقط یک بهانه است. این یک پوشش است برای ظاهر کار، اسلام جزء کوچکی در این کار است. بیشتر آن ها تغییر مذهب داده اند و این را خودشان اعتراف می کنند. بیشترشان از خانواده های مسیحی و یا یهودی هستند که مسلمان شده اند تا جهاد کنند، برخی که از خانواده های مسلمان بی مذهب (سکولار) هستند. بسیاری از آن ها قبلن اشتباهاتی کرده اند، مجرم و زندانی بوده اند و بیشترشان در زندان رادیکالیزه شده اند. به گونه ای این (جهاد) برای طلب بخشایش است. یعنی سعی می کنند گناهان قبلی شان را پاک کنند. به این ترتیب آن ها از گناهان کوچک به جنایات بزرگ کشیده می شوند. طنز کار در اینجاست که آن ها می خواهند یک زندگی پرهیزکارانه و منزه داشته باشند و با این کار دست به جنایات بزرگ می زنند.

ـ پس اگر زیاد به مذهب مربوط نیست پس شاید ... پس هدفشان چیست؟ می خواهند به چیز دست بیابند؟

این آدم ها را شست و شوی مغز ی داده اند مغزشان پر شده از چیزهای دیگر. آن چیز که من فکر می کنم شگفت انگیز است... این که آن هایی که رادیکالیزه شده اند در آغاز انگیزه های نابی داشته اند. آن ها به اخبار نگاه می کنند و می بینند مردم سوریه سال بعد از سال کشته می شوند و جهان اطراف هیج عکس العملی نمی کند. بنابراین اولین چیزی که به مغزشان می رسد این که خُب من می روم آنجا تا کاری بکنم. آن ها خودشان را به گونه ای شوالیه یا پهلوان تصور می کنند اما بعدش شست و شوی مغزی می شوند و به درون یک کهکشان موازی می افتند. بعد دچار یک پدیده ی بینابینی، چیزی بین یک سِکت یا توطئه می شوند.

ـ شما در پی مذاکرات مقامات فرانسوی آزاد شدید. شما نمی دانید چه اتفاقی افتاده است، آیا باجی پرداخت شده است یا نه؟

نه، تنها چیزی که من به طور یقین میدانم این که وقتی من رسیدم پاریس هلاند رئیس جمهور فرانسه به من گفت که دولت فرانسه پولی نپرداخته است، همین!

ـ آیا اصولن پرداخت باج چیز نادرستی است؟ بر اساس تعریف غلط است، همین طور است؟

سئوال جالبی است، من خودم با هرگونه مذاکره ای با آن ها مخالف بودم... تا این که من را گرفتند

ـ بله واضح است...

من دوست دارم ببینم آن رهبرانی که مدافع یک برخورد انعطاف ناپذیر  با این آدم ها هستند در برابر من چه می گویند زمانی که فرزند خودشان گروگان گرفته شده باشد، (ببینم هنوز همین نظر را دارند).

ـ جواب خوبی بود! عکس العمل (فرانسه)، آن طور که ما در روزنامه ها می خوانیم، بمباران بوده است. غرب دارد در این لحظه الرکا را بمباران می کند.

این یک تله است.

ـ منظور شما چیست؟ چه جور تله ای؟ یعنی چی؟

مشکل در چنین "جنگی" که من با این واژه ی جنگ موافق نیستم، این است که ...    مشکل این است جنگی که ما می کنیم نامتقارن است. جنگی است که بیشتر برپایه ی تبلیغات و اقناع قرار دارد.  بنابر این آن طرفی که جنگ را در سوریه می برد، آن طرفی نیست که اسلحه و تجهیزات گران، فراوان یا مدرن و پیشرفته دارد، بلکه آن طرفی است که موفق می شود که مردم سوریه را همراه خود داشته باشد. بنابر این اساس به نظر من با بمباران کردن سوریه ما مردم سوریه را از خودمان جدا می کنیم. پس ما آن ها را به آغوش داعش می فرستیم.

ـ شما می گویید این همان چیزی است که داعش می خواهد؟

بله دقیقن! بله آن ها به هدفشان می رسند. آن بمباران ها هدف داعش را تأمین می کند. مشکل اینجاست که فرانسه پیش از حمله ی پاریس بمباران را شروع کرده است. پس اساسن ما نمی توانیم بمباران را افزایش دهیم. چون این به داعش کمک می کند تا بازی را در دست داشته باشند. حتا نمی توانیم عقب بنشینیم و بمباران را متوقف کنیم. این یک پیروزی بزرگ برای داعش خواهد بود. ما نمی توانیم پیشرفت کنیم و بمباران را افزایش بدهیم. ما نمی توانیم عقب برویم و بمباران را پایان بدهیم، ما در تله افتادیم.

