چرا از فیلم «محمد» مجید مجیدی استقبال نشد؟
به عبارت دیگر، فروش فیلم آقای مجیدی هیچ تناسبی با هزینههای ساخت آن ندارد.
پارسینه، رضا بابایی - فیلم «محمد رسول الله(ص)» ساختۀ مجید مجیدی، پس از تبلیغات بیمانند شهری و تلویزیونی و برخورداری از 150 سالن نمایش(نیمی از همۀ سالنهای نمایش فیلم در کشور) و طولانیترین مدت اکران یک فیلم در ایران و همکاری بیدریغ نهادهای دولتی و خصوصی برای کشاندن مردم به سالنها، در طی 20 هفته، 15 میلیارد تومان فروش کرده و حدود 1.875.000 بیننده داشته است. یعنی گرانترین فیلم تاریخ سینمای ایران، در فهرست فیلمهای پربینندۀ سینمای پس از انقلاب قرار نگرفت:
عقابها: 9.761.119
کانیمانگا 7.337.199
کلاه قرمزی: 6.126.202
افعی: 5.620.920
اخراجیهای دو: 5.394.214
کلاه قرمزی دو: 2.850.000
شهر موشها: 2.500.000
به عبارت دیگر، فروش فیلم آقای مجیدی هیچ تناسبی با هزینههای ساخت آن ندارد. این آمار رسمی، برای کسانی که سینما را میشناسند، شگفتآور نیست؛ چون این فیلم، بیش از این قادر به جذب مخاطب نبود. به احتمال نزدیک به یقین، در بیرون از ایران هم با استقبالی سرد مواجه خواهد شد؛ زیرا فیلم آقای مجیدی، چهار ویژگی دارد که هیچیک از آنها برای ببیندۀ خارجی، بکر یا جذاب نیست:
1. جلوههای ویژه؛
2. معجزهمحوری؛
3. پیام انسانی پیامبر اسلام(ص).
4. سوءقصد یهود برای کشتن محمد(ص) در کودکی؛
بینندۀ خارجی، آنقدر فیلم هالیوودی و مدرن دیده است که جلوههای بصری فیلم مجیدی برای او اهمیتی ندارد، بر خلاف بینندۀ داخلی. معجزهمحوری فیلم هم به کمک آن نخواهد آمد؛ چون در جهان امروز، کسی در پی معجزه نیست. اگر پیامبر گرامی اسلام(ع) هم اکنون دوباره مبعوث شوند، بعید است راهی غیر از عقلانیت و گفتوگو با جهانیان را برگزینند. تنها معجزهای كه میتواند بر راه و روش انسان مدرن تأثير بگذارد، استدلال و گفتوگو است.
پیام انسانی اسلام نیز که فیلم آقای مجیدی تا حدی به آن میپردازد، چندان هنرمندانه و مبتکرانه ارائه نشده است که مخاطب جهانی را به فکر فرو برد. سازندگان این فیلم برای نشان دادن چهرۀ انسانی اسلام، میبایست تقابل این چهرۀ اسلام را با رفتار خشنونتآمیز برخی اسلامگرایان جهان امروز نشان میداد که دریغ از اشارهای به آن!
رکن چهارم این فیلم گرانقیمت، تم اصلی آن، یعنی سوءقصد سلسلهوار یهودیان حجاز به جان پیامبر(ص) است. آیا سازندگان فیلم توقع دارند که این ویژگی فیلمشان با استقبال جهانی روبهرو شود؟
هر مسلمانی دوست میداشت که چنین فیلمی با استقبالی گرم و فزاینده روبهرو شود و بر خلاف گفتههای کارگردان فیلم در چندين مصاحبه، هیچ کس با ایشان و موضوع فیلم، دشمنی ندارد. من هزینۀ فیلم را هم چندان مهم نمیدانم؛ آنچه آه از نهاد انسان برمیآورد، فرصتسوزی فیلم آقای مجیدی است. این اثر میتوانست آبی گوارا در گلوی تشنۀ اسلامیان، و سخنگوی اسلام در جهان معاصر باشد؛ اما آنچه بر روی پرده رفت، نمایش مصنوعی چند معجزه و دیالوگهای بسیار ضعیف و شخصیتپردازیهای شعاری است. فیلمی که نتوانست دل همکیشان اهل سنت را به دست آورد، چگونه میتواند از جهانیان دلبری کند؟ فیلم آقای مجیدی، یکبار دیگر به ما آموخت که سینما زبانی است که بهخودیخود تأثیرگذار نیست، مگر آنکه مغزی متفکر، جهاندیده، آزاداندیش و دانشآموخته، آن را به کار گیرد؛ نه ارادههای سفارشی و شعاری.
آقای مجیدی در مصاحبهای گفته است: «من باور نمیکردم در کشوری که ادعای متعلق بودن به امام عصر وجود دارد و متعلق به اسلام است، پیامبر اینقدر مظلوم باشد و فیلمی که من میسازم نیز تا این اندازه مورد هجمه قرار گیرد.»
این گونه سخنان که در چند ماه گذشته بارها در مصاحبهها تکرار شده است، به این معنا است که وی نقد فیلمش را حمله و هجمه به اسلام و رسول خدا(ص) میداند! از همینجا میتوان دانست که سازندۀ این فیلم، در چه سطحی از اندیشه و انصاف است.
پس از تحریر:
برخی خبرگزاریها فیلم مجیدی را پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران خواندهاند. این ادعا شاید درست باشد؛ اما آنچه نمیگویند، این است که فروش ریالی، معیاری صحیح برای میزان استقبال مردم نیست؛ زیرا فروش ریالیِ کسادترین فیلمهای امروز هم بیشتر از فروش ريالیِ فیلم گوزنهاست که در زمان خود با بیشترین استقبال روبهرو شد و دویست میلیون تومان فروش کرد. معیار در استقبال، تعداد بیننده است، نه فروش ریالی. قیمت بلیط فیلم مجیدی، بین هفت تا ده هزار تومان بود و پس از 5 ماه اکران بیوقفه(حتی در روزهایی که فیلمهای دیگر اجازۀ اکران نداشتند) به 15 میلیارد تومان رسیده است؛ یعنی کمی بیشتر از یکدهم هزینۀ ساخت آن.
منبع:پژواک ایران