PEZHVAKEIRAN.COM من هم با آنها که از خاموشی فروزان متاثر شدند همراهم!.. وچرا؟
 

من هم با آنها که از خاموشی فروزان متاثر شدند همراهم!.. وچرا؟
بصیرنصیبی

 

Forouzan_2

در باره سینمای متداول فارسی ونقش آن در آسان پسند ی عامه کم نگفته اند و نگفته ایم . ما خود شاهد نقش تخریبی این سینما در اندیشه جوانان بوده ایم. ایجاد و گسترش سینمای آزاد ما خود به نوعی مقابله با این نوع سینما بود، سینمای آزاد فریاد نسل جوان بود که از یکنواختی وابتذال سینمای متداول خسته شده بود.

در زادگاه ما انقلابی رخ داد و انتظار این بود که کاستی های سینمای حرفه ای هم جبران شود و با برداشتن سد سانسور آفرینش هنری هم متعالی شود ما هم سینمایی داشته باشیم هم سنگ سینمای امروز دنیا و اگر دنباله تحولات سینما در ده سال آخر نظام پیشین رها نمی شد دلیلی نداشت ما همچنان اسیر سینمای مبتذل باشیم که اسلامیزه شده است.

ما وقتی چشمان را باز کردیم دیدیم که انقلابمان اسلامی شده و آقای محسن مخملباف چاقوکش حرب الهی با فرمان خمینی مامور ایجاد سینمای اسلامی و هماهنگ کردن ان با اهداف خمینی شده است. 

در نهایت همان دریچه های نیم باز گذشته هم بسته شد. فرامین کهنه شده اسلام ناب محمدی هم به سینمای متداول فارسی افزوده شد. به تدریج به آقا فهماندند که سینما وسیله تبلیغی موثری است و آقا هم با دستوری فتوا گونه نوعی از سینما را حلال فرمود، و سینما به دو شکل وشیوه تحمل شد یک نوع سینما برای عامه که ۸۰ در صد محصولات سینمای جمهوری اسلامی را در بر می گیرد خودشان اسمش را گذاشته اند سینما بدنه ،نوع دیگر سینمای گلخانه ای برای بزک چهره ی آخوند که همان سینمای صادراتی باشد .شامل چند فیلم و چند فیلمساز وچند بازیگر خودی است و مرتب جوایز ریز و درشت فستیوال های اروپایی را تصاحب می کند البته چند سال است ارتباطشان با امریکا جهانخوار هم حسنه شده است اسکار را که خاتمی جون وسیله مسخ انسانها مینامید آب توبه سرش ریختند و پاک وطاهر شد حالا ج. الف یک شعبه هم در هولیود قبلا فاسد ایجاد کرده است! نمی شود منکر شد که معدودی ( جدا از انبوه شهرت طلبان و نان به نرخ روز خورها )هستند که چه در زمینه کارگردانی و یا بازیگری و یا تهیه کنندگی میخواهند مستقل باشند، اهل چاپلوسی ، باند بازی نیستند اینان اگر تهیه کننده باشند به تدریج خسته می شوندو کنار می کشند وا گر بازیگر و یا کارگردان باشند از امتیاز های ویژه ی اتحادیه اروپا ودیگر کشور های سرمایه داری بی نصیب می مانند. 

این حرف ها هم به نوعی تکراری شد انگیزه من از طرح این مسئله اظهار نظر کوتاه بعد از در گذشت خانم فروزان بازیگر سینمای متداول ایران بود. این را هم گفته ایم که بازیگر ان زن قبل از انقلاب بسیار و بیش از مردان تحقیر شدند، آنها را به خاطر حضور در فیلمهای سابق فاحشه نامیدند، زندان کردند و شلاق زدند ،آنها که راه بی جایی نداشتند ماندند و هچنان تحقیر شدند.

اما اگر بخواهیم ابتذال در هنر و از میان انها ابتذال در سینما را بررسی کنیم نمی توانیم بدون توجه به ریشه ها ی درد فکر درمان باشیم و همه تقصیر را متوجه سازندگان این آثار بدانیم. وقتی نظام ها از انتشار تفکر آزاد ممانعت می کنند وقتی طرح مسایل اجتماعی در سینما سیا سی تلقی می شود و خوب کارگردان و تهیه کننده ای که میخواهد این گونه مسایل را مطرح کند در تنگنا قرار میگیرند. به تدریج سوژه های بی درد سر باب می شود و لحظه های فیلم را رقص و آواز عامه پسند پر می کند. معروف است که در شهرستانها یک تکه رقص مهوش را در آپارات خانه داشتند حتا به فیلم های خارجی با رقص و آواز مهوش چاشنی سرگرم کننده تزریق می کردند ، گفته شده در فیلمی از جان واین وقتی آقا آرتیسته وارد کافه می شود مهوش دارد میخواند و می رقصد. در این جو است که مردم هم عادت به ابتذال می کنند و اگر یک فیلم بخواهد این فرمول را رعایت نکند با شکست تجاری مواجه می شود. این ها را گفتیم حالا می رسیم به انقلاب که نوع اسلامی اش نصیب ما شد که اصلا با هنر به خصوص سینما عناد داشت وخود با آتش زدن سینما متولد شده بود.