ـ وقتی شما اسیر بودی در اسارت یک کتاب نوشتی، یک کتاب دیگر، یک کتاب کودک.

ـ آن را برای دختران خود نوشتید؟

بله برای فرزندانم.

ـ آن در باره ی بابا جوجه تیغی است.

بله

کاملن همینطور است یک باباجوجه تیغی ربوده می شود و سعی می کند به خانه باز گردد. این یک داستان کودکان است. من جوجه تیغی را انتخاب کردم برای این که جوجه تیغی ها همیشه راه خانه شان را پیدا می کنند.

ـ شما جوجه تیغی ای بودی که به خانه بازگشتی. بله

ـ این را برای دخترت نوشتی.

بله برای بچه هایم.

ـ درباره ی پدر جوجه تیغی است.

بله

ـ دانشگاه جهاد؛ نام کتاب تازه ی شماست. سپاسگزارم از همکاری شما، می دانم که باید به هواپیما برسید.

ـ متشکرم نیکلا هنن!

لینک این عکس:

http://img.cz.prg.cmestatic.com/media/images/600x338/Mar2015/1734715.jpg?2b0c

                       

 

 

 

 

منبع:پژواک ایران


منوچهر تقوی بیات

فهرست مطالب منوچهر تقوی بیات در سایت پژواک ایران 

*تفسیر غزل ۳۶۴ دیوان حافظ  [2024 Mar] 
*کشتن مردم به هر بهانه ای درنده خویی است!  [2024 Feb] 
*آزادی گرفتنی است!   [2024 Jan] 
*غوغای جهانی نرگس محمدی و بانوان ایرانی  [2023 Dec] 
*باید کاری کرد، باز گو کردن مصیبت ها بس است!  [2023 Dec] 
*حافظ راهنمای اهل کرم  [2023 Dec] 
*ز هر طرف که شود کشته سود اسلام است!  [2023 Nov] 
*دموکراسی، حزب، قانون  [2023 Sep] 
*در باره ی حزب، جبهه و کنگره ملی  [2023 Jul] 
*دومین نشست سالانه حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران گزارشی از یک پیروزی [2023 Jun] 
*پرنده ی فلزی و انقلاب در ایران  [2023 Jun] 
*شستشوی مغزی ابزار فریب توده ها  [2023 Jun] 
*فریاد، فغان و ناسزا به خامنه ای، خمینی و الله...  [2023 May] 
* آسیب شناسی و درمان بیماری میهن ما  [2023 May] 
*برگی غم انگیز از تاریخ ایران  [2023 Mar] 
*از کف خیابان تا کنگره ی ملی موقت ایران  [2023 Feb] 
*چرا نمی توانیم سازمان یا حزب بسازیم؟  [2023 Feb] 
*آیا در ایران، پس از این توفان، نسیم آزادی خواهد وزید؟  [2023 Feb] 
*گند آن سخن!  [2023 Feb] 
*آزادی، حزب و دموکراسی!  [2023 Jan] 
*چرا انقلاب ها در ایران پیروز نشده اند؟  [2023 Jan] 
* فرهیختگان ایران پیروز خواهند شد  [2022 Dec] 
*چرا کنگره ملی؟ و چگونه؟  [2022 Dec] 
*امروز چه باید بکنیم؟  [2022 Dec] 
*راه برون رفت از بن بست  [2022 Nov] 
*نامه سرگشاده به ملت ایران و به آقای حامد اسماعیلیون  [2022 Nov] 
*جبهه ای به گستردگی سراسر ایران/ کوچه به کوچه کو به کو  [2022 Oct] 
*در ایران سندیکاها شایسته ترین نمایندگان زحمتکشان هستند  [2022 Oct] 
*دولت موقت چیست و کی برپا می شود؟  [2022 Oct] 
*راه رهایی میهن ما خرد جمعی است  [2022 Sep] 
*حافظ در کوچه ی رندان  [2022 Sep] 
*به یاد پرویز رجایی که در سی ام تیر کشته شد  [2022 Jul] 
*حافظ دلداده ی صحبت جانان  [2022 Jul] 
*قران و دین؛ دام بندگی و اسارت ما ایرانیان است  [2022 Jul] 
* ملت ایران می تواند حکومت اسلامی را سرنگون کند  [2022 Apr] 
*سوسیال دموکراسی و لائیسیته؛ راهی به آزادی و آسایش مردم  [2022 Apr] 
*پیروزی چهارشنبه سوری!  [2022 Mar] 
*پندهای رندانه ی حافظ  [2022 Mar] 
