PEZHVAKEIRAN.COM در بزرگداشت تراب حق‌شناس
 

در بزرگداشت تراب حق‌شناس

 

رفیق تراب حق‌شناس در پنجم بهمن ماه 1394، پس از یک بیماری جانکاه که پنج سال به درازا کشید، درگذشت. از طنز روزگار، مردی که بی‌تردید یکی از فعال‌ترین و پرجنب‌وجوش‌ترین مبارزان پنجاه سال اخیر ایران بود در وضعی درگذشت که بیماری عضلانی عصبی چند سال توان تحرک از او گرفته بود.

تراب حق‌شناس از نوجوانی یار و همراه پایه‌گذاران سازمان مجاهدین خلق بود و هنگامی که مسئله‌ی تغییر مواضع ایدئولوژیک سازمان پیش آمد از فعال‌ترین اعضای آن و ازجمله رابط سازمان با سازمان‌های بین‌المللی بود. اما برخلاف انتظاری که ــ به علت پیشینه و عمق اعتقاداتش ــ از او می‌رفت، و در میان تحیر همه‌ی کسانی که با او سروکار داشتند، با تغییر ایدئولوژی بدون کوچک‌ترین ایرادی به نحوه‌ی انجام آن کنار آمد و همراه شد. البته باید این نکته‌ی بسیار مهم را نیز یادآور شد که در آن زمان به جز «گروه اتحاد کمونیستی» تقریباً همه‌ی گروه‌ها و سازمان‌های چپ از این تغییر ایدئولوژی، بدون کوچک‌ترین ایرادی به نحوه‌ی انجام آن، استقبال کردند؛ و بدین‌ترتیب با تأیید خود همه‌ در این تحول عجیب و غیرمتعارف درگیر و سهیم شدند.

همان‌قدر که تغییر ایدئولوژی سریع تراب حق‌شناس و شماری دیگر از اعضای سازمان مجاهدین خلق و اِعمال کنترل‌شان بر سازمانی که با جان و مال مسلمانان تشکیل شده بود ــ به جای تشکیل سازمانِ خود یا پیوستن به یکی از تشکل‌های موجود ــ درخور مطالعه‌یی جدی و همه‌جانبه‌ از منظر اجتماعی، سیاسی، و روان‌شناختی است ــ امری که تاکنون انجام نشده ــ این نکته که چگونه گروه‌ها و سازمان‌های چپ در تجلیل از این حرکت بدون هیچ نقدی علنی به نحوه‌ی انجام آن از یکدیگر پیشی می‌جستند نیز درخور مطالعه و بررسی است.

سال‌ها بعد، تراب حق‌شناس با اذعان به این‌که مارکسیست‌شده‌ها بایستی سازمان جداگانه‌ی خود را تشکیل می‌دادند، درواقع از این اقدام خود و همراهانش انتقاد کرد؛ ولی خیلی دیر بود. شاید اگر به‌موقع چنین شده بود جنایت‌های دیگری رخ نمی‌داد و سرآغازی نمی‌شد بر نفاق و شقاق عمیق میان مبارزان مارکسیست و مسلمان که به هر دلیل تا امروز ادامه دارد.

در بررسیِ آنچه پیش آمد، انگشت‌نهادن تنها بر عملکردِ نادرست مجاهدین مارکسیست‌شده تقلیل‌گرایانه است. همه‌ی سازمان‌های مبارز دیگر که نه تنها با این کردار برخورد نقادانه نکردند بلکه آن‌ را توجیه می‌کردند مقصرند. چپ در این عرصه ــ مثل بسیاری از عرصه‌های دیگر ــ از خود نقدی جدی نکرده است، حتی نقدی صوری. آن‌ها که امروز به‌درستی به تراب حق‌شناس ایراد می‌گیرند که انتقادش از گذشته کامل نبوده چرا این ایراد را به دیگر گروه‌ها نمی‌گیرند و در برابر این رفتار آن‌ها سکوت می‌کنند. به نظر می‌رسد هنوز قادر نیستیم فراسوی تعلقات سازمانی به خود برخورد کنیم و این بدان معناست که در هنوز بر همان پاشنه می‌چرخد. آن‌ها که در تجلیل بلاشرط از تراب حق‌شناس‌ تعجیل می‌کنند همان گذشته را تکرار می‌کنند.

اما تراب حق‌شناس با رویه‌یی که در سال‌های آخر داشت نشان داد به این نکات آگاه است و قدر منتقدان اولیه را به‌خوبی می‌داند، و این شعور و شناخت والای او را نشان می‌دهد.

تراب حق‌شناس، به‌رغم ناتوانی جسمانی، در مبارزه یک لحظه پا پس ننهاد. شناخت عمیق او از فارسی و عربی و تسلط‌اش بر زبان‌های انگلیسی و فرانسوی، همراه با همت یکتا و منحصربه‌فردش، از او فردی کم‌نظیر ساخته بود. گرچه نقد او از گذشته تمام‌وکمال نبود ولی شخصیت او، صمیمیت، مبارزات، و همه‌جانبه‌نگری‌اش تمام‌وکمال بود. یاد و نام او بدون تردید انگیزه‌ی مبارزه را زنده نگاه خواهد داشت.

طرفداران چپ مستقل

منبع:پژواک ایران