من روشم در باره نگاه به سینمای عامه پسند گذشته با خیلی ها ی دیگر فرق می کند. من نقش بازیگر در ایجاد وگسترش سینمای فارسی را خیلی کم رنگ تر از دیگر عوامل فیلم مثل کارگردان، فیلمنامه نویس میدانم. 

.در سالهای تسلط نازی هم کارگردانان و بازیگرانی بودند که با نازی ها هم کنار آمدند اما فریتس لانگ دعوت گوبلز را رد کرد و به تبعید رفت،همسرش که فیلمنامه نویس بود ماند و با نازی ها همکاری کرد.

خانم لنی ریفنشتال که اندیشه فاشیستی داشت بازیگر هم بود اما به زندان متفقین افتاد نه بدلیل سابقه بازیگری اش بلکه به خاطر کارگردانی آثار فاشیستی و به خصوص فیلم« پیروزی اراده» که از نظر ارزش های سینمایی کار فوق العاده ای بود. اما توانایی هنری این خانم مانع این نشد که در دادگاه نورنبرگ محاکمه و محکوم شود. یا ویتوریو دسیکا کارگردان و بازیگر برجسته ای بود اما در چند فیلم از نوع فیلمهای نان و عشق و…  که کارهای سبک پول ساز بود  بازی کرد با در آمد بازیگری اش توانست فیلمهای خودش را بسازد و آثاری چون دزد دوچرخه را بیافریند حالا کار درستی کرد یا نه مسئله دیگری است. اما بعنوان بازیگر فیلم های عامه پسند هیچ گاه سرزنش نشد. از این نمونه ها بسیار است. در باره سینمای فارسی دوران گذشته هم من تاملم بیشتر روی رفتار های کنونی آنگونه بازیگران است که داخل مانده اند و زیر ذره بین یک نظام سفاکند.

فروزان هم می توانست مثل چند تای دیگر از آن جمله پروانه معصومی به خدمت آخوند در آید و محبوبیت هم پیدا کند آنوقت اگر عمرش به پایان میرسید مراسمی دولتی هم برای درگذشتش ترتیب میدادند. همه بازیگران سینمای جمهوری اسلامی برایش اشک تمساح میریختند. اما تا آنجا که من میدانم فروزان به اخوند روی خوش نشان نداد و ترجیح داد از شهرت فراگیر به گمنامی مطلق برسد، گوگوش هم نمی خواست دیگر بخواند و بازیگر باشد او در دامی که مسعود کیمیایی برایش گسترد گرفتار آمد بقیه ماجر ا را که میدانید تبدیل شد به آرایشگر اصلاح طلبان و اکبر گنجی این عنصر فاسد 

.اگر اجازه بدهید سخن را کوتاه کنیم.

بله من فروزان را که نه بازیگر فیلم های به اصطلاح هنری بود و نه مدرسه سینمایی دیده بود نه به محافل روشنفکری راه داشت ترجیح میدهم به خانم شهره آغداشلوی انتلکتوئل که این جاست و محدودیتی هم ندارد. زمانی هم خودش را ضد ج. الف قالب کرده بود اما به آخوند ها التماس می کند تا راهش بدهند حتا حاضر می شود محجبه بشود اما نمی پذیرندش. اگر زیان و ضرر های اجتماعی سینمای فارسی لطمه های فرهنگی بود و اشاعه ابتذال هنری زیان های دوام نظام کنونی به مراتب گسترده تر است و حمایت کنندگان از باند های این نظام نمیتوانند از زیر بار مسئولیتشان شانه خالی کنند . بله یک نظام ارتجاعی/ مذهبی و عقب مانده با اعمال فرامین پوسیبده ۱۴۰۰ سال پیش علاوه بر این که روی نسل ها ی آینده تاثیر مخربی دارد هزاران انسان را در جنگ خمینی با صدام کشت و معلول کرد ، از اوایل انقلاب ادمکشی و ترور را باب کرد وسالها ی ۶۰ و ۶۷ هزاران جوان مبارز را کشت و جامعه را از مغرهای متفکر تهی کرد. ایا شایسته است فروزان ها که لااقل یاری رسان آخوند نشدند حتا بعد از مرگشان هم تکفیر شوند در حالی که زنان بازیگر متمایل به باند حاتمی هم از منافع حکومت بهره میبرند و هم در جشنواره ها برایشان فرش قرمز پهن می کنند. 