*راه های مبارزه با حکومت اسلامی دست نشانده و دیکتاتور کدامند؟  [2022 Feb] 
*آیا اعتراضات صنفی فرهنگیان می تواند حزب آموزگاران را پدید آورد؟   [2022 Feb] 
*حافظ عاشق مردم، رند ازلی   [2022 Jan] 
*حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران (همسازی ملی جمهوری خواهان) چیست و چرا ؟   [2021 Dec] 
*حافظ در محراب (مهراب)   [2021 Nov] 
*مقام حافظ در راه عشق   [2021 Sep] 
*پس اپوزیسیون کجاست؟   [2021 Aug] 
*حافظ و صوفی باز خوانی غزل ۴۷۴  [2021 Aug] 
* عشقت رسد به فریاد  [2021 Jun] 
*خامنه‌ای آدمخوار از ضحاک خونخوارتر است  [2021 May] 
*حافظ و دکتر مصدق غزل ۴۴۹   [2021 May] 
*دستگیرشد، زندانی شد، کشته شد!  [2021 Apr] 
*خامنه‌ای خائن همه‌ی ایران را به چین می‌فروشد!   [2021 Mar] 
*اسفند ماه؛ ماه زنده ماندن و جاودانه شدن دکتر مصدق   [2021 Mar] 
*حافظ؛ عاشق و رند و می‌خواره  [2021 Mar] 
*ساقی بیار باده که ماه صیام رفت  [2021 Jan] 
*دایی جان ناپلئون برائت جنایات انگلیس و نوکرانش در ایران  [2021 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی  [2020 Dec] 
*استبداد استعماری و مردمان زیر ستم  [2020 Dec] 
*حافظ خدمت به رندان را به بهشت ترجیح می دهد عافیت چشم مدار از من ‌میخانه نشین! غزل ۳۰۷ [2020 Nov] 
*باده‌ی صبوحی و نماز صبح   [2020 Nov] 
*ترس به جان خامنه ای و روحانی افتاده است   [2020 Oct] 
*غزل ۲۸۹حافظ؛ همنشین رندان، سربازان و جانبازان   [2020 Oct] 
*دموکراسی و آزادی چگونه به دست می آید؟  [2020 Sep] 
*سرنگونی یا گذار؟  [2020 Aug] 
*حافظ و خرقه پوشان غزل ۳۷۹   [2020 Jul] 
*برای جوانان میهنم و دوستداران حافظ  [2020 Jun] 
*حافظ رند و فَتویٰ خرد  [2020 Jun] 
*به نظر شما کی از همه خائن‌تر بوده ... «کلاً مثلاً روشنفکرها؟» تو، سالومه!   [2020 May] 
*مایک پمپئو درباره ی خلیج فارس یا دروغ پراکنی می کند یا بی سواد است؟   [2020 May] 
*واپس ماندگی، سزاوار ملت ما نیست  [2020 Apr] 
*غزل ۳۶۶ صدای سخن عشق   [2020 Apr] 
*مشروطه با همراهی مشروعه، راه را بر آزادیخواهی بسته است!   [2020 Mar] 
*با نابسامانی میهن مان؛ چه باید کرد؟  [2020 Jan] 
*جشن کریسمس یادگاری از آیین مهر ایرانی   [2019 Dec] 
*حافظ رند و واعظ نامسلمان غزل ۲۰۰   [2019 Dec] 
*تروریست های حاکم بر ایران درنده تر و بیرحم تر از هر اشغالگری هستند!  [2019 Nov] 
*در همه ی جهان صاحبان قدرت از مردم می هراسند ‏  [2019 Oct] 
*نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم!  [2019 Oct] 
* سخنی درباره ی« جامعه شناسى نخبه كشى»   [2019 Aug] 
*خون مورسی از خون چه کسانی رنگین تر است؟   [2019 Jun] 
*هیولای جنگ بر فراز ایران  [2019 Jun] 
*و امروز چه باید کرد؟  [2019 May] 
*برای رهایی مردمان میهنان مان از بدبختی، چه باید کرد؟   [2019 Apr] 
*چرا ما نمی توانیم به آزادی و استقلال دست بیابیم؟  [2019 Mar] 
*پهلوی ها؛ غیر مستقل، قانون شکن و ضد حقوق بشر بودند  [2019 Feb] 
*هُشدار درباره ی پیام های بی نام و نشان!‏  [2018 Dec] 
*ملی مذهبی ها و راه مصدق  [2018 Nov] 
*کوروش و حماسه‌ی کوراوغلو  [2018 Oct] 
*لائیسیته یا آزادی از دین  [2018 Sep] 
* استبداد دینی ی امروز، نتیجه ی استبداد سلطنتی است   [2018 Sep] 