بله در نامه ننگینی اینان و سینماگران متمایل به باند خاتمی امضا کردند خامنه ای را رهبر اندیشمند انقلاب دانستند و از وی خواستند تا با تدارکچی شدن خاتمی موافقت بفرماید بله اینان مردم را فریفتند تا شارلاتانی چون خاتمی، دزد سرگردنه ای به گونه رفسنجانی و حالا امنیتی با سابقه یعنی روحانی وارد صحنه شوند و در نهایت مهره فاسدی چون روحانی با ساخت و پاخت با پاپ، ایتالیا، فرانسه و اتحادیه اروپا عمر ننگین این رژیم را افزایش دهند. همین مردم فرصت طلبی که امروز میترسند باخانواده فروزان همدردی کنند روزی برای دیدنش سر و دست می شکستند سا عت ها در صف سینما میماندند تا فیلمی با رقص و آواز او را تماشا کنند البته لذت وافور هم می بردند و گرنه فروزان نمی شد پولساز ترین بازیگر سینمای تجاری. 

من هرگز با دست اندر کاران سینمای فارسی معاشرتی نداشتم اما از در گذشت این بازیگر درد کشیده و تحقیر شده که نزدیک ۴۰ سال در انزوا بود و سر انجام دق کرد و رفت غمگین شدم و مرگ غریبانه اش متاثرم کرد. 

بصیر نصیبی 

 

 

منبع:پژواک ایران


بصیرنصیبی

فهرست مطالب بصیرنصیبی در سایت پژواک ایران 

*من هم با آنها که از خاموشی فروزان متاثر شدند همراهم!.. وچرا؟  [2016 Feb] 
*نوید کرمانی، خبرنگار دفتر اروپایی شهروندکانادا، کلیسای پاولوس و…  [2015 Nov] 
*جمهوری اسلامی، نمایشگاه جهانی فرانکفورت، فستیوال های جهانی فیلم، سلمان رشدی و …  [2015 Oct] 
*نسرین ستوده ،جعفر پناهی وخیمه شب بازی اتمی  [2015 Sep] 
*طنز نوروزی ؟! دعای تحویل سال،همراه با بانوی اول ،میشل اوبام  [2015 Mar] 
*خرس طلایی را چگونه سوار تاکسی کنیم!  [2015 Feb] 
*بار دیگر پیشگو شدم!  [2015 Feb] 
*بصیر نصیبی: بار دیگر اسلام گرایان فاجعه و جنایت آفریدند!  [2015 Jan] 
*سینمای جمهوری اسلامی، از مک کارتیسم تا خمینیسم  [2014 Aug] 
*(کارنامه سينمايی احمد شاملو)  [2014 Jul] 
* وداع با دوربین !  [2014 Jun] 
* ۲۰۱۳ سال خوبی نبود!  [2014 Jan] 
*دریغا که فقر چه به آسانی احتضار فضیلت است!   [2013 Dec] 
*ژیلا مهرجویی را جمهوری اسلامی سالها قبل کشته بود!  [2013 Dec] 
*بعد از ۲۲ سال گزارشی از یازدهمین جشنواره ی بین المللی سینمای در تبعید سوئد/ گوتنبرگ  [2013 Nov] 
*احمدی‌نژاد دستور داد اسکار بگیریم، ما لابی کردیم، فرهادی اسکار گرفت  [2013 Feb] 
*ترور کافه میکونوس،نخل طلای کن به طعم گیلاس کیارستمی و آزادی زود هنگام کاظم دارابی به مناسب سالگرد جنایت در کافه میکونوس برلین [2012 Sep] 
*دیپلمات گروگان گرفته شده در سفارت امریکا هم برای سینمای جمهوری اسلامی دلالی می کند!  [2012 Jan] 
*نخستین فیلم تجربی، ضد قصه،آغاز سینمای دیگر در ایران!  [2011 May] 
*سفارشنامه یا شناحتنامه اسماعیل جان خویی برای بهمن جان!؟  [2011 May] 
*ازمروارید های خونین میدان لو لوی بحرین تا ضد انقلاب های فتنه گر میدان انقلاب تهران!  [2011 Apr] 
*3سال زندان به چه جرمی؟!  [2011 Mar] 
*حرف ها وسوالهای یک تبعیدی به بهانه انتشاراعلامیه رسانه« ایران ندا»  [2010 Nov] 
*درباره‌ی یک پیشنهاد، بستن سفارت خانه های جمهوری اسلامی!  [2010 Nov] 
*کارنامه بصیر نصیبی به اختصار  [2010 Nov] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی ( قسمت آخر )  [2010 Apr] 
*هشداری دیگر به فیلمسازان سینمای جمهوری اسلامی  [2010 Mar] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی (5)  [2010 Mar] 
*30 سال سینما در جمهوری اسلامی( 4)  [2010 Feb] 
*جشنواره گرم سینمای مقاومت ایران در تبعید، روزها وشب های سرد برلین!!  [2010 Feb] 
*۳۰ سال سینما در جمهوری اسلامی(۴)  [2010 Jan] 
*استقلال سینمای جمهوری اسلامی درمعرض خطر است! شوخی نمی فرمائید ؟  [2009 Nov] 
*سیستم بدل ساز و سینمای زیر زمینی ایران  [2009 Oct] 
*اولین و آخرین جواب در ارتباط با جواب من به بیانیه رخشان بنی اعتماد  [2009 Oct] 
* زیر پوست شب چه میگذرد؟  جواب به بیانیه رخشان بنی اعتماد [2009 Sep] 
*دولت دست نشانده نوری المالکی و پایگاه اشرف   [2009 Jul] 
*جواب به مقاله ی درباره ی حضور مخملباف در پارلمان اروپا و نامه ی منتقدین   [2009 Jul] 
*صدای پای انقلاب، آغاز پایان   [2009 Jun] 
*آیا می شود برای رفاه شهرزاد کاری کرد؟  [2009 Mar] 
*مجموعه دروغگو ها*  شبه نمایشنامه در ۳ پرده  [2009 Mar] 
*خداوند خود داور جشنواره فجر بود!  [2009 Feb] 
*«یک لحظه برای آزادی» یک اثر فوق العاده ویک سند تکان دهنده!  [2009 Feb] 
*«یک لحظه برای آزادی» یک اثر فوق العاده ویک سند تکان دهنده!   [2009 Feb] 
*فیلمبردار در غربت،غریبانه خاموش شد!  [2009 Feb] 
*فرموده و افزوده یک بار گولم زدی شرم برتو، بار دوم گولم زدی شرم برمن (یک ضرب المثل امریکایی) [2008 Nov] 
*سانسور فيلم در ايران (۱۳۷۸_۱۲۸۳) آغاز سانسور فیلم در ايران- ۱۲۸۳ [2008 Nov] 
*حسن داعی وشبکه گسترده لابی ها  [2008 Oct] 
*حسن بنی هاشمی، چهره درخشان جنبش سینمای آزاد ایران  [2008 Oct] 
**شهرزاد وسینمای آزاد  [2008 Sep] 
*دريغا که فقر چه به آسانی احتضار فضيلت است!  (کارنامه سينمايی احمد شاملو)  [2008 Jul] 
*مدیر روابط عمومی جشنواره یکی بود و یکی نبود، یا آرتیست مستقل و خلاق تئاتر؟!  [2008 Jun] 
*مسعود بهنود، کتاب سوزان هیتلر، فیلم سوزان خمینی  [2008 Jun] 
* آش یک ملیون دلاری  حرفهایی در باره جشنواره ی یکی بود ویکی نبود در کانادا [2008 May] 
*چگونه هوشنگ توزیع از شعار به شعور رسید!  [2008 May] 
*زیر ذره‌بین  [2008 May] 
*گفت وشنود با بصیر نصیبی در حاشیه برنامه پرویز قلیج خانی در زاربروکن( آلمان) جمهوری اسلامی مار-بروکن!! [2008 May] 
*کوروساوا، گودار، عمرشریف و سینمای جمهوری اسلامی درجواب آقای ارژنگ بامشاد [2008 Mar] 
*سینمای سیاسی، زندان وسینمای ایران در تبعید  با یادهادی حسین زاده عضوگروه سینمای آزاد مشهد که در سال ۶۰ اعدام شد وهمه جانباختگان راه رهایی . [2008 Feb] 
*پرسپولیس، ونسان پارونو- مرجان ساتراپی وموفقیت های دیگر ...   [2008 Feb] 
*نامه سرگشاده به مدیر جشنواره ی جهانی فیلم برلین  [2008 Feb] 
*عشق من، جمهوری اسلامی! در باره شرکت کارگردان «عشق من وین» در برنامه تبلیغاتی احمدی نژاد  [2008 Jan] 
*من اگر جای تو بودم!  [2007 Dec]