*نقش دین و مذهب در تاریخ  [2018 Aug] 
*رضا خان اجرا کننده ی قرارداد ۱۹۱۹ رویداد شگفت انگیز اکتبر ۱۹۱۷ در ایران [2018 Jun] 
* حزب چپ ایران یا اتحاد فدایی ها؟  [2018 Apr] 
*دوازدهم فروردین روز فریب ملت ایران  [2018 Apr] 
*فدرالیسم؛ کلاهی که برای سر ما ایرانیان گشاد است!   [2018 Mar] 
*جبهه ملی یک مفهوم فلسفی است!   [2018 Mar] 
*انقلاب راهی برای دستیابی به حقوق شهروندی و حق حاکمیت ملی  [2018 Feb] 
*درباره ی سخنرانی و گفتگو در کلن آلمان، پیرامون جنبش سراسری در ایران   [2018 Feb] 
*تفاوتی هست یا نیست؟  [2018 Jan] 
*در باره ی «کارزار حاکمیت ملی و مردمی در ایران»  [2017 Nov] 
*چرا ما و مردمانِ میهن ما به چنین روزِ سیاهی دچار شده‌ایم؟ چاره‌ی رهاییِ میهنِ ما از چنین بن‌بستی چیست؟   [2017 Sep] 
*علی گدا در «مأموریت آزار مردم»   [2017 Aug] 
*کدام ملت بدون تغییر حکومت مشکل خود را حل کرده است؟  [2017 Jun] 
*نامه ی سرگشاده به آقای محمد رضا عالی پیام؛ آقای هالو   [2017 Apr] 
*پهلو‌ی‌ها هم مانند جمهوری‌اسلامی ننگ تاریخ ایرانند  [2017 Mar] 
*فال در دیوان حافظ  [2017 Feb] 
*سیاسی شدن یا خرد ورزیدن؟  [2017 Jan] 
*کودتای ترکیه هدیه ی الهی بود!  [2016 Jul] 
*یادداشتی بر یادداشت خسرو سیف  [2016 May] 
*«حکومت اسلامی»، نیکلا هِنَن، خبرنگار فرانسوی اسیر شده را آزاد کرد!  [2015 Dec] 
*ملی می تواند ناسیونالیست نباشد!  [2015 Jun] 
*غزل ۹۴ ؛ عشق بیکران حافظ به مردم   [2015 Apr] 
*آقای محمد امینی! ما فاتحان شهرهای رفته بربادیم.   [2014 Dec] 
*میهن دوستی دکتر محمد مصدق  [2014 Dec] 
*فیلم بزرگداشت دکتر مصدق در احمدآباد؛ ۱۴ اسفند ۱۳۵۷  [2014 Dec] 
*خودی ها و خودمانی ها، نگاهی به «جامعه شناسی خودمانی»  [2013 Nov] 
*کودتاهای ویرانگر؛ شکستی سه گانه  [2013 Aug] 
*آیا جبهه ملی آرزویی دست نیافتنی است؟  [2013 Aug] 
*آش ملاعلی یا انتخابات؟  [2013 Jun] 
*کالای خارجی دشمن اصلی ما ایرانیان است  [2012 Sep] 
*میعادگاه عاشقان ایران !   [2011 Sep] 
*آیا آزادی و استقلال ما با شیوه ی اندیشیدن و زندگی ما کار دارد؟  [2011 Apr] 
*جنبش سبز و کیستی ملی و ایرانی ما   [2011 Jan] 
*حافظ رند ازلی  [2010 Nov] 
*چرا با خرد جمعی خود برای نگهبانی جان و آزادی خود، هم پیمان نمی‌شویم؟   [2010 Oct] 
*آزادی که نباشد نه استقلال هست و نه عدالت !  [2010 Oct] 
*حافظ رند و شیخ پشمینه پوش (غزل ۴۳۸ )  [2010 Jun] 
*توطئه ی رد «تئوری توطئه»  [2010 Apr] 
*جنگ برای مردم ما نکبت و برای دشمنان ملت ایران نعمت است !   [2010 Feb] 
*دکتر مصدق ملی بود و به ملت ایران باور داشت، نه به ولایت فقیه !   [2009 Dec] 
*۲۸ مرداد ۳۲ نخسین سنگ بنای انقلاب سبز   [2009 Aug] 
*دو دزد رأی مردم را دزدیدند! دزد سوم را با چشم خرد و دیدگان بیدار، هوشیارانه بپاییم ! ؟ [2009 Jul] 
*اندیشیدن به سرنوشت مردم ایران  [2009 Jun] 
*خیمه شب بازی تکراری و محمد ملکی گلادیتوری گرفتار در قفس درندگان وحشی  [2009 May] 
*محمود دولت آبادی زنده بودن خود را اعلام کرد !  [2009 May] 
*حافظ صاحب نظر؛ رند نظر باز!  [2009 Mar] 
*مسئله ی حزب و حکومت های دست نشانده در ایران  [2008 Apr] 
*دانشجویان چپ ، دانشجویان راست  و پیام دکتر مصدق! [2007 Dec]